حاجی بابایی؛ هر دو روز یک سخنرانی و هر ماه پنج سفر استانی!
حاجی بابایی در مدت 44 ماه وزارت خود
562 سخنرانی انجام داده است. تقریبا می شود ماهی 13 سخنرانی و اگر روزهای
جمعه و تعطیل را کسر کنیم، او به طور متوسط هر دو روز یک سخنرانی داشته
است.
چنین بیلانی در طول تاریخ آموزش و پرورش
بی سابقه است! او در این مدت 212 بار به سفرهای استانی رفته که ماهانه می
شود پنج سفر استانی . وی در این 44 ماه، حتی یک روز هم از تعطیلی استفاده
نکرده و به صورت شبانه روزی کار کرده است. البته او مانند رئیس دولت از
نحوه تغذیه و میزان خواب خود حرفی نزد. به نظر من دولت اعتدالی روحانی باید
برای وزرای خود پروتکلی تنظیم و آنها را موظف کند که در شبانه روز 6-8
ساعت بخوابند. روزی 5 -6 ساعت استراحت کنند. روزانه سه وعده غذا بخورند. از
تعطیلات قانونی و مرخصی استفاده کنند. به تفویض اختیارات مدیریتی معتقد
باشند و پا توی کفش مدیرکل و استاندار نکنند و مهمتر از همه در جایگاه
مرشد و نظریه پرداز با سخنرانی های خود اسباب خستگی مردم را فراهم نسازند.
البته ما هم کم و بیش مقصریم که به جای سنجش عملکرد افراد با معیارهای
استاندارد مدیریتی و شرح وظایف سازمانی، معیارمان نوع تغذیه و میزان خواب و
خستگی و ژولیدگی ظاهر آدم ها است.
سخنرانی حاجی بابایی در جریان
افتتاح اجلاس مدیران آموزش و پرورش، شباهت های زیادی به گزارش اخیر رییس
دولت دهم در گفت و گو با مرتضی حیدری داشت. در طول شنیدن سخنرانی حیران
بودم که وزیر درباره آموزش و پرورش کدام کشور سخن می گوید. سخنانی از این
قبیل: معلمی نداریم که نگران آینده اش باشد… کاهش 200 هزار نفری پرسنل
آموزش و پرورش …استخدام معلمان شرکتی … جایگاه علمی دانشگاه
فرهنگیان… کیفیت بالای آموزشی در مدارس دولتی …تغییر نگاه ها به
آموزش و پرورش به عنوان محور توسعه در دولت دهم … پرهیز و دوری از سیاست
در اداره وزارتخانه و…. ادعاهای یکجانبه ای هستند که اثبات آنها نیاز
به دلیل و مدرک دارد. مهمترین نکته این است که آیا مابه ازای خارجی این
سخنان در مدارس و ادارات آموزش و پرورش قابل مشاهده است؟ آیا اولیای دانش
آموزان، معلمان و کارکنان اداری و دانشجویان مراکز تربیت معلم و کارشناسان
وزارتخانه این ادعاها را تایید می کنند؟ بررسی تک تک ادعاهای وزیر در این
یادداشت نمی گنجد. امیدوارم وزیر آینده آموزش و پرورش این امکان را فراهم
سازد که کارشناسان مستقل در فضایی علمی و مستند به مدرک و سند کارنامه
وزارت آموزش و پرورش در این 8 سال و بخصوص در چهار سال اخیر را بررسی کنند.
در اینجا مجال پرداختن به همه ادعاهای وزیر که آشکارا رنگ و بوی تبلیغاتی
داشت فراهم نیست و تنها چند ادعای او را مورد بررسی قرار میدهم.
وزیر
آموزش و پرورش در حالی ادعای سیاسی کاری در آموزش و پرورش را رد می کند که
به اعتقاد ناظران برگزاری زودهنگام اجلاس روسای آموزش و پرورش یک اقدام
سیاسی و نمایشی و تبلیغاتی است. اگر برگزاری این اجلاس را گامی در جهت
برنامه ریزی و تبیین سیاستهای وزارتخانه در سال تحصیلی پیش رو بدانیم آیا
بهتر نبود این اجلاس با کمی تاخیر و توسط وزیر جدید آموزش و پرورش برگزار
می شد؟ به گمان من برگزاری این اجلاس مانوری سیاسی برای حفظ موقعیت وزیر
فعلی و نوعی فشار به رییس جمهور منتخب است. این درست است که حاجی بابایی
عقبه حزبی و تشکیلاتی ندارد اما ترویج کیش شخصیت و نگاه او به جامعه معلمی
به عنوان یک مجموعه وفادار و مجذوب شخص وزیر، از دید بسیاری از کارکنان
آموزش و پرورش واقعیتی غیر قابل انکار است. حاجی بابایی در همین سخنرانی
رابطه خود با معلمان را رابطه “عاشقانه” معرفی می کند که شکل محترمانه تر
رابطه مراد و مریدی است. در روابط اداری یک وزارتخانه رابطه عاشقانه بی
معنا است. این تعبیر کم و بیش بوی عوامزدگی می دهد.
حاجی بابایی در این
سخنرانی گفت که در مدت 44 ماه وزارت خود 562 سخنرانی انجام داده است.
تقریبا می شود ماهی 13 سخنرانی و اگر روزهای جمعه و تعطیل را کسر کنیم، او
به طور متوسط هر دو روز یک سخنرانی داشته است. چنین بیلانی در طول تاریخ
آموزش و رورش بی سابقه است! او تعداد سفرهای استانی خود را 212 مورد ذکر
کرد که ماهانه شامل تقریبا 5 سفر استانی می شود. وی همچنین اعلام کرد که
حتی یک روز هم از تعطیلی استفاده نکرده و همیشه به صورت شبانه روزی کار
کرده است. البته او از نحوه تغذیه خود حرفی نزد. به نظر من دولت اعتدالی
روحانی باید برای وزرای خود پروتکلی تنظیم کند که طبق آن وزرا و مسئولان در
شبانه روز 6-8 ساعت بخوابند . روزی 5 -6 ساعت استراحت کنند. روزانه سه
وعده غذا بخورند. از تعطیلات قانونی و مرخصی استفاده کنند. به تفویض
اختیارات مدیریتی معتقد باشند و پا توی کفش مدیرکل و استاندار نکنند و
مهمتر از همه در جایگاه مرشد و نظریه پرداز با سخنرانی های خود اسباب خستگی
مردم را فراهم نسازند. ما هم به عنوان شهروند، این گونه حرکات پوپولیستی
را جدی نگیریم.
در جریان استیضاح یکی از وزرای پیشین آموزش و پرورش،
آقای حاجی بابایی به عنوان نماینده مجلس و سخنگوی استیضاح کنندگان دو معیار
را برای سنجش محبوبیت وزیر آموزش و پرورش برشمرد: 1- محبوبیت وزیر بین
تشکل های صنفی. 2- برگزاری رفراندوم در خصوص ماندن یا رفتن وزیر . آیا آقای
حاجی بابایی این معیارها را برای سنجش میزان محبوبیت خود قبول دارد؟ آیا
حاضر است به داوری تشکل های صنفی گردن بگذارد ؟ آیا اقای حاجی بابایی،
آماده است که درباره میزان محبوبیت او به صورت رندوم در 100 مدرسه شهری و
روستایی نظر سنجی شود؟ آیا حاضر است در شرایط برابر و در یک جلسه عمومی با
کارشناسان آموزش و پرورش در مورد کارنامه 4 ساله خود به بحث بنشیند؟ اگر
این ادعا را بپذیریم که در این چهارسال نگاه ها به آموزش و پرورش عوض شده،
مصداق این تغییر نگاه چیست؟ آیا مطابق نرم های جهانی 5 درصد تولید ناخالص
داخلی به آموزش و پرورش اختصاص داده شد؟ آیا سیستم جذب و استخدام معلمان
در آموزش و پرورش تغییر کرد؟ آیا منزلت و معیشت معلمان ارتقا یافت؟ حاجی
بابایی در این چهار سال بارها اعلام کرد که معلمان را به قله رسانده است.
این سخن خشم و اندوه معلمان را اضافه می کرد.
حاجی بابایی، تصویب سند
تحول بنیادین را مهمترین کار وزارتخانه می داند که به گفته او “دو سال زمان
برد”! او فراموش می کند که در پایان دولت خاتمی، 90 درصد طرح سند ملی
آموزش و پرورش آماده شده بود و اگر بهانه جویی و تعلل اولین وزیر دولت
احمدی نژاد بر سر راه تکمیل و تصویب سند نبود، سند ملی در سال 84 تصویب و
اجرا شده بود. این درست است که سند ملی آموزش و پرورش به نام سند تحولی در
دوره حاجی بابایی در شورایعالی آموزش و پرورش و نهایتا در شورایعالی انقلاب
فرهنگی به تصویب رسید، اما به گفته کارشناسان آموزش و پرورش و از جمله
تهیه کنندگان سند، تغییراتی که در متن سند ایجاد شد، محتوای علمی و
کارشناسی آن را به شدت دچار خدشه کرد به گونه ای که متن فعلی متنی غیر
حقوقی، آشفته، پر از موارد تکراری و عملا غیر اجرایی است. چگونه می توان
متنی را که فاقد زبان حقوقی است، قانون اساسی آموزش و پرورش نامید؟ 5 فصل
این سند را می توان در یک صفحه به عنوان مقدمه فلسفی – عقیدتی خلاصه کرد.
بیش از یکصد و سی حکم اجرایی سند در صورت حذف موارد تکراری در 30 بند حقوقی
می گنجد. به گمان من یکی از اولین اقدامات وزیر جدید، نگارش و تصحیح مجدد
متن سند توسط گروهی از حقوقدانان و تبدیل آن به سندی دارای قابلیت اجرایی
است.
اگر آقای حاجی بابایی به جای مونولوگ، تن به دیالوگ بدهد بسیاری
از مسایل روشن می شود. او ادعا می کند که 200 هزار نفر از پرسنل آموزش و
پرورش کاسته است. می توان از وزیر سوال کرد که با چه مکانیسمی این کاهش
انجام شده است؟ او چند روز بعد از شروع به کار به عنوان وزیر، بازنشستگی
پیش از موعد معلمان را متوقف کرد و پیوسته از کمبود نیرو شکایت می کرد. او
بارها علی احمدی وزیر سابق آموزش و پرورش را به خاطر بازنشسته کردن قبل از
موعد ده ها هزار معلم مورد انتقاد قرار داد. سال 89 در آزمون آزاد، 40 هزار
معلم را به استخدام وزارتخانه درآورد و به گفته خودش حدود 60 هزار معلم حق
التدریسی را تعیین تکلیف کرده، اخیرا هم 5 هزار معلم قرآن را به استخدام
در آورده و در واقع سیاست اصلی او افزایش تعداد کارکنان بوده است. حال
چگونه ادعا می کند که در این چهار سال 200 هزار نفر از کارکنان وزارتخانه
کاسته شده است؟ پرسنل آموزش و پرورش در سال 88 قبل از ورود حاجی بابایی به
وزارتخانه، 950 هزار نفر بوده، اگر ادعای امروز ایشان را بپذیریم باید قبول
کنیم که تعداد کارکنان آموزش و پرورش امروز 750 هزار نفر است چنین ادعایی
به دور از واقعیت است.
حاجی بابایی با اشاره به راه اندازی دانشگاه
فرهنگیان به عنوان یکی دیگر از اقدامات خود ادعا کرده که از 25 هزار نفر
دانشجوی جذب شده در این دانشگاه 6 هزار دانشجو با معدل 20 بوده اند . پروسه
تبدیل و تجمیع مراکز تربیت معلم زیر تابلو دانشگاه فرهنگیان قبل از دوره
وزارت ایشان شروع شده و دو وزیر قبلی مقدمات اصلی تاسیس دانشگاه فرهنگیان
را فراهم کرده بودند. در گزینش دانشجو در این دانشگاه تنگ نظری و اعمال
سلیقه های خاص صورت گرفته است. در مهرماه 91 بحث هایی در کمیسیون آموزش
مجلس در باره رتبه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان مطرح شد. یک عضو کمیسیون
آموزش مجلس گفت: با وجود اینکه برای پذیرش دانشجو در دانشگاه فرهنگیان به
وزیر آموزش و پرورش تاکید شده بود نخبگان و افراد برتر گزینش شوند اما بعد
از اعلام نتایج شاهد اتفاقات دیگری بودیم. به گفته این نماینده، با پایان
یافتن مراحل مصاحبه و اعلام نتایج نهایی توسط سازمان سنجش داوطلبانی با
رتبه های 1500، 2000، 5000، یا 7000، پذیرش نشدند اما داوطلبانی با رتبه
های 20000، 30000، 50000 یا حتی 115000 قبول شدند. در واقع برخی از
داوطلبانی که صلاحیت علمی و عمومی داشته اند در مصاحبه ها و تحقیقات گزینش
مردود اعلام شدند.
روز معلم چگونه در تاریخ ثبت شد؟ / روایت ۱۲ روز اعتصاب معلمان در سال ۴۰
روز 12 اردیبهشت یادآور دو حادثه مهم
تاریخی است. اولین حادثه قتل معلم جوان ابوالحسن خانعلی دبیر فلسفه وعربی
دبیرستان جامی تهران در جریان تجمع اعتراضی معلمان در میدان بهارستان است.
خانعلی معلمی 29 ساله بود که با مدرک
لیسانس معقول ومنقول درسال 1335 به استخدام وزارت فرهنگ در آمد. هنگام
شهادت ( سال 40 ) علاوه بر شغل معلمی دانشجوی دوره دکترای فلسفه دانشگاه
تهران بود. هیچ یک از جریان های سیاسی آن زمان ، او را وابسته به گروه و
دسته ای سیاسی ندانسته اند. او یکی از صدها معلمی بود که برای دفاع از حقوق
صنفی خود در میدان بهارستان حاضر شده بود. حادثه دوم به فاصله 18 سال،
ترور آیت الله مرتضی مطهری ، نظریه پرداز انقلاب اسلامی، استاد دانشکده
الهیات و عضو شورای انقلاب اسلامی ، توسط گروه فرقان در سال 58 است. ترور
استاد مطهری عاملی شد که این روز در تقویم جمهوری اسلامی به نام روز
معلم ماندگار شود. در این گزارش تاریخی ، وقایع 12 روز اعتصاب معلمان ( 12
تا 23 اردیبهشت سال 40) و تاثیرات جانبی آن ، با استفاده از اخبار مطبوعات
آن زمان به صورت روزنگار بیان شده است . آنچه که در این 12 روز رخ داد، بی
شک از تاثیر گذارترین حوادث بعد از کودتای 28 مرداد 32 بود.
دعوت به اعتصاب – در جلسه روز دهم اردیبهشت سال 40
مجلس شورای ملی، جهانشاه صالح ـ وزیر فرهنگ ـ لایحه تعرفه جدید حقوق
فرهنگیان- معروف به اشل حقوق معلمان را تقدیم مجلس کرد. در همین روز در
خیابان لاله زار اتفاق دیگری افتاد که فضای سیاسی ایران را چند روزبعد به
لرزه درآورد. ساعت پنج بعدازظهر چند هزار معلم مرد و زن در محل باشگاه
مهرگان اجتماع کردند. بعد از شنیدن چند سخنرانی آتشین ، معلمان به اتفاق
آرا تصمیم به اعتصاب گرفتند. در اعلامیه ای که آن روز صادر شد ، آمده بود:
“در چند ماه گذشته مقامات با همه وعدههای کتبی و شفاهی حاضر به تحقق
تقاضای مشروع و شفاهی ما نگردیدند و همه را با وعده و وعید و طفره و تعلل و
دفعالوقت گذرانیدند”. معلمان در ادامه از اعتصاب از روز سهشنبه (12
اردیبهشت) خبر داده بودند . ساعت ده صبح 11 اردیبهشت ماه سال 40 ، جهانشاه
صالح ـ وزیر فرهنگ ـ در مصاحبهای مطبوعاتی از تغییر اشل معلمین خبر داد.
صالح وعده داد که حقوق معلمین از 275 تومان به پانصد تومان افزایش مییابد.
محمد درخشش ـ نماینده فرهنگیان و رئیس باشگاه مهرگان ـ در این روز بازداشت
شد. محمد درخشش عضو جامعه فارغالتحصیلان دانشسرای عالی بود . وی در
اسفندماه سال 32 در دوره هجدهم مجلس به عنوان نماینده به مجلس شورای ملی
راه یافته بود. در جلسه امروز هیات دولت درباره وضع معلمان گفتوگو شد.
جعفر شریف امامی پیش از آغاز جلسه با محمدرضا پهلوی دیدار داشت.
وزش طوفان – روز 12 اردیبهشت ، دبیران و آموزگاران از
رفتن به سر کلاس درس خودداری کردند و تعدادی از معلمان در میدان بهارستان
تجمع کردند. ماموران ابتدا سعی کردند با ماشین آبپاش معلمان را متفرق
کنند. اما معلمان ایستادند و علیه دولت شعار دادند. به گفته یکی از شاهدان
خانم معلمها که در صف جلو ایستاده بودند سر تا پا خیس شدند . چند نفر از
معلمان مرد از پیاده رو وارد میدان شدند تا سر لولههای آب را به سمت
دیگری بگردانند. یکی از آنها معلم جوان 29 سالهای بود به نام ابوالحسن
خانعلی. سرگرد ناصر شهرستانی، رئیس کلانتری بهارستان، مستقیماً به سمت
معلمان شلیک کرد. گلولهای به سر ابوالحسن خانعلی خورد و خون او سنگفرش
میدان بهارستان را رنگین کرد. در اثر شلیک ماموران انتظامی به سوی معلمان
در میدان بهارستان چهار نفر به اسامی دکتر ابوالحسن خانعلی( دبیر دبیرستان
های جامی و شرف، اصابت گلوله به مغز)، غلامرضا احدیان (آموزگار دبستان
تابان حشمتیه، ضربه با سرنیزه به شکم)، سیاوش باباوندی ، دانشآموز کلاس
چهارم ریاضی دبیرستان داورپناه ( اصابت گلوله به لگن) و حسین شرقی آموزگار
دبستان دولتی شاهآباد (ضربه به پهلو) مجروح شدند. جعفر شریف امامی،
درحالیکه سر و صدای معلمان در داخل مجلس به گوش میرسید، پشت تریبون مجلس
از اجتماع کنندگان مقابل مجلس با عنوان اخلاگر یاد کرد و گفت من نمیتوانم
اجازه بدهم که اشخاص اخلالگر در لباس معلم سوءاستفاده کنند و امنیت مملکت
را به هم بزنند. دکتر ابوالحسن خانعلی، که بر اثر اصابت گلوله ماموران
انتظامی به سرش به بیمارستان بازرگان منتقل شده بود، درگذشت. معلمان پیکر
دکتر خانعلی را به مسجد اسکندری منتقل کردند. یکصد معلم داوطلب شدند تا شب
در مسجد بخوابند تا پیکر دکتر خانعلی پیش از تشییع توسط ماموران ربوده
نشود. بعد از ظهر امروز محمد درخشش از زندان آزاد شد. جعفر شریف امامی در
خاطرات خود از این روز مینویسد: « وقتی خانعلی تیر خورد ساعت 30/11 شب به
کاخ شاه احضار شدم. شاه گفت قرار است فردا شیطنت کنند و جنازه را راه
بیندازند و شلوغ کنند.» من به شاه اطمینان دادم که با هماهنگی سرهنگ هادی
شادمهر ـ دایی خانعلی ـ جنازه را به قم منتقل و دفن میکنیم.
قطعنامه
معلمان – جعفر شريفامامى درباره وقایع روز 13 اردیبهشت در کتاب خاطراتش
مىنویسد: “صبح امروز ساعت هفت پشت ميز كارم بودم، تلفن كردم به نعمتالله
نصيرى ـ رئيس شهربانى ـ صبح زود آنجا نبود. بعد هفت و ربع و هفت و نيم شد
و با او تماس گرفتم و گفتم: آمبولانس فرستاديد كه جنازه خانعلى را ببرند؟.
گفت: فرستاديم آمبولانس پيدا كنند و آمبولانس هنوز گير نيامده است. از اين
حرفها من تعجب كردم. ساعت هشت گفت: معلمين آمدهاند دوره جنازه و ديگر
مشكل است كه ما جنازه را از دستشان بگيريم، مگر اينكه زدوخوردى بكنيم.
گفتم: نه، ديگر كارى نداشته باشيد. بگذاريد هر كارى كه مىخواهند آزادانه
بكنند و ديگر ممانعتى هم نكنيد. . اسم من نخستوزير است با داشتن مسؤوليت،
ولى هيچ در اين مسائل اثرى ندارم. آنچه بايد بشود، خودش مىشود”. به تدريج
گروه های معلمان از نقاط مختلف شهر به طرف مسجد اسكندرى روانه شدند. چون
تعداد شركت كنندگان در مراسم تشييع جنازه ابوالحسن خانعلى بسيار زياد بود،
خيابانهاى لالهزار نو، اسلامبول، چهارراه مخبرالدوله و قسمتى از خيابان
سعدى و بعداً خيابان شاه ( جمهوری ) به كلى بسته شد و عبور و مرور غيرممكن
گرديد. جنازه خانعلى در حالىكه دانشجويان و فرهنگيان دستههاى گل و
پلاكاردهاى متعدد با خود حمل مىكردند، روى دوش مردم به حركت درآمد. قرار
شد معلمين و تشييع كنندگان هنگام حمل جنازه از مسجد اسكندرى فقط به ذكر
لاالهالاالله اكتفا كنند و شعارى ندهند. عكس بزرگى از خانعلى به وسيله دو
نفر از معلمين زن حمل مىشد. بين شعارها اين جملات جلب نظر مىكرد: شعار ما
سكوت و حفظ نظم و آرامش است./ دولت مهندس شريفامامى بايد استعفا بدهد./
معلم نان مىخواهد نه گلوله. / دكتر ابوالحسن خانعلى، انتقام خون تو را
خواهيم گرفت. / سيماى درخشان خانعلى الهام بخش مبارزات پىگير ما خواهد
بود. / قسم به خون سرخ تو، قسم به رنج مادرت، قسم به اشك خواهرت، كه ما ز
دشمنان تو، كشيم انتقام تو… مقارن ساعت يك بعدازظهر جنازه خانعلى به مسجد
سپهسالار رسيد و از آنجا توسط عده كثيرى از معلمان و بستگان او به
ابنبابويه برده شد و در آنجا دفن گرديد. در ميدان بهارستان، نماينده
معلمان پايتخت و دانشجويان دانشگاه تهران سخنرانى كرد و پس از تصويب
قطعنامهاى جمعيت متفرق گرديد. اين قطعنامه شامل چهار ماده بود: 1-
استعفاى دولت شريفامامى 2- مجازات مسببين حوادث روز سهشنبه و تعقيب فورى
قاتل خانعلى 3- استرداد لايحه اشل حقوق معلمين و اجراى طرح باشگاه مهرگان
4- رفع اهانت از معلمان و كسانى كه بدون مجوز قانونى توقيف شده بودند.
استعفای شریف امامی – روز چهاردهم اردیبهشت ، اعتصاب
معلمان تهران وارد سومين روز خود شد. از ساعت 8 صبح معلمين در باشگاه
مهرگان جمع شدند. در اين اجتماع محمد درخشش طى سخنرانى خود از همدردى
طبقات مختلف مردم در حادثه تأثرآور مرگ دکتر خانعلی تشكر كرد و سپس. معلمان
در صفوف منظم از خيابانهاى سعدى و شاهآباد به طرف مقصد حركت كردند. يك
طرف ميدان بهارستان را انبوه جمعيت معلمين و دانشجويان با شعارهاى متعدد پر
كرده بود و طرف ديگر را كاميونهاى پر از سرباز و پليس. پس از اينكه هزاران
معلم در ميدان بهارستان استقرار يافتند، چند نفر از آنها نطق هايى درباره
حقوق معلم و حادثه روز سهشنبه گذشته ( 12 اردیبهشت) و جريانات اخير ايراد
كردند و بار ديگر متذكر شدند كه اعتصاب آنها تا پيروزى نهايى و اجراى
قطعنامه اى كه روز پيش به تصويب رسيده، ادامه خواهد داشت. ساعت 10/10
دقيقه صبح جلسه علنى مجلس شوراى ملى به رياست سردار فاخر حكمت تشكيل شد.
جعفر شريفامامى پشت تريبون قرار گرفت تا به پرسش ها و اعتراضات نمايندگان
درباره اعتصاب و تظاهرات فرهنگيان و تيراندازى به طرف آنها و قتل خانعلى
پاسخ دهد. وی که با اعتراض نمایندگان و رئیس مجلس روبهرو شد. جعفر
شريفامامى در خاطراتش از جلسه روز چهاردهم مجلس شورای ملی نوشت : “من ديدم
كه زمينهاى است، مىخواهند جنجال درست بكنند”. نخست وزیر مجلس را ترک کرد
و به نخستوزيرى بازگشت. پس از خروج از نخستوزيرى به منزل خود رفت و
استعفايش را به وسيله وزارت دربار به دست شاه رساند.
ملاقات نمایندگان
معلمان با رئیس مجلس – سردار فاخر حکمت ـ رئیس مجلس شورای ملی ـ صبح روز
چهاردهم اردیبهشت به رئیس بازرسی مجلس گفته بود حاضر است نمایندگان معلمان
را بپذیرد. لذا در ساعت يك بعدازظهر از بلندگوى ميدان بهارستان اعلام شد كه
معلمان، نمايندگان خود را براى مذاكره با رئيس مجلس شوراى ملى انتخاب
كنند. معلمان پنج نفر را به اسامى: على زارع، حشمتالله باباخانى،
سيدعلىنقى نقوى، اقدس ملكوتى و افسر فخرايى انتخاب كردند و آنها را براى
ملاقات با سردار فاخر حكمت به مجلس فرستادند. در اين ملاقات، نمايندگان
معلمين اجراى قطعنامه معلمين و طرح باشگاه مهرگان را خواستار شدند. سردار
فاخر حكمت گفت : «قاتل دكتر خانعلى را به اشد مجازات خواهيم رساند و مطمئن
باشيد مجلس به كار معلمين رسيدگى خواهد كرد.» در تحولی دیگر سرهنگ هادى
شادمهر – دايى ابوالحسن خانعلى – اعلام جرمى در خصوص كشتهشدن خواهرزاده
خود به دادستان تهران تسليم كرد. بعدازظهر این روز در مجلس ختمى كه در مسجد
ارك برگزار بود، حجتالاسلام محمدتقى فلسفى واعظ، ضمن بيانات مفصلى از
اوضاع فرهنگ شديداً انتقاد كرد و گفت: ” اگر مرا كه يك نفر واعظ هستم براى
جراحى قلب دعوت كنند و بپذيرم، شخصى احمق هستم. حال اگر يك نفر قابله كه
تخصص او در قابلگى است ، تربيت روح و فكر يك جامعهاى به عهده وى واگذار
شود، چه محصولى از اينكار به دست میآيد؟ “. کنایه او به وزارت دکتر
جهانشاه صالح بود!
سناتور محمود حسابی تسلیت گفت – از ساعت 8 بامداد شنبه
16 اردیبهشت ماه به تدريج معلمين پايتخت و دانشآموزان و دانشجويان
دانشسراى عالى و دانشگاه تهران در باشگاه مهرگان حضور يافتند. در اين
اجتماع ابتدا چندنفر از معلمان سخنانى ايراد كردند. سپس محمد درخشش – رئيس
باشگاه مهرگان و نماينده معلمين – گفت که برنامه ما اعتصاب است. اعتصاب ما
ادامه دارد و بايد قطعنامه باشگاه مهرگان اجرا شود. دانشجويان دانشسراى
عالى كه از روز اول اعتصاب معلمين بهعنوان همدردى با معلمين دست به
اعتصاب زدهاند، امروز نيز از رفتن به كلاس درس خوددارى كردند. در چند روز
گذشته فرهنگيان اغلب شهرستانها به اعتصاب پیوستند. در جلسه مجلس سنا محسن
صدرالاشراف – رئيس مجلس سنا – و سه نماينده درباره اعتصاب و تظاهرات معلمين
سخن گفتند. يكى از آنان دكتر محمود حسابى بود، كه گفت تأثر و تألم خود را
از واقعه 12 ارديبهشت كه منجر به قتل يك نفر معلم، دكتر خانعلى شد اظهار
مىنمايم و از دولت وقت انتظار دارم كه هر چه زودتر نتيجه اقدامات خود را
درباره تعيين مسئولين اين واقعه اسفناك به استحضار مجلس سنا برساند.
درخواست انحلال مجلس – روز شنبه 16 اردیبهشت شريف
امامى به كاخ مرمر رفت و متن استعفانامه هیات دولت را تقدیم شاه کرد. علی
امینی که روز جمعه با شاه دیدار کرده و پیشنهاد نخست وزیری را از زبان او
شنیده بود، امروز شنبه 16 اردیبهشت با محمدرضا پهلوی دیدار داشت. امینی در
خاطراتش دراینباره میگوید که از شاه خواست فرمان انحلال مجلس را امضا
كند. على امينى هنگامى كه از كاخ مرمر خارج شد به خبرنگاران داخلى و خارجى
كه دورش اجتماع كرده بودند، گفت اعلىحضرت فرمان نخستوزيرى مرا صادر
فرمودند. بعد از ظهر شنبه سخنگوى دربار شاه رسماً اعلام كرد كه استعفاى
دولت شريفامامى مورد قبول قرار گرفت و على امينى را مأمور تشكيل هيات
وزيران شد. علی امینی در ساعت 45/3 دقيقه بعدازظهر به نخستوزيرى آمد و تا
ساعت نُه بعدازظهر در دفتر خود مشغول كار بود . وی در خاطراتش مینویسد :
“همان ساعت اول در اتاق نخستوزيرى، در چند سطر به شهربانى دستور دادم كه
ظرف مدت 48 ساعت ترتيب لغو جواز كار و اقامت تمام گروههاى موزيك و
رقاصهها و اين قبيل آدمها را بدهد؛ به اين ترتيب اسلحه تبليغ را از دست
اهل منبرگرفتم”. عصر اولين روز کار دولت با دستورهايى كه يكى از مهمترين
آنها منع هرگونه سانسور و اعلام آزادى كامل مطبوعات بود، گذشت. از طرف
نخستوزير به اداره كل انتشارات و راديو دستور داده شد كه به مناسبت چهلمين
روز وفات حضرت آيتالله بروجردى از بعدازظهر فردا به مدت 24 ساعت
برنامههاى موسيقى از راديو ايران قطع گردد و به جاى موزيك، سخنراني هاى
مفيد مذهبى پخش شود. روز یکشنبه 17 اردیبهشت ، ششمين روز اعتصاب معلمان
بود. معلمان تهرانى، امروز در مجالس ترحيم ابوالحسن خانعلى در مسجد ارك،
باشگاه مهرگان و دبيرستان جامى حضور يافتند. در شهرستانها معلمان اعتصاب
کننده، در برگزارى مجالس ختم و يادبود ابوالحسن خانعلى شركت كردند.
خبرگزارى آسوشيتدپرس، گزارش داد: ” روزنامههاى تهران براى نخستين بار در
صفحات اول خود عكس هايى از تظاهرات معلمان چاپ كردند. این خبرگزاری افزود
تقاضاهاى معلمين دستكم با پشتيبانى دو ميليون شاگرد همراه است و دكتر على
امينى نخستوزير جدید، با درخواست معلمان موافقت كرده است”.
اعلام روز معلم – دوشنبه 18 اردیبهشت در هفتمين روز
اعتصاب، بار دیگر معلمان پايتخت در باشگاه مهرگان اجتماع كردند و چند تن از
معلمان درباره جريانات اخير و احقاق حقوق معلمان صحبت نمودند. پس از آنان
محمد درخشش رئيس باشگاه مهرگان در سخنرانى خود گفت شكستن اعتصاب با نظر
مجمع عمومى است. پس از آنكه خواستههاى معلمان طبق قطعنامه انجام شود،
اعتصاب پايان خواهد پذيرفت. اجتماع در ساعت 11 صبح پراكنده و قرار شد
معلمان از ساعت سه بعدازظهر براى برگزارى شب هفت ابوالحسن خانعلى به سوى
ابنبابويه حركت كنند. معلمان در قطعنامهای اعلام کردند:«اجتماع عمومى
معلمين پايتخت در تاريخ روز 18 ارديبهشت ماه سال 1340 تصويب كردند كه روز
دوازدهم ارديبهشت ماه به ياد بود اعتصاب موفقيتآميز معلمين ايران و شهادت
معلم دانشمند مرحوم دكتر خانعلى، «روز معلم» اعلام گردد. در اين روز همه
ساله كليه مدارس و مؤسسات فرهنگى در سرتاسر كشور تعطيل رسمى خواهد بود و
مراسم خاصى اجرا خواهد گرديد.».
حضور نخست وزیر در اجتماع معلمان – سه شنبه 19
اردیبهشت ماه ، درهشتمين روز اعتصاب معلمين از ساعت 8 صبح چندين هزار نفر
از معلمين و دانش آموزان در باشگاه مهرگان اجتماع كردند. ساعت 12/9 دقيقه،
نخستوزير وارد باشگاه مهرگان شد. هنگام ورود على امينى، معلمان شروع به
كفزدن و ابراز احساسات كردند. اين نخستين بارى بود كه پس از كشتهشدن
ابوالحسن خانعلى معلمان كف میزدند. علی امینی گفت : «اين قول را مىدهم و
شرافتم را گرو میگذارم كه راجع به تغيير اشل معلمان و خواستههاى شما
اقدام كنم. البته بايد به من فرصت بدهيد تا مطالعه كافى كنم… اگر مىشد
كه به حرف من اعتماد مىكرديد و دست از اعتصاب برمىداشتيد و سر كارهاىتان
مىرفتيد.» اما هنوز صحبت نخستوزير در اين مورد به پايان نرسيده بود كه
فرياد: نخير، نخير، قبول نداريم، تا تمام خواستههاى ما عملى نشود دست از
اعتصاب برنخواهيم داشت، تا چند دقيقه در فضاى باشگاه طنين انداخت. محمد
درخشش معلمان را دعوت به سكوت كرد و گفت شكستن اعتصاب معلمين سراسر كشور
هنگامى عملى خواهد شد كه تمام مواد قطعنامه معلمان كه اولين ماده آن تعقيب
و مجازات قاتل است اجرا شود . عصر روز سه شنبه 19 اردیبهشت ، طى
اعلاميهاى كه سه بار از راديوى ايران پخش شد، اعلام شد: «طبق دستور دولت،
سرگرد ناصر شهرستانى به اتهام قتل دكتر ابوالحسن خانعلى از كار بركنار و
پرونده امر براى رسيدگى به مراجع ذىصلاحيت ارجاع گرديد.» . در ساعت 20/11
دقيقه امروز، على امينى – نخستوزير – به كاخ سلطنتى رفت. از ساعت يازده
نيز وزراى جديد تدريجاً در كاخ نخستوزيرى حاضر شده بودند. اعضاى دولت جديد
در حدود يك ساعتونيم در كنار محمدرضا پهلوى بودند. جای وزیر فرهنگ در این
جمع خالی بود.
ملاقات امینی و درخشش – چهار شنبه 20 اردیبهشت در
نهمين روز اعتصاب معلمين پايتخت ساعت 12 امروز محمد درخشش در نخستوزيرى با
على امينى ملاقات و مذاكره كرد. در این جلسه به درخشش وعده وزارت فرهنگ
داده شد. پس از اين ملاقات، درخشش گفت : « كليه تقاضاهاى ما جامه عمل به
خود پوشيده و تنها موضوع افزايش حقوقها باقيمانده كه نخست وزير قول داد در
جلسه امروز هيات دولت مطرح و درباره آن تصميمى اتخاذ نمايد. با اين ترتيب
به محض روشنشدن اين موضوع، اعتصاب آقايان معلمين خاتمه خواهد يافت».
معلمان تصميم گرفتند كه تا دستیابی به نتيجه قطعى و تأمين كليه خواسته هاى
خود همچنان در اعتصاب باقى بمانند. صبح روز پنجشنبه 21 اردیبهشت ، معلمان
پايتخت، در باشگاه مهرگان اجتماع كردند. محمد درخشش به اين جمع وعده داد كه
ساعت شش بعدازظهر فردا در همين باشگاه، نظر دولت جديد را درباره اشل حقوق
معلمان اعلام مىكند. محمد درخشش، ساعت يازده صبح به وزارت فرهنگ رفت. جلسه
فوق العاده هيات وزيران در نخست وزيرى تشكيل شد. در اين جلسه طرحى كه
قبلاً براى تغيير اشل حقوق معلمان تهيه شده بود مورد بررسى قرار گرفت و پس
از مذاكره و تبادل نظرى كه در اينباره به عمل آمد تصويبنامه قانونى براى
اجراى آن به تصويب رسيد. ساعت دو بعدازظهر اطلاعيهای از طرف دولت انتشار
يافت:« نظر به احترام و اهميت مقام معلم در اجتماع، وظيفه و مسئوليت سنگينى
كه اين طبقه در تربيت و تعليم نسل جوان بر عهده دارد و انتظار خدمت
صادقانه و حفظ شئون و احترامشان در جامعه مستلزم تأمين رفاه و معاش ايشان
است و با توجه به اينكه دولت اميدوار است با انجام اقدامات موثر در زمينه
تقليل هزينه زندگى كه پايه اصلى تأمين معيشت و آسايش عموم كارمندان دولت
است، يكى از مهمترين مواد برنامه خود را جامه عمل بپوشاند، فعلاً براى
اينكه وضع حقوق معلمين كه داراى حقوق كمترى هستند بهبود يابد، با در نظر
گرفتن ميزان كار و معلومات آنها و مخصوصاً با توجه به مقدورات مالى دولت،
تصميماتى در جلسه امروز هيات وزيران اتخاذ شد كه نگرانى طبقه معلمين كشور
را به كلى مرتفع خواهد ساخت. شرح تصميمات متخذه بعداً اعلام خواهد شد.» .
دادستان تهران به ادارات انتظامى دستور داد تا سوابق سرگرد ناصر شهرستانى
رئيس سابق كلانترى دو تهران را به دادسراى تهران ارسال دارند.
پایان اعتصاب – عصر روز جمعه 22 اردیبهشت ، اجتماع
معلمان در باشگاه مهرگان تشكيل شد و محمد درخشش خطاب به حاضران گفت: «چون
تصويبنامهاى در هيات دولت تهيه شده است، ما ختم اعتصاب را اعلام مى
كنيم.» عده ای از معلمان گفتند كه ما اعتماد نداریم و بايد شماره تصويب
نامه هيات دولت در اختيار ما قرار گيرد؛ چرا تصويب نامه دولت در راديو
قرائت نشد؟ درخشش جواب داد: «چون ممكن بود سروصداى عده ديگرى از كارمندان
بلند شود.» سپس پيشنهاد كرد آنها كه با شكستن اعتصاب موافق هستند، دستها را
بلند كنند. از انتهاى سالن موج اعتراض برخاست كه تا جلو تريبون كشيده شد،
ولى چند دسته ده نفرى از چند گوشه دستها را بلند كردند و درخشش گفت: «كسانى
كه شكستن اعتصاب را تصويب نكردهاند، اخلالگرند، نه معلم و ما آنها را
معلم نمىدانيم. تنها كسانى معلم هستند كه شكستن اعتصاب را تصويب كردند و
اگر فردا كسى پيدا شود كه در سر كلاس حاضر نشود، جزو اخلالگرها معرفى و
دستگير میشود.» . خبرگزاری یونایتدپرس از پایان اعتصاب معلمان خبر داد و
اعلام کردکه این اعتصاب باعث سقوط دولت شریفامامی و روی کار آمدن دولت
امینی شد. این خبرگزاری اعلام کرد محمد درخشش در جمع پنج هزار نفر از
معلمان تهران گفته حقوق بعضی از معلمان از حقوق مهندسین دولتی نیز بیشتر
خواهد شد. با سقوط کابینه علی امینی فعالیت های باشگاه مهرگان به شدت محدود
شد.
محمد درخشش ، وزیر فرهنگ – صبح روز شنبه 23 اردیبهشت ،
كليه مدارس كشور پس از دوازده روز تعطيل گشوده شد و آموزگاران، دبيران و
دانشآموزان در كلاس هاى درس حضور يافتند. به خاطر كشته شدن ابوالحسن
خانعلى در کلاس ها يك دقيقه سكوت اعلام شد. ساعت يازده صبح معاون پارلمانى
وزارت فرهنگ ، در يك مصاحبه مطبوعاتى به خبرنگاران گفت: هيات وزيران تصويب
نامهاى در يازده ماده براى تعيين اشل جديد حقوق فرهنگيان تصويب نمودند و
از ماه آينده حقوق كليه كسانى كه كمتر از پنج هزار ريال است به ميزان اشل
جديد پرداخت خواهد شد و اضافه حقوق ساير معلمان در رتبههاى بالاتر پس از
تأمين اعتبار پرداخت خواهد شد. دو روز بعد یعنی سه شنبه 25 اردیبهشت ماه 40
على امينى در كاخ محمدرضا پهلوى حاضر شد و محمد درخشش- رئيس باشگاه مهرگان
و نماينده معلمين – را بهعنوان وزير فرهنگ معرفى كرد. درخشش حدود 14 ماه
وزیر فرهنگ بود.