نام پایان نامه معماری

مطالعات مجموعه فرهنگی شمس تبریزی ۱۲۵ صفحه + ۲۷ اسلاید + کلیه نقشه ها و فایل های max

مقدمه:
همانطور که از نام موضوع مشخص است مجموعه فرهنگی را می توان مکانی برای
تجمع جوانان و تحقیق و مبادله اطلاعات فرهنگی و هنری و ادبی، به طورکلی
جایگاهی رفیع، برای ارتقاء سطح فرهنگی و علم و دانش توده جوان دانست.
محلی که علاوه بر گذراندن اوقات فراغت و سرگرمی در سنین مختلف می تواند به
نوعی تجلی گاه فرهنگ و هنر گذشتگان و تغییر و رشد آن در حال حاضر باشد.
علل مختلف انتخاب موضوع برای سایت مورد نظر به شرح زیر است.
• جبران کمبودهای فرهنگی و تعالی سطح دانش و اطلاعات هنری در این زمینه
• پوشش اوقات فراغت و برنامه ریزی صحیح برای این زمانها (مخصوصاً برای جوانان)
• آشنایی مردم با هنر و هنرمندان و بالا بردن سطح دانش و اطلاعات مردم منطقه از هنر معاصر

پایان نامه معماری,مطالعات مجموعه فرهنگی شمس تبریزی 125 ص + 27 اسلاید + کلیه نقشه ها و فایل های max,دانلود پایان نامه معماری,دانلود پایان نامه کارشناسی معماری,دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد معماری,مطالعات و رساله مجموعه فرهنگی

 شمس تبریزی:

«شمس تبریزی» کیست؟ فرشته‌ای در هیأت انسان و یا انسانی در چهار چوب
بسته‌ی تن با همه‌ی ضعف‌ها، حسدها و پویایی‌ها و شکوفایی‌ها. آیا می‌توان
انسان آسمانی را در گستره‌ی خاک سراغ گرفت؟ و اگر سراغ چنین انسانی را
بگیریم، آیا حکایت از ساده نگری و یکدست اندیشی ما ندارد؟
شمس تبریزی کیست که این چنین مولانا را آشفته و بیدل و دستار می نماید؟ و
مولوی را بر آن می دارد که دیوان شعری بسیار با ارزش و فاخر به نام شمس
بسراید و به وی تقدیم کند.
شمس الدین محمد پسر علی پسر ملک داد تبریزی از عارفان مشهور قرن هفتم هجری
است، که مولانا جلال الدین بلخی مجذوب او شده و بیشتر غزلیات خود را بنام
وی سروده است.

برای توضیحات بیشتر و دریافت رساله به ادامه مطلب مراجعه نمائید…

در واقع ما شمس را بیشتر از طریق مولانا و از پنجره سروده ها و غزل های
شوریده ی وی است که می شناسیم و آنچه روشن است اثری است که شمس بر مولوی می
گذارد و زندگی مولوی را مملو از عشق و عرفان و وارستگی می نماید و او
همچون صوفی صاف شده ای تولدی دیگر می یابد.
پرداخت به گوشه ای از زندگی شمس تبریزی نه تنها به معنی فراموش کردن مولانا
نیست بلکه این پرداخت، چراغی بر مجموعه ی زندگی مولای روم می تاباند که
یکی از چهره های عمیق ادبیات ماست. بزرگی مولانا و مراد او شمس تبریزی در
آن است که با وجود زمینی بودن و با وجود داشتن همه ی ضعف های انسانی، چنان
پوینده و چنان بزرگند که تاریخ فرهنگ و ادب ایران وجهان نمی تواند زایندگی
ها و تآثیر ژرف اندیشه های آنها را بر نسل های انسانی ندیده بگیرد.
بیان مسئله:

تاثیر فرهنگ بر هنر، هنر بر فرهنگ، فرهنگ بر معماری، بخصوص درقرن حاضر،
صد چندان شده است. این تاثیر به حدی است که نفوذ هرکدام از حوزه های یادشده
در دیگری درپاره ای موارد باعث تغییرات بنیادی شده است و از طرف دیگر نمی
توان یک هنرمند یا فیلسوف یا عالم را به تنهایی در حوزه خودش مورد مطالعه
قرار داد. گاه یک هنرمند با اثر هنری خود سخنی فیلسوفانه و یا عالمانه می
گوید و یا کار فیلسوف، رابطه گفتارها و اندیشه‌های وی با مردم و درک آنها
از جانب ایشان، می‌تواند هنر باشد. اما وجود این تعاملات نیازمند ایجاد
فضای مناسب برای هنرمندان، ادیبان و عارفان درهر شهری می باشد، شهرهایی چون
شهر تبریز نیز با توجه به سابقه فرهنگی و تاریخی خود نیازمند اینچنین
فضاهایی هستند.

هنر، سرچشمه ی فرهنگ
هر فرهنگ بازتاب سیستم ارزشی یک نظام اجتماعی است. در مفهوم جامع می توان
گفت که دانش و هنر مظاهر این بازنمایی هستند. در حالی که دانش در جهتی
شدیداً عقلانی گام بر می دارد و تنها با شعور انسان سروکار دارد، هنر چیزی
است ادراکی که با احساس سروکار دارد که این جنبه ی غیرعقلانی و احساسی
فرهنگ همانند جنبه ی علمی آن، قدمتی طولانی دارد.
هنر که ارنست کریز آن را رؤیاهای زیباشناختی می نامد، به نظر فروید نیز
سرآغاز فرهنگ است. به این ترتیب هنر در گذشته ی دور به تعبیر امروز نیز
استحاله ی ترفیعی اعمال و رفتار آئینی با محتوای نمادین بوده و هست، هنر
چیز مستقلی نبوده است، بلکه جزئی از ساختار اجتماعی- اخلاقی بوده است.

ارتباط هنر و فرهنگ و تأثیر آن بر زندگی:
هر قوم و ملتی یا هر فردی به طریقی می اندیشد، می نگرد و به شکلی استنباط
می کند، به عبارت دیگر دارای هدفی است. آداب و رسوم، سنتها و… بیانگر نگرش
خاص به هستی و نشانی است از نحوه ی نگرش به آرمان ها. از اینجاست که فرهنگ
هر قومی شکل می گیرد و در زندگی کارایی پیدا می کند. فرهنگ عامل هم بستگی
قومی است و عامل تفاهم. تفاهم به معنای کامل کلمه و به معنی ” فهم از دو
طرف” و این نقطه ی تلاقی هنر و فرهنگ است.

معماری به عنوان بستر فرهنگ:
هر جامعه ای با هر سیستمی اداره شود و هر نوع ایدئولوژی که بر آن حاکم باشد
دارای اهداف و آرمان های خاص خود می باشد. وظیفه ی اصلی فرهنگ، نمایش این
ایده های ذهنی است به وسیله ی نمود اشکال عینی. در فرآیند این استحاله،
معماری نقش اساسی به عهده دارد.
هرمان موتسیوس که از اولین نظریه پردازان در ورک بوند آلمان در سال ۱۹۱۱ میلادی چنین می نویسد:
” معماری وسیله ی واقعی سنجش فرهنگ یک ملت بوده و هست. هنگامی که ملتی می
تواند مبل ها و لوسترهای زیبا بسازد، اما هر روز بدترین ساختمان ها را می
سازد، دلالت بر اوضاع نابسامان و تاریک آن جامعه دارد. اوضاعی که در مجموع،
بی نظمی و عدم سازماندهی آن ملت را به ثبات می رساند هر بنایی به عنوان
جزئی از فرهنگ معماری این وظیفه را دارد که یک اندیشه ی ذهنی را از طریق
فرم ظاهری خود، عینیت بخشد و به این ترتیب نمودی خواهد بود برای سنجش این
فرهنگ.”
در جوامع رو به رشد و در حال توسعه، لزوم بازنگری به ارزش ها و عناصر
فرهنگی، نابسامانی اقتصادی و هرج و مرج های رفتاری، همه و همه باعث گردیده
است تا لزوم عرصه هایی کالبدی که بتواند مجموعه ای مدون از آموزش های غیر
رسمی را خارج از نظام آموزشی رسمی ارائه نماید، بیش از پیش حس می گردد.
در نظر گرفتن مسئله زمان و مکان درهمه رویدادها امری عاقلانه است درعصری که
تبلیغات به شکل گسترده همه جنبه های زندگی انسانی را در بر گرفته است و
دیگر راههای برقراری ارتباط و انتقال پیام متفاوت شده اند، آیا وجود فضاهای
فرهنگی که پایگاهی برای اشاعه هنر و فرهنگ در جامعه باشد و بتواند روحیه
ادبی و هنری بشر را زنده نگهدارد، ضروری نیست؟
گروه هدف عامه مردم به صورت عام و قشرادبی به ویژه ادبا و عرفا و در مطالعه
موردی ادیبان شهر تبریز به صورت خاص خواهند بود. مکان پروژه شهرتبریز
(انتخاب سایت بر اساس توانمندی منطقه و تطابق آن با رویکرد پروژه صورت
خواهد گرفت.) و مکان ارائه پروژه، دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد
اسلامی مشهد خواهد بود.
مسلما نمود عینی بخش نظری، بخش طراحی خواهد بود که در واقع نمایشگر خواسته
های نظری است و می تواند به عنوان پیشنهاد در جهت طراحی مجتمع فرهنگی شمس
تبریزی مطرح گردد وبا داشتن مجموعه ای از فضاهای هنری و فرهنگی، نیاز
هنرمندان و قشر وسیع هنردوستان و ادیبان وعارفان استان آذربایجان شرقی را
براورده سازد.

اهداف پروژه:
هدف کلی :
طراحی مجتمع فرهنگی شمس تبریزی

هدف کلان :
توجه به فرهنگ و نقش و تأثیر آن بر معماری و طراحی فضاها در راستای هویت
بخشی به فضاهای ادبی و عرفانی در جهت هماهنگی با روحیه ادبا و عرفا.

اهداف خرد :
۱- توجه به توسعه و ترویج اندیشه فرهنگی و ادبی به عنوان هدف اصلی یک مرکز فرهنگی
۲- ایجاد فضای مناسب جهت برگزاری نشست های ادبی بین ادبا و عرفا
۳- ایجاد فضای مناسب جهت برپایی سمینارو جشنواره ادبی و فرهنگی در راستای اهداف آموزشی پژوهشی و اطلاع رسانی
۴- هدایت مجموعه در جهت ارتباط با مراکز فرهنگی و هنری در داخل و خارج از کشورو ایجاد شبکه های اطلاعاتی
۵- وجود فضای مناسب جهت جمع آوری و نگهداری منابع خاص اطلاعاتی

 

۱- چکیده تحقیق :

پیوند هایی که در یک گروه کوچک و تحت نظارت به دست و پای فرد بسته شده
بود، حال برای همیشه پاره شده اند. او در میان توده ای از انسان هایی که با
اصل و نسب مختلف در شهرها دور هم جمع شده و موجودیت غیرقابل انکاری دارند،
گم می شود. مردم زیادی در اطراف شخص هستند که او فقط گذری با آنها روبرو
می شودو از این رو با هیچ یک از آنان نمی تواند از نزدیک آشنا شود. عواطف
اجتماعی می توانند فقط در یک دایره ی کوچک و ثابت از انسان هایی که زندگی
خود را با یکدیگر تقسیم می کنند، رشد کند. وقتی که چهره ها و شخصیت های
بیگانه در اطراف بلاانقطاع عوض می شوند، روح انسان برای این که خود را از
سرگردانی حفظ کند، به انزوا پناه می برد. بنابراین آزادی به بهای انزوا
پرداخت شده است. صرفنظر از محیط خانوادگی هرکس به حال خود گذاشته شده است.
اینجاست که باید او را دریافت، درد نهان او را فهمید و به شیوه ای که پسندیده و مطلوب باشد، سلامت روان را به او بازگرداند.
با توجه به ویژگیهای امروزی زندگی شهرنشینی و تبعات آن برای قشرادبی، لزوم
به وجود آمدن فضایی که امکان حضور سازنده ادیبان و عارفان را در عرصه جامعه
هنری فراهم آورده احساس می شود. برای رسیدن به چنین منظوری ایجاد فضایی
برای ظهور و فعالیت تخصصی ادیبان و هنرمندان در شاخه های مختلف ادبی که آن
هنرمندان در شاخه های مختلف بتوانند نیازهای خود را برای حضور در اجتماع
فرهنگی و ادبی برآورده کرده و موجب تبادل اندیشه و اطلاعات ایشان بشود،
احساس می شود.
توسعه و ترویج اندیشه هنری و فرهنگی و ادبی، برگزاری نشست های ادبی بین
ادبا و عرفا، برپایی سمینارو جشنواره، ارتباط با مراکز فرهنگی و هنری در
داخل و خارج از کشور، جمع آوری و نگهداری منابع خاص اطلاعاتی،ایجاد شبکه
های اطلاعاتی با دیگر مراکز فرهنگی را می توان از اهداف این مجموعه فرهنگی
برشمرد که در سه قسمت اهداف پژوهشی، اهداف اطلاع رسانی تخصصی واهداف
آموزشهای تخصصی خلاصه می شود.

منظورازانتخاب این عنوان تنها طراحی یک فضا نیست، بلکه بررسی نقش و
تاثیرعوامل طراحی دو بعدی در طراحی های سه بعدی است، به عبارت دیگر بررسی
عواملی که بتوانند معماری را در جایگاه هنری و فرهنگی آن یاری رسانند.
چنانچه شناخت نسبت به این حوزه مفاهیم پایه هنری و ادبی کامل صورت بپذیرد،
درک معنا، انتقال پیام، مفهوم فضا بهتر دریافت می گردد و در خلق فضاهای
بهینه، می توان کارآمدتر عمل نمود، لذا این رساله به دنبال شناخت این اصول و
پایه ها ومفاهیم حرکت می نماید تا در رابطه با طراحی فضاهای معماری بتوان
کارآمدتر عمل نمود. هدف در این میان پیدا کردن و ترکیب عناصرو کیفیتهایی می
باشد که بتوانند دریک سیستم به وحدت لازم برسند و کیفیت مورد انتظار را
برای برطرف کردن نیازهای مخاطبان مجموعه ایجاد کنند.

بخش اول:مطالعات
فصل اول: تعاریف عملیاتی
در این فصل واژه هایی که در روند پروژه تأثیر گذارند،‌مورد بررسی قرار می گیرد.
عنوان تحقیق: طراحی مجموعه فرهنگی شمس تبریزی با رویکرد ادراک فضا
این واژگان شامل فرهنگ، مجموعه فرهنگی، شمس تبریزی، فضا و ادراک فضا است که در زیر به آن ها پرداخته شده است.

۱-۱- فرهنگ:
فرهنگ تکنیک واقعیتی ارزنده و تاریخی است که دگرگونی ویژه ای در صنعت پدید
آورده، زیرا اگر چه بدون تردید در افزایش و تکامل ابزار تولید مؤثر بوده و
حتی در جهان، نظری سود جویانه افکنده و حقایق را در جهان از یاد برده است
در عوض توانسته است تغییرات قابل ملاحظه ای را به وجود آورد.
فرهنگ مانند سرزمین، مانند خردمندی و شادی و خوشبختی، نه وارد کردنی است نه
خریدنی. فرهنگ و خردمندی به تدریج و با تلاش مستمر نسل ها، مثقال مثقال به
وجود می آیند، اما حفظ آنها –به خصوص در چنین روز و روزگاری– به تلاشی
مضاعف نیاز دارد، وگرنه خروار خروار از دست می روند!
۱-۱-۱- مفهوم شناسی فرهنگ و ویژگی های آن:
فرهنگ جوهر اساسی حیات انسانی و فصل ممیز بین انسان و حیوان است. در نگاهی
کلان فرهنگ، روح، هویت و موجودیت هر جامعه است که در قالب های ویژه ای بروز
و ظهور می یابد، فرهنگ هر جامعه، مهم ترین شاخص برای معرفی سیمای آن جامعه
است، اصولاً تصور جامعه ای عاری از فرهنگ غیر ممکن می نماید. اساس جامعه و
محور واقعی آن فرهنگ است.
اصطلاح فرهنگ (Culture) به عنوان فرآورده ی اجتماع بشری در حوزه های مختلف
علوم اجتماعی، تعریف های گوناگونی یافته و برداشت وسیع، گسترده و همه جانبه
ای از این واژه به عمل آمده است. تعاریف متعدد از سوی صاحب نظران عرصه های
مختلف علوم، بیانگر دیدگاه متنوع فکری و فرهنگی در این باره است. چرا چنین
است؟
فرهنگ با انسان سروکار دارد، می توان آن را نقطه تمایز بین انسان و حیوان
دانست، انسان ها هم حقیقتی تودرتو و ضمیری لایه لایه دارند، وقتی که اصطلاح
فرهنگ در مورد انسان به کار می رود، با توجه به تعاریف متعدد انسان و نیز
حقیقت پیچیده و تو در توی آدمی، احتمال توافق بر سر چندوچون فرهنگ، بسیار
کم می شود.
فرهنگ واژه ای فارسی و مرکب از دو جزء است، فر به معنای جلو، بالا، بر و
پیش آمده است و هنگ نیز از ریشه ی اوستایی تنگا به معنای کشیدن و سنگینی
وزن است.
در واقع به طور ساده، فرهنگ هوایی است که در آن نفس می کشیم و زندگی می
کنیم. در تعریفی ساده، فرهنگ چیزی است که به زندگی ارزشی حیاتی می بخشد.
یعنی جوهر زندگی است و برای آن معنا ارائه می کند. به عبارت دیگر، پاسخگویی
دغدغه های بشری و مسایل اساسی اوست که بدون آنها زندگی انسان، معنا و
مفهوم بنیادی خود را از دست می دهد. برخی آن را مجموعه نگرش ها، ارزش ها و
هنجارها می دانند و بعضی هم آن را مجموعه علم، هنر و معنویات یک جامعه تلقی
می کنند. عده ای قایلند که مفهوم فرهنگ اطلاق می شود بر منظومه ی فکری
تصریح شده یا حتی صیقل ناخورده ای که حدود، ثغور، حریم، میزان و مرزهای
رفتاری را در جامعه تعریف می کند و به همان دلیل، الگوی رفتاری خاص و همخون
با نظام ارزشی حاکم بر رفتار جمعی ارایه می کند. بعضی دیگر معتقدند مجموعه
آداب، اندیشه ها، دیدگاه ها، اعتقادات و ارزش های یک قوم را که اولاً
برخوردار از وحدت تألیفی باشد و ثانیاً اقیانوس دوار آن قوم را فرا گرفته
باشد و ثالثاً آدمیان غافلانه و غیر مختارانه در آن غوطه ور باشند، فرهنگ
می نامند. در یک تعریف آن را مجموعه ی پیچیده ای متضمن معلومات، معتقدات،
هنرها، اخلاق، قوانین، آداب، رسوم و تمامی تمایلات، قابلیت ها و عادات
مکتسبه، که آدمی در حالت عضویت در یک اجتماع حاصل می نماید دانسته اند و به
اعتقاد برخی دیگر فرهنگ شامل مجموعه سنت ها، باورها، آداب و اخلاق فردی یا
خانوادگی یا اقوامی است که پایبندی ایشان به مفاهیم، اسباب تمایزشان را
نسبت به سایر اقوام دیگر رفتارهای آدمیان در هر جامعه، دارای قالبی است که
می توان آن را فرهنگ نامید.
مرحوم جلال آل احمد فرهنگ را تحویل بار مرده ها به زنده ها تعریف کرده اند.
پارسونز فرهنگ را الگویی می داند که به رفتار فرآورده های عمل بشری مربوط است و می تواند به ارث برسد.
۱-۱-۲- ویژگی های فرهنگی:
با توجه به تعریف های مزبور و دیگر تعاریفی که از فرهنگ شده، نکات زیر شایان توجه است:
۱٫ ویژگی مهم فرهنگ سیالیت و قدرت قابل انتقال بودن آن از عصری به عصر دیگر
است. نسل ها آینده وارث نسل پیشین از حیث باورهای فرهنگی هستند. اصولاً
قوام و پایداری فرهنگ با انتقال آن از نسلی به نسل دیگر صورت می گیرد.
قابلیت انتقال فرهنگ از طریق اجتماعی شدن و توسط نهادها صورت می گیرد.
۲٫ ویژگی دیگر فرهنگ اکتسابی بودن و فراگرفتنی بودن آن است، روش آموزش و
نیز پذیرش ارزش ها و باورهای فرهنگی، روشی غیر مستقیم، غیر استدلالی،
غیرمختارانه و به عبارت دیگر القای غیر مستقیم است.
۳٫ بیشتر مردم باید باورهای فرهنگی را پذیرفته باشند به تعبیر دیگر مشترک
بودن و عموم پسندی ویژگی همه ی فرهنگ هاست. فرهنگ باید در بین بیشتر مردم
رایج باشد، چه مفهوم فرهنگ در ارتباط با کل جامعه معنای جدید می یابد،
البته خرده فر هنگ ها که خاص گروه های ویژه ای است از این امر مستثنی است،
ضمن اینکه خرده فرهنگ ها، دیگر به عنوان فرهنگ عمومی جامعه شناخته شده
نیستند.
۴٫ فرهنگ زمان بردار است و شکل گیری آن به زمان نسبتاً طولانی نیاز دارد،
ایستایی نمی پذیرد و البته با گذشت زمان نیز متحول خواهد شد. از بین بردن
برخی باورهای فرهنگی در زمان کوتاه ممکن است، اما ایجاد باورهای فرهنگی
تازه به صورت ریشه ای و عمیق در میان مردم، در کوتاه مدت به سادگی امکان
پذیر نیست. در یک برهه ی خاص، برخی باورهای فرهنگی به صورت محورعمل می کنند
و برخی ضعیف تر، که علل و دلایل متفاوتی می تواند داشته باشد که در جای
خود قابل بررسی و تأمل است.
۵٫ فرهنگ اجتماعی است و خاستگاه آن اجتماع بشری است، یعنی هر فرهنگی در
جامعه شکل گرفته، باور شده و معنا و مفهوم یافته است. از طرف دیگر فرهنگ ها
مهم ترین و اصلی ترین وسیله و ابزار حفظ جامعه است، چرا که عناصر مختلف
اجتماع از طریق بستر فرهنگی به هم پیوند می خورند.
۶٫ انتقال و سیلان فرهنگی از نسلی به نسل دیگر نیازمند ابزار و وسایل است
تا به صورتی علمی و اصولی روابط فرهنگی نسل های جدید با نسل های پیشین حاصل
آید، مجموعه عواملی همچون خانواده، رسانه، مدارس و دانشگاه ها و جامعه،
ارزش های فرهنگی و راه و روش زندگی با قالب فرهنگی آن را منتقل می نمایند.
زبان، ادبیات، آموزش در سطوح مختلف، هنر با تمام ابعاد آن، هنرمند، آداب،
رسوم، تعلقات، باورها، اندیشه ها، رفتارهای سیاسی و اجتماعی، تبلیغات و
رسانه هایی مثل مطبوعات، کتب، صدا و سیما، فیلم، تئاتر، شعر، موسیقی و
بسیاری دیگر از این جمله اند. بعضی مانند هنر، آموزش و رسانه ها در انتقال
نسل به نسل فرهنگ جامعه، نقش اساسی تری به عهده دارند.

۱-۱-۳- نمای شماتیک فرهنگ:
 فرهنگ، اساس هویت جامعه است. فرهنگ اعم از مظاهر فرهنگی مانند زبان و خط و
امثال اینها و آنچه باطن و اصل تشکیل دهنده پیکره فرهنگ ملی است مثل :
عقاید، آداب اجتماعی، مواریث ملی، خصلت های بومی و قومی اینها ارکان و
مصالح تشکیل دهنده فرهنگ یک ملت است.
 فرهنگ به مثابه روح جامعه، ضمن تأثیر گذاری بر تمامی امور جامعه، خود ممکن است تحت تأثیر همین امور قرار گیرد.
 فرهنگ امری ثابت و تغییرناپذیر نیست.
 فرهنگ، بر تمامی ابعاد جامعه تاثیر مستقیم دارد. کلیه فعالیت های اجتماعی
از برنامه ریزیهای کلی و سیاستهای کلان کشور گرفته تا امور جزئی تر جامعه ،
بطورکامل در ارتباط مستقیم با امور فرهنگی قرار دارند.
 فرهنگ، سازنده ذهنیت یکایک افراد و تعیین کننده رفتار عمومی است.
 فرهنگ، همواره باید تحت نظارت و حمایت قرار داشته باشد. فرهنگ کشور به یک
نظم، جهت گیری، جهت یابی و انسجام بخشهای دولتی و غیردولتی در باب فرهنگ
احتیاج دارد.
 انواع فرهنگ عبارتند از: فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی، فرهنگ سازمانی.

۱-۱-۴- شاکله بندی معناشناختی فرهنگ:
برای واژه ی فرهنگ تعاریف متعددی ارائه شده است. ریشه ی لاتین این واژه
(culture) به معنی کشت و کار و آباد کردن و کاشتن زمین و بارور ساختن آن
بوده است. که به تدریج مفهوم آن در ادبیات و علوم راه یافت و در قرن ۱۸
میلادی نویسندگان آن را به معنی پرورش رانی و معنوی به کار بردند. فرهنگ به
مجموعه ی آگاهی ها، گرایش ها، عادات و رفتارهای غالب در اکثریت مردم یک
جامعه که در تنظیم مناسبات فرد با خداوند، با خویشتن، با دیگران و با طبیعت
تجلی پیدا می کند، اطلاق می گردد. نظام فرهنگی یک جامعه یکی از ۴ نظام
(اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) کلان جامعه است. فرهنگ در تعامل با
دیگر مؤلفه های قدرت ملی، به عنوان یک زیرساخت با تعیین هویت و جهت مؤلفه
های سیاسی، اجتماعی و دفاعی امنیتی می تواند در روند توسعه ی یک کشور
تأثیرگذار و نقش آفرین باشد.
در مورد فرهنگ سه دیدگاه کارکردگرایانه به چشم می خور د ، عده ای فرهنگ را
مقوله ای خیلی ساده می پنداشتند و فکر می کردند که با الزام و اجبار می
توان فرهنگ جامعه را تغییر داد، این دیدگاه افراطی است. در مقابل، دیدگاهی
تفریطی است که فرهنگ را امری پیچیده می داند که اصلا قابل مدیریت نیست و
معتقد است که نباید به مهندسی و مدیریت فرهنگ پرداخت. دیدگاه سومی هم وجود
دارد که دیدگاه متعادل است ، بر اساس این دیدگاه نه می توان فرهنگ را رها
کرد و نه با الزام و اجبار و دستور می شود با فرهنگ برخورد کرد . نظریه
درست نظریه سوم است. لیبرالیسم و فاشیسم در دو طرف افراط و تفریط قرار
دارند . فرهنگ لیبرالیسم فرهنگ پیرو امیال انسانی است، در جامعه لیبرال
ارزش ها، باورها، جهان بینی و … نسبی به شمار می رود. نگاه سوم اعتدالی و
معقول و فرهنگ مورد قبول ما و نشات گرفته از منبع وحی است. این فرهنگ پیشرو
و راهنما است، زیرا هم دارای اجزاء و مفروضات ثابت و هم اجزا متغیر (که
تحت تاثیر فکر و اندیشه متفکران، رسوم و شرایط تغییر می کنند) است .

 

۱-۱-۵- مجموعه فرهنگی:
معماران گذشته ما انسان های چند بعدی بودند که به همه ی علوم زمان خود از
جمله ریاضیات،‌هندسه، نجوم، طب و ساختمان سازی تسلط داشتند و بالطبع از همه
دانش خود در جهت ایجاد بنایی که شایسته زندگی انسان ها باشد، استفاده می
کردند؛ این بزرگان همواره به این نکته توجه داشتند که معماری و ساختمان
سازی باید مطابق با هویت و اصالت و سنت های غنی ایرن زمین باشد.
از همان زمانی که معماری جدا از فرهنگ و سنت جامعه و کشوری بررسی و اجرا گردد، انحطاط معماری آغاز خواهد شد.
در کشور ما نیز متأسفانه با آن همه سوابق درخشان فرهنگی، انحطاط در معماری
مصادف با شروع انقلاب صنعتی در غرب آغاز گشت.تبادل فرهنگی بین ایران و غرب و
تقلید سبک های غربی در جامعه تأثیرات خود را در همه شئون به نحو مطلوبی به
جای گذاشت به گونه ای که بر معماری، این ظریف ترین هنر انسانی هم اثرات
خود را عیان ساخت.
معماری ایران دچار گسست فرهنگی گردید و پیشرفت سلسله مراتبی هنر ساختمان
سازی کشورمان، دستخوش تغییرات و زوال تدریجی شد که این جدایی سنت و فرهنگ
از معماری تا به امروز باعث انحطاط و انحراف معماری و شهرسازی ایران گشته
است. مشخصاً از دوره قاجار بود که با گسترش تبادلات فرهنگی با غرب و ورود
صنعت که منشأ غربی داشت،‌سبک های تقلیدی در سیمای شهر ها نمایان گشت.
در معماری امروز ایران باید به دنبال راهکاری برای پیوند دوباره و تلفیق
فرخنده این هنر با فرهنگ و سنت از یک سو و علوم نوین و معدن ساختمان از سوی
دیگر بود؛ تا دیگر بار نه تنها فن و تکنولو‍ژی بلکه زیبایی و هنر جایگاه
خود را در معماری به دست آورند.
با توجه به اینکه رکن اساسی هر جامعه را فرهنگ آن جامعه می سازد و با توجه
به این نکته که رشد فرهنگی در جامعه ما چندان شکوفایی نداشته است لذا چنین
به نظر می رسد برای جبران این کمبود لازم است مراکزی چند در شهر های مختلف
میهن ما ایجاد شود.
محیط فرهنگی از آن زمینه زندگی انسان حکایت دارد که تلاش انسانی واسطه،
آفریننده و یا سازمانده آن بوده است و از این رو آمیخته با ارزش های فرهنگی
پذیرفته شده است.
بازشناسی هویت فرهنگی و تعلقات اجتماعی در محله های شهری یک ضرورت اجتماعی و
فرهنگی است و در جهت پیشبرد اهداف استراتژیک مدیریت شهری نقش بسیار مهمی
دارد. مجمئعه های فرهنگی می توانند از جنبه های فرهنگی و اجتماعی، به عنوان
میراث فرهنگی ارزشمند نیاکان یکی از عوامل اصلی هویت بخش محله های شهری با
ارائه جذابیت های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی خود در شناساندن ارزش ها به
مردم حتی گردشگران نیز مفید واقع شوند. اماکن تاریخی و فرهنگی هر جامعه ای
نشان دهنده ی هنجارها و ارزش های جامعه است و به نوعی هویت فرنگی و اجتماعی
(cultural and social identity) در بر گیرنده ی اصل و منشأ فرهنگ هر جامعه
ای است. به طوری که کیستی و چیستی هر جامعه ای را به وضوح نشان می دهند.
این هویت از خردترین جزء فرهنگی و اجتماعی را در بر می گیرد. میراث فرهنگی
در نقش یک عامل هویت ساز بیانگر چیستی و کیستی یک جامعه یا یک شهر و
روستاست و چون با زندگی مردم در آمیختگی دارد، پس پدیده ای زنده است.
یک اثر تاریخی و فرهنگی می تواند باعث لذت بردن انسان ها از زیبایی وهنر
شود. این نگاهی است که از قدیم وجود داشته است و در زمان فعلی شدت بیشتری
گرفته است.
این توجه و شناخت می تواند در توانمند سازی و افزایش ظرفیت ها و ارتقای
کیفیت زندگی مؤثر واقع شود. نقش مدیریتی شهری در احیاء، حفظ و توسعه این
میراث فرهنگی در شیوه های حفظ و بازسازی مناسبت ها، آیین ها و میراث فرهنگی
محله ای و بازتولید سرمایه های فرهنگی دارای کمال اهمیت است.

۱-۲- شمس تبریزی:
شمس الدین محمد پسر علی پسر ملک داد تبریزی از عارفان مشهور قرن هفتم هجری
است، که مولانا جلال الدین بلخی مجذوب او شده و بیشتر غزلیات خود را بنام
وی سروده است. از جزئیات احوالش اطلاعی در دست نیست؛ همین قدر پیداست که از
پیشوایان بزرگ تصوف در عصر خود در آذربایجان و آسیای صغیر و از خلفای رکن
الدین سجاسی و پیرو طریقه ضیاءالدین ابوالنجیب سهروردی بوده است. برخی دیگر
وی را مرید شیخ ابوبکر سلمه باف تبریزی و بعضی مرید باباکمال خجندی دانسته
اند. در هر حال سفر بسیار کرده و همیشه نمد سیاه می پوشیده و همه جا در
کاروانسرا فرود می آمد و در بغداد با اوحدالدین کرمانی و نیز با فخر الدین
عراقی دیدار کرده است. در سال ۶۴۲ هجری وارد قونیه شده و در خانه شکرریزان
فرود آمده و در آن زمان مولانا جلال الدین که فقیه و مفتی شهر بوده به
دیدار وی رسیده و مجذوب او شد. در سال ۶۴۵ هجری شبی که با مولانا خلوت کرده
بود، کسی به او اشارت کرد و برخاست و به مولانا گفت مرا برای کشتن می
خواهند؛ و چون بیرون رفت، هفت تن که در کمین ایستاده بودند با کارد به او
حمله بردند و وی چنان نعره زد که آن هفت تن بی هوش شدند و یکی از ایشان
علاءالدین محمد پسر مولانا بود و چون آن کسان به هوش آمدند از شمس الدین جز
چند قطره خون اثری نیافتند و از آن روز دیگر ناپدید شد. درباره ناپدید شدن
وی توجیهات دیگر هم کرده اند. به گفته فریدون سپهسالار، شمس تبریزی جامه
بازرگانان می پوشید و در هر شهری که وارد می شد مانند بازرگانان در
کاروانسراها منزل می کرد و قفل بزرگی بر در حجره میزد، چنانکه گویی کالای
گرانبهایی در اندرون آن است و حال آنکه آنجا حصیر پاره ای بیش نبود. روزگار
خود را به ریاضت و جهانگردی می گذاشت. گاهی

 

 

 

فهرست مطالب مطالعات مجموعه فرهنگی شمس تبریزی

صفحه

مقدمه ۱

فصل اول: تعاریف عملیاتی

۱-۱- فرهنگ                                                                                               ۸
۱-۱-۱- مفهوم شناسی فرهنگ و وی‍گی های آن                                        ۸
۱-۱-۲- ویژگیهای فرهنگی                                                                    ۱۰
۱-۱-۳- نمای شماتیک فرهنگی                                                              ۱۱
۱-۱-۴- شاکله بندی فضای شناختی فرهنگ                                            ۱۲
۱-۱-۵- مجموعه فرهنگی                                                                     ۱۳
۱-۲-  شمس تبریزی
۱-۲-۱- سخن شمس : آینه شخصیت او                                                ۱۹
۱-۲-۲- خود پنهان گری و مردم آزمائی                                                  ۲۱
۱-۲-۳- پرخاشکری مهربان                                                                  ۲۲
۱-۲-۴- دشمن تقلید                                                                           ۲۳
۱-۲-۵- میزبان بزم خدا                                                                        ۲۳
۱-۲-۶- آواره ای در جستجوی گمشده                                                     ۲۴
۱-۲-۷- سیمای انسان والا در مثنوی مولانا                                               ۲۵
۱-۳- فضا
۱-۳-۱- مفهوم فضا                                                                               ۲۹
۱-۳-۲- طراحی فضای شهری                                                                 ۳۴
۱-۳-۳- نقش طراحی از دیدگاه ارزشی                                                     ۳۴
۱-۳-۴-از نظر اکولو‍ژی                                                                           ۳۵
۱-۳-۵- از نظر عدالت اجتماعی                                                               ۳۵
۱-۳-۶- ادارک فضا                                                                                 ۳۶
۱-۴- جمع بندی                                                                                               ۳۹

فصل دوم : بیان مسئله                                                                                صفحه

۱-۲-  هویت                                                                                                     ۴۲
۲-۱-۱- هویت و معماری                                                                          ۴۲
۲-۱-۲- هویت پایدار در معماری                                                                ۴۳
۲-۱-۳- هویت ناپایدار در معماری                                                              ۴۴
۲-۱-۴- راه حل بحران                                                                              ۴۴
۲-۱-۵- معماری ، مرگ و جاودانگی                                                           ۴۵
۲-۲- هنر ، سرچشمه ی فرهنگ                                                                      ۴۷
۲-۲-۱- ارتباط هنر و فرهنگ و تاثیر آن بر زندگی                                         ۴۸
۲-۲-۲- معماری به عنوان بستر فرهنگ                                                     ۴۸
۲-۲-۳- هماهنگی و سازگاری معماری و طبیعت                                          ۴۹
۲-۲-۴- انسان ، طبیعت ، معماری                                                             ۵۰

فصل سوم: بیان اهداف و مبانی نظری طرح و بررسی نمونه های موجود

۳-۱- بیان اهداف
۳-۱-۱- هدف کلی                                                                                    ۵۴
۳-۱-۲- هدف کلان                                                                                    ۵۴
۳-۱-۳- اهداف خرد                                                                                 ۵۵
۳-۱-۴- مبانی نظر عام طرح                                                                      ۵۵
۳-۲- نیازهای فرهنگی و روان انسان در شهرهای جدید
۳-۲-۱- ضرورت ایجاد مراکز فرهنگی                                                             ۵۶
۳-۲-۲- مراکز فرهنگی در جهان                                                                  ۵۷
۳-۲-۳-  مراکز فرهنگی در ایران                                                                 ۵۸
۳-۳- بررسی نمونه های مشابه
۳-۳-۱- مرکز هنرهای زیبا و نمایشی دانشگاه فلوریدا                                  ۶۱
۳-۳-۲- مرکز فرهنگی و لفسبورگ                                                               ۶۲
۳-۳-۳- فرهنگسرای خاوران                                                                       ۶۴
۳-۳-۴- فرهنگسرای نیاوران                                                                     ۶۶

فصل چهارم : بستر طرح                                                                          صفحه

۴-۱- معرفی استان آذربایجان شرقی                                                              ۷۰
۴-۱-۱-  حدود تبریز                                                                              ۷۱
۴-۱-۲- بررسی ویژکی های طبیعی شهر تبریز                                          ۷۲
۴-۱-۳- آب و هوا و اقلیم                                                                         ۷۳
۴-۱-۴- حرارت                                                                                      ۷۳
۴-۱-۵– بارش                                                                                     ۷۴
۴-۱-۶- وزش باد                                                                                   ۷۵
۴-۱-۷- فشار هوا                                                                                  ۷۶
۴-۱-۸- تابش نور خورشید                                                  &


اخبارعلمی : دفاعيه دکتری

خانم هانيه صنايعيان  در روز يک شنبه 5 بهمن ماه 93 ساعت 11:45 از پايان نامه خود تحت عنوان تأثير فرم و همجواری فضای نيمه باز بر ميزان مصرف انرژی، دسترسی به نور خورشيد و تهويه درون ساختمان (نمونه موردی: بنا های مسکونی متداول شهر تهران) در آمفی تئاتر شهيد مداح دانشکده معماری دفاع خواهند نمود. 

 اساتيد راهنما: دکتر فاطمه مهديزاده سراج، دکتر سيد مجيد
مفيدی شميرانی

استاد مشاور: دکتر فرشاد نصراللهی

 

 

چکيده

يکی از مفاهيمی که در معماری گذشته ايران و جهان بسيار مورد
توجه بوده، بحث فضای باز در بافت شهری و همچنين در ساختمان است که متأسفانه
حلقه گمشده معماری معاصر محسوب می گردد. فضاهای باز در داخل ساختمان خود
را به صورت حياط، حياط های مرکزی و نورگير نمايان می کنند. تحليل کردن
انواع فضاهای نيمه باز درون بنا از لحاظ رفتار حرارتی (مصرف انرژی، دسترسی
به نور روز و تهويه) و مقايسه آن ها با يکديگر به طراحان کمک می کند که در
هنگام طراحی بهترين تصميم گيری در ارتباط با شکل، ابعاد، تناسبات، جهت
گيری، مکان قرارگيری اين گونه فضاها را در داخل ساختمان داشته باشند.

رساله حاضر با هدف ايجاد راهکارهای طراحی برای معماران جهت
ايجاد ساختمانی انرژی کارامد و بهره مند از مزايای استفاده از انرژی های
طبيعی تدوين شده است. در اغلب پژوهشهای پيشين، تأثير متغيرهای حرارتی بر
ميزان مصرف انرژی با تأکيد بر شکل بنا و بدون توجه به فضای باز درون
ساختمان انجام شده است. بر اساس ادبيات موضوع، پارامترهای نسبت طول به عرض،
عمق و ارتفاع، جهت گيری به عنوان مهم ترين عوامل شکلی مؤثر بر رفتار
حرارتی ساختمان و ميزان مصرف انرژی، جهت انجام تحليل ها انتخاب شده است.
لذا در پژوهش حاضر به تحليل چگونگی و ميزان تأثير پارامترهای شکلی ذکر شده
در طراحی فضای باز درون ساختمان بر ميزان مصرف انرژی، جذب انرژی خورشيدی و
تهويه پرداخته خواهد شد.

در راستای تحقق اهداف مورد نظر، در هر مرحله پژوهش از روش ها و
ابزارهای مختلف تحقيق چون مطالعات کتابخانه ای، مقايسه تطبيقی، نمونه
موردی، شبيه سازی رايانه ای و اندازه گيری ميدانی استفاده شده و تجزيه و
تحليل نهايی داده ها با استفاده از استدلال منطقی گرفته خواهد شد. براساس
نتايج حاصل از پژوهش، ميزان تأثير و اهميت پارامترها طراحی مورد بررسی بر
ميزان مصرف انرژی ساختمان، به شکل فضای باز درون ساختمان بستگی دارد. نتايج
حاصل از پژوهش با هدف بهره برداری از پتانسيل موجود تهويه طبيعی و دسترسی
به نور خورشيد به کمک فضای باز درونی ساختمان می تواند به معمار در انتخاب
بهينه پارامترهای طراحی جهت طراحی ساختمانی انرژی کارآمد ياری رساند. 

رساله حاضر شامل شش فصل اصلی است. فصل اول به بيان طرح مسأله
پژوهش، بيان ضرورت و اهميت، سوالات، اهداف، فرضيه ها و ساختار پژوهش خواهد
پرداخت . فصل دوم به بررسی مرور ادبيات موضوع می پردازد و بحث فضای نيمه
باز در ساختمان را در دو مقياس تک بنا و بلوک های شهری بررسی خواهد کرد. در
فصل سوم  روش های تحقيق متناسب با اهداف پژوهش بررسی و انتخاب خواهد شد.
فصل چهارم به بررسی نتايج حاصل از شبيه سازي  پرداخته و در فصل پنجم نتايج
شبيه سازی با نتايج اندازه گيری مقايسه خواهد شد. نتيجه گيری و آزمون فرضيه
ها در فصل ششم مورد بررسی قرار می گيرند.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top