۱۰ واقعیت فراموششده برای کمک به کنار آمدن با سختیهای زندگی
«آنچه شما را نکشد، قوی ترتان میکند.» ــ نیچه عاقلترین،
دوستداشتنیترین و باتجربه ترین آدمهایی که تابحال با آنها برخورد
داشتهاید احتمالاً کسانی هستند که بدبختی، شکست، دلشکستگی بخاطر از دست
دادن کسی که دوستش داشتهاند را تجربه کردهاند و از میان ناامیدی، راه خود
را پیدا کردهاند. این افراد فراز و نشیبهای زیادی را در زندگیشان
دیدهاند و درک و حساسیتی نسبت به زندگی پیدا کردهاند که آنها را سرشار از
محبت، درک و خردی عالی کرده است. آدمهایی مثل این به دنیا نمیآیند، آنها
به مرور زمان و در طول زندگی خود اینطوری میشوند. ما
طی ده سال گذشته با هزاران نفر از آدمهای فوقالعاده اینچنینی کار
کردهایم، چه به صورت آنلاین و چه حضوری. در بسیاری از موارد آنها با احساس
سردرگمی و یکنواختی، ناآگاه از درخشندگی خودشان و این واقعیت که چالشها و
مشکلاتشان در زندگی آنها را قویتر کرده است، پیش ما میآیند. اگر
بخواهیم حقیقت را بگوییم، وقتی شرایط زندگی سخت میشود و با مشکلات متعددی
در زندگی روبهرو میشوید، می توانید اجازه دهید آن شرایط شما را توصیف
کند، ویرانتان کند و یا قویترتان کند. انتخاب با خودتان است. در
مقاله امروز، میخواهیم به شما چند واقعیت مهم که به سادگی فراموشمان
میشود را یادآور شویم. این واقعیتها کمکتان میکند عاقلانهتر انتخاب
کنید و در شرایط سخت هم قویتر شوید. ۱. درد بخشی از زندگی و عشق است و به رشد شما کمک میکند.
خیلی
از ما از خودمان میترسیم، از حقیقت خودمان و از احساساتمان. درمورد عالی
بودن زندگی و عشق حرف میزنیم ولی هر روز خودمان را از هر دو آنها پنهان
میکنیم. خودمان را از حقیقیترین احساساتمان پنهان میکنیم. زیرا واقعیت
این است که عشق و زندگی گاهی ناراحتکننده میشود و احساسی که ایجاد میکند
اذیتمان میکند. از
کودکی به ما یاد دادهاند که همه دردها بد و مضر هستند. بااینجال اگر از
حس کردن احساسی که واقعاً داریم بترسیم، چطور میتوانیم با زندگی و عشق
واقعی روبهرو شویم؟ ما لازم داریم که درد را احساس کنیم، درست همانطور که
زنده بودن و دوست داشته شدن را باید حس کنیم. درد برای بیدار کردن ماست.
بااینحال همیشه سعی میکنیم دردمان را پنهان کنیم. این را درک کنید. فقط
زمانی میتوانید بفهمید که تا چه اندازه قوی هستید که قوی بودن تنها گزینه
باقی برای شما باشد. همه
چیز بستگی به برخورد شما با چیزهایی دارد که آنطور که میخواهید پیش
نمیروند. این چیزی است که مهم است. درد هم یک حس است. احساسات شما بخشی از
شما هستند – واقعیت شما. اگر بخاطر آنها شرمسار باشید و آنها را پنهان
کنید، اجازه دادهاید که دروغ عدمامنیت واقعیتتان را نابود کند. بخاطر
حقتان برای حس کردن درد – و تحمل کردن آن – برای داشتن زخم، برای کنار آمدن
با واقعیتهای عشق و زندگی بایستید تا بتوانید قویترین، عاقلترین و
حقیقیترین نسخه خودتان باشید. ۲. نگرشتان نیمی از مبارزه است.
داشتن
روزهای سخت و ناراحتکننده هیچ اشکالی ندارد. اینکه از زندگی انتظار داشته
باشید همیشه عالی باشد یعنی بخواهید در اقیانوسی شنا کنید که هیچ جزر و
مدی نداشته باشد. اما وقتی متوجه شوید که جزر و مد اقیانوس جزئی از همین
اقیانوس هستند، آنوقت میتوانید با واقعیت آنها احساس راحتی کنید. مشخص
میشود که فرازهای زندگی نشیبهایی هم به دنبال دارد. به
عبارت دیگر، زندگی ایدآل نیست اما خوب است. هدف ما نباید ساختن یک زندگی
ایدآل باشد، بلکه هدف باید زندگی کردن یک زندگی غیرایدآل به طریقی
اعجابآور باشد. اینکه هر روز صبح از خواب بیدار شوید، خوب به اطرافتان
نگاه کنید و هیچ چیز را نادیده نگیرید. همه چیز غیرعادی است. هر روز یک
هدیه است. هیچوقت با زندگی عادی برخورد نکنید. نگذارید
درد و رنج یک موقعیت زندگی ناامیدتان کند. نگذارید منفی بودن خستهتان
کند. نگذارید تلخیها شیرینیها را از شما بگیرد. بااینکه ممکن است بقیه با
شما مخالف باشند اما به خودتان ببالید که میدانید دنیا هنوز جای قشنگی
است. افکارتان را عوض کنید و واقعیتتان را هم همینطور.
۳. بزرگترین ترسهایتان اصلاً وجود ندارند.
وقتی
زندگی سخت میشود، دنبال کردن قلبتان و برداشتن یک قدم دیگر کار سختی
میشود اما بدتر این است که اجازه دهید دروغهای ترس جلو شما را بگیرد.
بااینکه ترس میتواند وحشتناک باشد و بیشتر از هر نیروی دیگری در دنیا
انسانها را شکست میدهد، اما به آن اندازه که به نظر میرسد هم قوی نیست.
ترس فقط به همان اندازه که ذهن شما اجازه میدهد، قوی میشود. هنوز هم
میتوانید کنترل اوضاع به دست بگیرید. رمز
کار این است که ترستان را شناخته و مستقیماً با آن برخورد کنید. برای به
کرسی نشاندن حرفتان به او باید سخت تلاش کنید. چون اگر اینکار را نکنید،
خودتان را دربرابر حملات آینده ترس قرار خواهید داد. چون هیچوقت به درستی
با حریفتان برخورد نکردهاید. اگر
با ترستان روبهرو شوید میتوانید به آن ضربه بزنید. شجاع باشید! و یادتان
باشد که شجاعت به این معنی نیست که نترسید؛ شجاعت یعنی اجازه ندهید ترس
جلو شما را بگیرد و نگذارد در زندگیتان جلو روید. ۴. با تجربیاتتان رشد میکنید.
به
مرور زمان متوجه میشوید که زندگی سختتر یا آسانتر از چیزی که فکر
میکردید نیست. به همان اندازه که پیشبینی میکردید سخت یا آسان است و
اتفاقات همیشه همان زمان که انتظارش را دارید نمیافتند. این چیز بدی نیست؛
همین است که زندگی را جالب کرده است. با یک نگرش مثبت همیشه به طور
لذتبخشی غافلگیر خواهید شد. وقتی
انتظار نداشته باشید که چیزها آنطور که میخواهید باشند، آنوقت آنها را
همانطور که هستند میپذیرید. در آخر متوجه میشوید که بزرگترین هدیههای
زندگی آنطور که شما انتظارش را دارید کادوپیچ نمیشوند. تجربه
دقیقاً چیزی است که وقتی اوضاع آنطور که میخواهید پیش نمیرود، به دست
میآورید و تجربه ارزشمندترین تسهیلات زندگی است، همان چیزی که به شما قدرت
میدهد. شما
این قدرت را دارید که زخمها و نگرانیهایتان را به دانش تبدیل کنید؛ فقط
کافی است کاری برایشان بکنید. باید اتفاقی که افتاده را بپذیرید و از چیزی
که آموختهاید برای برداشتن قدم به جلو استفاده کنید. هر چیزی که تجربه
کردهاید به شما توانایی میدهد تا با چیزهایی که قرار است تجربه کنید،
کنار بیایید. این را درک کرده و خودتان را آزاد کنید. ۵. نمیتوانید موقعیتهایی که مسئولیت آن را نمیپذیرید را تغییر دهید.
سیگموند
فروید گفته است، «بیشتر آدمها واقعاً خواستار آزادی نیستند، زیرا آزادی
مسئولیتپذیری طلب میکند و بیشتر آدمها از مسئولیت میترسند.» نگذارید شما
هم اینطور باشید. وقتی دیگران را بخاطر اتفاقاتی که برایتان افتاده است
مقصر میکنید، از مسئولیت شانه خالی میکنید. اشتباه
نکنید، قیمت شادی و خوشبختی، مسئولیتپذیری است. به محض اینکه از مسئول
کردن آدمها و چیزهای دیگر برای خوشبختیتان دست بکشید، شادتر و خوشبختتر
خواهید شد. اگر الان ناراحت هستید، مقصر کس دیگری نیست. آخر
اینکه، خوشبختی شما به اعتمادبهنفستان بستگی دارد – میل تزلزلناپذیر شما
به پذیرش مسئولیت زندگی خودتان، حتی اگر دیگران هم در آن نقش داشته باشند.
یعنی به دست گرفتن کنترل زمان حال در زندگیتان، فکر کردن به خودتان و
گرفتن یک تصمیم قاطع برای یک انتخاب متفاوت. یعنی قهرمان زندگی خودتان
بودن، نه قربانی آن. ۶. زمان حال تنها چیزی است که باید با آن کنار بیایید.
زندگی،
زندگی کردن در یک سرزمین دور و خیالی که همه چیز در آن ایدآل است، نیست.
زندگی کردن در اکنون است، با واقعیت. شما به هر ترتیبی میتوانید برای
رسیدن به یک آینده ایدآل تلاش کنید اما برای اینکار باید بتوانید با دنیا
همانطور که امروز هست کنار بیایید. گاهیاوقات،
از تجربه کردن جایی که دقیقاً هستیم خودداری میکنیم زیرا برحسب تجربیات
گذشتهمان باور داریم اینجا جایی نیست که باید باشیم. اما واقعیت این است
که جایی که الان هستید دقیقاً جایی است که لازم بوده باشید تا بتوانید به
جایی که فردا باید باشید برسید. پس قدر جایی که هستید را بدانید. خانواده
و دوستانتان زیباتر از آن هستند که نادیدهشان بگیرید. لحظهای فکر کنید
که چقدر خوشبخت و خوششانس هستید که میتوانید نفس بکشید. به اطرافتان نگاه
کنید و با چشمهایتان فرصتهایی که در اختیار دارید را ببینید. بیشتر
چیزهایی که از آنها وحشت دارید اصلاً وجود ندارند. خوشبختی
یک طرزفکر است که فقط میتوان آن را در زمان حال طراحی کرد. نقطهای در
آینده یا لحظهای در گذشته نیست. بااینحال این باور اشتباه همه چیز را بر
هم میریزد. خیلی از جوانان تصور میکنند خوشبختیشان جایی در آینده منتظر
آنهاست، درحالیکه افراد مسنتر باور دارند که بهترین لحظاتشان پشت سرشان
بوده است. هیچکدام از اینها نباشید. نگذارید گذشته یا آینده زمان حال را از
شما بدزدد. ۷. همیشه، همیشه و همیشه چیزی برای شکرگزاری وجود دارد.
وقتی
لبخند میزنید، زندگی بهتر میشود. مثبت بودن در موقعیتهای منفی،
سادهلوحانه نیست؛ نشانه رهبری و قدرت است. اگر در زمانهایی که چیزهای
زیادی برای شکایت کردن و گریه کردن وجود دارد، ترجیح دهید لبخند بزنید و
شکرگزار زندگیتان باشید، کار درستی انجام میدهید. اگر فردا که از خواب بیدار شدید و فقط چیزهایی را داشتید که امروز برایشان شکرگزار هستید چطور؟ به
همه زیباییهایی که اطرافتان وجود دارد فکر کنید، به آنها نگاه کنید و
لبخند بزنید. برای همه چیزهای کوچکی که زندگی به شما داده است شکرگزار
باشید زیرا وقتی همه آنها را کنار هم قرار دهید، میفهمید که تا چه اندازه
اهمیت دارند. در آخر کار، این شادی و خوشبختی نیست که ما را شکرگزار میکند
بلکه قدرشناسی و شکرگزاری است که شاد و خوشبختمان میکند. ۸. به دست آوردن چیزهای عالی زمان میبرد.
نتیجههای
فوری معمولاً بهترین نتیجه نیست. با صبر میتوانید تواناییهایتان را به
طرز قابلتوجهی گسترش دهید. اگر همیشه همه آرزوهایتان فوراً برآورده شوند،
دیگری چیزی که به دنبالش باشید نخواهید داشت. آنوقت برای لذت منتظر ماندن و
پیشرفت، دلتان تنگ خواهد شد. یادتان
باشد، صبر به معنی منتظر ماندن نیست، صبر توانایی داشتن نگرشی خوب در
زمانی است که برای چیزی که به آن باور دارید تلاش میکنید. صبر تمایل به
متمرکز بودن، برداشتن قدمهای بااعتمادبهنفس و دانستن این است که فقط با
هر بار برداشتن یک سنگ است که میتوانید کوهی را جابهجا کنید. هر سنگی که
جابهجا میکنید، هرچقدر هم که کوچک باشد، در هر حال پیشرفت است. خط
آخر: حق شما چیزی بیشتر از یک رضایت لحظهای است. ارزشی که در یک لحظه
میآید، در یک لحظه هم از بین میرود. ارزشی که برای آمدن زمان ببرد
معمولاً همیشه با شما میماند. ۹. دیگران نمیتوانند به شما ارزش بدهند.
وقتی
برای به دست آوردن چیزی ارزشمند با سختیها دست و پنجه نرم میکنیم، گاهی
برای ارزشگذاری به تلاشهایمان چشممان به دنبال تایید دیگران است. اما
واقعیت این است که آنها نمیتوانند… شما
به این دنیا نیامدهاید که با انتظارات دیگران زندگی کنید، دیگران هم
همینطور. باید راه خاص خودتان را برای خودتان آسفالت کنید. موفقیت برای
هرکدام از ما مفهومی متفاوت دارد. درنهایت موفقیت یعنی بتوانید با شادی به
روش خودتان زندگی کنید. برای
تاثیرگذار بودن لازم نیست بدرخشید. برای مهم بودن نباید حتماً مشهور
باشید. برای موفق بودن نباید حتماً یک ستاره باشید. لازم نیست کسی به شما
ارزش بدهد. همین الان هم فرد ارزشمندی هستید. فقط باید خودتان و چیزی که
آرزو دارید به آن دست پیدا کنید را باور داشته باشید. شما
میتوانید در عین فروتنی، بسیار تاثیرگذار باشید. فقط به این خاطر که
آدمها به پایتان نمیافتند و پرستشتان نمیکنند به این معنی نیست که فردی
شکستخورده هستید. پیروزی خاموش به همان اندازه پیروزی پرزرق و برق شیرین
است و البته بسیار واقعیتر. موفقیت همان چیزی است که شما تعریفش میکنید
نه چیزی که بقیه میگویند باید به آن برسید. ۱۰. شما تنها نیستید.
وسط
سختیهای زندگی، خیلی راحت میتوانید به اطراف نگاهی انداخته و آدمهایی
را ببینید که زندگی راحتی را میگذرانند. اما اینطور نیست. همه ما به طریقی
در زندگی با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنیم. و اگر بتوانیم به آن اندازه
شجاع باشیم که درمورد آن با همدیگر حرف بزنیم، متوجه خواهیم شد که در این
احساس سردرگمی، تنها نیستیم. خیلی
از ما دقیقاً کنار خودمان با همان مبارزهای که ما با آن میجنگیم،
میجنگند. همه ما در این با هم شریکیم. پس هرچقدر هم که درمورد موقعیت
خودمان احساس خجالت و ناراحتی کنیم، باید بدانیم که کسان دیگری هم هستند که
همان احساسات را تجربه میکنند. وقتی از خودتان میشنوید که میگویید، «من
تنهام»، این فقط ذهن نگرانتان است که میخواهد شما را درگیر دروغهای خود
کند. همیشه کسی هست که درد مشترکی با شما داشته باشد. شاید نتوانید فوراً
با او حرف بزنید، اما وجود دارند. اگر
الان احساس ناامیدی و دلسردی میکنید، این حرف را از من بشنوید: من بیشتر
وقتها درست مثل شما فکر میکنم، احساس میکنم و میجنگم. بیشتر چیزهایی که
شما را نگران میکند دغدغه من هم هست. و بااینکه بعضیها ما را درک
نمیکنند اما ما همدیگر را درک میکنیم. شما تنها نیستید! یکی
از بزرگترین نعمتهای زندگی این واقعیت است که زندگی سخت است. زیرا در
برخورد با سختیهای زندگی، قدرتی بسیار ارزشمند در ما به وجود میآید. این
قدرت به ما این امکان را میدهد که بتوانیم به عمیقترین و معنادارترین
اهداف زندگیمان دست پیدا کنیم. دلیل آن این است که زندگی سخت است و ما
قادریم که از آن چیزی فوقالعاده بسازیم. چون زندگی سخت است و ما میتوانیم
فراتر از این سختیها بلند شویم. میتوانیم تفاوت و تغییر ایجاد کنیم. پس این را یادتان باشد…
وقتی
شرایط زندگی سخت شد، شما باید سختتر شوید. برای داشتن یک زندگی آسان دعا
نکنید. برای به دست آوردن قدرت برای تحمل سختیهایی که به عالیترین زندگی
ختم میشود دعا کنید. نوبت شماست…
شما
برای کنار آمدن با سختیهای زندگی چه درسهایی گرفتهاید؟ شما برای انگیزه
دادن به خودتان در زمانهای سختی چه چیزهایی را به خاطرتان سپردهاید؟
دانستههایتان را با ما در میان بگذارید.
8 شخصیت سمی که باید از زندگی خود حذف کنید
حضور شخصیت های سمی در اطراف شما انرژی
تان را می گیرد. اینگونه افراد می توانند روی اراده ی پیشرفت شما تأثیر
منفی داشته باشند؛ به همین دلیل کارآفرینان باید بی نهایت در اطرافیان خود
دقت کنند. سردرگمی و اضطرابی که شخصیت های سمی با خود به زندگی دیگران می
آورند موانعی هستند که می شود از آنها اجتناب کرد.
۸ شخصیت سمی که باید از زندگی خود حذف کنید
شما
نیز احتمالاً چنین افرادی را می شناسید، ممکن است کارمند یا دوستتان
باشند. هرچه زودتر آنها را از زندگی خود خارج کنید بهتر است. در ادامه شما
را با ۸ نوع شخصیت سمی آشنا می کنیم که حضورشان در زندگی شما می تواند
موفقیتتان را تحت تأثیر قرار دهد.
۱- شخصیت قضاوتگر
انسان
های قضاوتگر از هر چیز و هر کسی که سر راهشان قرار می گیرد به نحوی ایراد
می گیرند. شما ممکن است وقت بگذارید و چیزی را با جزئیات کامل و دقیق برای
آنها توضیح دهید، اما توضیحات شما از یک گوش آنها وارد و از گوش دیگر خارج
می شود. این گونه افراد پیش از آنکه توضیحات شما را بشنوند نتیجه گیری یا
بهتر بگوییم پیش داوری خود را کرده اند. شخصیت های قضاوتگر شنونده های خوبی
نیستند و در ارتباط برقرار کردن با دیگران عملکرد به شدت نامناسبی دارند.
از یک فرد قضاوتگر توصیه یا بازخور خواستن، یک اتلاف وقت به تمام معناست.
۲- شخصیت حسود
زندگی
کارآفرینی می تواند بالا و پایین های بسیاری داشته باشد. داشتن کسانی که
بتوانند هنگام دشواری ها شما را حمایت کنند از اهمیت زیادی برخوردار است.
اما داشتن کسانی که هنگام پیروزی ها و موفقیت ها به شما تبریک بگوید و
تشویقتان کند نیز به همان اندازه مهم است. شخصیت های حسود هیچوقت از موفقیت
شما خوشحال نمی شوند. آنها حس می کنند تمام موفقیت ها باید فقط به خودشان
برسد.
۳- شخصیت کنترل گر
شخصیت
های کنترل گر هیچ وقت دوست ندارند به حرف کسی گوش دهند، مجبور هم نیستند،
چون به خیال خود همه چیز را بلد هستند و می دانند بهترین راه انجام هر کاری
کدام است. چنین افرادی در زندگی شخصی مایه ی دردسر هستند، اما کار کردن با
آنها در محیط کار یک کابوس تمام عیار است. یک کسب و کار موفق به اعضایی
نیاز دارد که به دستورالعمل ها گوش دهند و به آنها عمل کنند. اگر شما هم در
تیم خود از این دست افراد خودمحور و سلطه جو دارید ممکن است با مشکل «چند
آشپز و آش شور» مواجه شوید.
شخصیت های سمی می توانند روی اراده ی پیشرفت شما تأثیر منفی داشته باشند
۴- شخصیت متکبر
اعتماد
به نفس را با غرور و تکبر اشتباه نگیرید؛ انسان های با اعتماد به نفس
الهام بخش دیگران می شوند، در حالی که افراد متکبر و مغرور دیگران را آزار
می دهند. کسانی که روحیه ی خود بزرگ بینی دارند احساس می کنند از اطرافیان
خود بهتر و برتر هستند. این موضوع در بافتار زندگی شخصی می تواند آزار
دهنده باشد، در حالی که در موقعیت حرفه ای می تواند فضای معذب کننده ای به
وجود بیاورد.
۵- شخصیت قربانی
شخصیت
هایی که مدام خود را قربانی شرایط جلوه می دهند، همیشه اشتباهات خود را
توجیه می کنند و انگشت اتهام را به سمت دیگران نشانه می گیرند. این شخصیت
ها نمونه ای از سمی ترین افرادی محسوب می شوند که می توانید در کنار خود
داشته باشید. آنها هیچ گاه مسئولیت اشتباهات خود را به عهده نمی گیرند و
همیشه دیگران را مقصر می دانند. این عادت در محیط کار باعث می شود دیگران
نیز برای تبرئه ی خود از اتهام وارده، شروع به متهم کردن دیگران کنند و این
روند همینطور ادامه پیدا می کند و به این ترتیب خیلی سریع جو عمومی محیط
مسموم می شود. آنها را از کسب و کار خود خارج کنید تا از چنین دردسر بزرگی
در امان بمانید.
۶- شخصیت منفی باف
کسانی
که همیشه به جنبه ی منفی ماجرا نگاه می کنند و افکار منفی نگرانه دارند،
بلافاصله انرژی مثبت و سازنده را از شما می گیرند. آنها تنها با خراب کردن
روحیه ی تک تک اطرافیان خود احساس رضایت پیدا می کنند. شما هیچ وقت از دهان
چنین فردی حمایت یا تشویق نخواهید شنید. شخصیت های منفی نگر ارزش تمام
ایده های شما را زیر سؤال می برند و به جای حمایت و تمرکز روی فرصت ها و
پتانسیل موفقیت، تمام مسیر های احتمالی شکست را به رختان می کشند. آنها هر
جا که باشند، انرژی خوب محیط را از بین می برند.
۷- شخصیت دروغگو
هر
کسی برای رسیدن به موفقیت باید اطراف خود را با انسان های موفقی پر کند که
به آنها اعتماد داشته باشد و بتواند روی آنها حساب کند. شما نمی توانید به
افراد دروغگو اعتماد کنید و حساب کردن روی آنها نیز امکانپذیر به نظر نمی
رسد، چون هیچ وقت نمی توان گفت راست می گویند یا دروغ. این عدم اطمینان، به
سرعت شما را فرسوده می کند. دروغگو ها را از زندگی خود حذف کنید تا مجبور
نباشید مدام به این فکر کنید که به شما راست می گویند یا دروغ.
۸- شخصیت سخن چین
افراد
به این دلیل پشت سر دیگران شایعه پراکنی می کنند که خودشان احساس ضعف
دارند. آنها نمی دانند وقتی حقایق کمی پیچیده می شوند چطور باید حقیقت را
از حدسیات جدا کرد. به این ترتیب اطلاعات غلط در اختیار دیگران قرار می
دهند و با این کار احساسات خیلی ها را جریحه دار می کنند و باعث بروز دشمنی
می شوند. حضور این دسته از افراد در کسب و کار شما می تواند بسیار مخرب
باشد. تعداد آنها مثل سرطان به سرعت در فضای شرکت رشد می کند و محیطی منفی
به وجود می آورد.
اگر هر کدام از این موارد به نظرتان آشنا می آید
احتمالاً در اطرافیانتان شخصیتی سمی وجود دارد. شما باید به فکر حذف آنها
از معادله ی زندگی خود باشید. این کار به شما اجازه می دهد ۱۰۰ درصد تمرکز
خود را روی رسیدن به اهدافتان نگه دارید؛ بدون آنکه لازم باشد حواستان به
چیز دیگری منحرف شود.