تسخیر مردان

۱۲ مهارت زنانه برای تسخیر قلب مردها

خانمی هستم ۳۰ساله و شاغل، ۱۲سال است که ازدواج کرده ام.
شوهرم را خیلی دوست دارم ولی به تازگی احساس می کنم علاقه اش به من کم شده
است. لطفا راهنمایی ام کنید». «دختری ۱۸ساله ام. سه ماه است که عقد کرده
ام. اوایل زندگیمان عاشق همسرم بودم و هنوز هم هستم ولی انگار او به من
توجهی ندارد. چه کار کنم که توجه و علاقه همسرم را به خودم بیشتر کنم؟».


جام جم سرا: زوج های جوان باید به تفاوت های زن و مرد توجه داشته باشند و
بدانند که همسرشان با رسم و رسوم و در شرایط متفاوتی نسبت به آن ها بزرگ
شده است. واقعیت این است که زن و شوهر ها فقط از نظر ظاهری با هم متفاوت
نیستند بلکه از بسیاری جهات دیگر نیز با هم تفاوت دارند.


برخی روان شناسان معتقدند که زندگی در جوامع امروزی به زنان در کسب مهارت
هایی چون بیان احساسات، صمیمیت و عشق ورزیدن و… کمک کرده است حال آنکه
مردان را به کنترل و پنهان کردن احساسات، پیروزی در رقابت ها، کسب استقلال
شخصی و… ترغیب می کند پس بیهوده است که در ابتدای زندگی مشترکتان از مرد
زندگیتان انتظار داشته باشید در مهارت هایی که هیچ گونه آموزشی در آن ندیده
است، استاد باشد.


از سویی هرچند مردان نیز زندگیشان را دوست دارند و به آن اهمیت می دهند
ولی ممکن است مدت بیشتری طول بکشد تا احساس خود را بیان کنند؛ زیرا می
خواهند مطمئن شوند کاری که انجام می دهند، درست است.


به گزارش جام جم سرا، در خور ذکر است که بیشتر مردان ترجیح می دهند درباره
احساساتشان غیرمستقیم صحبت کنند و با کارهایی نظیر خرید کردن برای خانه،
زیباسازی محیط، تعمیر وسایل منزل و… دوست داشتنشان را بیان کنند. اما از
آنجا که مردان به عشق، محبت، صبر و حمایت حقیقی زنان نیاز دارند به مرور
زمان در سایه اطمینان و کمک همسران خود می توانند به آنان عشق بورزند؛
بنابراین شما وقتی بهتر درک کنید که همسرتان چه طور احساسات خود را پردازش
می کند، سوء تفاهم های بین شما برطرف می شود و قادر به اداره بهتر روابطتان
خواهید بود و با تلاش خود و به کارگیری مواردی که در ادامه گفته می شود می
توانید ارتباطی خوب و عشقی زیبا را در زندگی مشترک تجربه کنید.


۱- به ظاهرتان توجه داشته باشید


با خودتان صادق باشید و از هیچ تلاشی برای عاشقانه تر شدن زندگیتان کوتاهی
نکنید. عاشق شدن زمانی اتفاق می افتد که ترشح هورمون عشق (اکسی توسین) در
افراد زیاد می شود. زمانی که همسرتان با شما احساس راحتی و آرامش کند، از
دیدن شما لذت ببرد و شما را همواره مرتب و آراسته ببیند به قلمروی عاشقی
نزدیک شده اید و ترشح هورمون اکسی توسین در شما و شوهرتان به میزان حداکثری
خود خواهد رسید.

 


۲- احترام همسرتان را حفظ کنید


به همسر خود احترام بگذارید و با او به گونه ای رفتار کنید و سخن بگویید
که احساس کند برایش ارزش زیادی قائل هستید. در این صورت او هم ترغیب می شود
که به صورت متقابل بیشتر به شما نزدیک شود و با شما احساس همدلی بیشتری
خواهد کرد.

 


۳- بگویید دوستت دارم


اعتماد به نفس او را با تایید تصورات مثبت او نسبت به خودش، تقویت کنید.
اگر روزی یک بار به شوهرتان بگویید که «دوستش دارید» باعث می شود احساس
خوبی در او ایجاد شود. با اطمینان خاطر به اینکه، او می تواند به درستی
بسیاری از کار ها را انجام دهد، کار ها را به او بسپارید.

 


۴- به شوهرتان فرصت جبران بدهید


مرد ها در مواقع سختی به یک پشتیبان نیاز دارند؛ بنابراین در برابر او بی
تفاوت نباشید و برای کمک به او تلاش کنید. همیشه به او برای کسب انرژی
دوباره و متعهد بودن در کار هایش فرصت دهید.

 

 


۵- از شوهرتان قدردانی کنید


شوهرتان را تشویق کنید و وقتی برای رسیدن به هدف خاصی تلاش می کند، مشوق
او باشید. بار ها و بار ها به او بگویید که به او کاملا ایمان دارید. اگر
می توانید هر روز از همسرتان به خاطر تلاشی که برای موفقیت و آسایش در
زندگی مشترکتان کرده است، قدردانی کنید.

 

 


۶- به حریم شخصی او احترام بگذارید


به شوهرتان نشان دهید که نمی خواهید شخصیتش را تغییر دهید و او را همان
طور که هست، قبول دارید. این نکته را هیچ گاه فراموش نکنید که باید برای
خلوت و تنهایی او احترام قائل شوید، همان طور که شما هم گاهی به تنهایی و
خلوت با خودتان نیاز دارید.

 


۷- برای ابراز محبت پیشقدم شوید


برای محبت کردن، منتظر اقدام شوهرتان نباشید و خودتان پیش قدم شوید.
نیازهای عاطفی او را درک کنید و به او قدرت دهید چرا که او عاشق قدرت است و
از قدرتمندشدن لذت می برد و در چنین حالت هایی است که صمیمیتش به بیشترین
میزان ممکن می رسد.

 

 


۸- او را با دیگران مقایسه نکنید


هیچ گاه او را با فرد دیگری مقایسه نکنید و توانایی های او را زیرسوال
نبرید؛ زیرا انتقاد غیرمنطقی و غیراصولی، دشمن صمیمیت است. پس با توجه به
تفاوت های فردی، او را همان گونه که هست، بپذیرید و اگر هم ضعف هایی در
شوهرتان می بینید در موقعیت های مناسب با او صحبت کنید تا با کمک شما، آن
ها را برطرف کند.

 

 


۹- سرزنش و تحقیر ممنوع


از هرگونه سرزنش و تحقیر شوهرتان در جمع های دوستانه و فامیلی به شدت
بپرهیزید، سرزنش و تحقیر او موجب قطع ارتباط کلامی شوهرتان با شما خواهد
شد. همواره او را تمجید کنید و نکات مثبت اخلاقی او را بر زبان بیاورید.
توجه داشته باشید که بی عرضه خواندن او، آب سردی است بر صمیمیت و عشق
متقابل او به شما.

 

 


۱۰- در مواقع عصبانیت پند و اندرز را کنار بگذارید


در لحظه ای که همسرتان عصبانی یا ناراحت است، به همسرتان اندرز ندهید، او
را نصیحت نکنید و سکوتش را نشکنید. احترام به سکوت شوهرتان در چنین مواقعی،
خودش باعث صمیمیت بیشتر بین شما خواهد شد. در خور ذکر است که در یک موقعیت
مناسب، شما می توانید با شوهرتان درباره علت عصبانیتش صحبت و در صورت
لزوم، او را راهنمایی کنید.

 

 


۱۱- تماس چشمی برقرار کنید


هنگام پرسیدن سوالی از همسرتان حتما سوال را به صورت دقیق بپرسید چرا که
مشخص تر شدن سوال به احتمال زیاد، باعث می شود که شوهرتان به سوال شما به
طور جزئی و با دقت بیشتری پاسخ دهد. در ضمن مراقب اشاره های غیرکلامیتان
باشید و برای بهتر شدن گفت و گو سعی کنید حالت چهره تان خنثی باشد، بدنتان
آرام و لحن صدایتان نه بسیار بلند و نه بسیار آرام باشد. در هنگام صحبت با
همسرتان سعی کنید بیشتر لحظات با او تماس چشمی برقرار کنید. همین تماس
چشمی، در ارتباط موثر تر و ایجاد بیشتر صمیمیت تاثیر زیادی در زندگی
مشترکتان خواهد داشت.

 

 


۱۲- انتقاد کنید اما اصولی


مهارت های گوش فرادادن فعال را به کار ببرید. هنگام صحبت دائم با او
مخالفت نکنید و وسط حرفش نپرید. منصفانه بحث کنید و از به کاربردن الفاظ
منفی و جملاتی چون «تو هرگز مرا درک نمی کنی» یا «تو همیشه بی حوصله هستی»
استفاده نکنید از ایجاد احساس گناه در وی و دوباره مطرح کردن اشتباهات
گذشته اجتناب کنید. در زمان حال زندگی کنید و درباره اینکه اکنون چه احساسی
نسبت به او دارید، با شوهرتان صحبت کنید. اگر هم نسبت به کارهای او
انتقاداتی دارید، باید با روش اصولی انتقادهای خود را مطرح کنید.



۵ اصل طلایی زندگی مشترک زن و شوهر

۵ اصل طلایی زندگی مشترک زن و شوهر

یکی از نکاتی که باید در زندگی مد نظر قرار گیرد این است که زن و شوهر
اطلاعات دقیقی از وضعیت جسمی و روحی یکدیگر داشته تا بتوانند به درک
متقابلی از یکدیگر برسند. هر چقدر دانش و اطلاعات زوجین گسترش یابد، این
مسأله به راحتی میسر خواهد شد. لذا باید خانواده های گرامی به این نکته
توجه داشته باشند برای اینکه آرامش بیشتری در محیط خانه مستولی و حاکم
باشد: باید به این اصول اساسی گردن نهاد تا بتوان به تحکیم نهاد خانواده
کمک کرد. روابط سالم و صحیح زوجین زمانی میسر می شود که زوجین در امر
مبادله ی اطلاعات و احساسات، مسایل خاصی را رعایت کنند.

در این بخش، به این مسایل اشاره می شود:

اصل اول:

درک متقابل یا همدلی دوطرفه

یکی از رایج ترین اشتباهات ارتباطی که همه ما مرتکب آن می شویم این است که
گمان می کنیم وقتی کسی را می شناسیم، هر برداشتی که از اعمال، رفتار و
گفتار او داشته باشیم صحیح و درست است.

در این مواقع بیشتر تصور می کنیم که می دانیم طرف مقابل چه می گوید و چه
منظوری دارد، حال آنکه اغلب معنا و مقصود صحیح طرف مقابل را درک نکرده و
دچار نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم.

این نتیجه گیری های شتاب زده و قضاوت های اشتباه همان فرضیه های خانمان
براندازی هستند که به راحتی مهر و عشق میان زن و شوهر را از بین می برند و
سبب ایجاد سوءتفاهم و تنش های عاطف می شوند.

خوشبختانه یا متاسفانه باید گفت که ارتباط حقیقی و موثر جز با درک کردن
دیگران و فهمیدن احساس آنها ممکن نیست و رسیدن به این حد خود نیازمند درک
واقعیت های دیگری است؛ واقعیت هایی همچون :

_ آنچه در ظاهر می بینیم همیشه با واقعیت ها همخوانی ندارد.

_ رفتار، اعمال و گفتاری که از طرف مقابل می بینیم بیانگر همه وجوه واقعی
احساس او نیستند و می بایست به دنبال احساسات واقعی او در پس رفتار، اعمال و
گفتارش باشیم.

_ آنچه پرسیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل بسیار دشوار باشد.

_ آنچه شنیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل دردناک باشد.

_ آنچه ما گمان می کنیم برای طرف مقابل مفید است ممکن است به نفع او نباشد.

_ افراد به شیوه های مختلف احساسات خود را بروز می دهند.

_ هر آنچه ما فکر می کنیم صددرصد درست نیست و هر آنچه دیگران می گویند صددرصد نادرست نیست.

داوری کردن و قضاوت های منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی
ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به
رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند.

 

 

اصل دوم :

درک صحیح تفاوت ها و احترام به آنها

همه ما کم و بیش از متفاوت ظاهرشدن می ترسیم. شاید به این دلیل که نگرانیم
مبادا مضحکه دیگران شویم و یا موجبات شکست و ناکامی خود را فراهم آوریم.
در حالی که تفاوت ها جادویی هستند و می توانند جذب کننده همه موهبت هایی
باشند که خواهان آن هستیم.

در روابط میان زن و مرد، تفاوت های موجود میان این دو جنس در واقع مکمل
آنان بوده و به هر کدام از طرفین این فرصت را می دهد که به تعادل و کمال
برسند. به بیان ساده تر، از آنجا که هرکدام از ما گاهی جذب کسانی می شویم
که به طور کامل با ما تفاوت دارند می توانیم نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی
کنیم و با کمک یکدیگر با مسایل خود کنار بیاییم.

بعد دیگر جادوی تفاوت، تقویت عشق و روابط مهرانگیز میان زن و شوهر است؛
چراکه وقتی تفاوت ها را می پذیریم کم کم متوجه اشتباهات و قضاوت های
ناعادلانه خود می شویم و رنجش کمتری از طرف مقابل به دل می گیریم و تنها در
چنین حالتی است که عشق اصیل نمود پیدا می کند، در حالتی که ما طرف
مقابلمان را با تمام تفاوت ها و شباهت هایی که با ما دارد می پذیریم و دوست
داریم.

 

 

اصل سوم :

داوری نکردن

ما تنها وقتی می توانیم از شر داوری منفی و نادرست خلاص شویم که تفاوت های
میان خود و همسرمان را درک کنیم و احساسات، افکار و امیال خود را به طور
صحیح و با موفقیت به طرف مقابل منتقل کنیم.

داوری کردن و قضاوت های منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی
ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به
رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند.

در حقیقت ما باید دوست بداریم، بپذیریم، قدرشناسی کنیم و احترام بگذاریم
تا بتوانیم داوری کردن را کنار بگذاریم و خود و دیگران را همان گونه که
هستیم و هستند دوست بداریم.

آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که قضاوت منفی ما درباره دیگران
نشان دهنده این است که ما از خودمان راضی نیستیم. چراکه اغلب داوری های
منفی نشانه فرافکنی عقایدی است که در خفا درباره خود داریم و آنها را به
دیگران تعمیم می دهیم.

 

 

اصل چهارم:

قبول مسوولیت برابر برای حفظ یک رابطه

اگر ندانید که شما و همسرتان هر دو به یک اندازه در قبال یکدیگر مسئولید،
ادامه رابطه تا حدودی غیرممکن می شود. همه ما گاه گاهی احساس می کنیم که
مدام صحبت می کنیم، ایثار می کنیم، زحمت می کشیم و رسیدگی می کنیم اما در
مقابل چیزی عایدمان نمی شود.

این رویه قربانی هاست و نشانه آن است که به یک اندازه قبول مسوولیت نکرده و
نمی کنیم. قربانی ها احساس می کنند که توان تغییردادن شرایط را ندارند.
چنین افرادی نمی دانند و یا اعتقاد ندارند که می توانند روابط زناشویی خود
را کنترل و اداره کنند و آن را تغییر دهند.

آنها هرگز باور نمی کنند که اگر به شکل دیگری برخورد کرده بودند نتایج
بهتری به دست می آوردند. قربانی ها نمی خواهند بپذیرند که خود در چگونگی
ایجاد مسایل پیش آمده، نقش داشته اند.

نتیجه احساس قربانی بودن، احساس رنجش و سرزنش است و سرکوب کردن رنجش نه
تنها موجب داروی منفی می شود بلکه یکی از زمینه های بالقوه به هم خوردن
روابط عاطفی است.


اگر مردی با چوب بر سر زنش بکوبد و بر اثر این ضربه از سر زن خون جاری
شود، مرد به راحتی مسوولیت کارش را می پذیرد. اما بیشتر مردان مسوولیت کم
کاری خود در یک رابطه عاطفی را نمی پذیرند چون از چگونگی عملکرد خود بی
اطلاعند.

به همین دلیل شاید بتوان گفت مهم ترین وظیفه زن برای ایجاد مسوولیت برابر
طرفین در یک رابطه این است که احساسات، عواطف و دلخوری های خود را بدون پیش
داوری و قضاوت و بی آنکه رنجشی به دل داشته باشد محترمانه با مرد در میان
بگذارد و به جای سرکوب کردن رنجش و تجربه قربانی بودن، مرد را آگاه کند که
کدام رفتار او باعث واکنش تند زنش شده است.

 

اصل پنجم:

تمرین بخشش

ابراز مهر و عشق نیازمند هیچ کوشش فرساینده ای نیست و اگر ما برای محبت
کردن و مهرورزیدن به تلاش و کوشش بسیار نیاز داریم به این معناست که خود را
فریفته ایم و رنجشی را در خود سرکوب کرده ایم.

بنابراین ما در برابر ایجاد حس رنجش تنها دو راه پیش رو داریم: یا به
راستی ببخشیم، یا اینکه به جای رنجیدن، مسوولیت خود را در قبال آنچه بر سر
رابطه مان آمده است بپذیریم. باید واقع بین باشیم، همه ما قدرت آن را داریم
که شرایط را تغییر دهیم. کافی است بدانیم و درک کنیم که چگونه با رفتار و
گفتار خود واکنش های موردنظر را در رفتار طرف مقابل ایجاد کنیم.

اگر احساس قربانی بودن را کنار بگذاریم و از احساسات و رنجش های خود با
طرف مقابل سخن بگوییم، اگر داوری نکنیم و هیچ کس جز خود را مقصر ردیف اول
ندانیم و اگر بدانیم که این رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و
گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال طرف مقابل ما را رقم می
زند، اگر فراموش نکنیم که سرکوب کردن رنجش ها و پاگذاشتن بر روی دلخوری ها،
خواسته یا ناخواسته تاثیر سوء خود را در طرف مقابل می گذارد و در یک چشم
برهم زدن اساس رابطه ما را از بیخ و بن نابود می کند، می توانیم یک زندگی
زناشویی موفق داشته باشیم.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top