3 مانع اصلی در ازدواج موفق چیست ؟
3 مانع اصلی در ازدواج موفق چیست ؟
موانع اصلی در ازدواج را بشناسید. هدف آسان تر کردن ازدواج ها است.
به گزارش مجله تالاب : در مطلب قبلی برایتان گفتیم از سه اشتباه خانمان
سوز در ازدواج گفتیم که باعث می شوند نتوانید انتخاب درستی داشته باشید و
ازدواج موفقی را تجربه کنید.
در اینجا 3اشتباه رایج دیگر در انتخاب همسر و ازدواج را برایتان می گوییم.
امان از چشم و همچشمی
«از
دخترخالهات یاد بگیر، شوهری پیدا کرد که بیا و ببین!»، «پسرعمهات چه
دختر زیبارویی را به همسری انتخاب کرده است!»، «همه توانستند ازدواج کنند
الا تو یکی» و… صحبتهای این چنینی در بسیاری از خانوادههایی که جوانان
همسن و سال دارند که اتفاقا همگیشان هم دمبخت هستند، بسیار شنیده
میشود.
اگر شما هم در چنین شرایطی هستید؛ از هر کسی که سراغتان میآید
حرف و حدیث میشنوید، تحت فشار هستید و احساس اجبار به ازدواج میکنید،
خانوادهتان شما را لای منگنه گذاشته و اصرار به ازدواج سریعتر شما دارند،
اگر به دنبال برترین انتخابها هستید یا این که نقشه میکشید چگونه و چطور
میتوانید از دیگران رویی کم کنید تا بیایند و ببینند و… باید بگوییم
اینجا چراغ قرمز است، لطفا ایست کنید، حرکت شما جایز نیست!
میل شدید به جبران کردن و خودی نشان دادن، کم کردن روی اطرافیان از طریق
ازدواج یا مقایسه دائم گزینه انتخابی خود با مورد ازدواج دیگران و… به
عنوان نشانههای خطر در انتخاب محسوب میشوند که میتوانند مسیر زندگیتان
را در سرابی پیش ببرند که هرگز آبی گوارا و قابل نوشیدنی یافت نخواهد شد.
راهحل
حسادت
برانگیخته شدهتان را بپذیرید؛ شما در حال حاضر برحسب این حستان فکر و
رفتار میکنید. عموما انتخاب بر مبنای حسادت، فارغ از عقل و منطق بوده و
بسیار تحت تاثیر کوتهنگریها و سادهاندیشیهاست که عاقبتی جز یاس و
پشیمانی به ارمغان نمیآورد؛ بنابراین در این شرایط، عقل سلیم حکم میکند
از هر اقدامی در زمینه ازدواج صرفنظر کنید، چون ضریب خطا در این نوع
انتخابها تا حد زیادی بسیار بالاست.
به جای تفکر به ازدواج، به درون خودتان بیندیشید؛ حسادتتان را ریشهیابی
کنید، عوامل ایجادکننده و تداومدهنده آن را بشناسید، راهکارهای مقابله با
آن را یاد بگیرید و در نهایت خود را ملزم و موظف به تمرین کنید تا با
ارادهای قوی و برای خوشبختیای که لایق آن هستید به جنگ این حس مخرب
بروید. زمانی که عاری و تهی از حسادت شدید و به مرتبهای رسیدید که به خاطر
خود، علایق و خواستههایتان خواهان ازدواج باشید، وقت آن است که
آستینهایتان را بالا بزنید و برای انتخاب همسر ایدهآلتان قدم بردارید.
عجله همیشهکار شیطان است
انتخاب
در شرایط اضطرار و عجله، انتخابی عجولانه یا تصمیمگیری از نوع از سر
بازکنی است. انتخاب عجولانه، انتخابی سریع، بیهدف و بیسازمان بوده که
امکان اشتباه کردن در آن حتمی و قطعی و چند برابر است و احتمال دارد فرد به
واسطه آن انتخاب ناآگاهانه و ضربالعجل با بسیاری از مصائب و مشکلات
جبرانناپذیر مواجه شود. هر انتخاب درستی به وارسی و بررسی بسیار نیاز
دارد، بیگمان لازمه این عمل نیز مستلزم صرف زمان بسیاری است.
راهحل
برای
کاهش درصد خطا و افزایش احتمال موفقیت در انتخابتان، سعی کنید بر خصلت
عجولانه خود یا دیگران فائق آیید و شرایط فوری و فوتی و موقت امروز را بر
خوشبختی و سعادت فردایتان ترجیح ندهید. سلامت آینده زندگی شما ارزش آن را
دارد که با این خصلت و افکار ترغیبکننده به آن، مبارزه کنید.
این جمله را بارها به خود بگویید یا به دیوار اتاقتان نصب کنید: «من به
ندای عقلم گوش میدهم، نباید عجله کنم.» ترس و واهمه را کنار بگذارید،
اجازه دهید زمان کارتان را با حوصله پیش ببرد. گاه با عجول بودن فقط چاه
زندگیتان را میکنید و در قعری فرود میروید که شاید پشیمانی بعد از آن
سودی نداشته باشد. با اطرافیان یا کسانی که احساس میکنید از جانب آنها تحت
فشار هستید صحبت کرده و شرایط و افکار خود را تا حدودی بازگو کنید،
قاطعانه به آنها بگویید برای دادن جواب مثبت یا منفی عجله ندارید و حتی
انتظار دارید در این مسیر مهم، همراهیتان کنند. به آنها بگویید تصمیم خود
را با آرامش و سر فرصت خواهید گرفت و عجلهای برای گفتن جواب ندارید.
یا نصیب و یا قسمت
بر
حسب عادت، پشت بند هر حرف و حدیثی که راجع به ازدواج بیان میشود بیدرنگ
این عبارت را به کار میگیریم؛ آنچنان که گویی خودمان هم باورمان میشود
همه چیز از دست ما خارج است و هر آنچه تقدیر و مقدر باشد، چه ما بخواهیم چه
نخواهیم، اتفاق خواهد افتاد. اعتقاد راسخ بر این باور اشتباه که ازدواج
تمام و کمال منوط به قسمت است، گاه به اهمال و سست کاری ما منجر میشود تا
به همین دلیل، دور تحقیق و مشورت را خط قرمزی بکشیم و در کمال ناباوری،
عاقبت مهمترین انتخاب زندگیمان را به گردن قسمت بیندازیم و به «هرچه
باداباد» و «هر چه پیش آید، خوش آید» تن دهیم. انتخاب بر این حسب،
بزرگترین اشتباه ممکنی است که فرد، خود یا به اجبار و اصرار خانواده به آن
متوسل میشود؛ پیروی از این باور خیانتی بیش نیست و ظلمی به خود یا دیگری
است که احتمال دارد تاوانی به اندازه یک عمر زندگی پرعذاب به همراه داشته
باشد.
راهحل
یادتان
باشد اراده خداوند در طول اراده ماست، خداوندگار روزگار بر همه چیز قادر و
تواناست، اما با این حال، او به ما عقل و قدرت انتخاب داده تا با توسل به
آنها، برای سعادت و خوشبختی خود برترینها و مناسبترینها را گزینش کنیم.
پس هوشیار باشید؛ ازدواج تقدیر یا سرنوشت از پیش تعیین شده نیست، یقین
داشته باشید این شمایید که سعادت یا شقاوت زندگیتان را انتخاب میکنید.
صرفا با توجه به کلیات یا احیانا با اتکا به این اندیشه خام که بالاخره
در زندگی مشترک راهتان را پیدا خواهید کردید، پیش نروید. خوب تحقیق کنید؛
تا آنجایی که برایتان مقدور است ذرهبین به دست بگیرید و مورد انتخابیتان
را رصد کنید و بکاوید و به قول معروف، مو را از ماست بیرون بکشید؛ اجازه
ندهید هیچ چیز از نگاهتان دور بماند از هر کسی که میتوانید و میدانید
خبری دارد پرسش کنید، از شخصیت، روحیات، اخلاقیات، خانواده، فرهنگ و… فرد
مورد نظرتان کسب اطلاعات کنید.
از سوی دیگر، به جای «یا نصیب و یا قسمت گفتن» از عاقلان و مصلحان مشورت بگیرید.
با افراد با تجربه و خیرخواه و عاقل مشورت کنید فرد مورد نظرتان را
تشریح کنید، نظرات آنها را بشنوید، کم و کاستیها را بررسی کنید، توانمندی
مقابله و مواجهه خود با مسائل را محک بزنید و… آن گاه به طور قطع خواهید
توانست با ادلههای صحیح و منطقی، صحت انتخابتان را تائید یا رد صلاحیت
کنید.
عروسهای بزرگتر از داماد؛ خوب یا بد؟!
تناسب سن ازدواج در کشور رو به تغییر است و
برخلاف دهههای گذشته در این دوره بزرگ بودن عروس نسبت به داماد دیگر در
بین خانواده ها مخفیانه و پرحاشیه نیست.
از قدیم ازدواج آداب و رسوم خاصی
داشت اول از همه اینکه پسرها باید به خواستگاری دخترها میرفتند معمولاً هم
این کار برعهده خانواده ها و بزرگترهای فامیل بود و آنها برای انتخاب همسر
مناسب برای پسرشان چند ملاک و معیار را در نظر می گرفتند، یکی از آن موارد
که خیلی هم برای خانواده ها اهمیت داشت کوچکتر بودن عروس از داماد بود و
کمتر پیش می آمد که خلاف این امر اتفاق بیفتد و اگر هم بنابر دلایلی
ازدواجی صورت می گرفت که در آن عروس از داماد بزرگتر بود خانواده ها سعی می
کردند که این مسئله را از بقیه پنهان کنند وگرنه حرف ها و حدیث هایی را
درست می کردند که مثلاً شاید پسر عیب و ایرادی داشت که با دختری بزرگتر از
خودش ازدواج کرد اما در شرایط کنونی جامعه بر خلاف دهه های گذشته بعضی از
پسرها با دخترانی بزرگتر از خودشان با اختلاف سنی چند سال ازدواج می کنند و
می توان گفت این سبک ازدواج در جامعه و بین خانواده ها جا افتاده است.
طبق
آمارهایی که سازمان ثبت احوال در سالهای اخیر منتشر کرده است بیش از 10
درصد ازدواجها در سالهای اخیر مربوط به زوجهایی است که داماد نسبت به
عروس، سن کمتری داشته است.
بعضی از مردم استنادشان برای اینکه
اشکالی ندارد که عروس از داماد بزرگتر باشد ازدواج حضرت خدیجه و پیامبر
اکرم (ص) است اما از سوی دیگر بعضی معتقدند که مردها به دنبال زنانی
میگردند که بتوانند آنها را به روش خودشان تربیت کنند پس بهترین گزینه
برایشان، همسر کوچکتر از خودشان است، برخی از مردان هم از طرف دیگر اشکالی
در رابطه با بزرگ بودن همسر آیندهشان نمیبینند بلکه معتقدند وقتی همسرشان
از آنها بزرگتر است دیگر بچهبازی ندارد و به استقلال فکری رسیده است.
در
این باره ابهری جامعه شناس و استاد دانشگاه معتقد است: تغییر سبک زندگی
اثر مستقیمی بر تمام انتخابهای افراد دارد و یکی از این انتخابها که
اصلیترین مرحله زندگی مرد و زن است ازدواج به شمار میرود که متأسفانه در
دو دهه اخیر سن ازدواج و آمار آن تغییرات چشمگیری پیدا کرده است که علاوه
بر بالارفتن سن ازدواج در جوانان، شاهد افزایش ازدواج پسران با دخترانی
بزرگتر از خود هستیم.
پسران دغدغه مالیشان را با انتخاب عروسهای بزرگتر حل میکنند
وی
میگوید: در حال حاضر 12 میلیون جوان مجرد در کشور ما وجود دارد که حدود
40 درصد از آن ها دخترانی هستند که موفق به ازدواج مناسب نشدند و برخی از
آنها آماده ازدواج دوم با مردان متأهل هستند که تفاوت سنی آنها متعارف نیست
در مقابل پسران جوان به خاطر بیکاری و مشکلات اقتصادی تمایل دارند با زنان
بالاتر از سن خود، با اختلاف سنی حداقل ده سال پیوند زناشویی ببندند و از
توانایی مالی آنها بهره جویند.
این در حالی است که شایق کارشناس
امور فرهنگی معتقد است: ما در حال حاضر شاهد روند تغییرات اجتماعی در جامعه
هستیم تا جایی که جوانهای ما به این نتیجه رسیدند که اگر بروند دنبال
تحصیلات در نهایت یک جوان تحصیلکرده بیکار می شوند به خاطر همین بخش اعظم
پسران به کار روی آوردند و البته برخی به شغل های کاذب مثل دست فروشی، در
مقابل تعداد تحصیلکرده های خانم ما بالا رفته و به تبع آن سطح توقعات
برخی دختران از خواستگارانشان بالا رفته که باید با یک پسر دارای تحصیلات
بالاتر از خود و دارای شغل آنچنانی ازدواج کنیم.
شایق ادامه
میدهد: از سوی دیگر برخی از پسران نمی توانستند خواسته آنها را برآورده
سازند، در نتیجه این خلأ سن جوانان در شرف ازدواج و تعداد آنها زیاد شد و
با توجه به شرایط پیش آمده برخی از پسران تصمیم گرفتند که به جای ازدواج
با برخی دخترانی که کم سن و سال تر از خودشان هستند و با توجه به شرایط
فرهنگی پیش آمده برایشان دارای توقعات بی جا و به فکر اعمال جراحی برای
زیبایی و یا زیبا کردن چهره خود با وسایل مصنوعی هستند با دخترانی بزرگتر
از خودشان ازدواج کنند که زن زندگی هستند، از پختگی لازم برخوردارند و
توقعات کمتری دارند و هم می توانند تکیه گاه خوبی برایشان باشند.
ازدواج با عروسهای بزرگتر وقتی همکفو هستند اشکالی ندارد
وی
با اشاره به اینکه در طول تاریخ هم ما شاهد موارد اینچنینی بودیم و نمونه
بارز آن ازدواج پیامبر اکرم (ص) است میگوید: این دخترها بعد از رسیدن به
سنی دیگر نمی توانند بچه دار شوند و ما نباید حق مادرشدن را از آنها
بگیریم، دخترهای جوانی که به سن بالا می رسند و خواستگارانی دارند که سنشان
کمتر از خودشان هست و به غیر از سنشان از همه نظر، هم کفو هستند در این
گونه موارد وقتی با هم به توافق می رسند می توانند با هم ازدواج کنند و
مشکلی وجود ندارد.
بزرگ بودن عروس یک آسیب در نظام خانواده محسوب نمیشود
همچنین
مرتضوی کیاسری که یک روانشناس است با تأکید بر اینکه صرف تفاوت سنی تهدید
کننده نیست و ملاکی وجود ندارد که حتما زن از مرد سنش کمتر باشد یا بیشتر
می گوید: در هر دو صورت این نوع ازدواج ها می تواند تهدید کننده باشد و به
طور طبیعی اگر مشخص شود که اختلاف سنی مضر نیست صرفاً ازدواج با زنی که سنش
از مرد بیشتر است بعنوان یک آسیب در نظام خانواده محسوب نمی شود و همه چیز
بستگی به شخص و شرایط فردی دارد.
به طور مثال گاهی اوقات مرد 40
ساله نیز در قبال خانم 25 ساله قدرت مدیریتی بسیار پایین دارد اگر این زن
تکفل گرا باشد و دوست داشته باشد که به کسی تکیه کند اینها به درد ازدواج
با هم نمی خورند و بالعکس، چه بسا در ازدواجی مرد 25 ساله باشد و زن 35
ساله اما به دلیل اینکه مرد دارای توانمندی مدیریتی، برداشت ها، تجارب، نوع
تربیت خانوادگی ای باشد که نوع نگاهش به مسائل یه قوتهایی را به او بدهد
در اینجا نسبت سنی برایشان مشکلی ایجاد نمی کند.
وی می افزاید: در
کل فاصله سنی بین زوجین تا 15 سال تفاوت فاحشی نیست و مشکل ساز نمی باشد و
فرقی نمی کند که دختر سن بالاتری نسبت به پسر داشته باشد یا بالعکس. البته
ارجاع به روانشناس و مشاوره در حوزه ازدواج ضروری است و آنچه مهم است هم
کفو بودن زن و مرد است و اگر طبق نظر متخصص در حوزه های مختلف در معرض
تفاوت فاحش قرار گیرند به طوریکه این تفاوت سنی هم کفو بودنشان را به هم
بریزد به این تفاوت می گوئیم تفاوت آسیب رسان که زندگیشان را با مشکلاتی
مواجه خواهد کرد و اگر همسانی و همتایی را در حوزه های مختلف به هم نریزد
به این تفاوت بی آزار می گوییم بنابراین صرف تفاوت سنی آسیب رسان نیست.
درباره
بزرگ بودن سن عروس نسبت به داماد نظر حجت الاسلام سید مرتضی حسینی عضو
کمیسیون فرهنگی مجلس را هم جویا شدیم که وی در این باره میگوید: در گذشته
خانوادهها در انتخاب های دختر و پسر نقش داشتند و خانواده ها خودشان با
رسیدن پسرها به سن ازدواج برای خواستگاری اقدام می کردند و رسم این بود که
پسرها از دختران بزرگتر بودند و دختران کم سن و سال تر از خود را انتخاب می
کردند، اما در حال حاضر با توجه به شرایط به وجود آمده معمولاً سن ازدواج
پسر و دختر برابری می کند و خیلی اختلاف ندارد و یا حتی برخی پسران با
دختران بزرگتر از خود ازدواج می کنند. مسلماً این اختلاف معکوس فاصله سنی
زوجین و تغییر در سبک زندگی ایرانی – اسلامی به مرور و تحت تأثیر شرایطی
صورت گرفته که قابل تأمل است.
ازدواج با عروسهای بزرگتر وقتی همکفو هستند اشکالی ندارد
حسینی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نیز در
رابطه با علت این نوع ازدواج ها به عواملی از قبیل مشکل مسکن، رسیدن به
درجات عالیه تحصیلی، هزینه های بالای عروسی، بیکاری که در حال حاضر مشکل
اساسی جوانان ماست و تغییر ذائقه فرهنگی افراد به واسطه ورود به دانشگاه ها
و سطح تحصیلات و شبکه های اجتماعی اشاره می کند.
وی می افزاید: طی
سال های اخیر شاهد تغییر ذائقه فرهنگی در خانواده های ایرانی هستیم و
اگر بخواهیم این ذائقه را تغییر بدهیم باید خیلی به فرهنگ اصیل خودمان توجه
کنیم و بیشتر روی بخش فرهنگی مثل کمیسیون آموزش، صداوسیما، مطبوعات،
نشریات و روحانیت … کار کنیم و همگی تمام تلاش خود را بکنیم تا نگذاریم
ذائقه ی دینی و ملی ما دچار آسیب شود.
همچنین کیاسری روانشناس نیز
می گوید: عدم اعتماد به نفس، پایین بودن عزت نفس، ترس از اداره زندگی و حس
پناهندگی یا پناه خواهی و به تعبیری احساس ضعف مدیریتی در پسران است که این
تمایل را در آنها افزایش می دهد که به توانایی برتری پناهنده شوند و با
دخترانی بزرگ تر از خود ازدواج کنند.
وی ادامه می دهد: در بحث
ازدواج ملاک هایی داریم که زیر مجموعه هم کفو بودن هستند و باید مورد توجه
قرار بگیرند از قبیل تربیت خانوادگی، نوع اشتغال، تناسب های سنی،
جغرافیایی، تحصیلی، فیزیکی، فرهنگ عمومی و … . آنچه قابل اهمیت است این
است که بسیاری از این ملاک ها ثابت نیستند؛ یعنی به دلیل شرایط اجتماعی،
جغرافیایی، محیطی، زمانی و مکانی تغییر پیدا می کنند، تناسب سنی هم جزء این
موارد است البته نسبت سنی بدین جهت که ممکن است موجب تغییر الگوها، سلیقه
ها و تفاوت ها بشود گاهی اوقات مسئله ساز می شود وگرنه مشکلی ایجاد نمی
کند.
حال سؤال اینجاست که اگر انتخاب از سوی خانواده ها صورت نگرفته
باشد و پسر و دختر خودشان تصمیم به ازدواج گرفته باشند آیا خانواده ها به
راحتی با این مسئله کنار می آیند؟
شایق کارشناس امور فرهنگی در این
رابطه می گوید: ممکن است این مسئله در بعضی از خانواده ها درگیری ایجاد
نماید و به راحتی با قضیه کنار نیایند علی الخصوص زمانی که مادر یا خواهر
پسر خودشان دختری را برای پسر در نظر گرفته باشند در این صورت خانواده های
ما یک جور جدید غریب می شوند و باید دید که بعد از ازدواج عروس خانواده با
طعنه و کنایه های احتمالی چه می کند اگر دختر انعطاف پذیر و صبوری باشد و
به راحتی خود را در آن خانواده جا بیندازد که مشکلی نیست ولی اگر قضیه
بالعکس شود مشخص نیست که چه اتفاقی برای زندگیشان بیفتد؟
الهام،
خانم 40 ساله ای است که علیرغم مخالفت خانواده همسرش با رامین که 6 سال از
او کوچکتر بود ازدواج کرد او در مورد نحوه آشنایی و ازدواجش می گوید: من و
رامین حدوداً 3 سال پیش با هم در محل کار آشنا شدیم، رامین در آن زمان 31
سال داشت و من هم 37 ساله بودم.
وی در ادامه می گوید: آشنایی ما چند
ماهی طول کشید و ما با صحبت هایی که قبل از ازدواج داشتیم و با رفتن به
جلسات مشاوره پیش از ازدواج و با اعلام نظر کارشناس خانواده احساس می
کردیم از خیلی جهات با هم تفاهم داریم و می توانیم زندگی مشترک خوبی داشته
باشیم و مسئله بزرگتر بودن من از رامین نمی تواند تأثیری در زندگی آینده
ما داشته باشد رامین هم با مسئله بزرگ تر بودن من مشکلی نداشت و تنها مسئله
مهمی که جلوی روی ما بود مخالفت خانواده رامین نسبت به بزرگ تر بودن من از
رامین بود بالاخره ما علیرغم آن مخالفت ها با هم ازدواج کردیم ولی هنوز
هم بعد از گذشت این چند سال علیرغم تلاش های من در عوض کردن نظر خانواده
شوهرم، آنها نسبت به من نگاه بدی دارند و هنوز با این مسئله کنار نیامدند و
حتی برخی مواقع به دلیل اینکه رامین مثل اوایل ازدواجمان در مقابل دخالت
های نابجای آنها از من حمایت نمی کند یک سری اختلافاتی بین ما بوجود می
آید.
الهام می گوید به نظر من اصلا بزرگ تر بودن دختر از پسر در
صورتی که از لحاظ دیگر با هم مشکلی نداشته باشند و البته با انجام مشاوره
های پیش از ازدواج و در صورت مثبت بودن نظر متخصص نمی تواند مانعی برای
ازدواج باشد و من و رامین هم اگر دخالت های خانواده اش نباشد اختلاف نظر
جدی با هم نداریم و می توانم بگویم از ازدواجم راضی ام.
گفتوگو با
عروس و دامادهایی که سن عروس از داماد بیشتر است نشان میدهد که اگرچه این
پدیده اجتماعی در جامعه رو به رشد است و پسران و دختران تا حدودی آن را
برای خود حل کردهاند و دیگر حساسیتهای گذشته درباره آن وجود ندارد اما
این مسئله هنوز برای بخشی از خانوادهها یک دغدغه است که یا آن را در
ابتدای زندگی در قالب مخالفت با ازدواج فرزندشان مطرح میکنند یا در طول
زندگی آن را به روی طرفین میآورند.
اما امروزه نگرانی از کندی
جوانان در گرایش به ازدواج در جامعه به قدری ملموس است که شاید بزرگ بودن
عروس نسبت به داماد در مقایسه با دغدغههای اقتصادی ازدواج برای عدهای
دغدغهای باشد که در حاشیه قرار دارد ولی نمیتوان از آسیبشناسی این پدیده
اجتماعی رو به رشد چشم پوشید.