تکلیف بچهها پس از جدایی والدین چه میشود؟
روزی که قرار ازدواج گذاشتند و با هم پیمان زناشویی بستند،
در خیالشان هم نمیدیدند روزی بهترین راه برایشان جدایی است حتی آن روزی
که یک کودک معصوم، جمع دونفره نهچندان خوشبختشان را سه نفره کرد هم گمان
نمیکردند پایان تمام اختلافاتشان طلاق باشد، اما سرانجام در یک مورد به
تفاهم رسیدند، اینکه از هم جدا شوند، اما حالا پای یک بچه در بین است که
نه میشود مثل مهریه حق مسلم مادرش باشد و نه میشود تمام و کمال سهم پدر
شود.
به گزارش جام جم سرا
، تلخ است، اما حالا نوبت فرزند است که به اختیار یا به اجبار باید یکی را
گزینش کند و بپذیرد که از این به بعد قرار است یک روز مهمان این خانه و
روز دیگر مهمان آن خانه شود، یک روز دلتنگ پدر و روز دیگر بیقرار مادر
شود. طلاقی که در بعضی از خانوادهها، بهترین گزینه است همه چیز را جدا
کرده است، هر کس سهم خودش را برده و در این بین فقط یک نقطه اشتراک
باقیمانده، و آن هم یک کودک معصوم است.
دلیل طلاق هر چه میخواهد باشد، مهم این است
که زندگی در یک خانواده جدا، اما آرام و منطقی، بسیار بهتر از زندگی در یک
خانواده آشفته است. طبیعی است که فشار و اضطراب ناشی از طلاق به تنهایی
میتواند مادر و پدر را از نظر روانی ضعیف و آسیبپذیر کند؛ با این حال
والدین باید بدانند حتی وقتی جدا شدهاند، باز هم پدر یا مادر فرزند خود
هستند و جدایی هرچند سخت و اضطرابآور باشد، باز هم چیزی از این مسئولیت کم
نمیکند. مهمترین وظیفه والدین در چنین موقعیتی، دیدن و به رسمیت شناختن
فرزندان است. باید این نکته را در نظر داشته باشید که قرار دادن کودکان در
یک فضای مبهم، آسیب بیشتری به آنها وارد میکند، پس «سیاست سکوت» پیشهکردن
در این وضعیت کمکی به اوضاع روانی فرزندتان نمیکند، اما چه باید کرد؟
با فرزند خود صحبت کنید
فرزندتان در هر سنی که هست شما موظفید با او
در مورد طلاق صحبت کنید. معنی طلاق و دوپاره شدن خانواده را برایش بگویید و
پیشبینی مختصری از آینده داشته باشید و تا حدودی وضعیت حضانت او را برایش
روشن کنید. بسیاری از کودکان تا سنین 9ـ 8 سالگی فکر میکنند شیطنتهای
آنان دلیل این جدایی است، بنابراین یک احساس گناه سنگین را با خود میکشند.
توضیحاتی ندهید که ذهن او آشفتهتر شود، بلکه بگویید این موضوع بین شما دو
نفر اتفاق افتاده و هیچ کس نقشی در این جدایی نداشته است.
او حق دارد هر دوی شما را دوست داشته باشد
برخی از والدین وقتی به جدایی میرسند،
خشمگین هستند و گمان میکنند همسرشان سبب تباهی زندگی آنها شده است، آنها
فکر میکنند همان طور که خودشان درگیر خشم و عصبانیت هستند، فرزندشان هم
باید چنین باشد، در حالی که واقعیت چیز دیگری است، همسر شما پدر یا مادر
فرزندتان است و او بیقید و شرط والدینش را دوست دارد.
هر دو با فرزند وقت بگذرانید
با توافق یا بیتوافق، سرانجام کودک به یکی
از والدین سپرده میشود و این به معنای برنده بودن یکی و بازنده بودن دیگری
نیست، زیرا والدین باید برای دیدار مستمر با کودک خود، به یک توافق برسند.
گاهی والدین تصمیم میگیرند که کودک در هر ماه، یک هفته را نزد والد دیگر
بگذراند، این در حالی است که دیدار مستمر والدین در دفعات بیشتر و زمان
کوتاهتر، مثلا هفتهای یکبار یا دوبار، بخصوص برای کودکانی با سنین
پایینتر بهتر است. اینکه در یک ماه یک هفته را نزد والد دیگر باشد سبب
میشود برنامههایشان به هم بریزد و این اسبابکشی موقتی، معمولا برای
کودکان خوشایند نیست.
با هم هماهنگ باشید
هر چقدر هم که با هم اختلافنظر داشته باشید،
باید درباره مسائل مربوط به فرزندتان با هم هماهنگ شوید. شاید بپرسید چه
مسائلی؟ مسائلی مثل زمان تماشای تلویزیون، تنبیه یا تشویق، مقررات رفت و
آمد با دوستانش، خرید تبلت، تلفن همراه یا رایانه، رفتن به کلاسهای هنری،
ورزشی و… . حتی سعی کنید در دادن هدیه به فرزندتان با یکدیگر هماهنگ
شوید، یعنی سعی نکنید با دادن هدایای گرانقیمت یا چیزهایی که همسرتان با
آنها موافق نیست محبت او را جلب کنید. ممکن است شما درباره مسالهای با
همسرتان دچار اختلافنظر شوید، اما فراموش نکنید که نباید این اختلافنظر
برای فرزندتان تبدیل به فرصتی برای سوءاستفاده شود، پس حتی اگر درباره
مسالهای رضایت کامل ندارید، بهتر است به نتیجهای بینابینی برسید و در آن
با هم هماهنگ رفتار کنید. این هماهنگی نیازمند صحبتهای حضوری یا تلفنی با
همسر سابقتان است. این نکته را در نظر داشته باشید که ناهماهنگی بین والدین
بخصوص در سنین نوجوانی، کنترل رفتار فرزند را ناممکن میکند.
فعالیتهای مشترک را به رسمیت بشناسید
یکی از نگرانیهای کودکان طلاق توضیح دادن
این مساله است که چرا پدر یا مادر در فلان برنامه تنها آمدهاند؛ بنابراین
در موقعیتهای مهمی که معمولا والدین هر دو در کنار فرزندانشان حضور دارند،
سعی کنید که با هم در آن برنامه شرکت کنید، در موارد پزشکی هم که باید هر
دو تصمیمگیری کنید بهتر است هر دو حضور داشته باشید.
فرزندتان را واسطه نکنید: اگر
قرار است پیغامی به همسرتان بدهید، حتما خودتان این کار را بکنید. برای
هماهنگی در مورد مسائل مالی یا تربیتی، به هیچ وجه فرزند خود را واسطه قرار
ندهید، زیرا این کار برای او عذابآور است. معمولا فرزندان علاوه بر عبور
پیغام شما، این اضطراب را هم با خود حمل میکنند که واکنش پدر یا مادرشان
نسبت به این پیغام چه خواهد بود.
هرگاه یکی از شما یا هر دویتان ازدواج کردید
احتمال ازدواج پس از جدایی بخصوص برای زوجینی
که در سنین جوانی از هم جدا میشوند زیاد است و این یک اتفاق طبیعی و
منطقی در زندگی آنان محسوب میشود، اما کنجکاوی درباره این تازهوارد در
زندگی همسر سابق، آن هم از طریق رفت و آمدهای فرزند به او حس جاسوسی و
خیانتکاری میدهد ضمن اینکه واکنش شما به اخبار تازه او میتواند حس او را
نیز تحت تاثیر قرار دهد. تا جایی که میتوانید سعی کنید نگاه فرزندتان را
نسبت به ازدواج مجدد والد دیگر مثبت کنید و برایش توضیح دهید که این یک
اتفاق طبیعی در زندگی هر دوی شما خواهد بود.
اگر فرزندتان با شما زندگی نمیکند
فرقی نمیکند قانون او را به والد دیگر سپرده
باشد یا توافق خودتان، در هر صورت فرزندتان با شما زندگی نخواهد کرد و
بیشتر وقتش را نزد والد دیگر میگذراند، اما مراقب باشید که حضور شما در
زندگیاش کمرنگ نباشد یعنی در موقعیتهای مهم، همیشه همراهش باشید،
زمانهای مشخصی از روز را با او تلفنی حرف بزنید، اگر توانستید با والد
دیگر توافق کنید، هر روز مسیر مدرسه تا خانه همسر سابقتان را با او همراه
شوید. به وقت خودش او را تشویق و به وقت خودش تنبیهاش کنید و خلاصه سعی
کنید حضورتان به عنوان مادر یا پدر برای فرزندتان ملموس باشد.
اگر فرزندتان با شما زندگی میکند
نه از این طرف بام بیفتید و نه از آن طرف!
یعنی نه خودتان را برنده بدانید و نه مدام غر بزنید که همه گرفتاریها و
مسئولیتها به دوش شماست. سعی کنید والد دیگر را در مسئولیتهای مربوط به
فرزندتان شریک و فرزند را هم به بودن در کنار والد دیگر تشویق کنید. به هیچ
وجه در مقابل فرزند به والد دیگر توهین نکنید یا اینکه او را در مقام
قضاوت قرار ندهید. او فقط یک کودک است که فارغ از تمام دعواها و درگیریها
مادر و پدرش را دوست دارد.
درباره حسادتی که رابطه زناشویی را خراب میکند
برایتان این سوال پیش میآید که چرا
حسادت میکنید یا چرا او به شما حسادت میکند؟ میخواهید بدانید چطور باید
آن را کنترل یا متوقف کنید و عکسالعمل درست در برابر حسادت بیدلیل دیگری
چه باید باشد.
حسادت از چه و برای چه؟
شاید برایتان جالب باشد که بدانید حسادت بیشتر از اینکه یک خصلت باشد یک
واکنش عاطفی است در برابر نگرانی واقعی یا غیر واقعی که فرد گمان میکند
رابطهاش را در معرض تهدید قرار داده است یا موقعیتاش را خراب خواهد کرد.
آدمهای زیادی با حسادت زندگی میکنند. یک پژوهش علمی نشان داده است که بیش
از یک سوم آدمها به ویژه در رابطه زناشویی حسود هستند. حسادت یکی از
دلایل مهم مراجعه زنان و مردان به مراکز روان درمانی و مشاوره است.
میگویند کمی حسادت برای حفظ چیزی که داریم یا برای به دست آوردن یک رابطه و
بهبود رابطه لازم است. اما به نظر نمیآید این توجیه درستی برای وجود چنین
احساسی و ابراز آن در یک رابطه باشد. حسادت باعث نمیشود چیزی را حفظ کنید
یا مراقب آن باشید. اگر کسی را دوست دارید و از نظر شما رابطه عاطفی عمیقی
وجود دارد دلیلی ندارد که با حسادت از آن مراقبت کنید.
کمی حسادت یا حسادت شدید هر دو آسیب
زننده و خطرناک هستند و اصلا اینطور نیست که حسادت در طول رابطه و یا به
مرور زمان بیشتر شود چون این چیزی است که در عمق وجود یک نفر ریشه دارد.
اگر میبینید حسودتر شدهاید یا به شما بیشتر حسادت میکنند فقط به این
دلیل است که این واکنش رفتاری با مشکلات دیگری در آمیخته شده است.
آیا حسادت طبیعی است؟
حسادت برآمده از احساسات است؛ یک احساس منفی است و با غبطه خوردن فرق دارد.
ممکن است شما زیبایی، موفقیت و جایگاه شریک زندگیتان را ببینید و دوست
داشته باشید شما هم چنین موقعیتی را تجربه کنید. تا زمانی که جایگاه دیگری
را تحسین میکنید و برایش خوشحال هستید و بخشی از این موفقیت را سهم خودتان
میدانید شما حسود نیستید. وقتی دیگری انگیزهای را در شما تقویت میکند
تا تغییری ایجاد کنید شما حسود نیستید.
اما زمانی که تحمل موقعیت دیگری را
ندارید، دچار احساس خود کم بینی میشوید، گمان میکنید موقعیتتان متزلزل
شده است و تهدید شدهاید شما آدم حسودی هستید و معمولاً برای نشان دادن این
احساس هر رفتار نامعقول و نامتناسبی را از خود نشان میدهید. کمتر پیش
میآید که آدم حسود خوددار باشد. آدمها حسادت را با لحن کلام، نوع نگاه و
رفتارهای تند و عصبی نشان میدهند و دیگران هم به خوبی متوجه این رفتارها
میشوند.
حسود چه حالی دارد؟
آدمهای حسود در یک زمان درگیر چندین احساس هستند. آنها هم میترسند و هم
خشمگین هستند، احساس شکست میکنند و در عین حال فکر میکنند تهدید شدهاند،
سو ظن دارند، غمگین و متأسف هستند، دچار بی اعتمادی، شک، دردمندی و تردید
هستند و خود را آدمی ناقابل و کم ارزش میدانند. حسادت ناامیدی و ترس و
حقارت ایجاد میکند. باعث افسردگی شدید میشود و احساس از دست دادن را
بیشتر میکند. بیان چنین احساسات عمیقاً سخت و درگیر کنندهای برای دیگران و
یا حتی یادآوری شخصی آن غیرممکن و دشوار است.
آدم حسود همیشه در موقعیت از دست دادن
است هرچند که سعی میکند برای آرام کردن این احساس دیگری را کنترل و هدایت
کند اما در نهایت او یک بازنده است چون همیشه نگران و مضطرب است. حسادت مثل
سم ذره ذره اثر میکند و شیره یک رابطه را میکشد.
چیزی که باعث حسادت میشود
حسادت به دلایل متفاوتی تحریک میشود. گاهی انتظارات غیر معقول و ناممکن از
یک رابطه باعث ایجاد حسادت میشود ممکن است از فرد درگیر رابطه انتظارات
نامتعارف یا نامعقولی داشته باشید. یا احساس مالکیت و سلطه به دیگری حسادت
را در وجودتان برانگیزد. تجربههای آزاردهنده در گذشته و ناکامیهای قبلی،
احساس عدم امنیت در رابطه، ترس از خیانت و یا کنار گذاشته شدن، ترس از دست
دادن کسی که دوستش دارید، حس مالکیت شدید، غیرت و تعصب و تمایل به کنترل
دیگری همگی میتوانند حسادت را تحریک کنند.
معمولاً عدم تحمل موفقیت دیگری و تمایل به سلطه گری در رابطه و کنترل فرد
با عنوان غیرت و تعصب دو عامل مهم برانگیزاننده حسادت هستند.
حسادت با رابطه چه میکند؟
حسادت شما را از احترام، توجه و محبت تهی میکند. اگر در رابطهای هستید که
دیگری به شما حسادت میکند حتما به خوبی متوجه شدهاید که چقدر گاهی
خودتان را تهی از عشق و علاقه میبینید و چقدر از اینکه در معرض تهدیدهای
فرد حسود هستید رنجیدهاید.
با وجود حسادت رابطه پر از گلایهمندی، خشم، جنگ و درگیری، بحثهای بی پایان،
بی اعتمادی، افسردگی، حس انتقام جویی متقابل، جوابگوییهای غیر لازم،
واکنشهای جسمی، تغییرات خلقی شدید دو طرف و رنجشهای بی پایان است.
به مرور زمان احساس میکنید بی خواب شدهاید، علاقمندیهایتان را از دست
دادهاید و حتی ذائقه غذاییتان تغییر کرده است. به عنوان کسی که به او
حسادت میشود شاید مجبور شوید برخی از روابطتان را محدود کنید، کارتان را
رها کنید، موفقیتها و علاقمندیهایتان را دنبال نکنید فقط به این دلیل که
حسادت برانگیز نباشید. این یعنی قرار گرفتن در یک موقعیت خشونتآمیز و
پایان رابطه.
با حسادت چه کنید؟
آیا میتوان بر حسادت غلبه کرد؟ بله، میشود اما این نیاز به تلاش و صبر
زیادی دارد. مثل احساسات درگیر کننده و پیچیده دیگری که تجربه کردهاید
حسادت هم پیچیده است. اما اگر توانسته باشید بخشی از احساساتتان را مدیریت
کنید میتوانید بر حسادت هم غلبه کنید. برای کنترل و درمان حسادت شدید
ابتدا باید بپذیرید که چنین احساس و تمایل شدیدی در شما یا دیگری وجود دارد
و چنین واکنش منفیای از شما یا شریک زندگیتان سر میزند. تا زمانی که
نپذیرفتهاید که خشم شما از دیگری ناشی از حسادت است حال خودتان و رابطه
بهتر نمیشود.
گام به گام پیش بروید
ـ بپذیرید که حسود هستید و این به دیگران به ویژه شریک زندگیتان آسیب میزند.
ـ درباره ریشه و دلیل حسادتهایتان با هم حرف بزنید.
ـ هر طور که میتوانید عادت کنترل، جاسوسی و مراقبت بی وقفه از همسرتان را ترک کنید.
ـ بخواهید تا تغییر کنید..
ـ بپذیرید که نباید دیگران را کنترل کنید.
ـ به محدودیتهای یک رابطه اهمیت بدهید. شما نمیتوانید به اسم شریک زندگی
مالک دیگری باشید. آدمها مستقل از هم زندگی میکنند و زندگی زیر یک سقف
شما را مالک کسی نمیکند زندگی زناشویی تعهد میآورد اما مالکیت نه.
ـ در جایگاه کسی که به شما حسادت میشود سعی نکنید چیزهایی که به حریم
خصوصیتان ربط ندارند را از دیگری پنهان کنید. اطمینان و حسن نیتتان را
نشان بدهید.