کاشی کاری در اسلام
در
زمانی که ساکنان حجاز واطراف آن به خاطر موقعیت جغرافیایی خود از قافله ی
تمدن عرب واپس مانده بودند و به چادرنشینی روزگار می گذراندند محمد (ص) به
پیامبری مبعوث گردید و عربی که گمراه عبادت بت ها بود به سوی پرستش خدای
یگانه هدایت شد. اندیشه های نهفته و فکرهای بکری که در سرما بود با
راهنمایی های حضرت محمد به راه صحیح ایمان به خدای لایزال افتاد و اعتقادی
که این مردم نسبت به اسلام پیدا کردند به اتکا درک روز افزون فلسفه ی
اسلامی آنان را بر پهنه های گسترده تری از جهان چیره ساخت.
گسترش
قلمرو اعراب سبب پیدایش مناسبات اقتصادی و داد و ستد کالاهای نفیس و اشیا
زینتی شد که به نوعی رقابت هنری منتج گردید هنر از سرآغاز اسلام به بعد
زمینه یی محدود نماند بلکه پیشرفت چشمگیر یافت.
مسلمانان
چون به دیگر ممالک سفر کردند و با پرستشگاه های یونانیان و رومیان و
کلیساها و کاخ های دیگر کشورها رو به رو شدند و آنها را در کمال تزئین
مشاهده کردند به دگرگون ساختن محیط زیست خود راغب شدند. نقل و انتقالات
ونیازهای زمانی سبب گردید که به صنعت و هنر روآورند و نکته ها بیاموزند تا
زیباسازی خانه های خود را برابر با پیشرفت های زمان و اعتقادات خود همراه
کنند.
همانطور
که می دانیم مساجد اولیه شامل قطعه زمینی به شکل مربع یا مربع مستطیل بود
که اطراف آن را محصور کرده و حوضی برای وضو گرفتن در میان آن ساخته و سقفی
از بوریا یا دیگر مصالح ساختمانی بربالای آن قرار داده بودند که آنان را از
گزند بادهای محلی و باران های موسمی مصون دارد. این تقلیدی بود از آتشکده ی
ساسانیان و نمونه هایی از این گونه مساجد هنوز در بعضی از شهرها دیده می
شود. از جمله فی المثل مسجد مصلی در تخت فولاد اصفهان یا مسجدی در سامرا و
غیراینها.
اعراب
در دوران پیش از اسلام اصولا اشتیاقی به جذب صنعت و هنر و پرداختن به پیشه
های مربوط به اینها نداشتند. گسترش اسلام آنان را وادار کرد که با دیگر
ملل دنیا رفت و آمد برقرار کنند و با صنعتگران و هنرمندان ایران ، مصر،
یونان ، سوریه ، ایتالیا و دیگر کشورهایی که سنن گوناگون و سابقه ی دیرینه ی
صنعتی و هنری داشتند آشنا گردند.
در
زمان پیغمبر مسجدی بسیار ساده در محل مسجد النبی کنونی برپاشده بود و از
این محل بود که حضرت محمد ندای الهی را به گوش مردم می رساند.
این
سادگی مسجد تا زمانی ادامه یافت که خلافت به امویان رسید و مقر خلافت از
مدینه به دمشق انتقال یافت. با اینکه قمار می گساری و استفاده از البسه ی
فاخر و ادوات موسیقی و دیگر اسباب لهو و لعب بر مسلمانان حرام شده بود
خلفای لذت جوی اموی دستورهای دین را نادیده گرفتند و کاخ هایی بس مجلل
ساختند و لباس هایی از ابریشم پوشیدند و شاعران و خوانندگانی هنرمند را به
دور خود جمع کردند.
بدین سان در این زمان یک سلسله فعالیت ساختمانی آغاز شد که تزئین درونی و بیرونی بنا را شامل گردید.
اعراب
در سال 26 هجری در زمان خلافت عمر بر اصفهان چیره شدند. این شهر در آن عصر
کانون مسلمانان ایران بود و تا سیصد سال زیر نفوذ خلفا باقی ماند به طوری
که تاریخش با تاریخ بغداد توام گردید.
اسلام
به سرعت در ایران پیشرفت می کرد. گسترش اعتقاد مردم نسبت به خدای یکتا و
پیغمبر او محمد (ص) و دستورات دین مبین اسلام سبب توسعه ی هر چه بیشتر
بناهای مذهبی می شد. مراکز مذهبی یی که از دوره ی ساسانیان باقی مانده
بودند به مساجدی تبدیل می شدند که معماری شان با معماری ساسانی هماهنگ بود .
ذوق معماران ایرانی آن چنان به تکامل زیبایی شناسی بنای مسجد آغاز کرد که
ابتدا مسجد به یک ایوانی و در اندک زمانی به چهار ایوانی تبدیل گشت و گسترش
روز افزون معماری ایران به نقاط نفوذ پذیر اسلام کشیده شد.
صنعتگران
و هنرمندان مسلمان در طی سفرهای خود از کشورهای مختلف نکته ها آموختند و
با دستمایه ی خویش در آمیختند به طوری که متدرجا هنری پرتوان پدیدار شد که
امروز بدان هنر اسلامی اطلاق می شود.
در
سال 316 هجری مرداویج برای تصرف اصفهان لشکر کشید و بین سپاهیان وی
لشکریان مظفر بن یاقوت که خلیفه یی مقتدر و حاکم اصفهان بود جنگی در گرفت.
دراین جنگ مرداویج غالب آمد و بر اصفهان تسلط یافت.
مرداویج
که می خواست دین عرب را از اصفهان ریشه کن کند به مدت یکسال مردم اصفهان
را زیر فشار قرار داد. در سال 323 هجری دستور داد در کنار زاینده رود جشنی
برپا دارند و از بالای کوه صفه تا دامنه ی آن که نزدیک زاینده رود است
چراغانی کنند و مشعل های آلوده به نفت به پای مرغان ببندند و آنها را به
پرواز درآورند… در تدارک این چنین جشنی بودند که ترکان غلام مرداویج را
فریب دادند و سلطان را درحمام بکشتند . حسن بن عمید وزیر مرداویج جنازه ی
وی را به ری فرستاد که در همین شهر به خاک سپرده شد.
در
پی تحولات بسیاری که باز گفتشان از مقوله ی ما خارج است فرقه ی اسماعیلیه
از زمان مسعود تا سال 600 هجری در اصفهان باقی ماند و قدرتی روزافزون کسب
کرد به طوری که سلاطین سلجوقی از مزاحمت های پی در پی آنها آسوده نبودند.
در سال 438 هجری طغرل بیک موسس سلسله ی سلجوقیان سپاه خود را گردهم آورد و
پس از جنگی سخت با ابومنصور شهر اصفهان را به محاصره درآورد. دیری نگذشت که
عرصه بر مردم شهر اصفهان تنگ گردید و ابومنصور که وضع را چنین دید به آشتی
کنار آمد و قرار شد که سالیانه خرابی به طغرل تادیه کند.
لیکن
بین ابومنصور و طغرل هرگز صفایی پیش نیامد. تا آنکه در محرم سال 442
اصفهان دیگر باره به محاصره ی طغرل گرفتار شد و این محاصره در حدود یک سال
طول کشید. کار بر مردم شهر آنچنان مشکل شد که مسجد جامع اصفهان را ویران
کردند تا از چوب هایی که در بنای آن به کار رفته بود استفاه کنند.
شهر
سرانجام در مقابل طغرل تسلیم شد و فرمانروای سلجوقی اصفهان را به پایتختی
برگزید. پس از مدتی تمام مهمات را از شهر ری به اصفهان نقل مکان داد و بنای
خوشرفتاری با مردم را نهاد.
ملکشاه
در آبادانی اصفهان کوشید . در عصر فرمانروایی او مرزبان ابن حسن فیروز به
سال 481 گنبد مسجد جامع و خواجه نظام الملک مدرسه ی صدریه ی اصفهان را برای
طالبان علم بنا کرد. خواجه نظام الملک همچنین خانقاهی ساخت و امیر محمد را
که از علویان فاضل وصوفی بود به خادمی آن منصوب کرد. ملکشاه در مال شوال
سال 485 هجری در دارالسلام بغداد وفات یافت و کالبد او را به اصفهان انتقال
دادند.
بعد
از وفات ملکشاه و زد و خوردهایی که بین پسران او در گرفت آخرالامر سلطان
محمد ملکشاه به پادشاهی رسید. در چهارم ذی حجه ی سال 511 هجری سلطان محمد
درگذشت . پس از او سلطان محمود پسر سلطان محمد عازم اصفهان شد و سلطنت را
به دست گرفت. در این سال در مسجد جامع اصفهان حریقی رخ داد که در طی آن
قسمتی از مسجد از بین رفت و قسمتی دیگر آسیب دید.
اگر
چه مسجد جامع اصفهان از کهنترین مساجد است که قدمت آن را می توان در حدود
1250 سال تخمین زد لیکن بنای آن چندین بار خراب و بازسازی شده و قبل از این
1250 سال نیز بنا به روایاتی عبادتگاه و آتشکده ی زمان ساسانیان بوده است.
قدیمی ترین تاریخی که در این مسجد یافت شده 485-465 هجری قمری است که در
گنبد قبله دیده می شود.
شاردن
تاریخ نویس فرانسوی الاصل بر اساس کتیبه هایی که ترجمه کرده است نتیجه می
گیرد که این بنا در ابتدا کوچک بوده و به امرالمنصور خلیفه ی عباسی در 755
میلادی ساخته شده و بعدها توسعه یافته است.
محمد
مهدی در کتاب خود (اصفهان) می نویسد : آنچه معروف است و کتیبه ی آن گواهی
می دهد این مسجد را سلطان ملکشاه بن آلب ارسلان به سرکاری خواجه نظام الملک
طوسی بنا نمود و شبستان آن که از بناهای معروف و بسیار محکم و قابل تعریف و ذکر است بنام آن وزیر بی نظیر مشهور است.
یاقوت
در سفرنامه خود می نویسد این مسجد قسمت قدیمی تری داشته که در زمان محاصره
اصفهان به دست طغرل بیک خراب شده است این مسجد کتابخانه بزرگی داشت که
فهرست کتب آن سه مجلد بزرگ می شد این کتابخانه در سال 515 هجری در زمان
سلطان محمود بن ملک شاه در طی حریق دیگری که در این مسجد اتفاق افتاد شبانه
به آتش کشیده شد .
مافروخی
می نویسد : خطیب بن مسلم مسجد جامع را وسعت داد و در زمان مقتدر بالله
احمد بن مسرور به سال 307 بر بنای آن افزود در اوایل قرن چهارم ابوعلی بن
مسلم ملحقاتی بدان اضافه کرد و عمر بن عبدالعزیز عجلی والی اصفهان در
مجاورت مسجد جامع در سمت شرق مسجدی که هنوز هم به نام مسجد عمر بن
عبدالعزیز مشهور است بنا کرد نا گفته نماند که محمد مهدی در کتاب خود می
نویسد که انتساب بنای این مسجد به عمربن عبدالعزیز به ماخذی مستند نیست .
اشرف افغان این صفه را تعمیر کرد و
محل نماز سنیان قرار داد تا در موقع نماز از شیعیان جدا باشند در پیرامون
این مسجد کتیبه ای بود که بر آن اسامی خلفای ثلاث خوانده می شد و چون عمر
نزد شیعیان اجل خلفاست آن صفه به نام او مشهور گردید.
معماران
و هنر دوستان دوره صفویه این کتیبه را که با کاشی خوب ساخته شده بود حفظ
کردند در نقل است که بعدا اشرف افغان و سپاهیان وی خرابش کردند .
در
دوره حکومت عباسیان که با پشتیبانی ایرانیان به خلافت رسیدند و یکی از
درخشانترین دوره های حکومت اسلام را به وجود آوردند هنر موقعیت خود را حفظ
کرد به اعتبار سیاست عباسیان ونفوذی که ایرانیان در دربار آنان داشتند
معماری ایران که زبانرد جهانیان شده بود در کشورهای غربی جای پیدا کرد. و
تا زمان هارون الرشید که خلافت عباسیان در هم کوشیده و به نفوذ ایرانیان
خاتمه داده شد ادامه یافت.
در
تاریخ 205 هجری طاهر ذوالیمینین در خراسان حکومتی مستقل ایجاد کرد و سلسله
طاهریان را بنیان نهاد از اینرو می توان قرن سوم هجری را سرفصل تجدید
استقلال ایرانیان شمرد این استقلال به تدریج قوت گرفت و دوره هایی چون
صفاریان ،سامانیان ،آل بویه و غزنویان را پشت سر گذاشت و دست اعراب را به
طور کلی از ایران کوتاه کرد ولی به واسطه انتشار و گسترش دین مبین اسلام
نفوذ عرب در روح ایرانی به جا ماند و ایرانیان تعلیمات عرب را برابر ذوق
خود پذیرفتند و تمدن و اندیشه خود را در روح او جای دادند بنابراین هنر
اسلامی در آغاز پیدایش از ویژگی های هنری و معماری خاص ایرانیان برخوردار
گردید.
یکی
از آن ویژگی ها هنر کاشی سازی بود که در تزئینات مساجد ،مدارس ،مقابر و
اماکن متبرکه و کاخ های با عظمت دوره های مختلف به کار برده شد ایرانیان تا
پیش از رواج کاشی کاری بناهای خود را با نقاشی و رنگ تزئین می کردند . این
نقاشی و رنگ از گل و بته منظره و از این قبیل موضوعات تجاوز نمی کرد نقاشی
روی دیوار تا حدود قرن چهارم ادامه یافت اما دراین اوان رفته رفته کاشی
کاری جای آنرا گرفت و نقش مهمی در معماری ایران پیدا کرد کاشی هایی که تا
سده های چهارم و پنجم هجری به کار می رفتند از نوع قلیایی بودند و کاربرد
آنها به تزئین داخل و خارج ابنیه تعمیم یافت و سرآغاز کاشی کاری ایرانی
گردید.
استفاده
از کاشی اول در کتیبه ها شروع شد چرا که بلندترین نقطه ساختمان کتیبه
اطراف باغ است که به کمال در معرض دید قرار دارد در مواردی نیز برای آنکه
آیات و کلمات زینت بخش کتیبه ها خوانا تر و مرئی تر گردند در آنها از کاشی
های با ضخامت بیشتر استفاده شد. نخستین کتیبه ای که در تزئین آن کاشی به
کار رفت متحملا کتیبه مناره مسجد سین در نزدیکی اصفهان است که تاریخ
ساختمان آن در حدود 500 هجری است از آن پس طولی نکشید که کاشی نقش مهمی در
معماری ایران ایفا کرد .
در
دوره سلجوقیان که مرزهای ایران وسیع تر از گذشته شده بود مناطقی چون
عربستان ماوراءالنهر، سوریه و دیگر کشورهایی زیر پوشش آن بودند. سلجوقیان
از قبایل ترکمن بودن و از دشت های قرقیزستان به بخارا و بعد به ایران حمله
ور شدند و حکومتی جهانی به وجود آورند که منطقه آسیا را در بر می گرفت و
گاهی تا حد منطقه اروپا پیش می رفت. سلسله ایلخانان بوسیله هلاکوخان که از
نوادگان سلجوقیان بود و حکم قتل آخرین خلیفه عباسی را در بغداد صادر کرد
تاسیس گردید.
در
قرن چهارم یعنی هنگامی که طغرل بیک موفق شد به سلطنت برسد آسیای صغیر به
زودی زیر سلطه او قرار گرفت درطی قرن ششم سرزمین های تحت حکومت طغرل بیک به
دولتهای کوچکی تقسیم شد در بعضی قسمت ها خاندان سلجوقی و بعضی فرماندهانی
مانند اتابکان به حکومت رسیدند و سلسله های تازه ای بنیان نهادند که با
حمله مغول در قرن هفتم برچیده شدند .
با
اینکه هنر در بین ترکان سلجوقی رایج نبود ولی با دادن سفارش هایی به تشویق
هنرمندان کوشش می شد سلجوقیان از طرفداران مذهب سنی بودند با روی کار آمدن
آنها علاوه بر مسجد سازی ساختن مقابر و اماکن متبر که به عنوان مهمترین
بناهای مذهبی اهمیت پیدا کرد.
معماری
سلجوقی به طور پراکنده در نقاط مختلف خاورمیانه دیده می شود. که می توان
از چند بنای آن نام برد از جمله بنای گنبد قابوس در گرگان مقبره مومنه
خاتون در نخجوان برج طغرل در شهر ری مقبره سلطان سنجر در مرو و برج رادکان در مشهد .
سلجوقیان
در راه مقابله با سایر دانشگاه ها به ساختن مدرسه هایی جهت فراگیری علوم
دینی دست زدند در آن دوره دانشمندانی چون خواجه نظام الملک حسن صباح و حکیم
عمر خیام می زیستند از این رو به علم هنر توجه خاصی مبذول می شد بطوریکه موجی از هنر سراسر منطقه را فرا گرفت .
کاشی
کاری از هنرهای همین دوره به شمار می رود که در طی آن تکامل بسیار یافت
نقاشی روی کاشی یا سفال به سبک های گوناگون ارائه شد و با روح و سنن ایرانی
پیوند و هماهنگی پیدا کرد .
در
حفاری های تخته سلیمان که در 50 کیلومتری شمال تکاب واقع است و در حدود
سده ششم هجری بدست جانشینان هلاکو ساخته شده بود انواعی از کاشی یافت شد که
دنباله سبک کاشی های دوره سلجوقی است اینها از قطعات ستاره ای شکل و سلیبی
شکل که بنام چهارسلی معروف است تشکیل شده اند و همراه با نقوش گیاهان و
جانورانی که به رنگ های فیروزه ای ،لاجوردی و سفید در حاشیه بعضی از آنها
به شکل شمسه ترسیم شده اند اشعار فارسی و تاریخ اجرای کار خوانده می شود.
کاشی های دوره سلجوقیان و بعد از آن به ضخامت زیاد ساخته می شد.
یکی
از کسانی که در ساختن ابنیه و تشویق هنرمندان سهم بسزا داشت خواجه نظام
الملک وزیر عصر سلجوقی بود که با پشتیبانی عمر خیام مدارس بسیاری در طوس
،بغداد و نیشابور ساخت و دیگر بزرگان نیز به تبعیت از او مدارس متعددی در
نقاط مختلف بنا کردند و به راه مذهب و فراگیری علم وقف داشتند در
ساختمانهایی که جنبه مذهبی داشتند در محوری که رو به سوی مکه قرار می گرفت
محراب ساختند تا مسلمین به طرف قبله نماز گذارند.
در
دوره ایلخانان محراب های بسیاری در مساجد مختلف بنا شدند که تعدادی از
آنها در حال حاضر در موزه های مختلف دنیا نگه داری می شوند لیکن نه رو به
قبله . بعضی ازاین محراب ها به مناسبت وضع ساختمان نمی توانستند در محور
مکه قرار گیرند از این رو آنها را با علایمی یا با چند وجهی ساختن دیواره
اطراف محراب و متمایز نمودن یکی از وجوه آن جهت قبله را مشخص می کردند در
این مورد می توان محراب پیر بکران و محراب ایوان مسجد گز اصفهان را به مثال
آورد در مورد اهمیت و موقعیت محراب در مسجد می توان گفت که بارزترین و
برجسته ترین عنصر آن است که نظر تازه وارد را به سوی خود جلب می کند بدین
مناسبت همواره حد اعلای دقت در ساختن محراب ها به کار رفته است .
ترکیب
اساسی محراب به صورت مجموعه هایی است از یک سقف نوک تیز که از دو طرف روی
ستون های کوچکی قرار گرفته و فضای فرو رفته هایی را در برمی گیرد که رویه
های آن تزئین می شوند گاهی تزئین درون محراب به ستونهای طرفین آن نیز گستزش
می یابد در طی حمله مغول تعدادی از این محراب ها آسیب دیدند و تعدادی دیگر
چنان ویران شدند که اثری از تزئین آنها حتی در موزه ها و جاهای دیگر باقی
نیست . محراب های بجا مانده با مصالح مختلف تزئین شده اند و
می توان از نوع گچی آن که به صورت مقرنس ها و گچبری های نفیس جلوه گر می
شود و از سفال کاری ها و کاشی کاری های گوناگون که هر یک در زمانی متداول
بوده اند نام برد در دوره ایلخانان بیشتر از آجر استفاده می شد لیکن این
شیوه در اواخر این دوره منسوخ گردید و به سفال و سفال لعاب دار تبدیل و تکمیل گشت.
از
دوره سلجوقیان تعدادی محراب بجا مانده که با قطعات کوچک آجر بدون لعاب
تزئین شده اند فن سفال سازی و کاشی کاری در این دوره از صنایع مستظرفه زمان
شمرده می شد علاقه مردم به این هنر و پشیمانی حکومت وقت از هنرمندان
موجبات رونق آنرا فراهم ساخت در شیراز ،یزد ،اصفهان ،کرمان ، ری ، کاشان
،ساوه ، نیشابور ،تبریز و گرگان کارگاه ها به فعالیت افتادند و رقابتی بین
هنرمندان پدید آمد البته این رقابت در ری و کاشان چشمگیرتر بود و سبب این
امر فراهم بودن امکانات برای مردم این دو شهر بود در کاشان خاک مرغوب
ومعادن کوبالت و سنگ های الوان فراوان بود و کارگران ماهر کم نبودند و در
ری به موهبت مهارت کارگران در سفال سازی آثار نفیسی پرداخته می شد در کاشان
کارگران در حرارت دادن کاشی به خصوص کاشی های ظریف محراب های بزرگ مهارت
تام داشتند از بین محراب های برجسته ای که از سفال لعاب دار در این شهر
ساخته شده اند می توان به نمونه هایی که در حال حاضر در موزه ویکتوریا و
آلبرت نگهداری می شود اشاره کرد که از کاشی مینایی ساخته شده اند در مشهد
باید از محراب های حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) نام برد که مورخ 612 هجری
قمری و به امضای ابوزید ممهور است. همچنین باید به محرابی مربوط به سده
هفتم هجری اشاره کرد که در موزه ارمیتاژ لنینگراد قرار دارد و از کاشی های
ستاره ای شکل متصل به هم ساخته شده و گلهای زیبایی در لابه لای آنها ترکیب
یافته اند یک کاشی ستاره ای هشت پر نقش کاشان که مورخ 604 هجری است در موزه
هنرهای زیبای بوستون نگهداری می شود حاشیه آن نوشته و در وسطش صورت یک آدم
تصویر شده است کاشی دیگری به شکل ستاره هشت پر حامل تاریخ 609 هجری قمری و
امضای ابوسعید در موزه قاهره محفوظ است همه این نمونه ها از ذوق و هنر
کاشی سازان ایرانی حکایت دارند. محراب امامزاده علی ابن جعفر(ع) در شهر قم
که در حال حاضر در موزه ایران باستان قرار دارد و قسمتی از آن با گچبری و
نقاشی تزئین شده است خوشبختانه حاوی رغم عمل یوسف بن علی بن محمد بن ابی
طاهر کاشی ساز آن و تاریخ 734 هجری قمری است .
این
خاندان در ساختن محراب مهارت خاصی داشته اند و از جمله در ساختن کاشی های
حرم مطهر حضرت معصومه و حرم مطهر حضرت رضا دست داشته اند . قدیمی ترین کاشی
هایی که در حال حاضر موجود است کاشی های حرم مطهر حضرت معصومه است که
مشتمل بر خطوط برجسته به رنگ های مختلف و نقوش دیگر به امضای ابی طاهر و
حامل تاریخ 602 هجری قمری است بعد از آن کاشی های حرم حضرت رضا را که اکنون
در دارالحفاظ قرار گرفته اند می توان نام برد که به خط ثلث برجسته از آیات
قران و حامل امضای محمد بن ابی طاهر الحسن و بانی آن عبدالعریز آدم بن ابی
النصر قمی است که تاریخ 612 هجری را دارا است در ضمن محراب کوچکی از کاشی
بر دیوار جنوبی حرم حضرت رضا نصب شده که تاریخ و امضا ندارد ولی می توان
آنرا نیز همزمان با نصب کاشی ها دانست .
فن
والای کاشی کاری در عصر سلطنت پادشاهان صفوی تکاملی فراتر یافت .در این
دوره برای پوشانیدن دیوارها از کاشی های اطراف حرم مطهر امام رضا و اطراف
حرم مطهر حضرت معصومه را می توان از این زمره بر شمرد.
سلجوقیان
اصفهان را به سبب آب وهوای خوش آن به پایتختی برگزیدند و مرکز تجارت و علم
و هنر قرار دادند اگرچه از این دوره ساختمان یا قصری باقی نیست لکین مسجد
جامع اصفهان که آجر کاری دوره سلجوقیان در آن خودنمایی می کند هنوز پایدار و
استوار است این مسجد در زمان سلجوقیان به چهار ایوانی تبدیل شد و گنبد
معروف خواجه نظام الملک بربالای شبستان جنوبی آن که بشکل مربع است و
آجرکاری های بسیار ظریف و قشنگ دارد ساخته شد. کاشی کاری نفیس آن بطور عمده
به دست هنرمندان دوره صفوی ساخته و پرداخته گردید در دوره سلجوقیان سفال
سازی مورد توجه هنرمندان قرار گرفته بود و سعی می شد از خمیرهای سفید با
نقش های حیوانات استفاده شود و شبیه چینی هایی باشد که در ایران خواهان
فراوان داشت سفالها و کاشی های ساخته شده را با نقش برجسته و استفاده از
هفت رنگ می آراستند و با مهارت خاصی که در ساختن هر رنگ لازم بود آنها را
در کوره حرارت می دادن تا ظروف و کاشی های مطلوب بدست آید .در حرارت دادن
کاشی ها با نقوش برجسته و استفاده از هفت رنگ و مخصوصا رنگ طلایی همین شیوه
به کار می رفت و هنوز آثاری از این دوره با نقش هایی جالب نظر باقی مانده
است که از جمله می توان گنبد سرخ مراغه را در آذربایجان نام برد . این
مقبره ساختمان ساده چهار گوشی است که بر بالای آن گنبدی قرار دارد و از
داخل محوطه قوسی شکل گنبد را مقرنس کاری کرده اند که هنوز محفوظ مانده است.
نمای اصلی این مقبره از کاشی های فیروزه ای و آبی پوشیده شده است در تزئین
کتیبه از اشکال هندسی بهره گرفته اند.
گنبد
مراغه از نخستین آثار هنر معماری اسلامی است که در تزئین نمای آن از کاشی
استفاده شده است در محدوده آذربایجان می توان از ساختمان های گنبد سرخ برج
آجری و مقبره دیگری که به شیوه گنبد سرخ بنا شده و ترکیبی از آنرا در خود
جای داده است و در تزئین آنها کاشی به کار گرفته شده است نام برد. در این
دوره صنعت کاشی کاری به جایی رسیده بود که باریکه های کاشی را به شکل حمیل
در گچ جای می دادند و با طرح های پیچیده در نما سازی از آن استفاده می
کردند اما طولی نکشید که مغول سرزمین پهناور ایران را تا مرز چین به تدریج
زیر سلطه خود در آورد و سر راه خود شهرهای بسیاری را ویران کرد و برای مدتی
دراز فعالیت های ساختمانی را دچار وقفه کرد.
چنگیز
پس از آن سرزمین های فتح شده را بین فرزندان خود تقسیم کرد. هر کدام از
اینان در محدوده ی قلمرو خود مستقل بودند. ایلخان مغول فرمانروای ایران
بغداد را به پایتختی برگزید و ساختمان های بسیاری بر ویرانه های آن بنا
کرد. درجریان هجوم مغول مردم از ترس و هراس کسب و کار خود را رها کردند هر
یک به گوشه یی پناه بردند تا اینکه شهرها آرام گرفت و هرکدام به سرکار خود
بازگشتند. مغول ها با وجود کشتار عظیمی که در هر شهر و دیاری می کردند از
کشتن هنرمندان ابا داشتند . اصفهان و شیراز که از گزند فتنه ی مغول مصون
مانده بودند به کار خود ادامه میدادند . به طور کلی مغولان بیابان گردانی
بودند که با چند حرفه آشنایی داشتند ولی از هنر بهره یی نداشتند . به همین
جهت به مردم شهرهایی که با هنر و صنعت آشنایی داشتند نیازمند بودند. ایران
کشوری بود که در آن هنرمند و صنعتگر فراوان بود. هنرمندان فلز کار که در
ساختن اسلحه و زره مهارت خاصی داشتند مورد احترام مغولان قرار گرفتند. چرا
که برای کشور گشایی به زره و اسلحه نیاز داشتند .
ایرانیان
از قدیم در زمستان به قشلاق و در تابستان به ییلاق می رفتند ،و این رسم تا
حکومت مغول ادامه داشت .بنابراین ایلخان مغول ،تبریز را محل ییلاق قرار
داد و مانند ایرانیان که به رسوم کهن خود وفادار بودند در زمستان به بغداد و
در تابستان به تبریز کوچ می کرد ،در ضمن ،تبریز محل تلاقی بازرگانانی بود
که از شرق به غرب و از غرب به شرق می رفتند ،و هنرمندان و صنعتگران فراوانی
در این شهر می زیستند .
غازان
خان در سال 695 هجری به حکومت رسید و تبریز را مرکز علوم و تجارت و هنر
اسلامی قرار داد.و به فرمان او مساجد و ابنیه ی ویران شده ی شهرها از نو
ساخته شدند .مغولان با همان سرعتی که در ویران کردن شهرها به کار برده
بودند در نوسازی آنها اقدام کردند و شهر سازی زیبایی را با ساختن بازارها و
کاروانسراها و باراندازهایی که برای کار سوداگران لازم بود و همچنین بنا
نهادن مدارس علوم د ینی و کتابخانه ها و بیمارستان های مورد نیاز مردم آغاز
کردند .در این هنگام رشیدالدین فضل الله ،وزیر غازان خان ،در مشرق تبریز
شهری بنا کرد و طالبان علم و هنر و خوشنویسان و نقاشان را به گرمی درآن
پذیرا شد و جیره یی در خور هر یک قرار گذاشت تا آنان با فراغ بال بتوانند
کار خود را دنبال کنند.
پیگیری
هنر سفال سازی و نفوذ هنر در چینی در سفالگری ایران می تواند گواهی بر رفت
وآمد هنرمندان بین چین و ایران باشد.رواج هنر کاشی سازی در سراسر جاده ی
ابریشم ،همچنان که در هرات ،بلخ و سمرقند به چشم می خورد ،شاهد دیگری بر
این مدعاست .
سفالگران
ایرانی در ابتدای حکومت مغول به همان شیوه ی عهد سلجوقی کار می کردند. لکن
رفته رفته دراین صنعت نوآوری هایی پدید آوردند که بدان غنای افزون بخشید
نقش مرغان و گلهای رنگارنگ و انسان که نفوذ چینی در آنها دیده می شود بر
سفالینه ها جلوه گر شد یکی از مهمترین اتفاقاتی که در آن زمان در تاریخ
ایران رخ داد ساخته شدن بزرگترین گنبد قرن بر مزار پادشاه مغول ،الجایتو
سلطان محمد خدابنده بود کار ساختمان این گنبد مشهور در سال 710هجری قمری به
پایان رسید و بدین مناسبت جشنی برپا کردند و شهر را بنام سلطانیه و بنا را
گنبد سلطانیه خواندند.
ناگفته
نماند که الجایتو در سن 23 سالگی بر تخت سلطنت تکیه زد وی در آن زمان به
تشویق مادر خود که عیسوی بود از مذهب مسیح پیروی می کرد لیکن با گذشت زمان و
نفوذ یکی از زنان مسلمان خود به دین مبین اسلام گروید و نام محمد را برای
خود برگزید و در راه پیشرفت دین اسلام بسیار کوشید.
طرح
و نقشه شهر سلطانیه بوسیله وزیر دانشمند سلطان محمد یعنی خواجه رشید الدین
فضل الله کشیده شد و به زودی کار ساختمان آن آغاز گردید سلطان محمد مانند
برادر خود در تبریز دستور داد که امارات بسیاری چون
مسجد،کاخ،مدرسه،بیمارستان و داروخانه بسازند و یک مسجد هم بنام و خرج خود
سلطان از مرر ساخته شد. دو تن از وزیران سلطان محمد خدابنده نیز به هزینه
شخصی کاخ ها و امارات بسیاری بنا نهادند و شهری در کمال زیبایی ساختند از
مدارسی که می توان در این شمار ذکر کرد مدرسه ای بود که به فرمان سلطان
محمد بنا شد.
نقشه
این مدرسه نظیر مستنصریه ی بغداد بود و علمای بزرگ در آن تدریس می کردند
این شهر در زمان حکومت سلطان محمد خدابنده و جانشین وی ابوسعید از مراکز
عمده سیاست و اقتصاد بود و همه جاده های مهم کشور بدان می پیوستند.
شهر
سلطانیه با همه عظمتش در پی سقوط دولت ایلخانان و مرگ سلطان محمد و
ابوسعید به راه زوال افتاد همچنین به سبب بروز اغتشاش های داخلی و گسستن
رشته های سیاست و اقتصاد مرکزی از اهمیت آن کاسته شد و در حمله های پی در
پی امیر تیمور و قتل و غارت هایی که اتفاق اتفاد شهر سلطانیه ویران شد و
اثری از رونق آن بر جای نماند.
پس
از لشکرکشی امیرتیمور به ایران سلطانیه جزیی از حوزه ی حکومت فرزند ارشد
وی میرانشاه شد. میرانشاه به سبب اختلال حواس نه تنها کمکی به آبادانی شهر
نکرد بلکه در ویرانی آن نیز سهمی یافت. در زمان صفویه شهر سلطانیه که بین
راه تبریز و قزوین قرار داشت یکی از مهمترین منزلگاه های مسافرین بود لکن
با وجود تجارتی که بدین مناسبت ادامه یافت رونق سابق شهر به طور کلی از کف
رفته بود. کاخ های آن در مدت زمانی که انقراض سلسله ی صفویه و استقرار
حکومت قاجاریه را در برگرفت از دستبرد آدمیان و ویرانگری زمان مصون ماندند
تا آنکه ناگهان دچار هوس های فتحعلی شاه قاجار شدند.
در
ایامی که جنگ ایران و روس درگیر بود شهر سلطانیه به مرکز تجمع سپاه ایران
بدل گشته بود. فتحعلی شاه که برای تربیت و آرایش سپاه خود در فصل تابستان
در این شهر مسکن گزیده بود به زودی دستور داد تا بر تپه یی در نزدیکی شهر
قصری برای او بسازند … که مصالح آن از خراب کردن قصرهای سابق سلطانیه
فراهم آمد.
همه بناهای زمان سلطان محمد ویران گشتند و مصالح آنها در ساختمان این قصر به کار رفتند.
اکنون یگانه اثری که از شهر مهم سلطانیه باقی ست بنای با شکوه معروف به گنبد سلطانیه ساخته ی سلطان محمد خدابنده است.
سلطان محمدخدابنده ،الجایتو پس از طرح شهر سلطانیه فرمان داد تا آرامگاهی پر
عظمت برای او در مرکز شهر بسازند. این بنا به شکل هشت گوش طرح شد. هر ضلع
آن شصت گز طول دارد و ارتفاع گنبد آن یکصد و بیست گز است در اطراف گنبد
دریچه هایی برای تامین نور و تهویه بنا تعبیه کرده اند.
الجایتو
در زمانی که به ساختن آرامگاه خود فرمان داد هنوز اسلام نیاورده و پیرو
دین مسیح بود. در سال 706 هجری هنگامی که کار ساختمان گنبد مشهور پیش می
رفت سلطان محمد سفری به عراق عرب کرد و به تشویق زن مسلمان خود قبور ائمه ی
اطهار را زیارت کرد. دیری نگذشت که علمای مسلمان در دستگاه سلطنت وی
منزلتی یافتند. الجایتو به توصیه ی علمای شیعه مذهب تشیع را بر دیگر مذاهب
ترجیح داد و اسلام را به عنوان مذهب رسمی برگزید و به نام علی امیرالمومنین
سکه زد. سپس درصدد برآمد تا اجساد مطهر حضرت علی بن ابیطالب و حسین بن علی
علیه السلام را به سلطانیه منتقل کند و آرامگاهی را که به قصد خود ساخته است به آن اختصاص دهد تا بر اهمیت مذهبی و رونق بازرگانی و نظامی پایتخت خود بیفزاید.
بدین
منظور در تزئین داخلی بنا که هنوز انجام نگرفته بود تغییراتی داده شد. نام
های محمد و علی به انواع ترکیب های درخشان در دل کاشی کاری ها و آجرکاری
های آن جلوه گر است. مسجدی نیز در جنوب آن بنا گردید تا مردم بتوانند در آن
به اقامه ی نماز جماعت بایستند. سلطان محمد برای خود مقبره ی دیگری ساخت
که شکل هرم داشت و در مدت چند هفته آماده شد.
انتقال
اجساد ائمه ی اطهار با مخالفت اهالی نجف و کربلا روبه رو شد به طوری که
الجایتو از تصمیم خود منصرف گردید و بنای مزبور را دوباره به خود اختصاص
داد.
کاشیکاری
تزئینی گنبد سلطانیه با استفاده از کاشی هایی که قبلا در دیگر اماکن به
کار رفته بودند صورت گرفت لیکن از معرق کاری چیزی در آن مشهود نیست. از این
رو می توان گفت که این شیوه ی تزئین به رغم پیشرفتی که در کاشی کاری
ایرانی حاصل شده بود تا آن زمان برای هنرمندان ناشناخته بود.
تزئین
گنبد سلطانیه در حد کمال است و رنگ آمیزی و هماهنگی الوان آن چشمگیر است
گو اینکه شیوه ی کاربرد آجر و کاشی در پیکره ی بنای مزبور با آنچنان ظرافتی
که شایسته ی این ساختمان باشد جلب نظر نمی کند. در تزئین بنا و پیکره ی
ساختمان که از آجر و کاشی ساخته شده گنبد از بیرون با یک پوشش یکپارچه از
کاشی فیروزه یی انجام گرفته و اطراف گنبد را خط کوفی با کاشی لاجوردی و
فیروزه یی پوشانیده که در حال حاضر در دست تعمیرست و رنگ آجر
در میان رنگ های کاشی جلوه ی خاص دارد. تزئینات داخل بنا با کاشی های نفیس
تر اجرا شده اند . در این نقوش از گره کشی و معقلی و دیگر طرح های زیبا
استفاده شده است. درگره کشی محل حمیل ها را با آجر هره و داخل آنرا با کاشی
های به عرض تقریبی پنج سانتی متر به صورت حمیل دوم و داخل حمیل ها را با
آجر مهری پر کرده اند و در بدنه ی دیگر از کاشی و آجر در هم گره سازی پدید
آورده اند . در دیواره هایی که با سقف حالت یکپارچه یی به وجود آورده اند
با آجر و کاشی کلماتی مانند سبحان الله به شکل معقلی درهم پیچیده نوشته شده
اند. در طرفین دیوار نقوش بسیار زیبای درهم با کاشی و آجر ساخته شده اند
که هرکدام از آنها چه در زمان خود و چه در زمانهای بعد از آن جلوه ی خاصی
داشته است.در لعاب کاشی ها از قشری ضخیمتر و رنگ های تیره استفاده شده
است.در ایوان های اطراف بنا و همچنین در نمای خارجی و سقف ها نقوش مختلف
گره کشی با گچ به طرز جالبی حکاکی شده اند. کاشی کاری های اطراف از نوع گره
کشی بود که فعلا بسیاری از آن از بین رفته و در دست تعمیر است.
در
تعمیرات داخلی بنا از باقی مانده ی تزئینات می توان حدس زد که کاشی کاری
در سطح وسیعتری انجام گرفته بود ولیکن در اثر مرور زمان از بین رفته است.
گلدسته های آجری اطراف و کاشی های منقوش که تمام سطح داخلی را فرا گرفته
اند می تواند اثر مرمت های دوره ی صفویه در این بنا باشد . جاهایی را که
قابل تعمیر نبود با گچ سفید کاری کرده و روی آن آیاتی از قران گچبری و
حکاکی کرده اند.
همین
که کاشی کاری به سطح کمال مطلوب رسید در دو جهت پیشرفت آغاز کرد : یکی طرح
های هندسی ، به نام گره کشی ، و دیگر گل و بته یا اسلیمی که با رنگ های
متنوع و شفاف روی بناها قرار گرفت. مراکز کاشی کاری ایران را می توان
شهرهای اصفهان ، یزد و کرمان دانست. کاشی کاری یکی از خصوصیات معماری
اسلامی در ایران به شمار میرود و ایران را اولین کشوری می دانند که این فن
را در نماسازی به کاربرده است.
کاشی
کاری به قدری پیشرفت کرد که ابنیه ی مذهبی از داخل و خارج با کاشی آرایش
یافت. پانزده سال بعد از اتمام بنای مقبره ای الجایتو در سال 725 هجری
هنرمندان با به کار بردن دو رنگ در زمینه ی سفید آرامگاه امام زاده جعفر
اصفهان را کاشی کاری کردند.
البته
می توان گفت که معرق کاری از روز اول به کمال دوران های بعدی نبود. نقش ها
را به روش گرده زنی روی کاشی منتقل می کردند و آنرا می تراشیدند و قطعات
حاصل را پهلوی یکدیگر قرار می دادند. این کار سال ها ادامه یافت تا آنکه
معرق کاری به شکل فعلی به وجود آمد. استفاده از گرده زنی روی کاشی های چهار
گوش هنور متداول است.
این
روش در زمان سلجوقیان ناشناخته بود. و همین که در امامزاده جعفر اصفهان
ساخته و به کار گرفته شد به سرعت تا زمان شاه عباس اول پیشرفت کرد . اما از
آنجا که معرق از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست و مخارج گران و دقت
بیشتری برای آماده ساختن آن لازم است به دستور پادشاهان وقت نقوش معرق را
به طرز جالبی بر کاشی های مربع انتقال دادند و به نام کاشی خشت از آنها روی
بنا استفاده کردند. در طی سالهای 720 تا 741 هجری به تقلید از ساختمان
امام زاده جعفر اصفهان در تزئین بناها از رنگ لاجوردی و فیروزه یی استفاده
کردند و به همان شیوه تمامی ساختمان ها را تزئین کردند.
از
دیگر شاهکارهای کاشی کاری تزئین مسجد کبود تبریز است . که در حدود 870
هجری قمری ساخته شد و به مرور زمان و در اثر زلزله یی که در تبریز رخ داد و
شهر را ویران کرد این مسجد هم از آسیب مصون نماند و فرو ریخت . باقی مانده
ی کاشی کاری های مسجد کبود نشان دهنده ی آن است که کاشی کاری تا آن زمان
پیشرفتی قابل توجه داشته است.رنگ های گره کشی یی که در ازاره های داخلی این
مسجد به کار رفته اند بسیار زیبا و مرکب از سطوح آبی لاجوردی و فیروزه یی و
حمیل های سیاه است و در معرق کاری های آن چه در انتخاب رنگ و چه در تراش
کاشی ها دقت وافر به کار رفته است.
با
ظهور سلسله ی صفویه هنر دوباره جان گرفت و سلاطین صفوی که خود از هنر
دوستان بودند دربار خود را مرکز تجمع هنری و صنعتی قرار دادند . به دستور
شاه اسماعیل صفوی ،بهزاد ، نقاش معروف از هرات به تبریز سفر کرد و به ریاست
کتابخانه ی سلطنتی منصوب شد تا به کار سرپرستی نقاشان و خطاطان بپردازد.
کاشیکاری در عصر صفویه به درجه ی رشد کامل رسید و بناهای بسیاری از این
دوره به یادگار مانده اند که شرح خصوصیات آنها به درازا می کشد. همین قدر
به مقبره ی هارون ولایت اشاره می کنیم که در سال 918 هجری به فرمان شاه
اسماعیل ساخته شد و اهمیت آن در کاشیکاری های تزئینی سر در مشرف به حیاط
این بناست که از بهترین نوع کاشی زمان خود بوده است.
در
آستانه ی حضرت معصومه علیهاسلام در سال 529 هجری به دستور شاه بیگم دختر
عماد بیک که بانویی ثروتمند بود و به علو طبع شهرت داشت گنبدی با شکوه
ساخته شد که سطح خارجی آن به کاشی زینت یافت. این گنبد تا زمان صفویه باقی
بود . در سال 925 هجری به دستور شاه اسماعیل صفوی تغییراتی در وضع آستانه ی
حضرت معصومه (ع) داده شد از جمله ساختن صحن عتیق و ایوان جلوی حرم مطهر که
بر شکوه این مجموعه افزود .
بعد
از شاه اسماعیل شاه ط
تاریخچه هنر کاشیکاری درایران
تاریخچه هنر کاشیکاری درایران
هنر زیبای کاشیکاری از هنرهای دستی و
قدیمی ایران است که زیباترین و قدیمی ترین آنها کاشی های فیروزه ای اصفهان
است و کتیبه های تاریخی مناره های دوران سلجوقی با آنها تزیین شده است.
قرن هشتم هجری دورانی است که این هنر زیبا
برای تزیین بناها کاربرد فراوان پیدا کرد و تا اواخر قرن دوازدهم هجری
(انقراض صفویه) ادامه داشت.
به تدریج استفاده از کاشی با نقوش گل و
بوته و مخصوصاً نوع خشت و هفت رنگ که مخصوص مساجد بود، به منازل نیز راه
یافت و استادان کاشیکار اصفهانی پا را از گل و بوته و اشکال هندسی فراتر
نهاده و نقش انواع حیوانات و پرندگان را در کاخها و منازل متداول کردند،
هنر کاشیکاری همچنان مورد استفاده هنرمندان اصفهانی بود به طوری که در
بیشتر بناها کاربرد داشت.
درحال حاضر کاشیکاری و کاشی سازی از
هنرهای دستی اصفهان است و اساتید این هنر مانند مرحوم مصدق زاده و آقاحسین
مصدق زاده و کارگاههای متعدد کاشی سازی به تولید این فرآورده هنری مشغول
هستند.
اصفهانیها که یکی از هنرهای مشهود در آثار
تاریخی به جا مانده از دوران های مختلف، هنر کاشیکاری اسلامی به ویژه کاشی
هفت رنگ می دانند و معتقد هستند رنگهای به کار رفته در هنر کاشیکاری هر یک
نشان از دوران خاصی از تاریخ است که با گذشت قرنها، این کاشیها تغییر رنگ
نداده اند و رنگ آنها همچنان ماندگار است.
رنگهایی که در کاشیکاری قدیم به کار برده
شده به دلیل اینکه ترکیبی از سرب و قلع هستند از مقاومت زیادی برخوردارند
به گونه ای که با گذشت قرنها از عمر این رنگها، همچنان زیبایی خاص خود را
حفظ کرده اند، این درحالی است که در رنگهای جدید وارداتی، خیلی زود تغییر
رنگ می دهد و دوام و پایداری رنگهای قدیم را ندارد.
با این اوصاف و معروفی این هنر، امروزه
دانشمندان و ریاضی دانان بر این باورند که هنر کاشیکاری اسلامی با ریاضیات
مرتبط است و با هم پیوند خورده اند همانطوری که با موسیقی ارتباط نزدیک
دارد. در ششمین جشنواره خانه ریاضیات اصفهان دکتر غلامعلی حداد عادل رئیس
مجلس شورای اسلامی به نکته ای حساس و مهم اشاره کرد و اعلام داشت: کشور
هلند برای آشنایی ۴۰هزار دانش آموز با کاشیکاری اسلامی، روزی را تعیین کرده
تا آنان بدین ترتیب با زیرساخت این هنر به ویژه ارتباط آن با ریاضی آشنا
شوند.
وی که از غفلت کشورمان از این هنر اسلامی و
سرمایه عظیم اظهار تأسف می کرد بر آشنایی مردم بویژه نسل جوان با کاشیکاری
اسلامی تأکید داشت.
باتوجه به قدمت این هنر اصیل ایرانی که
دنیا شیفته زیبایی آن است و به جهت ارتقای آن و اینکه از غفلت و بی توجهی
بیدار شده و به کاشیکاری اهمیت داده شود گزیده ای را در سابقه و اصول این
هنر بیان می کنیم.
هنر کاشیکاری سابقه ای بسیار طولانی دارد و
قدرت آن به هزاره دوم پیش از میلاد می رسد. در آغاز، این هنر بیشتر با
آجرهای لعابدار برای استحکام بنا و نماسازی توامان استفاده می شد ولی رفته
رفته در آرایش ظاهری ساختمان و نماسازی نیز کاربرد یافت به طوریکه کاشیکاری
پیش از اسلام نیز در ایران بسیار مدنظر بوده است.
البته بیشتر از کاشیهای تک رنگ و احتمالاً
چند رنگ ساده استفاده می شد که با اندک تزیینی همراه بود. ولی پس از اسلام
این هنر شکل دیگری به خود گرفت و از آنجائی که در آیاتی از قرآن کریم به
امر ریاضی و هندسه اشاره فرموده: گلبوته هایی که به شکل قرینه در زمینه
طراحی می شد و نقوش هندسی که معماران مسلمان ایرانی در این هنر به کار
گرفتند زیبایی آن را بیش از پیش نمایان ساخت.
در دوران اسلامی هنر کاشیکاری بیشتر در
ساختمان مساجد و مدارس به کار گرفته می شد و این خود فرصتی پیش آورد تا
آیات قرآن و احادیث نبوی و روایات ائمه هدی زینت بخش این هنر شود.
این هنر در ادوار و اعصار مختلف اسلامی با آموزه های ریاضی با روش انتقال سینه به سینه و نیز به شکل علمی انجام می شده است.
حرکات خطوط و ضوابط زمینه های یک کار و
گره در خانه شطرنج معقلی، در فرم و اشکال گوناگون باتوجه به ترکیبات خاص
اصول گره چینی، نشأت گرفته از فرمولهای ریاضی در این هنر محسوب می شد که
امروز در بناهای مهم کاشیکاری اسلامی به چشم می آید.
در عصر حاضر هرچند خانه ریاضیات اصفهان با
دایر کردن کارگاه آموزشی این امر را مدنظر قرار داده و به عنوان یکی از
پیشگامان هنر کاشیکاری اسلامی در کشور محسوب می شود اما کافی نیست و می
طلبد تا دانشگاهها، مراکز آموزشی آموزش وپرورش نیز در اعتلای دوباره این
هنر و ایجاد شرایط مناسب برای دانشجویان و دانش آموزان فراهم کنند تا با
شناخت از اصل هنر و سبک کاشیکاری، این هنر با مواد اولیه داخلی حیات بگیرد و
این دوره از دوران ها نیز در این زمینه یادگاری از خود باقی بگذارد تا
آیندگان را به قضاوت بنشانند.