جمله هاي عاشقانه تاثير كذار

وقتی یکی را دوست دارید

وقتی یکی را دوست دارید، آرزوھایتان آرزوھای اوست.

.
وقتی یکی را دوست دارید، به زندگی ھم عشق می ورزید.

.
وقتی یکی را دوست دارید، واژه تنھایی برایتان بی معناست.

.

doos (2)

.

وقتی یکی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید.

.
وقتی یکی را دوست دارید، ناخودآگاه برایش احترام خاصی قائل ھستید.

.
وقتی یکی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است.

.

doos (3)

.

وقتی یکی را دوست دارید، ھر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید.

.
وقتی یکی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است.

.
وقتی یکی را دوست دارید، در کنار او که ھستید، احساس امنیت می کنید.

.

doos (4)

.

وقتی یکی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اھمیت می دھید.

.
وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید از خواسته ھای خود برای شادی او بگذرید.

.
وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به ھر کاری بزنید.

.

doos (5)

.

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید به ھر جایی بروید که فقط او در کنارتان باشد.

.
وقتی یکی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید.

.
وقتی یکی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامش تان می شود.

.

doos (6)

.

وقتی یکی را دوست دارید، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید.

.
وقتی یکی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید.

.
وقتی یکی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید.

.

doos (7)

.

وقتی یکی را دوست دارید، او برای شما زیباترین و بھترین خواھد بود اگر چه در واقع چنین نباشد.

.
وقتی یکی را دوست دارید، تحمل سختی ھا برایتان آسان و دلخوشی ھای زندگی تان فراوان می شوند.

.
وقتی یکی را دوست دارید، به ھمه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوھای تان را آسان می شمارید.

.
وقتی یکی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید.

.
وقتی یکی را دوست دارید، شادی هایش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی هایش برایتان سنگین ترین غم دنیاست.



خانم میان سال!!

خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی
زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد
. زمانیکه بی هوش بود
فرشته ای را دید. از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟ فرشته پاسخ داد:
نه، تو
۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی داشت . بعد از به هوش آمدن
خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار شده بود،
چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپساکشن، جراحی بینی، جراحی ابرو و …
او حتی رنگ موی خود را تغییر داد
. خلاصه از یک خانم
میان سال به یک خانم جوان تبدیل شد! بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد.
وقتی برای عزیمت به خانه داشت از خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و
مرد!!! وقتی با فرشته مرگ روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی
۴۰ سال و اندی بعد مرگ
من فرا می رسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟فرشته پاسخ
داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت .


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top