جملات قصارامام خمینی درباره اسلام

خداشناسى و عبوديت

غير حق تعالى نور نيست ، همه ظلمتند .
ما از خدا هستيم همه. همه عالم از خداست ، جلوه خداست ، و همه عالم به‏سوى او
برخواهد گشت .
تمام مقاصد انبيا برگشتش به يك كلمه است و آن ، معرفت الله .

آرمان اصلى وحى اين بوده است كه براى بشر معرفت ايجاد كند .
بيشتر ناله اوليا ، از درد فراق و جدايى از محبوب است و كرامت او .
تمام كمالاتى كه براى اولياى خدا و انبياى خدا حاصل شده است از اين دل كندن‏از
غير ، و بستن به اوست .
آن چيزى كه انسان را به ضيافتگاه خدا راه مى‏دهد اين است كه غير خدا را
كناربگذارد ، و اين براى هر كس ميسور نيست .
خودتان را متصل كنيد به اين دريا ، درياى الوهيت ، درياى نبوت ، درياى‏قرآن كريم .

بدان كه شكر نعمتهاى ظاهره و باطنه حق تعالى ، يكى از وظايف لازمه عبوديت
وبندگى است كه هر كسى به قدر مقدور بايد قيام به آن نمايد ، گرچه از عهده
شكرحق تعالى ، احدى از مخلوقات برنمى‏آيد .
پر واضح است كه تسبيح و تقديس و ثناى حق تعالى ، مستلزم علم و معرفت به‏مقام
مقدس حق ، و صفات جلال و جمال است ، و بدون هيچ گونه معرفتى و
علمى‏متحقق نشود .
از آداب عبوديت اين است كه جز قدرت حق ، قدرتى را نپذيرند ، و جز ثناى‏حق، و
آن كه از اولياى حق است ، ثناى كسى را نگويند .
اصل تمجيد ، براى غير خدا واقع نمى‏شود ، حتى شما كه از يك گل تعريف
مى‏كنيد ،از يك سيب تمجيد مى‏كنيد ، اين تمجيد خداست .
مطمئن باشيد كه اگر كارهايتان از الوهيت‏سرچشمه نگيرد ، و از وحدت
اسلامى‏بيرون برويد ، مخذول مى‏شويد .
اگر اغراض الهى داشتيد ، مادى هم دنبالش هست ، اما اين مادى ، ديگرالهى شده
است .
تشخيص معيار الهى از شيطانى آن است كه پس از مراجعه به خود ، بيابد كه‏آنچه
كه او مى‏خواهد، نفس عمل است ، گرچه اين كار را ديگرى انجام دهد .
توجه به خدا و هجرت از خود به خدا – كه بزرگترين هجرتهاست – ، هجرت ازنفس
به حق ، و از دنيا به عالم غيب شما را تقويت كرد .

پس از اتكال به خداوند، به قدرت خود كه از اوست اعتماد و اتكال داشته‏باشيد .
به شما مى‏گويم كه از هيچ كس نترسيد الاّ خدا ؛ و به هيچكس اميد نبنديد
الاخداى تبارك و تعالى .
توجه به غير خدا ، انسان را به حجابهاى ظلمانى و نورانى محجوب مى‏نمايد .
غفلت از حق كدورت قلب را زياد كند ، و نفس و شيطان را بر انسان چيره‏كند ، و
مفاسد را روزافزون كند . و تذكر و يادآورى از حق دل را صفا دهد ، وقلب را صيقلى
نمايد و جلوه‏گاه محبوب كند ، و روح را تصفيه نمايد و خالص‏كند ، و از قيد اسارت
نفس ، انسان را براند .
و بدان كه هيچ آتشى از آتش غضب الهى دردناكتر نيست .

همان‏طور كه مكلفيم كه خودمان را حفظ كنيم و خارج كنيم از ظلمات به نور ،
مكلف هستيم ديگران را همين طور دعوت كنيم .
ما بايد دعوت بكنيم و دعوت ما به خود نباشد ، دعوت به دنيا نباشد ، دعوت‏به خدا
باشد .
درس را براى خدا بخوانيد .
اگر انسان براى شهوات نفسانيه قيام بكند ، و براى خدا نباشد ، اين كارش ،،
به‏جايى نمى‏رسد اين كارش، بالاخره فشل مى‏شود .چيزى كه براى خدا نيست ،
دوام نمى‏تواند داشته باشد .
خدا هست ؛ غفلت نكنيد از او ! خدا حاضر است ، همه ما تحت مراقبت‏هستيم .
مقصد را مقصد الهى كنيد ، براى خدا قدم برداريد .
همه عالم محضر خداست ؛ هر چه واقع مى‏شود در حضور خداست .
هميشه توجه داشته باشيد كه كارهايتان در محضر خداست ، همه كارها !
چشمهايى‏كه بهم‏مى‏خورد ، در محضر خداست؛ زبانهايى كه گفتگو مى‏كند ، در
محضر خداست ؛و دستهايى كه عمل مى‏كند، در محضر خداست ؛ و فردا ما جواب
بايد بدهيم .
همه ما در محضر خدا هستيم ، و همه ما خواهيم مرد .
بايد به قلبتان برسانيد كه هر كارى انجام مى‏دهيد در محضر خدا هستيد .
به قلوب محجوت و منكوس خود برسانيد كه عالم ، از اعلى عليين تااسفل السافلين
، جلوه حق – جل و علا – و در قبضه قدرت اوست .
نعمتهاى خدا امتحان است براى بندگان خدا .
آنى كه انسان را از تزلزل بيرون مى‏آورد ، آن ، ذكر خداست .
به خدا متوجه شو ، تا دلها به تو متوجه شود .

صورت عمل ميزان نيست ، آن چيزى كه ميزان است انگيزه عمل است .
مكلفى نيست در عالم ، كه تحت آزمايش خدا و امتحان او نباشد .
هر كس در هر مقامى كه هست و هر مسئوليتى كه دارد ، همان مقام و مسئوليت ،
امتحان اوست .
در اسلام معيار ، رضايت‏خداست ، و نه شخصيتها . ما شخصيتها را با حق‏مى‏سنجيم ،
و نه حق را با شخصيتها . معيار ، حق و حقيقت است .
ما معيارها را بايد معيارهاى الهى قرار بدهيم .
بيدار بشويد ملت ! بيداربشويد دولت ! همه بيدار باشيد ! همه‏تان در محضرخدا
هستيد . فردا همه بايد حساب پس بدهيد .

از روى خون شهداى ما نگذريد
بدون‏نظر . و براى مقام دعوا نكنيد با هم .
عالم محضر خداست ؛ در محضر خدا معصيت‏خدا نكنيد . در محضر خدا ، با هم
دعوا نكنيد سر امور باطل و فانى.
براى خدا كار بكنيد و براى خدا به پيش برويد .
الآن ما همه در حيطه امتحان گذاشته شديم .
انسان ممكن است چيزى را از چشم همه مخفى كند ، ولى همه چيز ما در نزد
خداحفظ مى‏شود ، و اعمال ما را به خود ما برمى‏گرداند .
استناد به خدا بكنيد .و اين استناد به خدا ، تمام مشكلات را – ان شاء الله حل
خواهد كرد .
تمام تكاليف الهيه الطافى است الهى ، و ما خيال مى‏كنيم تكليف است .
ما بايد بنده باشيم و همه چيز را از خدا بدانيم .

خداى تبارك و تعالى همه نعمتها را به ما عطا فرموده است ، و آن چيزهايى كه‏عطا
كرده در راه او بايد صرف بكنيم .
ما همه از خداييم و بايد در راه خدمت به او باشيم .
آن چيزى كه آسان مى‏كند مصيبتها را ، اين است كه همه انسانها رفتنى هستند
وهمه ماها رفتنى هستيم ، و چه بهتر كه در راه خدا فدا بشويم .
ما و شما و همه ، هر چه داريم از خداست ، و هر چه توان داريم براى خدا بايدخرج
كنيم .
 


جملات قصار

– سياسى‏

1-1- نظام جمهورى
اسلامى‏

1-1-1- انقلاب و اسلام‏

آنچه كه اين كشور را نجات
مى‏دهد، اسلام است؛ همچنان كه در دوران دفاع مقدس، آنچه كه اين ملت را نجات داد،
اسلام بود.

اتحاد مسلمين و صفاى دل
آنان، شرط اصلى اعلاى كلمه‏ى اسلام است.

اسلام اين مردم را به
خيابانها آورد؛ شاه را سرنگون كرد و حكومت را به آنها داد.

انقلاب بزرگ اسلامى ما،
تمام مسلمانان دنيا را اميدوار كرده است.

ايستادگى و مقاومت، تنها
راه دفاع از اسلام و انقلاب است.

با تمام وجود از اسلام و
انقلاب و نظام دفاع كنيد.

براى تداوم انقلاب و خط
امام به مجاهدت سخت‏ترى نيازمنديم.

حفظ نظام از واجب‏ترين
فرائض است.

ملت ايران قدرت دارد
اسلام و جمهورى اسلامى را حفظ كند.

ميراث حضرت امام، نظام
جمهورى اسلامى است.

نظام جمهورى اسلامى محصول
تلاش عظيم امام و امت است.

همه‏ى مسلمين در مقابل
اسلام بدهكار و مسئولند.

بالاي صفحه

1-1-2- آزادى‏

آزادى فكر و بيان يكى از
ارزشهاى انقلاب بود.

اساس مسئله براى يك ملت،
استقلال و آزادى است.

استقلال و آزادى به
بهترين وجه در كشور ما وجود دارد.

امروز خوشبختانه در
ايران، آزادىِ فكر كردن و فكر را بيان كردن، در دنيا كم‏نظير است.

عقيده‏ى ما بر اين است كه
رشد و تكامل انسانها بدون فضاى آزاد امكان ندارد؛ در فضاى استبدادى امكان‏پذير
نيست كه افراد و جامعه رشد كنند؛ استعداد انسانها بايد در فضاى آزاد رشد كند؛
انسانها هم در اين فضا تعالى و تكامل پيدا مى‏كنند.

كجرويها و انحرافها ديده
شود تا به نام آزادى دچار بى‏بندوبارى نشويم؛ چون آزادى مرز بسيار ظريف و دقيقى با
بى‏بندوبارى دارد؛ بايد مراقب بود كه به عنوان و نام آزادى در گرداب بى‏بندوبارى
نيفتيم؛ زيرا بى‏بندوبارى در نهايت منتهى خواهد شد به نفى آزادى و هرج و مرج؛ وجود
استبداد، تحميل و فشار را توجيه و زمينه را براى استبداد فراهم مى‏كند.

ما براى آزادى خيلى
احترام و ارزش قائليم و به صورت مبنايى هم معتقديم كه آزادى بايد در جامعه باشد؛
آزادى فكر، عقيده و رفتار.

ما به معناى حقيقى كلمه
به آزادى و وجود آن معتقديم؛ منتها آزادى يك مسئله است؛ عدم مديريت، عدم نظارت و
عدم دقت در آنچه مى‏گذرد، مسئله‏ى ديگرى است.

مراد از آزادى همان آزادى
بيان و آزادى فكر است.

ملت ايران مزه‏ى استقلال
و طعم آزادى و عزت را چشيده است.

بالاي صفحه

1-1-3- استقلال‏

آدم مستقل وابسته به خدا
است.

اساس مسئله براى يك ملت،
استقلال و آزادى است.

استقلال فرهنگى، مهمتر از
استقلال سياسى و اقتصادى است.

استقلال ملت و كشور، به
تلاش و زحمت كارگران بستگى دارد.

استقلال و آزادى به
بهترين وجه در كشور ما وجود دارد.

استقلال يك ملت جز با
استقلال فرهنگى تأمين نمى‏شود.

بايد بتدريج به سمت
استقلال كامل اقتصادى برويم.

تا رسيدن به يك استقلال
اقتصادى كامل، هنوز فاصله داريم.

ملت ايران مزه‏ى استقلال
و طعم آزادى و عزت را چشيده است.

هدف جمهورى اسلامى، تضمين
استقلال كامل ملت است.

هر ملتى كه دم از استقلال
بزند، دشمن استكبار به حساب مى‏آيد.

   بالاي
صفحه

1-1-4- اصلاحات‏

اصلاحات، يا اصلاحات
انقلابى و اسلامى و ايمان است و همه‏ى مسئولان كشور، همه‏ى مردم مؤمن و همه‏ى
صاحب‏نظران با اين اصلاحات موافقند؛ يا اصلاحات، اصلاحات امريكايى است و همه‏ى
مسئولان كشور، همه‏ى مردم مؤمن و همه‏ى آحاد هوشيار ملت با آن مخالفند.

  اصلاح اين است كه
هر نقطه‏ى خرابى، هر نقطه‏ى نارسايى، هر نقطه‏ى فاسدى، به يك نقطه‏ى صحيح تبديل
شود.

اگر اصلاحات، پيشرفت و
نوآورى براساس ارزشهاى انقلاب نباشد، جامعه دچار ناكامى خواهد شد.

انقلاب، خودش يك اصلاح
بزرگ است.

تداوم اصلاحات، در ذات و
هويت انقلاب نهفته است.

همه‏ى انسانهايى كه از هر
فسادى رنج مى‏برند، دلشان با اين شعار مى‏تپد و طرفدار اصلاحاتند.

بالاي صفحه

1-1-5- انتخابات‏

آزادانه‏ترين انتخابات،
مستقل‏ترين مجلس، مردمى‏ترين حكومت، در جمهورى اسلامى است.

انتخابات مجلس مظهر دخالت
مردم در سرنوشت خود و كشورشان است؛ چون مجلس مركز قانونگذارى است.

انتخابات و مجلس شوراى
اسلامى مهم است.

اهميت انتخابات مجلس اين
است كه شما با انتخاب نماينده‏ى مجلس، در واقع سرنوشت كشور را در چهار سال آينده
رقم مى‏زنيد.

حضور مردم در صحنه‏ى
انتخابات و رأى دادن، خود يك كار سياسى است كه مردم بايد انجام بدهند.

دشمن مى‏خواهد مجلس ضعيف
باشد و انتخابات شور و شوق نداشته باشد و رأى‏دهندگان كم باشند.

شركت در انتخابات يك
وظيفه است.

قشرهاى مختلف مردم كوشش
كنند كه امر انتخابات و مجلس را هميشه مهم بشمارند.

همچنانى كه اصل انتخابات
يك تكليف الهى است، انتخاب اصلح هم تكليف الهى است.

بالاي صفحه

1-1-6- تشكلها، احزاب، مسائل‏جناحى‏

امام، اهل تشكيلات و حزب
و امثال آن نبود؛ اما تدبير زيادى داشت.

خصوصيت و فرق يك تشكيلات
انسانى با ماشين اين است كه ماشين اراده‏يى از خود ندارد. … ولى دستگاه انسانى و
بشرى اين‏گونه نيست. در هر بخشى يك اراده وجود دارد. … همه‏ى اين اراده‏ها بايد
كار كنند. … آقايانى كه در بخشهاى مختلف مشغول هستيد، كمال جد و جهد را بكنيد، تا
آن كارى كه به عهده‏ى شماست، به بهترين وجهى انجام بگيرد.

سه وظيفه‏ى اساسى بر دوش
تشكلها [ى دانشجويى‏] است: يكى اين‏كه مجموعه‏ى دانشجويى را از لحاظ روحى و معنوى
تغذيه كنند. … مسئوليت دوم، مسئوليت سياسى است. … مسئله‏ى سوم … رابطه‏ى
شماها با خودهايتان.

مسايل جناحى و گروهى را
كنار بگذاريد.

هيچ گروهى نبايد به فكر
باشد كه آن گروه ديگر را نفى بكند. من هميشه گفته‏ام كه تشكلها، گروهها و
مجموعه‏ها، حق اثبات خود را دارند؛ اما حق نفى ديگران را ندارند.

 آفت جوامع بشرى اين
است كه كسانى با داشتن پول، با داشتن پشتيبان، با داشتن قوم و عشيره – چه قوم و
عشيره به شكل قديمى آن، چه قوم و عشيره به شكل مدرن و امروزى آن؛ يعنى حزب بازى و
گروه بازى – حقوق عمومى را نديده بگيرند؛ حق مردم را تضييع كنند؛ فرصتها را
منحصراً به اشغال خود در بياورند و جلوى عدالت را بگيرند.

متأسفانه حرف جناح و خط و خطوط، بيش از اندازه همه‏گير شده است. البته يك مقدارش
بد نيست؛ نمكى است در مجموعه‏ى نظام! به قول خودشان، جناح راست، جناح چپ؛ افتخار
هم مى‏كنند. بنده از اين اسمها – راست و چپ و امثال اينها – هيچ خوشم نمى‏آيد.
وقتى خيلى همه‏ى شئون زندگى را بگيرد، حقيقتاً ديگر كسل كننده و زننده مى‏شود.
نبايستى روى اين جناح و اين‏طور چيزها خيلى تكيه كرد.
 

بالاي صفحه

1-1-7- دشمن و دشمن‏شناسى‏

1-1-7-1- بيدارى

اگر ما بيدار باشيم، غفلت
و يااشتباهى نكنيم، دشمن نمى‏تواند كارى بكند.

امروز روز بيدارى
ذهنهاست.

امروز كشور و ملت احتياج
دارد به اين كه مردم، تيزبين ، هوشيار، بيدار و دشمن‏شناس باشند؛ بفهمند دشمن چه
مى‏كند.

امروز نياز زمانه در درجه‏ى
اول، هوشيارى و بيدارى و آگاهى و حفظ جرأت و قدرت اقدام است.

بيدارى و آمادگى ملت،
دستور اسلام است.

دشمن بيدار است، شماها هم
بايد بيدار باشيد.

وقتى دشمنِ معاندِ بيدارى
در مقابل ماست، ما بايد لحظه به لحظه بيدارى خود را حفظ كنيم.

وقتى يك نسل بيدار شد، چه
در ميدان بيايد و پيش برود، و چه سركوبش كنند و توى خانه بنشيند، باز برنده است.

همچنانى كه دشمن در دشمنى
كردن، روشهاى خود را تغيير مى‏دهد، ما بايد هوشيارى و بيدارى خود را زياد كنيم.

يكى از علامتهاى بيدارى
يك ملت اين است كه لحظه‏ها را بشناسد و بفهمد اهميت اين لحظه چقدر است.

بالاي صفحه

1-1-7-2- خشونت‏

اگر منكر بزرگى باشد،
برخورد حكومت احياناً ممكن است برخورد قانونى و خشن هم باشد. قوّت و اقتدار و
سرپنجه‏ى پولادين با مردم ضعيف بد است؛ دست خشن، هنگام چيدن گلبرگ مضر است؛ اما
هنگام جابه‏جا كردن صخره‏ها لازم است. بگذاريد آدمهايى كه متخلفند، احساس ناامنى
كنند
.

1-1-7-3- اتحاد

اتحاد مسلمين و صفاى دل
آنان، شرط اصلى اعلاى كلمه‏ى اسلام است.

 اتحاد مسلمين، به
معناى انصراف مسلمين و فِرَق گوناگون از عقايد خاص كلامى و فقهى خودشان نيست؛ بلكه
اتحاد مسلمين به دو معناى ديگر است كه هر دوى آن بايد تأمين بشود: اول اين كه
فِرَق گوناگون اسلامى )فِرَق سنى و فِرَق شيعه( … حقيقتاً در مقابله با دشمنان
اسلام، همدلى و همدستى و همكارى و همفكرى كنند. دوم اين كه فِرَق گوناگون مسلمين
سعى كنند خودشان را به يكديگر نزديك كنند و تفاهم ايجاد نمايند و مذاهب فقهى را
باهم مقايسه و منطبق كنند.

در عين اين كه دولتها و قدرتها و اداره‏كنندگان جهان، براى مصالح دولتها و مسايل
سياسى خود، به سمت وحدت پيش مى‏روند، تمام تلاشهاى استكبار در جهت تضعيف ملتها و
بخصوص ملت اسلام و ايجاد اختلاف بين اينها به‏كار مى‏رود.

مأموريت سلاطين فاسد، ممانعت از اتحاد مسلمانان است.

بالاي صفحه

1-2- رسانه‏ها

1-2-1- تبليغات‏

البته ما از جهات مختلف
هيچ انتظار نداشتيم كه اين ارتدادها و بريده شدنهاى به اين معنا وجود نيايد: اولاً
به خاطر اين‏كه تبليغات جهانى عليه اين راه زياد است؛ ثانياً به خاطر اين‏كه
پشتوانه‏ى آن تبليغات جهانى، احساسات درونى خود انسان است؛ انسان ميل به دعت،
راحت، ثروت و عشرت دارد. راهى كه انسان بايد سخت در آن حركت كند، با اين چيزها
نمى‏سازد؛ بنابراين جنود جهل در وجود انسان به غرايز نفسانى مؤيد است؛ در حالى كه
جنود عقل مؤيد به آن غرايز نيست. بنابراين تعجبى ندارد كه ما به كمك غرايز و ميل
به دعت، آسايش، بى‏دغدغگى و زندگى راحت خود، مغلوب جنود جهل شويم. جهت سوم اين است
كه ما در تبليغات، آدمهاى خيلى متبحر و ماهرى نبوديم؛ شيوه‏هاى علمى را بلد نبوديم
تا بتوانيم آن‏چنان فضاى افكار عمومى را در خدمت انقلاب قبضه كنيم تا كسى نتواند
اين فضا را عليه انقلاب و به زيان آن در تصرف بگيرد. بنابراين، اين حالت به وجود
آمده و زاويه زدنها زياد شده است.

ترديد نسبت به آينده،
ترفند تبليغاتى دشمن است.

حقيقتاً الان اين كسانى
كه تبليغات اسلامى مى‏خواهند بكنند، به نظر من اگر يك دوره آثار مرحوم شهيد مطهرى
را نگاه بكنند، به چيزى احتياج ندارند.

سلامت محيطهاى كارى با
تبليغات اسلامى و فعاليت صحيح انجمنهاى اسلامى تأمين و تضمين خواهد شد.

ما مسلمين، به شيوه‏هاى
تبليغاتى دشمن وقوف پيدا نكرده‏ايم.

 

1-2-2- مطبوعات‏

آنچه  كه از مطبوعات
يك جامعه مورد انتظار است، اين است كه معلومات مردم را بالا ببرند.

اين كار و اين مسئوليت به
معناى اثرگذارى مستمر برروى ذهن و فكر يك مجموعه‏يى از مردم است كه همين داراى
اهميت است؛ هر چند آن مجموعه وسيع نباشد و كوچك باشد.

[روزنامه‏] وسيله‏ى بسيار
مؤثر و برّايى است.

كار مطبوعات به خاطر همين
تأثيرى كه بر روى ذهن و به تبع آن عمل و رفتار يك مجموعه‏يى از مردم دارد؛
نمى‏تواند به عنوان يك شغل محض و شغل كاسبانه مطرح بشود.

بالاي صفحه

1-2-3- راديو و تلويزيون‏

صدا و سيما، بايد استقلال
فكرى و عملى ملت ايران، نظام جمهورى اسلامى و اصل «نه شرقى و نه غربى» را با
ارايه‏ ى فرهنگ و انديشه و هنر خودى و اصيل و غنى، ترويج و تحكيم كند.

صدا و سيما، بايد … در برابر فرهنگ و هنر و انديشه‏ى تحميلى و بيگانه، حالت
تهاجمى داشته باشد.

صدا و سيما، … بايد با انتخاب بهترين شيوه‏ها و بليغ‏ترين زبانها، غبار غربت و
انزوا را از چهره‏ى مفاهيم عميق اسلام و حقايق درخشانِ قرآن بسترد و ارمغانى را كه
ملتهاى مسلمان در سراسر جهان، از نظام جمهورى اسلامى انتظار مى‏برند؛ در دسترس
آنان قرار دهد.

در ارايه‏ى تصوير و صدا، لازم است از هر گونه ارايه‏يى كه متضمّن بدآموزى در
انديشه و رفتار باشد، اجتناب شود تا اين ابزار مهم و همگانى، وسيله‏ى فساد و افساد
نگردد.

صدا و سيما نه وسيله‏يى صرفاً براى سرگرمى يا خبررسانى، كه مدرسه‏يى عمومى براى
همه‏ى قشرها در سراسر كشور است و برنامه‏هايى كه از آن پخش مى‏شود چه مثبت و چه
منفى، آثارى عميق در روحيه و فكر و رفتار و فرهنگ و بينش مخاطبان خود بر جاى
مى‏گذارد.

اطلاع‏رسانى و خبر، يكى از وظايف عمده‏ى صدا و سيما است.

تنوع و جذابيت در صدا و بخصوص سيما شرط لازم توفيق آن رسانه است، ولى اين نبايد
موجب گرايش به شيوه‏هاى زيانبخش و مخرب گردد.
 

1-2-4- خبرنگار و خبررسانى‏

خبرنگاران لحظات
نابودشدنى و زوال‏يافتنى را تثبيت و ابدى مى‏كنند.

گزارشگرى و خبررسانى، يك
حرفه‏ى باارزش است.

خبرنگارى كه در دشوارترين
مناطق وارد عرصه‏ى خبررسانى مى‏شود و خود را به آب و آتش مى‏زند، نمى‏شود فرض كرد
او صرفاً در صدد فرونشاندن آتش كنجكاوى شخصى است، يا براى به‏دست آوردن يك
مابه‏ازاى مالى تلاش مى‏كند.

هر حادثه وقتى در
چارديوارىِ سكوت و بى‏اعتنايى و غفلت قرار بگيرد، خواهد مرد و فراموش خواهد شد.
پايدار شدن حوادث بستگى دارد به اين‏كه مبلّغان و خبررسانانى امين، صادق و با
انگيزه داشته باشند.

به مسئله‏ى خبررسانى بايد
به اين چشم نگاه كرد كه به نيت ترويج خير باشد.

در دعا مى‏خوانيم: «افضل
زاد الرّاحل اليك عزم ارادة»؛ برترين توشه‏ى رهروان اين راه، عزم و اراده است. اگر
اين اراده و عزم وجود داشته باشد، نيروها در وجود انسان به‏كار مى‏افتند؛
استعدادها شكوفا مى‏شوند و فكر و جسم – هر دو – كار مى‏كنند. … كار كسانى كه در
عالم خبر و گزارش و كارهاى ذهنى و فكرى در ارتباط با مردم هستند، از اين جهت بسيار
اهميت پيدا مى‏كند.

بالاي صفحه

1-2-5- خبرگزارى‏

خبرگزاريهاى عمده دنيا،
در دست صهيونيستها و سرمايه‏داران عمده است.

خبرگزارى بايد درست مثل نبضِ دستگاه عمل كند. … بسيار دقيق و منظم. موارد زايد، اخبار
ضعيف و گزارشهاى غير مربوط به مسائل اصلى كشور، بايد بر كنار باشد. خبرها در جهت
سياستهاى جارى بايد تنظيم و مرتب شود. خبرهاى خارجى يا خبرهاى دنيا را كه
مى‏گيريد، عين آنچه كه اين چند خبرگزارى صهيونيستى معروف دنيا در كانال خبرى‏شان
مى‏ريزند، داخل ذهن مردم تلمبه نكنيد! بررسى كنيد ببينيد اين چيزى را كه فلان
خبرگزارىِ فلان جا گفته، صحيح است؟
 

 

1-3- سياست خارجه‏

1-3-1- استكبار

استكبار، يعنى گردن كلفتى
و قلدرى و آدمكشى و شرم نكردن و ابا نكردن و تجاوزِ توأم با وقاحت و سر را بالا
گرفتن و سينه را سپر كردن.

امروز كه شما به كل نظام
غربى نگاه مى‏كنيد، از اين خصوصيت استكبار و سلطه، نشانه‏هايى را مى‏بينيد. البته،
در دنيا هيچ دولتى پُرروتر و وقيحتر از رژيم امريكا، سلطه و استكبار را آشكار
نمى‏كند؛ اما اين خصوصيت، مخصوص امريكا هم نيست. در كل نظامهاى غربى و كسانى كه
تابع آنها هستند – مثل دولتهاى ارتجاعى و وابسته و نظامهايى كه براى خودشان قدرتى
هستند – خصوصيات سلطه خودش را نشان مى‏دهد؛ اگر چه دنيا آنها را به‏عنوان ابرقدرت
نپذيرد.

امريكا و استكبار جهانى
همچنان در فكر اين هستند كه سلطه‏ى خودشان را به هر شكلى كه بتوانند، به اين ملت
برگردانند.

اين طبيعت نظامهاى قلدر
است كه با هر ملت استقلال‏طلب به ستيز برخيزند.

تسخير لانه‏ى توطئه و
جاسوسى … جهادى ابتدايى بود عليه استكبار … و بطلان تلقينات دهها ساله‏ى آنان
براى مرعوب كردن ملتها.

ما در دنيا اعلام
كرده‏ايم كه انقلاب اسلامى، با نظام سلطه مخالف است. نظام سلطه، يعنى اين‏كه
دولتها و قدرتهايى زور بگويند و ملتها و گروهها و كشورها و دولتهايى، آن زور را
قبول كنند. طرفين، طرفين نظام سلطه‏اند و ما نظام سلطه را رد كرديم و رد مى‏كنيم و
با آن به مبارزه بر مى‏خيزيم. ما در نظام سلطه، طرفين را مقصر مى‏دانيم؛ هم
سلطه‏گر و هم سلطه‏پذير را. استكبار، به معناى همين نظام سلطه است.

بالاي صفحه

1-3-2- امريكا

امريكا
و استكبار جهانى همچنان در فكر اين هستند كه سلطه‏ى خودشان را به هر شكلى كه
بتوانند، به اين ملت برگردانند.

دولت امريكا امروز در چشم
ملت ايران، منفورترين دولتها بعد از دولت غاصب صهيونيستى است.

قدرت استكبارى و جهنمى
امريكا ماندنى نيست و از بين خواهد رفت.

مرعوب شدن از توانائيها و
اقتدارات امريكا يك چيز بسيار غلط است.

هرجا كه نشانى از امريكا
داشته باشد، سيه‏روزى و بدبختى بر مردم آن‏جا حاكم است.

هيچ ملتى تا به حال مثل
ملت ما، رژيم مستكبر و زورگوى امريكا را تحقير نكرد.

بالاي صفحه

1-3-3- روابط بين‏الملل

ملت ما بايد در روابط
بين‏المللى خوارى نبيند و اهانت نشود. هيچ‏كس حق‏ندارد اهانت به ملت ايران را در
كمترين برخورد با ديگران قبول كند. اگر كسى اهانت‏پذير است، براى خودش اهانت‏پذير
است؛ براى ملت ايران نمى‏شود؛ حق‏ندارد. ملت ايران، ملتى سرافراز و بزرگ و جان‏دار
است و نشان داده است كه قدرت حضور در صحنه‏هاى دنيا را دارد.

اگر شما ملاحظه مى‏كنيد
كه امروز جمهورى اسلامى در سطح جهان و سياست بين‏الملل به عنوان يك نظام پابرجا و تثبيت‏شده
معرفى گرديده است، و يا اگر امروز كشورهاى غربى … با طرق مختلف سعى مى‏كنند
رضايت ملت ايران را جلب كنند و سابقه‏ى نامطلوب خودشان در رفتار با ملت ايران را
به دست فراموشى بسپارند، … همه‏ى اين واقعيتها محصول و نتيجه‏ى تلاشهاى گذشته و
مجاهدتهاى امروز شماست.

بالاي صفحه

1-3-4- عزت، حكمت، مصلحت‏

عزت و حكمت و مصلحت، يك
مثلث الزامى براى چارچوب ارتباطات بين‏المللى ماست. … عزت يعنى تحميل هيچ‏كس را
قبول‏نكردن. … حكمت، يعنى حكيمانه و سنجيده كار كردن. … مصلحت، يعنى مصلحت
انقلاب، و اين مصلحت همه‏جانبه است.

 اگر بخواهيم اصول
سياست خارجى را كه بر پايه‏ى عزت و حكمت و مصلحت استوار است، بر اوضاع و شرايط
پيچيده‏ى امروز دنيا و وضع خاص خودمان تطبيق كنيم، بلاشك فراست، ابتكار عمل،
پُركارى، دقت و پايبندى شديد به اصول و آرمانها، جزو وظايف عمومى دستگاه ديپلماسى
ماست.
 

بالاي صفحه

1-3-5- صهيونيست، فلسطين‏

امريكا در همه‏ى جناياتى
كه امروز در فلسطين اتفاق مى‏افتد شريك جرم است.

انتفاضه‏ى ملت فلسطين،
قيام يك ملت است.

بايد تا مطلع‏الفجر نجات
ملتهاى مسلمان، مخصوصاً ملت شجاع و مظلوم فلسطين دست از تلاش نكشيم.

رژيم صهيونيستى رژيمى
گستاخ و وحشى و بى‏اعتنا به قوانين انسانى و مقررات بين‏المللى است.

ظلمى كه امروز به ملت
فلسطين مى‏شود، هيچگاه به مجموعه‏ى يك ملت نشده است.

علاج زخم فلسطين فقط قطع
غده‏ى سرطانى حكومت صهيونيستى است و اين كاملاً ممكن است.

غده سرطانى اسرائيل را
تنها از طريق همين مبارزات مى‏توان ريشه‏كن ساخت.

فلسطين اكنون صحنه دلاورى
مظلومانه و غريبانه يك نسل و ملت مظلوم است.

فلسطين پاره‏ى تن اسلام
است.

ما اعلام مى‏كنيم كه حتى
يك روز و يك ساعت با دولت غاصب و غيرقانونى و خبيث اسرائيل دوستى و محبت و
كوچكترين رابطه نداشته و نخواهيم داشت.

ما جهاد با صهيونيستها را
واجب مى‏دانيم.

ما خود را همواره نسبت به
ملت مقاوم و مظلوم لبنان داراى تكليف دانسته و خواهيم دانست.

مسئله‏ى فلسطين مسئله‏ى
اول بين‏المللى اسلامى است.

ملت فلسطين فهميده است كه
راه نجات فلسطين آماده شدن براى فداكارى است. شهادت را تجربه كرده و فهميده‏اند كه
دشمن در مقابل شهادت‏طلبى و نترسيدن از مرگ ناتوان است.

ملتهاى مسلمان به عنوان
يك فريضه دينى مكلفند از قيام مردم مظلوم فلسطين حمايت كنند.

هر كجا كه دفاع از فلسطين
باشد، ما در آن‏جا حضور داريم.

امروز ملت فلسطين – زن و
مرد – در صف‏آرايى معنوى در درون خود توانسته‏اند جانب معنويت را غلبه بدهند و
پيروز كنند؛ و اين ملت پيروز خواهد شد.

بالاي صفحه

1-3-6- عراق‏

 ماجراى زندان
«ابوغريب» … داغ ننگى بر پيشانى امريكاييها شد؛ و اين داغ به اين آسانيها پاك
نخواهد شد.

صحنه عراق امروز آزمايشگاهى است براى مردم عراق و امت اسلامى. ملتهاى مسلمان امروز
شاهد اتفاقات مهمى هستند كه سرنوشت آنها را رقم خواهد زد و نمى‏تواند در مقابل اين
حوادث ساكت بنشينند و هيچگونه عكس‏العملى نداشته باشند.

اقدام آمريكا در تعيين حاكمى بيگانه بر عراق در واقع بازگشت به همان شيوه‏هاى كهن
استعمارگرى، در عصر حاضر است.

ورود امريكاييها به عراق غلط بود، ماندنِ‏شان غلط بود، رفتارشان با مردم غلط بود،
حاكم امريكايى بر سر مردم گذاشتن غلط بود و آمدنِ‏شان به سمت كربلا و نجف غلط بود.

 

1-3-7- حقوق بشر


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top