بیوگرافی صابر ابر + تصاویر صابر ابر

 بیوگرافی صابر ابر

Saber_abar

صابر ابر در  ۱۸ خرداد ماه ۱۳۶۳ در تهران متولد شد. او مدیریت خوانده و مدیر بودن را دوست دارد. چندین پروژه طراحی داخلی کار کرده‌ است؛ این کار را دوست دارد. بخشی از زندگی او است… نقاشی هم می‌کند. او یک کتاب تحقیقاتی را با یکی از دوستانش می نویسد که موضوعش کافه‌ نشینی در تهران معاصر است.

با وجود همه این علایق متفاوت او به شدت به بازیگری علاقه دارد. ولی کار اجرا در تلویزیون را هم دوست دارد.او برای جشنواره کارنامه که تنها جشنواره خصوصی تئاتر کشور است، یک تئاتر کار کرد که موفق هم بود و جایزه کارگردانی، نمایشنامه، بازیگری زن و طراحی‌صحنه گرفت.

او فعالیت خود را در تلویزیون با اجرای برنامه رنگین کمان آغاز کرد و پس از آن هم مسابقاتی نظیر در ۱۰۰ ثانیه را مجری گری کرد و بخش اعظم کارش اجرای برنامه کودکان و نوجوانان در تلویزیون بود.

صابر ابر جزو مجریانی است که وقتی وارد دنیای بازیگری شد به شدت موفق بود و این اتفاق برای کمتر مجری پیش می آید. صابر ابر با بازی در فیلم سینمایی شاعر زباله ها به کارگردانی محمد احمدی به سینما آمد ولی اولین بار در فیلم دایره زنگی در اکران عمومی یک فیلم سینمایی دیده شد و خیلی زود هم به جایزه رسید.

او با بازی در 3 فیلم یک پذیرایی ساده مانی حقیقی، برف روی کاجها پیمان معادی، انتهای خیابان هشتم علیرضا امینی در سال 1390 سال پرکاری را پشت سر گذاشت. اما خودش در این رابطه گفت که اگر پیمان معادی، همایون اسعدیان و مانی حقیقی امسال دوباره سه فیلم را در فاصله یک هفته از یکدیگر بسازند او باز هم در فیلم آنها حضور پیدا خواهد کرد.

اینها جز کسانی هستند که ابر دوست دارد با آنها کار کند. سلیقه او به این کارگردانان نزدیک است. او میگوید: فیلمی که این کارگردانان می سازند اثری است که من دوست دارم در آن حضور پیدا کنم. وقتی این پیشنهاد از طرف آنها به من شده، قبول کردم. البته این اتفاق افتاده است که دو سال هم کار نکرده ام.
صابر ابر برای بازی در فیلم سینمایی گس برنده جایزه بهترین بازیگر نوظهور از جشنواره فیلم رم را از آن خود کرد.
گس فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کیارش اسدی‌زاده ساختهٔ سال ۱۳۹۱ است.

فیلم شناسی

نام کارگردان سمت سال
قندون جهیزیه (علی ملاقلی‌پور) بازیگر (۱۳۹۴)
نزدیکتر (مصطفی احمدی) بازیگر (۱۳۹۳)
دلم می‌خواد (بهمن فرمان‌آرا) بازیگر (۱۳۹۳)
رخ دیوانه (ابوالحسن داوودی) بازیگر (۱۳۹۳)
من دیگو مارادونا هستم (بهرام توکلی) بازیگر (۱۳۹۳)
خواب زده‌ها (فریدون جیرانی) بازیگر (۱۳۹۲)
ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه (ابراهیم ابراهیمیان) بازیگر (۱۳۹۲)
همه چیز برای فروش (امیر حسین ثقفی) بازیگر (۱۳۹۲)
هیچ کجا هیچ‌کس (ابراهیم شیبانی) بازیگر (۱۳۹۱)
گس (کیارش اسدزاده) بازیگر (۱۳۹۱)
آسمان زرد کم عمق (بهرام توکلی) بازیگر (۱۳۹۱)
آشغال‌های دوست‌داشتنی (محسن امیریوسفی) بازیگر (۱۳۹۱)
بوسیدن روی ماه (همایون اسعدیان) بازیگر (۱۳۹۰)
برف روی کاج‌ها (پیمان معادی) بازیگر (۱۳۹۰)
پذیرایی ساده (مانی حقیقی) بازیگر (۱۳۹۰)
انتهای خیابان هشتم (علیرضا امینی) بازیگر (۱۳۹۰)
اینجا بدون من (بهرام توکلی) بازیگر (۱۳۸۹)
سیزده ۵۹ (سامان سالور) بازیگر (۱۳۸۹)
آقا یوسف (علی رفیعی) بازیگر (۱۳۸۹)
نخودی (جلال فاطمی) بازیگر (۱۳۸۸)
متامورفوسیس (سینا آذین) بازیگر (۱۳۸۸)
هیچ (عبدالرضا کاهانی) بازیگر (۱۳۸۸)
درباره الی (اصغر فرهادی) بازیگر (۱۳۸۷)
سه زن (منیژه حکمت) بازیگر (۱۳۸۶)
دایره زنگی (پریسا بخت‌آور) بازیگر (۱۳۸۶)
مینای شهر خاموش (امیرشهاب رضوی) بازیگر (۱۳۸۵)
شاعر زباله‌ها (محمد احمدی) بازیگر (۱۳۸۴)

تئاتر

  • کرگدن (فرهاد آئیش/ ۱۳۸۷)
  • داستان یک پلکان (رضا گوران/ ۱۳۸۸)
  • کالیگولا (همایون غنی زاده/ ۱۳۸۹)
  • جیره بندی پر خروس برای سوگواری (علی نرگس نژاد/ ۱۳۸۹)
  • وُرک‌شاپ (سینا آذین/ ۱۳۹۰)
  • ریچارد سوم (آتیلا پسیانی/ ۱۳۹۰)
  • هملت (رضا گوران/ ۱۳۹۱)
  • ننه دلاور، بیرون پشت در (سجاد افشاریان/ ۱۳۹۱)
  • سه جلسه تراپی (افسانه ماهیان/ ۱۳۹۴)
  • کالیگولا (همایون غنی زاده/ ۱۳۹۴)

تلویزیون

بازگشت به خانه (مجموعه تلویزیونی)|بازگشت به خانه]

کلاه قرمزی 94 <حضور افتخاری>

موسیقی

  • همکاری با مهیار علیزاده در آلبوم در شعله با تو رقصان، به همراه پانته‌آ پناهی‌ها[۲][۳]

کارگردان

  • واوها و ویرگول‌ها (کارگردان: صابر ابر ۱۳۸۸)
  • ۲۱ بار مردن در ۳۰ روز (کارگردان:صابر ابر/ ۱۳۹۱)

اجرا

مجری برنامه تلویزیونی پلک(۱۳۸۳)

جوایز و نامزدی‌ها

  • برنده جایزه بهترین بازیگر نوظهور (گروهی مرد /زن) از جشنواره فیلم رم برای فیلم گس
  • نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم برف روی کاج‌ها درششمین جشن منتقدان ۱۳۹۱
  • نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم بوسیدن روی ماه درششمین جشن منتقدان ۱۳۹۱
  • برنده تندیس بهترین بازیگر مرد برای نمایش ریچارد سوم در سی‌امین جشنواره تئاتر فجر
  • تندیس بهترین بازیگر مرد تاتر سال ۱۳۹۰
  • برنده تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم درباره الی در سومین جشن منتقدان
  • برنده تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم درباره الی در چهاردهمین جشن خانه سینما
  • نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم درباره الی در ۲۷ امین جشنواره فیلم فجر
  • نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم دایره زنگی در ۲۶امین جشنواره فیلم فجر
  • برنده تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم مینای شهر خاموش در یازدهمین جشن خانه سینما
  • نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم مینای شهر خاموش در ۲۵ امین جشنواره فیلم فجر
 عکس صابر ابر با دختر مهناز افشار
عکس صابر ابر با دختر مهناز افشار

صابر ابر ، بازیگر معروف هم کتاب نوشت / رونمایی در نمایشگاه کتاب تهران

Negar Javaherian-138

خانه صابر ابر جلوه ای تمام عیار از زندگی ایرانی

داشتن خانه ای که هر گوشه آن پر باشد از مهر و محبت و عشق، خانه ای که هر گوشه آن با فکر و سلیقه و ایده های ناب چیده شده باشد، خانه که از همه مهم تر المان ها زندگی ایرانی درآن هویدا باشد بزرگ ترین نعمتی است که هر کس می تواند در زندگی اش داشته باشد، اصلا خانه های ایرانی جان می دهند برای شکوفایی حس های لطیف درونی، برای هر قسمت این خانه ها می توان شعر گفت، برای گوشه گوشه اش می توان ترانه ای ساخت و همواره آنرا زمزمه کرد، اصلا در خانه های ایرانی می توان تبدیل به آدمی خاص شد.

تصور کنید در خانه های سنتی زندگی می کنید، خانه ای با حوض های فیروزه ای در وسط حیاط، درختان و گلدان هایی که حیاط را تبدیل به بهشتی کوچک کرده است، پیچک هایی که از پنجره بالا رفته اند و اتاق هایی که مزین به فرش های ایرانی بی نظیر هستند، حتی از تصور کردنش هم انسان به وجد می آید، چیدانه امروز می خواهد این حس هیجان و سرمستی شما را کمی قلقلک بدهد، می خواهیم با هم سفری داشته باشیم به خانه ای که در آن می توان جاری بودن زندگی را به وضوح لمس کرد، خانه ای خوب که به ما یاد آور می شود هنوز هم درهمهمه این شهر شلوغ می توان جایی داشت پر از مهر و صفا، لبریز از آرامش. پر ازحس خوب بودن. در اینستاگرام صابر ابر سرک می کشیم و گوشه و کنار خانه ای که مطمئن نیستیم او در آن جا سکونت داشته باشد، اما به نظر می رسد که مفهوم خانه برای او در این فضا معنا پیدا می کند را به شما نشان می دهیم.

از راه که می رسی ، تمام خانه سبز می شود ،روزهایی که تو می آیی بهار می شود،مردم خیال عاشقان را باور نمی کنند چه کسی باور می کند ، فصل ها تو را نمی شناسند ، تویی که روز ها را رنگ می کنی.

سبزی و طراوت در جای جای خانه به چشم می خورد، جایی درحیاط خانه نمانده است که بشود گل و گلدانی را گذاشت اما آنجا نباشد. حتی دیوارها با گل های رونده شاداب و زیبا پوشیده شده اند. به معنای واقعی می توان گفت که از در و دیوار این خانه طراوت می بارد.

گلدان های با صفای خانه صابر ابر

گلدان ها عضو جدا نشدنی زندگی صابر ابر هستند، آن ها را در هر گوشه ای می توانی پیدا کنی. در حیاط، روی میز چوبی اتاق، پشت پنجره ها، حتی روی قفسه های دیواری کنار کتاب ها، خلاصه هر جایی که فکرش را بکنی.

بیا کاری کنیم، باران بهار را جمع کنیم در شیشه های سبز، بگذاریم کنار حیاط…

نه زیبایی های این حیاط تمامی ندارد، هر گوشه اش چیزی برای ذوق زده شدن و جیغی خفیف از سر شادی کشیدن وجود دارد، هنوز به ساختمان اصلی نرسیده ای که گوشه ای از حیاط، نیمکت چوبی که رویش پر است از گلدان های زیبای رنگارنگ خودنمایی می کند، آنقدر تعدادشان زیاد است که نمی دانی روی زیبایی کدامشان متمرکز شوی چشمانت مدام گرگم به هوا بازی می کند، آن قدر این گرگم به هوا را ادامه می دهی تا عاقبت روی گل های زرد و نارنجی آویخته از دیوار سیمانی قدیمی ترک خورده گیر می افتی نمی خوای چیزی را ازدست بدهی به همین خاطر چشم می چرخانی، پیدایش می کنی صندلی چوبی ای که با تکه ای ترمه فاخر و زیبا تزیین شده است را می گویم. و کنار صندلی سینی فلزی زیبایی هست که بی شک هر صبح میزبان گنجشک هایی است که در لا به لای درختان باغ خانه دارند، این را می شود از دانه های گندم داخل سینی فهمید.

زمان غریب است…همه چیز را باید به او سپرد،همه چیز را، زمان با تجربه ترین است. بی ادعاترین با تجربه

بالاخره به ساختمان می رسی، درب چوبی قدیمی را باز می کنی قبل از تو نور خورشید خودش را به داخل می کشاند، عجله دارد تا راه را برای تو روشن کند، به کف ساختمان می رسد و بر تن گلیم زیبای قرمز رنگ پهن شده می نشیند، تو که شاهد این این بازی زیبای نور و رنگ هستی، نفست در سینه حبش می شود از این همه زیبایی و اصالت که در این خانه وجود دارد.

تمام اثاثیه خانه را فروختم، جز آن صندلی، شاید آن روز که بر می گردی خسته باشی..

دالان ورودی خانه را که رد می کنی به فضایی می رسی که یک صندلی گهواره ای زیبا روبروی پنجره ای که به حیاط پر صفای خانه مشرف است قراردارد، پرده های سفید حریری کنار زده شده اند، باز هم گیاهان سرسبز به فضا لطافتی دلربا بخشیده اند. میز چوبی کمی دور تر از صندلی قرار دارد، درست کنار پنجره. غیر از حضور پر رنگ گیاهان در فضا وسیله های دکوری سفالی هم زیاد به چشم می آیند.

روزی خواهد رسید که تعریفش شبیه حالا نیست ، بزرگتر می شوی و گاه نامش را می گذارند پیری، روزی که دست هایت فقط ریحان می چیند ، آرام راه می روی و کوتاه، روزی خواهد رسید که دیگر امروز نیست. که آن روز هم لذت خودش را دارد.

در خانه ای به این زیبایی و لطافت حتما جایی برای نگه داری از کتاب ها و وسیله های دکوری یافت می شود، جایی مثل همین تاقچه های سفید رنگ نشسته بر سینه دیوار. رویشان پر است از کتاب و عکس و یادگاری های دوست داشتنی.

کاش هیچ سربازی ، هیچ روزی از هیچ خانه ای در هیچ ساعتی نرود. هیچ مادری را هیچ عاشقی را هیچ پدری را ترک نکند.

در گوشه دیگری از خانه سه چمدان رنگی زیبا روی یک کنسول چوبی به چشم می خورد، وجودشان حس عجیبی به فضا می دهد، رنگ های گرمشان جذبت می کنند، اما ماهیت وجودی شان خبر از چیز دیگری می دهند، یک جور تناقض دوست داشتنی.

هیچ چیز رو با این جمع عوض نمی کنم، سلامت می شم هر باره..

واقعا هم هیچ چیز را نمی شود با جمع کاسه بشقاب های قدیمی که روی دیوار نصب شده اند و شما را در هنگام خوردن غذاهای خوش و عطر و بوی ایرانی همراهی می کنند، عوض کرد. آن ها حس اصالت به فضا می بخشند و دیوارها را جذاب تر می کنند.

خوشبختی بودن کسانیست که شاید کم یا اصلا نمیشناسی، محبت ، خودِ خوشبختیست که جورِ دیگری لباس پوشید

هر خانه ای احتیاج دارد به صفحه ای که بتوان روی آن خوشبختی های هر روزه را نوشت، تا مدام جلوی چشم باشند، تا مدام به تو یاد آور شوند که باید شکر گزار باشی، شکر گزار بودن نعمت های ریز و درشت در زندگی ات. شاید این صفحه تخته سیاه کوچکی باشید که هم تو را یاد خوشبختی های ریز و درشتت بیاندازد، هم یاد روزهای خوب تحصیل.

درست تو لحظه ای که حس می کنی هیچ راهی برای فرار باقی نمونده.معجزه اتفاق میوفته… مهم فقط اینه که با همه توانت ادامه بدی… همه چی درست از همین جا شروع میشه…

درست است که دل کندن از چنین خانه ای سخت است، اما هر آمدنی رفتنی هم دارد، ولی این خانه حتی موقع رفتن هم تصویری زیبا برایت به جا می گذارد. تصویری به زیبایی عکس بالا. پر از حس خوب. حسی آنقدر زیبا که دلت می خواهد دوباره و دوباره مهمان این خانه باشی.

صابر ابر در کنار دخترش

تب نگهداری از حیوانات به همان اندازه که میتواند ناشی از حمایت از حیوانات باشد نوعی ژست هم شده است.

به گزارش سینماژورنال در سالهای اخیر شهروندان بسیاری را دیده ایم نه بواسطه میل قلبی در حمایت از حیوانات که بیشتر برای درگیری بی واسطه با یکی از مظاهر سطحی مدرنیته به نگهداری از حیواناتی چون سگ و گربه روی می آورند.

این تب البته که در میان هنرمندان ایرانی هم رواج یافته و بسیاری از آنها نیز نه تنها در کمپینهای حمایت از حیوانات حضور فعال دارند!!! که به نگهداری حیوان هم می پردازند.

در تازه ترین مورد صابر ابر تصویری اجتماعی از خودش و سگش را منتشر کرده؛ سگی که “بانو” نام دارد و صابر در توصیفی عجیب درباره آن نوشته است: معرفي ميكنم ؛ بانو ،  دخترِ بنده!

قرار دادن سگ روی سر به کنار اینکه بازیگری سگی را دختر خود قلمداد کند هم از آن حرفهاست…

بیوگرافی بازیگران

صابر ابر و سگش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top