حتی به گناه فکر هم نکن

حتی به گناه فکر هم نکن

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما در مورد «حیا» بود. حیاء آن ودیعه
الهی و غریزه انسانیّه است که انسان را از اعمال زشت باز می‏دارد؛ یعنی چه
قبل از عمل که انسان عمل را تصویر می‏کند و چه بعد از عمل، حیاء نقش
بازدارندگی دارد. به این معنا که روح وقتی با یک عمل زشت روبرو می‏شود و
وقتی که عمل زشت را تصویر می‎کند، منفعل و منکسر می‎شود و همین حالت موجب
بازدارندگی او است و بعد از عمل هم، این حالت بازدارندگی نسبت به تکرار آن
عمل زشت پیدا می‎شود.

در جلسات گذشته ما یک تقسیم بندی راجع به حیاء
در ربط با ناظر کردیم و گفتیم که حیایی که انسان نسبت به ناظر دارد، گاهی
«حیاء من الخلق» است، گاهی «حیاء من النفس» بوده و گاهی «حیاء من الملائکه»
می‏باشد؛ یعنی فرشتگانی که مأمور ضبط اعمال انسان هستند. گاهی «حیاء من
اولیاء الله» است قبلا به آن چرداختیم. پنجمین نوع آن «حیاء من الله» است،
یعنی از خدا خجالت کشیدن و شرم کردن.

در مورد بحث تربیتی، ما روایات
متعدّدی داریم که «حیاء من الله» را در روابط گوناگون مطرح می‎فرمایند.
یعنی این که انسان باید با توجه به این روابط حیاء داشته باشد.

 

خدا می‏بیند!

یک
دسته از روایات هست که «اصل ناظر بودن خداوند» را مطرح می‎کنند. انسان در
«حیاء من الخلق» از این شرمش می‎آید که عمل زشت را در دیدگاه غیر انجام
دهد. حالا اگر یک ذرّه معرفتش بالاتر باشد، در دیدگاه فرشتگانی که او را
می‎بینند و اعمالش را ثبت و ضبط می‎کنند، نیز حیاء می‎کند. دسته اوّل
روایات، «حیاء من الله» را در همین رابطه مطرح می‎کنند که خداوند به اعمال
تو ناظر است، تو در دیدگاه خدا هستی، این کار را که می‎کنی باید از خدا
شرمت بیاید!

 

از خدا خجالت بکش و معصیت نکن!

حضرت
زین‎العابدین(صلوات‎الله‎علیه) می‎فرماید: «خف الله عز و جل لقدرته علیك»
از خدا بیم داشته باش، چون او بر تو توانا است! این‎طور نیست که بتوانی از
چنگ خدا فرار کنی، خجالت بکش و معصیت نکن! خیال نکن می‎توانی از عذابی که
وعده‎ کرده است فرار کنی. بعد دارد «واستح منه لقربه منك»[1] از خدا خجالت
بکش، چون به تو نزدیک است. این روایت اشاره به همین معنا است که خدا ناظر
است.

 

تو مرا نمی‏بینی ولی من …!

در آیه
شریفه هم می‎فرماید «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى‏»[2] در آیات
دیگری هم اشاره به قُرب و نزدیکی دارد، مثلاً می‎فرماید: «وَ نَحْنُ
أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَری»[3] یا «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ
إِلَیْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ»[4] شماها
نمی‎بینید ولی ما به او نزدیک‏تر از شما هستیم. تو کور هستی و چشم باطنت
کور است و مرا نمی‎بینی ولی من که می‎بینم که چه کار داری می‎کنی.

نگاهتان
به جایگاه خدا، مانند نگاه به جایگاه افراد شایسته باشد. خود ما هم این
گونه هستیم که وقتی با افراد بزرگی رو به رو می شویم، خودمان را جمع و جور
می کنیم، که نکند یک وقت حتی اشتباهاً خلافی از ما سر بزند!

گریه شدید محبوب‏ترین بنده خدا

در
سوره یونس در آیه‎ای هست «وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا
عَلَیْكُمْ شُهُوداً»[5] هیچ ‎کاری نیست که شما انجام دهید مگر این که ما
آن را می‎بینیم. یعنی هم اعمال درونی‎ات را می‎گیرد و هم اعمال بیرونی‎ات
را می‎گیرد.

در ذیل این آیه روایتی آمد که است که «کان
رسول‎الله(صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) اذا قرأ هذه الآیه بکی بکاءً شدیدا»[6]
پیغمبر اکرم وقتی به قرائت این آیه می‎رسید، به شدّت گریه می‎کرد. این آیه
خودش خیلی 2. خدا سِرّ و عَلَنت را می‏بیند!

یک دسته دیگر روایاتی
هستند که به چگونگی قُرب خداوند اشاره می‎کند که من هم الآن به آن اشاره
کردم و از اطلاق آیه آن را گرفتم. قُرب خداوند سرّ و علن ندارد. حیاء از
مردم در جایی است که در منظر مردم باشد، ولی در خفا چه؟ آنجا کسی نیست. اما
در باب خدا، اشتباه نکنید! حیای از او مثل «حیاء من الخلق» نیست. اشتباه
نکنید! روایت از امام هفتم(علیه‎السلام) است «فَاسْتَحْیُوا مِنَ اللَّهِ
فِی سَرَائِرِكُمْ كَمَا تَسْتَحْیُونَ مِنَ النَّاسِ فِی
عَلَانِیَتِكُم‏»[7] خیلی روشن است. از خدا در سرّتان خجالت بکشید،
همان‎طور که در علن از مردم خجالت می کشید! همه کار را جلوی مردم نمی‏کنید،
در برابر خدا هم همین‏طور باشید.

 

نحوه حیاء از خداوند

در
بخشی از روایاتِ ما این مسأله مطرح است که حیای بندگان از خداوند، هم از
نظر جایگاه و هم از نظر برخورد، مانند جایگاه کسانی که پیش شما شایستگی
دارند، نه کسانی که ـ‎ نعوذ بالله ‎ـ سطحشان خیلی پایین است. نگاهتان به
جایگاه خدا، مانند نگاه به جایگاه افراد شایسته باشد. خود ما هم این‎گونه
هستیم که وقتی با افراد بزرگی رو به رو می‎شویم، خودمان را جمع و جور
می‎کنیم، که نکند یک وقت حتی اشتباهاً خلافی از ما سر بزند!

حال اگر
فرد شایسته بود و بعد هم هر روز آدم با او سر و کار داشته باشد، خیلی
مراقبت بیشتر می‏شود. آدم از او شرم می‎کند که عمل بدی در مرئَی و منظر او
کند. در یک روایتی داریم از پیغمبر اکرم که دارد؛ «قال
رسول‎الله(صلی‎الله‎علیه‎وآله‎و سلم): اسْتَحْیِ مِنَ اللَّهِ
اسْتِحْیَاءَكَ مِنْ صَالِحِی جِیرَانِك‏»[8] ؛ از خدا خجالت بکش، همانطور
که از همسایه‎ای که جایگاه رفیعی نزد تو دارد و از شایستگان است خجالت
می‏کشی!

دعا

گاهی
انسان همسایه‎ای دارد که ‎ـ‎نعوذ بالله‎ـ بدتر از خودش است؛ لذا جایگاهی
ندارد و حیاء از او معنا ندارد. نه! گاهی اوقات همسایه، آدم بزرگ و
شایسته‎ای است، از صلحا و نیکان است. یک انسان صالح که همسایه است و هر روز
و هر شب، چشمم به چشمش می‎افتد، انسان چگونه از او حیاء می‏کند!؟

حضرت
چه قدر سطح مطلب را پایین آورده است تا شاید ما از خدا خجالت بکشیم.
همان‎طور که از همسایه شایسته‎ات خجالت می‎کشی و جلوی روی او هر کاری را
انجام نمی‎دهی، از خدا هم خجالت بکش! البته این‎طور نیست که حضرت فقط
بفرمایند از خدا خجالت بکشید! نه مطلب ادامه دارد و من همین‎طور گام به گام
پیش می‎روم.

علی(علیه‎السلام) فرمودند «أفضل الحیاء استحیاؤك من الله‏»[9] با فضیلت‎ترین حیاها حیای از خداوند است.

 

حق حیاء از خداوند

ما
در روایات متعدّده داریم که «استحیوا من الله حق الحیاء»[10] این روایت از
پیغمبر اکرم است که از خداوند آنگونه که حق حیاء است، حیاء کنید! حق حیاء
از خدا یعنی چه؟

در روایت دیگری آمده است: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً
اسْتَحْیَا مِنْ رَبِّهِ حَقَّ الْحَیَاء»[11] یا روایت دیگری از پیغمبر
اکرم است که به ابی‎ذر فرمود: «یَا أَبَاذَرٍّ أَ تُحِبُّ أَنْ تَدْخُلَ
الْجَنَّةَ؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ! » بعد حضرت: پس سه کار کن که آخرین آن، این
بود که «وَ اسْتَحْیِ مِنَ اللَّهِ حَقَّ الْحَیَاءِ»[12] همچنین روایت
دیگری بود که شخص دیگری همین مطلب را داشت که حضرت پرسیدند: «أ كلكم یحب أن
یدخل الجنة؟ قالوا: نعم یا رسول الله!» حضرت هم همان مطالبی را که در
روایت ابی‎ذر بود فرمودند و سومین مطلب این بود که «و استحیوا من الله حق
الحیاء»[13] در همه این روایت‏ها یک حقی آمده است. منظور از این چیست؟

 

خداوند، ناظری که هیچ چیز از او پوشیده نیست!

یک؛
خداوند ناظری است که جدا نشدنی است؛ یعنی هیچ‏گاه از من جدا نمی‎شود. او
نزدیکی به من است که نزدیک‎تر از او نیست. بزرگی است که بزرگ‎تر از او
نیست. مطّلعی بر من است که مطّلع‎تر از او نیست. به تمام وجود من احاطه
دارد؛ از درون و بیرون. مطلعی است که سرّ و علن برای او معنا ندارد.

از
خدا حیاء کن! شرم کن! انجام نده! حتی فکر معصیت هم نکن! چون عمل، برای
خداوند دیگر بیرونی و درونی ندارد. یادت نرود که هیچ عملی نیست که ما آن را
شهود میâ€ژکنیم. اینها همه مقدّمه «حق حیاء» بود و چون من در جلسه گذشته
گفتم که بعداً درباره حق حیاء صحبت می‏کنم اینها را گفتم

حق حیاء یعنی حیاء از تمام زشتی‏ها

حق
حیاء این است که انسان در هر سه رابطه از خدا خجالت بکشد. چه عملت قُبح
عقلی داشته باشد، چه قُبح شرعی داشته باشد، چه قُبح عرفی در محیط متشرعه
داشته باشد و بالأخره حق حیاء این‎طور است که اگر بخواهیم به طور مطلق
بگوییم نسبت به «جمیع قبائح» است.

عمده این است که
باید ببینی ناظر بودن خدا چه وسعتی دارد، تا بفهمی حق حیاء چیست؟ هر حرکت
قبیحی نسبت به این سه محیط، چه درونی و چه بیرونی از انسان سر بزند، بر
خلاف حیاء است.

 

انسان با حیاء حتی «فکر گناه» هم نمی‏کند!

از
خدا حیاء کن! شرم کن! انجام نده! حتی فکر معصیت هم نکن! چون عمل، برای
خداوند دیگر بیرونی و درونی ندارد. یادت نرود که هیچ عملی نیست که ما آن را
شهود می‎کنیم. اینها همه مقدّمه «حق حیاء» بود و چون من در جلسه گذشته
گفتم که بعداً درباره حق حیاء صحبت می‏کنم اینها را گفتم.

تو باید چنین خدایی را قبول داشته باشی! این کلام الله است. آیات قرآن این چنین می‏گوید و قابل انکار هم نیست.

این
که روایات متعدّده می‏فرماید: از خدا خجالت بکشید آن‎طور که سزاوار است!
یعنی این مطلب که گفتم. هرکس سزاوار یک نوع شرم کردن و یک‎طور خجالت کشیدن
است. آن‎طور که سزاوار است انسان از خدا خجالت بکشد این است که در روابط
گوناگون هر نوع عمل قبیحی را انجام ندهد.

«استحیوا من الله حق
الحیاء» نه یک روایت نه دو روایت، آنهایی که اهلش هستند بروند مراجعه کنند!
ببینید چه قدر پیغمبر اکرم روی آن تأکید کرده است. چه جنبه‎های شخصی و چه
عمومی!



آداب توبه کردن

به نام خدا،سلام ميخواستم آداب توبه كردن رو بدونم. باتشكر.

Doa03.jpg
حقيقت توبه، پشيماني قلبي است؛ پشيماني که در عمل خود را نشان مي‏‌دهد که
مهم‏ترين نمُود آن انجام واجبات و تدارک و قضاي آن چه عمل نشده و ترک
محرّمات است. با همين مقدار توبه تحقق پيدا مي‏کند. توبه آداب خاصي دارد که
بايد آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از:
۱- سه روز روزه گرفتن؛
امام صادق(ع) مي‏‌فرمايد: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنج‏شنبه و جمعه است.[۱]

۲- غسل توبه؛
پيامبر اکرم(ص) مي‌‏فرمايد: بنده‌‏اي نيست که گناهي کند (هر چه و
هر اندازه که باشد) سپس پشيمان شود و توبه کند مگر اين که خداوند به مغفرت و
آمرزش به او نظر کند، سپس پيامبر به شخصي که مي‏‌خواست توبه کند فرمود:
«برخيز و غسل کن و براي خدا سجده نما».[۲]

۳- خواندن دو يا چهار رکعت نماز؛
امام صادق (ع) مي‏فرمايد: «هر بنده‌‏اي که گناهي کرد، پس برخيزد و
طهارت کند (وضو بگيرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش
نمايد، بر خدا است که توبه ‏اش را بپذيرد، چون خود فرموده ‏است: هر کس کار
زشتي کند يا به خودش ستم نمايد، پس استغفار کند، خدا را آمرزنده و مهربان
مي‌‏يابد».[۳]

در روز يکشنبه ماه ذي‌القعده رسول‏ خدا(ص) به يارانش فرمود: کيست که
بخواهد توبه کند؟ گفتند: همه مي‏‌خواهيم توبه کنيم، حضرت فرمود: غسل کنيد و
وضو بگيريد و چهار رکعت نماز بخوانيد. در هر رکعت پس از حمد، سوره قل هو
الله را سه مرتبه و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را يک مرتبه
بخوانيد، پس هفتاد مرتبه استغفار کنيد و آخرش بگوييد:
لا حول و لا قوه الا باالله العلي العظيم، نيز اين دعا را بخوانيد: يا
عَزِيزُ، يا غَفّارُ، اغْفِرلي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنينَ
وَ الْمُؤْمِناتِ فانه لا يغْفِرُ الذُّنُوبَ اًّلاّ أنْتَ. هر کس از امت
من اين عمل را به‏ جا آورد، از آسمان ندا مي‏شود که توبه‏‌ات پذيرفته و
گناهانت آمرزيده شد.
اصحاب گفتند: اگر کسي اين عمل را در غير اين ماه به ‏جا آورد، چگونه است؟
حضرت فرمود: مثل همان است که بيان کردم. اين کلمات را جبرئيل در شب معراج
به من ياد داد.[۴]

۴- دعاهاي توبه؛
مناسب است کسي که مي‌‏خواهد توبه کند، دعاهاي توبه‏‌اي را که از
ائمه معصومين وارد شده‏ است، به ويژه دعاهاي صحيفه سجاديه، مخصوصاً دعاي ۳۱
و يا مناجات خمسْ عشر، به‏ خصوص مناجات تائبين را بخواند.
۵- استغفار (درخواست بخشش)؛
قرآن مجيد مي‏فرمايد: «وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ
إِلَيْهِ؛[۵] و از پروردگارتان طلب مغفرت كنيد و بسوى او بازگرديد».


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top