چطور کودکانی خشونت‌طلب پرورش می‌دهیم!؟

چطور کودکانی خشونت‌طلب پرورش می‌دهیم!؟

مسلما هیچ کس دوست ندارد که فرزندی خشن و
پرخاشجو تربیت کند و کودکش در آینده به‌خاطر این عصبی مزاج بودن، لطمات
شدیدی را متحمل شود اما متأسفانه برخی از والدین خواسته یا ناخواسته با
عملکرد تربیتی خود، فرزندشان را به سمت پرخاشگری و خشونت‌طلبی سوق می‌دهند و
گاهی این والدین چشم باز کرده و می‌بینند نوجوانی عصبی و ناآرام
روبه‌رویشان قرار دارد که دیگر قابل تغییر و کنترل نیست.

 اگر شما به‌عنوان یک والد خوب بتوانید خشم‌های غیرمنطقی و
غیرقابل کنترل را از صحنه زندگی خود حذف کنید، می‌توانید خلاقیت و شادابی و
رضایت از زندگی را به وی هدیه دهید.

کودکی که تازه متولد شده، خیلی زود می‌آموزد که از طریق گریه کردن
می‌تواند توجه والدینش را به خود جلب کند و همین کودک در سنین ابتدایی بر
سر دوراهی قرار می‌گیرد. به یقین راحت‌ترین راهکار این است که به همان شیوه
ساده قدیمی (گریه کردن و پافشاری برای به دست آوردن آنچه می‌خواهد) به
آنچه مدنظرش است، دست یابد و در اینجاست که پدر و مادر می‌توانند نقش کلیدی
خود را ایفا کرده و به او روش مسالمت‌آمیز و آرام دستیابی به اهداف را
بیاموزند.

البته باید بدانیم که خشم، ناراحتی و عصبانیت بخشی از خلق و خوی هر
انسانی است که اندازه آن در هر فردی متفاوت است ولی به‌طور کلی خشم سازنده
می‌تواند به فرد کمک کند که برای به‌دست آوردن بهترین‌ها تلاش کرده و اراده
بیشتری به خرج دهد، اما تشخیص این دو خشم از یکدیگر و انتخاب مسیر بعدی از
عوامل بسیار مهم در تربیت کودکان است.

متأسفانه برخی از والدین به‌طور ناخواسته خشم درون کودک خود را فعال
ساخته و وجود او را به انباری از عصبانیت‌ها و بی‌قراری‌ها تبدیل می‌سازند.
در ذیل به چند نکته مهم اشاره می‌شود که انجام آنها سبب ازدیاد خشم
غیرقابل کنترل در کودک می‌شود.

  • کودک را از پذیرش مسئولیت ترساندن و کارهای او را تمام و کمال انجام دادن
  • درصورت عصبانیت از عملکرد کودک، علت را به او نگفتن
  • فضای خانه را پر از تنش و ناراحتی کردن
  • تنبیه بدنی کودک
  • مقایسه کودک با هم‌سن‌و‌سالانش حتی گاهی با کودکی خود.
  • تشویق کودک برای انجام کارهای جنگجویانه و پرزد‌و‌خورد
  • سعی در شکست دادن کودک با بحث و جدل‌های طولانی و تحقیر و مسخره کردن
  • مسائل انضباطی را با خشم و نفرت همراه کردن
  • بی توجه به حالت‌های عصبی کودک و به سادگی از کنار آنها گذشتن
  • با تحکم و تحقیر با او صحبت کردن و ناتوان دانستن او در انجام کارها.

البته موارد فوق بخش کوچکی از صدها کاری است که والدین خواه‌ناخواه با انجام آنها سبب بروز رشد خشونت در کودک خود می‌شوند.

وجود این موارد در محیط خانه سبب ایجاد ترس در کودک شده و اصولا همه
افراد برای پوشاندن ترس‌های بی‌شمار خود از دیگران، رو به خشونت می‌آورند و
کودکان نیز از این امر مستثنا نیستند، همچنین والدین باید در شیوه‌های
انضباطی مخصوص خود دقت نظر کافی داشته باشند، زیرا گاهی این روش‌های نادرست
انضباطی موجب افزایش خشم، ترس و ناامیدی در کودک می‌شود.

این دسته از والدین معمولا خط‌کشی‌های مرسوم خود را بدون آوردن دلیل به
کودک گوشزد می‌کنند بی‌آنکه دقت داشته باشند که عدم ذکر دلیل موجه، باعث
می‌شود که کودک با باید و نبایدهای بی‌شماری روبه‌رو شود که منطقی نیز جهت
انجام یا عدم انجام آنها نمی‌داند و همین امر سبب سرکشی وی شده و در نهایت
خشونت درون او را افزایش می‌دهد.

این مسئله در مورد معلمان نیز صادق است و گاهی فشارهای انضباطی بیش از
حد مدرسه یا کلاس درس نیز باعث فوران این خشم در کودک می‌شود و والدین باید
هوشمندانه به این مسئله توجه کرده و پیش از آنکه دنیای زیبای کودکانه
فرزندشان خراب شود اوضاع را با صحبت با اولیای مدرسه و تغییر روش آنها تحت
کنترل خود گیرند.

همه ما دوست داریم که فرزندانمان، دنیا را از دریچه آرامش و منطق نگاه
کنند و روزهای خوشی را تجربه کنند نه اینکه با خشم و نفرتی درونی رشد کرده و
در سایه اضطراب‌ها و ناآرامی‌ها، روزگار خود را سپری کنند. برای دستیابی
به چنین دنیای آرام و بی‌دغدغه‌ای باید به کودکانمان کمک کنیم تا خود،
مدیریت سرنوشت خود را به دست گرفته و قادر به کنترل خشم‌های درونی باشند.



چه نوع کتابی برای کودک مان بخریم؟

از زمان های گذشته تاکنون چیزهایی وجود داشته اند و دارند که هرگز کهنه و
تکراری نمی شوند. یکی از آنها قصه گفتن برای کودکان است. بیشتر ما خاطرات و
قصه های شیرین زیادی از گذشته در ذهنمان داریم که والدین یا پدربزرگ یا
مادربزرگمان برایمان گفته اند. قصه ها تخیلاتمان را بزرگ کردند و ما را به
دنیای افسانه ها بردند ما در این زمانه خیلی از افراد معتقدند که قصه گفتن
دیگر کارکرد و جذابیت گذشته را ندارد. با دکتر کتایون رازجویان، روان پزشک
کودکان درباره این باور غلط گفت و گو کرده ایم.


قصه ای بگو که بیدارم کند

برخی والدین و افرادی که به نوعی با کودکان سر و کار دارند، بر این باورند
که با وجود سرگرمی هایی مانند بازی های رایانه ای و… دیگر قصه گویی برای
کودکان جذابیت گذشته را ندارد. شما در این باره چه نظری دارید؟به نظرم این
طرز فکر اصلا درست نیست و در هیچ زمانی نمی شود قصه را از دنیای کودکان
حذف کرد. قطعا هنوز هم قصه گفتن برای کودکان جذاب است و نمی تواند جایگزین
داشته باشد و مثل آغوش مادر، یک پناهگاه امن برای کودک محسوب می شود.

 


پس شما فکر می کنید هنوز هم قصه ها تاثیر دارند؟

بله، البته شرایط قصه ها مثل خود بچه ها تغییر کرده. بچه امروز نمی تواند
با قصه های ۲۰ سال پیش ارتباط برقرار کند. همان طور که کارتون های دیروز را
نمی پسندد. ما باید سعی کنیم با بچه های امروز به زبان خودشان حرف بزنیم
تا برایشان قابل باور باشد و احمقانه به نظر نرسد.

 


به نظر شما چه باید کرد تا کودکان به کتاب خواندن و شنیدن قصه ترغیب شوند؟

باید این مهارت و شوق را در آنها ایجاد کنیم. متاسفانه به دلیل مشکلات
جامعه، والدین دیگر مثل والدین گذشته فرصت کتاب خواندن برای فرزندشان
ندارند در حالی که اگر زمانی را به این کار اختصاص دهند، کودک هم ترغیب می
شود که با ادبیات و شنیدن قصه های مهم دنیا بیشتر و بهتر آشنا شود.

 


خود کتاب ها در این زمینه چقدر مهم اند؟

خیلی زیاد. مثلا وقتی کتاب هری پاتر روانه بازار نشر شد، خیلی از کودکان و
نوجوانان آمریکایی پشت در کتابفروشی ها شب را صبح کردند تا بتوانند هر چه
زودتر آن را داشته باشند. بنابراین جذاب بودن کتاب خیلی مهم است. یادم است
در آن زمان اعلام شد که ۷۵ درصد کودکان و نوجوانان آمریکایی این کتاب را
خریده اند پس با چاپ کتاب های خوب می توانیم قصه گوی خوبی هم برای
کودکانمان شویم.

 


درست است که می گویند از همان دوران بارداری مادر می تواند برای جنینش قصه بخواند؟

به هر حال صحبت مادر با جنین بسیار خب و موثر است و او را آرام می کند.
ضمن اینکه کودکی که در چنین شرایطی بزرگ می شود دایره لغاتش وسیع تر است و
در آینده می تواند روابط اجتماعی بهتری با دیگران برقرار کند.

 


به نظر شما فی البداهه قصه گفتن بهتر است یا خواندن آن از روی کتاب؟

به نظرم هر دوی این شیوه ها خوب هستد و ارزش خودشان را دارند. اگر والدین
آنقدر ذهن خلاقی دارند که می توانند یک قصه درست را برای کودکشان بیان
کنند، هیچ اشکالی ندارد.

 


بعضی از والدین اشتباه کودکشان را به واسطه یک شخصیت خیالی در قصه
برایش بیان می کنند مثلا می گویند دختر کوچولوی قصه را دیدم که بیش از
اندازه شکلات می خورد…

بله، این کار اگر در یک قالب درست قرار بگیرد و حالت نصیحت نداشته باشد، مانعی ندارد.

 


اما با این کار ممکن است کودک از قصه و شنیدن آن دیگر لذت نبرد و حتی بیزار شود!

برای همین می گویم نباید قصه مان شعاری و نصیحت گونه باشد. هر چقدر
بتوانیم غیرمستقیم تر و یا حالتی جذاب مفاهیم آموزشی را در قصه هایمان
بگنجانیم، موفق تر خواهیم بود چون بچه ها خیلی خوب می توانند خوب و بد را
از هم تشخیص دهند.

 


آیا با قصه گفتن برای کودکان آن هم هر شب موافق هستید؟

بله، حتی اگر داستان هایی که تعریف می کنیم کوتاه هم هستند، بهتر است این
کار انجام شود چون با این روش هاست که خلاقیت کودک رشد می کند و به جواب
خیلی از پرسش هایش می رسد.

 


کدام والد این کار را انجام دهد بهتر است؟

فرقی نمی کند. به نظرم باید هر دوی آنها این کار را انجام دهند. حتی می
شود این مسئولیت را گاهی هم به پدربزرگ و مادربزرگ ها سپرد چون انجام این
کار راه خوبی است برای شکل گرفتن ارتباط های بهتر و موفق تر. حتی به نظرم
می شود خود کودک را به یک کتاب فروشی ببریم و از او بخواهیم قصه دلخواهش را
انتخاب کند.

 


قصه گفتن برای بچه ها چه تاثیری در دوران تحصیلی شان دارد؟

بسیار موثر است، چون هم قوه تخیلشان و هم دایره لغاتشان بهتر می شود و هم
در دروسی مثل ادبیات و حتی نوشتن انشاء موفق ترند. ضمن اینه بیان بهتری هم
نسبت به بچه های دیگر دارند؛ بنابراین توصیه می کنم گاهی تلویزیون هایتان
را خاموش و به جایش برای کودکانتان قصه های خوب تعریف کنید. باور کنید با
این شیوه کودکان موفق تر، باهوش تر و مطلع تری را پرورش خواهید داد.



ویدیو : چطور کودکانی خشونت‌طلب پرورش می‌دهیم!؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Back To Top
free html hit counter