مدیوم کیست

مدیوم کیست؟

هر کسی که به نحوی از انحاء تحت تاثیر فکر یا فعل ارواح قرار
گیرد  او را مدیوم می نامیم . استعداد مدیومی یک موهبت و استطاعت انحصاری
نیست ، بلکه یک خاصیت جسمانی انسان زنده است که تقریبا همه کس لااقل مختصر
بهره ای از آن دارد .اما بطور اخص اشخاصی را مدیوم میگوئیم که چنان استعداد
را به میزان فوق العاده واجد باشند ،یعنی کسانیکه با وساطت آنها آثاری
مسلم و آشکار پدید آید .چنین استعداد نزد افرادی یافت میگردد که از لحاظ
ساختمان جسمانی دارای حساسیتی مخصوص باشند .حتی  نزد این افراد هم استعداد
مدیومی بدرجات و به انواع مختلف است ، بعضی از آنها امکانات متوسطی دارند و
برخی بسیار قوی هستند ،گروهی برای نوعی پدیده معین آمادگی دارند و عده ای
هم برای حدوث پدیده های دیگر مستعد میباشند .در اینصورت به همان اندازه که
در تظاهرات روحی تنوع وجود دارد استعداد مدیوم ها هم از لحاظ کمیت و کیفیت
بسیارمتنوع است

به ساده ترین کلام مدیوم یا سوژه موجود یا فردیست که نقش رابط
ارواح را ایفا میکندتا آنان بتوانند با انسان رابطه برقرار کنند. بدون
وجود مدیوم هیچ پیوندی محسوس، ذهنی، خیالی، بدنی و غیره امکان پذیر
نمیباشد.

مطلب کاملا واضح است در میدان بسیار گسترده مربوط به احضار روح هرگز تایید وجود مدیوم انکار و تکذیب نشده است.

مدیوم همیشه از نقش خود آگاهی نداردو چه بسا خودش در جمع
کسانیست که در جلسه احضار ارواح حضور دارندو کمترین اطلاعاتی در این زمینه
ندارد.

ایوون کاستلان در کتاب اسپریتیسم ترجمه آقای دکتر محمد حسین
سروری اشاراتی واضح و روشن در تایید این مطلب ارائه میکند و بطور مثال در
سال 1860 که دوران آغازین و شروع شکوفایی علم اسپریتیسم (احضار روح) است،
خانه ای در پاریس و در کوچه دنوایه des Noyers)) محل نمایش اختلالات و بی
نظمی هایی بود مثل، بهم ریختن وسایل خانه ظروف غذاخوری، مبلها و صندلیها،
پخش و پلا شدن وسایل و پرتاب سنگهایی که پنجره ها را میشکست و دیگر کارهای
زیان آور.

آلن کاردک از یک روح مافوق اجازه میگیرد تا روح مزاحم را احضار کند و اطلاعاتی از وی بدست آورد.

در خلاصه ای از گفتگوی او با روح مزاحم مشخص میشود این روح
آشوبگر و موذی قصد تفریح داشته و از دختری که پیشخدمت همان خانواده بوده
بعنوان مدیوم استفاده میکرده و پاسخ سوال که در مورد آگاهی پیشخدمت نسبت به
کمکی که به او میکرده است میگوید:

بلی، دختر بیچاره از همه بیشتر ترسیده بود.

مدیوم ها این استعداد عجیب و بالا را مرهون و مدیون ساختار
وجودی خودشان هستند، بی آنکه نیاز به هیچگونه کلاس و آموزشی نسبت به این
موضوع داشته باشند. خود ارواح نیز میگویند که این استعداد مدیون جنبه و
کالبد اثیری وجود آنها میباشد.

جنبه و کالبد اثیری ارواح زیربنای احضار روح بشمار میرود.

انسان در این زمینه میتواند دارای سه جنبه مختلف باشد.

میتوان فرض کرد که موجودات انسانی و زنده نیز مانند مرده ها
دارای استعداد تجزیه شدن باشند. و همچنین میشود پذیرفت انسانهایی هم باشند
که استعداد توزیع خصلتهای «جان بخشی» جنبه اثیری را دارا باشند، که معمولا
در ماده بیحرکت و بیجان بدن جسمانی تعبیه شده است، که در نتیجه آن دو گروه
بزرگ مدیوم ها را خواهیم داشت که آنها را مدیوم های «دو وجهی» و مدیوم های
«هاله ای» نامگذاری کرده اند.

 

مدیوم های دو وجهی ؛

این مدیوم از قابلیت تجزیه شدن برخوردار است.

در بعضی شرائط روح و جنبه اثیری وجود انسان از کالبد جسمانی
که بی حرکت و برخوردار از نوعی زندگی آرام است و خود بوسیله رشته محکمی به
چند غشاء بسیار ظریف (رشته حیاتی) پیوند خورده جدا میشوند.

 

این رشته که از بند ناف است و انرژی حیاتی از طریق آن به
تدریج در کالبد فیزیکی و جسمانی سر ازیر و مانع مرگ می شود.در صورت قطع
رشته حیاتی همین انرژی می تواند به حیات خود ادامه دهد. معروفترین اینگونه
مدیومها، مدیوم حلولی است.

این مدیوم معمولا تحت تاثیر یک هیپنوتیزور قوی یا عامل و مسلط
به دو وجه تقسیم میشود. در کالبد جسمانی بیحرکت به نوعیکه میتوان گفت در
خلا بسر میبرد. روحی حلول میکند که حرف میزند، حرکت میکند، جابجا میشود،
غذا میخورد و به صورت انسان کاملی در میآید.

وقتی ارتباط پایان یافت و قطع شد روح از کالبد خارج بکنار ی
میرود و عامل نیز فرد مورد آزمایش را با رعایت احتیاط کامل از هیپنوز یا
خواب هشیارانه اش بیدار میکند این نوع مدیوم همانیست که امکان آزمایشهای
مهم را در حضور دیگران فراهم میکند.

در اثر تمرینهای مداوم نوعی آشنایی و پیوند بین عامل و سوژه
که مطیع هیپنوتیزور بوده است بوجود میآید و به این ترتیب نتایج حیرت انگیزی
به دست میآید که میتوان با قدرت روی آنها حساب کرد و بر عکس مدیومی که
دارای استعداد کشف مستقیم و بدون واسطه باشد خیلی نادر است. گاهی در حالت
هیپنوتیزم، گاهی در کمال آگاهی، فرد مورد آزمایش از دو وجه برخوردار میگردد
و این همان پدیده نادریست که اشاره کردیم در حالی که جسم و تن آدمی با ضعف
به سیر خود ادامه میدهد عناصر دقیق درونی به کشف مسائلی میپردازند که برای
انسان ممنوع میباشد. برخی اوقات مدیوم به خواب فرو میرود و در خواب به دو
قسمت تقسیم میشود، در حالی که هنوز در خواب است شروع به صحبت میکند. و گاهی
با لحنی غیر از صدای همیشگی خودش، در اصل روحی در بدن او وارد میشود و
شروع به برقراری ارتباط میکند.

از مثالهای معروف دنیای احضار روح در کتاب اسپیریتیسم:

مری مدیوم ژنرال روشا مسئول تحقیقات سیارات فضایی میباشد. این مدیوم در حالیکه بخواب رفته است حرف میزند.

«الآن دو قسمت شد، در فضاهای بین سیاره ای شناور است. به سیاره مریخ نزدیک میشود.» گویی ناگهان از هوش میرود.

ژنرال روشا او را به هوش می آورد ولی او هنوز در خواب است با
صدایی کاملا متفاوت، صدای مردانه و بم صحبت را ادامه میدهد. (صدای روح
متجلی شده در درون مری) «از خطر نجات پیدا کردی. او خیلی کنجکاو است اگر من
در انجا نبودم کار از دستمان خارج شده بود». ژنرال روشا از صدای بم مردانه
میپرسد، پس شما کی هستید؟ و از گلوی مری همان لحن پاسخ میدهد: من وینسان
(Vincent) هستم و به خاطر مری (مدیوم) در تمام آزمایشهای شما که مورد علاقه
من باشند شرکت میکنم . ژنرال روشا از آن لحن وینسان میپرسد، مری چکار کرده
است؟ حالا در کجاست؟ و وینسان (روح) با همان لحن پاسخ میگوید: « میخواست
با عبور از طبقه مغناطیسی، در جو کره مریخ وارد شود که ناگهان بیهوش شد
شتابان دنبالش رفتم و او را دوباره برگرداندم . روحش را در وسیله نقلیه ای
که خود برای آمدن به جو زمین ازآن استفاده میکنم قرار دادم و جسم
مثالی(اتری) او را گرفتم تا در بدن جسمانی او وارد شوم و بتوانم با شما
رابطه بر قرار کنم.» ژنرال میپرسد؛ میخواهید حال او را بمن برگردانید؟ و
وینسان میگوید: « بلی. برای کمک بهمن دستهایش را بگیرید و کمی مایع سیال در
او بدمید تا خود را از کالبد او خلاص کنم و روح او بتواند مجددا” به
کالبدش باز گردد.» و این کار هم انجام شد.

و به این ترتیب طرح مریخ بصورت کشف مستقیم با همکاری مری، وینسان و ژنرال روشا آغاز شد.

همین تجربه جالب و حیرت انگیز بالاخره به حلول انجامید و در روح وینسان متجلی و مریخ کشف شد.

بنقل از همان کتاب:از جمله افرادی که به کشف مستقیم طرحهای
ظریف میپردازد دختری به نام سوفیا میباشد که در زمینه روح بکار تحقیق و
پژوهش مشغول است و تجربه شخصی خود را چنین تعریف میکند.

« پس از مدتها تمرین تکنیکهای مدیتیشن و ممارست در یوگا که با
موقعیتهای طبیعی هماهنگ شده بود موفق شد به میل و ارداه خود بدون آنکه به
خواب برود در نهایت وضوح و روشنی به دو بخش مجزا تقسیم شود. پوسته های
ظریفی از بدن جسمانی او جدا میشوند چون بنظر سوفیا در اطراف روح علاوه بر
جسم اثیری پوسته ظریفتر دیگری هم وجود دارد (امروز این نظریه با شناخت کامل
هاله اطراف کالبدهای متعدد بدن به اثبات رسیده است) بعد جسم اثیری و پوسته
که به اصطلاح جمعی همزاد نیز گفته میشود در فاصله کمی از بدن در چند متری
از کالبد جسمانی باقی میماند و روح، عریان به کرات و سیاره هایی میرسد که
هیچ روحی با هرگونه پوسته و کالبدی قادر به نفوذ در آنجا و انجام چنین عملی
نیست. در آنجا فرد کشف کننده (سوفیا که نقش مدیوم را بر عهده دارد) یا کسی
که از خود ارواح میباشد دستور العملهای «صاحبان حکمت» را به طور قابل
توجهی دریافت میکند. (دستورالعملهایی را از کائنات دریافت می کند.)

اگر هر امری غیر عادی پیش آید مثل قطع ارتباط احتمالی، یا
بروز صدای شدید، همچنین دخالت بی موقع فردی که از حالت کشف کننده در چنین
لحظه ای بیخبر است، چون کالبد جسمانی را به صورت فردی که در خواب است
مشاهده میکند و بصورت عصبانی با او برخورد کند یا هر موقعیت پیش بینی نشده
ای که در چنین حالتی برای مدیوم خطرناک میباشد در روی زمین اتفاق بیافتد،
پوسته های ظریفی که در کنار جسم نظارت میکنند روح را مطلع میسازند تا مجددا
و سریعا به کالبد خود برگردد.

روش فوق الذکر هر نوع هبوط روح را (هر روحی که باشد) در مدت تنهاییش، در بدن کالبد جسمانی سبب میشود.

این عمل نوعی تماس با جوهای فوق زمینی بشمار میرود.

در اصطلاح علم سحر، شکل قابل روئیتی که دارای بعضی خواص
فیزیکی و جسمانیست و گاهی بوسیله مدیوم در حالت ارتباط با روح صادر
میشودمدیوم اکتو پلاسمی است.( در دنیای اجنه نیز گاه با چنین مقوله ای
برخورد میکنیم.)

این نوع مدیوم در نوع خود بی نظیر و منحصر بفرد میباشد.

این نوع مدیومها در نتیجه انتقال انرژی و نیروی مخصوصی که از
شبکه حیاتی بدست میاید، از خاصیتی برخوردارند که ماده لطیف اثیری ساکنان
فضا و موجودات ماوراء الطبیعه را به تناسب احساسات ما متراکمتر، محسوستر و
قابل لمستر میکنند.

متخصصین علوم روح و متافیزیک این اعمال شگفت انگیز و حیرت آور را تحت عنوان « تجسم و تجسد» میشناسند.

این اعمال از نوعی اکتو پلاسم بوجود میایند که ظاهر آنها
هرچند بجز یک نسج، یک پرده نازک حریر مانند و ظریف، یک عضو بدن مانند دست
یا زبان و گاهی شکلی پیچیده و مرکب چیز دیگری نیست. ظهور این اشکال غالبا
از راه دهان مدیوم صورت میگیرد. بطوریکه مشاهده کننده خیال میکند این شکل
از سقف دهان، قسمت داخلی گونه ها و لثه ها بوجود میاید.

 

تمام ارگانیسمهای مدیومی برای یک نوع فعالیت خاص تربیت و آماده نشده اند. معمولا این ارگانیسمها جنبه تخصصی دارند.

آلن کاردک با توجه بکار مدیومها آنها را بشرح زیر طبقه بندی میکند:

 

 

* مدیوم های جسمانی:

به معنی واقعی کلمه به جابجایی اشیاء، بلند کردن جسمی با
نیروی مغناطیسی بدن یا قوای سیاله،شرکت در اعمال احضار روح زدن ضربه و غیره
میپردازند.

 

* مدیوم های حسی یا تاثر پذیر:

حضور روح را با احساس و تاثر شخصی بدست می آورند. در صورتیکه
روح نیکوکار و خیر باشد. ملایم، و در صورتیکه روح بدکار و شرور باشد.
خشن،هستند.

 

* مدیوم های سمعی:

صدای ارواح را گاهی درون خودشان و گاهی بیرون از خودشان میشنوند. گاهی نیز قادرند روح را از صدایش بشناسند.

* مدیوم های ناطق:

این مدیوم ها، مانند یکی از انواع قبلی نمیباشند. مدیوم های
ناطق مثل یک مدیوم رونویسی کننده با دست و بازو، دستور ارواح را که از طریق
اعضای صوتی روی آنها تاثیر میکنند و اثر میگذارند، میشنوند.

 

* مدیوم های بصیر یا بینا؛ که گاهی بیدار و گاهی خوابند:

این نوع مدیوم ها از نوعی حس بصری برخوردارند ولی در واقع از
طریق جنبه اثیری خود با جنبه اثیری ارواحی که از جسم خود جدا شده اند،
رابطه برقرار میکنند. بهترین دلیل این امر آنستکه این مدیوم ها با چشمان
بسته هم میتوانند بخوبی ببینند.

 

* مدیوم های شفابخش:

مدیوم های شفابخش که نیروی حیاتی آنها با نیروی اثیری ارواح
ترکیب شده، در جسم بیمار یا بیماران جریان پیدا میکنند و به زندگی حیوانی
او مجددا جان تازه ای میبخشند.

 

* مدیوم های نویسنده یا پسیکوگراف:

این نوع مدیوم انگشتها یا دستش را روی میز گردی که حروف و
علائم و یک عقربه نگارش روی آن تعبیه شده است قرار میدهند میز به نوسان در
می آید و حروف و علائم را روی کاغذی رسم میکند. یا اینکه مدیوم در برابرش
صفحه ی کاغذی گذاشته و قلمی در دست میگیرد، به این ترتیب خیلی زود در برابر
نگارش خود بخود و بیواسطه قرار میگیرد. این نوع دریافت از ارواح بسیار
شایع است.

 

* مدیوم های ویژه:

مدیوم های ویژه یعنی متخصص در بعضی انواع ایجاد رابطه و احضار
روح، همچون پزشکی، اخلاقی، علمی، به طرز شاعرانه، از لحاظ موسیقی، هنری و

 

مدیوم شنوا:

این دسته از مدیوم  ها می توانند با گوش تن امواجی از صداهای
مبهم ارواح را بشنوند و گروهی  دیگر از همین دسته از مدیوم های شنوا می
توانند صدای ارواح را بطور کامل  شنیده و آن را درک کنند.این افراد که
تعدادشان زیاد نیست قادرند حتی با

ارواح گفتگو کرده و پیام ها را برای دیگران بازگو کنند, لذا
تماس آنان با  ارواح نوعی جنبه پیشگویی دارد . اطلاعات خواسته شده توسط
ارواح در گوش آنان زمزمه می شود و سپس آن گفته های ارواح را به زبان می
آورند.البته باید گفت که ارواح خواسته های خود را از عقل به مغز و از مغز
به سیستم عصب شنوایی  منتقل می کنند

 

مدیوم بینا:

این نوع مدیوم ها قادرند

گاهی طی شرایط خاصی با چشم تن ارواح و برخی از حقایق نامرئی
حیات را بصورت  شبح یا شخص کامل مشاهده کنند و خارج از پیرامون وجودی خود
همه چیز را بصورت حقیقتی کاملتر درک کنند و گاهی هم ممکن است رخدادهایی را
که در جهان در  حال بروز است را به سادگی از راه دور دیده و بمراتب سریع تر
از سیستمهای  فنی و علمی و مخابراتی مطالب اطلاعاتی و مشاهدات خود را
بازگو کنند.

 

مدیوم حلولی:

این گونه از مدیوم ها به نسبت سای در جوامع کمترند و آنها
دارای روح و تنپوش بسیار لطیف تری از دیگران هستند. ارواح بیشتر تمایل
دارند که در جلسات از وجود مدیوم های حلولی استفاده کنند و کنترل جسم وی را
برای مدتی به دست بگیرند . این مدیوم ها معمولا پس از پایان جلسات هیچ
مطلبی را از ما وقع جلسه بیاد ندارند . با حضور روحی در جلسات این گونه
مدیوم ها اغلب شخصیت آن روح حلول کرده را به خود می گیرد و بنا به خواسته
 روح از خود حرکات فیزیکی بروز می دهند. در این شرایط روح تازه وارد روح
شخص را برای چند لحضه مانند حرکت روح در زمان خواب کنار گذارده و برای مدتی
در تنپوش وی جای می گیرد وکلیه حالت و شخصیت روح تازه وارد در وجود مدیوم
پیدا می شود.

 

 

مدیوم کتابت:

بیشتر افراد بشر می توانند  پس از چند بار شرکت در جلسات روحی
و کسب دانش و علم روحی به صورت مدیوم  کتابتی در آیند , زیرا این قدرت در
تمام افراد به طور نسبی زیادی وجود دارد این نوع مدیوم ها قلم را در دست می
گیرند و نوک آن را بر روی کاغذ می  گذارند و سپس بدون اراده شخصی آنها ,
قلم خود به خود در دست مدیوم به حرکت  در می آید و اشکالی را رسم می کند و
در صورت تسلط روحی , خودکار و یا قلم  شروع به نوشتن کلمات یا جملاتی می
کند . این گونه تماس ها جزو سادترین تماس های روحی هستند که به آسانی می
توان آثار روحی را در اطراف خود از طریق  کارهای فیزیکی مشاهده کرد.

 

 

مدیوم الهامی یا حسی:

 

مدیوم

هایی هستند که ارواح خواسته های خود را به صورت الهامات عقلی و
ذهنی به  آنها بازگو می کنند و آنان گاهی بدون اراده و خواست عملی را
انجام می دهند و یا سخنانی بر زبان می آورند که پس از مدتی مشخص می شود
آنها در آن زمان  واکنش بسیار مناسب و برازنده ای نسبت به عمل قبلی خود در
همین زمینه انجام  داده اند واصولا باید چنین کاری صورت می گرفت تا از بروز
اتفاقات و سوانحی  جلوگیری به عمل آید. بیشتر افراد نسل بشر دارای چنین
توانایی هایی هستند و  این حالت مدیومی در آنها وجود دارد که در مواقع خاصی
توسط روح نگهبان یا  مددکار و راهنما مطالبی به آنها الهام می شود و یکی
از همان حالتهای دلشوره یا نگرانی , وجود چنین الهاماتی است که در مواقع
خاصی در افراد به وجود می آید.

 

مدیوم سیاله ای:

این افراد , مدیوم هایی هستند که از بدن آنها در جلسات روحی
سیاله هایی خارج می شود که ارواح با استفاده  از وجود همین سیاله ها قادرند
قدرت یا پدیده های روحی را بوجود آورند و از  خود آثار عقلی یا فیزیکی و
… بروز دهند .خروج سیالات روحی هرگز زیان یا  مشکلی برای حالت روحی یا
جسم مدیوم ندارد.به جهت همین سیاله های افراد است  که باید در جلسات تجسدی
همیشه افراد معتقد و موافق بیشتر از افراد ناباور و منفی باشند , زیرا
افرادی که به وجود و بقای روح اعتقاد ندارند . اشخاص  منفی تلقی شده و از
قدرت مدیومی افراد(سیاله های مثبت) می کاهند و آن را  خنثی می کنند و به
همین علت هم حضور آنها مناسب جلسات روحی نیست.

مدیوم ها وسیط روحی یا تجسدی:

این مدیوم ها نسبت به کلیه مدیوم های دیگر کمتر در بین افراد
دیده می شوند .زیرا از سیالات بسیار قوی ای  برخوردارند.انتخاب چنین مدیوم
هایی مستلزم آزمایشات مختلفی است که بهترین و تواناترین مدیوم های وسیط در
بین مدیوم های دیگر شناسایی شوند و از وجود  آنها جهت تحرک یا تجسد بوسیله
ارواح استفاده شوند

 

مدیوم ها در خواب:

عده ای از افراد که می خوابند صاحب قدرت شگرفی می شوند و
 کلیه مطالبی را که در زمان رویا های خود مشاهده می کنند تمامی آنها روز
بعد یا پس از مدتی کوتاه به وقوع می پیوندند و دلیل آن این است که در وقت
خواب روح آنها پپس از کسب انرژی از جهان های روحی قادر است

اولا: در  زندگی آینده خود و دیگران سیر و سفرهایی داشته باشد

ثانیا: در این  شرایط می تواند ضمیر آگاه را نیز همراه ضمیر
ناخودآگاه و سیار روانه کند تا کلیه مشاهدات و رویا های زمان خواب را این
ضمیر به خاطر بسپارد و روز بعد  بازگو نماید . این قبیل افراد را از نظر
روحی مدیوم در خواب می نامند.


 


 


 


 


 


 


 

روشهای 9 گانه برای تشخیص درصد نیروی مدیومی
الا باذکر الله تطمئن القلوب
—————————————–

ایا من مدیوم هستم ؟

ایا من نیروی خاصی در وجودم نهفته است؟

ایا من میتوانم با ارواح ارتباط برقرار کنم؟

و …

ازاین دست سوالات امکان دارد برای همه دوستان پیش امده باشد ولی شاید
نتوانسته باشند جوابی مناسب برایش پیدا کنند … این موضوع در اولویت است
که انسان قبل از تحقیق در مورد وجود یک پدیده * شناختی حتی المقدور نسبی از
ان داشته باشد به زبان ساده بداند بدنبال چیست؟؟؟

مدیوم : در علم اسپریتیسم یا همان علم احضار ارواح این شخص را واسط بین جهان مادی و جهان غیر مادی به منظور ارتباط با ارواح میدانند

نیروی مدیومی : نیرویی که فرد مدیوم را قادر به برقراری ارتباط با دنیای غیر مادی یا همان دنیای ارواح مینماید ///.

من در بعضی مواقع احساس خاصی دارم / من در بعضی اوقات چیزهایی حس میکنم / در بعضی اوقات چیزهایی میبینم / این صداها چیست/
و……………..

احتمالا تابحال از این دست حسیات برای شما نیز پیش امده است… تمامی
اینها میتواند علائمی برای وجود نیرو در شخص باشد البته  این را ذکر کنم که
این موارد میتواند از خیال و توهم نیز سرچشمه بگیرد ولی نه به دفعات …
البته خیال نیز میتواند بوجود اورنده  یکسری از نیروها باشد مثلا :
ریلکسیشن که نوعی پرورش برای نیروی فکر و روح میباشد که از خیالات و تفکرات
سرچشمه میگیرد و این خیال و تفکر لازمه این تمرین است چگونه مطمئن شوم
نیرویی دارم ؟ بهترین و موثر ترین و مطمئن ترین راه برای تشخیص این مورد
حضور در جلسات احضار میاشد زیرا کسانی که دارای نیروی مدیومی باشند ولی
خودشان از وجودش بی اطلاع * در این جلسات میتوانند علائم و حالتهای
مختلفی را از نظر روحی و جسمی درک کنند دو مورد از علائم مشهور این قضیه
گرمای داخلی بدن و حالت تهوع میباشد که در اکثر افراد مشابه میباشد از
علائم دیگر میتواند : رعشه در کف دستها * شانه ها * و حتی سینه باشد که
شبیه به شوک قلبی نمود پیدا میکند 

سرگیجه * افت انرژی * خشک شدن دهان * سردرد * نیز از موارد دیگر است ///.

و مشخصات روحی : توهم * احساس سبکی * احساس برون فکنی * میباشد (البته در اکثریت)

بله این مسائل میتواند در جلسه احضار بطور کامل و کلی در مورد شخصی صدق
کند ولی این امکان هم وجود دارد که یکی از این موارد ان هم بصورت جزئی در
مورد شخص دیگر بوجود بیاید ///. ( ( یکی از راهای تشخیص میزان نیرو همین
است ) )

هر چه حال شخص منقلب تر باشد میزان نیرو در او بیشتر است زیرا تمام وجود وی وسیله ای میشود تا روح بتواند توسط قابلیتهای
ان نیرو و میزانش * تجسد نماید ( یا حضور یابد )

همیشه به هنگام ورود به جلسه اماده باشید چون امکان وقوع همه چیز وجود دارد و این قضیه جذابیت موضوع را زیاد مینماید ///.

من حالا متوجه وجود نیرویی در خودم شدم ولی میزان این نیرو چقدر میباشد ؟

حال میرسیم به مراحل 9 گانه تشخیص میزان نیرو :

من توسط مدیومی به نام دانس پی بردم 67% نیرو دارم (البته در صدد هستم ان را پرورش داده و زیادتر نمایم)

به نظر مدیومهای استاد هر شخصی که درصد نیرویش به 40% برسد قابلیت ارتباط با ارواح را بطور کامل دارا میباشد و همچنین میتواند

این میزان یعنی 40% را افزایش دهد///.

این شخص یعنی ((دانس)) خودش 90% نیرو داشت

حال میرسیم به روشها :

1-روش پاندول 2-روش مغناطیس 3-روش اب مقدس 4-روش جلسه ای 5-روش لمسی

6-روش القاء 7-روش هیپنو 8-روش چشم سوم 9- روش برون فکنی

———————————————————————————————————————-

روش پاندول : در این روش من و دانس وارد
اتاقی تقریبا بزرگ شدیم که هیچ پنجره ای در ان وجود نداشت و انجا توسط مشعل
روشن بود طراحی این اتاق بصورتی بود که یک کابین کوچک نیز در پهلوی ان
تعبیه شده بود که میتوانستید از ان کابین اتاق را ببینید از درکه واد
میشدید روبرویتان یک پاندول بزرگ به طول 3 متر و عرض 50 سانت وجود داشت ولی
سر ان گرد نبود بلکه بصورت لنگر کشتی بود این پاندول بصورت معلق از سقف
اویزان بود و فاصله اش تا دیوار 70 سانت بود … در کابینی که پهلوی اتاق
بود : یک صندلی /یک میز کوچک / گلدان / و لامپی پایه ای به رنگ قرمز وجود
داشت این لامپ مانند پروژکتور بود دانس از من خواست در فاصله یک متری
پاندول
بصورت چهار زانو بنشینم خودش نیز در کابین جای گرفت وقرار این بود که او
در ان کابین روحی را احضار نماید و ان را به سمت من هدایت کند من نیز باید
ان روح را به تکان دادن ان پاندول وا میداشتم هرچقدر میزان تکان خوردن
پاندول بیشتر بود میزان نیرو در این مرحله بیشتر مشخص میشد من در این مرحله
از 90 نمره 79 نمره کسب کردم
———————————————————————————————————————
روش
مغناطیس : در این روش وارد اتاقی شدیم که به گفته دانس به ((اتاق مرگ ))
معروف بود در این اتاق اهنربایی بزرگ به طول 10 متر و عرض 8 متر وجود
داشت///.
این اهنربا بر روی دیوار نصب بود ولی بسیار قوی و جاذب بود
طوریکه قبل از ورود به اتاق وسایل اهنی و جذب شونده را کنار گذاشتیم این
اتاق نیز توسط مشعل روشن بود در این اتاق نیز کابینی طراحی شده بود مانند
همان اتاق قبلی … قرار بود مثل مرحله قبل دانس روحی احضار کند من نیز
باید در 2 متری اهنربا مینشستم روح احضار شد ناگهان حالم بسیار بد شد احساس
برون فکنی داشتم ناگهان پس از چند لحظه خودم را بالای سر بدن مادی ام دیدم
که روی زمین افتاده بود احساس کشش داشتم روح حاضر را میدیدم وظیفه من این
بود که ان روح را دعوت به خروج نمایم ( البته با کمک دانس ) چون او روح را
احضار کرده بود پس از حدودا سه دقیقه موفق شدم ولی کنترل برون فکنی داشت از
دستم خارج میشد ولی بالاخره توانستم باز گردم ولی حالم بد بود مانند کسانی
بودم که داخل چرخ گوشت افتاده باشند البته حال دانس هم بهتر از من نبود هر
دو ما توسط مراقبان بیرون برده شدیم دانس پس از یک شب استراحت به حالت
عادی باز گشت ولی من پس از سه روز توانستم به این امر نائل شوم در این
مرحله از 90 امتیاز 83 امتیاز کسب کردم
——————————————————————————————————————–
روش
اب مقدس : این روش روشی تشخیصی بود موضوع از این قراربود که باید جلسه
احضاری تشکیل میدادیم من باید قبل از  حضور روح در این جلسه لیوان ابی را
سر میکشیدم ولی اب ان را قورت نمیدادم و در دهان نگه میداشتم تا اخر جلسه
همانطور که قبلا گفتم یکی از مواردی که در جلسات احضار اتفاق میافتد خشک
شدن دهان است برای همین ما باید جلسه را در مدت کوتاهی به پایان میرساندیم
تا اب موجود در دهان من از بین نرود با اینکار قراربود میزان اکتو پلاسم من
البته از نظر ترشح دهانی مشخص شود که  با بررسی اب به این نتیجه نائل شدیم
که میزان ان چقدر است امتیاز من در این مرحله از 90 * 88 بود …
دانس معتقد بود این اب که طی مراحل احضار در دهان وجود دارد مقدس میشود او این ابها را دور نمیریخت و انها را نگاه میداشت///.
——————————————————————————————————————–
روش جلسه ای : دراین روش من در سه جلسه باید به عنوان مدیوم اصلی احضار روح میکردم و دانس نیز بعنوان مدیوم دستیار فعالیت
میکرد … دانس با توجه به میزان تجسد ارواح و همچنین ایجاد تغییرات محیطی و علائم به قابلیت من پی میبرد و امتیاز میداد که
امتیاز من در این جلسات از 90 * 86 بود
——————————————————————————————————————-
روش
لمسی : در این روش من روی تختی به طول 3 متر و عرض یک متر دراز کشیدم و
دانس مرا به خواب مصنوعی برد و پس از ان دستیارش به نام ((کارک)) که او هم
مدیوم میباشد روحی را احضار کرد البته همانطور در کابین ( مانند مراحل
کابین دار) وبعد از حضور روح * دانس نقاطی از بدنم را لمس کرد و مورد
ازمایش قرار داد تا تغییر و تحولات را مورد بررسی قرار دهد من ان لحظه در
خواب مصنوعی بودم …پس از بیدار شدن حالت تهوع داشتم ولی پس از مدتی خوب
شدم در این تمرین امتیاز من از 90 * 84 بود
——————————————————————————————————————-
روش
القا : در این روش که روشی تلقینی بود یکسری از مسائل را حفظ میکردم و بعد
از ان به خود هیپنوتیزمی مشغول میشدم و پس از اینکه خودهیپنو صورت گرفت
باید ان مسائل را به ناخواگاهم تلقین میکردم دانس نیز روبروی من نشسته بود و
نتیجه را میدید در این روش امتیاز من از 90 * 79 بود
——————————————————————————————————————-
روش
هیپنو : در این روش دانس مرا هیپنوتیزم کرد و پس از ان در همون حالت
هیپنوتیزم شده وادار به برون فکنی کرد وپس از ان نوع هاله و رنگش را تشخیص
داد دانس قادر بود جسم اثیری را ببیند برای همین روح مرا در ان حال میدید و
همچنین هاله ام را  امتیاز من از این امتحان از 90 نمره * 78 بود
——————————————————————————————————————
روش
چشم سوم : در این روش جالب * دانس برون فکنی انجام میداد و من باید توسط
چشم سوم روح و هاله او را درک میکردم  امتیاز من از 90 * 88 بود
—————————————————————————————————————–
و اخرین روش روش برون فکنی : در این روش سرعت برون فکنی را اندازه گیری میکردیم من از 90 امتیاز 78 کسب کردم


جدایی علم از معنویت در نظام سلطه

ایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تسلط بر افکار، بخش مهمی از قدرت و نفوذ را
تأمین می‌کند. اگر مردم اندیشه‌ای معنوی داشته باشند، اقتدار نظام‌ها و
حکومت‌های معنوی را خواهند پذیرفت و اگر اندیشه‌ای مادی داشته باشند،
اقتدار حکومت‌های مادی و دنیاگرا برایشان توجیه‌پذیر خواهد بود. نیروهای
استکباری برای حفظ مردم در وضعیت استضعافی و سلطه‌پذیری ناگزیرند دانش و
اندیشه‌ای هماهنگ با ارزش‌ها و آرمان‌های خود تولید کنند و از پیدایش و
پیشرفت دانش و اندیشۀ مبتنی بر معنویت جلوگیری نمایند.
در نظام سلطه،
نیروهای استکباری فرآیندی تجزیه‌ای را طی کردند که موجب شد علم از جایگاه
والایش سقوط کند و به ابزاری برای سلطه تبدیل شود. علم، انسان را در مسیر
شکوفایی استعداد روحی و سایر استعدادهای مفید به حال زندگی، پیش می‌برد؛
اما اگر از مسیر اصلی انسانیت که معنویت است خارج شود، علم و درپی آن،
سیاست و تمام زندگی و نظام اجتماعی بشر از مسیر انسانیت خارج می‌شود و در
شرایط ستم بار، فسادانگیز و تبعیض آمیز قرار می‌گیرد. «ایراد به جدا کردن
معنویت و اخلاق از علم و سیاست و نظام زندگی و روابط فردی و اجتماعی
است.»[۱] این جدایی، علم را از ابزار رشد انسان، به ابزار سلطه‌گری و تخریب
زندگی تبدیل می‌کند.
علم، زیرساخت شکل‌دهی نهادها و نظام‌های اجتماعی
نظیر سیاست، اقتصادی و آموزش است. با تجربه و خرد بشری نظام‌های سیاسی شکل
می‌گیرد و قواعد و نهادهایی برای تنظیم روابط اجتماعی و نظام زندگی طراحی
می‌شود. وقتی علم از معنویت جدا شود، محصول آن، نهادها و نظام‌هایی خواهد
بود که زندگی را از معنویت جدا می‌کند. باتوجه به این‌که مسیر و هدف زندگی،
رشد معنوی است، چنین نهادهایی به جای این‌که تسهیل کننده سیر معنوی باشند،
نقش مانع را خواهند داشت.
دین و بینش معنویت، سرچشمه آگاهی‌هایی است که
بسیاری از ابهامات انسان را در زندگی و دربارۀ خویشتن پاسخ می‌دهد. حذف آن
و واگذاری مسئولیت معنویت به عهده علم و خرد و تجربۀ بشری، نتیجه‌ای جز به
جاماندن ابهامات وافزودن رنج بشر نخواهد داشت. اگر دین و معنویت را کنار
بگذاریم و علم و عقل بشر را پاسخ‌گوی همه مسائل بدانیم، خواهیم دید از پاسخ
به مسائل اساسی و ابتدایی بشر بر نمی‌آید. در این حال نسبت به نقش و
کارکرد علم و عقل شک و تردید به وجود می‌آید؛ حتی نسبت به نقش‌هایی که
واقعا به عهده علم و عقل را مطلق کردند و گفتند دین کنار برود و علم و عقل
بیاید.
قرن نوزدهم و بیستم این‌طور گذشت. حدود چهل یا پنجاه سال است که
در عقلانیت نیز خدشه می‌کنند؛ با صدای بلند محکمات عقلی را انکار می‌کنند و
به نسبی‌گرایی و شکاکیت در همه‌ی اصول (اصول اخلاقی، اصول عقلانی و حتی
اصول علمی) کشانده شده‌اند.»[۲]
این شک و تردیدها در اصول مسلم عقلی،
زمینه را برای سلطۀ غیرانسانی و غیرعقلانی نیروهای استکباری در حیات دنیا
فراهم می‌کند. سلطه، فساد و ستم در وضعیتی غیر از این نمی‌تواند تداوم پیدا
کند. شرط  پایداری ساختارهای سلطه‌گر-سلطه‌پذیر، محروم کردن انسان‌ها از
معنویت، عقلانیت، دانش و سایر شئون انسانیت است؛ زیرا انسان ستم را
نمی‌پذیرد.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top