سخنان بزرگان درباره دروغ
يك دروغ ممكن است دنيا را دور بزند و به جاي اولش برگردد؛ اما در همين
مدت، يك حقيقت هنوز دارد بند كفش هاي خود را مي بندد تا حركت كند.((مارك تواين))
تفاوت اساسي بين يك گربه و يك دروغ در اين است كه گربه نه تا جان دارد.((مارك تواين))
نتيجه ي فريب و رياكاري، نااميدي و اندوه؛ و راه خيانتكاران، دشوار است.((فلورانس اسكاول شين))
هنرها تنها تقليد محض واقعيت خارجي نيستند و اگر برخي آثار هنري چنين بودند، در حقيقت در برابر رسالت عالي خود كاذب مي نمودند.((آرتور شوپنهاور))
عشق،
فريب زمان را نمي خورد، حتي اگر لبان و گونه ي سرخ او زير تيغ داس قرار
گيرد. عشق با گذشت ساعتها و هفته هاي كوتاه تغيير نمي يابد، بلكه تا پايان
هستي ادامه خواهد داشت.((ويليام شكسپير))
كسي كه دروغ مي گويد و با گفتن اينكه همه ي مردم چنين نمي كنند، براي خود عذري مي تراشد، كسي است كه با وجدان خود بر سر ستيز است.((ژان پل سارتر))
آن
كه دروغي مي گويد، نمي داند كه چه كار دشواري انجام مي دهد؛ زيرا مي بايست
بيست دروغ ديگر نيز در ادامه آن دروغ اول از خود بگويد.((الكساندر پوپ))
اگر انسان، كسي را جز به عمد بكُشد، اين خطا كوچكتر از آن است كه او را در جستار زيبايي و نيكي و دادگري و قانون فريب دهد.((افلاطون))
هيچ كس نميخواهد شريفترين جزء وجود خود را به دروغ بيالايد.((افلاطون))
مردمان
نيك در جواني ساده هستند و از بدكاران، به آساني فريب ميخورند، زيرا آنها
در دل خود، نمونهاي از آنچه براي بدكاران ميگذرد، نمييابند كه با آن
بسنجند.((افلاطون))
خود را بيان كردن هميشه به معناي خطا رفتن است. همواره بر خود آگاه باش؛ خود را بيان كردن براي تو مفهومي جز دروغ گفتن ندارد.((فرناندو پسوا))
همه به يكديگر عشق مي ورزيم و دروغ، بوسه اي است كه با يكديگر رد و بدل مي كنيم.((فرناندو پسوا))
ما دوست نداريم كه ديگران ما را فريب دهند، ولي از فريب ديگران هم عبرت نمي گيريم.((بلز پاسكال))
دانشي كه از بيرون به دست آمده دروغين است. اين نوع دانش بر ناداني تو سرپوش مي گذارد، اما تو را خردمند نمي سازد.((اشو))
لذت راستي چنان است كه هيچ كس دوست ندارد در رنج و دروغ فرو افتد.((اشو))
يك دروغ كوچك با خود هزار و يك دروغ ديگر مي آورد، زيرا تو مجبور مي شوي از آن دفاع كني و از دروغ نمي توان با حقيقت دفاع كرد.((اشو))
زندگي در راه دروغ بي ارزش است و مردن در راه حقيقت يكي از بزرگترين بركات زندگي است.((اشو))
انساني كه به حقيقت دست يافته چگونه مي تواند دروغ بگويد؟ براي چه بايد دروغ بگويد؟ او هيچ دروغي براي گفتن ندارد.((اشو))
دهان را از واژه هاي نجيب پر مي كنيد و بر ماست آيا كه باور داريم دلهاي شما، شما دروغ زنان، سرشار است؟((نيچه))
هر كه از خود ايمان نداشته باشد هميشه دروغ مي گويد.((نيچه))
در ميان مردم كوچك دروغ بسيار است.((نيچه))
دروغ باد ما را هر حقيقتي كه با آن خنده اي نكرده ايم!((نيچه))
نزد آنان كه بيش از توانِ خويش مي خواهند، دروغي زشت در ميان است.((نيچه))
به خود مي بالند كه دروغ نمي گويند، اما ناتواني در دروغ گفتن كجا و عشق به حقيقت كجا! هشيار باشيد!((نيچه))
آدمي را ارزش هاي دروغين و كلامهاي پوچ، هولناك ترين هيولاست! سرنوشت شوم ديري در آنها مي خسبد و چشم براه مي ماند.((نيچه))
شاعري كه دانسته و خواسته مي تواند دروغ بگويد، تنها قادر است از حقيقت دم بزند!((نيچه))
جهان تنها همين دنياي ظاهر است و دنياي حقيقي، دروغي بيش نيست.((نيچه))
نمي توان از همساز بودن با طبيعت، يك اصل اخلاقي براي خود ساخت؛ بايد بر فريب حواس خود پيروز شويم.((نيچه))
بين مردمان كوچك، دروغگويي فراوان است.((نيچه))
پريشاني من از اين نيست كه به من دروغ گفته اي، از اين آشفته ام كه ديگر نمي توانم تو را باور كنم.((نيچه))
سخنان قصار
مردم هر كدام آرزويي دارند؛ يكي مال مي خواهد، يكي جمال و ديگري افتخار. ولي به نظر من دوست خوب از تمام اينها بهتر است.((سقراط))
رويدادهاي
خوش زندگي مثل درختان سرسبز و خرمي است که وقتي از دور به آنها مي نگريم
خيلي زيبا به نظر مي رسند، ولي به مجرد آنکه نزديکشان شده و وارد آنها مي
شويم، زيبايي شان هم از بين مي رود. شما در اين زمان نمي توانيد بفهميد
زيبايي اش به کجا رفته است. آنچه مي بينيد، چند درخت خواهد بود و بس.((آرتور شوپنهاور))
حقيقت، زيباترين برهنگي است و ژرفناي تاثير آن نتيجه سادگي بيانش است.((آرتور شوپنهاور))
مادام
كه مجلات ادبي، معلومات مختصر و پيش پا افتاده ي مردمان معمولي را چاپ مي
كنند، به ويژه ابزار مكارانه اي براي سرقت وقت مردم زيبايي شناس هستند؛
وقتي كه بايد براي پيشرفت فرهنگ به شاهكارهاي اصيل هنري اختصاص يابد.((آرتور شوپنهاور))
مشاهده
دقيق مردم حتي اگر ارزش مصاحبت نداشته باشند مهم و ارزشمند است. هر فرد به
عنوان تصوري از طبيعت، ارزش مشاهده دارد؛ بنابراين بالاترين درجه متعلق به
زيبايي است، زيرا تصوير كامل تر و متعالي تر طبيعت است.((آرتور شوپنهاور))
زيبايي، تصور اصلي و اساسي طبيعت است.((آرتور شوپنهاور))
نابغه
در شرايط مساعد و با تلاش پيگير و اشتياقي سستي ناپذير، زندگي را وقف
توليد، تحصيل، ساخت و ساز و باروي، طرح ريزي، بنيانگذاري، برقرارسازي و
زيبايي بخشي مي كند و همواره به اين مي انديشد كه براي خود كار مي كند.((آرتور شوپنهاور))
زيبايي اگرچه مايه شرافت است، اما در معرض هزاران شر و آفت است.((آرتور شوپنهاور))
زن زشت در دنيا وجود ندارد. تنها برخي از زنان هستند که نمي توانند خود را زيبا جلوه دهند.((جرج برنارد شاو))
فرد خردمند و هوشيار، هرجا گام نهد، نيك بختي و آسودگي خاطر، همراه او است؛ زيرا در جهان به جز خوبي و زيبايي، چيزي نمي بيند.((ويليام شكسپير))
آه كاش دوران زيباي عشق جوان تا ابد سبز مي ماند!((فريدريش شيلر))
به
زنان خود به [ ديده ] احترام بنگريد. آنها گلهاي آسماني را در بستر زمين
مي كارند و جامه دلپذير و زيباي عشق را مي آرايند و در پرده پاكدامني،
احساسات لطيف را مي پرورانند.((فريدريش شيلر))
همه ي چيزهاي زيبايي را كه مي بيني، به ذهن بسپار، تا هميشه با تو باشند، حتي در زمانهايي كه آنها را نمي تواني ببيني.((ژان پل سارتر))
زيبايي را آنگونه كه احساس ميكنيم، امري ستايش ناپذير است؛ آنچه هست يا آنچه معني [ =چَم ] ميدهد، هيچگاه بيان شدني نيست.((جرج سانتايانا))
چيزي كه زيبا باشد بي گفت و گو مفيد هم هست.((آنتوان دوسنت اگزوپري))
چيزي كه كوير را زيبا مي كند اين است كه يك جايي يك چاه قايم كرده است.((آنتوان دوسنت اگزوپري))
چه خانه باشد، چه ستاره، چه كوير، چيزي كه اسباب زيبايي اش مي شود نامرئي است.((آنتوان دوسنت اگزوپري))
زماني
كه با دشواريها و مسائل خود، برخورد مناسب ميكنيد و آنها را به
فرصتهايي جهت رشد و دگرگوني شخصي بدل ميسازيد، زندگاني خود را به سفري
زيبا، پر ماجرا و هيجانانگيز بدل خواهيد كرد.((آنتوني رابينز))
خوبي و زيبايي زندگي در اين است: “آن گونه كه هست، هست، نه آن گونه كه ما ميخواهيم باشد.”((آنتوني رابينز))
در
هر زمان كه مي انديشيد سطح مهارت شما به بالاترين اندازه رسيده است، كسي
را مي يابيد كه در سطحي بالاتر از شما قرار دارد و اين، يكي از جنبه هاي
زيباي زندگي است كه مايه ي رشد و پيشرفت هميشگي مي شود.((آنتوني رابينز))
پرمغزترين
مطالب، زيباترين انديشه ها و هوشمندانه ترين انتقادات به طور مطلق بي معني
هستند، مگر آنكه مخاطب، معنا و احساس آنها را درك كند.((آنتوني رابينز))
انسانهاي
خوشبخت و شادمان، كساني هستند كه اين شايستگي و توانايي را دارند كه از
تماشاي يك لبخند زيبا، شاد شوند و احساس خوشبختي كنند.((آنتوني رابينز))
گرچه تقليد محض هميشه مردود است، از آشنايي با نثر خوب، ثمره ي بسياري به دست مي آيد؛ به ويژه در پروراندن زيبايي وزن نثر.((برتراند راسل))
زيبايي
در مرحله ي نهايي تبديل پذير به رياضيات است؛ درك زيبايي زماني به دست مي
آيد كه شخص بر كردار مبتني بر مباني رياضي جهان شناسايي يابد.((افلاطون))
اگر انسان، كسي را جز به عمد بكُشد، اين خطا كوچكتر از آن است كه او را در جستار زيبايي و نيكي و دادگري و قانون فريب دهد.((افلاطون))
آنچه سودمند است، زيباست و آنچه زيانآور است، زشت.((افلاطون))
چه سزاوار است كه آدمي در آميزش با صاحبان جمال، خود را نيز به زيبايي و آراستگي بيارايد.((افلاطون))
هيچ
كاري به خودي خود زشت يا زيبا نيست، بلكه هر كاري كه به وجه زيبايي انجام
گيرد، زيباست و اگر به شيوه زشت و ناپسندي انجام گيرد، زشت است.((افلاطون))
مگر لازم است آنچه زيبا نيست زشت باشد؟((افلاطون))
نغمه و وزن موسيقي تاثير فوق العاده اي بر روح انسان دارد و اگر درست به كار رود، مي تواند زيبايي را در روياهاي روح جايگزين كند.((افلاطون))