شعر در مورد فراق یار

روز و شب در فکر وصل یار باش !!!!!!!!!!

روز و شب در فکر وصل یار باش

عاشق یاری گلی بی خار باش

این همه سعی وتلاش و جد وجهد

می رسی بر عشق خویش دلدار باش

وز کرشمه های این یار قشنگ

می رسی بر وصل او بیعار باش

رسم دنیا این بود سختی و رنج

می دهد شهد وشکر بردبار باش

آن رفیقی شد ملول از کار تو

می شود یار وندیم بیدار باش

عاقبت تو می رسی بر وصل یار

در پی عشقت برو جون دار باش

با دو کید و مکر ارباب کلک

غصه را از جان رها هوش دار باش

ار چه وصل آسمان نبود بعید

تو تلاش خویش دار بیدار باش

عاقبت این بعد و هجران طی شود

در پی وصل و وصال یار باش



هرگز نخواب کوروش

دارا جهان ندارد، سارا زبانندارد

بابا ستاره ای در هفتآسمان ندارد

کارون زچشمه خشکید، البرز لب فرو بست

حتیدل دماوند، آتشفشان ندارد

دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت

رستم در این هیاهو، گرز گران ندارد

روز وداع خورشید، زاینده رود خشکید

زیرا دل سپاهان، نقش جهان ندارد

بر نام پارس دریا، نامی دگرنهادند

گویی که آرش ما، تیر وکمان ندارد

دریای مازنیها، بر کام دیگران شد

نادر، زخاک برخیز، میهن جوان ندارد

دارا کجای کاری، دزدان سرزمینت

بر بیستون نویسند، دارا جهان ندارد

آییم به دادخواهی، فریادمان بلند است

اما چه سود، اینجا نوشیروان ندارد

سرخ و سپید و سبز است این بیرقکیانی

اما صد آه و افسوس،شیر ژیان ندارد

کو آنحکیم توسی، شهنامه ای سراید

شایدکه شاعر ما دیگر بیان ندارد

هرگز نخواب کوروش، ای مهر آریایی

بی نام تو، وطن نیز نام و نشان ندارد….



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top