سلول هاي بنيادي، كليد درمان سيروز كبدي
سيروز کبدي يا التهاب شديد کبد از بيماري هاي وخيمي است که امروزه در جوامع
بشري شيوع گسترده اي يافته است. با توجه به شرايط تغذيه اي حاکم بر جامعه و
گسترش چاقي در مردم، چربي هاي زيادي در کبد ذخيره مي شود و موجب بروز کبد
چرب يا کبد سيروزي مي شود که در نهايت به از کار افتادن کبد منجر مي شود.
کبد (يا جگر) بزرگ ترين غده است که در فعاليت هاي سوخت ساز و مربوط به
گوارش در بدن نقش بسيار مهمي دارد. به طوري که مراحل ساخت بسياري از
ويتامين ها، هورمون ها و مواد مورد نياز بدن در کبد پايه گذاري مي شود.
در
نتيجه در صورت بروز بيماري مانند سيروز کبدي، مسائل گوارشي براي فرد
مبتلابه وجود مي آيد. اين بيماري در مراحل اول با کمک دارو تا حدودي قابل
درمان و کنترل است، اما در صورت پيشرفت، در مراحل نهايي چاره اي جز پيوند
کبد براي فرد بيمار باقي نمي گذارد.
پيوند کبد نيز عوارض حين عمل و پس از عمل دارد و مشکلاتي براي فرد گيرنده ايجاد مي کند و بعلاوه هزينه هاي سرسام آوري هم دارد.
داروهاي
بسيار زيادي تا امروز براي درمان کبد توليد شده است، اما هيچ يک به طور
کامل موثر نبوده و موجب شده تا بيمار همواره نيازمند مصرف دارو باشد. پيوند
کبد امروز روش رايجي است و بسياري از بيماران در نوبت دريافت پيوند کبد
هستند.
به تازگي پژوهشگران دانشکده دامپزشکي دانشگاه شيراز در قالب
پروژه تحقيقاتي دکتر ايمان حقاني با راهنمايي دکتر سيف الله دهقاني و دکتر
عباسعلي قادري موفق به ارائه روش جديدي در درمان بيماري سيروز کبدي با
استفاده از سلول هاي بنيادي در موش هاي آزمايشگاهي شده اند که اميد زيادي
براي پيدا کردن يک راه حل موثر و ارزان براي درمان سيروز کبدي در انسان به
وجود آورده است.
کليد در دست موش ها
دکتر
سيف الله دهقاني، استاد دانشکده دامپزشکي دانشگاه شيراز در گفت وگو با جام
جم ضمن اشاره به اين که گروه تحقيقاتي آنها پيش تر استفاده از سلول هاي
بنيادي را در درمان مفاصل آرتروز شده آزموده و نتايجش را منتشر کرده بود،
گفت: ما با توجه به مطالعات قبلي مان و بررسي اي که در منابع داشتيم، تصميم
گرفتيم کارايي سلول هاي بنيادي را در درمان بيماري سيروز کبدي آزمايش
کنيم.
وي در توضيح چگونگي انجام آزمايش افزود: براي تحقيقات از موش
استفاده کرديم، زيرا ساختار کبدش بسيار شبيه به کبد انسان است. ما به مدت
سه ماه با تزريق داروي کربن تتراکلرايد، شرايط کبد سيروز شده را در موش ها
در محيط آزمايشگاهي به وجود آورديم.
وقتي از سيروزشدگي کبد آنها
مطمئن شديم، سلول هاي بنيادي را از خود موش ها استخراج، تکثير و خالص سازي و
براي درمان آماده کرديم.
سپس يک گروه از موش ها را به عنوان گروه
شاهد نگه داشتيم و هيچ درماني روي آنها انجام نداديم، اما روي دو گروه اثر
تزريق سلول هاي بنيادي را بررسي کرديم.
در يک گروه سلول هاي بنيادي
را در سياهرگي تزريق کرديم که از روده و معده وارد کبد مي شود. در گروه
ديگر يک سري از سلول هاي بنيادي را به طور مستقيم در بافت کبد تزريق کرديم.
سپس 60 روز صبر کرديم تا نتيجه اعمال درمان را ببينيم. نتيجه اين
شد که در گروه موش هايي که کبدشان سيروز شده بود و هيچ درماني روي آنها
صورت نگرفته بود، در پايان آزمايش، بيماري شان شدت پيدا کرده بود، اما در
دو گروه آزمايشي ديگر که مورد درمان با سلول هاي بنيادي قرار گرفته بودند،
بافت کبد تا حد قابل توجهي ترميم يافته بود.
دکتر دهقاني در حالي
که نسبت به نتايج اين تحقيق اميدواري زيادي داشت، افزود: چه بسا اگر آزمايش
ديگري انجام دهيم و مدت مطالعه را تا يک سال ادامه دهيم، در اين صورت شاهد
بهبود بيشتر بافت کبدي موش ها باشيم. نتيجه مطالعه ما بسيار اميدوارکننده
بود.
از انتشار نتايج تحقيق تا درمان
دکتر
دهقاني با اشاره به اين که نتايج فعلي در کنفرانس هاي علمي ارائه شده و به
زودي در يکي از ژورنال هاي علمي بين المللي منتشر خواهد شد، درخصوص گام هاي
بعدي براي رساندن نتايج اين تحقيق به مرحله درمان در سطح انساني گفت: در
مرحله بعدي بايد اين روش را روي حيوان ديگري که از لحاظ زيست شناسي به
انسان نزديک تر است آزمايش کرد. مثلاسگ ها ساختار بدني شان بسيار شبيه
انسان است.
استفاده از سلول هاي بنيادي که منشاشان، بدن موجود زنده
است، ضرر خاصي نخواهد داشت. در واقع در مراحل بعدي استفاده از اين تکنيک
در درمان انسان بر عهده پزشکان است و بايد در شرايط آزمايشگاهي براي توسعه
اين روش در سطح انساني مطالعاتي صورت گيرد. در مورد تکنيک سلول هاي درماني
که ما براي درمان مفاصل مبتلابه آرتروز استفاده کرديم نيز اکنون مراکزي
وجود دارد که از سلول هاي بنيادي براي درمان بيماري هاي آرتروز براي مفاصل
انساني استفاده مي کنند.
امکانات و هزينه
دکتر
دهقاني در پاسخ به اين که در صورت تحقق امکان استفاده از اين روش درماني
براي انسان، آيا ابزارهاي لازم براي اين نوع درمان در مراکز تحقيقاتي کشور
وجود دارد، گفت: خوشبختانه ما امکانات تهيه، خالص سازي و تکثير سلول هاي
بنيادي را تقريبا در تمام استان ها داريم. اين سلول ها را مي توان از خود
بيمار گرفت و تکثير کرد و به خودش دوباره تزريق کرد.
وي درخصوص
هزينه هاي اين روش درماني در مقايسه با پيوند کبد تصريح کرد: در حال حاضر
هزينه عمل پيوند کبد چيزي حدود 70 تا 80 ميليون تومان است. در صورتي که
استفاده از سلول هاي بنيادي براي درمان سيروز کبدي حدود 10 ميليون تومان و
بلکه کمتر تمام مي شود و بنابراين استفاده از اين تکنيک مي تواند روند
درمان بيماري سيروز کبدي را به کلي متحول کند.
دامپزشکي، زيربناي پزشکي
امروزه
دامپزشکان بر بهداشت و سلامت مواد غذايي و بسياري از موارد مربوط به
بيماري هاي مشترک انسان و دام نظارت جدي دارند و راهکارهاي درماني را پيدا
مي کنند. يک شاخه از دامپزشکي به حوزه اي مي پردازد که راهکارهاي درماني
انسان ها را در آزمايش روي حيوانات جست وجو مي کند. نتايج مثبت اين آزمايش
هاست که امروز در قالب روش هاي درماني و جراحي روي انسان ها اعمال مي شود.
فيزيولوژي
و آناتومي از حوزه هاي مشترک پزشکي و دامپزشکي است. اکنون در بيشتر
کشورهاي دنيا در بيمارستان هاي بزرگ يک آزمايشگاه تجربي وجود دارد که
تحقيقات روي روش هاي درماني مختلف را در مورد حيوانات کوچک مانند موش و
خرگوش مطالعه مي کنند و پس از موفقيت آن روش ها را در درمان انسان ها به
کار مي گيرند.
دروغ و پنهانکاری ممنوع
از دوران کودکی، آن روزی را به یاد بیاورید که خبر درگذشت
یکی از نزدیکانتان را که خیلی وابستهاش بودید شنیدید. در آن زمان واقعیت
را به شما گفتند؟ یا تا مدتها میگفتند فلانی به سفر دور و درازی رفته، یا
به آسمانها رفته… این از آن دست تجربیات تلخ هر انسان در زندگی است و
همه پدر و مادرها ناگزیر از رو به رو شدن با این موقعیت در تربیت کودک
هستند. اگر قرار باشد یک روزی خبری غمانگیز را به کودک خود بدهیم، روش
اصولی این کار چگونه است؟
همه چیز را بگویید
صدیقه
بزازان، کارشناس ارشد روانشناسی کودک درباره درک کودکان از غم و سختیهای
زندگی به جامجم میگوید: وقتی صحبت از کودک میکنیم، منظورمان روند سنی
بین دو تا حداکثر 11 سال است. در این روند نوع تفکر بچهها در طول این 9
سال متفاوت است. به این صورت که هر چه سن کمتر است، بچهها دوست دارند
عینیتر و واقعیتر به جریان نگاه کنند و وقتی سن بیشتر میشود بچهها
درکشان نسبت به اتفاقات اندکی متفاوت میشود. مورد دیگری که باید توجه کنیم
این است که چقدر کودک از آن واقعه ناگوار مطلع است. معمولا وقتی میخواهیم
به بچهها خبر ناگواری را بدهیم، ابتدا باید میزان وابستگی کودک را با فرد
گوینده خبر در نظر بگیریم و بر این اساس لازم است صددرصد آن چیزی را که
فکر میکنیم واقعیت است با توجه به مرحله درک کودک به او بگوییم. وی تأکید
میکند: اگر نمیدانیم کودک تا چه حد میتواند متوجه جزئیات ماجرا شود بهتر
است از کسانی که با این کار آشنا هستند (مثلا مربیان مهد کودک) کمک
بگیریم. زیرا مفاهیم برای بچهها گاهی غیرقابل درک است. بعلاوه زمانی که
ماجرا را تعریف میکنیم باید با آرامش و امیدواری زیاد این کار را انجام
دهیم. این روان شناس کودک مهمترین ضایعههای استرسزای زندگی برای کودکان
را در درجه اول مرگ نزدیکان سپس طلاق والدین عنوان کرده و میگوید: گاهی
متناسب با درک کودک لازم است از کشیدن نقاشی برای توضیح دادن فوت عزیزی بر
اثر بیماری استفاده کنیم.
نظرتان را کنار بگذارید
وی
درباره چگونگی دادن خبری مانند جدا شدن والدین از هم میگوید: باید دقت
کنیم در بیان واقعیت طلاق، چیزی از عقیده و نظر خودمان به آن اضافه نکنیم.
مثلا نباید به کودک گفت چون پدر یا مادرت آن اشتباه را کرده یا آن موضوع را
پیش آورده از او جدا شدهام. کودک قرار نیست قضاوت کند. در غیر این صورت
اگر عقیده خود را با ماجرا مخلوط کنیم، صداقت بچهها نسبت به والدین از دست
میرود. باید با زبان خود کودک و متناسب با سنش با او حرف بزنیم.
با او همدردی کنید
در
تعریف ماجرا طبیعی است کودک احساساتی مثل غم و خشم را از خود بروز بدهد.
بزازان در این مورد میگوید: با کودک همدردی کنید. از او نخواهید احساساتش
را سرکوب کند. وگرنه پس از مدتی این احساسات با شدت بیشتری نمود پیدا خواهد
کرد و ممکن است دچار افسردگی حاد شود. باید به کودک اطمینان دهید او را
درک میکنید و بروز احساساتش بجاست و سعی میکنید آینده شرایط بهتری داشته
باشد.
ظرافتهای مهم
بزازان
میگوید: وقتی میخواهیم خبر ناگوار به کودک بدهیم بهتر است در حضور شخص
سومی مثل خواهر و برادر بزرگتر یا مثلا خاله یا عمویش انجام شود. وی بر
انتخاب زمان مناسب برای این کار تأکید دارد و میگوید: آخر شب یا بعدازظهر
که کودک خسته است زمان مناسبی برای این کار نیست. مثلا پس از صرف صبحانه یا
بعد از ظهر پس از بیدار شدن از خواب زمان خوبی است. سپس باید به کودک فرصت
بدهیم؛ به این صورت که به او میگوییم اگر درباره موضوع پیش آمده نگرانی
خاصی یا نظری دارد یا چیزی میخواهد بپرسد، به او زمان میدهیم. پدر و مادر
باید در این موارد و بهطور کلی همیشه برای پاسخگویی به سوالات بچهها
باید در دسترس باشند.
با احساساتمان چه کنیم؟
طبیعی
است فرد گوینده خبر نیز ممکن است دچار هیجان شود و بخواهد گریه کند.
بزازان میگوید: این طبیعی است که کودک این موضوع را هم درک کند. بعد از
این که چند ساعتی از گفتن موضوع گذشت، بهتر است او را به بهانه رفتن به
پارک یا خرید اسباب بازی به بیرون ببریم و به نوعی حواسش را منحرف کنیم.
کودکان حافظه بلند مدتی ندارند و با این کار وقفهای در هضم آن واقعه
ناگوار برایش ایجاد میکنیم. به این ترتیب آن جزئیاتی که تعریف کرده بودیم
در ذهن کودک کمرنگتر میشود.
عواقب نگفتن واقعیت
این
روانشناس کودک معتقد است گفتن هرگونه دروغ به کودک موجب میشود وقتی کودک
کمی بزرگتر شد و واقعیت را فهمید، حس اعتماد در او نسبت به آن کسی که در
کودکی آن دروغ را گفته از بین برود. بهخصوص اگر آن فرد پدر یا مادر کودک
باشند. بزازان تصریح میکند: پدر و مادر نماد اعتماد برای کودکان در بین
اطرافیان هستند و وقتی خلافش ثابت شود، آن حس متزلزل میشود. بعلاوه چنین
کاری وقتی کودک واقعیت را بعدا بفهمد به بروز افسردگی در او منجر میشود.
با این حال اگر قبلا به کودک واقعیت را نگفته باشیم و حالا درصدد جبران
باشیم، باید سراغ مراجع تخصصی روانشناسی کودک برویم؛ زیرا درمان این وضع
تخصصی است و نمیتوان با توصیه به پدر و مادر آن را انجام داد. در این
موارد گذشت زمان چاره کار نیست و مهم این است که قبل از حاد شدن موضوع به
فکر چاره باشیم.
وی
همچنین با تأکید بر این که پدر و مادر مشکلات روزمره خود را نباید با کودک
در میان بگذارند، میگوید: از قدیم گفتهاند با بچههایتان درددل نکنید؛
زیرا وقتی بزرگ میشود میخواهد نقش ناجی را برای اطرافیانش بازی کند و
بازدارنده روانی به نام «مهم نباش» در وجودش شکل میگیرد که خود میتواند
مشکلاتی را برای آن فرد در آینده ایجاد کند.