تنظیم وجمعیت خانواده

جنبه‌هاى بهداشت تنظيم خانواده

سلامتى و تنظيم خانواده يک ارتباط دوطرفه دارند. پيامدهاى بهداشتى تنظيم
خانواده توسط گروه عملى سازمان جهانى بهداشت تحت عنوان جنبه‌هاى بهداشتى
تنظيم خانواده ليست شده و توضيح داده شده‌اند و بر اساس عناوين زير
طبقه‌بندى مى‌شوند:

سلامت زنان:

– مرگ و مير مادران به‌ علل عوارض ناشى از بارداري

– ابتلاء زنان در سنين بارورى به بيمارى‌ها

– وضعيت تغذيه (تغييرات وزن، سطح هموگلوبين و غيره)

– عوارض قابل پيش‌گيرى باردارى و سقط

سلامت جنين:

– مرگ و مير جنين (مرگ زودهنگام و ديرهنگام جنين)

– تکامل نابهنجار

سلامت نوزاد و کودک:

– مرگ و مير نوزادان، شيرخواران و کودکان در سنين پيش از دبستان

– سلامت نوزاد در بدو تولد (وزن هنگام تولد)

– آسيب‌پذيرى در برابر بيمارى‌ها

سلامت زنان

حاملگى براى بسيارى از خانم‌ها با مشکلات بعضاً جدى همراه است و
ممکن است سلامت مادر را به خطر بياندازد و يا حتى جان او را تهديد کند. در
بسيارى از کشورهاى در حال توسعه خطر مرگ ناشى از حاملگى ۱۰ تا ۲۰ برابر
بيشتر از کشورهاى توسعه يافته است. خطر، با افزايش سن مادر و بعد از تولد
بچه سوم يا چهارم افزايش مى‌يابد. تنظيم خانواده با دخالت در چرخه بارورى
زنان، آنان را در کنترل تعداد بچه‌ها، فاصله بين آنها و زمان حاملگى و
بچه‌دار شدن کمک مى‌کند و بنابر اين از ميزان مرگ و مير و ابتلاء آن کاسته و
سلامت آنها را بهبود مى‌بخشد. تأثير برنامه‌هاى تنظيم خانواده اساساً از
طُرُق زير حاصل مى‌شود:

– حاملگى‌هاى ناخواسته

هدف اساسى
تنظيم خانواده پيش‌گيرى از حاملگى‌هاى ناخواسته است. حاملگى ناخواسته ممکن
است به سقط تحريک شده بيانجامد. از ديدگاه بهداشتي، سقط‌هاى خارج از مراکز
درمانى (سقط‌هاى جنائي) يکى از خطرناک‌ترين نتايج حاملگى‌هاى ناخواسته است.
در اين مورد بايد به مادران ازدواج نکرده که به‌ ويژه در خطر بيشترى هستند
توجه خاصى وجود داشته باشد. شواهدى در دست است که نشان مى‌دهد اختلالات
روانى در مادرانى که حاملگى‌هاى ناخواسته داشته‌اند بيشتر ديده مى‌شود.

– محدود کردن تعداد تولدها و فاصله‌گذارى بين آنها

حاملگى‌هاى
مکرر خطر مرگ و مير و ابتلاء ناشى از عوارض باردارى را بالا مى‌برد. اين
خطر با هر حاملگى که بعد از باردارى سوم رخ مى‌دهد افزايش مى‌يابد و ميزان
آن خصوصاً با هر حاملگى که بعد از پنجمين باردارى اتفاق بيافتد به شدت
افزوده مى‌شود. شيوع پارگى رحم و آتونى آن و هم‌چنين شيوع مسموميت حاملگى
اکلامپسى و جفت سرراهى با بالا رفتن تعداد باردارى‌ها، افزايش مى‌يابد.

کم‌خونى يکى از مشکلات مادرانى است که تعداد زيادى بچه دارند و
شيوع مرده‌زائى نيز با بالا رفتن تعداد زايمان‌ها افزايش مى‌يابد. پيامدهاى
جسمى حاملگى‌هاى متعدد وقتى بهتر روشن مى‌شود که بدانيم سرطان دهانهٔ رحم
با تعداد بالاى زايمان رابطه دارد. تنظيم خانواده تنها راهى است که اندازه
خانواده را محدود مى‌کند و فاصله بين تولدها را در جهت بهبود وضعيت سلامت
مادران، کنترل مى‌نمايد.

– تعيين زمان بچه‌دار شدن

به ‌طور کلى
مادرانى که زير ۲۰سال و بالاى ۳۰ تا ۳۵ سالگى باردار مى‌شوند در خطر
بيشترى براى مرگ، قرار دارند. در بسيارى از کشورها، عوارض حاملگى و زايمان
از اين الگو تبعيت مى‌کند و بيشترين ميزان را در زنان زير ۲۰ سال و بالاى
۳۵ سال دارد.

سلامت جنين

تعدادى از نقايص مادرزادى (مثل سَندرُم داون) با افزايش سن مادر
در ارتباط است. چنين ناهنجارى‌هاى جنينى با تنظيم زمان تولد کودک نسبت به
سن مادر، قابل پيش‌گيرى است. به ‌علاوه فقط با پيش‌گيرى کامل از حاملگى‌هاى
ناخواسته و عقيم‌سازى اجبارى بالغينى که از بعضى بيمارى‌هاى خاص مثل جذام و
سايکوز (روان‌پريشي) رنج مى‌برند، مى‌توان کيفيت جمعيت را بالا برد. با
دانش کنونى ما اندازه‌گيرى همه تأثيرات ژنتيکى تنظيم خانواده بسيار مشکل
است.

سلامت نوزاد و کودک

موضوعات مربوط به تنظيم خانواده رابطه بسيار زيادى با طب کودکان
دارد. به‌ نظر مى‌رسد اگر تنظيم بُعد خانواده و فاصله‌گذارى بين تولدها،
توسط همه رعايت شود، منافع زيادى از جهت سلامت کودکان، حاصل مى‌گردد. اين
فوايد عبارتند از:

– مرگ و مير کودکان

به خوبى معلوم شده
است که هرگاه فاصله باردارى‌ها کمتر شود مرگ و مير کودکان بالاتر مى‌رود.
تولدهائى که ۲ تا ۳ سال از هم فاصله دارند براى کاهش مرگ و مير کودکان
مناسب به ‌نظر مى‌رسند. بنابر اين تنظيم خانواده ابزار مهمى در جهت تضمين
حيات همه بچه‌ها در خانواده است.

– رشد، نمو و تغذيه کودکان

فاصله‌گذارى
بين تولدها و بُعد خانواده عوامل مهمى در رشد و نمو کودک هستند. بچه‌ها
وقتى بيشترين سهم خود را از عشق و محبت و مراقبت، شامل تغذيه‌اى که نياز
دارند، دريافت مى‌کنند که بُعد خانواده کوچک بوده و فاصله بين تولدها کنترل
شده باشد. به ‌عبارت ديگر، تنظيم خانواده، در جلوگيرى از سوء‌تغذيه مؤثر
است.

– بيمارى‌هاى عفونى

بچه‌هائى که در
خانواده‌هاى پُرتعداد زندگى مى‌کنند بيشتر مبتلا به عفونت مى‌شوند خصوصاً
عفونت‌هاى دستگاه گوارش، دستگاه تنفسى و عفونت‌هاى پوستي

– بهره هوشى

مطالعات نشان مى‌دهد بچه‌هائى که در خانواده‌هاى پُرتعداد زندگى مى‌کنند بهره هوشى کمترى دارند.



(Unmet need in Family Planing) نيازهاى برآورده نشده براى تنظيم خانواده

مفهومى که نهايتاً به نيازهاى برآورده نشده، در تنظيم خانواده تبديل شد
در دهه ۱۹۶۰ به‌ وجود آمد. در اين سال‌ها داده‌هاى حاصل از بررسى‌هاى مربوط
به ميزان آگاهي، نگرش و عملکرد (KAP) در مورد تنظيم خانواده فاصله‌اى را
بين مقاصد زنان در مسائل بارورى و رفتار آنان نشان داد. اصطلاحى که خيلى
رايج شد و توضيح ‌دهنده وضعيت اين گروه بود، خلاء KAP – gap – KAP
مى‌باشد. اولين مقاله‌اى که اصطلاح نيازهاى برآورده نشده را استفاده کرد
در سال ۱۹۷۷ منتشر شد. در سال ۱۹۷۸، براساس داده‌هاى حاصل از بررسى جهانى
بارورى که در پنج کشور آسيائى انجام شد، Charles westoff، اولين برآورد
مقايسه‌اى نيازهاى برآورده نشده را براى کنترل مواليد انتشار داد.

بسيارى از زنانى که از نظر جنسى فعال هستند، ترجيح مى‌دهند که
حامله نشوند معهذا خود و شريک جنسى آنها از هيچ روش پيش‌گيرى از باردارى هم
استفاده نمى‌کنند. اين زنان به ‌عنوان کسانى که نياز برآورده‌ نشده‌اي
براى تنظيم خانواده دارند محسوب مى‌گردند. اين مفهوم معمولاً براى زنان
ازدواج کرده به ‌کار مى‌رود. ولى مى‌تواند براى زنان ازدواج نکرده که از
نظر جنسى فعال هستند و نيز براى مردان هم به‌ کار رود اما اندازه‌گيرى آن
فقط محدود به زنان ازدواج کرده است. نياز برآورده نشده مى‌تواند يک مفهوم
قوى در تنظيم خانواده باشد و تلاشى را در برنامه تنظيم خانواده ايجاد
مى‌کند تا بتوان به ميليون‌ها زنى هم که نگرشى مشابه استفاده‌ کنندگان از
وسايل پيش‌گيرى از باردارى دارند ولى به دليلى يا دلايلى از اين وسايل
استفاده نمى‌کنند، دسترسى يافته و ارائه خدمت کرد.

دلايل زير از رايج‌ترين دلايل براى نيازهاى برآورده نشده
مى‌باشند: خدمات نامطلوب و خدماتى که رضايت فرد را جلب نمى‌کنند، نبود
آگاهي، ترس از عوارض روش‌هاى پيش‌گيرى از باردارى و مخالفت از طرف شوهر يا
بستگان. نياز برآورده نشده بر اساس پاسخ زنان به پرسش‌هاى انجام شده در
پژوهش‌ها تعريف مى‌شود.

گزارشات جمعيت، در سال ۱۹۹۶ برآورد کرده است که حدود ۱۰ ميليون زن
در کشورهاى در حال توسعه نياز برآورده نشده دارند. در هند شمار زنان
ازدواج کرده با نياز برآورده نشده بيشتر از ساير کشورها است و حدود ۳۱
ميليون نفر مى‌باشند. در کشورهاى در حال توسعه به‌ طور کلي، به استثناء
چين، حدود ۲۰ درصد زنان ازدواج کرده در سن بارورى نياز برآورده نشده دارند.

اختلافات زيادى بين اين درصدها در مناطق و کشورهاى مختلف وجود
دارد. بيشترين سطح نياز برآورده نشده در آفريقاى sub – saharan مى‌باشد. در
اين منطقه در بعضى کشورها بيشتر زنان ازدواج کرده به‌ جاى اينکه روش‌هاى
پيش‌گيرى از باردارى استفاده کنند، نياز برآورده نشده دارند. به ‌هر حال به
‌خاطر جمعيت زياد در قاره آسيا، همان‌‌طور که در جدول (نياز برآورده نشده،
بررسى‌هاى بهداشتى و جمعيت‌شناختى در بعضى کشورهاى آسيائي) نشان داده شده
است، بيشتر زنانى که نياز برآورده نشده دارند، در اين قاره زندگى مى‌کنند.

جدول نياز برآورده نشده، بررسى‌هاى بهداشتى و جمعيت‌شناختى در بعضى کشورهاى آسيائى

کشور و سال بررسى تعداد نيازهاىبرآورده نشده(ضرب‌ در ۱۰۰۰) درصد زنان ازدواجکرده در سن بارورىبا نياز برآورده نشده درصد زنان ازدواجکرده در سنين بارورىکه از روش‌هاى جلوگيرىاز باردارى استفاده مى‌کنند
کل فاصله‌گذارى محدودکردن کل فاصله‌گذارى محدودکردن
هند (۱۹۹۲) ۳۱۰۰۵ ۲۰ ۹ ۱۱ ۴۱ ۳ ۳۷
بنگلادش (۱۹۹۴) ۴۴۰۰ ۱۸ ۱۰ ۸ ۴۵ ۱۱ ۳۴
نپال (۱۹۹۱) ۹۷۰ ۲۸ ۱۲ ۱۵ ۲۳ ۱ ۲۲
پاکستان (۹۱ – ۱۹۹۰) ۵۷۳۸ ۳۲ ۱۷ ۱۵ ۱۲ ۲ ۱۰
سرى‌لانکا (۱۹۸۷) ۳۳۲ ۱۲ ۷ ۵ ۶۲ ۱۳ ۴۹
تايلند (۱۹۸۷) ۹۹۹ ۱۱ ۶ ۶ ۶۶ ۱۶ ۵۰
اندونزى (۱۹۹۱) ۴۴۲۷ ۱۴ ۸ ۶ ۵۰ ۱۹ ۳۱
فيليپين (۱۹۹۳) ۲۵۱۲ ۲۶ ۱۳ ۱۳ ۴۰ ۹ ۳۱



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top