چگونه گرسنگی واقعی را تشخیص دهیم؟

چگونه گرسنگی واقعی را تشخیص دهیم؟

چگونه گرسنگی واقعی را تشخیص دهیم؟

چگونه گرسنگی واقعی را تشخیص دهیم؟

چگونه می توان تشخیص داد که واقعا گرسنه ایم؟ احساس گرسنگی را هر انسانی روزانه تجربه می کند.

 

تا حالا به سیگنال‌های بدنتان به خوبی دقت
کرده‌اید؟ مغز همان فرمانده بدن آن بالا نشسته و علائم و به اصطلاح
سیگنال‌هایی ارسال می‌کند و ما آن‌ها را با عناوینی مانند تشنگی، گرسنگی،
خواب‌آلودگی، درد و غیره تفسیرش می‌کنیم؛ اما گاهی بدن ما سیگنال‌ها را
اشتباه می‌کند و آن‌ها را به عنوان گرسنگی تفسیر می‌کند. در نتیجه به دنبال
مصرف مواد غذایی می‌روید که چندان مورد نیاز بدن نیستند. در نتیجه کالری
روی کالری می‌گذارید و بعد از مدتی متوجه می‌شوید چاق شده‌اید.

 

در این مطلب نشانه‌هایی معرفی می‌کنیم که
بر اساس آن‌ها می‌توانید تشخیص دهید واقعاً گرسنه‌تان هست و نیاز به مواد
غذایی دارید یا اینکه سیگنال‌ها را اشتباهی گرفته‌اید.

 

گرسنگی به تدریج بروز می‌کند

احساس گرسنگی در ابتدا احساسی جزئی است که
به مرور شدت گرفته و تبدیل به دل‌ضعفه می‌شود؛ اما گرسنگیِ احساسی یعنی
گرسنگی که از روی کسالت و بی‌حوصلگی بروز می‌کند، ناگهانی و بدون پیش زمینه
است. در نتیجه زمانی که ناگهان دلتان غذا می‌خواهد بدانید که به طور واقعی
گرسنه نیستید بلکه دلتان می‌خواهد چیزی بخورید.

 

صدای شکم در می آید

زمانی که معده به طور کامل خالی باشد شکم
به غار و غور می‌افتد و احساس کشش در معده می‌کنید؛ یعنی اینکه به اصطلاح
دلتان ضعف می‌رود و در این صورت نیاز واقعی به مصرف مواد غذایی و پر کردن
معده‌تان دارید.

 

آدم گرسنه دنبال منو نمی‌گردد

گرسنگی واقعی فرد را به مصرف هر ماده‌ی
غذایی می‌کشاند. زمانی که معده واقعاً خالی باشد به هر ماده‌ی غذایی روی
خوش نشان می‌دهد. زمانی که از بعضی خوراکی‌ها ایراد می‌گیرید و می‌گویید
«دلم این را نمی خواهد»، «دلم یک غذای دیگر می خواهد» و غیره یعنی اینکه به
معنای واقعی گرسنه‌تان نیست و دلتان ناخنک زدن می‌خواهد.

 

10 دقیقه صبر کنید

هر وقت احساس کردید گرسنه‌تان است به ساعت
نگاه کنید و خودتان را به کار دیگری مشغول کنید. هر هوس غذایی که ربطی به
گرسنگی واقعی نداشته باشد بعد از ده دقیقه از بین می‌رود.
آب

 

یک لیوان آب بنوشید

گاهی بدن گرسنگی و تشنگی را اشتباه
می‌گیرد. زمانی که احساس کردید دلتان می‌خواهد چیزی میل کنید اول از همه یک
لیوان آب میل کنید و ده دقیقه صبر کنید. اگر همچنان گرسنه بودید معنی‌اش
این است که واقعاً گرسنه‌اید. اگر احساس گرسنگی رفع شود معنی‌اش این است که
از ابتدا نیز گرسنه نبوده‌اید بلکه تشنگی به سراغتان آمده بود.

 

آدامسی در دهان بگذارید

اگر آدامس، آب نبات نعنایی و غیره در دهان
گذاشتید و احساس گرسنگی‌تان رفع شد یعنی اینکه واقعاً گرسنه‌تان نبوده
صرفاً دلتان می‌خواست چیزی بخورید.

 



آیا واقعاً گرسنه ام؟

همه ما با حس فطری گرسنگی
به دنیا آمده ایم. لازم نیست معده خود را پر كنید تا احساس سیری كنید. چند
لقمه از غذایی كه معمولاً در رژیم غذایی تان جایی ندارد ممكن است خیلی راضی
كننده تر باشد و یك سبد نان یا چند ماگ قهوه همچنان شما را گرسنه و ناراضی
نگه دارد. برای تشخیص گرسنگی ابتدا باید آن را درك كرد.
البته این كار آنقدرها هم كه به نظر می رسد ساده نیست. شاید بسیاری از ما
هیچ وقت نگذاشته ایم به گرسنگی واقعی برسیم و فقط نوعی احساس ناراحتی داشته
ایم. با ناآگاهی از اینكه گرسنگی واقعاً چیست ممكن است سال ها و سال ها
پیش از آنكه گرسنه شده باشیم غذا خورده باشیم به طوری كه حالا نتوانیم فرق
بین گرسنگی و احساس هایی مانند اضطراب، تنش، كسالت یا سایر محرك های احساسی
یا بیرونی را تشخیص دهیم. اجازه نداده ایم كه مدت زمان طولانی و كافی بدون
غذا باقی بمانیم تا گرسنگی واقعی را احساس كنیم، شاید از زمان كودكی به
بعد گرسنگی را تجربه نكرده باشیم.
همه ما با حس فطری گرسنگی به دنیا آمده ایم. وقتی نوزاد چنین حسی دارد گریه
می كند. مادر یا پرستار به او شیر می دهد و وقتی كه نوزاد دیگر گرسنه
نباشد غذا را پس می زند. یعنی پیش از آنكه بتواند حرف بزند كاری می كند كه
او را بفهمیم.
كودك تازه پا هم كه شروع به خوردن غذای كودك كرده است هنوز كنترل غذای خودش
را به دست دارد. ممكن است مادر فكر كند كودك باید تمام غذای درون بشقابش
را بخورد اما كودك طور دیگری فكر می كند. كودك دندان های سفید و كوچكش را
به هم قفل می كند و اجازه نمی دهد حتی یك قاشق دیگر از چیزی وارد دهانش
بشود. مادر لپ های گل انداخته كودك را فشار می دهد و سعی می كند با فشار
دهان كودك را باز كند اما كودك مقاومت می كند. اگر هم مادر به هر ترتیب
موفق شود مقداری غذا در دهان كودك بگذارد كودك آن را بیرون می ریزد گاهی
روی پیش بندش و گاهی روی مادر. پیغام او كاملاً واضح است: «مامان، دیگه غذا
نمی خوام.»
اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود. مادر هر بار بیشتر تلاش می كند و كودك
بالاخره یاد می گیرد او را با تمام كردن هرچه در بشقابش هست خوشحال كند.
شاید مادر به كودك بگوید اگر غذایت را تمام كنی جایزه ات دسر است.
اگر كودك گریه را كنار بگذارد یك آب نبات جایزه می گیرد. پس یاد می گیرد
همه غذایش را بخورد تا احساس خوبی به دیگران بدهد. به نظر نمی رسد دیگر مهم
باشد كه او گرسنه است یا نه. كودك یاد می گیرد به احساس گرسنگی یا سیری
خود بی توجه باشد تا به مذاق دیگران خوش بیاید و كودك این را خوب یاد می
گیرد.
سال ها بعد، او هنوز هم با غذا خوردن با دوستان هنگامی كه اصلاً گرسنه
نیست آنها را همراهی می كند یا فقط برای اینكه با جمع همراهی كند یا میزبان
را خوشحال كند میوه و شیرینی و آجیل می خورد.
در فرهنگ لغت «گرسنگی» این طور تعریف شده است: «احساس رنج آور یا حالت ضعف
ناشی از نیاز به غذا خوردن.» بعضی از مردم اگر در زمان مقرر غذا نخورند زود
رنج، بی حال یا گیج می شوند. بعضی دیگر از گرسنگی احساس منگی، خالی بودن،
بی حوصلگی، سردرد و سستی می كنند. گهگاه قار و قور شكم هم خبر از فرا رسیدن
وقت غذا می دهد. بعضی ها وقتی افسرده می شوند غذا می خورند. بعضی ها وقتی
افسرده می شوند اشتهایشان را از دست می دهند. محرك های بیرونی ممكن است
بسیار متفاوت باشند، ممكن است احساسی یا جسمی باشند و البته باید توجه داشت
تعداد كمی از اینها گرسنگی هستند و بقیه فقط سیستم عصبی را ضعیف می كنند.
بدن انسان با مكانیسم ذاتی استقامتی ساخته شده كه به زنده ماندن و بقای او
كمك می كند. وقتی نیاكان ما در بیشه زارها پرسه می زدند و ناگهان با ببری
روبه رو می شدند كه از لای بوته ها به سمت آنها خیز برداشته همگی بسیج می
شدند یا با آن بجنگند یا فرار كنند. هزاران سال بعد، ما هنوز هم با ببرهایی
روبه رو می شویم. مرگی در خانواده، از دست دادن شغل یا بیماری ممكن است
دقیقاً تاثیر حمله ببر را داشته باشد.
نبض سریع می شود، دهان خشك می شود، كف دست عرق می كند و فرد برای بازگشت به
رفتار گذشته و سعی در فائق آمدن بر هیجان چیزی به دهان خود می گذارد. حتی
شاید فرد در عكس العمل به نوسانات زندگی روزمره – حركت لاك پشتی ماشین ها
در ترافیك، صفی در بانك یا رفتار نامناسب پیشخدمت رستوران- یك جعبه بیسكویت
بخورد یا حتی یك پرس غذای اضافه سفارش بدهد. شاید فرد مسئله ای كوچك را با
یك ببر اشتباه بگیرد در حالی كه فقط یك بچه ببر كوچك است.
آیا تا به حال پیش آمده وقت ناهار احساس گرسنگی كنید اما آنقدر غرق در
انجام كاری یا مثلاً خواندن كتاب باشید كه چند ساعت دیگر می گذرد و شما
اصلاً دوباره به فكر غذا خوردن نمی افتید؟ گرسنگی واقعی نمی تواند چند
ساعت صبر كند. پافشاری می كند تا به آن غذا داده شود. وقت ناهار هم گرسنه
نبودید و آن احساس فقط عكس العملی به محرك زمانی بود، دلیلی كه ما معمولاً
براساس آن غذا می خوریم. اگر حواس خود را جلب فعالیت دیگری بكنیم گرسنگی
شدید بعد از چند دقیقه برطرف خواهد شد. سعی كنید بین گرسنگی و میل شدید خود
به غذا خوردن تفاوت قائل شوید.
لازم نیست معده خود را از غذا پر كنید تا احساس سیری به سراغتان بیاید.
همچنین هنگامی كه از لحاظ روحی یا جسمی احساس ناراحتی می كنید وقت مناسبی
برای غذا خوردن نیست. فقط وقتی غذا بخورید كه واقعاً گرسنه باشید و وقتی
دیگر گرسنه نبودید دست از غذا خوردن بكشید. منتظر نمانید كه شكمتان پر شود
یا دیگر هیچ غذایی روی سفره باقی نماند. هنگامی كه لباس تان برایتان گشاد
شود از كمتر غذا خوردن بیشتر لذت خواهید برد. برای رسیدن به این مرحله باید
صبر داشته باشید و تمرین كنید. به یاد داشته باشید:
● حجم بالای غذاهای غیرمغذی معده را پر و بادكرده می كند اما احساس گرسنگی واقعی را رفع نمی كند.
● تنوع و تركیب موادغذایی مختلف در كنار مغذی بودن آن گرسنگی را برطرف می كند.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top