وقتی روحمان بیمار می شود,چرا از مراجعه به روانپزشک هراس داریم؟

وقتي روحمان بيمار‌ مي‌شود

تا
به حال دیده یا شنیده‌اید کسی از این‌که دیابت دارد، خجالت بکشد و
بیماری‌اش را از بقیه پنهان کند؟ یا کسی که برای کنترل فشار خونش قرص
می‌خورد، تلاش کند دور از چشم دیگران این کار را انجام دهد؟ مسلما هیچ‌کس
از این‌که به چنین بیماری‌هایی مبتلا باشد، ناراحت نیست و این طرز فکر یا
رفتار هم اصلا منطقی به نظر نمی‌رسد.
 

اما همین افراد اگر روزی
کسی را ببینند که داروی بیماری‌های روانی مصرف می‌کند یا درباره یکی از
مشکلاتش در این زمینه حرف می‌زند، حتما به شیوه‌ای متفاوت فکر و عمل
می‌کنند؛ شاید این جمله‌ها را بر زبان برانند که بارها شنیده‌ایم: «این
بیماری‌ها از بیکاری است»، «برای فرار از مسئولیت، خودت را به بیماری نزن»،
«این قرص‌‌ها را نخور، معتادش می‌شوی» و… متأسفانه چنین نگرشی میان برخی
افراد جامعه وجود دارد و گاهی حتی پزشکانی که در حوزه‌هایی غیر از
روانپزشکی فعالیت دارند نیز چنین مسائلی را بیان می‌کنند.

شاید بتوان گفت نبود درک
و شناخت صحیح بیماری‌ها و اختلالات روانپزشکی، یکی از اساسی‌ترین مشکلات
جامعه ما است که با ارائه اطلاعات کافی، باید در مسیر حل آن حرکت کرد. به
نظر می‌رسد یکی از گام‌های مهم برای این اقدام، شناختن این گونه بیماری‌ها
از طریق تعریف صحیح آنهاست.

دکتر سامان توکلی،
روانپزشک و روان‌درمانگر در گفت‌وگو با جام‌جم، اختلالات روانپزشکی را چنین
تعریف می‌کند: مشکلات اعصاب و روان یا اختلالات روانپزشکی به مسائلی اطلاق
می‌شود که بر افکار، احساسات یا رفتار انسان تأثیر می‌گذارد؛ به این معنا
که در چنین شرایطی افکار، احساسات یا رفتار فرد دچار اختلال شده و در نتیجه
عملکردش در زمینه‌های مختلف شغلی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی مختل
می‌شود.

باید آگاه بود که به‌طور
معمول این مشکلات موجب ناراحتی فرد یا اطرافیانش نیز خواهد شد. البته این
نکته را هم باید در نظر داشت که انسان‌ها رفتار، احساسات و افکار مختلفی
دارند و به همین دلیل هر تفاوتی را که یک فرد با بقیه افراد در این زمینه
دارد نباید اختلال تلقی کرد.


چرا به روانپزشک مراجعه نمی‌کنیم؟


خیلی‌ها از ترس این‌که
مردم چه می‌گویند و چگونه به آنها نگاه می‌کنند، ترجیح می‌دهند یک عمر با
اختلالات روانی زندگی کنند، ولی برچسب بیمار روانی به آنها زده نشود، به
همین دلیل معمولا کمتر کسی را می‌بینیم که با مشاهده علائم این اختلالات به
پزشک متخصص مراجعه کند و از او راهنمایی بخواهد.

متأسفانه در جامعه ما
بسیاری از این بیماران و حتی خانواده‌ها‌یشان از این برچسب رنج می‌برند و
یکی از دلایل مراجعه‌‌‌نکردن به‌ روانپزشک یا روان‌شناس همین باورهاست که
درباره‌ مفهوم بیمار روانی در ذهن مردم ایجاد شده و شکل گرفته است.

جالب این است که همه ما
برای درمان بیماری‌های جسمی به پزشکان متخصص مراجعه می‌کنیم و به فکر درمان
آن مشکلات هستیم، اما کمتر باور داریم در برابر اختلالات روانپزشکی هم
باید به فکر درمان و حل مشکل باشیم؛ علت این دیدگاه چیست؟

دکتر توکلی با اشاره به
این که مراجعه‌نکردن برای درمان اختلالات روانپزشکی علل متفاوتی دارد، به
این سوال چنین پاسخ می‌دهد: آگاه نبودن و اطلاعات نادرست درباره این
اختلالات موجب می‌شود افراد بموقع به پزشک متخصص مراجعه نکنند و درصدد
درمان نباشند. باتوجه به این که در بسیاری از مواقع، اختلالات روانپزشکی
بدون علائم جسمی بروز می‌کند، خیلی‌ها حتی نمی‌دانند این حالت، مربوط به یک
بیماری است و آن را به مشکلات محیطی و اتفاقاتی که در اطرافشان رخ داده یا
می‌دهد، مربوط می‌دانند.

برخی افراد هم فکر
می‌کنند بهبود چنین حالاتی فقط به خود بیمار بستگی دارد و او را تشویق
می‌کنند برای حل این مشکل دست به کار شود. این تفکر حتی گاهی این گروه از
بیماران را در دام فالگیرها، رمال‌ها و دعانویس‌ها گرفتار می‌کند؛ غافل از
این که این نوع اختلالات هم مانند سایر بیماری‌ها به کاربرد روش‌های درمانی
علمی و کمک گرفتن از افراد متخصص نیاز دارد.‌ گروهی هم با وجود شناخت نسبی
از بیماری‌های روانپزشکی و اطلاعاتی که در این زمینه دارند، به دلیل داشتن
اطلاعات نادرست یا غیردقیق از شیوه‌های درمانی و داروهای مربوط به این
اختلالات، دوره درمان را تا پایان ادامه نمی‌دهند. این گروه نیز با تصوراتی
اشتباه نظیر این که داروهای روانپزشکی خواب‌آور یا اعتیادآور است یا فرد
به آنها وابسته می‌شود، ولی بیماری‌اش درمان نخواهد شد، ممکن است حتی از
مراجعه به روانپزشک نیز اجتناب ‌کنند.

همه
اینها در حالی است که درمان‌های مؤثری برای این اختلالات وجود دارد، اما
بسیاری از افراد‌ که دچار اختلالات روانپزشکی هستند برای درمان به متخصص
مراجعه نمی‌کنند یا درمان را تا پایان ادامه نمی‌دهند تا ‌ انگ بیمار روانی
به آنها نخورد. این افکار نادرست میان عموم مردم و حتی افراد فرهیخته و
تحصیلکرده جامعه هم مشاهده می‌شود و یکی از مهم‌ترین دلایل مراجعه‌نکردن به
روانپزشکان و سایر متخصصان سلامت روان است.‌ دکتر توکلی در این زمینه
یادآور می‌شود: گاهی رسانه‌ها نیز این وضع را با تمسخر و به طنز کشیدن
تشدید می‌کنند و باعث می‌شوند حتی زمانی‌که فرد متوجه علائم بیماری خود
می‌شود نیز به متخصص مراجعه نکند.


هزینه‌های خدمات روانپزشکی؛ کم یا زیاد؟


اگر فرهنگ غلط مواجهه با
بیماران دچار اختلالات روانی را کنار بگذاریم، به گروه کثیری برخواهیم
خورد که می‌گویند از ترس هزینه‌های سنگین خدمات روانپزشکی و روان‌شناسی به
این متخصصان مراجعه نمی‌کنند. این در حالی است که بعضی از این افراد حاضرند
هزینه‌های چند میلیون تومانی برای خدمات زیبایی بپردازند یا حتی بیش از
اینها خرج اتومبیل شخصی‌شان کنند. پس مشکل کجاست؟ واقعا هزینه‌ها بالاست یا
فرهنگ مراجعه به روانپزشکان و روان‌شناسان در کشور ما جا نیفتاده است؟

دکتر توکلی با اشاره به
این که هزینه‌های روانپزشکی در ایران نسبت به سایر کشورهای جهان ارزان‌تر
است، در این مورد چنین توضیح می‌دهد: حتی اگر تعرفه و هزینه‌ ویزیت
روانپزشکی یا جلسات روان‌درمانی را در ایران با کشورهای همجوار خودمان
مقایسه کنیم، می‌بینیم که این هزینه‌ها در کشورهای مجاورمان چند برابر
هزینه‌ این خدمات در ایران است. البته طبیعی است هزینه‌ای که برای این
خدمات دریافت می‌شود با توجه به سابقه تحصیلی و کاری متخصصان متفاوت باشد
که در همه مشاغل نیز این موضوع صدق می‌کند. ‌اما نکته‌ای که بیماران باید
به آن توجه داشته باشند این است که در صورت مراجعه‌نکردن به افراد متخصص،
به احتمال زیاد مجبور خواهند شد هزینه‌های بسیار سنگین‌تری را برای درمان و
رفع مشکلاتی که در اثر این اختلالات ایجاد شده، بپردازند. علاوه بر این،
نباید هزینه‌های ناشی از افت عملکرد فرد را در نتیجه این اختلالات نادیده
بگیریم؛ بنابراین مشخص می‌شود هزینه خدمات روانپزشکی در مقایسه با مشکلاتی
که در اثر درمان‌نکردن آن ایجاد می‌شود، بسیار ناچیز است. همچنین هزینه‌های
مستقیم و غیرمستقیم ناشی از درمان‌نکردن اختلالات روانپزشکی ‌بر خود فرد،
‌خانواده و ‌ بر کل جامعه تحمیل و باعث می‌شود در بین مشکلات مختلف سلامتی،
بار ناشی از بیماری‌های روانپزشکی یکی از بالاترین رده‌ها را داشته باشد؛
پس باید هزینه‌های مختلفی مانند هدر رفتن وقت، انجام ندادن وظایف به صورت
دقیق و مناسب، استفاده از مرخصی‌های استعلاجی متعدد و در یک کلام هدر رفتن
سرمایه اصلی ما انسان‌ها یعنی زندگی و رضایت از آن را نیز در محاسبات خود
لحاظ کنیم.‌ از سوی دیگر، بسیاری از هزینه‌هایی که برخی افراد برای زیبایی
یا مواردی از این دست می‌پردازند، به دلیل نداشتن اعتماد به نفس یا برخی
اختلالات روانپزشکی است که شاید با مراجعه بموقع به متخصص، این مشکل حل شده
و از صرف هزینه‌های گزاف جلوگیری شود.

این پزشک متخصص
می‌افزاید: بیماران باید به این نکته توجه کنند که در کشور ما مراکز دولتی و
دانشگاهی با حضور روانپزشکان و روان‌شناسان زبده‌ در حال ارائه خدمات به
مردم هستند که هزینه آنها پایین‌تر از مطب‌ها یا مراکز خصوصی است.
بنابراین، واقعا مشکل مالی در پرداخت هزینه‌های درمان نباید مانع مراجعه و
درمان بیماران شود. علاوه بر این، مردم باید بدانند همه بیماران دارای
اختلالات روانپزشکی نیاز به جلسات متعدد درمانی با فواصل زمانی کم ندارند و
بسیاری از آنان ممکن است مانند هر بیمار‌ دیگری نیاز به درمان دارویی و
مراجعه‌های پیگیر با فواصل زیاد داشته باشند که در نتیجه هزینه‌ غیرمتداولی
در انتظارشان نخواهد بود.


وقتی بیمه حمایت نمی‌کند


با توجه به شیوع
قابل‌توجه این اختلالات و باری که ابتلا به این بیماری‌ها به خود فرد،
خانواده و جامعه تحمیل می‌کند، لازم است حمایت‌های موردنیاز برای درمان
افراد وجود داشته باشد. برای مثال، یکی از مشکلات خدمات روان‌درمانی، چه در
ایران و چه در کشورهای دیگر، این است که بیمه‌ها پوشش مناسبی روی این
درمان‌ها ندارند و لازم است تدبیری در این زمینه اندیشیده شود تا
روان‌درمانی‌ها هم تحت پوشش مناسب بیمه‌ای قرار بگیرند.‌ ظاهرا مسئولان
مربوط در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی فعالیت‌هایی را در این زمینه
آغاز کرده‌اند.‌ دکتر احمد حاجبی، رئیس اداره سلامت روان وزارت بهداشت در
گفت‌وگو با ایسنا در خصوص تحت پوشش قرار گرفتن بیماران دچار اختلالات روانی
از سوی بیمه‌ها گفته است: هماهنگی‌هایی با سازمان‌های بیمه انجام شده و
تلاش می‌کنیم ‌ به توافقاتی با این سازمان‌ها برسیم.

به گفته او سازمان‌های
بیمه‌گر خواستار تعریف دقیقی از اختلالات روانی هستند، زیرا این اختلالات
تعریفی گسترده دارد و نمی‏توان تنها به یک مورد بسنده کرد.

در هر صورت چه بیمه‌ها این‌گونه خدمات را پوشش
بدهند یا نه، باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که عوامل متفاوتی مانع
مراجعه بموقع به متخصصان این حوزه می‌شود و به نظر می‌رسد یکی از بهترین
اقدامات برای برطرف کردن این مساله، آشنایی هرچه بیشتر مردم با واقعیت این
بیماری‌‌ها باشد. پس تمام افراد جامعه باید بدانند بیماری‌های روانی مانند
سایر بیماری‌هاست و در این مورد جایی برای هیچ مخفیکاری و خجالتی باقی
نمی‌ماند.



فوبیا چیست و آیا فوبیا درمان دارد؟

فوبیا را از دیدگاه های مختلفی می توان بررسی کرد تا افرادی
که از نوعی ترس شدید رنج می برند بتوانند تا حدودی ریشه این ترس را در خود
بیابند. هرچند که معمولا نمی توان فوبیا را به تنهایی درمان کرد و همراهی
یک درمانگر حاذق با بیماری ضروری است. در گفت و گویی با دکتر سیما قدرتی،
مدیر مسئول مرکز مشاوره نارون و مدرس دانشگاه، فوبیا را از دیدگاه رفتار
درمانی بررسی کردیم:


فوبیا از نظر رفتاردرمانی به چه حالتی می گویند؟


فوبی، ترس پایدار از یک موقعیت به خصوص است که میزان درس با میزان خطرناک
بودن آن موقعیت تناسبی ندارد. کسانی که به فوبی مبتلا هستند، می دانند که
این ترس غیرمنطقی است؛ حتی اکثرا می دانند که این ترس از کجا شروع شده است؛
مثلا کسی که فوبی حیوانات دارد، فقط از همان حیوان خاص می ترسد و ممکن است
از حیوان د یگری نترسد. در اکثر انواع فوبی شرایط به گونه ای است که
معمولا فرد در دیگر قسمت های زندگی اش مشکلی ندارد و زندگی نرمالی دارد،
اما وقتی با آن موضوع مواجه می شود، ترس را تجربه می کنند و علائمی را نشان
می دهد. فوبی انواع مختلفی دارد مثل فوبی حیوانات، فوبی موضوعات بی جان
مثل ارتفاعات و فضاهای بسته. ترس از بیماری و مرگ و نیز فوبی خون و فوبی
های اجتماعی.


علائم فوبیا چیست؟


علائم شناختی، علائم هیجانی، رفتاری و بدنی چهار دسته علائم فوبیا هستند؛
البته هرکسی که فوبیا دارد، لزوما هر چهار علامت را با هم ندارد. علائم
شناختی این است که فرد مدام به این موضوع فکر می کند که نکند با آن چیزی که
می ترسد، مواجه شود؛ مثلا در خیابان تاریکی، حرکتی ناگهانی را پشت سر خود
احساس می کند. فکر می کند «این یک کیف زن است» و میخکوب می شود.


علائم دسته بعد، هیجانی است. عواطف فرد مثل احساس دلشوره در این دسته قرار
می گیرند. هم چنین اضطراب، نگرانی، ترس، وحشت زدگی. علائم بدنی هم داریم
که خودش به دو دسته بیرونی و درونی تقسیم می شود. علائم درونی با افزایش
ضربان قلب و تپش قلب بروز می کند، اما علائم بیرونی مثل برافروختگی صورت یا
لرزش دست است. افراد نسبت به علائم هیجانی خود آگاه ترند و آن ها را بیشتر
متوجه می شوند. هرقدر علائم بیشتر باشد، فوبی شدیدتر است. هرقدر علائم
آشکارتر باشد، یعنی شدت ترس و فوبی بالاتر است. یک سری علائم رفتاری هستند؛
یعنی ممکن است بدنشان در شرایطی مانند حالت آماده باش یا جنگ و یا گریز
قرار بگیرد.


همه افراد در سنین کودکی ممکن است فوبی را تجربه کنند. خیلی از بچه ها ترس
از تاریکی یا تنها ماندن را دارند. به مرور زمان که از نظر سنی و عقلی رشد
می کنند این ترس ها از بین می رود و نیازی هم به درمان ندارد، اما در یک
سری افراد ممکن است علائم باقی بماند؛ پس باید درمان بشوند؛ مثلا افرادی
هستند که اصلا از خانه هم خارج نمی شوند که این افراد قطعا به درمان و
معالجه احتیاج دارند.


از نظر رفتاردرمانی ریشه فوبیا در چیست؟


اکثر متخصصان معتقدند که ترس و فوبی هایی که شدید هستند، ریشه ژنتیکی
دارند. یعنی افرادی حتما در سابقه خانوادگی این علائم را داشته اند. اما یک
سری از روان شناس های مثل رفتارگراها معتقدند که لزوما ژنتیکی نیست و ممکن
است یاد گرفته شده باشد؛ مثلا اتفاقی برای فرد در دوران بچگی افتاده و ا
ترسیده است. پس آن ترس در ذهنش می ماند و هر اتفاق مشابهی برایش بیفتد.
همان خاطره و ترس اولیه زنده و تداعی می شود.


آیا فوبیا می تواند موجب بروز علائم شود، مثلا کسی که از دندان پزشکی می ترسد، دچار درد دندان شود؟


کسی که فوبی بیماری دارد، مدام خودش و بدنش را بررسی می کند و به دنبال
علائمی شبیه به آن بیماری در خودش می گردد تا ثابت کند آن بیماری را دارد.
یک نکته جالب در رابطه با فوبی بیماری این است که اگر فرد واقعا آن بیماری
مبتلا شود، فوبی از بین می رود! مثلا کسی که فوبی سرطان دارد، زمانی که
واقعا مبتلا شود، فوبی کم کم از بین می رود؛ چون با آن از نزدیک مواجه شده
است.


در رابطه با دندان پزشکی و موارد مشابه ممکن است به دلیل ترس از چیزی بعضی
علائم تشدید شود. یک سری هورمون ها ترشح می شوند که می توانند علائم بدنی
برجای گذارند. کسی که مضطرب است، ضربان قلبش افزایش پیدا می کند، فشار خونش
افزایش می یابد و حتی ممکن است کسی که از حمله قلبی می ترسد قلب درد
بگیرد!


این به دلیل فوبی نیست به دلیل علائم شناختی و هیجانی است که تجربه می کند
و از نظر فیزیولوژی اتفاقاتی در بدن می افتد. خیلی وقت ها هم واقعا قلب در
نمی گیرند، بلکه فقط یک ترس از بیماری را عینا تجربه می کنند.


یک اختلالی داریم به نام اختلال وحشت زدگی. فردی که این مشکل را دارد
علائم شدیدی را تجربه می کند می ترسد بمیرد. در طول درمان به فرد گفته می
شود این علائم به دلیل ترس به وجود آمده و منجر به بیماری نمی شوند. اگر
فرد این آگاهی را کسب کند، شدت ترس او در حملات بعدی کاهش خواهدیافت.


آیا ممکن است فوبی برگردد؟


فردی که درمان می شود، سطح آگاهی اش بیشتر می شد و ترس او به مرور و با
درمان مناسب از بین می رود. احتمال برگشت اختلال فوبی وجود دارد، ولی این
احتمال اندک است و اکثر افراد پس از بهبود بازگشت ندارند.


چه چیزی زمینه ساز ایجاد فوبیا می شود؟


عوامل مختلفی می توانند باعث ایجاد فوبی شوند. یکی از دلایل ریشه های
ژنتیکی است. در دو سوم افراد مبتلا به فوبی یکی از منسوبین درجه یک آن ها
مبتلا به فوبی از همان نوع است. یکی دیگر از عوامل ایجادکننده فوبی شرطی
شدن است. اگر فرد در موقعیتی قرار گیرد که دچار ترس شود، احتمال دارد در
آینده نسبت به آن موقعیت خاص دچار فوبی شود. یکی دیگر از علل زمینه ساز
فوبی الگوبرداری یا سرمشق گیری است. افراد ممکن است ترس از برخی موضوعات را
از اطرافیان خود یاد گرفته باشند. گاهی هم والدین با داستان ها و یا صحبت
های خود ممکن است کودک را از موقعیت خاص و یا فرد خاصی بترسانند که تمام
این عوامل می توانند زمینه ساز بروز فوبی شوند.


آیا همه ترس ها بد هستند و باید درمان شوند؟


ترس ها برای بقای زندگی لازم هستند. گاهی باید بترسیم تا از جانمان حفاظت
کنیم. فرق ترس و فوبیا این است که ترس یک واکنش منطقی است. شدت ترس را می
توانید کنترل کنید اما در فوبی شدت ترس با اتفاقی که افتاده است، هماهنگی
ندارد. یعنی فرد از چیزی به شدت می ترسد که برای دیگران عادی است؛ مثلا هر
فردی با دیدن یک حیوان خطرناک مانند ببر فرار می کند اما فرد مبتلا به فوبی
حتی ممکن است از شنیدن نام ببر و یا دیدن تصاویر آن دچار ترس شدید شود. به
طور کلی ترس ها اگر در حد معقول و متعادل باشند مشکل ساز نیستند و باعث
بهبود عملکرد افراد می شوند.


درمان فوبیا چیست؟


همه ترس ها قرار نیست درمان شوند مگر اینکه در عملکرد روزانه فرد اختلال
ایجاد کرده باشد. برای فوبی دو دسته درمان در سال های اخیر بسیار موفق بوده
است. یکی درمان های روان تحلیلی و دیگری رفتاردرمانی. در درمان های روان
تحلیلی به افراد کمک می شود ترس هایی که ریشه در ناخودآگاه آن ها دارد کشف
شود. به عبارت دیگر فرد با ترس های دوران کودکی خودش مواجه می شود و به کمک
درمانگر این ترس ها تحلیل و تفسیر می شوند تا آگاهی اش نسبت به اتفاقی که
در گذشته افتاده و به علائمش افزایش پیدا کند. معمولا درمان هایی که با
رجوع به گذشته انجام می شوند به زمان بیشتری احتیاج دارند.


یک دسته دیگر رفتاردرمانی است که از تکنیک های کارآمدی در درمان فوبی
استفاده می کنند مثل تکنیک «مواجه سازی». به این صورت که به فرد کمک می
کنند با ترسش مواجه شود؛ البته اشکال ترس ها با هم متفاوت هستند، مثلا فردی
که ترس از فضاهای بسته دارد و از سوار شدن به آسانسور می ترسد ممکن است تا
درب آسانسور را می بیند ترسش شروع شود. فردی دیگری ممکن است با رفتن داخل
آسانسور این حس را تجربه کند. فرد دیگری ممکن است حتی از رفتن به ساختمان
هایی که آسانسور دارند اجتناب کند؛ پس بنابراین تکنیک مواجه سازی در افراد
مختلف متفاوت است. در درجه اول باید میزان ترس بررسی و ارزیابی شود.


گاهی وقت ها افراد در ذهنشان می توانند با ترسشان مواجه شوند و فقط در
هنگام مواجه واقعی می ترسند، اما گاهی کسی که فوبیا مثلا فوبی گربه دارد
حتی نمی تواند عکس گربه را هم ببیند. بعد از ارزیابی میزان شدت، برنامه
درمانی برای افراد مختلف در نظر گرفته می شود. برای کسی که شدت ترس بسیار
بالایی دارد، از مواجهه حضوری استفاده نمی شود و در ابتدا فرد آن صحنه ها
را ذره ذره در ذهنش مجسم می کند. به محض اینکه در ذهنشان به آن موقعیت
نزدیک می شوند، درمانگر با آموزش مهارت هایی مثل آرام سازی به آن ها کمک می
کند آرامش خودشان را حفظ کنند. بعد که علائم ترس کم شد و فرد توانست
مواجهه را در سطح ذهنی انجام دهد در مرحله بعد، مواجه سازی حضوری انجام می
شود. شاید روز اول باید با فرد دیگری تا نزدیک آسانسور برود و بار دوم تا
دم آسانسور برود و…


درمان فوبی آمپول چگونه است؟


فوبی آمپول جزو فوبی های خون محسوب می شود. علائم کسانی که از محیط های
پزشکی می ترسند، با کسانی که در دیگر دسته های فوبی قرار دارند، متفاوت
است. این ها فشارشان پایین می افتد، از حال می روند و…


یکی از راه های درمان برای این افراد استفاده از تنش کاربردی است. در این
شیوه بیمار عضلات دست ها، پاها و سینه خود را منقبض می کند تا آنجا که
احساس کند صورتش گرم شده است، سپس خود را رها می کند. از روش های موثر دیگر
استفاده از روش هایی مانند آرمیدگی، تغییر خودگویی ها و افکار مرتبط با
ترس ات که این آموزش ها باید توسط متخصصین انجام شود. همچنین مواجهه با
موقعیت ایجادکننده ترس از راه های موثر درمان است؛ مثلا این افراد می
توانند در آن موقعیت حضور داشته باشند بدون اینکه تجربه ترسناک برایشان
اتفاق بیفتد.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top