آیا دعای معروف به «ناد علی» سند معتبری دارد؟
منظور از
دعای ناد علی، شعر “ناد علیا مظهر العجائب* تجده عونا لک فی النّوائب * کلّ
غمٍّ و هَمٍّ سَینجَلی *بِوَلایَتِکَ یا علیّ یا علی یا علی” است که در
جلد 20 بحار الانوار ص 73 از قول میبدی، یکی از شارحان اهل سنت دیوان
امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است که متن روایت چنین است:
و گفته شده است که به پیامبر در روز ا حد ندا شد:
“ناد علیا مظهر العجائب * تجده عونا لک فی النّوائب
کلّ غمٍّ و هَمٍّ سَینجَلی* بِوَلایَتِکَ یا علیّ یا علی یا علی.”
و به همین مقدار اکتفا شده و مطلبی که دلالت داشته باشد که می توان از این شعر به عنوان دعا استفاده کرد، نقل نشده است.
از طرفی،
با آنکه باید هر دعا را بر همان اساسی خواند که در روایت مرتبط وارد شده،
اما باید در نظر داشت که برخی دستوراتی که در ارتباط با کیفیت خواندن “ناد
علیا” بیان می شود، منشأ روایی نداشته و در کتب معتبر حدیثی چنین دستوراتی
مشاهده نمی شود.
به هر حال، خواندن آن به امید ثواب یا “قصد رجاء” اشکال ندارد .
مراجع معظم تقلید فرموده اند:
خواندن دعاهایی که اعتبار سندش معلوم نشده، به امید ثواب، نه به قصد ورود اشکال ندارد.[1] یعنی به امید ثواب خوانده شود، نه به این قصد که از معصوم(ع) وارد شده است.
نکته دیگر
آن است که در عبادات، آنچه در مرحله اول اهمیت دارد، استناد آن به یکی از
منابع معتبر است، اما در خصوص ادعیه، بر اساس روایات وارده از معصومان،
ایرادی ندارد که هر فردی با انشاء خود و به شرط عدم تعارض با آموزه های
اسلامی، به مناجات با پروردگار بپردازد[2]،
اما نمی توان اصلی کلی را مورد پذیرش قرار داد که اگر شخصی با خواندن دعا و
یا پرداخت نذری به حاجت خویش رسید، دیگران نیز آن دعا را مانند دعایی
مأثور و منقول از امامان (ع) دانسته و آن را به مجموعه دعاها و اعمال موجود
اضافه کنند.
ورقة بن نوفل که بود؟
ورقة بن نوفل قریشی، پسر عموی خدیجه، همسر پیامبر(ص) بود.
بر اساس برخی نقلها «ورقه» قبل از ظهور اسلام، در جستوجوی دین حقیقی و
الهی بود و در نهایت به مسیحیت – که دین حق آن زمان بود – معتقد شد و
آشنایی بسیاری با کتاب مقدس پیدا کرد. مهمترین بخش زندگی او که در تاریخ
آمده(و البته باید مورد بررسی قرار گیرد)، هنگامی است که پیامبر(ص) خبر
نبوت خود را به خدیجه میدهد و او نیز به سراغ ورقه – پسر عموی مسیحی خود –
رفته و «ورقه» نیز نبوت پیامبر را تصدیق میکند.
پاسخ تفصیلی
ورقة بن نوفل بن أسد بن عبد العزى[1] پسر عموی خدیجه همسر پیامبر(ص) بود.[2]
البته در تاریخ، شخص دیگری نیز به نام ورقة بن نوفل وجود دارد که از انصار بوده[3] و حتی روایاتی از او در منابع اهل سنت ذکر شده است[4] که نباید این دو شخص را اشتباه گرفت و استفاده ما از این نام در ادامه مقاله، پیرامون ورقة بن نوفل از قریش خواهد بود.
«ورقة» با دین قریش مخالف بود و به دنبال دین حقیقی و الهی میگشت که در
جستوجوی همین هدف، همراه شخص دیگری به حضور راهبی در موصل رفت[5] و در نهایت به مسیحیت اعتقاد پیدا کرد.[6] او با کتاب مقدس و آموزههای مسیحیت و یهودیت آشنا بود.[7]
مهمترین حضور «ورقة» در تاریخ، مدتی کوتاه پس از بعثت میباشد که
پیامبر(ص) خبر نبوت خود را به خدیجه داده و او نیز این ماجرا را به اطلاع
پسر عموی مسیحی خود میرساند:
خدیجه (خطاب به پیامبر) گفت: خوشدل باش و پایمردى کن، قسم به آن خدایى که
جان خدیجه به فرمان اوست امیدوارم پیامبر این امت باشى. آنگاه برخاست و
لباس (بیرون) به تن کرد و نزد پسرعموی مسیحیاش «ورقة» رفت که با تورات و
انجیل و پیروانشان آشنایی کامل داشت و ماجرا را به وى گفت. ورقه گفت:
«قدوس! قدوس! به خدایی که جان ورقه به فرمان اوست اگر آنچه میگویی راست
باشد، ناموس اکبر(نزد شوهرت) آمده است (مقصود از ناموس، همان جبرئیل بود)
همان ناموسی که به سوى موسى(ع) آمده بود، و او (محمد) پیامبر این امت است،
به او بگو پایمردى کند. خدیجه پیش پیامبر آمد و سخنان «ورقه» را به وى
گفت».[8] این خبر به نقلهای مختلف و با عباراتی متفاوت، در منابع شیعه[9] و اهل سنت[10] ذکر شده است.
در تاریخ آمده است ابوجهل، غلام خود بلال را شکنجه میکرد و به او میگفت
به خدای محمد(ص) کافر شو، ولی بلال در پاسخ میگفت: اَحد، اَحد، یعنی من
فقط خدای واحد را قبول دارم. «ورقة بن نوفل» از آنجا میگذشت وقتی این
صحنه را مشاهده نمود، به بلال گفت: خدا یکی است، خدا یکی است؛ به خداوند
سوگند اگر در این حال از دنیا بروی من قبر تو را محل نزول رحمت خداوند
میدانم.[11]
ورقة بن نوفل به دخترعمویش خدیجه نصیحتهایی کرده است که اطلاع از آن، ما
را در شناخت شخصیت او یاری میکند. امام صادق(ع) این نصایح را چنین نقل
میکند: دختر برادرم! با نادان و یا دانشمند مجادله مکن؛ زیرا نادان تو را
خوار میکند و اگر با عالم به بحث پرداختى، با علم خود جلوی تو را میگیرد؛
فردی به وسیله دانشمندان سعادتمند میشود که پیرو آنها باشد. … ای
دخترم، از همنشینى با احمق دروغگو بپرهیز؛ زیرا او تصمیم میگیرد به تو
سودى برساند، ولی زیان میرساند؛ دور را برایت نزدیک و نزدیک را دور جلوه
میدهد. اگر به او اعتماد کنى خیانت میکند و اگر او به تو اعتماد کند، تو
را خوار میشمرد و اگر جریانى را برایت بگوید دروغپردازى میکند و اگر
برایش چیزى را نقل کنى تکذیبت میکند، او در برابرت همچون سرابى خواهد بود
که تشنه، خیال میکند آب است وقتى جلو مىآید چیزى را نمىبیند… ».[12]
اسلام ورقه
همانگونه که گفته شد؛ «ورقه» قبل از بعثت، مسیحی بود؛ اما برخی روایات، نشان از اسلام و ایمان او به پیامبر(ص) دارد:
از پیامبر(ص) درباره ورقة بن نوفل سؤال شد، خدیجه در خطاب به پیامبر گفت:
او تو را تصدیق میکرد و قبل از اینکه اسلام را عَلنی کنید، از دنیا رفت.
پیامبر(ص) فرمود: او را در خواب دیدم، در حالیکه لباس سفیدی بر تن داشت و
اگر از دوزخیان بود، دیگر چنین لباسی بر تن نداشت.[13]
روایات و نقلهای دیگری نیز در مورد او در منابع، مشاهده میشود.[14]