دلایل گرایش به جنس مخالف!؟

علل گرایش برخی نوجوانان به جنس مخالف

در
طول زندگی یك فرد، وقایعی، رخ می‌دهند كه از اهمیت خاصی برخوردارند و
به‌عنوان نقاط عطفی در زندگی از آنها یاد می‌شود. یكی از این وقایع بلوغ
است.

بلوغ
در لغت به معنی رسیدگی و پختگی است كه در ابعاد جسمانی، روانی، عاطفی،
معنوی و اجتماعی در سنین نوجوانی پی ریزی می‌شود. بلوغ دوره بحرانی انتقال
از مرحله كودكی به بزرگسالی و زمان كسب قدرت باروری است. نوجوان تغییراتی
در جسم و روح خود احساس می‌كند، سوالاتی برای او مطرح می‌شود و دچار اضطراب
می‌شود.

جامعه
شناسان معتقدند بیشتر عشق های دوره نوجوانی از محدودیت های روابط دو جنس
نشات می گیرد و سنن و هنجارهای اجتماعی آن را تقویت می کند.بر این اساس عشق
منطقی (دوست داشتن) تاثیر مثبتی در سلامت روح و روان فرد دارد، باعث ایجاد
انگیزه و تلاش شده و با ایجاد آرامش روحی و روانی موجب شکوفایی خلاقیت ها و
پتانسیل های بالقوه می شود. در ایران به علت محدودیت های اجتماعی که در
روابط بین دو جنس وجود دارد عشق دوران نوجوانی پدیده ای شایع و همه گیر است
و نوجوانان نیازهای روانی خود را با تصویر پردازی ذهنی از جنس مخالف ارضا
می کنند. در سالهای اخیر با افزایش میزان روابط دختر و پسر از شدت این
پدیده کم شده است.

به
اعتقاد روانشناسان رابطه غیر مستقیمی بین میزان روابط بین دو جنس و شدت و
میزان آسیب ناشی از عشق های دوران بلوغ (نوجوانی) وجود دارد. با افزایش
میزان روابط بین دو جنس ، مفهوم “عشق”در روابط کاهش یافته و حس “دوست
داشتن” افزایش می یابد در این حالت روابط از دوام بیشتری برخوردار می شود.
ایجاد شرایط برای افزایش تجربه و سطح آگاهی نوجوانان از جنس مخالف و
نهادینگی مفهوم دوست داشتن در آنها باعث کاهش آمار طلاق ، ناهنجاری های
اجتماعی و ناراحتی های روحی و روانی در دوران جوانی می شود.

در
حال حاضر آموزشهای لازم در خصوص تغییرات فیزیولوژیک و روحی و روانی دوران
بلوغ به نوجوانان مورد بی توجهی قرار گرفته و این رده سنی از طریق گروه
همسالان کم و بیش با این پدیده طبیعی آشنا می شوند. در شرایطی که بیشتر
خانواده ها اجازه رابطه با جنس مخالف را نمی دهند فرزندان روابط مخفیانه ای
برقرار می کنند که در برخی موارد به رابطه جنسی می انجامد.

“پروین
دایی پور” روانشناس و محقق اجتماعی می گوید: گرایش به جنس مخالف از پدیده
های شایع دوره نوجوانی و از تغییرات دوران بلوغ است. در این دوره نوجوان از
رابطه با جنس مخالف لذت می برد که کنشی طبیعی از مراحل رشد انسان است اما
مشکل زمانی ایجاد می شود که بعضی از نوجوانان فراتر از سطح سن و تجربه خود
وارد روابط جنسی می شوند.

وی
در پاسخ به این سوال که “چرا باید در سنین بلوغ احساس عشق و مهرورزی در
نوجوانان شکل بگیرد ،در صورتی که به طور طبیعی (تا سنین 20 تا 25سال) پختگی
و تجربه لازم برای برقراری رابطه با جنس مخالف وجود ندارد” اظهار می دارد:
این فاصله زمانی برای رشد نوجوان و رسیدن به پختگی و کمال در روابط
اجتماعی لازم است. در سنین بلوغ نوجوان نگاه کنجکاوانه ای به جنس مخالف
دارد و با شنیدن و نگاه کردن به اطراف تصویری ایده آل از همسر آینده خود در
ذهن ایجاد می کند .در این فرآیند زمانی که نوجوان به سنین جوانی (پایان
20سال) می رسد از تجربه لازم برخوردار شده و می تواند روابط جدی با جنس
مخالف برقرار کند.

وی
ادامه می دهد:حدی از روابط دختر و پسر برای رشد به هنجار آنها لازم است
مشکل اصلی این روابط آن است که تعدادی از نوجوانان (به طور تجربی20تا 30
درصد) زمانی که عاشق می شوند به خود اجازه می دهند روابط جدی با طرف مقابل
برقرار کرده و وارد رابطه جنسی شوند.

دایی
پور با بیان اینکه “دخالت های خارجی موجب تشدید آسیب های دوران بلوغ می
شود”می گوید: نوجوانان در سنین بلوغ تحت فشار عاطفی و هیجانی زیادی قرار
دارند و به دلیل تفاوت های فرهنگی و ارزشی بین والدین و فرزندان تحت فشارها
و محدودیت های خارجی نیز قرار می گیرند در این دوره نوجوانان به طور طبیعی
گرایش به مظاهر نو دارند و در مورد نوع ظاهر ، مدل مو و انتخاب پوشش با
والدین خود اختلاف دارند. این نوع گرایشات طبیعی و از عوارض دوران بلوغ است
که اگر والدین برخورد درستی با آن داشته باشند با گذشت زمان تعدیل می شود.
متاسفانه به دلیل فشارها و محدودیت هایی که والدین بر فرزندان خود اعمال
می کنند “تب دوره نوجوانی” در انها نهادینه شده و والدین و فرزندان وارد یک
دوره طولانی لجاجت می شوند.

وی
ادامه می دهد:خانواده ها اطلاع چندانی از شرایط دوران بلوغ ندارند و با
ظهور علایم دوران بلوغ در فرزندان خود دچار ترس شده و از رفتارهای جنسی
فرزندان خود واهمه دارند و به محدود سازی فرزندان خود می پردازند. این
شرایط باعث می شود که تعارض بین والدین و فرزندان زیاد شده و نوجوان از
لحاظ عاطفی تحت فشار شدیدی قرار گیرد. در این صورت برای ارضای نیاز های
روانی خود به اجتماع کشیده می شود و با اولین ابراز محبت ها احساس “عاشق
شدن” در او شکل می گیرد و فکر می کند کسی پیدا شده که او را می فهمد و
تایید می کند.

این
روانشناس با بیان اینکه “از دیگر عوارض عشق های دوران بلوغ رد و بدل شدن
قول و قرار ازدواج بین دختر و پسر است” می افزاید: برخی از نوجوانان تحت
تاثیر هیجانات روحی دوران بلوغ نسبت به هم متعهد شده و قول ازدواج می دهند
اما در اکثر موارد پس از چند سال و با تعدیل هیجانات روحی به این نتیجه می
رسند که تصمیم غلطی گرفته اند اما به دلیل قولی که به هم داده اند قادر به
جدایی نبوده و مجبور به ازدواج می شوند. این احساس تعهد در دختران بیشتر
دیده می شود در این حالت آنها فکر می کنند که در صورت پایان رابطه اگر طرف
مقابل دچار مشکلی شود مسولیتش با آنها است و دچار عذاب وجدان می شوند.

دایی
پور با بیان این که “بی تجربگی و سادگی نوجوانان در روابط اجتماعی مشکلاتی
در زندگی آینده آنها ایجاد می کند” تصریح می کند : مدارک دوستی های دوران
نوجوانی ، عکس ، نوشته و هدایایی که بین دختر و پسر رد و بدل می شود به
عنوان تهدیدی برای زندگی آینده آنها مطرح است .برخی از نوجوانان با دوست
خود عکس می گیرند و عکس های خانوادگی رد و بدل می کنند این عکس ها مورد سوء
استفاده قرار گرفته و پس از جدایی وسیله باج خواهی یکی از طرفین (معمولا
پسران) می شود. بسیاری از پسران و دخترانی که تجربه این دوستی ها را دارند
پس از ازدواج خود همواره دغدغه و نگرانی فاش شدن روابط گذشته خود را دارند.

 

وی
ادامه می دهد: بدبینی به همسر آینده و احساس خیانت از دیگر عوارض دوستی
های دوران نوجوانی است. افرادی که در دوران نوجوانی روابطی با جنس مخالف
داشته اند پس از از دواج به همسر خود شک دارند. حتی اگر دختر و پسر پس از
دوستی با هم ازدواج کنند نسبت به هم اطمینان لازم را ندراند و همواره ظن به
خیانت دارند. آنها فکر می کنند کسی که حاضر به دوستی با آنها شده ممکن است
با دیگران نیز رابطه برقرار کند.

دایی
پور افسردگی پس از جدایی و احتمال خودکشی را از دیگر عوارض چنین دوستی
هایی دانسته و خاطر نشان می شود:.پس از ایجاد دوستی به دلیل ارتباط مستمر
نوعی حالت وابستگی بین طرفین ایجاد می شود .در این دوره نوجوان برای حفظ
این ارتباط تلاش می کند و حاضر است هر هزینه ای برای ادامه رابطه بپردازد
آنها مصر به ادامه ارتباط و حتی ازدواج هستند. در این حالت قطع رابطه به
افسردگی شدید منجر شده و نوجوان بی حوصله می شود ، میل به زندگی ندارد و در
مواردی نیز دست به خودکشی می زند.

وی
به خانواده ها توصیه می کند: خانواده ها باید فضای لازم برای ارتباط سالم
دختر و پسر را ایجاد کنند و اجازه ابراز وجود و جلب محبت جنس مخالف را به
فرزندان خود بدهند در این حالت رابطه با جنس مخالف به امری عادی تبدیل شده و
نوجوان که تجربه سطحی از این رابطه را دارد نسبت به آن حریص نمی شود.برخی
از خانواده ها با ایجاد محدودیت و جداسازی فرزندان خود و برخی نیز با دادن
آزادی های بی حساب و بی منطق به نوجوانان دچار رفتار های افراطی می شوند
اما اگر نوجوان احساس کند که می تواند بر اساس معیارها و ضوابط ،رابطه ای
منطقی با جنس مخالف برقرار کند دچار عوارض شایع این روابط نمی شود.

وی
تصریح می کند: برخی مطبوعات با بزرگ نمایی حوادث و ناهنجاری های اجتماعی
باعث نگرانی خانواده ها می شوند و فضایی نامناسب و آلوده را در ذهن والدین
شکل می دهند در این صورت والدین برای جلوگیری از انحراف فرزندان اقدام به
محدود سازی آنها کرده و به طور افراطی آنها را از جامعه جدا می کنند که این
محدودیت ها در نهایت به برقراری روابط جنسی در نوجوانان می انجامد.

وی
می افزاید: گذشته از بی کفایتی و ناآگاهی والدین، شرایط محیطی، تناقضات
اجتماعی، افراط و تفریط در مناسبات اجتماعی، به هم ریختگی اوضاع فرهنگی و
عدم الگو سازی مناسب برای جوانان در کنار عوارض طبیعی دوران نوجوانی شرایط
را برای ایجاد ناهنجاری های اجتماعی مهیا کرده و موجب ایجاد مشکلات عاطفی و
روانی برای نوجوانان شده است. همیشه این احتمال وجود دارد که نوجوانان
عاشق شوند اما صرف “دل ستانی” مشکل این پدیده نیست بلکه مشکل اصلی از
ناآگاهی والدین و فرزندان از چگونگی ایجاد این روابط و حد آن ناشی می شود
.در جامعه پیچیده امروز نمی توان به طور سنتی جوانان را با هم آشنا کرد و
باید به نقش اجتماع در این زمینه توجه شود.دانشگاه ، محیط کار ، مناسبات
اجتماعی و رفت و آمدهای خانوادگی بسترهای ایجاد ارتباط بین دو جنس مخالف را
ایجاد می کند.

 

پاسخ به برخی سوالات کلیدی در روابط اجتماعی سالم دختر و پسر

 

1- تعریفی در مورد رابطه دخترو پسر چیست؟

رابطه
دختر و پسر، رابطه اجتماعی سالم و رشد یافته است. رابطه ای فارغ از
احساسات و تمایلات عاشقانه و جنسی و تسلط مابانه بلکه فقط بعنوان دو انسان
عاقل و بالغ که در زندگی اجتماعی مجبور به ارتباط سالم و اخلاقی با محترم
شمردن اصول و عقاید دینی و مذهبی و اخلاقی مورد قبول جامعه خودشان می
باشند.

 

2- علت بوجود آمدن این رابطه چیست؟

علت
این رابطه نیاز اجتماعی است. انسان برای زندگی سالم و سعادتمند نیازمند
تعامل مثبت و سازنده با هر انسانی و از هر جنسی می باشد.وهیچ مکتب و
ایدئولوژیی نمی تواند این نیاز را انکار و یا سرکوب نماید و مجبور است
راهکارهای اخلاقی و ایدئولوژیک مثبت و موثر آنرا ارائه نماید.

 

3- علت گرایش و نیاز به برقراری ارتباط اجتماعی سالم با جنس مخالف در میان دختران و پسران چیست؟

· احساس نیاز به ابراز و دریافت محبت خالصانه از جنس مخالف همانند جنس موافق

· نیاز ذاتی و کشش درونی و فطری به جنس مخالف

· سائق ها و کشش های جنسی حاکی از دوران بلوغ

· ایجاد محدودیت های اجتماعی و ارتباطی افراطی برای هر دو جنس

· خلا عاطفی در خانواده و نیاز شدید به محبت

 

4- آیا دو جنس در سنین قبل از ازدواج به رابطه نیاز دارند؟ چگونه ؟

بلی
، پسر و دختر از ابتدای کودکی تا ازدواج با تعامل اجتماعی سالم با افراد
مختلف از هر جنسی می توانند ایده آل های خود از شریک زندگی آینده را تعیین و
تکوین نمایند؛ در اینجا فرد خاصی مد نظر نیست بلکه از طریق تعامل اجتماعی
سالم شرایط ایده آل زندگی مشترک را در طول زندگی یاد می گیرند.

 

5- علل گرایش دو جنس از دیدگاه یك مشاور ؟

ارتباط اجتماعی سالم و رشد یافته نیاز و گرایش طبیعی هر دو جنس است برای هیچکدام نمی توان سهمی بیش از دیگری قائل شد.

 

6- نقش خانواده ها در این گونه روابط چگونه است ؟

خانواده
ها باید از لحاظ فکری رشد داده شوند و راهکارهای شرعی و اخلاقی برای
ارتباط سالم اجتماعی تبیین گردد.تا زمانی که هر گونه ارتباط بین دختر و پسر
به رفتار های رشد نایافته سطح پایینی مانند دوستی (از نوع امروزی) و روابط
تلفنی و محرمانه و مخفی و غیره که بیان های اعتقادی و اجتماعی خانواده ها و
اجتماع را زیر سوال می برد، خلاصه گردد،معلوم است که خانواده ها هیچ گامی
برای بهبود اوضاع روابط دختر و پسر بر نخواهند داشت.و منطقی هم نیست که هیچ
پدر یا مادری با این وضع ارتباطی امروزی دختر و پسر موافق باشد.

 

7- در چه محدودی زمانی تمایل افراد به این روابط افزایش می یابد؟چرا؟

نیاز
به تعامل اجتماعی بین دو جنس در تمام دوران زندگی وجود دارد چون این یک
نیاز انسانی و اجتماعی و جامعه مدنی است. چون هیچ انسان سالمی به تنهایی و
دور از اجتماع قادر به ادامه حیات نیست.اما رشد بعضی نیاز ها در جامعه ما
گاهی قارچ گونه می شود؛یعنی نیاز بتدریج در طول زمان بدون پاسخ مانده و
سرکوب گردیده و بلاخره روزی بدون رعایت هیچ معیار اخلاقی و اجتماعی و شرعی و
بدون برنامه و با عجله و شتاب سر از خاک بیرون می آورد و همانی میشود که
در مورد نوجوانان حدود 15 الی 17 ساله بیشتر مشاهده می کنید.

 

8- آیا روابط بین دختر و پسر می تواند بر جامعه اثر مثبت یا منفی بگذارد چگونه؟

روابط
اجتماعی سالم میان دختر و پسر مورد نظر ما موجب رشد و تعالی فرهنگی و
تقویت بنیان های عقیدتی و فکری نوجوانان و جوانان و بلاخره رشد و ترقی همه
جانبه جامعه می باشد. اما اگر این روابط از نوع بی برنامه ، خام و رشد
نایافته امروزی باشد زیانهایش برای جامعه و خانواده و بنیان های اعتقادی
جامعه همان است که می بینید.

 

9- آیا راهی وجود دارد كه بشود؟ این نیاز را تعدیل كرد؟

در
این مورد نیاز را نباید تعدیل کرد بلکه باید آنرا بطور منطقی و قابل قبول
شرع و اخلاق پاسخ گفت و برای آن راه حل یا جانشین مناسب ارائه کرد و باید
در پی یافتن راه حل اخلاقی و شرعی به این معضل بزرگ اجتماعی اقدام به پژوهش
نمود .

 

10-آیا تعدیل این نیاز عواقب سویی هم به دنبال دارد ؟

تعدیل
یعنی کاستن این نیاز یعنی سرکوب کردن آن یعنی پاک کردن صورت مسئله تا کسی
دیگر آنرا نپرسد؛اما آیا چنین نیازی به راحتی دست از سر انسان برمی دارد؟
مثلاً کسی که شدیداً گرسنه است شما می توانید برایش بگویید فعلاً کمی آب
بخور مشکلت حل می شود؟

عواقب تعدیل و تغییر و سرکوب نیاز به روابط سالم اجتماعی دختر و پسر عبارتند از:

· به خطر افتادن بنیان خانواده های دختر و پسر به علت رفتار های خام و انحرافی و هدایت نشده

· ضعف پایه های اعتقادی به خاطر نگرفتن راه حل های ایدئو لوژیک مناسب برای روابط سالم بین دختر و پسر

· انواع بیماریها و فشار های روحی و روانی برای هر دو جنس

· پوچ گرایی و از خود بیگانگی برای هر دو جنس

· جستجوی راه حل های غیر اخلاقی و غیر شرعی برای رفع نیاز های واپس زده و سرکوب شده

· و بلاخره کاهش فعالیت جسمی و ذهنی و افت تحصیلی برای نوجوانان و جوانان

 

10- آیا می توان این رابطه را قانونمند كرد ؟ چه طور؟

بلی
با اتفاق نظر و روشنگری عالمان و دانشمندان دینی و علمی و اجتماعی برای هر
مشکلی میتوان راه حل پیدا کرد بخصوص که دین مبین اسلام برای تمام جنبه های
زندگی و تمامی دوران زندگی انسان برنامه جامع دارد به شرطی که تفسیر
روشنگر و غیر شخصی و مطابق با نیاز های زمانه از احکام کلی اسلام ارائه
گردد و رشد فکری لازم در جامعه برای بر قراری روابط اجتماعی سالم برای هر
انسانی و از هر جنسی فراهم گردد.

 

11- راه حل چیست؟

· بر رسی و تبیین علل و فلسفه وجودی روابط اجتماعی سالم دختر و پسر جهت رشد و تعالی دینی و اخلاقی و فرهنگی جامعه

· رشد فکری و تقویت پایه های اعتقادی و مذهبی مردم و خانواده ها جهت برقراری شرایط اجتماعی لازم برای روابط اجتماعی سالم

· تعریف دقیق ، جزئی و عملیاتی از روابط اجتماعی سالم دختر و پسر

· تمایز بین روابط اجتماعی سالم دختر و پسر با دوستی های عمیق و افراطی و انحرافی

· تطبیق دقیق روابط اجتماعی سالم تعریف شده با تفسیر روشن و به روز موازین دینی و مذهبی و اخلاقی جامعه

· بر رسی و ارائه طریق برای علل انحراف روابط دختر و پسر به دوستی های افراطی و انحرافی

 زیادجدی نگیریداصل کارعشق هستشودوست داشتن.راستی ازدوستان عزیزم سیناوسالارچه خبر؟

 

 




والدین چقدر در بدرفتاری کودکان نقش دارند؟

بسیاری از والدین از بد رفتاری های گاه و
بیگاه کودکان خود شکایت دارند اما این نکته را هم فراموش نکنیم که رفتار
والدین بر یادگیری و رفتارهای کودکان تأثیر جدی می گذارد.

نیازی
نیست یک مشاور تربیتی باشید و یا دائماً در محیط هایی مثل مهد کودک، پیش
دبستانی و یا کلاً محیط های آموزشی خاص با کودکان و والدین شان سر و کار
داشته باشید. فقط کافیست مدت زمانی کوتاه در جمع چند والدین بنشینید و به
درد و دل ها و شکایات آنها توجه کنید، خواهید دید که بسیاری از والدین از
بد رفتاری های گاه و بیگاه کودکان خود شکایت دارند. حال در برخی از کودکان
این بد رفتاری ها موقت و کوتاه مدت است و در برخی از کودکان این بد رفتاری
ها بسیار گسترش یافته و در همه جا خود را نشان می دهد.

به مثال زیر توجه کنید:
فرزندان رفتارشان را خوب انتخاب می کنند ولی والدین با پاسخ دادن به طریقی که باب میل فرزندان است، بدرفتاری ها را تقویت می کنند

«آذردخت
از پدرش می خواهد که با او بازی کند ولی پدر خسته است و البته باید چند
تماس تلفنی هم بگیرد، پس تقاضای آذردخت را رد می کند. او مجبور است با
خواهرش بازی کند و لذا دائماً مهره های بازی را محکم به صفحه می کوبد. پدر
تذکر می دهد: «آذر، آرام تر بازی کن باشد؟» آذردخت پاسخ مثبت می دهد. پس از
چند دقیقه به شدت کارت ها را به زمین پرتاب می کند. پدر فریاد می زند:
«گفتم آرام تر!!!». چند دقیقه بعد صدای درگیری بچه ها همه فضای خانه را پر
می کند و…»

پس کودک به هدفش رسیده یعنی:
1- پدر احساس آزردگی کرد.

2- پدر توجه نشان داده چرا که به آذردخت تذکر داده تا رفتارش را اصلاح کند.

3- آذردخت چند لحظه رفتارش را اصلاح
کرد. اما برای جلب توجه پدر، یک سری آزار و اذیت دیگر را برنامه ریزی می
کند و پدر خوب می داند که هدف آذردخت جلب توجه اوست.

و یک رفتار دیگر کودکانه
هدف کودک شما هر چه که باشد،قدرت نمایی، جلب توجه، تلافی جویی و… مهم این است که والدین بدانند، فرزندان نیازمند احساس تعلق هستند

«شهروز
4 سال دارد، او بسیار فحاشی می کند. در خانه هر حرفی که به او زده می شود
بسیار بی ادبانه پاسخ می دهد، اشیاء را پرتاب می کند، دائماً در حال شلوغ
بازی است و با همسالان خود خوب رفتار نمی کند. در مهمانی ها، بچه های دیگر
را بسیار اذیت می کند و در جمع بزرگترها نیز دائماً از حرف های زشت استفاده
می کند. مادرش همیشه از رفتار او شرمنده است و گاه آنقدر عصبی می شود که
در جمع او را تنبیه و یا دعوا می کند.»
پس کودک به هدفش رسیده چرا که:

1- مادر به شدت دچار خجالت و سپس خشم می شود.

2- مادر با شهروز دعوا می کند و او را تنبیه می کند.

3- شهروز نیز متقابلاً دعوا می کند و مادر به خاطر حفظ آبروی خودش در جمع مجبور به تسلیم می شود.

مادر دیگر خوب می داند که هدف شهروز ریاست است. او می خواهد قدرت نمایی کند.

هدف کودک شما هر چه که باشد،قدرت نمایی، جلب توجه، تلافی جویی و… مهم این است که والدین بدانند فرزندان نیازمند احساس تعلق هستند.

بد رفتاری هم یکی از راههایی است که
فرزندان برای کسب و ارضاء این نیاز از آن استفاده می کنند. البته این بدان
معنا نیست که فرزندتان فکر کند و به این نتیجه برسد که «چون قدرت می خواهم
باید این گونه رفتار کنم و یا چون طالب توجه بیشتر پدر هستم، پس این گونه
واکنش می دهم و … »؛ بلکه کودکان به مرور زمان در می یابند که بد رفتاری
های آن ها موثر واقع می شود، آنها این مساله را با پاسخی که از والدین
دریافت می کنند، تشخیص می دهند.

نقش والدین در بد رفتاری کودکان
این
سوال جدی در ذهن بسیاری از والدین ایجاد می شود که «آیا آنها باعث بد
رفتاری کودکشان می شوند؟» قطعاً خیر. فرزندان رفتارشان را خوب انتخاب می
کنند ولی والدین با پاسخ دادن به طریقی که باب میل فرزندان است، بدرفتاری
ها را تقویت می کنند. حال اگر والدین نحوه پاسخ دادن خود را تغییر دهند،
کودکان دیگر نمی توانند به اهداف منفی خود دست پیدا کنند.
اگر والدین به
روشی متفاوت پاسخ دهند این پیام را به طور تلویحی به فرزندان ارسال می
کنند که «نمی خواهیم از بدرفتاری تو پشتیبانی کنیم» و به این ترتیب به
کودکان کمک می شود تا رفتارهای مثبت را انتخاب کرده و ادامه دهند.

مثلاً پدر آذردخت می توانست این کار را انجام دهد:
1- رفتارهای بد آذردخت را نادیده بگیرد به این صورت که حرکات بدن و چهره خود را کنترل کرده و آرام نگه دارد.

2-
به آذردخت حق انتخاب دهد، مثلاً بگوید: اگر می خواهی بازی کنی یا باید
آرام باشی یا اینکه اگر می خواهی سر و صدا را ادامه دهی به اتاق دیگری برد،
تصمیم با خود توست.

3- در صورت موافقت آذردخت پدر بعداً با او بازی کند یا زمانی که رفتار مثبتی دارد به او توجه نشان دهد.

مادر شهروز نیز می توانست این گونه واکنش دهد:
1-
مادر می توانست نه خشمگین شود و نه احساس خجالت را در چهره نشان دهد بلکه
وقتی شهروز شروع به بدرفتاری می کند کلاً سکوت کند و اتاق را ترک نماید.

2-
در موقعیتی که اوضاع خوب است و مشکلی خاص در میان نیست در مورد رفتارهای
بدش با او صحبت کند و برنامه های تشویق و محرومیت را در آن زمان ها با
کودکش در میان بگذارد.

شما والدین گرامی که با رفتارهای بد
کودکتان مواجه هستید باید بدانید که انجام رفتارهای غیرمنتظره کار دشواری
است یعنی درک چگونگی احساس شما و کار ساده ای نیست. شما باید دیدگاهتان را
عوض کنید تا بتوانید به شکلی دیگر رفتار کنید.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top