عنان زندگی خود را از دیگران بگیرید!

به این ۹ شیوه می توانید عنان زندگی خود را از دست دیگران پس بگیرید

اِیمی مورین، نویسنده ی کتاب «۱۳ موردی که انسان های با روحیه از آنها
اجتناب می کنند» می گوید بیشترین چیزی که از وی سؤال می شود این است که
کدام یک از این ۱۳ مورد بیشتر از بقیه افراد را درگیر خود می کند. مورین می
گوید پاسخ این سؤال دومین مورد از ۱۳ موردی است که در این کتاب به آنها
پرداخته شده: کسانی که از لحاظ روحی قدرتمند هستند، عنان زندگی خود را در
دست دیگران قرار نمی دهند. برای مثال مدیری به مورین گفته است که یکی از
همکارانش همیشه خلق او را تنگ می کند. مادری خانه دار نیز به او گفته است
اینکه روز خوبی داشته باشد یا روزی بد، کاملاً به این بستگی دارد که خلق و
خوی همسرش در آن روز چگونه است. به نظر می رسد تقریباً همه ی ما در زندگی
خود کسی را داریم که در برهه ای از زمان، عنان تفکر، احساس و یا رفتار خود
را به نوعی به دست وی سپرده ایم.

اینکه دیگران این قدرت را داشته باشند که زندگی شخصی تان را تحت تأثیر
قرار دهند، توان ذهنی شما را تحلیل می برد. اگر می خواهید کنترل زندگی خود
را مجدداً در دست بگیرید، لازم است آگاهانه توان کنترل زندگی خود را از
دیگران پس بگیرید. اما پیش از آنکه بتوانید این تغییر مثبت را در زندگی خود
ایجاد کنید، باید ببینید از چه راه هایی چنین اجازه ای به دیگران داده
اید. ۹ توصیه ی زیر به شما کمک می کند کنترل زندگی خود را از دیگران پس
بگیرید.

با دیجیاتو همراه باشید.

۱- انرژی خود را با گله و شکایت هدر ندهید

میان حل کردن مشکل و گله کردن از آن تفاوت زیادی هست. گله و شکایت
کردن پیش دوستان، خانواده و همکارانتان تمرکز شما را روی خود مشکل نگه می
دارد و شما را از پیدا کردن راه حل آن باز می دارد. غر و لند کردن این پیام
را به دیگران می رساند که شما نه روی موقعیت خود و نه حتی روی نگرش خود
نسبت به این موقعیت هیچ کنترلی ندارید.

۲- مسئولیت احساسی که دارید را بر عهده بگیرید

گفتن اینکه مادرزنتان کاری می کند احساس بدی راجع به خودتان پیدا کنید
و یا اذعان به اینکه مدیرتان شما را دیوانه می کند نشان می دهد که آنها
کنترل احساس شما را در دست دارند. اجازه ندهید رفتار دیگران تعیین کننده ی
احساسات شما باشد. این را بپذیرید که مدیریت احساسات شما فارغ از رفتار
دیگران، کاملاً به خود شما بستگی دارد.

۳- حد و مرز های مشخص و مناسبی برای دیگران تعیین کنید

تسلیم شدن در برابر اتهامات دیگران و دفاع نکردن از خود، به آنها قدرت
می بخشد. به جای آنکه دیگران را مسئول اتلاف وقت خود معرفی کنید و یا آنها
را به اجبار کردن شما به انجام کاری متهم کنید، بپذیرید که مسئولیت زندگی
شما با خودتان است. حد و مرز های فیزیکی و احساسی مناسبی برای خود و دیگران
تعیین کنید تا کسی نتواند به شما بگوید وقتتان را چگونه و با چه کسی
بگذرانید.

۴- گذشت کردن را تمرین کنید

Get-Your-Boss-Fired-Step-7

کینه اندوزی نسبت به کسی که شما را آزرده کرده است او را متنبه نمی
کند، بلکه تنها باعث آزار و اذیت خودتان می شود. وقتی زمان با ارزش خود را
صرف فکر کردن به کسی می کنید که اعتقاد دارید به شما بدی کرده است، توان
لذت بردن از لحظه را از خودتان گرفته اید.

بخشیدن دیگران بهترین راه پس گرفتن این قدرت از آنهاست. اما لازم است
شفاف سازی شود که این بخشیدن به آن معنا نیست که کاری که وی در حق شما کرده
اشتباه نبوده است. بلکه معنای آن این است که شما آگاهانه انتخاب کرده اید
این بدی و عصبانیت ناشی از آن را به فراموشی بسپارید تا دیگر نتواند جلوی
لذت بردن شما از زندگی را بگیرد.

۵- ارزش های فردی خود را بشناسید

وقتی خودتان هم به درستی ندانید ارزش هایتان کدام اند، با این خطر
مواجه خواهید بود که در زندگی خود به جای یک راننده ی مصمم، بیشتر حکم یک
عابر پیاده ی بی پناه را داشته باشید. شما در معرض این خطر قرار خواهید
داشت که زندگی خود را بر اساس نظرات دیگران پیش ببرید و به آسانی دچار
سردرگمی شوید. با شناسایی ارزش های خود و پایبند ماندن به آنچه برایتان
اهمیت دارد، این قدرت را از دیگران بازپس و در اختیار خود بگیرید.

۶- وقت خود را با فکر های غیر سازنده تلف نکنید

آیا تا به حال برای شما هم پیش آمده است که از محل کار به منزل
بازگردید و تمام بعد از ظهر خود را به این فکر کنید که ای کاش مجبور نبودید
فردا به محل کار خود باز گردید؟ به این ترتیب ۱۲ ساعت از وقت خود را به
پای روز کاریِ ۸ ساعته ی خود تلف کرده اید. فکر هایی که ذهن شما را به خود
مشغول می دارند را کنترل کنید تا توان ذهنی تان بیش از این صرف چیزهایی
نشود که ارزش آن را ندارند.

۷- از ادبیاتی که شما را «قربانی شرایط» جلوه می دهد خودداری کنید

CMN7BH African American businessman leaning against wall covering his face

«مجبور هستم در هفته ۶۰ ساعت کار کنم» ، «چاره ای نداشتم جز اینکه
موافقت کنم». از جملاتی شبیه به اینها اینطور استنباط می شود که شما قربانی
شرایط نامساعد هستید. قطعاً تصمیماتی که می گیرید تبعاتی در پی دارند، اما
این را بپذیرید که همیشه حق انتخاب دارید.

۸- ارزش خود را به نظرات دیگران گره نزنید

اگر ارزش شما نزد خودتان به این بستگی دارد که دیگران چقدر برای شما
ارزش قائل می شوند، به احتمال زیاد جزو آن دسته از افراد هستید که تمام
زندگی شان را وقف راضی نگه داشتن دیگران می کنند. لازم نیست همه از شما
خوششان بیاید یا با سبک زندگی شما موافق باشند. نکات خوب و بد انتقادات
دیگران را مد نظر قرار دهید، اما هیچ گاه اجازه ندهید ارزش شما را کس دیگری
تعیین کند.

۹- از برجسته شدن در جمع نهراسید

نامطمئن بودن از خود و ترس می توانند شما را وادار به بُر خوردن در
جمع اطرافیانتان کند. اما تلاش برای همرنگ شدن با جماعت باعث می شود شخصیت
حقیقی خود را مخفی کنید. اطمینان داشته باشید که از لحاظ ذهنی آنقدر قوی
هستید که بتوانید یک سر و گردن از جمع بالاتر قرار بگیرید و از متفاوت بودن
نترسید.



چطور در مدیریت کار و زندگی به اوج برسیم؟

«نیاز به تمرکز در ذات مدیریت و در ذات انسان ریشه دارد. یکی از دلایل نیاز
به تمرکز این است که هیچ وقت برای انجام تمام کارهای مهم وقت کافی وجود
ندارد.» (مدیر کارآمد، صفحه 100)

اگر تنها یک راز برای بهره وری بشناسیم، آن تمرکز است

دراکر
معتقد است راز انجام موثر کارها این است که آنها را یکی یکی انجام دهیم.
او می گوید برای انجام سریع تر کارها و همچنین انجام کارهای بیشتر باید هر
بار روی یک کار تمرکز کرد. وقتی یک کار کامل می شود، ممکن است اولویت ها
عوض شود؛ پس لازم است بعد از رسیدن به هر یک از اهداف، اولویت ها دوباره
بازبینی شوند.

چطور در مدیریت کار و زندگی به اوج برسیم؟

با
تمرکز و کوتاه کردن فهرست کارها، می توان کارهای جذاب اما غیرضروری را حذف
کرد. این شیوه شجاعت آن را به ما می دهد که کارهای ضروری و معنادار را
دنبال کنیم.

الماس اول

اولویت بندی معکوس (تصمیم بگیرید چه کاری را انجام ندهید.)

وقتی
از ترس ناراحت کردن دیگران یا ترس از دست دادن بعضی موفقیت ها، منابع خود
را به بخش های خیلی کوچک و ضعیف تقسیم می کنیم، باید به یاد داشته باشیم که
خیلی چیزها را از دست می دهیم. باید بدانیم که با متمرکز کردن توان، زمان و
منابع خود روی یک موضوع و هدف، از فرصت ها بهتر استفاده خواهیم کرد.

الماس دوم

بحران، فشار ایجاد می کند؛ نه اولویت

«اگر
تصمیم گیری ها در نتیجه فشار باشند و نه به انتخاب مدیر، به احتمال زیاد
فعالیت های مهم فدا خواهند شد. اغلب برای زمانبرترین بخش هر کار و برای
عملی کردن تصمیم ها فرصت کافی وجود ندارد.» (مدیر کارآمد، صفحه 109)

موفقیت
نتیجه اقدام است نه نتیجه داشتن برنامه های عالی بدون اقدام کردن. تمام
زمان، انرژی و منابعی که صرف برنامه ریزی کردیم بی فایده خواهد بود. خیلی
وقت ها بحران های دیروز اولویت های امروز ما را تحت تاثیر قرار داده و باعث
می شوند کارهای امروز را به تعویق بیندازیم.

به این ترتیب نتایج
مورد انتظار آینده به دست نخواهند آمد. وقتی اجازه می دهیم بحران اولویت
های ما را تعیین کند، تمرکز از روی اولویت ها برداشته می شود؛ به عبارت
دیگر کارهای مهم اولویت معکوس پیدا می کنند و به انتهای فهرست منتقل می
شوند. وقتی یک پروژه را به تعویق می اندازیم، این احتمال وجود دارد که دیگر
هرگز آن را شروع نکنیم چون نیاز و ارتباط آن با شرایط موجود از بین رفته
است.

چطور در مدیریت کار و زندگی به اوج برسیم؟

نکته
دیگری که دراکر در مورد هدفگذاری می گوید این است که همیشه تصمیم بگیرید
کاری را انجام بدهید یا ندهید. تصمیم نیمه کاره انگیزه برای حرکت ایجاد نمی
کند. باور کنید هرگز قرار نیست فرصت مناسب تری برای اقدام و پیشرفت مستمر
بیابید. فضای رقابت هرگز از بین نخواهد رفت. می توانیم از توانایی ها و
منابعی که الان داریم بهترین استفاده را بکنیم. تصمیم بگیرید تمام توان و
زمان و منابع خود را روی کاری که به ارزشمندی آن اطمینان دارید متمرکز
کنید.

اگر ایمان داشته باشید که کارتان باارزش است راحت تر می
توانید آن را برای دیگران توضیح دهید. وقتی اهداف تمام اعضای تیم در یک
راستا باشد، سینرژی با هم افزایی انرژی اثراتی بسیار فراتر از نتیجه کار یک
شخص به تنهایی خواهد داشت. گروهی تشکیل دهید که اهداف و دیدگاه های مشترکی
با شما دارند؛ و مهمتر از آن تصمیم بگیرید اقدام کنید و بر اهداف خود
متمرکز باشید.

شش نکته طلایی از زبان پدر مدیریت مدرن

1- کاری را انجام دهید که لازم است؛ نه کاری که دلتان می خواهد

برای
یک مدیر انجام کارها کافی نیست؛ او باید کارهای درست را انجام دهد.
کارهایی را انجام دهید که بیشترین تاثیر را بر کسب و کارتان خواهد داشت.

2- از فرصت ها بهترین استفاده را بکنید

حل
مسئله به نتایج موثر منجر نمی شود، فقط جلوی آسیب را می گیرد. برای کسب
نتیجه باید از فرصت ها بهترین استفاده را کرد. حل مشکلات را به دیگران
واگذار کنید و خود به دنبال فرصت ها باشید.

3- بهره وری عادت است

برای
داشتن بازده کاری بالا باید به طور مستمر و همیشگی رفتارهای کارآمد را
تبدیل به عادت کرد. این بدان معناست که برای کارآمد بودن لازم نیست کارهای
بزرگ انجام دهید بلکه باید کارهای کوچک اما صحیح روزمره را به طور منظم
تکرار کنید. به قول معروف «شما همان چیزی هستید که همیشه تکرار می کنید.»

4- زمان خود را مدیریت کنید

مهمترین
چیزی که شما مدیریت می کنید نه افراد هستند و نه بودجه بلکه زمان است. طرز
استفاده شما از زمان تان میزان بهره وری شما را تعیین می کند.

چطور در مدیریت کار و زندگی به اوج برسیم؟

5- به دنبال تعالی باشید

برای
بزرگ شدن باید آنقدر اعتماد به نفس داشته باشید که باور کنید جهان واقعا
به شما و قدرت شما نیاز دارد. اگر به توانایی های خود باور نداشته باشید
نمی توانید با اطمینان تصمیم بگیرید و با شجاعت اقدام کنید.

6- زیاد تصمیم نگیرید

مدیری
که تصمیمات زیادی می گیرد هم تنبل است و هم ناکارآمد. موسساتی که خوب
اداره می شوند، بحران های اندکی دارند. اگر دائم در حال تصمیم گیری هستید
بدانید که دستورالعمل های لازم و صحیح را ایجاد نکرده اید.

عقاید
پیتر دراکر اثر بسیار عمیقی روی ساختار و مدیریت شرکت های امروزی داشته
است. او به عنوان پایه گذار مدیریت مدرن شناخته شده و ایده «مدیریت هدفگرا»
را برای اولین بار مطرح کرد.

کتاب «مدیر کارآمد» در دهه 60 میلادی نوشته شده اما راهکارها و ایده های آن هنوز با همان کیفیت قابل اجرا و مفید است.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top