هفت تصویر اشتباه درباره عصبانیت
بر باورهای غلط عصبانیت نگاهی بیندازید.
1- خشم احساسی منفی است
عصبانیت چیز بدی نیست و یک احساس طبیعی و سالم است. در حقیقت بسیاری از
چیز هایی که مفید تلقی می شوند از همین عصبانیت سرچشمه می گیرند.
بسیاری از نابرابری های اجتماعی توسط کسانی مورد انتقاد قرار گرفته اند که از وجود آنها خشمگین شده اند.
برای نمونه خشم مارتین لوتر و جمع کثیری از سیاهپوستان آمریکا نسبت به
نابرابری های اجتماعی آن دوران باعث شد برای دستیابی به حقوق انسانی خود
دست به اعتراض بزنند. تین نمونه و بسیاری نمونه های دیگر نشان می دهند
احساس عصبانیت می تواند به تغییرات مثبتی بینجامد.
2- خشم همان خشونت است
بسیاری از مردم متوجه تفاوت احساس خشم و رفتارهای پرخاشگرانه نمی شوند.
احساس عصبانیت طبیعی است اما رفتارهای پرخاشگرانه خیر. راه های سالم متعددی
برای دست و پنجه نرم کردن با عصبانیت هست که به تهدید و خشونت متکی
نیستند.
3- مدیریت خشم نتیجه ای ندارد
افراد وقتی مهارت های لازم برای مدیریت خشم خود را نداشته باشند، این
احساساتشان می تواند در تمام حوزه های زندگیشان دردسرساز شود. بسیاری از
دشواری های روابط، مسائل کاری و مشکلات قانونی نتیجه ی ابراز احساس خشم به
شکلی نادرست است.
دوره ها و تکنیک های مدیریت خشم می توانند ابزار های قدرتمندی باشند که
به افراد در کاهش فوران های عصبی کمک می کنند. درمان های شناختی-رفتاری
برای مسائل مرتبط با خشم، درمان های مؤثری تشخیص داده شده اند.
4- خشم تنها احساسی ذهنی است
حوزه ی درگیری احساسی مثل خشم تنها به ذهن انسان محدود نمی شود. آخرین
باری که واقعاً عصبانی بوده اید را به یاد بیاورید. احتمالاً ضربان قلبتان
بالا رفته، صورتتان قرمز شده و دستهایتان شروع به لرزیدن کرده اند.
همه ی اینها نشان می دهند عصبانیت واکنشی فیزیولوژیک بر می انگیزد و
همین واکنش است که اغلب به افکار خشمگینانه و رفتار خشونت آمیز منجر می
شود. آزاد کردن ذهن و بدن از این احساسات و واکنش ها در کاهش فوران های
یادشده نقشی کلیدی ایفا می کند.
5- خالی کردن عصبانیت آن را فرو می نشاند
مشت زدن به بالشت، خرد کرد وسایل داخل اتاق و یا فریاد زدن، خشم درونتان
را فرو نمی نشاند. در حقیقت تحقیقات نشان داده اند خالی کردن عصبانیت به
این شکل نتیجه ی معکوس دارد. هرچه بیشتر عصبانیت خود را با خشونت خالی
کنید، احساس بدتری خواهید داشت.
6- بی اعتنایی به خشم باعث از بین رفتن آن می شود
سرکوب کردن خشم نیز کار درستی نیست. استفاده از خنده برای پوشاندن
استیصال، انکار احساس عصبانیت، و یا اجازه دادن به دیگران برای داشتن
رفتاری نامناسب برای رسیدن به احساس آرامش می تواند احساس خشم شما را به
سمت درونتان راهنمایی کند.
در واقع خشم فروخورده، از فشار خون گرفته تا افسردگی، با بسیاری از بیماری های جسمی و روحی مرتبط دانسته شده است.
7- مردان عصبی تر از زنان هستند
نتایج به صورت مستمر نشان می دهند مردان و زنان میزان یکسانی از خشم را تجربه می کنند، فقط آن را به شیوه های متفاوتی بروز می دهند.
مردان در بروز احساس خشم خود به رفتار تهاجمی و ناگهانی تمایل بیشتری
دارند و زنان معمولاً به شیوه ای غیر مستقیم، مثل بیرون راندن کسی از زندگی
شان، از آن بهره می گیرند.
شیوه های سالم مقابله با عصبانیت
بهترین شیوه برای دست و پنجه نرم کردن با خشم این است که راه سالمی برای
بروز آن بیابید. تبدیل کردن عصبانیت به چیزی سازنده مثل تغییری مثبت،
بهترین راه غلبه بر خشم محسوب می شود.
با این حال پیش از آنکه بتوانید احساسات خود را بروز دهید باید درک
درستی از احساس خود داشته باشید. هنگام تجربه ی احساسات مختلفی نظیر
درماندگی، یأس و یا خشم مطلق، سعی کنید نشانه ها و علائم هر یک را شناسایی
کنید.
به علائم هشدار دهنده ی اولیه ی عصبانیت توجه خاص داشته باشید. برای
اینکه احساس عصبانیتتان پیش از رسیدن به سطح انفجار متوقف شود خود را از
موقعیتی که در آن قرار دارید دور کنید. کمی پیاده روی یا تنفس عمیق می
تواند هم ذهن و هم بدن شما را آرام کند.
وقتی آرامش خود را به دست آوردید، برای حل فعالانه ی مسئله و باز کردن
آن به شکلی سازنده تر قدم هایی بردارید. بالا بردن هوش هیجانی می تواند شما
را از بیان حرف ها و انجام کارهایی که ممکن است بعداً باعث پشیمانیتان
شوند بازدارد.
چه کنیم تا کودکان در خواب کابوس نبینند؟
چه کنیم تا کودکان در خواب کابوس نبینند؟
قبل از اینکه مقاله ی ایران ناز را بخوانید بهتر است بدانید که نباید قصه خواب کودکان
مان را مسخره کنیم یا آنها را از تعریف کردن خوابی که دیده اند منع کنیم.
دکتر امیری، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان درباره حقیقت خواب و رویا در
دوران کودکی پاسخگوی سوال هایمان شده است.
رویا و خواب یا با یکدیگر تفاوتی دارند؟
بله، آنها کاملا ۲ مقوله جدا از هم هستند اما اکثر افراد آنها را یکی می
دانند. خواب زمانی اتفاق می افتد که کودک واقعا تصاویری را دیده است در
حالی که رویا بخشی از فانتزی و تخیل ذهنی کودک است. وقتی بچه ها از
رویاهایشان حرف می زنند در واقع مسئله ای را در ذهن شان پرورش می دهند.
کودکان از چه زمانی واقعا خواب می بینند؟
به طور دقیق نمی شود سن خاصی را مثال زد، اما می توان حدس زد که کودکان ۲
تا ۳ ساله که در بیداری از رویاهای شان حرف می زنند، خواب هم می بینند.
آیا کودکان دچار کابوس هم می شوند؟
بله، بچه ها گاهی دچار کابوس هم می شوند. کابوس های شبانه و وحشت شبانه
از آن اتفاق هایی است که ممکن است هرگز از ذهن پاک نشود و همه ما با مرور
خاطره های دوران کودکی یک یا چند کابوس را به خاطر می آوریم که آنها را با
خود به دوران بزرگسالی آورده ایم. کابوس های شبانه را اغلب در زمانی از
خواب می بینیم که مغز بسیار فعال و در حال نظم دادن اطلاعات جدید در حافظه
است.
آیا والدین باید این کابوس ها را جدی بگیرند؟
کودکان اغلب از ۳ سالگی درگیر کابوس های شبانه می شوند و این کابوس ها
در سنین ۶ ۴ سالگی به اوج خود می رسد و البته کودکانی که در شرایط اضطراب
آور، ترسناک و نگران کننده قرار دارند، بیشتر در معرض دیدن کابوس های شبانه
هستند.
البته می توان گفت کابوس دیدن جزو مراحل رشد کودک و طبیعی است. کودکان ۴
تا ۶ ساله اغلب در کابوس های خود حیوانات یا موجودات عجیب و غریبی را در
خواب می بینند که گاهی دنبالشان می کنند. والدین باید با آگاهی کامل نسبت
به اتفاقی که برای کودک افتاده با او برخورد کنند و او را مطمئن کنند که
فقط کابوس دیده و واقعیت ندارد و او را آرام کنند و تا حد امکان از چراغ
خواب در اتاقش استفاده کنند تا هنگام بیدار شدن با تاریکی مواجه نشود.
اغلب کودکان از کابوسی که دیده اند چیزی به خاطر نمی آورند اما اگر راجع
به آن صحبت کردند، بهتر است والدین با دقت به حرف آنها گوش دهند و آن را
جدی بگیرند. توجه کنید که مسخره کردن و دست کم گرفتن ترس و وحشت کودک مشکلی
را حل نمی کند. هرگز نباید به او گفت که تو نباید از این چیزها بترسی یا
اینکه چرا ترسیدی؟
بهتر است پس از شنیدن خواب به او بگوییم طبیعی است که آدم در خواب از
موجودات عجیب و غریب بترسد اما مهم این است که چیزی که دیده خواب بوده و
گذراست و دیگر تکرار نمی شود. از آنجا که بچه ها مرز بین واقعیت و خیال را
به درستی تشخیص نمی دهند، نباید برای آنها از دیو، غول و … قبل از خواب
صحبت کرد.
داستان های تخیلی غیرآموزنده فقط ترس و وحشت آنها را بیشتر می کند و والدین نباید به هر چیزی برای به خواب بردن کودک متوسل شوند.
آیا والدین باید قصه خواب دیدن کودکانشان را باور و تفسیر کنند؟
به نظر من خواب کودکان برای خود ارزشمند و قابل توجه است. البته نه هر
نوع خوابی اما به هر حال بخشی از خواب آنها بازتاب مسائلی است که طی روز
برایشان اتفاق افتاده است.
بعضی از کودکان آنقدر در رویا و فانتزی هایشان غرق می شوند که با شخصیت
خیالی که ساخته اند زندگی می کنند و گویی آن را می بینند. برخورد والدین در
این شرایط باید چگونه باشد؟
این مسئله را می توان با بازی درمانی و کمک گرفتن از متخصصان امر برطرف
کرد اما مسئله ای که وجود دارد این است که بسیاری از والدین سعی می کنند با
این موضوع برخورد و احساس کودک شان را سرکوب کنند در حالی که این شیوه
کاملا اشتباه است و در نهایت ذوق و خلاقیت کودک از بین خواهد رفت.
بهترین روش از دیدگاه شما برای حل این موضوع چیست؟
بهتر است والدین با تخیل یا شخصیت خیالی کودک شان همراه شوند مثلا اگر
کودک می گوید مامان یا بابا! ببین من دارم در آسمان پرواز می کنم، به جای
اینکه او را شماتت یا تمسخر کنند، بگویند چه خوب! من هم همیشه دوست داشتم
در آسمان پرواز کنم.
اما اگر این خیالپردازی ها از حد خود گذشت و روی شخصیت کودک اثر منفی
گذاشت چه باید کرد؟ گاهی این رویاپردازی جنبه دروغگویی و خالی بندی هم پیدا
می کند؟
در این شرایط باید حتما از متخصصان کودک راهنمایی بخواهیم اما در حد اعتدال باید اجازه تخیل به کودک بدهیم.
چه باید کرد تا کودک مان خواب راحت و بدون مشکلی داشته باشد؟
والدین باید سعی کنند در ساعت منظمی کودک را بخوابانند و او را بیدار
کنند. مثلا می توانند برای داشتن ساعت منظم خواب، مجموعه ای از کارها را به
صورت ثابت و مشخص انجام دهند مثل کتاب خواندن، حمام رفتن یا آهسته صحبت
کردن. اتاق خواب مناسبی برای کودک تان تدارک ببینید. اسباب بازی دلخواهش را
در دسترس قرار دهید. قبل از خواب او را از تماشای فیلم ترسناک منع کنید به
خصوص اگر سابقه کابوس دیدن دارد. به او اطمینان دهید کابوس ها واقعی
نیستند و کسی نمی تواند در خواب به او صدمه بزند. اگر کابوس دید به او
اطمینان بدهید کنارش هستید. به او احساس امنیت بدهید و بگویید او را تنها
نمی گذارید.
دکتر خدایی عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران: مسئله ای که در
مورد خواب و رویا در کودکی می توان گفت، این است که در وهله اول خیلی از
والدین خواب و رویا را با یکدیگر اشتباه می گیرند و به همین دلیل چندان حرف
های کودک شان را جدی نمی گیرند یا با او برخورد می کنند؛ در حالی که باید
ابتدا این ۲ مقوله را خوب بشناسیم تا بتوانیم به دنیای فانتزی کودکان راحت
تر قدم بگذاریم.
همه ما در کودکی خیال و آرزوهایی داشتیم که در بزرگسالی برای مان به
خاطره تبدیل شدند. بنابراین نباید قصه خواب کودکان مان را مسخره کنیم یا
آنها را از تعریف کردن خوابی که دیده اند منع کنیم اما گاهی کودکان آنقدر
در دنیای خیالی خود فرو می روند که بیرون آوردن شان کار آسانی نیست.
در این شرایط حتما کودک را نزد یک روانشناس کودک ببرید تا با او صحبت
کند اما هرگز به هر بهانه ای اسم روی کودک تان نگذارید و تخیلاتش را سرکوب
نکنید چون برخی از محققان بر این باورند که خیالپردازی می تواند زمینه ساز
خلاقیت و موفقیت کودک در بزرگسالی شود چون این تخیلات باعث تجزیه و تحلیل
مغزی بیشتری در کودک می شود اما اگر می خواهید کودک تان از کابوس های شبانه
رهایی یابد، بهتر است قبل از خواب او را از تماشای کارتون های خشونت بار
منع کنید یا به هیچ وجه اسباب بازی هایی که عجیب و غریب هستند برایش نخرید و
به جای آن با اختصاص وقت بیشتر برای کودک با او بازی کنید و حتی نمایش
هایی را که دوست دارد با یکدیگر در خانه اجرا کنید تا هم احساس امنیت
بیشتری پیدا کند و هم در خواب آسوده تر باشد.