تفکر از نظر اسلام

روش و هدف تفکر از ديدگاه اسلام

ه طور كلى جايگاه فكر (چه خوب چه بد) در اسلام چيست و چه تأثيراتي در زندگي وسعادت فرد دارد؟

حضرت امام خميني (رحمه الله) در تعريف تفكر ابتدا به همان تعريف كلي و
منطقي آن اشاره مي كنند و تفكر را فرايندي مي دانند كه در طي آن سلسله اي
از امور معلوم و مشخص در كنار هم قرار مي گيرند تا امري مجهول را، واضح و
روشن سازند(شرح چهل حديث، ص، 191)كه اين همان تعريف حكمايي چون ابن سينا
است.
اما براي تعريف اخلاقي آن، تعبير خواجه عبدالله انصاري را بهترين تعبير معرفي مي كنند:
خواجه عبدالله انصاري قدس سره مي گويد: تفكر جستجو نمودن «بصيرت» است – كه
چشم قلب است- برا ي رسيدن به مقصود نتيجه، كه غايت كمال، آن است و معلوم
است مقصد و مقصود، سعادت مطلقه است كه به كمال علمي و عملي حاصل آيد.( آداب
الصلوه، ص 204.)
بنابراين حضرت امام (رحمه الله) با اعراض از تعريف منطقي، انديشيدن در هر
موضوعي را تفكر ممدوح و سفارش شده نمي دانند؛ بلكه مطلوب و هدف انديشه بايد
امري شايسته و مفيد و در پي يافتن راهكارهاي علمي و عملي در جهت كسب سعادت
دنيا و آخرت باشد.
به طور کلي سيستم اطلاعات هر شاخه اي از علوم و اطلاعات چه بشري و چه الهي
به صورت هرمي است و در حالت هرمي اطلاعات دو نوع اطلاعات دامنه اي و قله اي
وجود دارد.
در اسلام به عنوان يک مکتب الهي نيز دو نوع اطلاعات داريم. 1- اطلاعات جزئي
که در دامنه هرم قرار مي گيرند و بيشتر از جنبه هاي تاکتيکي و يا تکنيکي
برخوردارند. 2- اطلاعات کلي که در راس هرم جايگاه دارند و قانون و انديشه
استراتژيکي مسلط و کلي حاکم بر تمامي اطلاعات اعتقادي, اخلاقي و عملي را
بيان مي کنند.
با اين مقدمه به ذکر نکاتي براي تبيين دقيق چيستي تفکر مي ردازيم:
نکته1- اين دو نوع اطلاعات و علم روي هم سيستم اطلاعاتي کامل و جامعي را به
صورت يک مکتب سازنده انسان و جامعه و داراي استراتژي و تاکتيک و تکنيک
ارايه مي دهند.
2- اطلاعات جزئي در علوم ديني بسيار فراگير و در دسترس است و بيشتر کساني
که سخن مي گويند و مي نويسند از اين اطلاعات بهره دارند اما اطلاعات کلي و
هرمي به راحتي بدست نمي آيد.
3- تا کسي به راس هرم و انديشه کلي يک مکتب و دين اشراف نيابد, نمي توان او
را انديشمند و متفکر آن مکتب و دين عنوان کرد, زيرا چنين شخصي نمي توند
ادعا کند که به صورت سيستيم راهبرد اين مکتب را براي انسان و جامعه مي داند
و نمي تواند در موضع رهبري جامعه قرار بگيرد.
4- تفکر راهي است که انسان فرهيخته و باسواد و تحصيل کرده و مطلع براي پي
بردن به راس قله انديشه مکتب و دين از درون خود طي مي کند و با رسيدن به
راس قله در جايگاه عالم و متفکر مي نشيند.
5- بنابراين تعريف منطقي از تفکر که گفته مي شود: تفکر جمع کردن اطلاعات
جزئي دانسته شده براي پي بردن و کشف مجهول است, صحيح است ولي بايد اشاره
شود که اين مجهول چيست تا حرکت فکري انسان مبهم نباشد و بداند به دنبال چه
مقصدي حرکت مي کند.
6- انديشه کلي اسلام توحيد است و يک انديشمند و عالم ديني حتما بايد با
آشنا شدن با اطلاعات و علوم ديني روح توحيد را در آنها کشف نمايد و بداند و
برسد به اين نکته که راس هرم اطلاعات ديني و هدف تمامي اخلاق و احکام عملي
اسلام و ساير اديان رسيدن به عبوديت و بندگي خدا و يکتابيني و يکتا پرستي
است.
7- آنچه در آيات و روايات در زمينه تفکر وارد شده است نيز به درک صحيح توحيد مي انجامد و دعوت به تفکر با اين هدف انجام شده است.

جايگاه تفكر در قرآن:
در قرآن كريم آيات متعددي وجود دارد كه انسان ها را به انديشه و تعقل فراخوانده است.
و در بسياري از آيات خود، متفكران، انديشه وران و آنان كه در مقام فهم
واقعيات و شكل گيري از آن واقعيات هستند را به بهترين صورت، تمجيد كرده است
و آنان را كه از حقيقت گريزانند، سخت مورد نكوهش قرار داده است.
از جمله محورهاي اساسي كه قرآن انسان را به تفكر در مورد آنها تشويق مي كند، عبارتند از:
1-تفكر در جهان خلقت
«ان في خلق السموات والارض و اختلاف الليل و النهار لآيات لاولي الالباب
—همانا در خلقت آسمان ها و زمين و رفت وآمد شب و روز، نشانه هايي از
(حكمت) است براي خردمنداني كه بينديشند. »( آل عمران:190 )
2-تفكر در احكام و آيات الهي
«كذلك يبين الله لكم الآيات لعلكم تتفكرون —خداوند آياتش را به روشني
بيان مي كند، باشد كه شما درآن تفكر و تعقل كنيد. »( بقره:219)
3-تفكر در تحولات تاريخي
اطلاع از تحولات ملت هاي گذشته و انگيزه ها و عواملي كه باعث پيشرفت يا عقب
ماندگي آنان شده، عقل انساني را پرورش مي دهد، لذا قرآن سفارش مي كند:
«قل سيروا في الارض ثم انظروا كيف كان عاقبه المكذبين —بگو: روي زمين
گردش كنيد؛ سپس بنگريد سرانجام تكذيب كنندگان آيات الهي چه شد؟!»(
انعام:11)
تفكر از منظر روايات:
در روايات معصومين (ع) و سخنان گهربار ايشان، مطالب بسيار ارزشمندي در باب تفكر بيان شده است.
1-فضيلت تفكر در روايات
امام صادق(ع) مي فرمايند:«بيشترين عبادت ابوذر، تفكر و عبرت گرفتن بود.»( خصال،ص 42)
امير مؤمنان (ع) نيز يكي از خصوصيات بارز مؤمن را تفكر او در جوانب كارها مي داند:
«المؤمن … مغمور بفكرته— مؤمن در افكار خويش غوطه ور است. » ( نهج البلاغه،ص 533، حكمت 333)
و در جايي ديگر شأن و منزلت عقل به عنوان قوه تفكر را بيشتر از دين و حيا مي دانند:
جبرئيل بر آدم (ع) وارد شد و گفت: اي آدم! من مأمور شدم كه تو را بين سه
چيز اختيار دهم تا يكي از آن سه چيز را انتخاب كني و دو تا را رها كني و آن
سه چيز، عقل حيا و دين است. آدم(ع) گفت: من عقل را اختيار كردم. جبرئيل به
حيا و دين گفت: برخيزيد و عقل را واگذاريد، آن دو گفتند: اي جبرئيل! ما
مأمور شديم با عقل باشيم هر كجا باشد،گفت: پس شما به همراه عقل باشيد و خود
عروج كرد و به آسمان رفت.( الكافي، ج1،ص 10،ح2)
اين حديث نوراني بيانگر آن است كه هر كجا عقل باشد، حيا (دوري از گناه) و
دينداري و عبادت نيز هست، اما در عبادت و دينداري، ممكن است تعقل نباشد، در
حالي كه ارزش هر عبادت و ديانتي به ميزان عقل فرد است.
2-اشاره به موضوع تفكر در روايات
در قبل اشاره شد كه هر تفكري ممدوح و پسنديده نيست، بلكه ارزش تفكر به
موضوع آن و نتايج حاصل از آن است . علاوه بر كتاب آسماني ما كه بسياري از
موضوعات تفكر را در پيش روي انسان قرار مي دهد، روايات معصومين(ع)نيز دراين
زمينه نقش بسزايي دارند؛ از آن جمله:
امير مؤمنان (ع) مي فرمايند:«لاعباده كالتفكر في صنعه الله —هيچ عبادتي
مانند تفكر و مطالعه در مصنوعات (آفريده هاي ) الهي نيست. » (
بحارالانوار،ج1،ص 88، ح13)
امام صادق(ع) با فضيلت ترين تفكر را، تفكر در اسما و صفات خدا مي دانند، نه
در چگونگي ذات او:«افضل العباده إدمان التفكر في الله و في قدرته—بهترين
عبادت تفكر و انديشه در بزرگي خدا و اسما و صفات او و بزرگي او است. » (
الكافي،ج2، ص 55، ح3)
از امام صادق(ع) درباره حديث «يك ساعت تفكر، از عبادت يك شب بهتر است .»
سؤال و توضيح خواسته شد، ايشان فرمودند:«يمر بالخربه او بالدار فيقول: اين
ساكنوك؛ اين بانوك، ما لك لا تتكلمين( معناي اين تفكر يعني اينكه) اگر از
ويرانه يا خانه اي عبور كرد، بگويد: آنان كه در تو ساكن بودند، آنان كه تو
را ساختند، كجايند؟ تو را چه مي شود؟ چرا سخن نمي گويي؟!» (همان،ص 54، ح2)
3-نتايج تفكر در روايات
امير المؤمنين (ع) مي فرمايند:«التفكر يدعو إلي البر و العمل به—انديشه
وفكر، انسان را به نيكويي و عمل به آن مي كشاند. »؛ (الكافي،ج2، ص 55، ح5)
در نتيجه؛ هر فكري سازنده نيست و سعادت انسان را تأمين نمي كند ؛ بلكه تنها
انديشه اي كه انسان را به قرب الهي برساند ، سعادت او را فراهم مي كند و
عبادت است.
با تفكر صحيح است كه انسان از خواب غفلت بيدار مي شود و تفكر صحيح است كه
سعادت انسان را تضمين مي كند. اميرالمؤمنان علي (عليه السلام) فرمودند:
«نبه بالتفكر قلبك؛ دل خود را با انديشه، آگاه نما» (نقل از كتاب شريف چهل
حديث امام خميني، رضوان الله تعالي عليه، ص 189)
هرمقدار كه تفكر راهگشائي بيشتري داشته باشد ثواب بيشتري دارد بنابراين
تفكر، داراي درجات ومراتبي است كه هرمرتبه اي كه بالاتر است ثواب بيشتري
دارد گاهي يك لحظه تفكر يك هفته انسان را جلو مي اندازد گاهي يك ماه، گاهي
يكسال وگاهي يك عمر.هرچه عميق تر باشد حركت وپيشرفت بيشتري بوجود مي آورد.
مراتب تفكر سازنده:
1- تفكر در حق و اسماء و صفات خالق هستي
2- تفكر در مخلوقات خداوند
3- تفكر در اعمال و رفتار خود و محاسبه نفس:
مرحوم ملا احمد نراقي (رحمةالله عليه) در باب كيفيت تفكر در اعمال و رفتار
خود مي فرمايند: «آدمي در هر شبانه روزي ساعتي به تفكر كار خود بيفتد و
اخلاق باطنيه و اعمال ظاهريه خود را تفحص كند و احوال دل و جوارح خود را
تجسس نمايد. لوح دل را در مقابل خود نهاده آن را ملاحظه كند و دفتر شبانه
خود را گشوده، سر تا پاي آن را مطالعه فرمايد.» (معراج السعادة، ص 120 به
بعد)
ايشان در ادامه توضيح مي دهند كه اگر ديدي در طول روز، به دستورات خداوند
عمل كرده، از معصيت ها و گناهان اجتناب كرده اي، حمد و سپاس الهي را بجاي
آور؛ و اگر ديدي معصيتي از تو سرزده و با رفتار و كردارت، مخالفت امر الهي
نموده اي، توبه كرده و با جبران عمل، به علاج بپرداز.
ايشان در ادامه توصيه مي كنند كه انسان با نظر بصيرت به اعمال خود بنگرد و
ببيند آيا از صفات رذيله اي كه او را به هلاكت مي اندازد، از قبيل بخل و
حسد و كبر و… چيزي در وجود او هست يا نه؛ و با چراغ فكر همه زواياي وجودش
را تفحص كند تا مبادا با اين صفات مهلكه خداي خود را ملاقات كند!
در فقه الرضا (عليه السلام) آمده است: «انديشيدن آينه توست؛ بدي ها و خوبي هايت را به تو نشان مي دهد.» (ميزان الحكمة، ج10، ح16209)
امام علي (عليه السلام): انديشه كردن در خوبي ها، انگيزه بكار بستن آن ها مي شود.
امام علي (عليه السلام): ريشه سالم ماندن از لغزش ها، انديشيدن پيش از عمل كردن است و سنجيدن پيش از سخن گفتن.
4- فكر كردن به نعمت هاي خدا:
امام علي (عليه السلام): انديشيدن در باره نعمت هاي خدا، نيكو عبادتي است.
5- تفكر در باره باقي بودن آخرت و فاني بودن دنيا:
امام علي (عليه السلام): تميز دادن (تشخيص دادن) ماندني (آخرت) از رفتني (دنيا)، از شريف ترين انديشه ها است.
6- تفكر در قرآن كريم:
پيامبر خدا (صلي الله عليه و اله وسلم): سهم ديدگان خود را از عبادت به
آنان دهيد. عرض كردند: اي رسول خدا! سهم آن ها از عبادت چيست؟ فرمود:
نگريستن به قرآن و انديشيدن در آن و پند گرفتن از شگفتي هايش.
7- فكر كردن در سرنوشت گذشتگان و مطالعه تاريخ



اهميت تفکر در اسلام

چرا در اسلام 1 ساعت تفكر بهتر از 70 سال عبادت است ؟ براي چه در اسلام عالم مقام بالايي دارد

مقام عالم
عالم مقام بالايي دارد چون نه تنها حامل علم، بلكه خود نيز داراي علم است
؛علم ارزش ذاتي دارد، ارزش ذاتي يعني اين كه كسي به علم ارزش نداده، بلكه
همانطوري كه طلا ونقره وبعضي از فلزات ذاتا داراي ارزشند ، علم نيز چنين
است ؛ لذا عالم نيز ارزشمند است ومقام بالايي دارد .
اما چرا تفكر يك ساعت ارزش 70 سال عبادت را دارد ؟
در دين اسلام هر مسلماني در طول روز بايد دقايقي را صرف عبادت خداوند متعال
نمايد.پنج وقت نمازهاي واجب يوميه ، خواندن دعا و انجام ديگر مستحبات جزوي
از عبادت روزانه ي يك فرد مسلمان است .
اما آيا عبادت فقط در اين اعمال خلاصه مي شود ؟ يا اينكه اعمال ديگر هم مي توانند جزو عبادات مسلمان واقع شوند ؟
بايد دانست كه دين اسلام ديني است بر پايه ي عقل وتفكر كه گرچه به عبادات
بدني مانند نماز و روزه و غيره دستور مي دهد اما بخش اعظم ايمان را در تعقل
وتفكر جستجو مي كند .چنانكه وجود آيات متعدد قرآن كريم در باب تفكرو تأمل و
تدبر گواه اين مدعاست .« أفلا يتدبرون القرآن ولو كان من عند غير الله
لوجدوا فيه اختلافا كثيرا» آيا درباره قرآن نمي‌انديشند؟! اگر از سوي غير
خدا بود، اختلاف فراواني در آن مي‌يافتند.(1)
و در جايي ديگر مي فرمايد : «أفلا يتدبرون القرآن أم على قلوب أقفالها» آيا
آنها در قرآن تدبر نمي‌كنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟! (2)
در واقع دين اسلام با اين اهميتي كه براي تفكر و تأمل و انديشيدن قائل شده
است مي خواهد جايگاه ويژه آن را در گرايش بيشتر انسان به پرستش پروردگار
يادآور شود ،
چه ، اساس هر عملي چه نيك و چه بد تفكر است .به عبارت ديگر انديشيدن درست
انسان را به سمت با خدا بودن سوق مي دهد و نينديشيدن وافكار بد او را به
طرف شيطان مي كشاند .
پيامبر اسلام ( ص) مي فرمايد : « تفكر مي خواند آدمي را به نيكويي وعمل به آن »(3)
اما آنچه كه به نام تفكر يا تأمل و يا انديشيدن در قرآن و احاديث و متون
اسلامي آمده واقعا ً چه نوع تفكري است ؟ و آيا هر نوع تفكري را عبادت مي
گويند ؟
در پاسخ بايد گفت ؛ آنچه كه در قرآن و احاديث به نام تفكر معروف است سواي
آن فكر كردني است كه روزانه قسمت اعظم ساعات ما را به خود اختصاص مي دهد
.به عبارت ديگر تعقل و تأمل قرآني با « گپ زدن هاي فرسوده ي ذهني » كاملا ً
متفاوت است .
براي توضح بيشتر برآورد محققان را متذكر مي شويم كه : « ذهن ما هر روز در مدت بيداري حدود شصت هزار فكر را برآيند مي كند .
به بياني ديگر روزي شصت هزار بار ، چيزي به نام فكر جديد به هشياري ما وارد
شده و پس از خروج ، فكر ديگري جاي آن را مي گيرد . نكته ي قابل توجه تعداد
غير متعارف افكار نيست بلكه اين حقيقت است كه همان شصت هزار انديشه اي كه
ديروز و روزهاي پيش از آن ، در ذهن ما فرآيند مي شد امروز نيز از ذهنمان مي
گذرد .
در حقيقت دنياي دروني ما همانند كندويي كه مملو از زنبور است ، از انديشه هاي يكسان كه مداوم تكرار مي شوند لبريز است .» (4)
به همين دليل است كه نام اينگونه افكار را «گپ زدن هاي فرسوده ذهني» ناميده
اند زيرا خاصيتي جز فرسايش ذهن و خسته كردن آن ندارند . فكر كردن بيهوده
درباره گذشته يا فكر كردن درباره ي آينده و رؤيا پردازي ها از اين دست
افكارند .
اما نوع ديگري از تفكر كه مورد تأكيد اسلام و قرآن است همانا انديشيدن
درباره آنچه است كه انسان را به خدا نزديكتر مي كند و آن انديشه درباره ي
مخلوقات خداوند اعم از آسمانها و زمين و هر آنچه ميان آنهاست ومنظور از
تفكر در روايات، تفكرى است كه بر معرفت انسان بيافزايد و موجب ارتقا و
تعالى روحى و معنوى او گردد نه تفكر درباره امور بيهوده و بى‏ثمر. بله،
تفكرى كه معرفت را فزونى بخشد، اگر چه اندكى باشد ثمره‏اش بيش از 70 سال
عبادت بدون تفكر است. زمينه‏هاى تفكر را بايستى از قرآن آموخت، مثلاً: تفكر
در آفرينش، تفكر در معاد، تفكر در عظمت پروردگار، تفكر در آيات قرآن و…
قرآن در اين باره مي فرمايد :
« إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيلِ
وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا ينْفَعُ
النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيا بِهِ
الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ
وَتَصْرِيفِ الرِّياحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَينَ السَّمَاءِ
وَالْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يعْقِلُون»(5)
در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و كشتيهايي كه در دريا به
سود مردم در حركتند، و آبي كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن، زمين را
پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنين) در
تغيير مسير بادها و ابرهايي كه ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانه‌هايي است
(از ذات پاك خدا و يگانگي او) براي مردمي كه عقل دارند و مي‌انديشند!
آري انديشيدن درباره ي خلق آسمانها و زمين و چگونگي خلقت انسان به ما
يادآوري مي كند كه اين نظام حتما ً خالقي دارد كه بايد عبادت شود و به
يگانگي ستايش گردد .
و اين نوع تفكر است كه امام صادق (ع) درباره آن مي فرمايد :
« فكر آئينه حسنات است و كفاره ي سيئات و روشني دلها و وسعت خلق . به وسيله
ي آن مي رسد آدمي به آنچه صلاح امر معاد است ، و حاصل مي شود اطلاع بر
عواقب امور و زيادتي در علم و آن خصلتي است كه هيچ عبادتي مثل آن نيست .»
(6)
اكنون بار ديگر اين سؤال را كه تفكر در چه اموري بهتر از هفتاد سال عبادت است؟ بررسي مجددمي كنيم .
الف ) بنابرآنچه گفته شد اينكه انسان بينديشد و در خلقت منظم و بي عيب ونقص
جهان آفرينش تدبر كند ونيز در وجود خود سير كند ، خود را بشناسد و بداند
كه چه گوهر وجودي دارد از هرآنچه بدي وناراستي گريزان مي شود و تنها سر به
آستان حق مي سايد و در همه حال بندگي و پرستش معبود را بر هر چيزي ترجيح مي
دهد .
«الَّذِينَ يذْكُرُونَ اللَّهَ قِيامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ
وَيتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا
خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»
همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آنگاه كه بر پهلو خوابيده‌اند،
ياد مي‌كنند؛ و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مي‌انديشند؛ (و مي‌گويند:)
بار الها! اينها را بيهوده نيافريده‌اي! منزهي تو! ما را از عذاب آتش،
نگاه دار!(7)
شايسته است انسان با دقت به ابعاد آفرينش توجه نموده و آثار قدرت حق را در آن مشاهده نمايد و پيوسته به يادخدا باشد
مشاهده مى‏كنيد كه:
1- دعوت به مطالعه هستى و آفرينش شده است.
2- از آن قدرتى ياد كنيد كه چنين عظمتى را رقم زده است.
3- توجه به اينكه اين همه عظمت بدون حكمت و هدف نبوده است.
4- حال كه چنين است نجات خويش را از خداى سبحان تمنا كنيد، البته آيات
بسيار ديگرى نيز در قرآن مجيدآمده است كه دعوت به مطالعه نشانه‏هاى قدرت
پروردگار مى‏نمايد.
ب) حضرت على(ع) مى‏فرمايد: ولو فكّروا فى عظيم القدرة و جسيم النّعمة لو
جعوا الى الطريق و خافوا عذاب الحريق و لكن القلوب عليلة و البصائر مدخوله ؛
اگر در عظمت قدرت الهى مى‏انديشيدند و همچنين در فراوانى نعمت‏هاى حق
تأمّل مى‏كردند به راهراست برگشته و از عذاب سوزان مى‏ترسيدند. ولى چه بايد
كرد كه دل‏ها مريض و چشم‏ها معيوب گشته و از ديدن و درك كردن حقايق
بازمانده‏اند!.
ملاحظه كنيد كه حضرت مى‏فرمايد: اگر در عظمت قدرت پروردگار مى‏انديشيدند به
پيشگاهش سر خضوع فرود مى‏آورند، و از عذاب دوزخ بر حذر مى‏ماندند.
ج) در حديثى است كه خداى سبحان خطاب به حضرت موسى مى‏فرمايد: اى موسى
نعمت‏هاى مرا براى مردم بيان كنيدكه در آن صورت مردم محبّت مرا در دل‏هاى
خود خواهند گرفت.
د) بابا طاهر عريان در رباعى دلنشين خود مى‏گويد:
به صحرا بنگرم صحراته وينم به دريا بنگرم درياته وينم
به هر جا بنگرم كوه و در و دشت نشان روى زيباى ته وينم
ه) علامه طباطباى نيز مى‏فرمايد: جهان آيت حق است، بنابر اين انسان بايد به
جايى برسد كه همان گونه كه وقتى به آيينه نگاه مى‏كند محو در تصوير مى‏شود
و نظرش به خود آئينه جلب نمى‏شود. وقتى هم كه كوه و در و دشت و درخت وسبزه
و گل‏ها را ديد يا پرندگان رنگارنگ يا حيوانات متنوع و … را مشاهده نمود
از آن همه كمال و زيبايى محو در جمال حق شود و خصوصيات آن اشياء نظر او را
جلب نكند، بلكه جهان را آينه جمال حق ببيند. به هر حال تفاوت مردان خدا و
افراد ديگر در همين است كه آنها وقتى در آسمان سير مى‏كنند، يا در زمين
سياحت مى‏كنند، يا در دريا شناورند، يا به زير دريا مى‏روند، همه جا خدا را
مى‏بينند و ذكر و شكر خدا بر زبانشان جارى است ولى ديگران با بى‏اعتنايى
فقط به زيبايى و نظم طبيعت چشم دوخته و خدايى برايشان مطرح نيست. برخى وقتى
كنار دريا مى‏روند فقط امواج چشم آنها را خيره مى‏سازد ولى گروهى از وراى
امواج، اصل آن آب و ژرفاى دريا را مشاهده مى‏كنند. زهى خسارت كه انسان از
نعمت‏هاى خدا فقط لذت ببرد، ببويد و بنوشد و اشباع شود، اما هرگز به ياد
منعم و آن كسى كه لحظه به لحظه تدبيرآن همه نعمت و هستى را رقم زده نباشد.

جايگاه تفكر و تعقل در قرآن
1- قرآن كريم به اشكال مختلف جايگاه بلند متفكران و دانشمندان را تذكر داده است : (زمر / 9) (مجادله / 11) (زمر / 18).
2- انسان را به تفكر در آفرينش و تفكر در خودشان دعوت كرده است : (آل عمران / 191) (روم / 8).
3- در بسياري از آيات , بدون اين كه صريحا مردم را به تفكر دعوت كند,
استدلال عقلي مي آورد; و بدون اين كه اعتبار تعبدي خود را لحاظ كند با
منكران احتجاج مي كند: (هود / 35) (انبيا
/ 22) (مؤمنون / 91).
4- در تشريع احكام الهي , در بسياري از موارد فلسفه احكام را بيان مي كند,
تا مردم از روي بينش , از آن تبعيت كنند: (عنكبوت / 45) (بقره / 183)
(مائده / 6) (مائده / 91) (طه / 14).
5- در ده ها آيه نشانه هاي خود را به غرض به تفكر واداشتن مردم بيان مي
كند. تعابيري چون : (لعلهم يتفكرون , لعلكم تتفكرون , افلا تتفكرون , لقوم
يتفكرون ) و يا تعابيري چون : (افلا تعقلون , افلم تكونوا تعقلون , لعلكم
تعقلون , ان كنتم تعقلون , لقوم يعقلون , افلا يعقلون ) كه هر يك از آنها
چندين بار تكرار شده است . مطالعه اين آيات دو مطلب را به ما آموزش مي دهد:
اول : اسلام بر خلاف آنچه درباره مسيحيت گفته مي شود انسان را به تفكر و
تعقل دعوت مي كند و ايمان را بر پايه آن مي داند. دوم : موضوعاتي را كه از
ديدگاه قرآن شايسته تفكرند بيان مي كند. شما مي توانيد با مطالعه آيات
مذكور پي ببريد كه قرآن تفكر در چه موضوعاتي را توصيه كرده است .
اين موضوعات را مي توان از ديدگاه قرآن به دو بخش كلي تقسيم كرد به نام :
1) آيات انفسي (خودشناسي ) 2) آيات آفاقي . كه عبارت است از: جهان شناسي ,
تاريخ شناسي و آگاهي از سنن و نظامات الهي در طبيعت تاريخ , فرجام شناسي ,
راهنماشناسي , راه شناسي و غايت همه اين امور ((خداشناسي )) است.
روش تفكر: قرآن كريم روش تفكر صحيح را به طور كلاسيك به انسان آموزش نداده
است زيرا انسان ها به فطرت خود قادر به تفكر هستند. منطقي ها تفكر انسان را
داراي دو عنصر اساسي مي دانند:
1- مواد تفكر: يعني دانسته هايي كه انسان از قبل آموخته است و مي خواهد توسط آنها به مطالب جديدي دست يابد.
2- شكل تفكر: يعني چينش و نظمي كه متفكر به آن دانسته هاي قبلي خود مي دهد
تا به طور صحيح به نتيجه برسد. مثلا انسان از قبل به دو قضيه علم دارد
(بعضي از مصاديق الف ب است ) (همه مصاديق ب ج است ) او از كنار هم قرار
دادن اين دو قضيه به صورت قهري نتيجه خواهد گرفت كه (بعضي از مصاديق الف ج
است (ولي نتيجه نمي گيرد كه (همه مصاديق ((الف )) و ((ج )) است ) در علم
منطق , ارزش علمي انواع مواد تفكر و چينش هاي مختلف در شكل تفكر مطرح شده
است.
تفكر و انديشيدن هميشه مقدمه درست انجام دادن و انجام گرفتن بوده كه در
كارهاى اساسى و زير بنايى خود اصلى محسوب مى‏شده است. ارزش تدبر و تفكر تا
آن جاست كه رسول خدا(ص) فرمود: فكره ساعه خير من عباده سنه؛ انديشيدن يك
ساعت برتر است از عبادت يك سال.
تفكر در چيزهايى كه قرآن به آن دعوت نموده مانند:
الف) تفكر و انديشه انسان در خويش كه چگونه خلق شده است و خلقت او از چه
دقايق و ظرافتى و از چه قوت وضعفى بر خوردار است. قرآن مى فرمايد: افلم
يتفكروا فى انفسهم؛ آيا آنان در وجود خويش انديشه نمى‏كنند؟
ب) تفكر در كرات فضا و آسمان‏ها و خلقت گردش فاصله آنها و… كه مسلم
انديشيدن در اين امور دانش و فرهنگ انسان را بالابرده و رشد مى دهد و اين
امر را خداوند از صفات انسان‏هاى مؤمن مى شمارد.
ج) انديشيدن در مورد گذشتگان (جوامع و افراد موفق و يا شكست خورده) خود
درسى فراموش نشدنى و سازنده است. پرورگار به رسولش حكايت آنان را بيان
مى‏كند و سپس اميد ايجاد تفكر در شنوندگان ايجاد مى‏نمايد:فاقصص القصص
لعلهم يتفكرون؛ حكايت كن داستان و قضاياى گذشتگان را شايد به تفكر و انديشه
بنشينند نگاه كنيد عاقبت دروغ‏گويان چگونه است؟
و در جاى ديگر مى‏گويد: فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين و موارد بسيارديگرى
در قرآن آمده است كه بايد تفاسير را در اين زمينه مطالعه كرد.
و در بعضى از روايات آمده است: اذا قدمت الفكر فى جميع افعالك حسنت عواقبك؛
هر كارى را كه قبل از انجام آن تفكر كنى نتايج زيبايى در پى خواهد داشت
تفكرات منهي !
بايدگفت كه در مواردى تفكر و انديشه نهى شده است. زيرا ممكن است مشكلات و
فسادهايى را در پى داشته باشد. از آن جمله است تفكر در مورد شهوت: من كثر
فكره فى اللذات غلبت عليه؛ كسى كه زياد در شهوات و لذات بينديشد مغلوب
هواها و هوس‏ها خواهد شد
و در جاى ديگر آمده است: «كسى كه در معصيت و گناه تفكر كند به خودش واگذاشته مى‏شود و تأييدات الهى از اوگرفته خواهد شد».
و هم چنين نهى در تفكر ذات حضرت حق جل و على شده است. زيرا انسان مادى نمى
تواند درذات نا متناهى و نا محدود خالقش فكر كند و فكر در آن راه ندارد و
به اشتباه و سيه بختى خواهد افتاد.
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
1- تفكر،شهيد دستغيب. 2- تفكر،محمد على گرامى. 3- چگونه درست فكر كنيم،
مترجم اردوبارى. 4- تفكر از ديدگاه اسلام،عباس محمود عفاد، مترجم عطايى.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top