رضای خدا
حدیث (1)
رسول اكرم
صلی الله علیه و آله و سلم :
يَا عَلِيُّ الْعَقْلُ مَا اكْتُسِبَتْ بِهِ
الْجَنَّةُ وَ طُلِبَ بِهِ رِضَا الرَّحْمَن
ای على! عقل چيزى است كه با آن بهشت و خشنودى خداوند رحمان به دست مى آيد.
من لا یحضره الفقیه ج 4 ، ص 369
حدیث (2)
رسول اكرم
صلی الله علیه و آله و سلم :
الصَّلَاةُ مِنْ شَرَائِعِ الدِّينِ وَ فِيهَا
مَرْضَاةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هِيَ مِنْهَاجُ الْأَنْبِيَاءِ وَ
لِلْمُصَلِّي حُبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ هُدًى وَ إِيمَانٌ وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ وَ
بَرَكَةٌ فِي الرِّزْقِ …
نماز، از آيينهاى دين است و رضاى
پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. براى نمازگزار، محبت
فرشتگان، هدايت، ايمان، نور معرفت و بركت در روزى است…
خصال ص 522، ح 11
حدیث (3)
رسول اكرم
صلی الله علیه و آله و سلم :
صَلَاةُ اللَّيْلِ مَرْضَاةٌ
لِلرَّبِّ وَ حُبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ سُنَّةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ نُورُ
الْمَعْرِفَةِ وَ أَصْلُ الْإِيمَانِ وَ رَاحَةُ الْأَبْدَانِ وَ
كَرَاهِيَةٌ لِلشَّيْطَانِ وَ سِلَاحٌ عَلَى الْأَعْدَاءِ وَ إِجَابَةٌ
لِلدُّعَاءِ وَ قَبُولٌ لِلْأَعْمَالِ وَ بَرَكَةٌ فِي الرِّزْق
نماز شب، موجب رضايت
پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان،
آسايش بدنها، مايه ناراحتى شيطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مايه
اجابت دعا، قبولى اعمال و بركت در روزى است.
ارشاد القلوب(دیلمی) ج 1، ص 191
حدیث (4)
امام حسن مجتبى
علیه السلام :
أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ يَهْجُسْ فِي
قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ يَدْعُوَ اللَّهَ فَيُسْتَجَابَ لَهُ.
كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى خدا خطور نكند، من ضمانت مى كنم كه خداوند دعايش را
مستجاب كند.
كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص62، ح 11
حدیث (5)
امام رضا علیه السلام:
مَن رَضى عن الله تعالى بالقَلیل مِن الرّزق
رضَى الله منه بالقَلیل مِنَ العَمل؛
هر کـس به رزق و
روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم
او راضى خواهد بود.
بحـارالانـوار(ط-الاسلامیه) ج 75، ص 356 ، 357
حدیث (6)
امام حسین علیه السلام:
لَا
أَفْلَحَ قَوْمٌ اشْتَرَوْا مَرْضَاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ
الْخَالِق
رستگـار نمی
شوند
مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل
غضب خـالق خریدنـد.
بحارالانوار(ط-بیروت) ج 44 ، ص 383
حدیث (7)
امام حسین علیه السلام:
مَن طَلَبَ رِضَی الناسِ
بِسَخَطَ اللهِ وَکَّلَهُ اللهُ إلی الناسِ؛
کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب خشم و غضب خداوند
شود، خداوند او را
به مردم وا می گذارد.
امالی(صدوق) ص 201 ، ح 11 – بحارالانوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص 126
حدیث (8) پيامبر صلى الله عليه و آله :
مِن سَعادَةِ ابنِ آدَمَ اسْتِخارَةُ اللّهِ و
رِضاهُ بِما قَضَى اللّهُ و مِن شِقْوَةِ ابن آدَمَ تَركُهُ
اسْتِخارَةَ اللّهِ و سَخَطُهُ بِما قَضَى اللّهُ ؛
از خوشبختى انسان درخواست خير از خداوند و خشنودى
به خواست اوست و از بدبختى انسان است كه از خدا درخواست خير نكند و به
خواست او ناخشنود باشد.
تحف العقول ص 55
حدیث (9) پيامبر صلى الله عليه و آله :
مَنِ الْتَمَسَ رِضَى اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ
رَضىَ اللّهُ عَنْهُ وَ اَرْضى عَنْهُ النّاسَ وَ مَنِ الْتَمَسَ
رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللّهِ سَخِطَ اللّهُ عَلَيْهِ وَ اَسْخَطَ
عَلَيْهِ النّاسَ؛
هر كس رضاى خدا به خشم مردم جويد، خداوند از او
خشنود شود و مردم را از او خشنود كند و هر كس رضاى مردم را به خشم خدا
جويد، خداوند بر او خشم گيرد و مردم را از او خشمگين كند.
نهج الفصاحه ص 729 ، ح 2783
حدیث (10) امام صادق
علیه السلام :
قالَ اللَّهُ تباركَ وتعالى: ما تَحبَّبَ إليَّ عبدي
بأحَبَّ مِمّا افْتَرَضتُ علَيهِ؛
خداوند مى فرمايد: بنده من با هيچ كارى پسنديدهتر از انجام آن چه كه
بر او فرض كردم، محبوب من نمیشود.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 82، ح 5
حدیث (11) پيامبر اعظم
صلی الله علیه و آله :
أسبِغِ الوُضوءَ تَمُرَّعَلَی الصِّراطِ مَرَّ
السَّحابِ أفشِ السَّلامَ یَکثُر خَیرُ بَیتِکَ أکثِر مِن صَدَقَةِ
السِّرّ فانَّها تُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِ.
وضو را کامل بگیر تا همچون ابر از صراط عبور کنی، با
صدای آشکار سلام کن تا خیر و برکت خانه ات افزون شود و زیاد صدقه ی
پنهانی بده که این کار خشم پروردگار را فرو می نشاند.
وسائل الشیعه ج1 ، ص489 ، ح
شعر برای عروسی (برای مراسم جشن عروسی بچه مذهبی ها)
من کیم یک قهرمانم من کیم یک پهلوانم
من کیم بحر خروشان من کیم شیر شیانم
من کیم سینه سپر در پیش این خرج گرانم
من کیم آنکس که امشب بین یاران شاد شادم
من دومادم من دومادم من دومادم من دومادم
….
—
من کیم آنکس که در سال گرانی زن گرفتم
خرج زن داری تمام عمر بر گردن گرفتم
دامن و کیف و کلاه و شالو پیراهن گرفتم
بسکه دادم پول …. زن گرفتن رفت یارم
من دومادم من دومادم من دومادم من دومادم
—
خاطراتم گشته آغاز از شب بله برونم
لحظه لحظه قند تازه آب می شد در درونم
گاه پایین، گاه بالا رفت آن شب قند خونم
تا توافق گشت حاصل صبر و تاب از دست دادم
من دومادم من دومادم من دومادم من دومادم
—
من دگر بین جوانان ، سربلندو سر فرازم
زن گرفتم هست در دل آرزو های درازم
فکر نونم و فکر گوشتم فکر برقم فکر گازم
چشم خود واکرده ام دیدم که در دام افتادم
من دومادم من دومادم من دومادم من دومادم
—
بعد از این اقبال و بخت و شادمانی باشد از من
دست داور خلعت دامادیم پوشانده بر تن
پاگشایم می کند از ترس مادر زن پدر زن
در کنار سفره هر شب می شود حاصل مرادم
من دومادم من دومادم من دومادم من دومادم
—
ای خوشا آن شب که با فامیل رفتیم خاستگاری
سال دیگر می شوم بابا به عشق بچه داری
می خرم بر همسرم یک ماشین بنز سواری
گر خدا بخشد ز لطف و مرحمت پول زیادم
من دومادم من دومادم من دومادم من دومادم
—
ونگ ونگ بچه بر من در دل شب ها نهانی
هست زیبا تر ز آ واز قشنگ اصفهانی
نق نق زن نغمه ی دلکش بود در نو جوانی
خنده ی زن می برد غم های عالم را زیادم
من دومادم من دومادم من دومادم من دومادم
—
خوش بود با یار وقت صبح دم صبحانه خوردن
چایی قندو شکر با گوشت و نان در خانه بردن
لاله گفتن گل شکفتن دل ربودن دل سپردن
زن چراغ خانه باشد زن بود عشق و مرامم
من دومادم من دومادم من دومادم من دومادم
—
زن بلاهست و الهی خانه ای بی زن نباشد
زن بود پیراهن و حیف است اگر بر تن نباشد
زن گل است و خالی از گل دامن گلشن نباشد
من که بعد از ازواجم خرم و خندان و شادم
من دومادم من دومادم من دومادم من دومادم
—
در شب دامادی خود خواهم از خلاق داور
چارده زیبا پسر با سیصدو پنچاه دختر
هر یکی از هر یکی زیبا تر و شیرین زبان تر
با نگاه کودکانم خنده خیزد از نگاهم
من دومادم من دومادم من دومادم من دومادم
«برکات»
این محفل شادی که سراسر برکات است
بر پایهی پیوند گل و شاخه نبات است
در دین مسلمانی و در سنّت احمد
ذکر شب دامادی شیعه صلوات است
«بوسه»
احضار دادماد ـ پدر داماد ـ پدر عروس
آقا داماد بباید به ادب تن بزند
دل مستانهی خود را به دو گلشن بزند
آقا داماد به لطف و ادب و عشق خودش
بوسهای بر گل رخسار پدر زن بزند
* * *
آقا داماد نباید که دگر غُر بزند
بار ماشین دو جیبش رو دگر پُر بزند
آقا داماد کنون ساده دل و بی پروا
بوسه بر دست پدر بهرِ تشکر بزند
* * *
پدران هر دو به میخانهی دل سر بزنید
هر دو مدهوش ز جامِ می و ساغر بزنید
خواهشی میکنم از هر دو ببخشید مرا
بوسه بر صورت داماد چو گوهر بزنید
* * *
آقا داماد مرو صبر نما، دم بزنیم
خط سرخی به وجودِ غم و ماتم بزنیم
مگه مداح ندارد دل اگر او خواهد
بوسهای بهر محبت به لبِ هر بزنیم
«شاه پسران»
امشب شب دامادی شاه پسران است
داماد زبان بسته هنوز تازه جوان است
امشب شب دامادی این مردِ جوان است
گر صورت او شاد ولی دل نگران است
فردا که رود در صف اجناس کوپینی
آن وقت ببین عاقبت کار عیان است
گوید پدرش بر پسر شاخ نباتش
از قدرت زن گوید و او شیر ژیان است
از خرج خرید و گل و آذین و طلاجات
داماد شده سرخ چه انگشت به دهان است
داماد که رفتی تو به بازار و به پاساژ
زود باش بگو قیمت اجناس گران است
امشب گل ما گر شده خاموش ز صحبت
حرفی نزند در پی یک قفل زبان است
«شیر جوان»
شب دامادی یک شیر جوان میخواندم
نا نگه بر رخ او کردم و بر جا ماندم
دیدم آخر پسری شاد به تخت عشق است
همه تبریک به او، این شب بختِ عشق است
بوی عطرش همه جا را که معطر میکرد
عقل و هوش از سر هر آمدهای در میکرد
آن پسر خنده به خنده ز لبش جاری بود
هر نگاهش ثمرِ محفل دلداری بود
گونهاش سرخ، گل از گل بشکفته دهنش
مرغ عشقی شده بود و همه هستی چمنش
القضا تا که گذشت از خوشیاش یک روزی
گشت وقت چک و پاس و وصول و واریزی
دیدمش پشت در بانک به خود میگوید
الفرارى دست طلبکار تو را میجوید
«شب عشق»
شب عروسی یک شبِ عشقه
کار دوماد تاب و تبِ عشقه
همره دوماد تازه عروسش
زیر پاهاشون مرکبِ عشقه
* * *
آقا داماد چشمانِ تو روشن
داری تو سینه صد گل و گلشن
محفل ما را باغ و بهاری
رخت دامادی کردهای بر تن
* * *
آسمان امشب مستِ نگاته
مدد حق همیشه باهاته
کردهای احیا رسم پیمبر
همیشه حیدر پشت و پناه
«خرج»
بادا مبارک جشن عروسی(۳)
درسته که خرج عروسی سختی داره
ولی بدان که آخرش خوشبختی داره
کی میگه که مجردی عالمی داره
کار دل مجردا همیشه زاره
* * *
همه جا شادی و شوره
بزم ما محفل نوره
قلب مهمان دو فامیل
همگی غرقِ سروره
* * *
اگر امشب آقا دوماد
میبینی گردیده دلشاد
برو فردا هم ببینش
از گرونی میزنه داد
* * *
واسه چی طلا خریدی
مگه قیمت و ندیدی
میون پاساژ و بازار
بالا و پایین پریدی
«شادی»
این همه شادی امشب مبارک باد
جشن دامادی امشب مبارک باد
* * *
مرحبا داماد از ناز شصتِ تو
آمده امشب دنیا به دستِ تو
قلبِ هر عاشق ای مهربان داماد
میکند ویران چشمانِ مستِ تو
* * *
گل و بلبل شده دیوانهی تو
کوی و برزن شده گلخانهی تو
دل تو میشود امشب صدف گون
همسرت میشود دردانهی تو
* * *
با بزرگان بشین تا که بدانی
به راه زندگی روزی نمانی
خرج این زندگی از بس گران است
عاقلان را بسی کرده روانی
«ساغر»
آقا داماد مبارک (۲)
داماد پر نموده امشب ساغر خود
باشد بر دل او عشق دلبر خود
داماد بهر تقدیم رفته گل خریده
از ترسِ مخارج شب از خواب پریده
* * *
داماد غرقِ نوره در قلبش سروره
در شهرِ تجرّد کارِ او غروره
امشب روی قلبش با مستی نوشته
دنیایم از این پس دنیا نیست، بهشته
* * *
امشب بزم ما هم بزم عاشقان است
دامادِ عزیزی چشمش گلفشان است
این را خود بگویم نه از دیگران است
میوه و شیرینی بخورید که گران است
«طرب»
بادا مبارک جشن دامادی (۲)
هر دلی مستِ طرب از گلِ رویت
عطر مستی میدهد سنبل مویت
مرحبا صد مرحبا ای آقا داماد
* * *
وا نما امشب گره از دو ابرویت
هر کجا پا مینهی خرج تو بسیار
میشوی از خرج خود عاقبت بیزار
وقتِ شادی آماده خنده کن جانا
چون که فردا میرسد میشوی بیمار
* * *
بخت خود وا کردهای مرحبا داماد
عشق و حاشا کردهای مرحبا داماد
در دیار زندگی با همه سختی
بین چه غوغا کردهای مرحبا داماد
«شکر»
همه شاد و خندونند از گل رویت
چشم اهل بزم ما دم به دم سویت
شکر حق که عاقبت گشتهای دلشاد
حق شده پشت و پنات، مبارکت باد
دین تو کامل شده با چنین کاری
در تمام زندگی داری دلداری
زندگی صفا داره با یه همتایی
عمر بی لذت چیه؟ باشی تنهایی
«مرحبا»
مرحبا آقا داماد (۲)
نوگلی شده داماد
خنده بر لبش دلشاد
میدهیم ندا بهرِ خوشبختی
خانهاش بُوَد آباد (۲)
* * *
امشب از برای گل
نغمه میدهد بلبل
هر که میآید داخل مجلس
میدهد به داماد گل (۲)
* * *
گشتهای ز غم آزاد
کرده ز دینت یاد
پیر و رسم حضرت رسول
وصلتت مبارک باد
«خرم»
دل ما شاد شده (۲)
گلی داماد شده (۳)
امشب این قلب ما خرم و دلشاد شده
پسری مهربان خانهاش آباد شده
از غم و غصهی تنهایی آزاد شده
شمع جشن عروسی شه داماد شده
* * *
آقا داماد عزیز همه افراد تویی
آن که بر نام او قرعه بیفتاد تویی
آنکه از خرج و مخارج بزند داد تویی
دهدش پول به سلمانی و قناد تویی