ازدواج و دیابت
بدون شك ازدواج يكي از مراحل مهم در مسير تكامل زندگي فردي و اجتماعي
افراد بوده و از جنبههاي گوناگون اهميت دارد. نهاد خانواده در فرهنگ
ايراني بسيار حائز اهميت است و در مقايسه با ساير نهادهاي جامعه ازنظر
اندازه كوچكترين ولي ازنظر اعتبار و اثربخشي عظيمترين و پايدارترين نهاد
اجتماعي است، زيرا لازمه بقاي جامعه تشكيل خانواده است. باوجود چنين ذهنيتي
در مورد ازدواج و خانواده، واقعيات موجود حاكي از آن است كه مشكلات بسياري
درزمينه ازدواج وجود دارند. اين مشكلات ميتوانند بهواسطه عوامل متعددي
به وجود آيند. وجود معضلات اقتصادي، معيشتي و رفاهي در جامعه و موانع
فرهنگي مرتبط با ازدواج ازجمله اين عوامل ميباشند.
از موانع فرهنگي مربوط به ازدواج ميتوان ديدگاه جامعه نسبت به
بيماريهاي مزمن را ذكر كرد. بيماريهاي مزمن ازجمله ديابت ميتوانند اثرات
قابلملاحظهاي بر جنبههاي مختلف زندگي روزمره مانند شغل، زندگي اجتماعي،
ارتباطات خانوادگي، ازدواج و ارتباطات زناشويي داشته باشند.افزايش
روزافزون و جهاني شيوع ديابت، منجر به بذلتوجه گسترده جوامع بهپيش گيري و
درمان آن شده است؛ بهويژه آنكه در ساليان اخير امكان كاهش عوارض ديابت
با تنظيم مناسب قند خون و استفاده از تجهيزات پيشرفته پزشكي افزايشيافته
است و با تكيهبر اهميت آموزش به بيمار، ميتوان با اطمينان بيشتري در مورد
مهار جنبههاي فيزيكي بيماري به بهترين نحو صحبت كرد؛ اما نبايد فراموش
كنيم كه همه اينها، تنها بخشي از برنامه درماني جامع در مورد هر نوع
بيماري مزمن و جدي هستند.
ازدواج يكي از رخدادهاي مهم زندگي است كه حصول موفقيت در آن وابسته به
عوامل متعددي مانند آمادگي روحي و جسمي طرفين و توافق و شناخت قابلقبول
آنها و خانوادههايشان است. با توجه به توزيع سني بروز ديابت، اغلب
ديابتيهاي نوع يك و برخي از ديابتيهاي نوع دو، در زمان ازدواج پيشاپيش
دچار ديابت بودهاند و لذا توجه به اين واقعيت و امكان تاثيرآن بر سير
تصميمهاي طرفين ضروري به نظر ميرسد.حتي در صورت شروع ديابت پس از ازدواج
نيز بسته به سن و شدت اختلال، گاه در زندگي روزمره شاهد بروز مشكلات
پيشبينينشدهاي هستيم.
در حال حاضر جنبههاي روحي-رواني ديابت و مشكلات ازدواج بهعنوان يكي از
شاخصهاي ويژه آن، در مراجعات معمول پزشكي ناديده گرفتهشده و بسياري از
حقايق مرتبط با آن، حتي براي خود فرد ديابتي نيز نامحسوس باقي ميماند؛
طبعاً در چنين وضعي نميتوان انتظار داشت كه طرف مقابل و خانواده وي هميشه
با آگاهي كامل و ديد منطقي به قضاوت و انتخاب بنشينند.
چنين به نظر ميرسد كه دادن آگاهي و آموزشها و مشاورههاي لازم به
جوانان ديابتي و خانوادههاي آنها براي رويارويي با مشكلات ازدواج اين
بيماران، ميتواند براي فائق آمدن بر اين مشكلات و همچنين تصحيح باورهاي
جامعه نقش به سزايي داشته باشد.
موازنه « عشق و عقل» در تصميمگيري براي ازدواج در فرد ديابتي
عشق و عقل دو بال صعود هستند، چه در انتخاب رشته تحصيلي، چه در شغل، چه
شريك آينده زندگي و چه بسياري ديگر از نقاط كليدي زندگي. فردي كه دچار
ديابت است و يا فرد ديابتي را براي ازدواج انتخاب ميكند بايد بداند كه در
اصول و پايههاي گزينش، هيچ تفاوتي با افراد غير ديابتي ديده نميشود؛ اما
يك نكته وجود دارد و آن حضور يك بيماري مزمن است كه تا پايان عمر هيچ
پاككني نميتواند آن را پاك كند و هميشه وجود خواهد داشت. بهطور خلاصه
علاوه بر همه شرايط يك ازدواج عادي كه در ازدواج فرد ديابتي وجود دارد يك
تبصره نيز در زير آن هست كه همان ديابتي بودن است.
توصيههايي براي فرد ديابتي كه شخص ديگري (غير ديابتي) را براي ازدواج انتخاب كرده است
نكته اول داشتن صداقت بهعنوان مهمترين اصل ازدواج است. خيلي از افراد
هستند كه سن واقعي، مشكلات و بيماريهاي خود را تا زمان ثبت ازدواج كتمان
ميكنند تا باعث سوگيري در رأي طرف مقابل نشود. در مسائل زوجها از اين
موارد ديده ميشود كه شايد با يك بيان صادقانه، با پذيرش و آمادگي فرد
مقابل مواجه شود و بذر بياعتمادي در ابتداي زندگي پاشيده نشود. پس فرد
ديابتي بايد در مورد بيماري خود و سؤالات مرتبط با آن باصداقت پاسخ دهد و
حتي اجازه مشورت با طبيب معالج يا هر متخصص مورد اعتمادش را به فرد مقابل
بدهد.
نكته بعدي احترام گذاشتن به ترديد فرد مقابل است. ترديد و يا تحقيق فرد
مقابل را نبايد با عشق و علاقه متقابلي كه قبل از بيان بيماري ايجادشده،
مخلوط كرد. يادمان باشد در اين مرحله يك آدم دوستداشتني، در اوج اينكه به
ما عشق ميورزد، ميخواهد سليقه آميخته با منطق خود را محك بزند كه آيا
ميتواند تا آخر با اين تبصره بماند يا خير. پس بايد كمكش كرد.
توصيههايي براي فرد غير ديابتي كه فرد ديابتي را براي ازدواج انتخاب كرده است
فرد موردنظر قرارگرفته توسط يك مبتلابه ديابت اين حق را دارد كه همچنان
كه معيارهايش را بررسي ميكند به واقعيت وجود ديابت نيز با دقت و مطالعه
توجه كند و توجه داشته باشدكه اين فرد در بعضي از مواقع، نيازمند خدمات
ويژهاي مثل تغذيه، فعاليت بدني، مصرف دارو است، بايد بيماري خود را تحت
مهار داشته باشد و امكان بروز عوارض نيز وجود دارد. اگر فرد انتخابشده،
معيارها و اصول پايهاي همسر بودن را در فرد ديابتي ميبيند بايد در كنارش،
نحوه مواجهه با بيماري و اداره آن را نيز بررسي نمايد.
ازجمله مواردي كه بايد موردتوجه قرار بگيرند عبارتاند از: توانايي
مقابله با تنشهاي روحي، ضريب تحمل، مهم دانستن خود و آينده زندگي خود،
انضباط و مديريت خوب كاستيهاي ناشي از بيماري، استفاده نكردن از روشهاي
دفاعي رواني نابالغ مثل انكار بيماري يا فرار كردن از مشكل. پس اين مهم است
كه فرد مورد گزينش، اطلاعاتي در مورد ديابت داشته باشد تابه روشني بداند
كه اين بيماري چيست و اگر مهار نشود چه خطراتي در پي خواهد داشت بعد از
حصول آگاهي و اشراف كامل به اين جنبهها و داشتن شناخت نسبت به بيماري و
فرد بيمار، اينكه آيا مجموعاً ميتواند با يك مبتلابه ديابت زندگي كند يا
خير، در حوزه خصوصي و مكانيسمهاي مقابلهاي فرد قرار خواهد گرفت. ولي اين
را نيز بايد دانست كه يك فرد مبتلابه ديابت كه بيماريش بهخوبي مهارشده و
انضباط زندگي را به نحو احسن رعايت ميكند ممكن است ازنظر رواني قويتر از
فردي باشد كه بهظاهر سالم است.
نقش خانوادههاي طرفين در ازدواج فرد ديابتي با ساير افراد
خانوادهها بايد بيشتر نقش راهنما و مشاور دلسوز را بازي كنند تا حاكم.
خانوادهها تصميمگيرنده نيستند اما در تصميمگيري كمك خواهند كرد. در
مورد ازدواج افراد ديابتي و يا با افراد ديابتي نيز نقش خانواده هيچ تفاوتي
با ساير موارد ندارد.
از دست دادن بخت ازدواج در ديابتيها(ازدواج یا عدم ازدواج)
ازدواح امری انتخابی است لذا یک فرد به هر دلیل می تواند این انتخاب را
انجام دهد یا ندهد.هر فرد برای انتخاب اینکه آیا ازدواج کند یا نکند می
بایست دارای ملاکهای منطقی باشد چرا که این ملاکها کمک می کند فرد دقیقتر
انتخاب کند.یکی از ملاکهای انتخاب ازدواج دارا بودن از سلامت فیزیکی
وروانیدر طرفین است. بهطوركلي وجود بيماري و نقصان چه فیزیکی چه روانی ،
حالت دافعه و بازدارندگي دارد، چه در فرد آگاه و چه كسي كه فقط ميداند با
يك فرد بيمار طرف است و چيز بيشتري نميداند. پس چون نام بيماري و نقصان
بهعنوان پيشوند منفي وجود دارد برخي از افراد دچار ترديد و پشيماني
ميشوند و اينها بيشتر افرادي خواهند بود كه اطلاعات دقيق و صحيحي از
بيماري ندارند. عده ای از افراد با توجه به عدم ابتلا طرف مقابل به بیماری
فیزیکی، ملاک سلامت روان وی را نادیده می گیرند و بعضا با فردی ازدواج می
کنند که ابتلا به بیماری فیزیک ندارد اما عدم بهداشت و تعادل روانی در وی
به ویژه بعد از ازدواج مشاهده می شود، متخصصان همواره توصیه می کنند،
افراد سعی در “خود مراقبتی” چه روانیچه فیزیکی داشته باشندو به افراد این
آگاهی را می دهند که صرف نداشتن بیماری جسمی به معنای کامیابی یا عدم
کامیابی در ازدواج نیست اما ابتلا به اختلال روانیفاکتور مهمی در کمشکشهای
زناشویی خواهد بود بنابراین توصیه می گردد زن و مرد چه مبتلا به دیابت و چه
غیر دیابت در خصوص انتخاب یا عدم انتخاب در زمینه ازدواج ، ابتدا به تمامی
ساختارهای وجودی خود دسترسی یابد و کیفیت فاکتورهای واقعی درون خود مثل
تلاش، اعتماد، ایمان، خودمراقبتی، مسئولیت پذیری، توان فیزیکی در انجام
امور و … را برای پذیرش یا رد انتخاب ازدواج بررسی کنند.
ديابت وزندگي زناشويي
همسر بهعنوان مهمترين منبع حمايتي بيمار
حمايت ديگران ميتواند به بيمار ديابتي كمك كند تا ترسها و ناكاميهاي
ناشي از بيمارياش را بهتر و آسانتر بيان كرده و مهار كند. مطالعات نشان
ميدهند كه بيماراني كه از منابع مختلف حمايتي مانند حمايت اعضاي خانواده و
دوستان برخوردار هستند در مهار بيماري خود موفقتر عمل ميكنند. وقتي
بيمار ديابتي حس ميكند كه كساني در اطراف او هستند كه نگران سلامتي او
بوده و از او مراقبت ميكنند كه ميتواند با آنها درباره عميقترين
احساساتش صحبت كند حس مثبتي نسبت به خود و توانمنديهايش در مهار و سازگاري
با بيماري پيداكرده و بهتر برنامه خودمراقبتي را پيگيري ميكند. در مورد
افراد متأهل، همسر، مهمترين منبع حمايتي بيمار محسوب ميشود كه ميتواند
تأثير به سزايي در بهبود روند درمان بيماري بهجا گذارد. از طرف ديگر روابط
زناشويي نامناسب ميتواند بزرگترين منبع تنش و تعارض براي بيمار باشد.
درباره تأثير تنشها و تعارضات شديد در زندگي زناشويي نامناسب بر روي وضعيت
سلامتي فرد، نتايج مطالعات نشان ميدهند كه اين وضعيت ميتواند روي دستگاه
ايمني، قلب و تنظيم قند خون تأثير نامطلوب داشته باشد.
مطالعات متعدد در زمینه مسائل زناشویی مشخص کرده است چنانچه هر زن و
مردی قبل از ازدواج پیشینه دقیقی از انتخاب درست داشته باشد می تواند بعد
از ازدواج منابع حمایتی قدرتمندی برای یکدیگر باشند و این مورد چه در بین
زوجین مبتلا به بیماری خاص چه زوجین بدون بیماری خاص مطرح گردیده است. گرچه
که بیماری خاص می تواند دغدغه های خاص خود را در زندگی زناشویی به همراه
داشته باشد.به طور مثال در يك رابطه زناشويي ناسالم، همسر فرد ديابتي نيز
ميتواند همانند خود فرد ديابتي احساسات ناخوشايند و آزاردهندهاي را تجربه
كند. نگراني از اينكه در آينده چه اتفاقاتي رخ خواهند داد. آيا همسر وي
دچار عوارض ديابت خواهد شد. آيا بيماري او شدت پيدا خواهد كرد. آيا قادر به
ادامه زندگي با او و انجام امور با همكاري يكديگر خواهد بود، آيا
ميتوانند در كنار يكديگر از زندگي لذت ببرند. اينها همه موضوعاتي هستند
كه به ذهن همسر بيمار ديابتي رسيده و موجب ترس او از آينده ميشوند،
بهويژه اگر شروع ديابت در اثر چاقي و اضافهوزن و داشتن برنامه غذايي
ناسالم بوده باشد باعث بروز خشم همسر و يا افسردگي و ناراحتي ناشي از تحميل
هزينههاي دارودرماني ميشود.یا در همسر مبتلا به بیماری این تعارضات را
ایجاد کند که آیا خواهم توانست مثل یک فرد غیر دیابتی برای همسرم کارایی
داشته باشد ، آیا او مرا با این بیماری که دارم دوست خواهد داشت ،ایا من
میتوانم با وجود بیماری احساس خود کفایتیم را در رابطه با همسرم حفظ کنم.
بههرحال نحوه سازگاري بيمار و همسر او با بيماري ميتواند تعارضات را
بيشتر كرده و يا موجبات نزديكتر شدن آنها به يكديگر را فراهم آورد.
مشكلات زندگي با يك فرد ديابتي
مدیریت شرایط مختلف از جمله مواردی است که همواره مورد توجه کارشناسان
امور مربوطه بوده است و آنها را بر آن داشته تا در شرایط مختلف کمبودها و
نقاط ضعف را از یک سو و نقاط قوت را ازسوی دیگر بیان و سپس برای رفع
کمبودها و نقاط ضعف و همچنین قویتر کردن نقاط قوت دستورالعملهایی را ارئه
دهند. با توجه به موضوع ازوداج و دیابت لازم است زوجین (هردو یا یکی مبتلا
به دیابت میباشد)از نقاط ضعف و کمبودهای شرایطشان اطلاعاتی را کسب کنند و
چنانچه زوجین از این نقاط ضعف که جزء حقیقی زندگی آنهاست اطلاعی نداشته
باشند با مشکلات عدیده ای روبره خواهند شد و نخواهند توانست روند زندگیشان
را مدیریت کنند.
يكي از مهمترين چالشهاي زندگي با يك فرد ديابتي، تأثير نوسانات قند
خون (افت و افزايش قند) بر روي رفتار وي است. افت قند خون (معمولاً كمتر از
60 ميليگرم در دسي ليتر) ميتواند موجب بروز رفتارهاي پرخاشگرانه و
بيقراري بيمار شود. گاهي مواقع ممكن است در موارد افت شديد قند خون،
رفتارهايي مانند كمطاقتي و بيحوصلگي، ناآرامي، بيان كلمات ناشايست و حتي
رفتارهاي همراه با خشونت از بيمار سر بزند. الگوي رفتاري فرد در مواقع افت
قند خون غالباً يكسان است لذا اگر بيماري سابقه بروز چنين رفتارهايي را در
موقع افت قند خون دارد بهتر است با همسر خود درباره پيدا كردن راهكارهايي
جهت رويارويي با اين موقعيتها صحبت كند. از طرف ديگر ازآنجاكه بيشتر از 40
درصد موارد افت قند خون در هنگام خواب اتفاق ميافتند، وجود همسر بيمار در
كنار وي ميتواند در اين شرايط بسيار كمككننده باشد.
افزايش قند خون نيز ميتواند منجر به بروز علايمي مانند خستگي، پرخاش
گري و عصبانيت شود. قند خون بالا ممكن است باعث شود كه بيمار در طول شب
چندين بار از خواب بيدار شده و درنتيجه خواب همسرش را نيز مختل كند.
بههرحال اين مشكل با كنترل مناسب قند خون قابلحل است. گاهي مواقع فرد از
وقفه تنفسي در خواب رنج ميبرد كه منجر به خروپف كردن او در خواب ميشود.
اين مشكل ميتواند باعث اختلال در خواب همسر و ناراحتي وي شود.
همچنين افت قند خون ميتواند توانايي جنسي بيمار را كاهش داده و در
رابطه زناشويي اختلال ايجاد كند. معمولاً مهار افزايش قند خون ميتواند اين
مشكلات را مرتفع نمايد ليكن بالا ماندن قند خون در درازمدت ميتواند با
آسيب به دستگاه عصبي خودكار، فرد را دچار اختلال عملكرد جنسي نمايد. در اين
صورت ارزيابي و درمان طبي لازم خواهد بود. علاوه بر همه مشكلاتي كه ممكن
است براي همسر بيمار ديابتي پيش بيايد؛ يك نگراني دايمي ديگر هم وجود دارد:
اينكه نتواند بهخوبي از همسر بيمارش مراقبت كند. همسران افراد مبتلابه
ديابت غالباً نيازهاي همسر بيمارشان را در اولويت قرار داده و هرروز مقدار
زيادي از وقت خود را صرف انجام امور مراقبتي همسرشان مينمايند تا حدي كه
بعضي از آنها اظهار ميكنند كه نيازهاي مراقبتي روزانه همسرشان همه زندگي
آنها را تحتالشعاع قرار داده است. آنچه بايد از سوي همسران موردتوجه قرار
بگيرد اين است كه ازدواج يك رابطه دوطرفه است درحاليكه ديابت يك بيماري
نيازمند خودمراقبتي است نه همسر مراقبتي. همسر بيمار ديابتي بايد در فرايند
كنترل و درمان ديابت دخيل باشد اما نه به حدي كه نيازهاي خود او ناديده
گرفته شوند و يا اينكه هدف خشم و ناراحتيهاي بيمار در مورد بيماريش قرار
بگيرد.
راهكارهاي سازگاري
اگرچه ديابت مشكلات و سختيهايي را در زندگي زناشويي براي افراد ايجاد
ميكند اما اگر افراد ياد بگيرند كه در موقعيتهاي مختلف چگونه با يكديگر
رفتار كنند ميتواند منجر به نزديكتر شدن همسران به يكديگر شود. بعضي از
راهكارهاي مناسب عبارتند از:
– كسب آگاهي و اطلاعات لازم درباره ديابت، نحوه مهار و پايش قند خون و
عوارض درازمدت آن. بهتر است بيمار و همسر وي هر دو اين اطلاعات را
فرابگيرند. گاهي اوقات بيمار بايد همسر و خانواده خود را تشويق به همراهي
با وي و شركت در كلاسهاي آموزشي ديابت نمايد. بيمار بايد بعد از كسب
اطلاعات لازم درزمينه بيمارياش، با تنظيم اهداف قابلدسترسي و واقعي،
برنامه خودمراقبتي دقيقي را تنظيم نموده و با همسرش نيز درباره آن صحبت
نمايد. همسر بيمار در صورت داشتن آگاهيهاي لازم ميتواند به او دررسيدن به
هدف تنظيم قند خون كمك كند.
– با همسر خود ارتباط مناسب برقرار كنيد. در مورد انتظاراتتان از
يكديگر، آنچه كه انجام آن از سوي همسرتان ميتواند كمككننده باشد يا نباشد
باهم صحبت كنيد و از لحن صحبت انتقادي اجتناب نمائيد. در برابر خواستههاي
همسرتان، نگرش غيرتهاجمي و بازداشته باشيد.
– به حرفهاي همسرتان خوب گوش كنيد. از او بخواهيد احساساتش را در مورد
تغييراتي كه بيماري شما در زندگيتان ايجاد كرده بيان كند و به پاسخهاي او
خوب گوش كنيد. صحبتهايش را قطع نكنيد، با او جدل نكنيد، سعي به قانع كردن
او نكنيد، فقط گوش كنيد نهفقط به كلماتي كه ميگويد بلكه به احساساتي كه
همراه با آنها ردوبدل ميشود.
– اهدافتان را با يكديگر تنظيم كنيد. اگر با يكديگر برنامهريزي نماييد
به هم نزديكتر ميشويد. مثلاً بعد از شام با يكديگر قدم بزنيد و در مورد
راههاي مهار قند خون و وزن صحبت كنيد.
– احساسات منفي خود را بيان كنيد. ديابت ميتواند به افسردگي، خشم و
احساس گناه و ترس در بيمار يا همسر وي منجر شود. شناسايي اين افكار و
احساسات منفي بخشي از فرايند سازگاري است. آنها را با همسر درميان بگذاريد
اين كار تعارضات را كاهش داده و رابطه شما و همسرتان را عميق ميكند.
– از كمك ديگران استفاده نمائيد. اگرچه همسر مهمترين منبع حمايتي بيمار
است اما اجازه بدهيد ساير اعضاي خانواده و بستگان حتي دوستان هم به شما
كمك كنند. از پذيرش كمك و همراهي آنها اجتناب نكنيد. اين كار از وارد آمدن
فشار و تنش بيشازحد به همسرتان جلوگيري كرده و براي ساير افرادي كه در
زندگي شما هستند فرصتي فراهم ميآورد كه با شما احساس نزديكي و صميميت
بيشتري نمايند.
– زندگي زناشويي خود را تقويت كنيد. اگر در زندگي زناشويي خود با
مشكلاتي مواجه شدهايد آنها را بپذيريد و با همسر خود در مورد آنها صحبت
كنيد و رابطه خود با همسرتان را بهبود ببخشيد. هرروز زماني را براي قدم زدن
و گفتگو با يكديگر در نظر بگيريد و با ابراز محبت و علاقه خود به همسرتان
از او تشكر و قدرداني نماييد.
مشکلات جنسی بیماران دیابتی
حال ممکن است فردی که شما برای زندگی
مشترکتان انتخاب کردهاید، یک فرد دیابتی باشد. با توجه به اینکه ازدواج
یکی از رخدادهای مهم زندگی است، آشنایی با عوارض این بیماری کمک میکند تا
اختلالاتی را که با آن مواجه خواهید بود، بشناسید.
به گفته دکتر فیروزه فیض، متخصص غدد و
متابولیسم و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، دیابت مانند یک بچه
نافرمان است که همراه با فرد زندگی میکند، اگر فرد مبتلا با این فرزند
نافرمان مدارا کند و او را کنترل کند، این بیماری هم با او کنار میآید،
ولی اگر بخواهد آن را نادیده بگیرد، مطمئنا از بیمار، انتقام خواهد گرفت.
دیابت توجه خاص خود را میطلبد، اگر به جای اینکه مقابل او بایستیم، او را
بپذیریم و در کنارش باشیم و اصولی را که برای آن وجود دارد رعایت کنیم،
تقریبا سبک زندگی عادی خواهیم داشت.
دکتر فیض ادامه میدهد: ماهیت دیابت یک
بیماری پیش رونده است و قند خون در این بیماری سیر بالارونده دارد، حتی اگر
بیماران بخصوص در دیابت نوع دو کنترل مطلوبی از دیابت داشته باشند، ممکن
است در دراز مدت بهدلیل عوامل محیطی و ژنتیکی، در سالهای اول دچار عوارض
دیابت شوند.
حال آنکه در مواردی بعضی از عوارض دیابت از
طرف بیمار و پزشک با تاخیر بررسی میشود، از جمله این موارد ناتوانی جنسی
است که در اغلب اوقات بیمار به دلیل مسائلی ممکن است مشکلاتش را بازگو
نکند.
دیابت و مشکلات جنسی مردان
وی با اشاره به اینکه دیابت با ایجاد کاهش
میل جنسی در روابط زناشویی اختلال ایجاد میکند، میگوید: شایع ترین اختلال
مردان دیابتی اختلال نعوظ است و این امر کیفیت زندگی زوجین را تحت تاثیر
قرار میدهد. شیوع اختلال نعوظ در دیابتیهای بالای 18 سال، به 35 درصد
میرسد و با بالا رفتن سن این شیوع افزایش قابل توجهی پیدا میکند.
تحقیقات نشان داده است، بیشتر از 50 درصد
مردان دیابتی، اختلال نعوظ آلت پیدا میکنند که شیوع آن در دیابت نوع دو
بیشتر از دیابت نوع یک است. همچنین دیده شده است مردان دیابتی ده سال زودتر
به ناتوانی جنسی مبتلا میشوند. این استاد دانشگاه میگوید: اگر یک بیمار
عادی در پنجاه سالگی توانایی جنسیاش کاهش یابد، در مورد بیماری که دیابت
نوع دو دارد، ممکن است در چهل سالگی این عارضه رخ دهد، در واقع سن شروع
اختلالات جنسی در بیماران دیابتی ده سال زودتر است. کنترل نامناسب قند،
فاکتورهای محیطی مثل فشار خون که در بیماران دیابتی بسیار شایع است و
استعمال دخانیات در بروز این عارضه نقش مهمی دارد.
وی میافزاید: دیابت به خودی خود، مشکلات
عروقی را به دنبال دارد و پوشش درونی رگ در این بیماران آسیبپذیر است
بهدنبال آن فاکتورهای التهابی در بدن آزاد میشوند که به نوروپاتی محیطی و
درگیری اعصاب خودکار اتونوم در ارگانهای مختلف بدن منجر شده و از جمله به
اختلال نعوظ منجر میشود.
دکتر فیض درباره رایجترین اختلالات جنسی در
مردان مبتلا به دیابت میگوید: انزال زودرس، انزال دیررس و کاهش میل جنسی
در بیماران دیابتی شایع است.
وی با اشاره به اینکه درگیری اعصاب اتونوم
در سیستم قلبی و عروقی در این فرد از قبل اتفاق افتاده است و این زنگ خطر
بسیار مهمی است، میگوید: بیمار در این شرایط در معرض خطر بیماریهای
ایسکمیک قلبی و عروقی (سکته قلبی و مغزی) قرار دارد. به نوعی میتوان گفت
دیابت روی سیستم قلبی و عروقی اثر گذاشته و در مرحله بعدی عارضه اختلال
جنسی بهوجود میآید. در این صورت لازم است بیمار را بدقت بررسی کنیم و
درمانهای لازم صورت گیرد.
دیابت با ناباروری مردان ارتباط دارد
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که
آیا دیابت با ناباروری مردان ارتباط دارد، میگوید: دیابت با میزان بالاتر
بر تعداد اسپرم و کیفیت آن اثر میگذارد، بنابراین میتواند یکی از دلایل
ناباروری در مردان باشد، البته هماکنون روشهای مختلفی برای درمان
ناباروری وجود دارد و اسپرم بیماران دیابتی را میتوان با روشهای خاصی
تقویت کرد و در نهایت از روشهای لقاح خارج از بدن استفاده کرد.
کنترل مطلوب قند و فشار خون و چربی خون و
درمانهای مهارکننده دیگر از راهکارهای درمانی کارآمدی هستند که در درمان
ناتوانی جنسی به کار میروند.
دیابت و مشکلات جنسی زنان
زنان مبتلا به دیابت نیز همانند مردان در
صورت کنترل نشدن بیماریشان، با مشکلات جنسی رو به رو میشوند. دکتر فیض در
این باره میگوید: کاهش میل جنسی، فقدان ارگاسم، مقاربت دردناک و
عفونتهای واژینال در زنان دیابتی مشاهده میشود. این افراد ممکن است از
بیاختیاری ادرار یا جمع شدن ادرار رنج ببرند.
به گفته این متخصص غدد، در زنان بخصوص کسانی
که زمینهای از پیشرفت به سمت دیابت دارند داروهای محرک تخمکگذاری به
کنترل قند و از طرفی به باروری آنها کمک میکند. معمولا درجاتی از سندرم
متابولیک و پیشرفت به سمت دیابت در خانوادههای این افراد دیده میشود.
وی میافزاید: زنانی که دیابت دارند ممکن است
باروریشان کاهش پیدا کند، سیکل قاعدگیشان نامنظم باشد یا سیکلهای بدون
تخمکگذاری داشته باشند و طبق تحقیقات در این افراد متفورمین و انواع
روشهای القای تخمکگذاری به درمان کمک میکند.
این متخصص غدد تاکید میکند: اگر زنان در
دوران بارداری قند بد کنترلشدهای داشته باشند، حین حاملگی فرزندشان دچار
افزایش وزن میشود و ممکن در سنین بالاتر فرزندان آنها مبتلا به دیابت
شوند، اگر این بیماری در دوران بارداری کنترل شود برای جنین مشکلی ایجاد
نمیکند، اما اگر کنترل نشود میتواند علاوه بر افزایش وزن، اختلالات
متابولیک در بدن کودک ایجاد کند.
وی میگوید: در مورد این بیماری یک نکته را
نباید فراموش کنیم، فردی که بیماری همسرش را بپذیرد میتوانند با همراهی
یکدیگر آن را کنترل کنند و زندگی عادی داشته باشند.
با توجه به درمانهای جدید دیابت، این نکته
را باید در نظر داشته باشید این بیماری دست و پاگیر نیست و اگر بدرستی
کنترل شود، سبک زندگی را تحت تاثیر قرار نمیدهد. اختلال در رابطه زناشویی
بخصوص در مورد آقایان میتواند برای یک زوج جوان مساله بغرنج باشد و کیفیت
زندگی آنها را تحت تاثیر قرار دهد اما با آگاهی در مورد این بیماری میتوان
مشکلات را کنترل و برطرف کرد.
یک توصیه
به گفته دکتر فیض، یکی از نکات مهم در درمان
بیماری این است که افراد مبتلا به دیابت زمان مواجه شدن با این بیماری حالت
دفاعی به خود نگیرند و این بیماری را بپذیرند. فراموش نکنیم که 50 درصد
درمان بیماری به خود بیمار مربوط است، رژیم غذایی مناسب و سبک زندگی
ایدهآل، ورزش، کنترل وزن و کنترل فشارخون میتواند به کنترل مطلوب روند
بیماری کمک کند و 50 درصد بقیه درمان این بیماری تجویز بموقع درمانهای
دارویی است. در واقع شروع بموقع درمان نقش بسیار مهمی در جلوگیری از عوارض
دیابت دارد. بنابراین فردی که کنترل دیابت مطلوبی دارد ممکن است بعد از شصت
سالگی دچار مشکلات جنسی شود و با کنترل فاکتورهای محیطی قطعا شروع این
عوارض به تاخیر میافتد.
به نوعی میتوان گفت، فرد قطعا
ناخواسته مبتلا به این بیماری شده است در واقع پذیرش بیماری و همکاری
متقابل اطرافیان بیمار و ارتباط تنگاتنگ آنها با پزشک کمک میکند که این
بیماری مزمن و پرعارضه بخوبی کنترل شود و بیمار با حمایتهای خانواده از یک
سبک زندگی مطلوب برخوردار خواهد شد