50 ضرب المثل اصیل و قدیمی فارسی با توضیحات

ضرب المثل، شیوه ای از بیان می باشد که دارای جنبه بخش پندآموز است. بسیاری از آنها ضرب المثل های اصیل هستند که دیگر داستان آنها فراموش شده اند و پیشینه پیدایش آنها دیگر مشخص نیست. ضرب المثل هایی که امروزه از انها استفاده می کنیم درواقع همان ضرب المثل های قدیمی هستند.

ضرب المثل های ایرانی تاریخچه ای طویل دارند و تعداد بسیاری از آن ها از ایرانیان باستان به یادگار مانده است. در این بخش از آسمونی ضرب المثل های کوتاه را به همراه معنی از کمترشنیده شده ها تا معروفترین ها برای شما عزیزان قرار داده ایم.

 

ضرب المثل فارسی پرکاربرد

 

1. از کوزه همان برون تراود که در اوست: گفتار و رفتار هر کس بر اساس ذات و درونیات اوست.

2. از این ستون به آن ستون فرجی است: گذشت زمان ممکن است برای حل مشکل تو مؤثر واقع شود.

3. اگر کاه از تو نیست کاهدان از تو است: به آدم پرخور گفته می شود.

4. آش کشک خاله ات رو بخوری پاته نخوری پاته: این کار را باید انجام دهی چه دلت بخواد چه دلت نخواد.

5. آستین نو بخور پلو: افراد نادان را در لباس کهنه تحویل نمی‌گیرند و نادانان ظاهرساز را بر صدر می‌نشانند.

6. آن راکه حساب پاک است از محاسبه چه باک است: کسی که کارش در ست است از حساب و کتاب ترسی ندارد.

7. با پای بروی کفش پاره می شود وباسر بروی کلاه: در هر حال کار خرج دارد.

8. توبه گرگ مرگه: منظور کسی که توبه میکند اما باز توبه میشکند ، در حقیقت کسی است که از عادت خود برنمی دارد.

9. از این ستون به آن ستون فرجی است: گذشت زمان ممکن است برای حل مشکل تو مؤثر واقع شود.

10. آن راکه حساب پاک است ا ز محاسبه چه باک است: کسی که کارش در ست است از حساب و کتاب ترسی ندارد.

11. آشپز که دوتا شد، آش یا شور می‌شه یا بی‌نمک: یعنی وقتی قرار باشد دو نفر در کاری شریک شوند، حتما آن کار را خراب می‌کنند. (درست انجام ندادن وظیفه در کار گروهی)

12. آب دریا به دهن سگ نجس نمی شود: پشت دیگران ازکسی بدگویی کردن.

13. جواب ابلهان خاموشیست: جواب نادانها را نباید داد.

14. ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روز را دریابی: استفاده از اندک فرصت مانده

15. آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی: وقتی در جور کردن مقدمات کاری افراط کنند ولی خود کار را به درستی انجام ندهند.

16. با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد: باچرب زبانی کارهای خویش راپیش می برد.

17. جنگ دو سردارد: یعنی پایان جنگ گاهی پیروزیست و گاهی شکست است.

18. به نطق آدمی بهتر است از دواب ، دواب از تو به گر نگویی صواب: استفاده از سخنان خوب در حرف زدن.

19. جهان ای برادر نماند بر کس دل اندر جهان آفرین بند و بس: دوری از دل بستن به دنیا (نزدیک شدن به خدا)

20. تیر توی تاریکی انداختن: یعنی اینکه فرد بدون داشتن هیچ گونه اطلاعاتی از کاری دست به اقدام به آن کار بزند.

21. بزرگی به عقل است نه به سال: در تقابل بین کارها وسخنان خردمندانه ی خردسال با سخنان وکارهای نابخردانه ی بزرگسال گفته می شود

22. اگر دعای بچه‌ها اثر داشت، یک معلم زنده نمی‌ماند: این ضرب المثل را وقتی به کار می‌برند که کسی درباره تأثیر دعای فرزندان چیزی بگوید.

23. با ماه نشینی، ماه شوی، با دیگ نشینی سیاه شوی: در تأثیر همنشینی گویند،‌ یعنی در اثر همنشینی با بدان ،‌بد می شوی و با نیکان نیک.

24. چاقو دسته خودش را نمی بره: خویشان و بستگان برای همدیگر ناراحتی تولید نمی کنند.

25. با پولها کباب بی پول ها دود کباب: شخص ثروتمند از مواهب زندگی استفاده می کند و بینوا می بیند و حسرت می کشد.

 

معنی ضرب المثل های جدید و ایرانی - اطلاعات عمومی | کتاب اطلاعات عمومی

 

26. اون‌ وقت که جیک‌جیک مستونت بود، یاد زمستونت نبود؟ یعنی آن موقع که باید خودت را برای روزهای سخت آماده بکنی، به بی خیالی و خوش گذرانی مشغول بودی.

27. پشت دست داغ کردن: تصمیم گرفتن برای انجام ندادن کاری.

28. حسود هرگز نیاسود: از بخل و کینه به جایی نمی رسد.

29. تافته جدا بافته بودن: اینکه فرد خودش را نسبت به دیگران متفاوت بداند.

30. پنجه با شیر انداختن و مشت با شمشیر زدن کار خردمندان نیست: کار خطرناک کردن کار انسانهای عاقل نیست.

31. به قاطر گفتند: بابات کیه؟ گفت: آقا داییم اسبه: در مورد اشخاصی گفته می‌شود که می‌خواهند با پارتی بازی و به واسطه اقوام خود به جایی برسند.

32. پنجه با شیر انداختن و مشت با شمشیر زدن کار خردمندان نیست: کار خطرناک کردن کار انسانهای عاقل نیست.

33. حرفهای گنده تر از دهنش می زنه: سخنان نامناسب زدن

34. تعارف اومد نیامد دارد: وقتی تعارف میکنید به کسی ممکنه که تعارفتون رو قبول کند یا نکند.

35. خر را که به عروسی می‌برند برای خوشی نیست، برای آبکشی است: فردی زحمتکش را به جشنی دعوت می‌کنند ظاهرا او مهمان است ولی در اصل او را برای خدمت کردن دعوت کرده‌اند.

36. خواب زن چپ می زند: در موری گفته می شود که خواب به تعبیرش خود باشد و بالعکس.

37. تا تنور گرم است نان را بچسبان: یعنی تا زمانی که می توانید از موقعیتی به نفع خود استفاده کنید نباید مکث کنید .

38. پول که زیاد شد خانه تنگ می شود و زن زشت: ثروت زیاد ، انسان را به سرگرمی های ناپسند وا می دارد.

39. خودشو نمی‌تونه نگه داره چه طور منو نگه می‌داره؟ داستان این ضرب المثل به این صورت است که بر سفره کریم خان زند، لرزانک (چیزی شبیه به ژله) گذاشته بودند. یکی از نزدیکان گفت: میل بفرمایید. خیلی قوت دارد. کریم خان گفت: این که می‌لرزد. چیزی که خودش را نمی‌تواند نگه دارد، چه طور مرا نگه می‌دارد؟

40. پایان شب سیه سپید است: مثل از پی هر گریه آخر خنده ای است.

41. دشمن دانا به از دوست نادان: دانایی و فهمیدگی گرچه در دوست باشد ، خوب است.

42. جوانمردی که بخورد و بدهد به از عابری که نخورد و بنهد: جوانمردی که به دیگران کمک می کند بهتر از پارسایی است که نمی خورد و به دیگران هم کمک نمی کنند.

43. حاجی ، حاجی را در مکه می بیند: وقتی کسی وعده ای می دهد و می رود و مدتی از او خبری نمی شود چون او را می بینند چنین می گویند.

44. قسم حضرت عباس ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭﮐﻨﻢ ﯾﺎ ﺩﻡ ﺧﺮﻭﺱ ﺭﺍ؟ یعنی چیزی را که می‌گویی دروغ است و دروغ تو کاملا مشخص است

45. ﮐﻼغه می‌گه ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪﺩﺍﺭ ﺷﺪم، یه ﺷﮑﻢ ﺳﯿﺮ ﺑﻪ ﺧﻮد ﻧﺪﯾﺪم: والدین مجبورند خود را وقف فرزندان خود کنند.

46. سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند: وقتی احتیاج به کاری نیست دنبال کار اضافی نرو.

47. ز تعارف کم کن و بر مبلغ افزا: هنگامی گفته می شود که تعارف بی فایده و باعث رنجش دیگران می شود .

48. مگواندوه خویش با دشمنان که لامول گویند شادی کنان: دشمن را به ناراحتی خود شاد نکن.

49. ﮔﺮﺑﻪﺭﻗﺼﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩﻥ: ﺍﺷﮑﺎﻝ ﺗﺮﺍﺷﯽ ﮐﺮﺩﻥ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﮐﺮﺩﻥ، ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ.

50. ضعیفی که با قوی دلاور کند یار دشمن است در هلاک خویش: هرکس باید به توان خودش کاری را انجام دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top