جملات و متن های زیبا در مورد ” امام زمان (عج) ” شعر + دوبیتی .
منتظرم منتظرم مسافرم زود برسه
یه صبح جمعه تو دعا مهدی موعود برسه
.
.
.
این جمعه ها که ختم به مختار میشود
بدجور دل ، طالب دیدار می شود
ای منتقم بیا که به عالم نشان دهیم
شیعه عزیز است و جز او خوار می شود . . .
.
.
.
وقتی میگیم خدا کند که بیایی
شاید او می فرماید خدا کند که بخواهید . . .
.
.
.
روی تو را ز چشمه نور آفریده اند / لعل تو از شراب طهور آفریده اند
خورشید هم به روشنی طلعت تو نیست / آیینه تو را ز بلور آفریده اند
پنهان مکن جمال خود از عاشقان خویش / خورشید را برای ظهور آفریده اند . . .
.
.
.
ای آخرین توسل سبز دعای ما
آیا نمیرسد به حضورت دعای ما؟
شنبه،دوباره شنبه، دوباره سه نقطه چین…
بی تو چه زود میگذرد هفته های ما
.
.
.
ما مست علوفه ایم، مردن بهتر / بی برگ و شکوفه ایم، مردن بهتر
از غیبت طولانی تان شد معلوم / ما مردم کوفه ایم، مردن بهتر . . .
.
.
.
لحظه لحظه بوى ظهور مى آید / عطر ناب گل حضور مى آید
سبز مردى از قبیله عشق / ساده و سبز و صبور مى آید . . .
.
.
.
تو امام عصری و عصر جمعه های من این همه دلگیر!
گنهم چیست که در مرداب خویش افتاده ام گیر . . .
.
.
.
به یاد او همه غم ها ز سینه دور شود
دلم به رغم سیاهیش غرق نور شود
همیشه منتظرش بودم ای خدا مپسند
که بعد مردن ما جمعه ی ظهور شود . . .
.
.
.
من برای آمدنت ای تک سوار گل دل را پر پر
قران به سر گرفته فریاد کنان باز نوحه سر می کنم
اشک چشمم اگر کم است برایت دلم را آب میکنم . . .
.
.
.
تا نقش تو هست نقش آیینه ما
بوی خوش گل نشسته در سینه ما
در دیده بهار جاودان می شکفد
با یاد تو ای امید دیرینه ما . . .
.
.
.
یک روز نسیم خوش خبر می آید
بس مژده به هر کوی و گذر می آید
عطر گل عشق در فضا می پیچد
می آیی و انتظار سر می آید . . .
.
.
.
ماندیم به داغ انتظارت، مددی
ما و غم ودرد بی شمارت، مددی
دلخسته از این غمی که در ریشه ماست
در آرزوی فجر بهارت، مددی
.
.
.
ای راحت دل، قرار جانها برگرد
درمان دل شکسته ما، برگرد
ماندیم در انتظار دیدار، ای داد
دلها همه تنگِ توست آقا برگرد . . .
.
.
.
دل از ما برد و روی از ما نهان کرد
خدایا با که این بازی توان کرد
تا کسی رخ ننماید نبرد دل ز کسی
دلبر ما دل ما برد به ما رخ ننمود . . .
.
.
.
عصریست غریب و آسمان دلگیر است
افسوس برای دل سپردن دیر است
هر روز بـهان ه ای گرفتیم و گذشت
عیب از من و توست عشق بی تقصیر است . . .
.
.
.
نگاه کن به قلب من که سرخ از غرور توست
نگاه کن به چشم من، به راه تا عبور توست
نگاه کن به جان من، در انتظار جمعه ای ست
که وعده داده اند و گفته اند ظهور توست . . .
.
.
.
خیمه نشین فاطمه دلم برات پر میزنه
اسم قشنگت آقا جون هر تپش قلب منه
دلم برای دیدنش می گیره از من بهونه
ندبه می خونم دوباره با اشکای دونه دونه . . .
.
.
.
گر پرده زرخ باز نماید مهدی(عج)
از خلق جهان دل برباید مهدی(عج)
ای شیعه چنان منتظر مولــی باش
گویی که همین جمعه بیاید مهدی(عج) . . .
.
.
.
جمعه یعنی یک غروب وعده دار / وعده ترمیم قلب یاس زار
جمعه یعنی مادر چشم انتظار / درهوای دیدن روی نگار
جمعه یعنی یه سماء دلواپسی / می شود مولا به داد ما رسی . . . ؟
.
.
.
صبح بیتو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد / بیتو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بیتو میگویند تعطیل است کار عشقبازی / عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد
تعجیل در فرجش صلوات
.
.
.
یکی ازجمعه ها جان خواهد آمد / به درد عشق درمان خواهد آمد
غبار از خانه های دل بگیرید /که بر این خانه مهمان خواهد آمد . . .
(اللهم عجل لولیک الفرج)
.
.
.
از نو شکفت نرگس چشم انتظاری ام / گل کرد خار خار شب بی قراری ام
تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو / دیدم هزار چشم در آیینه کاری ام . . .
.
.
.
از میان اشک ها خندیده می آید کسی / خواب بیداری ما را دیده می آید کسی
با ترنم با ترانه با سروش سبز آب / از گلوی بیشه خشکیده می آید کسی . . .
اللهم عجل لولیک الفرج
.
.
.
در اضطراب چه شبها که صبح شان گم شد / چه روزها که گرفتار روز هـفتم شد
چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسید / و جمعه روز تـفرّج برای مردم شد
.
.
.
از هجر تو طبیعت ما گریه می کند / چشم تمام آینه ها گریه می کند
چشم انتظار آمدنت شیر خوارهای است / گهوارهای به کرب و بلا گریه می کند . . .
یا مهدی
.
.
.
یا این دل شکستة ما را صبور کن / یا لا أقل به خاطر زینب ظهور کن
دیگر بتاب از افق مکه ، ماه من! / این جاده های شب زده را غرق نور کن . . .
.
.
.
بازهم – صحبت فرداست قرارِ ما ها / بازهم – خیر ندیدیم از این فردا ها
چقدر پای همین وعده ی تو پیرشدند / جگر “مادر ها ” موی سر “بابا ها “
یا مهدی ادرکنی
.
.
.
یک شعر زیبا ( حتما بخوانید )
خدا خالق عشقه / محمد گل عشقه / علی مظهر عشقه / زهرا وجود عشقه
حسن نماد عشقه / حسین سالار عشقه / عباس ساقی عشقه
زینب شاهدعشقه / سجاد راوی عشقه / باقر کلام عشقه
صادق احیای عشقه / کاظم صابرعشقه / رضا ضامن عشقه
تقی جمال عشقه / نقی پاکی عشقه / حسن بقای عشقه
مهدی قیام عشقه
اینم دعای عشقه: اللهم عجل لولیک الفرج
.
.
.
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا
تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید
گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن …
عکس یک خنجرزپشت سر، پی مولا کشید
گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم
راه عشق و عاشقی و مستی و نجوا کشید
گفتمش تصویری از لیلی ومجنون را بکش
عکس حــیدر(ع) در کنار حضرت زهرا(س)کشید
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن .
در بیابان بلا، تصویر یک ســقا کشید
گفتمش سختی و درد و آه گشته حاصلم
گریه کرد آهی کشید و زینب کبری(س) کشید
گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق ..
عکس مهدی(عج) راکشید و به چه بس زیبا کشید
گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حســــــــین(ع)
گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید
.
.
.
درخت پیر خانه ما
سرک می کشد از دیوار
تا رصد کندشاید
نرگس گل کندغروب جمعه!
( الهم عجل لولیک الفرج )
متن و نوشته و اشعار زیبای انتظار فرج
ما اول شخص جمع نیست …
از من اگر می پرسی ، تو اول شخص همه ی جمع های دنیایی !
.
.
دلم جز هوایت هوایی ندارد
لبم غیر نامت نوایی ندارد
وضو و اذان و نماز و قنوتم
بدون ولایت بهایی ندارد
دلی که نشد خانه ی یاس نرگس
خراب و است و ویران ، صفایی ندارد
بیا تا جوانم بده رخ نشانم
که این زندگانی وفایی ندارد …
.
.
نیامدی که مبادا بمیرم از شادی ؟
بیا که مرگ به از انتظار میباشد …
.
.
اندر آیینه ی دل عکس شهی می طلبم
به حریم حرم دوست رهی می طلبم
روز و شب ناله زنان ، ندبه کنان ، اشک فشان
از خدا دیدن رخسار مهی می طلبم
.
.
فروغ روی یزدان داری ای دوست
صفای باغ رضوان داری ای دوست
تویی یوسف که در هر کوی و برزن
هزاران پیر کنعان داری ای دوست
مرتضی 0631
.
.
منی که مایه ننگم به حد رسوایی
چگونه از تو بخواهم به دیدنم آیی ؟
چو خویش یار تو دیدم چه نیک فهمیدم
عزیز فاطمه مهدی چقدر تنهایی
.
.
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرت
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
آقا بیا که درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
مرتضی 0631
.
.
انتظارش انتظارم سیر کرد
آنکه می خواهد بیاید دیر کرد
تا به کی در انتظارش دیده بر در دوختن ؟
آمدن … رفتن … ندیدن … سوختن …
.
.
جهان در حسرت آیینه مانده ست
گرفتار غمی دیرینه مانده ست
شب سردی ست بی تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدینه مانده ست ؟
.
.
خسته ام از بس چیزهای کوچک از خدا خواستم
میخواهم این بار اندازه بزرگی خودش تو را بخواهم
.
.
پایان تمام عاقبت ها نیک است
صبح است که پایان شب تاریک است
یک عمر اگر چشم به راهی کردی
تردید نکن ، ظهور او نزدیک است …
.
.
از پرده ها برون شد ، سوز نهانی ما
کوک است ساز دلها ، کِی میل شور داری ؟
در خواب دیده بودم ، یک شب فروغ رویت
کِی در سرای چشمم قصد ظهور داری ؟
.
.
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست
توفان زده ام مرا نجاتی بفرست
فرمود که با زمزمه یا مهدی
نذر گل نرگس صلواتی بفرست
مرتضی 0631
.
.
هزار یوسف مصری فدای یک نگهت
بیا که این دل من را صفا دهد قدمت
هنوز منتظر هستم بینمت روزی
بیا که سری من دهم در آمدنت
.
.
با یاد خدا همیشه در زمزمه باش
از غصه روزگار بی واهمه باش
هر لحظه دلت شکست یادت نرود
آن لحظه به یاد یوسف فاطمه باش
.
.
دلم هوای تو کرده ، هوای آمدنت
صدای پای تو آید ، صدای آمدنت
بهار با تو بیاید به خانه دل ما
قدم به خانه ما نِه ، صفای آمدنت
.
.
خواب دیدم که پیامک به رفیقان زده ام
و نوشتم که بشارت “گل زهرا آمد”
.
.
ای طبیبا به سر بستر بیمار بیا
بهر دلداری دلسوخته زار بیا
تو که دل را به نگاهی بربودی ز کفم
به پرستاری بیمار دل افکار بیا
مرتضی 0631
.
.
تورو حس میکنم هرجا توی هر گوشه از دنیام
تورو میشناسم از عطرت که می پیچه توی رویام
دل من روشنه نورت یه روز می گیره دنیامو
میاد اون روز که می بینم توی بیداری رویامو
تورو تو گریه ها خواستم ، تورو از هر دعا خواستم
از اونی که دوسِت داره ، تورو من از خدا خواستم
.
SMSkhor.IR
.
ماه رمضان آمد و آن یار نیامد
آن عاشق و دلداده و دلدار نیامد
آدینه در آدینه گذشت و شب قدر
از حال دل ما خبردار نیامد
هر روز به یمن قدمش روزه گرفتیم
بر روزه ی دیدار دل ، افطار نیامد
چشمان شقایق به هلال مه نو بود
آمد مه نو ، نوبت دیدار نیامد
فرجام دل ما بجز از اشک روان چیست ؟
بر این دل دلسوخته دلدار نیامد
.
.
ای التماس و خواهش بالا دوازده
ظهر اذان عقربه ی ما دوازده
من حقم است هشت گرفتم چرا که من
یک جمله هم نساخته ام با دوازده
با چند نمره باشد اگر رد نمی شوی
یک ، دو ، سه ، هفت ، هشت ، نه آقا دوازده
بی تو تمام اهل قیامت رفوزه اند
ای نمره ی قبولی دنیا ، دوازده
ثانیه های کند توسل می آورند
یا صاحب الزمان خدا یا دوازده !
حالا که ساعت تو و چشم خدا یکی ست
آقا چقدر مانده زمان تا دوازده ؟
امروز اگر نشد ولی یک روز می شود
ساعت به وقت شرعی زهرا ، دوازده
“علی اکبر لطیفیان”
.
.
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد
هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند
عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد
عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد
همه با درد به دنبال طبیبی هستیم
دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد
ای طبیب همه ، انگار دلت با ما نیست
بد شدن ، حس دل آزار شدن هم دارد
آنقدر حرف در این سینه ما جمع شده است
این همه عقده تلنبار شدن هم دارد
از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد
نکند منتظر مردن مایی آقا ؟
این بدی مانع دیدار شدن هم دارد
ما اسیریم اسیر غم دنیا هستیم
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
.
.
آنقدر مرا با غم دوریت نیازار
با پای دلم راه بیا قدری و بگذار
این قصه سرانجام خوشی داشته باشد
شاید که به آخر برسد این غم بسیار
این فاصله تاب از من دیوانه گرفته
در حیرتم از این همه دلسنگی دیوار
هر روز منم بی تو و من بی تو و لاغیر
تکرار … و تکرار … و تکرار … و تکرار …
من زنده به چشمان مسیحای تو هستم
من را به فراموشی این خاطره نسپار
کاری که نگاه تو شبی با دل ما کرد
با خلق نکرده ست نه چنگیز ، نه تاتار
ای شعر ! چه می فهمی ازین حال خرابم ؟
دست از سر این شاعر کم حوصله بردار
حق است اگر مرگ من و عالم و آدم
بگذار که یک بار بمیریم نه صدبار !!!
تصمیم خودم بود به هرجا که رسیدم
یک دایره آن قدر بزرگ است که پرگار
اوج غم این قصه در این شعر همین جاست :
من بی تو پریشان و تو انگار نه انگار …
.
.
با اینکه روضه خوانم و می خوانم از شما
فهمیده ام که هیچ نمی دانم از شما
یا ایها العزیز ! ذلیل معاصی ام
باید ز شرم چهره بپوشانم از شما
می ترسم از رسیدن آن جمعه ای که من
جای سلام ، روی بگردانم از شما
رویی نمانده است به چشمت نظر کنم
پس بی دلیل نیست گریزانم از شما
من اصل انتظار تو را برده ام ز یاد
با انتظارهای فراوانم از شما
من نان به نرخ نام تو خوردم ، حلال کن
محض رضای ذائقه می خوانم از شما