پنج تناسب حیاتی در ازدواج
، قبل از ورود به زندگی مشترک بهتر است راجع به تمامی مواردی که در حکم
زنگ خطر به حساب می آید گفتگو شود. برخی تفاوت ها سبب سبک زندگی کاملا
مخالف با طرف مقابل می شود و لازم است که این تفاوت ها را جدی گرفت.
این تفاوت ها کدامند؟ کدام موارد را باید در طرف مقابل تان چک کنید؟
فلسفه ازدواج: چک کنید که تصویر شما از ازدواج خوب چیست؟ دیدگاه طرف
مقابل در این باره چیست؟ هر کدام تان چه دلایلی برای ازدواج کردن دارید؟
سهم هر کدام از شما برای رسیدن به موفقیت در ازدواج چقدر است و چه کارهایی
باید انجام دهید؟
کسب بلوغ های ازدواج: آیا هر دو شما به اندازه کافی برای ازدواج پخته
هستید؟ یکی از شما عاقل تر است و دیگری هیجانی تر؟ آیا کارهایی که شما یا
طرف مقابل تان در زندگی انجام داده اید یا تصمیماتی که می گیرید، از نظر
طرف دیگر، معقول و منطقی است یا زیر سوال می رود؟ به جز این ها، آیا هردو
بلوغ های لازم در ازدواج را کسب کرده اید؟ برای ازدواج فقط بلوغ جنسی کافی
نیست. باید شخصیت خود را بشناسید تا به بلوغ شخصیتی برسید. باید احساسات و
عواطف خود را بشناسید تا بلوغ عاطفی داشته باشید. باید موقعیت اجتماعی خود
را درک کنید و هویت اجتماعی پیدا کنید تا به بلوغ اجتماعی برسید و باید
تکلیف تان با اعتقاداتتان روشن باشد تا بلوغ معنوی داشته باشید.
به جز این ها، بلوغ اقتصادی هم ضروری است. داشتن شغل ثابت، توانایی
برآمدن از عهده دخل و خرج زندگی و برنامه مالی داشتن برای آینده، توانایی
مدیریت مالی و … همه و همه نشان دهنده بلوغ مادی و اقتصادی هستند.
تناسب اعتقادی: در همان مراحل اولیه آشنایی یا خواستگاری بسنجید که چقدر
از نظر اعتقادی به هم شباهت دارید؟ چقدر تناسب دارید؟ چه تفاوت هایی میان
شما وجود دارد و این تفاوت ها چقدر مساله ساز خواهند شد. یادتان باشد، دین
و اعتقادات به هیچ وجه یک مساله کاملا شخصی نیستند. چون روی سبک زندگی ما
اثر می گذارند و مساله ساز خواند شد. نمی توان از فردی که سال ها با یک
اعتقاد و منش خاص رفتار کرده است توقع داشت که یک باره تغییر عقیده دهد.
تناسبات خانوادگی: مسائلی مانند تناسب فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی، آداب و
رسوم و فلسفه زندگی را بررسی کنید و با فردی ازدواج کنید که بیشترین تناسب
را از این جهت با او دارید. چون در نهایت، افراد همیشه به ریشه هایشان برمی
گردند و ریشه های آنها، خانواده ای است که در آن رشد کرده اند.
تناسب های شخصی: این تناسب ها شامل تناسب سنی، تناسب در میزان تحصیلات، تشابه علایق و تفریحات، تناسب تیپ شخصیتی می شود.
طلاق شروع یک زندگی سردرگم است
بعد
از اتمام این زندگی، زندگی جدیدی در انتظار شماست: در حال حاضر به سختی می
توانید باور کنید زیرا روزی این زندگی چیزی بود که شما خواستار آن و
خواهان ایجاد و تداوم آن بودید، اما باور کنید.
خودتان را فریب
ندهید: از خودتان بپرسید آیا به راستی آن زندگی را می خواستید یا به علت
ترس دودستی به آن چسبیده بودید؟ اگر فکر تنها ماندن ترسناک تر از بودن در
یک زندگی از هم پاشیده است، به ترس هایتان اجازه دهید تا تصمیم گیرنده
باشند. آیا برای از دست دادن زندگی که داشتید هنوز سوگواری می کنید؟
روزهای
زندگی تان را هدر ندهید: اندوهگین بودن هیچ محدوده زمانی ندارد، اما زندگی
محدود است. چه متوجه بشوید یا نشوید، زمان به سرعت سپری می شود. زمانی می
رسد که شما باید حقیقت را بپذیرید و بگویید: «من باید کاری برای زندگی ام
انجام دهم، بچه هایم را بزرگ و کاری کنم که زندگی شاد و معناداری داشته
باشم و شخصی فعال در جامعه باشم.» پس از هم اکنون قدم های استوار بردارید و
به جلو حرکت کنید.
افکار
مصیبت بار را از ذهن تان دور کنید: «زندگی من تمام شده است. من همه چیز را
از دست دادم. همه چیز خیلی بد است.» اینها افکاری هستند که تاثیرات خیلی
قوی بر چگونگی احساس شما دارند. متوجه باشید که واقعا اینها درست نیستند.
زندگی شما تمام نشده است فقط یک شروع جدید برای شماست. تغییر پیش فرض های
منفی در ذهن تان به تغییر احساسات شما کمک می کند.
زمان خود را با
افسوس هدر ندهید: شما باید به خودتان بگویید «اتفاقی است که افتاده». شما
نمی توانید به گذشته برگردید و کاری انجام دهید، اما می توانید کارهای
زیادی را هم اکنون انجام دهید.
برای فرزندان تان الگو باشید: در
آینده فرزندان تان چگونه والدینی خواهند بود، وقتی شما در جایی نشسته و
گریه می کنید، به نقطه ای زل می زنید و افسوس گذشته را می خورید؟ وقتی شما
جدایی را پذیرفتید، زمان پیشرفت در زندگی تان است.
به
خاطر فرزندان تان با همسر سابق خود رابطه جدیدی را تعیین کنید: در رابطه
سابق، شما همسر وی بودید، حال حاضر یک دوست معمولی هستید به خاطر بچه های
تان.
با کودکان تان صحبت کنید: طلاق
ممکن است زخم های عاطفی را برای بچه ها ایجاد کند. با آنها صحبت کنید. با
آنها درباره اتفاقاتی که در حال وقوع است و احساساتی که آنها نسبت به وقایع
کنونی دارند، صحبت کنید و به آنها اطمینان دهید همه چیز بهتر خواهد شد.
اگر آنها خیلی چیزها را بدانند، می توانند به شما در این مراحل کمک کنند و
به این ترتیب آنها هم احساس قدرت می کنند.
از دیگران کمک بگیرید: اگر
از مردم کمک بخواهید خوشحال می شوند. این لطفی در حق شان است که به آنها
اجازه می دهید کاری برای تان انجام دهند. یک گروه حمایت کننده از نزدیک
ترین دوستان تان داشته باشید که حمایت گر عاطفی، راهنمای همیشگی و مشوق شما
در کارهای تان باشند. بدانید شما اولین نفری نیستید که از سایرین کمک می
گیرید.
برای خودتان وقت بگذارید: خودتان را در اولویت قرار دهید،
کمی خودخواه باشید و کاری را فقط برای خودتان انجام دهید. بهترین هدیه ای
که شما می توانید به فرزندان تان بدهید، این است که از خودتان خوب مراقبت
کنید. یک کلاس جدید را امتحان کنید؛ ورزش را شروع کنید و سرگرمی های فراموش
شده را که سابقا انجام می دادید، دوباره شروع کنید.
خانه رویایی
تان را بسازید: اگر مجبور به تغییر محل زندگی خود شدید بدانید، دنیا به
آخر نرسیده است. بدانید که شما و بچه های تان می توانید خاطراتی را بسازید
که آنجا خانه رویاهای تان شود.
خود
واقعی تان را بیابید: ممکن است زمان طولانی نیمی از یک زوج بوده اید، اما
هنوز صددرصد یک شخصیت واحد دارید. آن شخصیت را دوباره کشف کنید و به او
اجازه زندگی مستقل بدهید.
آنچه را دوست دارید انجام دهید: هر روز
وقتی از خواب برمی خیزید چه چیزی شما را به هیجان می آورد. یک فهرست از
آنچه شما را به اهداف تان می رساند، تهیه کنید.
روحیه شاد داشته
باشید: در زندگی جدید کمی تفریح و شادی کنید. خاطرات زیبایی را با فرزندان
تان بسازید تا با اعتماد به نفس و حس احترام به خود به سوی آینده بروند.
از
خود مراقبت کنید: این مهم است که همیشه به روابط خود توجه کنید و از خود
بپرسید که «چقدر بودن در این رابطه ارزش دارد؟» اگر شما در آن رابطه کاملا
خود را فراموش می کنید، پس بهای سنگینی را می پردازید.