رابطه قبل ازدواج ومیزان صمیمیت

دوستی های قبل ازدواج, عشق قبل ازدواج, رابطه قبل ازدواج, خوشبختی, زندگی شیرین و …

یکی از انگیزه های مهم برای ایجاد رابطه با جنس مخالف، پاسخگویی به نیازهای روانی، عاطفی و غریزی است. یعنی ساختار وجودی انسان به گونه ایه که جوان در مقطعی، بطور جدی احساس میکنه تلاطم و التهاب درونیش تنها با گفتگو، معاشرت ، همنشینی وایجاد رابطه با جنس مخالفش آروم میگیره
بنا به دستور شرع مقدس پاسخگویی به نیازهای عاطفی و غریزی و تمایل و گرایش
درونی به جنس مخالف تنها و تنها باید با ازدواج تامین شه و بدون عقد قرار
داد بین دختر و پسر و جاری شدن سیغه ی عقد، هر گونه ارتباط جدی و انس و
صمیمیت و معاشرت نادرست و گناه طلقی میشه، بنا بر این دختر و پسر میتونن
بعد از بلوغ عقلی و جسمی و کسب آگاهی های لازم، به شرط یافتن یار موافق و
مناسب برای تامین این نیازها از یک طرف و آلوده نشدن به گناه از طرف دیگر
ازدواج کنن !
پیامد های منفی این رابطه ها :

1. جاذبه های مانع شناخت :

وقتی
شما در مسیر تاریکی حرکت میکنین، برای اینکه  زمین نخورین یا به بیراهه
نرین نیازمند نور و چراغ هستین،مثلا چراغ قوه ای میگیرید دستتون و حرکت
میکنید، روشنه که هرچی نور این چراغ بیشتر باشه حرکت شما مطمئن تره هم پیش
پاتون روشنه هم مسیر بیشتری رو میبینید
حالا هر عاملی که نور این چراغ رو کم کنه حرکت شما رو با خطر بیشتر مواجه میکنه درسته ؟
حالا
اگر شما میخواید در مورد دختری یا پسری شناخت پیدا کنید که بفهمید ایا این
فرد مناسب برای زندگی و ازدواج هست تناسبی با من داره یا نه آیا میتونم
باهاش زندگی گرم و صمیمانه ای داشته باشم، نیاز به تفکر و تعقل زیـــاد
دارید و نور عقلتون باید به قدری زیاد باشه که زوایای پنهان و آشکار رو
شناسای کنه و از رفتارهای ظاهری و نیت های درونی طرف مقابل با خبر بشه.
حتما
قبول دارید که شناخت یک انسان از شناخت اشیاء سخت تره و دید و بصیرت
بیشتری میخواد در این شرایط باید خیلی مراقب باشیدکه چیزی نور عقلتون رو
ضعیف نکنه و مانع و حجابی برای دیدن چیزی که باید ببینید نشه، هر عاملی که
مانع تفکر و تعقل جدی در شما بشه زندگیه شما رو دستخوش ناگواری ها و سختی
های فراوانی میکنه و پشیمونی های عمیقی در پی داره.
اما چه چیزی مانع تعقل و در نهایت شناخت درست و دقیق یک نفر میشه ؟ چیه که نور عقل آدم رو در این شرایط ضعیف و کور میکنه ؟
واقعیت
اینه که خدای مهربون بین دو جنس مخالف جاذبه های قرار داده ، جاذبه و
گرایش جدی و انکار ناپذیر، این تمایل و گرایش چیزی نیست که بخوایم واسه
همدگیه اثباتش کنیم یا براش دلیل و مدرک بیاریم همه ما این جاذبه رو حس
کردیم. و البته این جاذبه از جمله الطاف و موهبتهای الهیه و هرگز نباید اون
رو نقطه ضعفی برای خودمون بدونیم
، تمایل به ازدواج زندگی مشترک به میزان چشمگیر به همین جاذبه وابسته است.

این جاذبه و تمایلا در جوانی به اوج خودش میرسه، تا جای که گاهی دختر و پسر رو بعد از مدتی ارتباط به جایی میرسونه که میگن “من به شدت به اون وابسته شدم“،”زندگی بدون اون برام پوچ و بی معناست“، “اونو از ته قلب دوست دارم و وقتی نیست بی تاب و بی خوابم“.

متاسفانه این جاذبه های انکار ناشدنی بیشترین اثر منفی رو بر قدرت تفکر و تعقل میزاره و
هرچی این رابطه جدی تر و طولانی تر باشه قدرت دید کمتر میشه بطوری که
امکان داره دید عقل کاملا کور بشه، تا جایی که وقتی به دختر خانمی میگی
“اون پسری که باهاش دوستی این عیب آشکار و برجسته رو داره” یا اصلا ب چشمش
نمیاد و انکار میکنه یا با دیده اغماض نگاه میکنه که “مسئله ی مهمی نیست،
به این شدت هم که میگید نیست … انشالله درست میشه  به مرور زمان درست
میشه.”
وقتی به پسری عیب روشن و بزرگ دختری رو میگی، جبهه میگیره و حتی گاهی با پرخاش شما رو متهم به بدبینی میکنه .
در
حقیقت جاذبه ها و تمایلات و هیجانات و عواطف این جوون را به نقطه ای
میرسونه که ضعف های بزرگ رو یا کوچیک و قابل گذشت میبینه یا اصلا ضعف
نمیدونه .
اگر شما عقیده دارین که برای شناخت بیشتر همسر آیندتون، با
این دختر یا پسر (چند هفته ای، چند ماهی) دوست باشین تا توی این رفت و آمدا
و صحبتا بشناسیدش، مطمئن باشید اصلا همچین اتفاقی نمیفته بلکه
ارتباط شما بیشتر شناخت واهمی میده و شما رو به اشتباه میندازه. در حقیقت
شما اول رابطه ای رو بوجود میارید، هیجانات و عواطف رو تحریک میکنید و در
نتیجه گسترش این رابطه اون رو به اوج میرسونین و بعد در چنین شرایطی
میخواید عقلا بررسی کنین که اون فرد مناسبی برای ازدواج هست یا نه!! در این
زمان دچار چنان تعلق خاطر و وابستگی عاطفی شدیدی میشید که دیگه نمیتونید
درست فکر کنید.
دقت کنید با شما که عقیده دارین باید اول طرفتون رو خوب بشناسید و بعد ازدواج کنید صد در صد موافقم و
شما رو به سبب داشتن این باور درست تحسین میکنم ، اما به همین شدت هم میگم
که دوستی قبل از ازدواج به واسطه همین جاذبه های کور کننده هرگز روش درستی
برای شناخت نیست و ابدا نمیشه بهش اعتماد کرد. اگر شما به کسی بگید از این فروشگاه با چشم بسته یه لباس با کیفیت عالی انتخاب کن ، چقدر احتمال میدید انتخاب شایسته ای داشته باشه ؟

2.در دوستی ها رفتار تصنعی است :

بیشتر
آدما براشون مهمه که دیگران در موردشون چه نظر و قضاوتی دارن و به همین
دلیل سعی میکنن در نگاه و نظر دیگران خوب جلوه کنن.برای همین گاهی رفتار
های ما در خلوتهامون با نوع رفتاری که در بیرون داریم و میشناسنمون خیلی
فرق داره.مثالشم که روشنه دیگه توی خونه مثلا بدکلامه اما بیرون …
این تمایل به نشان دادن به رفتارها و گفتارهای خوب در مورد کسایی که نظرشون برامون مهمه یا دوسشون داریم خیلی پر رنگ تره.
وقتی
دختری با پسری دوسته این تمایل به خوب جلوه کردن به اوج خودش میرسه، دختر و
پسر ناخودآگاهانه میخوان یه جوری رفتار کنن که توی نظر طرفشون با عاطفه ، مهربون ، وفادار ، جذاب ، دوست داشتنی ، توانمند،مسئولیت پذیر ، سخاوتمند و فوقالعاده باشن، در حقیقت هر کدوم رفتاری رو پیش میگیرن که از نظر دیگری مورد تاید باشه.
خنده
دار (شاید هم تاسف آور) اینجاست که همین دختر و پسری که با هم دوستن،
میخوان ار تماشای همین رفتارهای غیر واقعی،مجازی و تصنعی، پی به شخصیت
واقعی طرف مقابل ببرن. اصلا چنین چیزی امکان پذیره ؟

_مثال :
پسری با دوست دخترش میره پیتزا فروشی (ظاهرا پیتزا یکی از ارکان دوستی هاست!) و دور یک میز مقابل هم میشینن.
دختر سرش رو اینطرف اونطرف میچرخونه،مثل اینکه دنبال چیزی میگرده.
پسر : دنبال چیزی میگردی ؟ چیزی میخوای ؟
دختر : سس قرمز نیست ؟
پسر یکباره بلند میشه و از آقای که پشت پیشخوان مغازه ایستاده سس میگیره و میزاره جلوی دوست دخترش.
پسر : چیز دیگه ای نمیخوای ؟
دختر تشکر میکنه و وقتی داره اولین تیکه پیتزاشو میخوره با نگاهی سرشار از مهر دوست پسرش رو نگاه میکنه و به فکر میره :“چقدر مهربان! چقدر در خدمت ! هنوز من نگفته و نخواسته از جا مپره و ..!”
این دختر غافل از اینکه این همون پسریه که صبح وقتی مادرش میگه برو نون تازه بگیر، روی تخت غلت میزنه میگه “حس اش نیست، حالشو ندارم.”
این همون پسریه که از قبول هر مسئولیتی در خونه شانه خالی میکنه و تختش رو هم مامانش مرتب میکنه.
این همان پسر جوان خدوم و مهربان است !!
_دست پسر به جای میخوره و یکم زخم میشه. دختر چشماش رو از سر ترحم میبنده و در نهایت عاطفه میگه :”الهی بمیرم، میسوزه؟”
و فوری دستمال از کیفش در میاره و میگه : “عزیزم اینو بزار روی دستت”
پسر
که از این عاطفه به ذوق اومده برای جلب عاطفه و کلام عاشقانه بیشتر طوری
دندوناشو به هم فشار میده که انگار زخم شمشیر خورده و داره تحملش میکنه.
دختر : بمیرم ، میسوزه ؟ آره ؟ من باعث شدم ؟ ببخشید. رفتی برا من سس بیاری اینطوری شد؟
پسر حس خوبی داره و آرزو میکنه کاش تیر خورده بود و الان تو کما بود چـــه دختــــر مهربانی !!!

این پسر قافل از اینه 
که این همون دختریه که وقتی مادرش صداش میزهد تا در چیدن میز شام کمکش کنه
، از اتاقش در نهایت بی ادبی داد میزنه : “مگه نمیبینی دارم با تلفن حرف
میزنم ؟”

ممکنه  کسانی ادعا کنن اگه با دختری یا پسری ، شش ماه ، یک سال
بری بیای آروم آرو رفتار واقعیش بروز میکنه و میشه اونو شناخت، یعنی هرچی
رابطه طولانی تر بشه رفتارهای واقعی آشکار ترمیشه و رفتارهای تصنعی مال
روزای اوله.
در صورتی که اینطوری نیست، تا زمانی که من
به جلب تایید و تحسین و نظر موافق طرف مقابم نیاز دارم، چه برای ادامه ی
دوستی چه برای ازدواج، رفتار های تصنعی منم پس ادامه داره.
پس یادتون
باشه در هنگام دوستی ها معمولا مودب تر مرتب تر معطر تر فداکار تر و با
سخاوت تر شوخ طبع تر و غالبا این دختر پسرا توی خونه متفاوت ترن تا توی
کافی شاپ.
دقت کنید از رفتار های غیر واقعی و مجازی هیچ وقت نمیشه از یه نفر شناخت واقعی پیدا کرد.

3.پیشنهاد دوستی نشانه ی عقیده ای نادرست.

شما
چرا ازدواج میکنید ؟ چون همه ازدواج میکنن ؟ چون از تنهایی در بیاید
؟ازدواج میکنید صرفا برای اینکه به قرایض جنسی خودتون پاسخ بدید ؟به خاطر
حرف  مردم ازدواج میکنید ؟ یا عقیده دارید که این شتریه که دره خونه هر کسی
میخوابه و شما هم …
قطعا هیچ کدوم از اینا تنهای نمیتونه دلیل قانع
کننده ای باشه واسه ازدواج. باید پشت سر قصد و نیت از ازدواج هر کس علت و
دلیل محکمی باشه که واسه شروع و ادامه زندگی مشترک انگیزه جدی قوی و مهکمی
بده. اگر من و شما برای ازدواجمون دلایل محکمی نداشته باشیم، تحمل سختی های
اون خیلی مشکل میشه و خیلی زودتر از اون چیزی که فکرش رو بکنید به فکر
طلاق میفتید.
ما باید قبل از اینکه قصدمون از ازدواج را در خودمون جستو
جو کنیم، قصدمون از زندگی کردن رو پیدا کنیم. اصلا چرا در این دنیا هستیم ؟
قصد حضور ما در هستی چیه ؟ تولد تا مرگ دنبال چی هستیم ؟خوردن ؟ خوابیدن ؟
لذت بردن ؟ثروت ؟ قدرت ؟ شهوت ؟ و …؟!
آیا هیچ کسی بهتر از کسی که ما
رو خلق کرده میتونه پاسخ گوی علت حضور ما در این هستی باشه؟ همونطور که
تولید کننده ایی که وسیله ای رو تولید میکنه بهتر از همه میتونه بگه این
چیه و برای چی تولید شده.
در یک کلام هدف از خلقت ما در هستی تنها یک چیز است و بس :
“رشد و کمال از طریق بندگی خدا”ما
اومدیم که با رفتار های عاقلانه و عمل به احکام خداوند و حرکت طبق طرح و
نقشه ی پروردگارمون ، مسیر رشد و کمال رو طی کنیم و پیمودن و جست و جوی
کردن هر هدف دیگه ای که توی این راستا نباشه قطعا بی راهه ای است که قدم
گذاشتن در اون پشیمانی جدی راو سبب میشه.
حالا چرا ما ازدواج میکنیم ؟
ازدواج یعنی پیدا کردن یک یار موافق و مناسب و همراه، برای پیمودن مسیر رشد
و کمال، چونکه حرکت های تیمی به شرط داشتن یار موافق ، خیلی به موفقیت
نزدیک تره.
بنابراین اگر عقیده ما اینه که ما اومدیم تا از طریق بندگی
خدا به رشد و کمال برسیم ، باید یار ما هم همچین عقیده ای درستی داشته باشه
وگرنه نمیتونه یار موافق باشه و چه بسا جای اینکه کمک کنه به حرکت ما در
مسیر کمال آسیب بزنه و باعث کٌندی یا توقف ما بشه.
اما عقیده درست یعنی چی ؟ باور صحیح کدومه ؟بطور خلاصه عقیده صحیح یعنی باور داشته باشیم عالم خدایی داره و ما بیهوده آفریده نشدیم
، همه چیز در دست خداست و همه ما نیاز مند اونیم ، همه خیر ها به دست اونه
و اگه اون نخواد قادر نیستیم شری رو از خودمون دور کنیم، پیامبران از طرف
این پروردگار مهربون اومدن تا راه سعادت و کمال  رو به ما نشون بدن و ما را
از گمراهی دور کنن.عقیده صحیح یعنی اینکه بدونیم همه چیز به عالم مادی ختم
نمیشه و پس از این جهان معادی هست، قیامتی و بهشتی و دوزخی.
سرنوشت ما
در زندگی ابدیمون در زندگی موقت امروز ما در این جهان رقم میخوره.رفتار های
خوب و بد ما در این عالم ثبت و ضبط میشه و خدا ناظر اعمال ما هست .گناه،
معصیت نافرمانی خداوند باعث سقوط ما میشه و ما را از پاداش های الهی محروم
میکنه و در مقابل عمل کردن به فرمان های الهی باعث صعود و اوج گرفتن ما
میشه، انسان هر کاری کنه به خودش بر میگرده. وفاداری و خیانت، صداقت و دروغ
، محبت ظلم ، خیر خواهی و خودخواهی همه بازتابی داره که متوجه خود انسان
میشه.
همسر آینده شما هرچه از عقیده صحیح تر و سالم تری برخوردار باشه شما زندگی آرامتر ، هدفمندتر و گوارا تری خواهید داشت.
اما
سوال اینجاست که خیلی ها شاید در حرف مدعی باورهای درست و تشنگی حق باشند،
اما از کجا بفهمیم راست میگویند ؟پاسخ اینجاست که میوه ی  عقیده ی صحیح و
سالم ، رفتارهای ماست. یعنی عملکرد و رفتار های روزمره هرکس، برخورداری او
را از عقیده ی درست یا نادرست روشن میکند.

همه این مقدمه ها رو گفتیم تا به اینجا برسیم که دوستی دختر و پسر ، حتی به قصد ازدواج ، ضعف و نا درستی عقیده را روشن میسازه.

وقتی پسری  حتی به قصد ازدواج پیشنهاد دوستی به دختری  بده این ضعف عقیده است.
یعنی این که پسر باور نداره این رابطه مورد تایید و پسند خدا نیست. یعنی
اینکه باور نداره این رابطه مورد طمع شیطان است.یعنی باور نداره که ابلیس
قسم خورده که در خلوت با نامحرم او نفر سومه.یعنی باور نداره این رابطه با
اون جاذبه ها و تمایلات دو جنس مخالف ، آن هم در اوج جوانی چه لغزشگاه
بزرگی برای به دام گناه افتادنه ، یعنی …

از آنجا که پیشنهاد
دوستی را معمولا پسران میدن و پسرها از دختر ها چنین تقاضای دارن، به تمام
دخترا هشدار میدیم : با توجه به چیزهای که گفتیم ، پسری که پیشنهاد دوستی و
ارتباط قبل از ازدواج به شما می ده غالبا فرد مناسبی برای ارتباط و ازدواج
نیست و از کسی که باورهای نادرست داره میتوان هر رفتار نادرستی را انتظار
داشت.

4.خیانت در امانت

یکی دیگه از مواردی که بسیار باعث رنجش و آزار روحی میشه خیانته .
برای
هرکسی سخته که بفهمه همسرش بهش خیانت کرده وقتی مردی میفهمه که همسرش با
مرد دیگه ای در ارتباطه  و همسرش در نبود و غیبت او به او خیانت میکنه
یکباره به هم میریزه. حتی اگر بفهمه فکر و حواس و قلب و دل و نگاهش به
دنبال دیگریه ، تمام وجودش رو نفرت و خشم میگیره.
وقتی زنی میفهمه نگاه
هرزه ی شوهرش مدام دنبال این و اونه ، وقتی که بفهمه به هر زن زیبای که
دستش برسه مراوده و ارتباطی داره و … به شدت از لحاظ روحی آزرده میشه و
احساس میکنه تمام هستیش به باد رفته و بی وفای شوهورش اون رو از درون ویران
میکنه.

انگاری همه ما فطرتا از خیانت بیزاریم.حتی
کسایی که توی دوران مجردیشون احل معصیت و خیانت بودن دوست دارن با کسی
ازدواج کنن که به هیچ وجه اهل خیانت نباشه و به زندگی مشترک وفادار باشه و
حتی خیلی های توی صحبت های موقع خواستگاری خیلی واضح اعلام میکنن که از
خیانت بیزارن و دغدغه ی این رو دارن کسی که به خواستگاریشون میاد یا به
خواستگاریه کسی که میرن اهل خیانت نباشه.
همه ی این دغدغه ها ، رنجش ها و نفرتها ، طبیعیه. اما یه سوال اینجا مطرح میشه که : آیا احتمالش نیست کسی که امروز خیانت میکنه فردا به شما هم خیانت کنه ؟
آقای محترم آیا دختری که امروز در دانشگاه، یا محل کار ، خیابان … دیدید
و بهش پیشنهاد دوستی دادین ، امانت پدرش نیست ؟ آیا پدرش از رابطه شما با
دخترش راضیه ؟ کسی امانت داره که از هر امانتی با اجازه صاحبش بهره ببره !
دختر
خانم محترم، شما امانت پدر و مادرتی، آیا جواب مثبت دادن به پسری که به
شما پیشنهاد رابطه و دوستی و گفت و گوی بیرون رفتن و رفتن به کافی شاپ و
صرف شام و .. میده، مصداق خیانت در امانت و بهره بردن بدون اجازه ی صاحب
امانت نیست ؟
چرا این پسر به خونه ی شما زنگ نمیزنه و از پدرتون سوال
نمیکنه که «آقای فلانی، من امروز دخترتون رو دیدم و ازش خوشم اومده میخوام
یه مدت باهاش دوست باشم اگه تفاهم و تناسب داشتیم ازدواج کنیم»؟آیا این
دوستی ها که معمولا پنهونی و بدون خبر داشتن و رضایت الدین به وجود اومده و
ادامه داره خیانت در امانت نیست ؟در این مورد فکر کنید که آیا این پسری که
به شما پیشنهاد دوستی میده ، فرد امینیه و اهل خیانت نیست؟ چه تضمینی هست
که کسی که کسی که همچین باور رفتار و عملکردی داره پس از شما و حتی پس از
ازدواج با شما به یکی دیگه پیشنهاد نده ؟ آیا باید از قول و قرار هاش اونو
بشناسیم یا از رفتارش ؟
یه نکته اینجا مطرحه. ممکنه پسری بگه «من با دختری دوستم خانوادش هم خبر دارن و راضی هستن.» بسیار خوب، اما خدا چی
؟ این دختر از نظر بالاتر و عمیق تر امانت خداس و همه چیز ملک خداس. آیا
خدا هم اجازه میده با این دختر مدتی دوست باشی بگی بخندی بشنوی و … ؟

5.ایجاد زمینه گناه و نفوذ وسوسه ی شیطان

شیطان موجودی واقعی (البته نامرئی) است. افسانه و خیال نیست.
موجودی واقعیه که طبق فرمایش صریح خدا در قرآن مدام انسان رو وسوسه میکنه
تا اون رو به گناه نافرمانی و آلودگی بکشونه.و هرچی یه نفر بیشتر تلاش کنه
پاک و درست تر زندگی کنه و آلوده ی گناه نشه ، شیطان طمع بیشتری بهش داره.
شیطان برای فریب دادن و به گناه واداشتن کسی، دامها، حیله ها و فریبهای
زیادی داره، شناخت این تله ها و نیرنگ ها و اساسا دشمن شناسی، در موفقیت انسان بسیار موثر است.
از
جمله دامهای قطعی و حتمی شیطان در خلوت با نا محرم است ابلیس سوگند خورده
است که هر جا دختر و پسر (زن و مرد) نامحرمی خلوت کنن قطعا نفر سوم شیطان
خواهد بود
. از طرفی یکی از حیله ها و نیرنگ های شیطان برای آلوده کردن انسان اینه که انسان رو کم کم پیش میبره و قدم به قدم اون رو به گناه میکشونه.
وقتی به دختری یا پسری میگی این رابطه مورد طمع شیطانه و زمینه سازه لغزش و
گناهه یکی یا هردوتاشون اصرار دارن که این رابطه ای پاک و گفت و گوی ساده
اونم هم به قصد ازدواجه و تاکید میکنن : « ما قصد بدی نداریم و صرفا میخوایم با کمی رفت و آمد و گفت و گو، از هم شناخت پیدا کنیم که به درد ازدواج با هم میخوریم یا نه»واقعیت اینه که شیطان از همین توجیح استفاده میکنه و کم کم شما رو سست میکنه.

دختر و پسر عزیز ، به قول ونیت و تصمیم شما اصلا شک و تردیدی نیست. شما خوبین ولی شیطان بد
! به شما بد بین نیستم ولی به شیطان بسیار سوءظن دارم.من عقیده ندارم که
شما از اول نیت ناپاکی دارید، هرگز ! ولی شیطان هیچ وقت خیر شما رو نمیخواد
و شما با نیت پاک خودتون توی دام شیطان میفتید.

_دختر و پسری دوستی پاک خودشون رو شروع میکنن،
روی صندلی های دانشکده نشستن و با هم صحبت میکنن : از عقاید، سلائق ،
روحیات و نقاط ضعف و قدرت خودشون میگن. امروز، فردا، پس فردا. آروم آروم در
صحبت ها راحت تر میشن . یکم صمیمی تر میشن. گاهی یکی به شوخی چیزی میگه و
اون یکی میخنده . حیا اندک اندک کمتر میشه. حالا پیشنهاد بعدی خوردن چیزیه،
قهوای،نسکافه ای و  … کم کم صمیمی تر میشن و شوخی ها و خنده هاشون بیشتر
میشه، یکی اظهار محبت و علاقه میکنه. شاخه گلی میخره کادوی میخره و تقدیم
میکنه، روابط گرمتر شده، صمیمیت بیشتر شده، با هم میرن بیرون ، کنار هم توی
تاکسی نشستن، بدشونم نمیاد برخوردی ولو مختصر داشته باشن. حیا بازم کمتر
میشه، گاهی دستشون به هم برخوردی داره، کم کم یکی شیطان به یکی این جسارت
رو میده که بگه “میخوام دستت رو بگیرم، البته قصد بدی ندارم”و …
اغلب اونای که به گناه آلوده شدن هیچ وقت از اول قصد ارتکاب گناه رو نداشتن و صرفا میخواستن رابطه ای پاک داشته باشن.
_حقیقت تلخ :دختری نزد مشاوری میره و کمک میخواد قصش از این قرار بود :
«حدود
دو سال پیش با پدر و مادرم جرو بحث و مشاجره ی شدیدی داشتم. در نهایت از
اونها قهر کردم و به قولی خرجم رو جدا کردم. طبقه بالای خونه ی ما یک اتاق و
سرویس بهداشتی کوچیک بود.رفتم بالا و اصلا با پدر و مادرم کاری نداشتم. می
اومدم پاین غذا رو میبردم بالا و دیگه هیچی.رابطم با والدینم صفر بود.
اونها هم رنجیده خاطر بودن ولی اعتنای نداشتم. حتی از اذیت کردنشون لذت هم
میبردم. اما تنهای اذیتم میکرد. یک گوشی تلفن واسه خودم بردم طبقه بالا.
این طرف و اون طرف زنگ میزدم ولی حرفی نمیزدم، اگه پسر جونی گوشی رو بر
میداشت گوشی رو نگه میداشتم و حرفی نمیزدم(اون زمان خدمات نمایشگر شماره در
مخابراط فعال نبود و امکان شناسای وجود نداشت)کم کم جراتم بیشتر شد تا پسر
جوانی گوشی رو بر میداشت خیلی آهسته باهاش حرف میزدم، حدود چهار ماه گذشت
.کم کم با پسری رابطه ام جدی تر شد. حالا راحت و بلند باهاش صحبت میکردم.
اون موقع فقط قصدم این بود که از تنهای در بیام.همین.ولی آرام آرام علاقه
مند شدم انس گرفتم ، وابسته شدم ، دوسش داشتم. برای اولین بار بهم پیشنهاد
داد که با هم بریم بیرون منم قبول کردم.رفتیم پارک.کم کم صمیمی تر شدیم هر
روز با هم میرفتیم بیرون. منو به خونش دعوت کرد و منه احمق قبول کردم …
حالا مشکلم اینه که چهار ماهه که حامله ام. نه پدرم میدونه نه مادرم. دوست
پسرم هم زده زیر همه چیز و به هانه ای خودشو گم و گور کرده و اصلا جواب
تلنم رو هم نمیده، شما رو به خدا بگید  من چیکار کنم ؟! »

دقت کنید این دختر اصلا دختر بدی نبود.
باور کنید نبود.اما شیطان که خیلی فریبکاره اونو قدم به قدم پیش برد. اگر
روز اول که به اون پسر زنگ زد بهش میگفتیم این رابطه غلطه چه بسی هزار تا
دلیل و توضیح می آورد که «قصد بدی ندارم،برای تفریح،برای رفع تنهایی، یک
ارتباط تلفنی،پاک،به قصد ازدواج … حواسم هست و …»
باید
قبول کنیم رابطه دختر و پسر هرچند هم با نیت های پاک هم شروع بشه، مورد
طمع شیطانه و زمینه ساز لغزش و گناه فراوان منتها به تدریج و آرام آرام.

هیچ
زمان فکر نکردید زمانی که حضرت یوسف علیه السلام با زلیخا تنها شد و زلیخا
به یوسف پیشنهاد ارتکاب گناه داد، چرا یوسف شروع به اصلاح و ارشادش نکرد ؟
مگه اون پیامبر نبود و پیامبر برای ارشاد مردم نیومدن ؟بله، ولی
اونجا(خلوت با نامحرم)جای هدایت و راهنمایی نیست،بلکه یوسف فرار کرئ.قهرمان
اخلاق و پاکی و تقوا، با همه¬ی قدرت و توان روحی عالیش و معنویت
فوق¬العادش،فرار کرد.از موضع گناه فرار کرد.حالا چرا ما خودمون رو با
انتخاب خودمون در معرض لغزش و گناه قرار میدیم و تدارک دوستی با جنس مخالف
رو میبینیم ؟

6.فرجام ناگوار(بار کج به منزل نمیرسه)
بخش
عمده از اونای که دوستی های قبل ازدواج رو انتخاب میکنن قصد دارن با کسی
ازدواج کنن که اونو بهتر یا بیشتر میشناسنو دوسش دارن تا در نهایت زندگی
شیرین¬ترو گواراتری داشته باشن وسعادت و خوشبختی یک زندگی مشترک سرشار از
عشق رو درک کنن.
این عده میگن:«اگه به شکل سنتی ازدواج کنیم و از طریق
خواستگاری همسرمون رو پیدا کنیم ، همدیگه رو اونطور که باید نمیشناسیم و
این، احتمال شکست زندگی زندگی مشترک رو زیاد میکنه.ثانیأ ازدواج با کسی رو
که عاشقش نیستم دوست ندارم میخوام زندگیم با کسی شروع بشه که عاشقانه دوسش
دارم.»(در این مورد آخر صحبت میکنیم)
پاسخ این است که
مگه نه اینکه همه چیز دست خداس، پایداری زندگی مشترک، گرمی و عشق، و سعادت و
خوشبختی ؟ حالا که اینطوریه ، مگه میشه ما این گرمی سعادت و پایداری رو با
رابطه ای بدست بیاریم که خدا نمیپسنده ؟ بزارید بیشتر این موضوع رو باز
کنیم.
فرمایشی از امام حسین (ع) هست که بسیار بسیار در زندگی امروزی ما کاربرد داره و حقیقتا جا داره این رو حفظش کنیم و زندگیش کنیم.
حضرت می¬فرماید:
من حاول امرأ بمعصیه الله کان افوت لما یرجوا و اسرع لما یخاف.
هرکسی
هدفی را از طریق معصیت و نافرمانی خدا بجوید بیشتر آنچه را به آن امید
دارد از دست میدهد و سریع تر در آنچه از آن میترسد واقع میشود.

_برادران
یوسف خواستند محبوب بشن (هدفشون محبوبیت پیش پدرشون بود) اما طریقی که
انتخاب کردن طریق دروغ و ظلم و به چاه انداختن یوسف بود. طبیعیه که همه چیز
وارونه شد. امید داشتن با حذف یوسف خودشون محبوب شن اما منفور شدن،
میترسیدن نکنه محبوبیت یوسف بیشتر شه اتفاقا همین هم شد.
اگه کسی بخواد
ثروتمند و پولدار شه تا به دنبالش لذت و خوشی بدست بیاره (یعنی هدف اصلیش
لذت و شادی و آرامش باشه) اما اگه بخواد از طریق دروغ کلک و فریب دیگران به
این هدف برسه، اوضاع وارونه میشه، یعنی ممکنه پولدار بشه اما مطمئنا لذت و
شادمانی و آرامشش کمتر میشه.
در حقیقت لُب کلام و فرمایش امام حسین (ع) اینه که :
هرکس بخواد از طریق گناه به هدفی برسه همه چیز براش وارونه و برعکس میشه.
دختر
و پسری که میخوان برای شادی و لذت و سعادت بیشتر (هدف اصلی) مدتی قبل از
ازدواج با هم دوست باشن(روش غلط)، عملا دارن بر ضد حدف خودشون حرکت
میکنن،یعنی از اونجایی که این ازدواج با آلودگی و گناه و چیزی که خدا
نمیپسنده آغاز میشه این عده خیری نمیبینن و اتفاقا از لذت و گوارایی و
سعادت کمتری بهره میبرن.

7.لطمه های تحصیلی

ارتباط دختر و پسر که روز به روز یا بهتر بگیم لحظه به لحظه جدی¬تر میشه، بیشتر از هرچیزی تمرکز انسان رو به هم میزنه.
از
لحاظ روانشناسی انسان به چیزی که بیشتر مورد علاقشه تمرکز بیشتری داره. و
هرچی تمرکز به یک موضوع خاص بیشتر باشه ناخودآگاهانه از میزان تمرکز به
موضوعات دیگه کمتر میشه.برای دختر و پسر جوانی که د اوج احساسات عواطف و
هیجانات هستن ، این رابطه چنان لذت بخش و شیرینه که تمام فضای ذهنیشونو
اشغال میکنه.تا زمانی که کنار هم و با هم هستن که کاملا دل به هم دادن.
وقتی هم که کنار هم نیستن تمام فضای ذهنیشون از فکر و خیال دوست پره.یا
رابطه و گفت و گوی دیروز رو مدام مرور میکننیا به فکر فردا هستن که چطوری
ظاهر بشن و چی بگن. این تمرکز و درگیری ذهنی چتات شدیده که مجالی برای و
علاقه ای برای انجام کارهای روزمره باقی نمیمونه.
دختر و پسری که توی
دبیرستان یا دانشگاه مشغول تحصیل هستن ، اصلا نمیتونن ذهنشون رو به
درسهاشون متمرکز کنن و نسبت به تحصیل احساس بی علاقگی شدید میکنن.یکدفع به
خودشون میان و میبینن دقایق زیادیه که چشمشون روی یک خط توقف کرده و در
خیال معشوق است.
این عدم دقت و تمرکز یقینا باعث افت تحصیلی جدیه اونها
میشه. در ه8مون زمانی که یه جوون باید در اوج نشاط و جدیت درس بخونه و
سرنوشت موفقیت آمیز خودشو رقم بزنه ، متاسفانه با تدارک رابطه غلط و نا بجا
همه چیز رو به هم میریزه.
بسیار دیده شده که دختری،پسری بسیار باهوش و
با استعداد بودنو همه اطرافیاشون آینده تحصیلی فوق العاده خوبی رو براشون
تصور میکردن، مسئولین مدرسه یا دانشکده استعداد و قابلیت هاشونو میستودن و
خانواد هم خیلی به موفقیت بچشون امید داشتن، ولی متاسفانه در همین زمان
بسیار مهم و سرنوشت سازهمه چیز تباه میشه.این دختر و پسر میتونستن تویه
رشته ای بسیار بهتر و مناسب تر قبول بشن و چه بسا یشرفت های قابل ملاحظه ای
هم داشته باشن.
بیشترین استرس و اضطراب در این شرایط ناشی از مخفی بودن
و تلاش برای پنهون نگه داشتن ارتباط و نیز عذاب وجدان نشی از احساس گناه
است که اینها در مورد دختر و پسری که توی دوران عقد هستن وجود نداره به
همین دلیل هم اگر اونها دچار افت تحصیلی بشن هیچ وقط به این اندازه نیست.

8. لطمه های شغلی

دوستی های قبل از ازدواج دختر و پسر برای پسر های جوون یک پیامد جدی دیگه دارهو اون لطمه های شغلیه.
بر
اساس چیزی که در لطمه های تحصیلی هم گفتیم ،پسری که به کاری در جایی
مشغوله، دل و دماغ کار نداره.هیجان و التهاب وعده های دیدار برای اون دیگه
حوصله¬ای برای کار کردن نمیزاره . کم کم فعالیت شغلیش نا منظم میشه . دیرتر
میاد زودتر جیم میشه، به هزار ترفند کارهاشو ول میکنه تا به قرارش برسه.(دوست دخترش غروب ها کمتر میتونه بیاد بیرون و لازمه¬ی قرار های ملاقات صبح و عصر هم تر محل کاره).ادامه¬ی این روند نا منظم کار کردن، بی دقتی و بی حوصلگی و عدم تمایل به کار کم کم میتونه منجر به از دست دادن اون شغل بشه.
همه¬ی
اینها در شرایطیه که جوون در ابتدای زندگی مسئولانه خودش،باید برای تدارک
یک زندگی موفق و آینده ی روشن با تلاش تمرکز و جدیت فراوان کار کنه و کار
کنه.اما شغلی رو که شاید به سختی بدست آورده به راحتی از دست میدهو بعد ها
حسرتش رو میخوره.

_پسری میگفت به واسطه یکی از
اشنایان که به من بسیار لطف و محبت داشتن در یک شرکت بازرگانی مشغول به کار
شدم.با صداقت امانت و جدیتی که داشتم، خیلی زود رشد کردم و منو مسئول خرید
شرکت کردن، موقعیتی که از لحاظ اعتبار و درآمد آرزوی بسیاری از جونای هم
سن و سال من بود، در همون دوران با دختری آشنا شدم،اما این دختر از هیچ جهت
به من و خانواده ام شبیه نبود، نه از لحاظ مالی فرهنگی عقیدتی و …
«اما
من بی توجه به این مسائل رابطمو روز به روز بیشتر میکردم،اونم منو خیلی
دوست داشت. برای حفظ این رابطه بسیار براش خرج می¬کردم کادوهای که میخریدم
شاید کمتر پسری برای دوست دخترش بخره،رابطه عاطفی ما جدی و جدی¬تر
میشد،دیگه دوست داشتم شبانه روز پیش اون باشم ، به بهانه خرید واسه شرکت
بیرون میومدم و یک راست میرفتم سراغ اون اگرم توی شرکت بودم مشغول گفت و
گوی تلفنی(واضح است که با دوست دخترم) بودم.خلاصه اینکه چنان بی¬تاب عضقم
بودم که مدام موقعیتم توی شرکت بدتر و بدتر میشد.مسئولیت خرید شرکت رو به
کس دیگه ای دادن ، منم دیگه بهانه ای برای بیرون اومدن نداشتم برای همین
خودم کار رو ول کردم.بعدها آن رابطه هم فرجامی نداشت و دوستی ما خاتمه یافت
. بگذریم از اینکه این واقعه تا مدت¬ها چه ذخم محلکی به من زد»
سال¬ها
گذشت. من ازدواج کردم و الان بچه های دارم.شغل چندان مناسبی ندارم. مستاجرم
و با زحمت چرخ زندگیم میگذره. الان که راجع به گذشته فکر میکنم میبینم اگه
فقط دو سال اون کار رو با جدیت ادامه میدادم و اون رابطه¬ی لعنتی شکل
نمیگرفت، الان چه روزگار متفاوتی داشتم و چقدر موفق بودم . هر وقت یادم
میاد حسرت عمیقی وجودم رو فرا میگیره ولی چه فایده که گذشته و دیگه بر نمگرده.
این اتفاقیه که مشابه اون به سر خیلی از پسرهایی که به این رابطه ها و دستی های قبل ازدواج دامن زده اند آمده است.

9.لطمه های مالی

یکی
از اثار سوء دوستی های قبل از ازدواج خصوصا برای پسرها، لطمه های
مالیه.پسرهای که معمولا در دوران جوونی به همچین رابطه ای دامن میزنن سه
وضعیت بیشتر ندارن : یا مشغول تحصیل یا گذراندن خدمت سربازی یا بدنبال کار
میگردن، یا تازه با کاری مشغول شدن و ابتدای کار هستن و هنوز وضعیت
اشتغالشون طوری نشده که در آمد کافی داشته باشن. تدارکات دوستی با جتس
مخالف قطعا میطلبد که پسر حزینه کند.
بالاخره اگر خودرو شخصی هم در کار
نباشی، تاکسی و آژانسو رفت و آمد هزینه داره(با اتوبوس که نمیشه با دوست
دختر بیرون رفت !) گاهی کافی شاپ وشام و پیتزا هم حتما لازمه و دست کم گاهی
کادویی هم برای اظهار محبت و عشق لازمه، به مناسبت عید، سالروز تولد یا هر
مناسبت دیگه. دختر ها هم معمولا دوست دارند پسرها خرج کنن و در این شرایط
اصلا کاری ندارن که توان مالی پسر در چه حدیه. صرفا از اینکه “خرجشان کنند”
احساس خوبی بهشان دست میدهد. پسر هم برای اینکه همین لبخند و رضایت رو
ببینه و همین “مرسی عزیزم”ها رو بشنوه دست به هر کاری میزنه تا اون چیزی که
لازمه رو بخره و هزینه کنه.ضمن اینکه خود پسر هم برای اینکه ظاهرش از نگاه
دختر جذاب و دوست داشتنی “با کلاس” باشه به هزینه کردن مبالق زیادی برای
تهیه لباس اونم مارک¬دار و “مُد روز” دست میزنه.
و اینا کمترین مخارجیه که انگار مثل یک قرارداد نوشته شده ، به عهده پسرهایه که میخوان با دختری دوست بشن و البته اونو ادامه بدن و پایدار باشه.وگر نه میشه بیشتر از اینها خرج کرد و دل دختر رو بیشتر بدست آورد!
پسرا
میدونن برای کمتر هزینه کردن معمولا باید حواس دختر رو پرت کنن و مدام
موضوع رو عوض کنن وگرنه دخترا معمولا توی بیرون اومدنا احساس گرسنگی میکننو
بسیار تشنه ان، روبه¬روی یک فروشگاه کیف و کفش وایمسته به تماشا کردن و به
شما میگه که چقد از این کیفه خوشش میاد و چقد عاشق اون کفشس !به شما اعلام
میکنن که هفته بعدی تولدشونه و پارسال از پسر دایی چه کادویی قشنگ (و
البته گرونی) گرفته . البته معمولا دنبال یک گوشی موبایل خوبم هستن و شارژ
ایرانسلشونم حتما تموم شده !!
و عجیب تر از این اینه که معمولا پسرا توی هزینه ها آشنا دارن :
_اگه
کی¬بورد کامپیوترت مشکل داره بده من، رفیقم کارش تعمیره کی¬برده، یه نصف
روزه ردیفش میکنم. اصلا حرف پولش رو هم نزن، نه بابا رفیقمه،پول نمیگیره
… (ولی کدوم رفیق ؟کدوم تعمیر مجانی؟)
و
همه اینا ناشی از اینه که پسرا (مردا) دوست دارن طرفشون رو تامین کنن.این
حمایت و تامین احساس خوبی به اونها میده،حتی اگه لازم باشه به دلیل اون به
هزار تا زحمت بیفتن.

دقت کنین که همه¬ی این هزینه¬ها زمانی به
پسر تحمیل میشه (بخونید خودش به خودش تحمیل میکنه)که تازه سر کار رفته یا
هنوز شغلی نداره و خودشم متکی به جیب باباشه.در این شرایط که پسر باید پس
اندازای کم و درآمدهای ناچیزشو مدیریت کنه و پس انداز کنه یا به کار بگیره و
سرمایه ای برا آیندش دست و پا کنه، تبدیل میشه به مصرف کننده که البته
مدام هم کم میاره. و این یعنی لطمه¬ی مالی توام با فشار روانی.
البته در
مقیاس بسیار کمتر، همین لطمه مالی متوجه دختر ها هم هستش آخه گاهی مجبور
میشن جواب کادوهای پسر رو بدن و به کیف و کفش و لباس و … بیشتر برسن تا
همچنان به چشم پسر جذاب باشن.

10.فشار-روانی تنش¬ها و مشاجره¬های خانوادگی-سرقت !!!

پسری
که واسه حمایت و تامین دوست دخترش و اثبات قدرت و توانمندیش به شدت نیاز
مالی داره (خصوصا اگه شاغل هم نباشه یا درامدش کم باشه) تحت فشار روحی و
روانی جدی قرار میگیره. از پدر و مادرش تقاضای پول بیشتری میکنه ، و اونها
هم که از خودشون میپرسن چرا باید این پسر که هزینه ای نداره اینهمه پول
بخواد، معمولا به صراحت میگن :
-ندارم،نمیشه.
یا از پسر توضیح میخوان :
-پولات رو چیکار میکنی ؟
پسرم
که نمیتونه پرده از دوستی با دختر برداره (چنکه معمولا با مخالفت،سرزنش و
عصبانیت والدین رو به رو میشه)و در عین حال احساس میکنه تقاضا و تقاضا
توضیح و توضیح به غرور جوونیش لطمه میزنه، کم کم شروع به مشاجره و بحث و
جدل میکنه که هر طور شده به اون امکان مالی برسه و گاهی هم از لجبازی میگه :
-حالا که پول نمیدین منم دیگه درس نمیخونم، نماز نمیخونم ، خونه نمیام و …
تا
اینطوری پدر مادر رو تسلیم کنه . البته همیشه هم این موارد موثر واقع
نمیشه دیگه و مخالف و ایستادگی والدین، اونو تحت فشار بیشتری میزاره و
خودشم میدونه که با قهر کارش پیش نمیره ، واسه همین گاهی شروع به تهدید های
جدی تری میکنه و خطرناک تر میشه تا جای که مادر دیگه وحشت میکنه و نیازش
رو تامین میکنه هر طور که شده !
البته همیشه هم پسرا تقاضای پول
ندارن،امکانات مادی هم میخوان دیگه ، یکی از اون امکانات که همه میشناسید و
واجبه ماشینه باباست دیگه .پسرم خوب میدونه که اگه با ماشین بابا بره
دنبال دوست دخترش چه احساس قدرت و غروری میکنه و چقدر در هزینه صرفه جویی
میشه و البته چقدر خلوت دنجی هم میشه !!
و اینجا هم مخالفت بابا (که
شاید یکم هم به رفتار پسرش شک کرده) اوضاع رو واسه پسر خطرناک¬تر میکنه .
فشار درونی وروانیش به اوج میرسه. هرچی رابطش با دوست دخترش عاشقانه¬تر
میشه و مهربانانه تر میشه از پدر و مادرش بیشتر فاصله میگیره و کینه¬ی
اونهارو تو دلش پرورش میده تا جای که آرزوی مرگ پدر و مادرش رو وبقای عمر
دوست دخترش رو میکنه !!
فاجعه آمیز تر اینجاست که دیگه دروغای پسر برای
پول گرفتن و ماشین و … کارساز نمیشه و نیازهای مالی و مقاومت خانواده
بیشتر میشه . شیطون اونو وسوسه به سرقت میکنه . باور کردنی نیست اما همین
پسر خوب و مثبت دیروز، امروز به این فکر می¬افته تا پنهونی از جیب باباش
پول برداره و طلای مادر و خواهرش رو سرقت کنه و بفروشه (با خودش میگه اونا
خیال میکنن گم شده !)
دقت
کنین که این فشارای مالی، پسر رو در همین جونی چقدر دچار بحران روحی روانی ،
تنش بین اونو خانواده و دست زدن با اعمال ناهنجار ممیکنه !

اگر این پسر در جای هم کار نصفه نیمه¬ای داشته باشه، دامنه دزدی و سرقتش به محل کارش هم کشیده میشه و به تدریج تخم مرغ دزد شتر دزد


11.ضایع شدن استعدادها

جوانی
یعنی زمانی که استعدادهای بالقوه¬ی آدم شکوفا میشه . شرط شکوفای این
استعدادها تلاش متمرکز پیگیر و مستمره.در این بین هر طور اظطراب و التهاب
درونی مانع اثر بخشی این تلاش¬ها میشه و حتی انسان رو از تلاش باز میداره.
برای حرکت کشتی توی دریا باید همه چی در کشتی درست و موثر عمل کنه،اما اگه دریا طوفانی و نا آروم باشه کشتی دیگه نمیتونه حرکت کنه.
دوستی
های دختر و پسر دریای عواطف و هیجانات انسان رو به شدت نا آروم و متلاطم
میکنه و تلاش و تمرکز انسان رو مختل میکنه و بهم میزنه.بسیار بودن دختر و
پسرهای که استعداد و قابلیتهای خیلی خوبی در زمینه¬های علمی-هنری-ورزشی-فنی
و … داشتن اما دوستی با جنس مخالف ، تمام این استعداد ها رو در نطفه خفه
کرده و به تباهی کشونده.

12.آلودگی گناه و از دست رفتن سرمایه¬های معنوی

اگر
چه بعضی از نیازهای زن و مرد (دختر و پسر) یکسانه، این دو آفریده خدا
نیاز¬های متفاوتیم دارن  یا دست کم شدت بعضی از این نیازها در یک جنسیت
بیشتر از جنس دیگست . مثلا در زنان (دختر) نیاز عاطفی شدیدتر و قوی تره در
مردا (پسرها) نیاز جنسی و غریزی شدت بیشتر داره این به این معنی نیست که
مردا نیاز عاطفی ندارن و زنها نیاز غریزی ندارن، بلکه همونطور که گفته شد
نیاز عاطفی در زنان و نیاز غریزی در مردان شدید تره.ارتباط بین دختر و پسر ،
هر دو رو از گفت و گوی باهم سیراب میکنه در حقیقت نیاز عاطفی تا حدودی
پاسخ داده میشه و خصوصا دختر از این پاسخگوی بیشتر بهره میبره، اما نیاز
غریزی و جنسی که در عین حال تحریک میشه بی پاسخ میمونه در این زمان پسر تحت
فشار بیشتری قرار میگیره.اگر نخواد یا نتونه متعرض دوست دخترش شه و رابطه
«پیشرفته¬تری» (…!) با اون داشته باشه، به گونه ای دیگه به ورطه¬ی گناه
میفته.
پسر معمولا برای رهای از این فشار غریزی متاسفانه اقدام به
خودارضایی میکنه، رفتاری که متاسفانه بر اثر تکرار تبدیل به عادتی زشت و
پایدار میشه و پسر را مدام در معرض این گناه کبیره قرار
میده رفتاری که صرف نظر از معصیت بودنش ، به تدریج باعث بیماری¬های پنهان و
آشکار فراوان میشه که عمدتا از دوران جوانی بروز میکنه ، ضعف اعصاب ،
تحلیل عضلات،ضعف قوای جسمی ، ضعف بینای و … از این جمله هستن.اما مبتلا
شدن با عادت زشت خود ارضایی در پسران ، لطمه¬ی بسیار شدیدی در رفتار¬های
جنسی پسر پس از ازدواج میزنه به گونه ای که مردی که در جوانی به این گناه
مبتلا بوده نمیتونه از هم¬بستر شدن با همسرش لذت و بهره کافی ببره و ضعف
قوای جنسی (به نحوی که اینجا مجال و محل شرح و بحثش نیست) به روابط زناشویی
لطمه¬ای جدی میزنه و این معضل جدی ، به روح و روان زن هم آسیب میزنه، و
اگر پسر به خودش اجازه این گستاخی رو بده که از دوست دخترش مطالبه¬ی روابط
نامشروع داشته باشه و دختر هم تسلیم او بشه دامن هر دو به گناه و معصیت
الوده میشه و …!
پاکی و پاک
دامنی مهمترین سرمایه معنوی هر جونی بشمار میاد که شیطون مثل دزدی که چشم
طمع به سرمایه¬ی افراد داره، برای دزدین اون به شدت داره تلاش میکنه. شیطون
چقدر هم ماهرانه این کار رو انجام میده، به تدریج و کم کم ، صبورانه، اول
ذهن رو آلوده میکنه (فکر گناه)، بعد کم کم زبان رو آلوده میکنه (پیشنهاد
پنهان و آشکار گناه)، و نهایتا پاکی دست و دامن اون جون رو نشونه میره.

دوستی دختر و پسر هرچی بیشتر تداوم داشته باشه سرمایه های معنوی اونها بیشتر و بیشتر نابود میشه.
و هرچی پاکی و معصومیت و سرمایه های معنوی دختر و پسر در نتیجه¬ی این
روابط بیشتر و بیشتر ضایع شه، کشش و تمایل اونها به امور معنوی مثل نماز و
حضور در جلسات معنوی کمتر و کمتر میشه، انگار روز به روز از خدا دورتر و به
شیطان نزدیک¬تر میشن، نکته ناراحت کننده دیگه¬ای که هست اینه که این دختر و
پسر اگه دوستیشون با ازدواج منتهی نشه، بعدا
قراره با همین آلودگی¬های که حتما بعدا هم کتمانش و پنهونشون میکنن با یکی
دیگه ازدواج میکنن و با دستی که تا دیروز به گناه و معصیت دست یکی دیگه رو
لمس میکرد، نوازشگر همسر خودشون میشن!

13.اتلاف عمر و ضایع شدن وقت(هدر رفتن جوانی)

جونی دورانیه که درش انرژی و توان انسان توی اوج خودشه و توی هیچ زمان دیگه¬ای انسان قادر نیست با حداکثر توان خودش حرکت کنه.
حالا
اگه انسان در زمانی که حد اکثر قابلیت و توان قرار داره کمترین استفاده رو
ببره، ضرر که نکرده هیچی خسارت بزرگی هم دیده (ضرر، انسان سودی از تجارت
خودش نمیبره اما خسارت اونه که انسان اصل سرمایش رو از دست بده)یکی از آثار
سوء دوستی های دختر و پسر همین ضایع کردن عمر وتلف کردن وقته. چون در این
زمان این دو عاشق (!!) یا باهم¬اند یا تو فکر با هم بودن، و معمولا هم
اینطوری نیست که بشینن با هم مطالعه کنن و کار تحقیقی پژوهشی انجام بدن یا
خدا رو عبادت کنن، بلکه غالبا به لهو لغوی مشغولن که اونها رو تا پرتگاه
آلودگی و معصیت خدا میکشونه، شاید شما دختر و پسر جونی که این سطور رو
میخونی این اطلاف وقت و عمر رو جدی نگیری و مهم ندونی، اما قطعا زمان که
بگذره و جونیتون تبدیل به میان سالی شه، به تدریج معنای خسارت رو میفهمید و
اندوه ناشی از اون وجودتون رو پر میکنه.

14.سوءظن و بدگمانی دیگران

مشاهده¬ی ارتباط دختر و پسر معمولا به سوءظن و بدگمانی دیگران منجر میشه.یعنی
اونهای که این دختر و گسر رو با هم میبینن هرچند به قول خودشون این رابطه
پاک و صرفا گفتوگو و معاشرت باشه-نسبت به این¬دو،سوءظن و گمان بد پیدا
میکنن (گرچه سوءظن هم نیست و اونها واقعا دارن گناه میکنن)
حالا ممکنه بلافاصله بگید : «مردم هرجودی میخوان فکر کنن.اصلا برای ما مهم نیست که مردم چی فکر میکنن و چه قضاوتی درباره ما میکنن»در
جواب باید بگیم اصل اینکه انسان نباید به قضاوت¬های دیگران اهمیت بده
درست، منتها به شرط اینکه عملکرد درستی داشته باشه و خودش کاری نکنه که
باعث سوءظن دیگران بشه
، مثلا اگه کسی توی خیابون داره راه میره و
مردم به دلیل رنگ تیره پوستش (که ناشی از دیالیز یا بیماری کلیویه) در
موردش قضاوت کنن که معتاده، اهمیتی نداره. اما اگه من سه تا دوست صمیمی
داشته باشم که همشون معتادن، طبیعیه مه نشست و برخاست


نظر پسرها در مورد ازدواج با دختری که با جنس مخالف ارتباط داشته

بر اساس مطالعه صورت گرفته در مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه
بیش از دو سوم پاسخگویان معتقد بودند (64.2درصد) که بیشتر پسران حاضر
نیستند با دختری که قبلاً با جنس مخالف رابطه دوستی داشته است ازدواج کنند.
در سال های نزدیک به قرن بیست‌و‌یکم، در اغلب کشورها، تأخیر در ازدواج و همچنین تجرد قطعی به طور فزایندهای شایع شد.
یکی
از تغییرات ارزشی و نگرشی، در حیطه معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج است
که می تواند به پذیرش این روابط به عنوان جایگزین ازدواج در بین جوانان
مربوط باشد. علیرغم اهمیت فرهنگی و سنتی ازدواج در جامعه ایرانی، در سالهای
اخیر شاهد سن ازدواج افزایش داشته و همچنین میزان تجرد قطعی و میزان طلاق
به خصوص در شهرهای بزرگ و صنعتی روبه افزایش بوده است.
طی
چهار دهه گذشته، سن اولین ازدواج در بین جوانان به خصوص دختران ایرانی
بطور قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته است. همچنین شواهد اخیر بر افزایش
معاشرت‌های قبل از ازدواج در بین جوانان دلالت می‌کند.
بر
اساس مطالعه صورت گرفته در پژوهشگاه مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه
روابط دختر و پسر قبل از ازدواج منجر به تاخیر در ازدواج جوانان می شود.
این
مطالعه با هدف بررسی تأثیر این نوع معاشرتها بر افزایش سن ازدواج، کاهش
رضایت زناشویی و طلاق طراحی شد. در این مطالعه، هم باور و نگرش افراد در
خصوص تأثیر معاشرت‌های قبل از ازدواج بر ازدواج و عوامل مختلف مرتبط با نوع
نگرش فوق بررسی شد و هم در بعد رفتاری، تأثیر معاشرتهای فوق در افزایش سن
ازدواج، رضایت زناشویی و طلاق بررسی شد.
در این
مطالعه 2031 دانشجوی 18 تا 40 ساله از 7 دانشگاه دولتی و آزاد در تهران
وارد مطالعه شدند. و پس از آن 92 نفر از زنان و مردان 18 تا 40 ساله با
تحصیلات دانشگاهی که به دو شعبه دادگاه خانواده در تهران جهت درخواست طلاق
مراجعه کرده بودند به روش نمونه‌گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. جمع‌آوری
داده‌ها از بهمن ماه 1389 تا خرداد ماه 1390 انجام شد. در بخش کیفی قبل و
پس از پیمایش، در کل تعداد 31 مصاحبه عمقی با زنان و مردان با وضعیت تأهل
متفاوت بین گروه‌های سنی 40‌-18 ساله انجام شد.
تاثیر معاشرت قبل از ازدواج بر سن ازدواجقصد
ازدواج از تأثیر این روابط بر تأخیر در ازدواج به شدت می کاهد، بطوریکه در
این مطالعه فقط یک سوم دانشجویان معتقد بودند که معاشرت با جنس مخالف با
قصد ازدواج موجب تأخیر در سن ازدواج می‌شود. البته درصد قابل توجهی تردید
داشتند (35.6 درصد)؛ که این تردید می‌تواند به علت این باشد که این تأثیر
تحت شرایط مختلف متفاوت خواهد بود. زیرا فقط داشتن قصد ازدواج در تعجیل در
ازدواج مؤثر نیست و شرایط و آمادگی اقتصادی و روانی هر دو نفر در یک رابطه و
رضایت خانواده نیز از شروط دیگر است که می‌تواند این ابهام را توجیه کند.
روابط جنسی قبل از ازدواج منجر به تاخیر در ازدواج می شودقدرت
و اراده پسران برای انتخاب زمان ازدواج و انتخاب همسر و اختیار کمتر
دختران، انگیزه بیشتر دختران برای ازدواج و تعهد بیشتر آنها در رابطه‌ها و
فرار بیشتر پسران از مسئولیت در ازدواج از جمله دلایل ذکر شده برای
تفاوت‌های فوق است. اختلاف جنسیتی قابل توجهی در خصوص نقش ارتباطات پیشرفته
قبل از ازدواج بر کم شدن احساس نیاز در پسران و دختران در پیمایش نشان
داده شد.
بطوریکه حدوداً بیش از دو سوم (71درصد)
افراد، روابط پیشرفته (ارتباطات جنسی) پسران با جنس مخالف را با کم شدن
احساس نیاز به ازدواج همراه می‌دانستند در حالی‌که این امر در مورد دختران
بسیار کمتر بود (26.6درصد). در مورد دختران ابهام در خصوص تأثیر ارتباطات
پیشرفته بر نیاز به ازدواج خیلی بیشتر از پسران بود و این امر شاید به علت
پیچیدگی عواقب رابطه جنسی در دختران نسبت به پسران در جامعه ایرانی باشد.
میل به ازدواج در دختران بیش از پسران استدر
واقع مطالعه کیفی نیزدر این تحقیق نشان داده است که دختران به علت عواقب
رابطه پیشرفته، کمتر وارد این نوع ارتباطات پیشرفته می‌شوند و کمتر از
پسران در روابط قبل از ازدواج به نیازهای غریزی خود توجه می‌کنند. در واقع
میل به ازدواج در دختران بیشتر از پسران است و با درگیر شدن در روابط
پیشرفته حالات مختلفی ممکن است پیش آید مانند اجتناب از ازدواج به علت ترس
از برملا شدن رابطه جنسی قبلی، یا تمایل به ازدواج با فردی که با او رابطه
پیشرفته داشته است.
64 درصد پسران حاضر نیستند با دختری که با جنس مخالف ارتباط داشته ازدواج کنندهمین
مطالعه نشان داد که بیش از دو سوم پاسخگویان معتقد بودند (64.2درصد) که
بیشتر پسران حاضر نیستند با دختری که قبلاً با جنس مخالف رابطه دوستی داشته
است ازدواج کنند و حتی درصد بیشتری (83.1درصد) معتقد بودند که بیشتر پسران
حاضر نیستند با دختری که قبلاً رابطه پیشرفته با جنس مخالف داشته است
ازدواج کنند.
علی‌رغم این تفاوت جنسیتی که حتی
پسرهای با تجربه رابطه پیشرفته ترجیح می‌دهند همسرشان قبلا‌ً تجربه‌ای
نداشته باشند درصد زیادی (70.7درصد) از دانشجویان معتقد بودند که با دخترها
و پسرها بایستی در مورد این روابط به طور مساوی برخورد کردو استانداردهای
یکسان جنسیتی داشت.
هرچند نیمی از پاسخگویان
مخالف این نقل قول بودند که “بیشتر پسرها حاضر نیستند با دوست دختر خودشان
ازدواج کنند” (49.3درصد) ، فقط 13 درصد موافق آن بوده‌اند.این
امر نشانگر این است که در صورتی که پسران بدانند که دوست دخترشان قبلاً
رابطه‌ای نداشته است ممکن است حاضر باشند با او ازدواج کنند. بیش از یک سوم
دانشجویان در مورد این گویه تردید داشتند. به هرحال این یافته کمی با
یافته‌های مطالعه کیفی در تضاد است زیرا در مطالعه کیفی بسیاری از دخترها
معتقد بودند که پسرها اکثراً انگیزه ازدواج ندارند.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top