معرفي حديث غدير

خطبه غدیر و آیات مطرح شده در آن

دل را ولا و حبّ علی با صفا کند هر درد را محبت مولا دوا کند
آن شاهکار خلقت و فرمانروای عشق مدحش به آیه آیه قرآن خدا کند

در سال دهم هجرت، بعد از اتمام حج،
که آن را به نامهای متعددی خوانده اند،
همچون «حجة الوداع» و «حجة البلاغ»،
«حجة الکمال»، «حجة التمام» و حجة الاسلام
در «غدیر خم» قبل از جحفه که راههای
متعددی (همچو) اهل مدینه، مصر، عراق، از
آنجا منشعب و جدا می شود، حادثه ای رخ داد
که می توانست سعادت ابدی بشریت را
تضمین کند و برای همیشه، انسانها را از
ضلالت و گمراهی نجات بخشد، به این
جهت، داستان غدیر یک قصّه تاریخی
خاص نیست که زمان آن گذشته باشد و
همین طور یک حادثه شخصی نیز نیست که
پیامبر فقط علی(ع) را به عنوان وصی خود
(آنچنان که شیعیان می گویند) و یا به عنوان
محبوب جامعه اسلامی (آنچنان که اهل
سنّت مدّعی هستند) معرّفی نموده و در
نتیجه تاریخ مصرف آن گذشته باشد، بلکه
در غدیر خم تاریخ کل بشریت رقم خورد،
چرا که امامت امامان در طول تاریخ مطرح و
تبیین شد، حقیقتی که از امیرمؤمنان آغاز
می شود و به مهدی صاحب الزّمان(ع)
منتهی می گردد. مخالفان نیز این را به خوبی
فهمیده اند، لذا از همان آغاز تلاش کردند (و
در حدّی موفق شدند) که داستان غدیر را
تأویل نمایند، چرا که اگر فقط امامت
امیرمؤمنان بود. ممکن بود به نوعی آن را
پذیرا شوند، ولی آنچه ترس داشتند و دارند،
ادامه کار، و تداوم امامت و ولایت در طول
تاریخ است که سخت مخالفان را خلع سلاح
می کرده است. بنابراین به شدّت در مقابل
آن قرار گرفتند و از اوّل زیر بار نرفتند تا
جلوی استمرار آن را نیز بگیرند.

و پیامبر اکرم(ص) نیز به خوبی به این
مسئله توجّه داشته لذا تصریح فرمود که
امامت ادامه دارد «…ثم من بعدی علی
ولیّکم و امامکم بامر اللّه ربّکم ثم الامامة
فی ذرّیتی من ولده الی یوم تلقون اللّه عزّ
اسمه و رسوله؛(1) سپس بعد از من علی
ولیّ شما و امام شما به فرمان خداست.
سپس امامت در نسل من از فرزندان علی تا
روزی که خدا و رسولش را ملاقات
کنید، می باشد.»

آنچه پیش رو دارید نگاهی است به
آیاتی که در خطبه غدیر درباره امامت
علی(ع) و دیگر امامان (ع) مورد استدلال و
اشاره قرار گرفته است.

نکاتی از حدیث و حادثه غدیر

یک نگاه اجمالی به خطبه و حدیث
غدیر، و وقایعی قبل و بعد از آن بخوبی این
نکته را روشن می سازد که بحث امامت
علی(ع) و تداوم آن مطرح بوده است به
جهت این نکات:

1ـ پیامبر اکرم(ص) حدود نود هزارنفر تا
یکصد و بیست هزار نفر را در گرمای شدید
در چهار راهی جحفه متوقف ساخت که
نشانگر اهمّیت مسئله مطرح شده می باشد.

2ـ خطبه خویش را با ذکر این نکته آغاز
می کند که رحلت من نزدیک است و به
زودی دعوت حق را لبیک می گویم، این خود
نشان از آن دارد که در پی مطرح کردن
جانشین خویش می باشد.

3ـ از مردم اقرار و اعتراف گرفت که
آنچه را خداوند برای آنان از اعتقادات و
احکام و اعمال فرستاده است به آنها ابلاغ
نموده و خدا را بر این اقرار شاهد گرفت.

4ـ حدیث ثقلّین را مجدداً یادآوری نمود
که اگر می خواهید دچار گمراهی نشوید از
قرآن و اهل بیت(ع) جدا نشوید، و این سخن
مقدمه ای است برای نکته بعدی.

5 ـ بعد از این که دست علی(ع) را بالا
می برد و از مردم اقرار می گیرد که خدا و
رسولش بر آنان ولایت دارند، می فرماید:
«هر کس که من مولای او هستم علی مولای
اوست» یعنی همان ولایتی که برای
پیامبراکرم(ص) ثابت است، که ولایت
زعامت و حکومت بر آنان باشد، برای
علی(ع) نیز ثابت است.

6ـ جمله «من کنت مولاه و…» را سه بار
و به قول احمد حنبل چهار بار تکرار نمود تا
هم تأکیدی شده باشد و هم کسانی که
متوجّه نشده اند، متوجه شوند.

7ـ در حق کسانی که ولایت علی(ع) را
بپذیرند دعا، و در حق کسانی که آن را رد کند
نفرین نمود.

8 ـ آیات عدیده ای از قرآن از جمله آیه
تبلیغ اکمل و…، مورد استدلال و استشهاد
قرار گرفت که بعداً بیان می شود.

9ـ تبریک گفتن حاضران و بیعت زن و
مرد با امیرمؤمنان(ع) و… همه نشانگر این
مطلبند که هدف، معرّفی امامت
امیرمؤمنان(ع) و تداوم آن بوده است.

با توجّه به این نکات سراغ آیاتی
می رویم که در خطبه غدیر و بعد از آن مورد
استدلال و اشاره قرار گرفته و یا بعد از حادثه
نازل شده است.

1ـ آیه تبلیغ یا اعلام امامت

بعد از ثنا و ستایش الهی فرمود:
«فاوحی الیّ…«یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل
الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت
رسالته و اللّه یعصمک من النّاس؛(2) ای
پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل
شده است، کاملاً (به مردم) برسان، و اگر
نکنی، رسالت او را انجام نداده ای، خداوند تو
را از (خطرات احتمالی) مردم نگاه
می دارد.»(3) آنگاه ادامه داد که مردم! جبرئیل
سه بار نازل شده است که خداوند فرمان داده
که در میان این جمع برای سفید و سیاه
اعلام کنم که: «انّ علیّ بن ابی طالب اخی و
وصیّی و خلیفتی و الامام بعدی؛(4) که به
حقیقت علی بن ابی طالب برادر و وصی و
جانشین و پیشوای بعد از من است.»

در منابع اهل سنّت می خوانیم که ابن
عباس نقل کرده است که آیه «یا ایها
الرّسول…» در مورد علی(ع) نازل شد.
خداوند به رسول خدا فرمان داد که در مورد
(ولایت) علی(ع) تبلیغ نماید. سپس پیامبر
خدا دست علی را گرفت و فرمود: هر کس
من صاحب اختیار اویم پس علی صاحب
اختیار اوست پس خدایا دوست بدار کسی را
که او را دوست بدارد و دشمن بدار کسی که
او را دشمن بدارد.»(5)

2ـ علی سرپرست شماست

دوّمین آیه که مورد استشهاد پیامبر
اکرم(ص) قرار گرفته آیه ولایت است،
حضرت فرمود: «و هو ولیّکم بعد اللّه و
رسوله، و قد انزل اللّه تبارک و تعالی
بذلک آیة من کتابه؛ علی صاحب اختیار و
ولیّ شما است بعد از خدا و رسولش، و در
این آیه در قرآنش نازل فرموده است، آنجا
که می فرماید: «انّما ولیّکم اللّه و رسوله و
الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاة و یؤتون
الزّکاة و هم راکعون؛(6) سرپرست و ولیّ
شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان
آورده اند، همانها که نماز را برپا می دارند، و در
حال رکوع، زکات می دهند،» و این علی بن
ابی طالب بود که اقامه نماز کرد و زکات
(صدقه) در حال رکوع در راه خدا داد.»(7)

و ضریس از علی(ع) نقل نموده که آیه
«انّما ولیّکم اللّه…» بر پیامبر نازل شد،
حضرت به مسجد وارد شدند در حالی که
مردم مشغول نماز بودند، دید سائلی ایستاده
است، پیامبر رو به سائل کرد و فرمود:
آیا کسی چیزی به تو داده است؟ عرض کرد:
نه یا رسول اللّه جز آن رکوع کننده(به
علی(ع) اشاره کرد) که انگشتر خود را به
من داد.»(8)

علّامه شیخ عبدالحسین امینی شصت و
شش نفر از دانشمندان اهل حدیث و
استوانه های روایی اهل سنّت را با نام و
نشانی دقیق کتابهایشان فهرست کرده و
متن حدیثی را که حاوی انطباق آیه مذکور با
شخص علی(ع) است از انس بن مالک نقل
می کند و در آخر می افزاید: «مضمون این
حدیث در این کتابها موجود است و همه آنها
تصریح دارند که این آیه در مورد خاتم بخشی
حضرت امیرمؤمنان علی(ع) در مسجد نبوی
نازل گردیده است.»(9)

مرتضی را دان ولیّ اهل ایمان تا ابد چون زدیوان ابد دارد مثال «انّما»(10)

3ـ افشای منافقان

در ادامه می فرماید: «از جبرئیل خواستم
که از بیان آیه تبلیغ مرا معذور دارد، چرا که
مؤمنان (راستین) در اقلّیت و منافقان و
خدعه گران و… فراوانند چنان که قرآن کریم
درباره آنها فرمود: «تقولون بافواهکم ما
لیس لکم به علمٌ و تحسبونه هیّناًو هو عند
اللّه عظیمٌ؛(11) با دهان خود سخنی می گفتید
که به آن یقین نداشتید، و آن را کوچک
می پنداشتید در حالی که در نزد خدا بزرگ
است.» همانهایی که مرا آزار دادند، تا آنجا که
مرا اُذُن (خوش باورم نامیدند)… و خداوند در
ردّ آنها فرمود: «و منهم الّذین یؤذون النّبیّ
و یقولون هو اذنٌ، قل اُذُن خیرٍ لّکم…؛(12) از
آنها کسانی هستند که پیامبر(ص) را آزار
می دهند، و می گویند «او آدم خوش باوری
است!» بگو «خوش باور بودن او به
نفس شماست».

… اگر بخواهم اسامی تک تک آنها را
ببرم می توانم، و اگر به خواهم به شخص
آنان اشاره کنم می توانم، ولکن به خدا در
امور آنها (و کارهایشان) به آنها احترام
گذاشتم، با این حال آیه تبلیغ را باید به گوش
مردم برسانم.»(13)

این منافقان همانهایی بودند که بعد از
خطبه غدیر و معرّفی علی(ع) به عنوان
جانشین پیامبر(ص) انواع توطئه ها را برای
انحراف خلافت از مسیر اصلی خود و افتادن
آن به دست غاصبان به اجرا گذاشتند که به
نمونه هایی اشاره می شود.

1ـ صحیفه ملعونه اول

دو نفر از منافقین در یک تصمیم
اساسی و خطرناک با هم پیمانی بستند و آن
این بود که «اگر محمد از دنیا رفت یا کشته شد،
نگذاریم خلافت و جانشینی او در اهل بیتش
مستقر شود» سه نفر دیگر در این تصمیم با
آنها هم پیمان شدند، و اوّلین قرار داد و
معاهده را در کنار کعبه بین خود امضاء کردند،
و داخل کعبه آن را زیر خاک پنهان نمودند تا
سندی برای التزام عملی آنها باشد، یکی از
این سه نفر معاذبن جبل بود او گفت: شما
مسئله را از جهت قریش حل کنید و من
درباره انصار ترتیب امور را خواهم داد»، از
آن جا که «سعد بن عباده» رئیس کل انصار
بود و او کسی نبود که با غیر علی(ع) هم
پیمان شود، لذا معاذ بن جبل به سراغ
بشیربن سعید، و اسیر بن حضیر که هر کدام
بر نیمی از انصار یعنی دو طایفه «اوس» و
«خزرج» نفوذ و حکومت داشتند، آمد و آن
دو را با خود بر سر غصب خلافت هم پیمان
نمود.(14)

2ـ توطئه قتل پیامبر(ص)

نقشه قتل پیامبر(ص) بارها به اجرا
درآمد، ولی منجر به شکست شد. یک بار در
جنگ تبوک و چند بار به وسیله سم و بارها
به صورت ترور تدارک دیده شده بود. در
حجة الوداع همان پنج نفر اصحاب صحیفه
ملعونه، با نه نفر دیگر برای بار آخر نقشه
دقیق تری برای قتل حضرت در راه بازگشت
از مکّه به مدینه کشیدند، و نقشه چنین بود
که در محل از پیش تعیین شده ای، در قلّه
کوه «ارشی» کمین کنند و همین که شتر
پیامبر(ص) سربالایی کوه را پیمود و در
سرازیری قرار گرفت، سنگهای بزرگی را به
طرف شتر حضرت رها کنند تا بِرَمد و با
حرکات ناموزون حضرت را به زمین افکند و
آنان با استفاده از تاریکی شب به حضرت
حمله کند و وی را به قتل برسانند و
متواری شوند.

خداوند متعال پیامبرش را از این توطئه
آگاه ساخت و وعده حفظ او را داد ـ منافقین
که چهارده نفر بودند ـ نقشه خود را عملی
ساختند. همین که شتر پیامبر(ص) به قلّه
کوه رسید و خواست رو به پایین رود، سنگها
را رها کردند، پیامبر با یک اشاره به شتر
فرمان توقف داد در حالی که حذیفه و عمّار،
یکی افسار شتر حضرت را در دست داشت و
دیگری از پشت سر شتر را حمایت می کرد.
با توقف شتر سنگها به سمت پایین کوه
رفتند و حضرت سالم ماند. منافقین که از
اجرای دقیق نقشه مطمئن بودند، از کمین
گاهها بیرون آمدند و با شمشیرهای برهنه به
حضرت حمله کردند تا کار را تمام کنند، ولی
عمّار و حذیفه شمشیر کشیدند و سرانجام
آنها را فراری دادند…

صبح روز بعد که نماز جماعت برپا شد،
همین چهارده نفر (15) در صفهای اوّل
جماعت دیده شدند!! و حضرت سخنانی
فرمود که اشاره ضمنی به آنان داشت.(16)

علی جنب اللّه است.

در ادامه خطبه فرمود: «مردم علی را برتر
بدانید زیرا او بر همه مردم بعد از من برتری دارد
مردم به وسیله ماست که خداوند روزی می دهد
و خلق باقی می ماند، از رحمت خدا دور است
کسی که با این سخنان من مخالفت کند… بعد
فرمود: مردم! «انّه جنب اللّه الّذی نزل فی
کتابه یا حسرتی علی فرطّت فی جنب
اللّه؛(17) براستی علی جنب اللّه (از مقربان
درگاه الهی است) که خداوند در کتابش درباره
او فرمود: «افسوس بر کوتاهی که در (مورد)
جنب اللّه کردم».

امام باقر(ع) فرمود: «نحن جنب اللّه؛(18)
ما اهل بیت جنب اللّه هستیم» و امام
است و بعد از او دیگر اوصیاء در مکان رفیع
قرار دارند، تا برسد به آخرین آنها.»(19) از امیر
مؤمنان نقل شده است که فرمود: «من جنب
اللّه هستم»(20). جنب اللّه کنایه از قرب و
نزدیکی در پیشگاه الهی است و این گونه
آیات رمزی است برای بیان موفقیّت حجت
الهی تا از دست تحریف گران در امان
باشد.(21)

امامت همچنان باقی است

در فرار دیگر از خطبه غدیر فرمود: «ای
مردم این امر خلافت را به عنوان امامت و
وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه
می سپارم، و من ابلاغ کردم آنچه را مأمور به
ابلاغش بودم تا حجّت باشد بر حاضر و غائب و
بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند.»(22)

در ادامه می فرماید: «معاشر النّاس
القرآن یعرّفکم انّ الائمّة من بعده ولده و
عرّفتکم انّهم منّی و منه حیث یقول اللّه عزّ
و جلّ «کلمةً باقیةً فی عقبه»(23) و قلت لَن
تضلّوا ما ان تمسّکتم بهما؛ ای مردم! قرآن
معرّفی می کند که امامان بعد از او (علی)
فرزندان او هستند و من نیز به شما فهماندم
که آنان از (نسل) من و او هستند، آنجا که
خداوند عزیز و جلیل می فرماید: «کلمه
پاینده ای در نسل او» و من گفتم: اگر به آن دو
(قرآن و ائمه) تمسک کنید هرگز
گمراه نمی شوید.»(24)

در روایتی از پیامبر(ص) می خوانیم
وقتی از آیه «کلمةً باقیه…» سؤال شد
حضرت فرمود: «فقال الامامة فی عقب
الحسین علیه السلام یخرج من صلبه تسعة
من الائمّة. منه مهدی هذه الامّة؛(25) امامت
در نسل حسین(ع) است که از صلب او نه
نفر از امامان به وجود می آیند، و از جمله
مهدی این امت( صاحب الزمان) است.»

از امام سجاد(ع) در اکمال الدین، و امام
باقر(ع) در علل الشرایع همین مضمون نقل
شده است.(26)

بیعت با علی (ع) بیعت با

خداست

در ادامه فرمود: «و من بایع فانّها یبایع
اللّه؛(27) کسی که با علی بیعت کند همانا با
خدا بیعت کرده است.» چرا که دست علی
دست خداست قرآن کریم می فرماید: «انّ
الّذین یبایعونک انّما یبایعون اللّه ید اللّه
فوق ایدیهم فمن نکث فانّما ینکث علی
نفسه و من اوفی بما عاهد علیه اللّه
فسیؤتیه اجراً عظیماً؛(28) کسانی که با تو
بیعت می کنند(در حقیقت) تنها با خدا بیعت
می نمایند و دست خدا بالای دست آنهاست،
پس هر کس پیمان شکنی کند، تنها به زیان
خود پیمان شکسته است و آن کس که
نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند،
بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد.»

آنگاه دستور داد همه مردم با او بیعت
کنند و مردم نیز به سوی پیامبر(ص) و
امیرمؤمنان(ع) هجوم آوردند و با ایشان به
عنوان بیعت دست می دادند و به پیامبر
اکرم(ص) و علی(ع) تبریک می گفتند و
پیامبر اکرم(ص) می فرمود: «الحمد للّه الّذی
فضّلنا علی جمیع العالمین؛ حمد برای
خدای است که ما را بر همه جهانیان برتری
داد» و صدای مردم بلند شد که آری شنیدیم
و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و
زبان و دستمان اطاعت می کنیم.»(29)

پیامبر اکرم(ص) مکرّراً می فرمود: «به من
تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید زیرا
خداوند مرا به نبوّت و اهل بیتم را به امامت
اختصاص داده است.»(30)

و زنان نیز با حضرت بیعت کردند به این
صورت که پیامبر اکرم(ص) دستور دادند تا
ظرفی آوردند و پرده ای زدند که نیمی از
ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر در
آن سوی دیگر قرار بگیرد و زنان با قرار
دادن دست خود در یک سوی آب، و

امیرمؤمنان در سوی دیگر، با آن حضرت بیعت
نمایند. همچنین دستور دادند تا زنان هم به
حضرتش تبریک و تهنیت بگویند و این
دستور را درباره همسران خویش مؤکّد
داشتند. بانوی بزرگ اسلام، حضرت
زهرا(س) نیز از حاضرین در غدیر بودند،
همچنین کلیه همسران پیامبر(ص) در آن
مراسم حضور داشتند.

با ولایت علی دین کامل شد

هنوز جمعیت متفرق نشده بودند که
امین وحی این آیه را فرود آورد: «الیوم
اکملت دینکم و اتممت علیکم نعمتی و
رضیت لکم الاسلام دیناً؛(31) امروز دین شما
را کامل کردم، و نعمت خود را بر شما تمام
نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان)
شما پذیرفتم.»

آنگاه رسول خدا(ص) فرمود: «اللّه اکبر
علی اکمال الدین، و اتمام النعمه و رضی
الرّب برسالتی، و الولایة لعلی من
بعدی؛(32) اللّه اکبر بر کامل شدن و تمام
شدن نعمت و رضایت پروردگار به
رسالت من».

روایت فوق را شانزده نفر از محدّثان
اهل سنّت نقل کرده اند، همچون گنجی
شافعی در «کفایت الطالب»، ص 60، سیوطی
«الدر المنثور» ج، 2، ص 284 ؛ ابن مغازی در
«المناقب» ص 19 و جریر طبری در کتاب

«الولایه» ؛ و ابن مردویه اصفهانی، و ابونعیم
اصفهانی در کتاب «مانزل من القرآن فی
علی» و خطیب بغدادی در کتاب «تاریخ
بغداد»….(33)

آیات بی شمار در فضائل علی(ع)

آنچه از آیات ذکر شد برخی آیات بود که
در خطبه غدیر مورد استدلال و اشاره قرار
گرفته است وگرنه آیاتی که درباره امامت و
ولایت علی(ع) و فضائل آن حضرت وارد
شده بیش از آن است که حتّی در یک کتاب
بگنجد، خود پیامبر اکرم(ص) در همین
خطبه غدیر به این مطلب اشاره فرموده
است آنجا که فرمود: «و ما نزلت آیة رضی
الّا فیه، و ما خاطب اللّه الذین آمنوا الّا
برأبه، ولانزلت آیة مدحٍ قرآن الّا فیه، و لا
شهد اللّه بالجنّة فی «هل اتی علی الانسان»
الّا له، و لا انزلها فی سواه، ولا مدح بها
غیره؛(34) و آیه خشنودی (پروردگار) جز
درباره او نازل نشده است، و مخاطبه خداوند
با مؤمنان آغازش با او (علی) است، آیه
مدحی در قرآن نازل نشده است مگر او
داخل آن است و در هل اتی بهشت را خدا
برای او شهادت داده است و سوره هل اتی
درباره غیر او(و اهلبیتش) نازل نشده و جز او
(و اهلبیتش) کسی بوسیله آن مدح
نشده است.»

خوارزمی می گوید: تمام «یا ایها الذین
آمنوا» در قرآن درباره علی (ع) است.(35)

و مرحوم سلطان الواعظین می گوید از
طبرانی و محمد بن یوسف گنجی شافعی و
محدّث شام در تاریخ کبیر مسنداً نقل شده
است که بیش از سیصد آیه در شأن علی (ع)
نازل شده است.(36)



معرفی خطابه غدیر » عناوین محتوای خطبه

به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز

عناوین محتوای خطبه
 

طبق تقسیم بندی 11 گانه که در متن خطابه داشتیم مطالب هر بخش را به صورت فهرست وار ذکر می کنیم. این بخش‏ ها عبارت‏ اند از:
1) حمد و ثناى خداوند
با یك مقدمه توحیدى شروع و به بیان یك‏سرى اعتقادات خاتمه مى‏ یابد و به مطالب زیر در این قسمت اشاره شده است:
– احاطه خداوند به هر چیز و این كه همه چیز در سیطره او است؛
– چشم ‏ها او را نمى‏ بینند اما همه چشم‏ ها در زیر نظر او است؛
– رحمت او همه چیز را فراگرفته؛
– عجله‏ اى در انتقام گرفتن ندارد؛
– از درون‏ ها آگاه و كنه همه چیز را مى‏ داند؛
– به وصف در نمى‏ آید و چیزى مثل او نیست؛
– دائم زنده است؛
– شریك و یارى در تقدیر امور ندارد؛
– همه امور به سوى او بر مى‏ گردد و همه آفرینش در تسخیر او است؛
– سپاس و شكر در سختى و راحتى از آنِ او است؛
– ایمان به ملائك و كتب آسمانى و پیامبران باید داشت و تسلیم قضاى او و راضى به رضاى او باید بود.
  2) فرمان الهى در اداى مطلبى مهم
با اقرار عبودیت شروع شده، به فرمان خداوند در اعلام جانشینى على‏
علیه السلام اشاره شده و با بیان صفات منافقان خاتمه مى‏ یابد و شامل مطالب
زیر است:
– اقرار در عبودیت، شهادت به ربوبیت؛
– اداى مطالب وحى شده به حضرت از ترس عقاب خداوند؛
– عدم ابلاغ ولایت مساوى با عدم انجام رسالت؛
– خدا در این ابلاغ حضرت را حافظ است؛
– نزول آیه ابلاغ؛
– نازل شدن جبرئیل سه مرتبه و اعلام در رساندن ولایت على‏ علیه السلام؛
– بیان جایگاه امیرالمؤمنین علیه السلام و نسبت او به پیامبر صل الله علیه و آله؛
– على علیه السلام مصداق آیه انما ولیكم اللّه و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون… مى ‏باشد؛
– درخواست حضرت‏ صلى الله علیه وآله وسلم از جبرئیل ‏علیه السلام
مبنى بر معاف شدن از این ابلاغ به خاطر كمى متقین و كثرت منافقان؛
– صفات منافقان: عدم یكى بودن قلب و زبان، آزار بسیار پیامبر صل الله علیه و آله و…؛
– عدم معرفى منافقان در غدیر به وسیله حضرت به خاطر اكرام پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم نسبت به آن ها.
3) اعلان رسمى ولایت و امامت دوازده امام‏ علیهم السلام
با معرفى امامت دوازده امام شروع شده و به بیان فضایل امیرالمؤمنین‏
علیه السلام و اشاره به حدیث ثقلین خاتمه مى‏ یابد و شامل مطالب زیر است:
– حضرت با لفظ معاشر الناس مردم را شاهد مى‏ گیرند؛
– امامت على‏ علیه السلام بر هر جنبده ‏اى لازم است؛
– مخالفان از او مورد لعن و تبعیت‏ كنندگان مورد رحم هستند؛
– تذكر به این كه این آخرین سخنرانى حضرت مى‏ باشد؛
– امامان‏ علیهم السلام از نسل على‏ علیه السلام مى‏ باشند؛
– علم حلال و حرام را بعد از خدا و پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، ائمه‏ علیهم السلام مى‏ دانند؛
– فضیلت دادن على‏ علیه السلام بر دیگران؛
– تذكر و سفارش به این كه از ولایت او رو برنگردانید و به سرزنش مردم توجه نكنید؛
– على‏ علیه السلام اول مؤمن، اول نمازگزار و…؛
– شك در هر یك از ائمه شك در همه آن هاست و شك كننده در آتش است؛
– اشاره به حدیث ثقلین و این كه این دو از هم جدا نمى‏ شوند.
4) معرفى و بلند كردن على‏ علیه السلام به وسیله پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم
این قسمت شامل مطالب زیر است:
– بلند كردن دست امیرالمؤمنین‏ علیه السلام به وسیله پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم؛
– اعلام حدیث معروف من كنت مولاه فهذا على مولاه؛
– على‏ علیه السلام وزیر، وصى و خلیفه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و خازن علم او است؛
– دعا بر یارى‏ كنندگان او و لعن بر منكرین او؛
– بیان آیه اكمال الیوم اكملت لكم…؛
– غیر از اسلام دینى پذیرفته نیست.
5) تأكید بر توجه امت به مسئله امامت
شامل مطالب زیر است:
– اكمال دین با امامت او است؛
– امامت در نسل او است؛
– پذیرش ولایت او شرط قبولى اعمال است؛
– خدا و پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم از او راضى ‏اند؛
– هر آیه مدح و رضایتى در قرآن در مورد او است؛
– نبى شما بهترین نبى و وصى او بهترین وصى است؛
– باز تأكید بر اینكه ذریه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم از نسل او هستند؛
– حسادت به او باعث از بین رفتن اعمال است؛
– سوره عصر در حق او است؛
– خدا را شاهد گرفتن بر ابلاغ مطالب.
6) اشاره به كارشكنى ‏هاى منافقان
این قسمت شامل:
– قبل از این پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم پیامبرانى بوده‏ اند، با وفات وى به عقب برنگردید؛
– مصداق اتم صبر و شكر، در على و اولاد او علیهم السلام مى‏ باشد؛
– بیان آیات عذاب و لعن در مورد آن ها كه بعد از حضرت كارشكنى مى‏ كنند؛
– غدیر را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا قیامت برسانند؛
– بعد از پیامبر، امامت را غصب مى‏ كنند؛
– علم امر و نهى نزد اهل بیت‏ علیهم السلام مى‏ باشد.
7) پیروان اهل بیت‏ علیهم السلام و دشمنان ایشان
این قسمت شامل:
– صراط مستقیم على و اولاد او علیهم السلام هستند؛
– وصف مؤمنان: ایمان دارند، ایمان شان به شرك آلوده نشده، هدایت شده‏ اند و…؛
– وصف دشمنان اهل بیت: در آتش‏ اند، اعتراف به گناه خود دارند، مورد لعن‏ اند و…؛
– اوصاف پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و امیرالمؤمنین‏ علیه السلام.
8) حضرت مهدى – عج اللّه تعالی فرجه الشریف
این قسمت شامل:
– وى خاتم ائمه است؛
– انتقام‏ گیرنده ظالمان است؛
– انتقام‏ گیرنده خون اولیاست؛
– یارى كننده دین خدا و برگزیده خداست؛
– وارث همه علوم است؛
– حجتى بعد از او نیست و حق فقط با او است؛
– كسى بر وى غالب نشود و كسى بر علیه او یارى نشود.
9) مطرح كردن بیعت
شامل:
– اتمام حجت با مردم مبنى بر بیان و تفهیم مطالب؛
– دعوت به بیعت با على‏ علیه السلام؛
– هركه بیعت او را بشكند بر علیه خود كار كرده است.
10) حلال و حرام، واجبات و محرمات
شامل:
– بیان احكام حج و عمره و این كه این ها از شعائر اللّه هستند؛
– سفارش به انجام حج، نماز و زكات؛
– یادگیرى حلال و حرام از اهل بیت‏ علیهم السلام؛
– تأكید بر بیعت با على‏ علیه السلام؛
– امامت در نسل على‏ علیه السلام است؛
– سفارش به تقوا؛
– تذكر به مرگ، معاد، میزان و محاسبه.
11) بیعت گرفتن رسمى
– امر خدا مبنى بر اقرار زبانى پذیرش ولایت على‏ علیه السلام؛
– باز تأكید بر این كه ائمه‏ علیهم السلام از نسل على‏ علیه السلام مى‏ باشند؛
– هركه با پذیرش ولایت او هدایت شود به نفع خود او است؛
– باز سفارش بر بیعت با خدا و پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و على و ائمه‏ علیهم السلام؛
– شكر بر این كه خدا ما را با ولایت او هدایت كرده: الحمد للّه الذى هدانا لهذا و…؛
– یادآورى فضایل على ‏علیه السلام؛
– اطاعت از خدا و پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و اهل بیت‏ علیهم السلام فوز عظیم است؛
– سبقت گرفتن در بیعت با او موجب رستگارى است؛
– طلب آمرزش براى مؤمنان و غضب بر كافران.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top