چرا خداوند گناه ابلیس را بعد از آن همه عبادت نبخشید؟!

چرا خداوند گناه ابلیس را بعد از آن همه عبادت نبخشید؟!

توحید در الوهیت یعنی اینکه تنها در برابر او سر به خاک بگذاریم و در
مقابل هیچ کس دیگری سر به خاک فرو نبریم. اله یعنی معبودِ واحد. توحید در
الوهیت یعنی توحید در معبود، یعنی من جز خدای واحد، هیچ کس دیگری را
نمی‌پرستم. شیطان لعین و
رجیم این‌گونه بود. یعنی توحید در الوهیت را داشت، او گفت من نمی‌خواهم
غیر تو را بپرستم. اجازه بده من تنها در برابر تو سر به خاک بگذارم. بنابر
این او از این امتحان سربلند بیرون آمده بود. اما یک مطلب دیگر وجود داشت و
آن مرحله دوم توحید بود که آخرین مرحله است. کسی که آن توحید را بپذیرد،
توحیدش تمام است و موحد است. اوست که موحدِ مقبول و فرمان‌بر است.

توحید در ربوبیت یعنی
قبول اینکه قانون، قانونِ خداوند است. من جز در برابر قانون خداوند، در
مقابل قانون دیگری سر فرود نمی‌آورم. هر چه او گفته می‌پذیرم و اطاعت
می‌کنم. شیطان اله واحد را پذیرفته یعنی توحید در الوهیت داشت اما قانون
خداوند متعال را نپذیرفت. خدای متعال فرموده بود آدم را سجده کن، اما شیطان
از این امر سر باز زد و قانونی را که خداوند فرموده بود، قبول نکرد. ابلیس
ربّ واحد را نپذیرفته بود.

برخی از مردم، گناه خویش و
دیگران را دانه‌ای، زمانی یا (به قول معروف کیلویی) محاسبه می‌کنند! مثلاً
می‌گویند: فقط یک یا ده بار این گناه را انجام دادم و یا طول مدت گناه من
فقط یک ساعت، یا 70 سال بود، پس چرا چنین نتیجه (عذاب) سنگینی دارد؟! اما
محاسبه‌ی خدا چنین نیست. خدا هم گناه را می‌بیند و هم آثار آن تا آخر
الزمان را می‌بیند و همه را در نامه‌ی اعمال هر کس ثبت و نزد امام زمان هر
عصری [و لوح محفوظ] احصاء می‌نماید:

«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی
الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَیْءٍ
أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس، 12)

ترجمه: البته این ماییم
كه مرده‏ها را زنده مى‏كنیم و آنچه را از پیش فرستاده‏اند (از عمل‏هاى حال
حیات) و آثار (پس از مرگ) آنها را مى‏نویسیم، و همه چیز را در امام آشكار
به طور فراگیر برشمرده‏ایم.

پس وقتی فرد می‌گوید: من فقط یک دروغ
گفتم، یا …، خبر ندارد که دروغش چه آثار سوء و مستمری گذاشته است. چه
سرنوشت‌هایی در طی نسل‌ها را تغییر داده است؛ و همین‌طور است بزرگی گناه یک
سجده نکردن ابلیس.

گناه، یعنی سرپیچی از
فرمان خدا که در نظام آفرینش، نتیجه‌اش هلاکت و فلاکت (معذب شدن) عبد است.
پس هیچ گناهی، کم یا کوچک نیست. چنان چه امیرالمومنین علیه‌السلام
فرمودند: «بزرگ‌ترین گناه آن است که صاحبش (مرتکبش) آن را کوچک بشمارد».

پند
و عبرت گیرید به آنچه خداوند با ابلیس رفتار كرد، در آن هنگام كه اعمال و
عبادات طولانى و تلاش و كوشش هاى او را كه شش هزار سال بندگى خدا كرده بود
به ساعتى تكبر ورزیدن بر باد داد

اخراج ابلیس به خاطر تکبرش بود

همه
جا چنین بیان می‌شود که “ابلیس به خاطر سرپیچی از فرمان رب در سجده به
آدم، از بهشت اخراج شد و برای همیشه ملعون (دور از رحمت) گردید.”

بله،
این گناه عملی ابلیس بود، اما در اصل به خاطر ارتکاب به این گناه اخراج
نگردید، بلکه گناه بزرگ‌تری داشت که عامل و سبب این سرپیچی شد و آن گناه
اعتقادی است که به مراتب از گناه عملی سنگین‌تر و مهلک‌تر است.

حضرت
على(علیه السلام) مى فرمایند: فاعتبروا بما كان من فعل الله بابلیس اذا
حبط عمله الطویل و جهده الجهید و كان قد عبدالله سته آلاف؛ پند و عبرت
گیرید به آنچه خداوند با ابلیس رفتار كرد، در آن هنگام كه اعمال و عبادات
طولانى و تلاش و كوشش هاى او را كه شش هزار سال بندگى خدا كرده بود به
ساعتى تكبر ورزیدن بر باد داد.(نهج البلاغه، خطبه 192)

دقت شود که انسان بسیار مرتکب خطا، گناه و حتی عصیان می‌گردد. اما هیچ گناهی بدتر از “تکبر و خودبزرگ‌بینی” نیست.

بله،
خداوند متعال، ارحم الراحمین است، اما انسان باید طالب رحمت و مغفرت باشد
که مشمول آن گردد. پذیرش توبه وقتی است که گناهکار به گناهش اذعان کند و
طلب بخشش نماید، نه این که انتظار داشته باشد، در عین حال ارتکاب به گناه،
ادعای حق به جانبی و تکبر و گردن کشی، مشمول توبه و رحمت نیز بشود.

حضرت
على(علیه السلام) مى فرمایند: فاعتبروا بما كان من فعل الله بابلیس اذا
حبط عمله الطویل و جهده الجهید و كان قد عبدالله سته آلاف؛ پند و عبرت
گیرید به آنچه خداوند با ابلیس رفتار كرد، در آن هنگام كه اعمال و عبادات
طولانى و تلاش و كوشش هاى او را كه شش هزار سال بندگى خدا كرده بود به
ساعتى تكبر ورزیدن بر باد داد ابلیس، هیچ گاه پشیمان نشد؛ نه تنها طلب بخشش و توبه نیز نکرد، بلکه تکبر و گردن کشی هم کرد، پس اخراج و معذب شد.

ما نیز باید دقت کنیم که اگر فریب ابلیس و
جنود او از شیاطین جنّ و انس یا فریب نفس اماره خویش را خوردیم و در
پیشگاه الهی دچار معصیت شدیم، دیگر با تکبر و گردن کشی بیشتر فریب نخوریم.
بلکه بگوییم: خدایا! یا ارحم الراحمین، یا غفار الذنوب، یا ستّار العیوب،
یا سریع الرضا، ببخش، اشتباه کردم. خدا می‌خواهد انسان به تنزه و سبوحیت
خداوند سبحان از یک سو، و به ضعف‌ها و خطاهای خود از سوی دیگر پی ببرد، تا
در صدد جبران برآید و رشد کند. پس باید بگوید:

«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (الأنبیاء، 87)

ترجمه:
(اى خدا) جز تو معبودى نیست، تو (از هر عیب و نقصى) منزه و پاكى، حقّا كه
من از ستمكاران بودم (زیرا عملى كه نتیجه‏اش نقص بهره من بود بدون توجه به
جا آوردم).

باید از ته دل و با باور و اخلاص چنین بگوید، تا پاسخ آید:

«فَاسْتَجَبْنَا
لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِی الْمُوْمِنِینَ»
(الأنبیاء، 88)؛ پس ما خواسته او را برآوردیم و او را از اندوه (آن گرفتارى
عظیم) نجات بخشیدیم، و ما این گونه مومنان را نجات مى‏دهیم.



سن افراد در جهنم و بهشت چقدر خواهد بود؟

تغییر شکل و
شمایل انسان ها با تغییر سن و سال از موضوعات مربوط به این دنیا است، اما
جهان آخرت به ویژه بهشت این گونه قابل تصویر نیست که انسان ها شکل و قیافه
های مختلف مثلاً گروهی کودک، عده ای میان سال، برخی پیر و… باشند. حتی
اگر معتقد باشیم که جهان آخرت نیز مادی است، اما در هر حال سنو سال با آن
تصوری که اکنون از آن داریم برای بهشتیان وجود ندارد. آنچه از روایات برمی
آید، این است که مؤمنانی که وارد بهشت می شوند به صورت انسان های جوان و
زیبا هستند: “یدخلون الجنة شبابا منورین و قال إن أهل الجنة جرد مرد
مکحلون”؛[1]
بهشتیان مانند جوانانی زیبا و نورانی وارد بهشت می شوند. به عبارت دیگر،
آنان دائما در بهترین شکل و حالت هستند که گذر زمان در این شادابی تأثیری
نخواهد داشت.

 

در قرآن کریم
آن جا که از همسران پاک بهشتى سخن به میان آمده، مى‏گوید: نزد بهشتیان
همسرانى است که فقط چشم به شوهرانشان دوخته‏اند، همگى جوان و با شوهران خود
هم سن و سال اند: “وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ”.[2]

 

“اتراب” به
معناى “م سن و سال”، یکی از توصیفات براى زنان بهشتى نسبت به همسرانشان
است؛ چرا که توافق سنى جاذبه را میان دو همسر افزون مى‏کند، و یا توصیفى
است براى خود آن زنان که همه آنها هم سن و سال و جوانند.[3] به بیان دیگر؛ هیچ یک در معرض اختلاف جوانى، پیرى و فرسودگى قرار نخواهند گرفت، نه کودک اند و نه پیر و فرسوده


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top