جملات قصار در مورد گذشته

اس ام اس و جملات غمگین گذشته

خاطرات هرچه شیرین تر باشند بعدها از تلخی گلویت را بیشتر می سوزانند !

 .

 .

 .

 .

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت
شایداز جانب ما خاطره ای منتظر  لمس نگاهت باشد

 .

 .

 .

 .

هر روز که بیدار می شوم وحشت زده قاب خاطرات ذهنم را مرور میکنم . . .
هیچ بعید نیست تو از آنجا هم رفته باشی !

 .

 .

 .

 .

 

با تو از خاطره ها سرشارم
با تو تا آخر شب بیدارم
عشق من ! دست تو یعنی خورشید
گرمی دست تو را کم دارم
یغما گلرویی

 .

 .

 .

 .

ای غریبه توچقد شبیه خاطراتم هستی ؟
نیشخند نزن دیگر قلبم بادیدنت نمی تپد !

 .

 .

 .

 .

امروز خاطراتت را سوزاندم . . . !
اما بوى خوش هیزمش بیقرارم کرد
اتفاق تازه اى نیست . . .
من دوباره دلتنگت شدم

 .

 .

 .

 .

ﺷﻬﺎﻣـﺖ ﻣﻴﺨـﻮﺍﺩ ” ﺑـﺪﻭﻥ ﺍﺷک ”
ﺧﺎﻃﺮﺍﺗـﺖ ﺭﺍ ﻣﺮﻭﺭ ﻛﺮﺩﻥ . . .

 .

 .

 .

 .

نوار قلب خاطرات من پر از خط های صافی ست که بی نام تو جان ندارند . . .

 .

 .

 .

 .

من ازت خاطره دارم وقت بارون . . .
این خودش درد کمی نیست !

 .

 .

 .

 .

مرور می کنم خاطراتمان را . . .
اما مگر کپی برابر اصل می شود ؟

 .

 .

 .

 .

بضی وقتا دفتر خاطرات آدم با اسم کسی پُر میشه که حضورش هیچ کدوم از لحظه های با تو بودن رو حس نکردنه و این خیلی غم انگیزه . . .

 .

 .

 .

 .

اینروزها حسابی دورم شلوغ است دیگر تنها نیستم
وقتی یادت هست
خاطراتت هست
غمت هست
غصه ات هست
فقط نمیدانم چرا گریه میکنم . . .

 .

 .

 .

 .

تنها هنگامی که خاطره ات را می بوسم در می یابم دیری است که مرده ام !
چرا که لبان خود را از پیشانی خاطره تو سردتر می یابم . . .
از پیشانی خاطره تو ای یار !
ای شاخه جدامانده من !
شاملو

 .

 .

 .

 .

گاهی باید فاتحه خاطره ای رو خوند !
وگر نه همون خاطره فاتحه تو رو می خونه !

 .

 .

 .

 .

بعضی از آدمها . . .
ارزش خاطره شدن هم ندارن !

 .

 .

 .

 .

موهایم را آنقدر کوتاه میکنم تا خاطره انگشتانت را از یاد ببرند . . .
دیری نمی پاید ، خاطراتت دوباره می رویند . . . !

 .

 .

 .

 .

همه میگویند چشمانش رنگارنگ است !
اما من میگویم چشمانش عسلی ست !
نه برای رنگش !
“ چون شیرینترین خاطراتم در چشمانش بود ”

 .

 .

 .

 .

گاه خاطرات خنده دار ، ساده ترین بهانه برای گریستن میشوند . . .

 .

 .

 .

 .

میخواهم یادت را طلاق دهم ولی چکار کنم که از عهده مهریه سنگین خاطراتت بر نمی آیم !

 .

 .

 .

 .

ﮐﺎﺷﮑﯽ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﺮﮐﯽ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﺷﻢ ﺑﺎﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﺒﺮﺩ !

 .

 .

 .

 .

آهای خاطرات ؛ اگر میدانستم روزی طناب دارم خواهید شد هیچوقت نمی ساختمتان !

 .

 .

 .

 .

اگر آنکه رفت خاطره اش را می بُرد
فرهاد سنگ نمی سُفت !
مجنون آشفته نمی خُفت !

 .

 .

 .

 .

باور کنید که فراموشش کرده ام . . .
اما نمی دانم چرا بعضی وقت ها همین که اسمش را می شنوم . بی اختیار خاطره از چشمم فرو می ریزد . . .

 .

 .

 .

 .

چشمم به گیسوانت که می افتد تمام خاطراتمان آرام آرام ‌، زنده می شوند . . .
یک به یک ، مو به مو . . .

 .

 .

 .

 .

مـا خاطره ها را می سازیم . . .
خاطره ها ما را ویران می کنند . . . !

 .

 .

 .

 .

فاسد بـــودن فقط به تن فروشی نیست !
گاهی وقت ها به فروختن خاطرات قدیمی به بهای ورود یک تازه وارد است !

 .

 .

 .

 .

تو برای همیشه میروی و من چقدر کار روی سرم ریخته !
خاطرات زیادی برای فراموش کردن دارم . . .

 .

 .

 .

 .

بضى خاطره ها لبخند میارن رو لبت ، بضى وقتا هم حاضرى هرکارى کنى که یادِ اون خاطره و حماقتت نیوفتى . . .



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top