راهکارهایی برای جلوگیری از لوس شدن کودک
اگر شما یک زوج لوس پرور هستید و از لوس
بازی های بچه خود کلافه شده اید، راه ساده اما سختی در پیش دارید. کافی است
به قوانین احترام بگذارید و نرمش نشان ندهید. روان شناسان راه حل قدیمی
جایزه به دلیل کار خوب و تنبیه به دلیل کار بد را هنوز هم راه مناسبی برای
تقویت رفتار درست می دانند. کودک لوس، کودکی گریزان از نظم و قانون است که
توقع والدین را کمتر از سنی که در آن است برآورده می کند. این کودکان
خودخواه، بهانه گیر و بی ملاحظه اند و درخواست هایشان جمع را به ستوه می
آورد.
راهکارهای اصلاح کودکان لوس
* سعی کنید امکانات را فقط در شرایط معقول و طبق معیارهای پذیرفته شده درخواست به آنها بدهید.
*
وسایل را فقط وقتی برایشان بخرید که استحقاق آن را داشته باشند و برایش
کاری کرده باشند. نظم اتاق، مسواک زدن و ساعت خواب را مثل یک قانون
تغییرناپذیر از او بخواهید.
*
در صورت جار و جنجال او را به اتاقش ببرید و وادار کنید آنجا بماند تا
عذرخواهی کند. ایستادن در یک گوشه، ماندن در اتاق، محروم شدن از برنامه
مورد علاقه یا وسایل بازی از تنبیهات مناسبی است که می توانید به کار
ببندید.
* اگر گریه کودک برای نیاز است، فورا نیازش را رفع کنید اما گریه ناشی از کج خلقی کوک باید نادیده گرفته شود.
*
فرزند شما به شما علاقه دارد، حتی اگر گاهی به او تحکم کنید نگران نباشید
که قاطعیت، شما را در نظر او نفرت انگیز جلوه می دهد. یک روز کودک بزرگ می
شود و از شما به خاطر تربیت صحیح تان تشکر می کند و شما را علت همه موفقیت
هایش می داند. همان طور که اگر کودکی لوس و ضعیف تربیت کنید، همیشه باید از
او حمایت کنید و تا وقتی که زنده هستید او کودک لوس شماست و شما را برای
این مشکل مقصر می داند.
* با کودک بحث و لجبازی نکنید، فقط قانون را یادآوری کنید و تنبیه متناسب با قانون شکنی را اعمال کنید.
*
البته کودکان زیر چهار سال چیزی زیادی از قانون نمی فهمند و پس از آن هنوز
با بهانه جویی از انجام وظایف خود طفره می روند، اما با آغاز شش سالگی می
توانند مشتاقانه قوانین را دنبال و در سن نوجوانی مثل یک بزرگسال عمل کنند.
*
کاری که می خواهید کودک انجام ندهد (مثل بازی کردن با غذا) شما یا فرزند
بزرگ ترتان نیز نباید انجام دهید تا به شکل یک قانون درآید. وادارکردن کودک
به خوردن غذایی خاص می تواند عق زدن و تف کردن غذا را به بار بیاورد، اما
قانون بچه های گرسنه شیرینی نمی خورند، می تواند کمک کند.
* شما
اسباب بازی تمام وقت کودک نیستید. او باید بیاموزد خود را سرگرم کند و
ساعاتی را در خلوت خود بگذراند و شما و کارهایتان را رها کند.او باید
صبرکردن و انتظار و زحمت کشیدن برای حصول نتیجه را بیاموزد.
* بچه ها رفتار شما را تکرار می کنند، پس خود اولین مجری قوانین باشید.
* به دلیل قلدری، قدرناشناسی و طلبکار رفتار کردن کودک، هرگز برایش هدیه نگیرید. این کار رفتارهای بد او را تقویت می کند.
*
در قوانین میان همسران باید توافق نظر و همدلی وجود داشته باشد وگرنه خیلی
زود یک سوءاستفاده گر کوچک در خانه رشد می کند و بزودی باج گیری و توطئه
چینی علیه والدین به سود خود را آغاز می کند.
چرا کودکم دروغ می گوید؟
دروغ گویی در کودکان
همان
طور که پیشتر هم گفته شد؛ تا سن 4-5 سالگی کودک تفاوت میان دنیای تخیلی و
دنیای واقعی را نمیشناسد از این رو اگر در این سنین سخنی را به دروغ بگوید
جای نگرانی نیست زیرا از دنیای تخیلی خویش سخن میراند و نمیتوان آن را
دروغ خواند. اما از 5 سالگی به بعد، اندک اندک میتواند درک کند که میتوان
به تبعیت از والدین، برنامههای تلویزیونی، محیط مهدکودک و محیط جامعه؛
راست و ناراست را با یکدیگر مخلوط کرد و فرد مقابل را فریب داد. این حالت
با چند دروغ ساده شروع میشود و چنانچه در بستر مناسب رشد بیفتد به یک
بیماری شخصیتی در وی تبدیل میشود. از این رو والدین ابتدا باید انگیزههای
دروغگویی را در کودک خود کشف کنند و سپس به درمان آن بپردازند تا از
ایجاد این بیماری شخصیتی که موجب مسخ شخصیت کودکشان و آسیب رساندن به
دیگران میشود جلوگیری کنند.
انگیزه های دروغ گویی در کودکان
1-
تقلید از دیگران: از جمله مهمترین انگیزههای دروغگویی تقلید از
دیگران به ویژه والدین است. والدینی که میپندارند کودکشان حتی در سنین
آغازین از گفتار و اعمال آنها چیزی درک نمیکنند باید در این باور خویش
تجدید نظر کرده و بدانند کودک همچون یک حافظهی قوی از تمامی گفتار و حرکات
آنان ذخیره سازی کرده و هنگام نیاز بی کم و کاست آن را تکرار میکند. با
اولین دروغ گویی تعمدی کودک پیش از اخطار و تنبیه او ابتدا تفکری عمیق در
مدل رفتاری خود داشته باشید. همچنین برنامههای گوناگون تلویزیونی و
همسالان کودک نیز تأثیر چشمگیری در یادگیری این رفتار نابهنجار در
نونهالان دارد. همچنین دادن وعدههای دروغین و عمل نکردن به قولها و عهدها
به ویژه در مورد کودکان این اجازه را به آنان برای تقلید این کار حتی در
برابر قولهایی که به بزرگترهای خود میدهند را میدهد.
2-
ترس از تنبیه: زمانی که کودک میفهمد در پس افشای حقیقت مورد تنبیه و
خشونت قرار میگیرد، غریزه حکم میکند که از جان و احساسات خویش محافظت
کند. از این رو با استفاده از ابزار دفاعی دروغ از خود محافظت میکند.
3-
محبت طلبی و خودنمایی: کودکی که به والدین یا معلمین خود علاقهمند است
برای جلب محبت آنان اقدام به گفتن کارهایی میکند که هیچگاه انجام نداده
است. این مسأله بیشتر زمانی روی میدهد که کودک میداند محبت والدین به او
محبت مشروط است. از این رو برای یافتن این شرط مهم و به دلیل ضعف در انجام
یک سری از خواستههای بزرگترها دروغ را پوششی آراسته برای خود قرار
میدهد. همین طور در خانوادههایی که کودکان چندان مورد توجه و تشویق
اطرافیان نیستند و به عبارتی به حساب آورده نمیشوند نیز کودک به فکر
راهحلهایی برای دستیابی به این نیاز خود میافتد.
4-
احساس قدرت و کسب هویت: وقتی کودک به سنین نوجوانی میرسد، خواستار
حریم خصوصی برای خویشتن است از این رو در برابر پاسخگویی به پرسشهای
والدین خود که پرده از برخی پنهانکاریها یا روابط خاص او بر میدارد
مقاومت کرده و به دروغ متوسل میگردند.
5-
پرهیز از مشاجره با والدین: این گزینه نیز بیشتر در نوجوانان دیده
میشود. آنان ترجیح میدهند به جای جر و بحث و مشاجره و دعوا، با یک دروغ
جوّ مسالمت آمیزی را برای خود تدارک ببینند.
6-
جبران احساس حقارت: کودکانی که به عللی از موقعیت اجتماعی و اقتصادی
والدین خویش ناراضیاند؛ ممکن است در مورد شغل، مسکن، تحصیلات، وضع تغذیه و
تفریحات خود به دروغ متوسل شوند.
7-
تلقین و آموزش: گاه والدین خود مبادرت به آموزش دروغگویی به فرزندان
خود میکنند. والدینی که قصد سرپوش گذاشتن به خطاهای کودکان یا نوجوانان
خود را دارند با شیوه ی سخن گویی حمایتگرانهی خود با اصرار به اینکه
فرزند آنان خطایی انجام نداده است؛ به گونه ای از آنان سؤال میکنند که
فرزند آنان هیچگاه زیر بار خطای خود نرود.
8- محدودیت افراطی: جلوگیری مداوم از کارهای دلخواه کودک نیز منجر به انجام این کارها به صورت پنهانی و دروغگویی او خواهد شد.
9-
پرهیز از لطمه زدن به عواطف دیگران: ممکن است کودک برای جلوگیری از
آسیب عاطفی زدن به والدین یا دوستان خود، به دروغ گفتن دست زند. ….