آرایه های ادبی – نکات مهم آرایه های ادبی و انواع قالب های شعری
آرایه های ادبی – نکات مهم آرایه های ادبی و انواع قالب های شعری
نویسنده: جناب آقای رضا رشیدی
انواع نثر
1-ساده یا مرسل:
نثری را می گویند که نویسنده در…
نکات مهم آرایه های ادبی و انواع قالب های شعری
انواع نثر
1-ساده یا مرسل:
نثری را می گویند که نویسنده در آن از لغات ساده و قابل فهم
استفاده می کند.مانند :سیاست نامه ،تاریخ بیهقی،قابوس نامه(نصیحت نامه)
کلید : قست
2- نثر مصنوع و متکلف:
نثری را گویند که نویسنده در آن از آرایه های ادبی و لغات
مشکل فراوان استفاده می کند.مانند : کلیله و دمنه،جهانگشای جوینی،دره
نادری،تاریخ وصاف،مقامات حمیدی
کلید :دمت کج
3-نثر مسجع و آهنگین :
نثری را می گویند که دارای قافیه باشد(قافیه در نثر را سجع می گویند)
نکته:ابداع کننده نثر مسجع 396/481 خواجه عبدالله انصاری.تمام
آثار خواجه به نثر مسجع است و شعر به آن منصوب می کنند.ابوسعید ابوالخیر
نیز شعر منصوب دارد.
4-نثر شکسته:
نثری را می گویند که نویسنده مطالبش به زبان محاوره بسیار نزدیک است.
شعر-نظم:کلامی است موزون و مقفی که خیال انگیز و اندیشمندانه باشد
ردیف-به کلمه و کلماتی می گویند که بعد از قافیه می آیند و دارای دو 2 شرط اساسی باشند
1-به یک شکل 2-به یک معنی
نکته :به دو دلیل شاعر از ردیف استفاده می کند.
1-افزایش موسیقی 2-پوشاندن عیوب قافیه
1216/1286-صائب تبریزی –کمترین ردیف را استفاده کرده است.(سبک هندی)
قافیه :به کلمه و کلماتی گویند که قبل از ردیف می آیند و در بخش پایانی خود دارای حرف یا حروف مشترک باشند. واژه=کلمه =/= حروف
بشنو از نی چون حکایت می کند از جدائی ها شکایت می کند
یافتن حروف قافیه:
از سمت چپ حرکت می کنیم به اولین مصوت که رسیدیم بر می گردیم.
حکایت = ح ِ ک ا ی َ ت
تست:حکایت و شکایت
1-اَیت 2-َت √ 3- یَت 4- کایَت 5-ِکایت
مراعات نظی (تناسب):
اگر شاعری اجزاء یک یا چند مجموعه را برای بیان هدفی واحد مورد استفاده قرار دهد،شعر دارای صنعت مراعات یا تناسب است.
از دست و زبان که بر آید کز عهده شکرش به در آید
تلمیح:
اگر شاعری در بیتی به بخشی از دانسته های ما اشاره کند(آیه ،حدیث،داستان،واقعه تاریخی)شعر دارای صنعت تلمیح است.
عنکبوتی را به حکمت دام داد صدر عالم را در او آرام داد
تلمیع :
اگر شاعری مصرع یا بیتی را به فارسی و مصرع یا بیت دیگری را
به عربی بگوید شعر دارای صنعت تلمیع است و چنین شعر را ملمع نیز می گویند.
الا یا ایها الساقی ،ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
تضمین:
اگر شاعری در اشعار خود از آیه،حدیث و یا شعر شاعر دیگری عیناً استفاده نماید،شعر دارای صنعت تضمین است.
نکته :شاعر موظف است نکته نقل شده را در داخل گیومه قرار دهد و
اگر از شعر شاعر دیگری استفاده می کند نام شعری آن شاعر را هم بیاورد.
نکته :اگر مطلب نقل شده آیه یا حدیث باشد غیر از تضمین به آن دَرج یا اقتباس نیز می گویند.
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رخمت بر آن تربت پاک باد
((میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است))
تضاد (طباق،مقابلهیا تقابل):
اگر شاری در بیتی از لغات و یا مفاهیم ضد هم استفاده کنند،شعر دارای صنعت تضاد،طباق ،مقابله و یا تقابل است.
ز گرمی و سردی و از خشک و تر سرشتیم به اندازه یکدگر
تناقض(متناقض نما،پارادکس):
اگر شاعری دو مفهوم ضد هم را در یک چیز بیان کرد،شعر دارای صنعت تناقض است.
هرگز وجود حاضرِ غایب شنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است
نکته:هر تناقضی نوعی تضاد هم به حساب می آید،اما هر تضادی نوعی تناقض نیست.
لف و نشر(پیچاندن و باز کردن):
اگر شاعری چند مطلب را بدون هیچ توضیحی پشت سر هم بیاورد (لَف)و بعد شروع به توضیح نماید(نشر)در مجموع به آن لف و نشر می گویند.
به روز نبرد آن ید ارجمند به شمشیر و خنجر به گرز و کمند(لف)
برید و درید و شکست و ببست(نشر) یلان را سر و سینه و پای و دست
مبالغه(غلو یا اغراق):
اگر شاعری در بیتی مطلبی را بیش از حد معمول بزرگ نماید بیت دارای صنعت مبالغه،اغراق و غلو است.
به گرز گران دست برد اشکبوس زمین آهنین شد سپهر آبنوس
ایهام :
اگر شاعری در بیتی از لغتی استفاده کند که دارای دو 2 معنی باشد.
1- معنی نزدیک 2- معنی دور هدف شاعر معنی دور باشد ولی ما معنی نزدیک را بفهمیم.
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
شیرین = معشوقه فرهاد شیرین= خوش
√ایهام تناسب :
اگر شاعری علاوه بر لغات ایهام دار از لغات دیگری متناسب با
معنای نزدیک لغت استفاده کند،برای آنکه ما را از معنی دورتر کند اصطلاحاً
به آن ایهام تناسب می گوییم.
هندو به پیش خال تو باشد به چاکری مهر رخ تو راست ،مه و زهره،مشتری
مشتری = سیاره مشتری مشتری = خریدار
اصلوب معادله:
اگر شاعری یکی از مصرع ها را برای مصرع دیگر مثال بیاورد
،طوری که ما بتوانیم بین دو مصرع علامت مساوی قرار دهیم و یا چنانچه جای
دو مصرع را عوض کنیم،تغییری در معنا پیش نیاید،شعر دارای اصلوب معادله
است.
بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود پسته بی مغز چون لب وا کند رسوا شود
دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست جای چشم ابرو نگیرد ،گرچه او بالاتر است
صنعت واج آرائی (نغمه حروف):
اگر شاعری در بیتی از حرف یا حروفی برای افزایش موسیقی استفاده کند،شهر دارای صنعت واج آزائی یا نغمه حروف است.مانند:
شب است و شاهد و شراب و شیرینی غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
صنعت ارسال المثل(تمثیل):
اگر شاعری مصرع یا بیتی را که ضرب المثل بوده یا شده باشد مورد استفاده قرار دهد شعر دارای صنعت ارسال المثل یا تمثیل است.مانند:
زلیخا گفتن و یوسف شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن
تشخیص (آدم نمایی،personification،جان بخشیدن با اشیاء):
اگر شاعری برای امور غیر جاندار هویتی جاندار قائل شودو یا برای امور انسانی هویتی انسانی، شعر دارای صنعت تشخیص است.
گویی بط سفید ،جامه به صابون زده است کبک دری ،ساق پا ،در قدح خون زده است.
حس آمیزی (حسن تعلیل):
اگر شاعری جای حواس را عوض کند و یا چند حس را با همدیگر در آمیزد،شعر دارای صنعت حس آمیزی است. مانند:
خبر تلخ،لبخند نرم،سخن شیرین
عکس (قلب):
اگر شاعری در بیتی جای کلمات را طوری تغییر دهد که معنا کاملا بر عکس شود ،شعر دارای صنعت عکس یا قلب است. مانند:
چنین است رسم سرای دری گهر زین به پشت و گهی پشت به زین
استفهام انکاری(استفهام تاکیدی):
اگر شاعری در بیتی ،سوالی را مطرح کند ،که در خود سوال جواب وجود داشته باشد،شعر دارای صنعت استفهام انکاری است.
پیاده ندیدی که جنگ آورد سر سرکشان زیر سنگ آورد؟
تجاهل العارف:
اگر شاعری در بیتی عمدا خود را به نا آگاهی بزند،اصطلاحا به آن تجاهل العارف می گویند.مانند:
ندانم این شب قدر است یا ستاره روز تویی برابر من یا خیال در نظرم؟
تکرار :
اگر شاعری در بیتی غیر از فعل و حرف اضافه ، لغتی را بیش از یک بار بیاورد ،شعر دارای صنعت تکرار است.
نکته:اگر لغت تکراری یکی از سه لغتی باشد که در آخر می آید،اصطلاحا به آن تصدیر می گویند.
اگر دقیقا لغت اول در آخر بیت بیاید،اصطلاحا به آن رد الصدر الی العجز می گویند.
زبان در کش ای مرد بسیار دان که فردا قلم نیست بر بی زبان
این بیت دارای :1- رد الصدر 2- تصدیر 3- تکرار می باشد
سجع :
یکسانی دو واژه در واج های پایانی(مطرف) وزن(متوازن) و یا هر دو(متوازی) را می گوییم.
متکلم را تا کسی عیب نگیرد،سخنش صلاح نپذیرد.(مطرف)
ملک بی دین باطل است،و دین بی ملک زایل.(متوازن)
همه کس عقل خود را به کمال نماید و فرزند خود به جمال.(متوازی)
نکته:اگر کلمات دو مصرع از بیتی با یکدیگر سجع مطرف یا متوازن
باشند،بیت دارای سجع موازنه است.و اگر چنانچه کلمات دو مصرع دارای سجع
متوازی باشند،بیت دارای آرایه ترصیع است.
1-مطرف(سجع موازنه)
سجع : 2-متوازن(سجع موازنه)
3-متوازی(ترصیع)
آتش عشق است کاندر نی فتاد جوشش عشق است کاندر می فتاد
بیت دارای صنعت :1- ترصیع 2- سجع 3- موازنه
جناس :
یکسانی دو واژه در واج های تشدید دهنده با اختلاف در معنی.
1-اگر کلمات کاملا شبیه هم باشند و اختلاف فقط در معنی باشد جناس تام است.
برادر که در بند خویش است ،نه برادر نه خویش است.
2-اگر کلمات جناس فقط در اعراب با همدیگر اختلاف داشته باشند،جناس ناقص حرکتی می گوییم.
مَلِک،مِلک،مُلک،مَلَک
3-اگر کلمات جناس در حرف اول ،وسط یا آخر با هم اختلاف داشته باشند به آن جناس ناقص اختلافی می گویند.مانند:
ریش-کیش/بازار –بی زار/خروش –خروس
4-اگر کلمات جناس حرفی در اول ،وسط یا آخر بیش از دیگری داشته باشند،به آن جناس ناقص افزایشی می گویند.مانند:
دست-دوست/شفق-شفقت/زار-مزار
5- اگر در کلمات جناس فقط جای حروف عوض شده باشد به آن جناس قلب می گویند.مانند:
اهمال و امهال
6-اگر کلمات جناس فقط در نقطه با همدیگر اختلاف داشته باشند ،به آن جناس خط می گویند.مانند:
باک-پاک/خاک-چاک
7-تشبیه:
مانند کردن چیزی به چیزی از جهتی.مانند:
علی در شجاعت مانند شیر است. قد او در بلندی مانند سرو است.
1 2 3 4 1 2 3 4
1-مشبه 2- وجه شبه 3- ادات تشبیه 4- مشبه به
نکته:اگر مشبه و مشبه به ،تشبیهی به صورت ترکیب بیاید،اصطلاحا به آن اضافه تشبیهی می گویند.
سرو قد=قد مانند سرو است.√
روش تشخیص اضافه تشبیهی:
برای تشخیص اضافه تشبیهی جای مضاف و مضاف الیه را عوض می کنیم،مابین آن” مانند” قرار
می دهیم و در پایان “است”قرار می دهیم.مانند:
خواب غفلت،خرمن اعمال √غفلت مانند خواب است. √اعمل مانند خرمن است.
استعاره:
اگر مشبه به تشبیهی را به جای تمام ارکان آن به کار
ببرند.اصطلاحا به آن استعاره می گویند.مانند آنکه بگوییم :زلزله آمد و
منظورمان فلانی است که در شیطنت مانند زلزله است.
نکته:به اینگونه استعاره ها استعاره مصرحه می گویند.
نکته:اگر در ترکیب اضافه ای ،مضاف در مضاف الیه وجود نداشته
باشد ،یعنی مضاف را برای مضاف الیه قرض گرفته باشند ،به چنین اضافه هایی
اضافه استعاری می گویند.(استعاره مکنیه)
نکته:اگر در اضافه های مکنیه،مضاف یکی از اندام بدن انسان
باشد،یا امری مربوط به انسان باشد علاوه بر استعاره مکنیه دارای صنعت
تشخیص نیز می باشد.مانند:
ارکان عرش=(استعاره مکنیه)
چشم دل=(استعاره مکنیه)(تشخیص)
دامن وجود=(استعاره مکنیه)(تشخیص)
نکته:در استعاره شباهتی وجود دارد که بعد آن را به کار می برند.
مجاز:
به کار بردن لغت را می گوییم،در غیر معنای حقیقی و بدون شباهت.
1-مکانی را می گوییم و منظورمان مردم آن مکان اند(علاقه محلیه).مانند:
سواران لشکر بر انگیختند همه دشت پیشش درم ریختند
دشت مجاز از مردم
2-ظرف را می گوییم و منظور محتوی آن است(علاقه ظرفیه).مانند:
پیاپی بکش جام و سرگرم باش بهل گر بگیرند بی کار ها
جام مجاز از محتوی آن یعنی می است.
3-جزئی از یک کل را می گوییم و منظورمان کل آن چیز است(علاقه جزئیه).مانند:
لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید مگر از آتش دوزخ ،بودش روی رهایی
4- کل را می گوید و منظور جزئی از آن است(علاقه کلیه).مانند:
دست در حلقه آن زلف دو تا نتوان زد. (دست مجاز از انگشت می باشد.)
5-اگر آلت یا وسیله ی چیزی را به جای چیزی به کار ببریم به آن (علاقه عالیه) می گویند.
مانند: زبان مریز = سخن مگو
6-اگر سبب چیزی را به جای آن به کار ببریم.(علاقه سببیه).
نفسم در نمی آید=نمی توانم حرف بزنم.
7-چیزی که لازمه چیز دیگری است به جای آن به کار ببریم.(علاقه لازمیه) مانند:
مادرت را به عزایت می نشانم.=منظور کشتن است.
نکات مازاد بر درآمد در کتاب کانون
اگر وجه شبه و ادات تشبیه از یک تشبیه حذف شود و فقط مشبه و مشبه به باقی بماند ،تشبیه بلیغ خواهد بود.
تشبیه ،ادعای همانندی مشبه است به مشبه به ولی حذف ادات
تشبیه،ادعای اتحاد و همسانی مشبه و مشبه به است و تلاشی است که در ذهن
ایجاد می کند باعث تاثیر بیشتر و زیبایی آن می شود.
تشبیه بلیغ ،رساترین و زیبا ترین تشبیه است.اگر تشبیه به صورت
ترکیب اضافی (اضافه تشبیهی) باشد،تشبیه بلیغ اضافی خواهد بود،در غیر
این صورت ،یعنی اگر به صورت جمله اسمیه و یا حالتی دیگر باشد،تشبیه بلیغ
اسنادی خواهد بود.
مثال :عشق مثل کیمیا متحول می کند(تشبیه کامل)=عشق کیمیاست.(تشبیه بلیغ اسنادی)=کیمیای عشق(تشبیه بلیغ اضافی).
توجه!اگر در تشبیه یک مشبه و یک مشبه به وجود داشته باشد
،یعنی یک چیز به چیز دیگر تشبیه شده باشد(تشبیه مفرد )است.ولی اگر دو یا
چند چیز به دو یا چند چیز دیگر به صورت همزمان پیوند داده شده باشند(تشبیه
مرکب) خواهد بود.در این تشبیه،پیوند مهم است،نه صرفا شباهت.
نکته:وجه شبه در تشبیه مرکب ،نتیجه ای است که از اجزای مشبه و مشبه به پدید می آید.
نکته:تشبیه ادعای همانندی است ولی استعاره ،ادعای یکسانی است و از تشبیه رساتر است ،زیرا استعاره از درون تشبیه بلیغ خلق می شود.
اگر مشبه به محذوف ،انسان باشد،یعنی فعل ،صفت،ویژگی و یا عضو و
جزئی از انسان برای غیر انسان بیاید و یا حتی اگر غیر انسان مخاطب واقع
شود،این استعاره مکنیه(تشخیص )خواهد بود.
نکته:تمام اضافه های استعاری ،استعاره مکنیه اند و اگر مضافشان مربوط به انسان باشد تشخیص هم محسوب می شوند.
*.علاقه:ارتباطی است که میان معنای حقیقی و معنای مجازی کلمه وجود دارد.
*.قرینه:نشانه ای است که در کلام وجود دارد و باعث می شود ذهن به معنای مجازی متوجه شود.قرینه به دو نوع است :لفظی و معنوی.
بیشتر مجاز ها کلماتی هستند که ما را به معنی مجازی متوجه می کنندولی گاهی شرایط زمانی و مکانی نشان می دهد،واژه مجاز دارد.
علت پیدایش مجاز محدود بودن الفظ و نا محدود بودن معنا می باشد.
مجاز خیال انگیز است،زبان را وسعت می بخشد و باعث ایجاز و
مبالغه می شود و باید توجه داشت کلماتی که چند معنی دارند ،مجاز محسوب نمی
شوند.
استعاره نوعی مجاز است ،از این رو که مشبه به در معنای واقعی خویش به کار نرفته و به جای مشبه آمده است.
کنایه:
در لغت (پوشیده سخن گفتن)است درباره امری یا به بیانی ساده و
در یافتن معنی معنی از طریق استدلال ،یعنی اینکه فعل جملهیا کل جمله یا
مجموعه ای از کلمات در معنی واقعی شان به کار نرفته باشند.
کنایه به سه دسته تقسیم می شود:
1- علت:آنچه بیان می شود ،علت امری است که مورد نظر است.
2-نشانه:آنچه بیان می شود نشانه امری است که مورد نظر است.
3- نمونه:آنچه بیان می شود ،نمونه ای از موارد مشابه موضوعی است که مورد نظر است.
نکته:اگر سجع در چند کلمه پشت سر هم بیاید،تضمین المزدوج نامیده می شود.
مثل:به گوش و هوش،نیوش از من به عشرت کوش.
نکته: نام دیگر جناس افزایشی : زایل یا مذیل است.
*اشتقاق: از شاخه های فرعی جناس است،یعنی اینکه دو طرف
،اختلافشان بیشتر از یک حرفو یک مصوت باشدو تنها ریشه های مشترکی داشته
باشند. و یا به اصطلاح هم خانواده یا هم ریشه باشند.گاهی کلمات هم جناس
ناقص محسوب می شوند و هم اشتقاق که جناص ناقص ترجیح دارد.
نکته:در بیت ها و جمله هایی که سجع های مواتوازی و مطرف در مقابل هم قرار می گیرند،آرایه موازنه موجود است.
نکته:پر کاربرد ترین آرایه نظم و نثر فارسی محسوب می شود.
نکات مهمی که درس داده نشده
بیت:خانه-بیوت-کمترین مقدار شعر-واحد نامگذاری شعر فارسی-ج ابیات.
فرد=کوتاهترین قالب شعر فارسی-یک بیت.
مصراع=کمترین مقدار سخن موزون-ج مصاریع.
وزن=آهنگ خاص هر شعر.
قافیه=کلمات هماهنگ پایان مصرع ها-یک حرف +یک مصوت در اقفیه باید یکسان باشد.
تاثیرات قافیه:1-تکمیل وزن 2-تاثیر بخشی بیشتر شعر 3-تنظیم فکر و احساس شاعر 4- استحکام شعر
تاثیرات ردیف:1-اختیاری 2-ایجاد نوعی انسجام 3-افزایش تاثیر موسیقایی کلام 4-تداعی معانی
نکته:قالب :”تعداد ابیات،محتوا و وزن را مشخص می کند”.
اسم تخلص: اسم شعری شاعر است که در بیت یا ابیات پایانی غزل و قصیده می آورند.
عوامل تاثیر شعر:1-عاطفه 2- وزن 3- زبان 4- خیال انگیزی
عاطفه:اساسی ترین عامل پیدایش شعر
وزن:اصلی ترین عامل موسیقی شعر.
واج:1-کوچکترین جزء نقش دار زبان2- سبب تمایز میان دو واژه 3- زبان فارسی 29 واج می باشد.
4-واج دو دسته است:الف-صامت ب-مصوت.
صامت:واج های بی صدا(23 واج)
مصوت:واج صدادار(6 واج)
هجا:برای هجا بندی کلمات را همان طور که می خوانیم نه آنطوری که می نویسیم بخش می کنیم.
1- هجای کوتاه:فقط دو صدا (واج) د ارد. صامت +مصوت کوتاه
(U)
2-هجای بلند:سه واج دارد به دو حالت:
صامت+مصوت بلند
صامت+مصوت کوتاه +صامت
(_)
3-هجای کشیده:چهار یا پنج هجا دارد دو حالت دارد:
صامت+مصوت بلند+صامت(+صامت+صامت…)
صامت+مصوت کوتاه+صامت(+صامت+صامت+…)
(U_)
توجه!اگر در هجایی نون ساکن بع د از مصوت بلند قرار گیرد حذف
می شود.البته اگر در یک هجا نباشد حذف نمی شود.مثال: خون= یک هجای بلند.
نکته مهم:
هموزنی دو کلمه = برابری تعداد هجا ها و مطابقت هجاهای بلند و کوتاه در برابر یکدیگر.
قالب های شعری
1- قصیده:
از آغاز شعر فارسی(ق سوم) به تقلید از شعر عربی پدید آمد و تا
قرن ششم رواج بیشتری داشت . قافیه آن در مصراع اول وتمام مصراع های زوج
آن است.بیشتر برای:توصیف ،مدح،هجو، پند و اندرز،حکمت و عرفان به کار برده
می شود. کلید= طمع پح
معروفترین شاعران این قالب:رودکی،فرخی سیستانی،ناصر
خسرو،مسعود سعد،سنایی،انوری،خاقانی،سعدی،قآنی،ملک الشعرای بهار،دکتر مهدی
حمیدی،امیری فیروز کوهی و مهرداد اوستا هستند.
قسمت های آن عبارتند از:
1- مطلع:نخستین بیت
2- تغزل:بیت های نخستین شعر که معولا در عشق و جوانی و یا وصف طبیعت است.
3-بیت تخلص:بیتی است که شاعر با آن از مقدمه خلاص و رها می
شودو وارد اصل موضوع شعر می شود.البته گاهی به دو 2 یا چند بیت کشیده می
شود ولی یک بیتی اش موجز و زیباتر است.
4-تنه اصلی:اصلی ترین قسمت قصیده است،زیرا مقصود اصلی شاعر را در بر می گیرد.
5-شریطه:دعای پایانی شاعر است برای جاودانگی عمر ممدوحو
معشوق و برای این امر شروطی را می گذارد که از این جهت به آن شریطه می
گویند.
6- مقطع:بیت پایانی قصیده است و باعث حسن ختام می شود و معمولا اسم تخلص شعر شاعر در آن است.
7- تجدید مطلع:بیت مصرعی است که شاعر در میان قصیده می آورد و
بعد از آن قصیده را با قافیه بیت مصرع آن که معمولا متفاوت با مطلع قصیده
است،ادامه می دهد.خاقانی و سعدی تجدید مطلع های معروفی دارند.
2- غزل:
شعری است که حد اقل پنج تا پانزده بیت،با قافیه ای در مصراع
اول و تمام مصراع های زوج(همانند قصیده)درون مایه اش عشق و عرفان است که
قبل از قرن ششم با درون مایه عاشقانه پدید می آیدو سنایی عرفان را وارد آن
می کند.معروف ترین غزل های عاشقانه از سعدی و معروف ترین غزل های عارفانه
از حافظ و مولانا هستند،بعد از مشروطه مضامین اجتماعیوارد شعر شاعرانی
همچون فرخی یزدی و …می شود،تا قرن یازدهم رایج ترین قالب بوده است.
غزل هم مانند قصیده :مطلع،مقطع و تخلص شعری دارد و حافظ ،سعدی،صائب،شهریار،رهی معیری،سلمان هراتی معروف ترین غزلسرایان اند.
3-قطعه:
شعری هست حد اقل دو 2 بیت که معمولا مطلع آن مصرع نیست و فقط
آخر بیت های آن (مصراع های زوج)هم قافیه اند در تمام ابیات قطعه به موضوع
واحدی پرداخته می شود که معمولا به موضوعات اخلاقی،اجتماعی،تعلیمی یا مدح و
هجو می پردازد.
رودکی(ق 4)انوری(ق6)ابن یمین و پروین(ق 14)معروف ترین قطعه سرایان هستند.قطعه از آغاز شعر فارسی تا کنون کاربرد داشته است.
توجه!اگر شعری مطلعش(بیت اولش)مصرع نباشد ،قطعه است.
4- ترجیع بند:
قالبی است خاص شعر فارسی ،که از مجموع چند رشته یا خانه تشکیل
شده است.و هر خانه از نظر قافیه و تعداد ابیات و موضوعمانند یک غزل است
،یعنی مصراع اول و تمام مصراع های زوج هم قافیه اند و قافیه هر خانه با
خانه دیگر فرق می کند،اما همه هموزن هستند.بیتی در میان خانه ها می آید و
آنها را به هم وصل می کند و از نظر موضوع با بیت هر خانه مرتبط است که بیت
برگردان نامیده می شود.
بیت برگردان در ترجیع بند در پایان هر خانه تکرار می شود.یعنی
شاعر به برگردان خانه اول رجوع می کند .درون مایه هایش عمدتا مدح،عشق و
عرفان است.،نخستین ترجیع بند از فرخی سیستانی (ق 5)،و زیبا ترین ترجیع
بند عاشقانه از سعدی (ق 7)و زیبا ترین ترجیع بند عارفانه از هاتف اصفهانی
(ق11 و 12) است.
5- ترکیب بند:
از هر نظر مانند ترجیع بند است با یک تفاوت که بیت برگردان
،تکراری نیست و در پایان هر خانه بیتی جدید ولی با قافیه ای متفاوت با بیت
برگردان اول می آید.قدیمی ترین ترکیب بند در قرن پنجم از قطران تبریزی
است و معروف ترین ترکیب بند ها از جمال الدین عبد الرزاق اصفهانی
(ق6)،محتشم کاشانی(ق10 ) و وحشی بافقی (ق11) است.
6- مسمط:
از جهاتی مانند ترجیع بند و ترکیب بند است،یعنی از چند خانه
یا رشته با قافیه های متفاوت ساخته شده است،ولی با این تفاوت که تمام
مصراع های هر رشته هم قافیه اند،به جز مصراع بند آخر که این مصراع های آخر
نیز در کل شعر هم قافیه اند.تعداد مصراع های هر خانه معمولا 3 تا 6 مصراع
می باشد و تعداد رشته ها معمولا به اختیار شاعر است،بنیانگذار آن منوچهری
دامغانی در قرن پنجم است(قاآنی نیز در این قالب معروف است).مسمط معمولا در
مضامین تغزل ،مدح،سیاسی ملی و میهنی سروده شده است.
مسمط تضمینی :اینگونه ساخته می شود که شاعری غزلی را از شاعر
دیگر انتخاب می کند و هم قافیه با مصراع های اول هر بیتچند مصراع می آورد و
با آن یک رشته می سازد چون تمام بیت های غزل هم قافیه اند بالطبع تمام
مصراع های آخر خانه ها هم قافیه خواهند شد.
شهریار ،ملک الشعرای بهار ،غزلی از سعدی ،شیخ بهایی نیز غزلی از خیالی بخارائی را تضمین کرده است.
7-مثنوی:
هر بیت ،قافیه ای مستقل دارد (مصرع است)و برای مضامین طولانی و
داستان ها منابس است،زیرا شاعر در انتخاب قافیه آزادی عمل بیشتری
دارد.قدیمی ترین آن کلیله و دمنه ی منظوم رودکی و آفرین نامه ابوشکور بلخی
استو معروف ترین هایش:
بوستان سعدی،شاهنامه فردوسی،مثنوی مولوی،منطق الطیر عطار و
حماسه ی نظامی ،هفت اورنگ جامی و حدیقه ی سناییو ویس و رامین فخر الدین
اسعد گرگانی است.(مثنوی خاص شعر فارسی است.)
مضامین مثنوی در چهار گروه زیر طبقه بندی می شود:
1-حماسی ،تاریخی 2-اخلاقی تعلیمی 3-عاشقانه 4- عارفانه
8-چهار پاره:
مجموعه ای از دو بیتی هایی با قافیه های متفاوت هستند که از
نظر موضوع و معنی با همدیگر مرتبط هستند،این قالب پس از مشروطه رواج یافت و
تلاشی بود در جهت ایجاد قالبی نو با درون مایه ای تازه و بیشتر در مضامین
اجتماعی و غنایی سروده می شود.
دکتر خانلری،فریدون توللی و فریدون مشیری در این قالب معروف اند.
نکته: فرق چهار پاره با قطعه: شاید در ظاهرچهار پاره شبیه چن
قطعه باشد که کنار هم چیده شده اند اما تفاوت در موضوع است ،هر قطعه موضوع
مستقل دارد در حالی که تمام قسمت های چهار پاره در موضوع مرتبط اند.
9- رباعی:
از چهار مصراع یعنی دو بیت تشکیل می شود که مصراع های اول
،دوم و چهارمباید هم قافیه باشند،ولی قافیه مصراع سوم آزاد است.معروف ترین
وزن آن ((لا حول ولا قوه الا بالله))یا (مستفعل ،مستفعل،مستفعل ،فع) استو
در موضوعات عشق و فلسفه و عرفان سروده شده است.خیام در قرن پنجم،عطار
،مولوی و بابا افضل کاشانی معروف ترین رباعی ها را دارند.که مجموعه ای از
رباعی های معروف را جمال خلیل شروانی در کتاب (نزهه المجالس)جمع آوری کرده
است.این قالب،خاص شعر فارسی است و مناسب ترین قالب برای ثبت لحظات زود
گذر شاعرانه است و معمولا پیام اصلی شاعر در بیت آخر می آید.
10-دو بیتی:
از دو بیت یعنی 4 مصراع تشکیل می شود که همانند رباعی ،مصرع
های اول ،دوم و چهارم آن باید هم قافیه باشد ولی در مصراع سوم قافیه اش
اختیاری است.در زبان فارسی به آنها ترانه می گویند و مشهور ترین قالب نزد
روستائیان است.درون مایه اش عاشقانه یا عارفانه است.بابا طاهر در قرن پنج و
فائز دشتستانی شاعر عهد قاجاراز مشهور ترین دوبیتی سرایان هستند.
تفاوت رباعی و دو بیتی :رباعی معمولا با هجای بلند و دو بیتی
با هجای کوتاه آغاز می شود،یعنی در وزن متفاوتند اما در تعداد بیت ها
،مصراع ها و قافیه یکسان اند.
11-مستزاد:
شعری است که در آخر هر مصراعش کلمه یا کلماتی افزوده شده است
که معنی مصراع ها را کامل می کنند،این تکه های زاید،هموزن مصراع اصلی اند و
در قافیه ههم میتواند هم قافیه با مصراع اصلی باشدهم می تواند قافیه ای
مستقل داشته باشد.قافیه مصراع های اصلی از نظم رباعی ،دوبیتی،غزل یا قطعه
پیروی می کنند.قدیمی ترین مستزاد از مسعود سعد سلمان (ق 5) است.مولوی،نسیم
شمال،بهار ادیب الممالک فراهانی نیز مستزاد دارند.مستزاد در مضامین مدح
،عشق و عرفان و مسائل اجتماعی میهنی سروده شده است.
نکته:مستزاد از منابع الهام نیما در کوتاه و بلند کردن مصراع
ها در شعر نو بوده است و تنها قالب شعر سنتی است که مصراع های آن با هم
مساوی نیستند.
12- شعر نیمایی:
همانند شعر سنتی وزن دارد با این تفاوت که دیگر تعداد هجا ها
برابر نیست فقط جای هجاها مطابق است،شعر نیمایی قافیه هم دارد ولی دیگر
مثل شعر سنتی نیست،یعنی جای قافیه ثابت و از پیش تعیین شده نیست و به
اختیار و احساس و نیاز شاعر می باشدومضمون آن هم مبتنی بر تجربه شخصی است
،یعنی هر اندیشه ای اعم از عشق،سیاست، اجتماع ،….در آن بیان می شود.مبتکر
آن علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج استکه با اتژنتشار شعر افسانه در
سال 1301 اولین گاه جدی را در این راه برداشته است.مهدی اخوان ثالث،فروغ
فرخزاد،سهراب سپهری از برگزیدگان شعر نیمایی اند.
نکته:دهخدا در شعر (یاد آر ز شمع مرده یاد آر)تلفیقی از 2 دو یا چند قالب را به کار برده است.
نکات مطرح شده در کتاب آبی کانون
حقیقت:
ومعنی واقعی و رایج یک کلمه که فورا به ذهن میرسد.
مثال:یک گل در باغچه شکفت.(گل و باغچه معنای واقعی دارند.)
مجاز:
به کار بردن واژه در غیر معنی حقیقی آن به شرط داشتن علاقه و قرینه،مجاز نامیده می شود.
مثال :همه لوانها را آشامیدم.(لیوان قابل آشامیدن نیست.پس معنای مجازی دارد و منظور محتوای آن است.
قرینه:
نشانه ای است که مانع دریافت معنی حقیقی واژه می شود و دو نوع است.
الف :قرینه لفظی:یعنی در واژه هایی وجود دارد که مانع درک
معنای حقیقی می شوند.مثال :سرم را کوتاه کردم.(کوتاه کردن لفظی است که
معنای درک حقیقی سر است.بنابراین از کل سر معنای مجازی مو برداشت میشود.)
ب :قرینه معنوی:یعنی پی بردن از مفهوم کلام و شرایط زمان و مکان به مجاز بودن کلمه.
علاقه:پیوندی است بین حقیقت و مجاز و بدون علاقه مجاز وجود ندارد.
نکته 1:علت به وجود آمدن مجاز در زبان نامحدود بودن معنی واژه هاست.
نکته 2:مجاز سبب ایجاز (خلاصه گویی)و مبالغه می شود.
نکته 3:استعاره مصرحه هم با مجاز ارتباط دارد و هم با ایجاز.
نکته 4:کلمه هایی مانند شیر که چند معنی لغوی دارند ،مجاز محسوب نمی شوند.
نکته 5:استعاره مصرحه مجاز نیز می باشد.علاقه این نوع مجاز ها شباهت است.
نکات کنایه:
1-کنایه معمولا یک جمله یا عبارت ترکیبی است.
2-معنای واقعی یک عبارت کنایی هم معمولا درست است اما در کلام به کار نمی آید.
3-ضرب المثل ها معنی کنایی دارند.
4-کنایه را از طریق نشانه یا نمونه یا دلیل می توان شناخت.مثال:فلانی ریش سفید است.ریش سفید ،نشانه پیری و با تجربه بودن است.
نکات موسیقی درونی و معنوی شعر:
1-عوامل پدید آورنده موسیقی درونی را (آرایه های لفظی)می نامند.
2-عوامل خلق موسیقی معنوی را (آرایه های معنوی )می نامند.
3-علمی که آرایه های لفظی و معنوی را بررسی می کند(بدیع)نام دارد.
4-آرایه های لفظی عبارتند از :واج آرایی،سجع،موازنه و ترصیع،جناس،اشتقاق،تکرار و تصدیر.
5-آرایه های معنوی عبارتند از:مراعات نظیر،تلمیح،تضمین،تضاد،تناقض،حس آمیزی،ایهام،ایهام تناسب،لف و نشر،اغراق ،حسن تعلیل.
زبان فارسی – چه نوع اسم هایی نیاز به متمم دارند؟
زبان فارسی – چه نوع اسم هایی نیاز به متمم دارند؟
متمم اسم
همان گونه که برخی از فعلها گذرا به متمم هستند و با
داشتن حرف اضافهی اختصاصی به متمم نیاز دارند، بعضی از اسمها نیز از چنین
خصوصیتی برخوردارند. فعل مرکب “آشتی کردن ” از جمله فعلهایی است که حرف
اضافهی اختصاصی دارد:”آشتی کردن با” و بدون متمم، معنای فعل و در نتیجه
مفهوم جمله ناقص میماند. واژهی “جدایی” هم از جمله اسمهایی است که با
داشتن حرف اضافهی اختصاصی “از” به متمم نیاز دارد و بدون آن، معنای
“جدایی” ناقص خواهد بود:جدایی از دوست دشوار بود.” از دوست” متمم است ولی
نه متمم فعل ؛ زیرا فعل اسنادی “بود” نیازی به متمم ندارد، بلکه متمم اسم
“جدایی” است که در جملهی بالا نقش “نهاد” دارد.
متمم اسم دربارهی اسم پیش از خود – و به ندرت پس از
آن- توضیح میدهد و معنای آن را تمام میکند؛ یعنی اسمی که در جمله نفش
نهادی، مفعولی، مسندی یا متممی دارد، بدون متمم خود ناقص میماند و حرف
اضافه هم جزء ذات آن اسم است:«انتقاد از نارساییها لازم است.»نارساییها
متمم است ولی نه متمم فعل، بلکه متمم اسم” انتقاد” که در این جمله نقش
نهادی دارد.
نمونههای دیگر:
کاسه پر از آب است. ( آب متمم صفت که در جای اسم نشسته و نقش مسندی دارد)
مبارزه با استعمار تاریخ طولانی دارد. ( متمم مبارزه در نقش نهاد)
او به جنگ با دشمن پرداخت. (دشمن متمم اسم جنگ است که در این جمله نقش متمم دارد—– متمم اسم)
جدایی از او برای من دشوار بود. ( او متمم اسم “جدایی” است که
نقش نهادی دارد و “من” متمم “او” است که نقش متممی دارد—– متمم متمم
است.(
رییس جمهور مصاحبه با خبرنگاران را پذیرفت.(خبرنگاران متمم اسم “مصاحبه” است که نقش مفعولی دارد—- متمم مفعول(
نکتهی مهم: متمم اسم با اسم خود مجموعاً یک نقش دارد و
در جایگاه یک نقش اصلی مینشیند. به همین دلیل، با وجود اجباری بودن متمم
اسم و لزوم آن در جمله، مستقل به حساب نمیآید و از اجزای اصلی جمله شمرده
نمیشود.
جملهی : کاسه پر از آب است.
سه جزئی مسندی است و متمم “آب” با حرف اضافه جزئی از
گروه اسمی “پر” به شمار میرود که نقش مسندی دارد. همچنین:«انتقاد از
نارساییها لازم است.»”انتقاد از نارساییها” نهاد جمله است و متمم
“نارساییها” جایگاه مستقل ندارد.
تعداد اجزای جمله را فقط فعل تعیین میکند.گاه متمم اسم را
میتوان به وابستهی یسین (صفت یا مضاف الیه) تبدیل نمود:رئیس جمهور در یک
مصاحبهی مطبوعاتی اعلام کرد….
مصاحبهی مطبوعاتی= مصاحبه با مطبوعات.
انتقاد از نارساییها لازم است.
انتقاد نارساییها لازم است.
مضافالیه
تعدادی از اسمهای متممخواه:
نزاع با گفتگو با صلح با مناظره
با جنگ با مناقشه با نبرد با
سازش با رو بوسی با مقابله با وداع با
دعوا با مدارا با مسابقه با معامله با