از تفاوت تا تفاهم فرهنگی در ازدواج

از تفاوت تا تفاهم فرهنگی در ازدواج

یکی از مهم ترین دلایل دوری همسران از یکدیگر و نهایتا طلاق آنها،
نداشتن تناسب فرهنگی و اختلاف در نظام ارزشی آنها است. ارزش های فردی و
اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوک و حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن زن
و مرد می تواند زمینه های همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد.

به همین جهت به ویژه در کشور گسترده ما که در قالب یک فرهنگ و جامعه
واحد، از خرده فرهنگ های متعدد (ترک، کرد، عرب و لر و…) برخوردار است، توجه
به این امر در مجموعه ملاک های ازدواج اهمیت خاصی دارد و تفاوت در آنها
زمینه ساز اختلاف ها است.

گاهی تفاوت فرهنگی در بین خانواده های همسران است. این تفاوت خود را
بیشتر در قالب اختلاف نظر در برگزاری مراسم مشترک، برخورد اجتماعی همسران و
رعایت قوانین پیدا و پنهان خانوادگی نشان می دهد. این موضوع همواره
ناخوشایند بوده و گاه تا پایان عمر همت همسران، صرف تلاش برای کم رنگ کردن
این تفاوت ها در بین دو خانواده و نیز در رابطه خودشان می شود.

اما گاهی هم تفاوت فرهنگی در بین خود همسران است. یعنی در سطحی عمیق تر و
بسیار تنش زا تر. در این نوع تفاوت سبک زندگی، اعتقادات، آموخته ها و ارزش
های دو طرف با هم متفاوت است. نبود این تناسب می تواند در زندگی مشترک
مشکل ساز شود.

البته وجود اختلاف در این تناسبات، زمانی مشکل ساز نخواهد بود که طرفین
به صورت منطقی، واقع بینانه و با علم به این اختلافات، همدیگر را به عنوان
شریک زندگی انتخاب کرده باشند و در مورد اختلافات شان، به توافق رسیده
باشند.

ارزش هایتان را بسنجید
چهارچوب هر
خانواده با خانواده دیگر فرق می کند؛ یعنی هر خانواده بسته به زمینه فرهنگی
و تربیتی ای که دارد در فرد تأثیر متفاوتی می گذارد. مثلا اگر یکی در
خانواده ای رشد یافته باشد که فقط نظرات مرد اهمیت داده می شود و دیگری در
خانواده ای بزرگ شده باشد که همفکری والدین وجود دارد، ممکن است این تفاوت
ها سبب مشکل شود. البته واضح است که هیچ کس را نمی توان یافت که مانند
دیگری تربیت شده باشد اما این تفاوت ها باید در حدی نباشد که سبب دو سبک
زندگی متفاوت از همدیگر شود.

در تفاوت بین نظام ارزشی، بحث بر سر این نیست که چه کسی درست می گوید و
چه کسی اشتباه می کند، بلکه مسئله به تفاوت در ارزشهای درونی شده افراد، بر
می گردد. بخش عمده ای از اختلافات زناشویی ناشی از همین تفاوت هاست، تفاوت
در معنای آنچه گفته می شود. تفاوت در نظام ارزشی منجر به تفاوت های بارز
در رفتارها و روابط شما در آینده خواهد شد و لازم است با دقت، چک شوند.

در مواقعی که تفاوت های فرهنگی بین دخترخانم و آقاپسر وجود دارد، تحمل
کردن و نادیده گرفتن نمی تواند کمک کننده باشد. چرا که نهایتا به درگیری
ختم می شود و بین زن و مرد فاصله ایجاد می کند.

قدم به قدم تا سنجش تفاهم فرهنگی
اگر
با فردی آشنا شده اید که احساس می کنید تفاوت فرهنگی میان شما دو نفر وجود
دارد،باید ببینید که چقدر امکان ایجاد تفاهم در این زمینه برای هر دو شما
وجود دارد. اگر قبل از توافق با طرف مقابل، رابطه را رسمی کرده و وارد
ازدواج شوید و مسائلی حل نشده باعث آزار شما شود، آن وقت مجبورید برای
ارتباطاتی که دارید، متحمل هزینه شوید: هزینه های عاطفی، فشار روانی و تنش و
چالش. با پیش فرض تغییر طرف مقابل نمی توان وارد زندگی مشترک شد. یادتان
باشد توافق بر سر تفاوت های فرهنگی اگر از ابتدا حل نشود می تواند زمینه
ساز مشکلات آتی شود.

در چنین مواردی:
1- دیدگاه های خود و همسر آینده تان را بررسی کرده و چک کنید که تفاوت ها در چه حدی است؟

2- بررسی کنید که شما و ایشان حاضر به
پذیرش دیدگاه طرف مقابل هستید یا خیر؟ البته پذیرش به معنی آن نیست که
عقیده خود را نادیده بگیرید، به ویژه عقایدی که هویت تان را نشانه می رود.
تغییرات جزئی می تواند کمک کننده باشد و البته لازم است ایشان هم چنین
دیدگاهی داشته باشند.

3- تا چه حد تمایل دارید به دیدگاه های
همدیگر احترام بگذارید؟ در صورت تمایل به پذیرش (هم از سوی شما و هم از سوی
همسر آینده تان) تا چه حد قادر به قبول کردن دیدگاه های او هستید؟ او تا
چه میزان می تواند دیدگاه های شما را بپذیرد؟

4- مواردی را که با هم به توافق نمی
رسید، چک کنید و ببینید تا چه حد برایتان اهمیت دارد؟ یعنی پذیرش دیدگاه
طرف مقابل در این خصوص به همین صورتی که او مطرح می کند، برایتان قابل قبول
است؟ می توانید از خواسته تان چشم بپوشید و تابع نظر و ارزش های او شوید،
بدون آن که متحمل رنجی طولانی در زندگی تان شوید؟



دیگر نمی توانم خانواده ات را تحمل کنم!!

دخالت پدر و مادرها در زندگی فرزندان شان
یکی از مشکلاتی است که ممکن است در هر خانواده ای وجود داشته باشد. اگر شما
هم با این مشکل روبرو هستید و قصد جلوگیری از دخالت خانواده همسرتان را
دارید با ما همراه شوید.

«دیگر نمی توانم خانواده ات را تحمل
کنم»، «از دست پدر و مادرت خسته شده ام»، «چرا مادرت به من گفت که آن کار
را بکنم» و «چرا پدرت در مهمانی دیشب با من آن طور رفتار کرد» و … . این
ها بخشی از دیالوگ های زن و شوهرهایی است که در مدیریت رفتارها و گفتارهای
شان با خانواده همسر، موفق نبوده اند و گاهی به دلیل نداشتن مدیریت، زمینه
دخالت خانواده های شان را در زندگی مشترک شان ایجاد کرده اند.

باتوجه
به این که پیامک های زیادی در این حوزه به دست ما می رسد، تصمیم گرفتیم
یکی از آن ها را که نکات جالبی هم در آن اشاره شده است با توضیحات کامل تر و
کلی تری چاپ کنیم تا راهکارهایی را به همه زوجینی که در این زمینه مشکل
دارند، ارائه داده باشیم. متن این پیامک به این شرح است :

سوال کاربر :
«
آقایی هستم ۱۹ ساله. ۳ سال است که ازدواج کرده ام و تازه مجلس دامادی ام
را گرفتم. همسرم به مادرش وابسته است. به او می گویم برویم یک شهر دیگر
زندگی کنیم تا شرایط زندگی مان خیلی بهتر شود؛ ولی همسرم می گوید: « نه! » 
همیشه هر اتفاقی در زندگی مان می افتد سریع آن را به مادرش و دیگران می
گوید و من هر چه می گویم او بر خلاف من حرف می زند و همیشه با هم جدال 
داریم و هرچه به مادرش می گویم در زندگی ما دخالت نکند، فایده ندارد. »
 
پاسخ کارشناس :

ازدواج هم پیش نیاز دارد
حسینی؛
کارشناس ارشد مشاوره می گوید: خوب است بدانیم برای این که فردی در زندگی
مشترک موفق باشد بهتر است قبل از ازدواج یکسری شرایط را در خود ارزیابی و
در صورت وجود این ویژگی ها و خصوصیات اقدام به ازدواج کند یعنی تا زمانی که
فرد از وجود این معیارها و آمادگی ها در خود مطمئن نشده برای تشکیل زندگی
دست نگه دارد. در تحقیقات اخیر روان شناسی ازدواج در سن زیر 20 سال باید با
احتیاط و بررسی بیشتر و بهره مندی از مشاوره پیش از ازدواج انجام گیرد.
یقینا در صورت نبود شرایط و مهارت های لازم، ازدواج در چنین سنی با تنش
هایی همراه می شود؛ بنابراین بهتر است هر دختر و پسری در صورت ازدواج در
این سن ها به بررسی این شرایط بپردازند و در صورت فقدان آن ها، هرچه سریع
تر به آن دسترسی یابند. از جمله این شرایط می توان به استقلال مالی،
استقلال عاطفی، مسئولیت پذیری، هویت یابی و … اشاره کرد.

 

کاهش وابستگی و دخالت بزرگ ترها

نبود مرز بندی صحیح و به موقع باعث بروز دخالت های والدین در زندگی مشترک می شود‎

 

علل فردی مربوط به قبل از ازدواج
گاهی
دیده شده است افراد قبل از دستیابی به استقلال عاطفی و رسیدن به وابستگی
سالم، متاهل می شوند که آثار و پیامدهای آن در زندگی مشترک به صورت انتقال
اسرار، مشکلات  و مسائل  زوج به دیگران بروز می یابد؛ بنابراین لازم است
فرد قبل از رسیدن به استقلال و احساس توانمندی برای جدایی عاطفی، ازدواج را
تا زمانی که از این مرحله با موفقیت گذر کند، به تأخیر اندازد.

 

در واقع بعضی افراد به جای انتقال از دوره
وابستگی به دوره استقلال در همان دوره وابستگی متوقف می شوند؛ همچنین
وابستگی متقابل هم می تواند جزو علل دیگر این مشکل باشد؛ برای مثال در همین
پیامک ممکن است غیر از آن که خانم به مادرش وابسته است، مادرش هم به شدت
به دخترش وابستگی داشته باشد و قادر به جدایی عاطفی از فرزند و رها کردن او
نباشد؛ بنابراین مدام برای زندگی او نگران است و با کنجکاوی یا ارتباط بیش
از حد، سعی می کند وابستگی دو جانبه خود را حفظ کند و قادر نیست استقلال
او را به رسمیت بشناسد. نهایتا کمبود اعتماد به نفس، ضعف در مهارت تصمیم
گیری و حل مسئله نیز باعث حفظ وابستگی فرد و ترس از جدایی از دیگران می
شود.
 
علل آسیب زای بعد از ازدواج
نبود
مرز بندی صحیح و به موقع از طرف زوجین باعث بروز دخالت های والدین و
دیگران در زندگی مشترک شان می شود. زندگی مشترک زوجین بعد از ازدواج باید
دارای مرز زناشویی مشخص باشد تا از این طریق زوجین از زندگی خود محافظت
کنند. اگر زن و شوهری بدون هیچ محدودیتی تمام اطلاعات و مسائل زندگی مشترک
شان را به والدین خود انتقال دهند، نشانگر این است که آن ها هیچ گونه حریم
شخصی در زندگی برای خود قائل نیستند و در خانه ای زندگی می کنند که دیوار
های آن شیشه ای است و همه افراد شاهد جریانات زندگی شان هستند.
 
برای کاهش دخالت ها چه باید کرد؟
در
چنین مواقعی، یکی از زوجین باید در ابتدا سعی کند اعتماد به نفس همسرش 
(که همه اطلاعات را به خانواده اش می دهد) تقویت شود. از طریق بیان عبارات و
جملاتی از قبیل «ت و آن قدر پخته هستی که خودت زندگی ات را مدیریت کنی »،
باید به همسرش بفهماند که بر توانایی های خود تمرکز کند. در واقع با تقویت
رفتارهای مثبت او و چشم پوشی از رفتارهای غلطش خواهد توانست به افزایش خود
باوری او کمک کند.
 
او را در تصمیم گیری شریک کنید
مهارت
تصمیم گیری و حل مسئله جزو مهارت های مورد نیاز در زندگی مشترک است و
زوجین باید تلاش کنند در موقعیت های بحرانی و تنش زا از توانمندی های
یکدیگر برای برطرف کردن مشکل بهره ببرند. برای رسیدن به این منظور از
عباراتی مانند: « نظر تو برایم مهم است! »، « می خواهم بدانم همسرم چه راه
حلی دارد؟ » یا « پیشنهاد تو درباره این مسئله چیست؟ » باید استفاده کند و
او را به تصمیم گیری به تنهایی یا فکر کردن به راه حل های یک مسئله تشویق
کند.
 
برای کاهش روابط، ضربتی عمل نکنید
راه
حل مهاجرت به شهری دیگر نیز برای کاهش وابستگی و دخالت بزرگ ترها شاید
موقتا موثر باشد؛ اما در صورت وابستگی خانمی به مادرش احتمال دارد جدایی از
او به افسردگی در غربت یا پرخاشگری و لجبازی منجر  شود؛ بنابراین بهتر است
از نظر مکانی خانه ای دورتر از والدین در نظر گرفته شود و از نظر زمانی
فاصله دیدار یا دفعات ارتباط با آن ها به هفته ای یک بار و در مدت زمان
کمتر از 3 ساعت محدود باشد تا فرد امکان جدایی را کم کم برای خود فراهم
آورد.
 
شنونده خوبی باشید
در
این مواقع یکی از زوجین با مذاکره با همسرش باید به آسیب های زندگی بدون
مرزبندی اشاره و تصمیم جدی خود را مبنی بر محدود کردن نقل و انتقال مسائل
زندگی مشترک به دیگران مطرح کند و به صورت مشترک هر دو برای بنا کردن فرهنگ
جدید متناسب با اهداف و توانمندی های خود تلاش کنند؛ همچنین و با توجه به
این که احترام والدین واجب و ضروری است، بهتر است در برابر پیشنهادهای آن
ها سکوت کنید و شنونده خوبی باشید؛ اما اجرای آن ها را به توافق و هم فکری
با همسر موکول کنید تا به مرور زمان آن ها هم استقلال و توانمندی شما را
برای مدیریت زندگی جدید به رسمیت بشناسند.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top