دانلود مقاله در مورد تورم اقتصادی
اولین چیزی که با شنیدن کلمه تورم «Inflation»
به ذهنتان می رسد چه چیزی است؟ برای بعضی ها بی پولی، بعضی افراد نداشتن
قدرت خرید، گران شدن اجناس و کالاها و حتی کسانی هستند که به بیچاره شدنشان
فکر می کنند!!!. البته کسانی هستند که فکر می کنند منظور ما تورم یا همان
برآمدگی که بر روی بدن انسان دیده می شود، است، به همین دلیل در عنوان همین
پست اقتصاد آورده شده است تا اشتباهی پیش نیاید. به نظر شما رابطه تحریم و
تورم در چیست؟ برای از بین بردن آن چه چاره ای باید اندیشید؟
خب در این پست می خواهیم مطلبی مفصل و
آموزنده درباره تورم اقتصادی که به درد تک تک ما می خورد برای دانلود در
اختیار شما عزیزان بگذاریم. این یک مقاله بسیار کامل است که در هر سایتی
پیدا نمی شود. این مقاله از 10 فصل که به صورت مجزاء تشکیل شده است و در
آخر این مقاله پرسشنامه ای درباره تورم تدارک دیده شده است که ما در اینجا
فقط عناوین و مطالب مهم هر فصل را برای شما ذکر می کنیم. تعاریف گوناگونی
از تورم در فصل اول آمده شده است و در فصل دوم که عنوان آن دولت و تورم است
توضیحاتی در این مورد داده شده است. فصل سوم نیز میزان تغییر قیمت های
مواد مصرفی مانند خوراکی ها و آشامیدنی ها، بهداشت و درمان، حمل و نقل،
ارتباطات بیان شده است. فصل چهارم به مسئاله تورم در ایران
می پردازد و همچنین فصل پنجم نرخ تورم و تغییر آن در کشورمان مورد بحث
قرار گرفته شده. در فصل ششم گزارش هایی از واحد اطلاعاتی اکونومیست داده
است. روند نزولی نرخ تورم از سال 1374 در ایران موضوع بعدی است که در
هفتمین فصل در مورد آن نوشته شده است. فصل هشتم عنوان آن تکرار تغییرات
قیمت و ثبات آن نام دارد. در ادامه و در نهمین فصل شاخص قیمت های ماهانه
مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت و در دهمین فصل از این مقاله، پرسش و
پاسخ از مردم در رابطه با موضوع مربوطه است.
همه چیز درباره تورم اقتصادی
اگر فکر می کنید که به مطالب بیشتری پیرامون موضوع مورد بحث نیاز دارید، ما در مطلبی دیگر با نام تجزیه و تحلیل تورم این موضوع را بیشتر باز کرده ایم.
برای درک کردن مفهوم تورم، ما اول باید معنی کلمه آن را درک کنیم. واژه نامه اقتصاد ، تورم را این گونه تعریف می کند :
تعریف تورم
تورم افزایش قیمت یک کالا و یا خدمات است .
تعریف مشابهی از تورم را می توان در اقتصاد توسط پارکین یافت:
تورم یک جنبش رو به بالا در سطح متوسط
قیمت است. مخالف آن کاهش قیمت ها، یک جنبش رو به پایین در سطح متوسط قیمت
است. مرز بین تورم و کاهش قیمت ها ثبات قیمت است.
فشار تورم بر مردم
ارتباط بین تورم و پول
از آنجا که افزایش تورم در سطح عمومی قیمت
ها است، آن را ذاتا با پول در ارتباط می دانند. برای درک بیشتر اجازه دهید
تا مثالی برای شما بزنیم، تصور کنید دنیایی را که تنها دارای دو کالا می
باشد: برداشت پرتغال از درختان پرتقال، و پول کاغذی چاپ شده توسط دولت. یک
سال است خشکسالی وجود دارد و پرتقال کمیاب است، انتظار می رود با دیدن این
وضعیت قیمت پرتقال افزایش یابد، و برای خرید پرتغال کم باید مبلغ بیشتر
نسبت به قبل بدهید. در مقابل، اگر یک محصول زیاد باشد و یا پرتقال به
اندازه کافی موجود باشد، انتظار می رود قیمت پرتقال با سقوط همراه باشد،
فروشندگان برای فروش محصول خود قیمت را پایین می آورند. این سناریو تورم و
کاهش قیمت ها هست، به ترتیب، هر چند در تورم جهان واقعی و کاهش قیمت تغییر
در قیمت به طور متوسط از همه کالاها و خدمات، یکی نیستند.
تورم و عرضه پول
ما همچنین می توانیم تورم و کاهش قیمت ها
با تغییر مقدار پول در سیستم داشته باشیم. اگر دولت تصمیم به چاپ تعداد
زیادی اسکناس بکند، سپس با فراوانی پولی که وجود دارد پرتغال ها در وضعیت
خشکسالی نیز یافت می شود. بنابراین تورم توسط مقدار افزایش پول نسبت به
مقدار پرتقال (کالا و خدمات) ایجاد می شود، و کاهش قیمت توسط مقدار پول در
حال سقوط نسبت به مقدار پرتقال ایجاد می شود. بنابراین، نرخ تورم چهار عامل
را بوجود می آورد :
- عرضه پول بالا می رود.
- عرضه دیگر محصولات پایین می رود.
- تقاضا برای پول پایین می رود.
- تقاضا برای سایر کالاها بالا می رود.
نقدینگی و تورم
از نظر اقتصادی محتمل است که اگر دولتی
آماده باشد که بیکاری گسترده نیروی انسانی و عدم استفاده وسیع از سایر
ظرفیت های موجود تولیدی جامعه برای مدتی را پذیرا شود، دست زدن به سیاست
انقباض پولی (با کاهش حجم پول موجبات کاهش تقاضای خرید کالا ها و خدمات را
فرام می آورند و باعث کاهش تولید می شوند) بتواند نهایتاً تورم را مهار
کند، زیرا که با اتخاذ سیاست انبساطی پولی ( با افزایش حجم باعث رشد تقاضای
خرید کالاها و خدمات شده و موجبات رشد تولید یعنی تورم را فراهم می کند )
نقدینگی در جامعه افزایش می یابد که به صورت :
تورم «———- تقاضا < عرضه «———- نقدینگی
و چونکه با افزایش نقدینگی در کشور خانوارها (تقاضا کنندگان) به بنگاه ها هجوم می آورند باعث می شود که تقاضا بیشتر از عرضه باشد .
ولی محتملتر این است که در دنیای واقعی
سیاسی و اجتماعی هیچ دولتی که مایل به حکومت و ادامه نظام مورد نظر خود است
و خود را در موقعیت آسوده ی مخالفان ” منتظر الحکومت ” نمی بیند، نمی توان
بیکاری گسترده و عدم استفاده از سایر ظرفیت های اقتصادی جامعه را تحمل
کند.
در مطالعه جدید صندوق بین المللی پول،
افزایش هزینه های دولت مهم ترین دلیل رشد نقدینگی و به تبع آن تورم معرفی
شده است. در این مطالعه تأکید شده است که هیچ شاهدی برای تأیید اینکه
«تغییر ساختاری در رابطه میان نقدینگی و تورم پدید آمده است» وجود ندارد و
به همین دلیل راهبردی جز مهار نقدینگی برای کنترل تورم قابل تصور نیست.
مقاله کامل نقش خانواده بر نظام اقتصادی
چکیده :
وقتي صحبت از اقتصاد به ميان مي آيد، طبعاً توجه انسان به بانكها، بهره،
تورم، وام، معاملات تجاري، و از اين قبيل موضوعات معطوف مي گردد. مقولات
ديگر مانند، خانواده، اخلاق ، و معنويت و ساير موضوعات نظير اينها فقط به
صورت جانبي ممكن است مطرح شوند. ولي در واقع دامنه اثرات و دست اندازي
اقتصاد بسيار وسيع تر و عميق تر از بانكها و معاملات تجاري است. اثرات
اقتصاد در تمامي جنبه هاي زندگي انسان اعم از مسكن، تغذيه، تحصيل، بهداشت،
سياست و غيره به وضوح ديده مي شوند. اقتصاد شايد پر اثرترين نظام در زندگي
بشر باشد، خواه اثرات مفيد و خواه اثرات مضّر. اگر نه در تمامي جنگها،
حداقل بسياري از جنگهاي گذشته و حال به طور مستقيم يا غير مستقيم به
محركهاي اقتصادي مربوط بوده و هستند. پيشرفت علوم، صنايع، و حتي هنرها
بستگي مستقيم و پايا به حمايت هاي اقتصادي دارند. اگر اقتصاد در زندگي
انسان اين قدر تاثير گذار است، سئوال طبيعي كه به نظر مي آيد اين است كه چه
بر اقتصاد تاثير مي گذارد و به راستي نيروهاي محركه اقتصادي از كجا سرچشمه
مي گيرند؟ براي پاسخ دادن به اين سئوال به مقدماتي نيازمنديم.
در این مقاله سعی داریم تاثیر خانواده را بر نظام اقتصادی مورد بررسی قرار دهیم .
نکات کلیدی :
اقتصاد – خانواده – نظام اقتصادی
مقدمه :
خانواده يكي از معصوم ترين نهادهاي اجتماعي است كه بر اساس ازدواج شكل مي گيرد و خود سرچشمه ساير نهادهاي اجتماعي مي باشد..
اقتصاد
خانواده مي كوشد، تا مسائل اقتصادي خانواده را مورد ارزيابي قرار دهد.
نظام اقتصاد خانواده بايد به گونه اي تكوين يابد كه بتواند نيازهاي افراد
خانواده كه همواره در حال گسترش است را پاسخ بگويد..
هر
خانواده بايد بتواند امور مربوط به هزينه هاي خود را تحليل كند و بر پايه
آن مصرف خود را تعيين كند. اولين گام براي تحليل درست هزينه ها و تعين مصرف
مناسب، اراده براي كسب آگاهي است..
علم
اقتصاد، علم هماهنگ كردن امكانات و احتياجات در زمان و مكان است. اقتصاد
امروز، اقتصاد برنامه اي است ، بدان معنا كه هماهنگ كردن امكانات و
احتياجات درچارچوب برنامه است..
علم اقتصاد، علم بررسي چگونگي توليد، توزيع، و مصرف كالاست. هدف اقتصاد در اسلام تلاش براي زندگي سالم و رضايت بخش مي باشد..
سنجش صحيح و تجزيه و تحليل اثرات هر دستگاه و نظامي فقط در قالب مدل صحيح
آن دستگاه انجام پذير است. كلاً، مدل يك دستگاه و يا نظام نموداري است از
اجزاي تشكيل دهنده آن دستگاه يا نظام و تناسبات و روابط مابين اين اجزا.
براي مثال، مدل يك خانه نمودار اجزايي مانند اتاق خواب، آشپزخانه ، حياط ،
در و ديوار و غيره و تركيب و تناسبات مابين اينهاست. همين طور، مدل يك
حكومت نمودار اجزاي تشكيل دهنده آن مانند رئيس جمهور، مجلس مقننه، نيروي
انتظامي و غيره و روابط مابين آنها و طرز كارشان مي باشد. مفهوم مدل و
استفاده از آن در تجزيه و تحليل علمي و اجتماعي منحصر به اشياء نيست، بلكه
دامنه آن كاملاً كلي است و روابط ، مراحل كار، روش ها و بسياري مفاهيم ديگر
را نيز در برمي گيرد. در واقع مي توان گفت تفكر انسان در هر مقوله و
مطلبي، چه خودآگاهانه و چه ناخودآگاهانه، نيازمند مدلي مناسب است.يك نكته
مهم در باره مدل اين است كه براي هر نظامي مدل هاي متفاوتي مي توان ابداع
نمود كه نمودار و نمايانگر
جنبه هاي مختلف آن نظام است.
بنا بر اين مدل يك نظام يا دستگاه واحد و منحصر به فرد نيست. به اين
دليل مدل هايي كه در اين مقاله ارائه مي گردند مدل هاي پيشنهادي هستند كه
براي تجزيه و تحليل حاضر استفاده مي شوند و الزاما ً با مدل هاي ديگري كه
در رابطه با اين مقولات وجود دارند يكي نيستد.
وظيفه خانواده نسبت به اقتصاد
يكي
از وظايف خانواده نسبت به اقتصاد، استفاده مؤثر از آنچه كه توليد مي شود،
است. چنانچه اگر بخواهيم اقتصاد جامعه در حال رشد باشد و روز به روز پويا
تر بشود، بايد از آنچه توليد مي شود استفاده موثر انجام داد..
بنابراين
استفاده مناسب اگر از خانه و خانواده شروع شد، مقدمه اي براي تحقق اين مهم
در جامعه است. چرا كه اكثر عادات اجتماعي و اخلاقي در خانواده شكل مي
گيرد..
تربيت از خانه شروع مي شود يكي از زمينه هاي تربيت -تربیت براي كسب درآمد و هزينه مناسب است..
بهره وري :
بهره
وري در اصل استفاده مناسب و مؤثر از هر يك از عوامل توليد است. چنانچه
شناخت راههاي مناسب در هزينه، به موقع به بهره وري مي انجامد..
براي
ايجاد بهره وري در خانه، لازم است افراد خانه نسبت به چگونگي هزينه مناسب
آگاهي يابند. هزينهمناسب به معني عدم توجه به نيازها نيست : بلكه به معني
رفع مناسب نيازهاست..
در
بهره وري انسان با فكر خودش، فعاليتش را با ارزشها و واقعيتها منطبق مي
كند و مي كوشد تا با هوشمندي بهترين نتيجه مادي و معنوي را كسب كند..
يكي
از مواردي كه در اقتصاد خانواده مي توان به آن اشاره كرد اينست كه مردم به
صورت خانوادگي زندگي مي كنند و اكثر توليدات و واردات در خانواده استفاده
مي شود..
حال
اگر به اقتصاد جامعه توجه شود، ديده مي شود كه اقتصاد جامعه از چگونگي
مصرف در خانه اثر مي گيرد. بنابراين تلاش براي اصلاح اقتصاد جامعه از تلاش
براي اصلاح اقتصاد خانه آغاز مي شود..
زيرا
بدون اصلاح ساختار درآمد و هزينه در خانه، اصلاح اقتصاد جامعه غيرممكن و
يا حداقل سخت و مشكل است. بنابراين مديريت بودجه در خانه از ضرورت خاصي
برخوردار است. خانه داري علم ايجاد نسبت مياندرآمد و هزينه است. بنابراين
هر چقدر نسبت ميان درآمد و هزينه منطقي تر باشد، خانه داري هم منطقي تر است
و هر چقدر نسبت ميان درآمد و هزينه بدتر باشد، خانه داري هم ضعيف تر است..
خانه داري ايجاد نسبت ميان ورودي ها و خروجي ها در فرآيند زندگي مي باشد.
فرآيند يعني كليه تلاشها و كوششهايي كه به يك نتيجه منجر مي شود و استاندارد سازي آنها يك امر ضروري است..
اكثر مردم تا حدود زيادي تحت تأثير خانه هستند. در هر خانه اي روابطي حاكم است كه اعضاي آن از اين روابط الگو برداري مي كنند..
يكي
از الگوهاي مهمي كه از خانه گرفته مي شود، الگوي درآمد هزينه است، نباراين
اصلاح الگوي درآمد و هزينه در خانه منجر به اصلاح آن در جامعه مي شود..
فرزندان
ما خواسته يا ناخواسته از ما الگوبرداري مي كنند. پس همانطور كه پدر و مدر
رفتار مي كنند، بچه ها همان را الگو برداري مي كنند..
روابط
ميان افراد خانواده بر ساير روابط اجتماعي نيز تأثير ميگذارد. روابط
اقتصادي در خانه يكي از مهمترين روابط در خانواده است احساس نزديكي ميان
روابط اقتصادي در خانه با خود، اصلاح كننده اين روابط است..
پس خانه دار موفق كسي است كه به اصلاح بين روابط مي انديشد و بهترين استفاده از آنچه كه در اختيار اوست،مي نمايد..
. تعريف عرضه : عرضه عبارتست از كليه كالاهايي كه در اختيار مصرف كنندگان قرار مي گيرد.
در اينجا سؤالي مطرح مي شود: آيا هر چيز كه عرضه مي شود نياز مصرف كننده است؟ در پاسخ گفته مي شود، خير !
هر چيز كه عرضه مي شود نياز جامعه نيست..
*نيازها
برخي واقعي هستند و برخي كاذب هستند. حال اگر نيازهاي كاذب حذف نشود، مثل
نيازهاي واقعي عمل مي كنند. براي مثال نياز انسان به آب و غذا يك نياز
واقعي است. در حالي كه افراد سيگار مصرف مي كنند، و اين يك نياز كاذب است
ولي به صورت نياز واقعي عمل مي كند، پس شناخت نيازهاي واقعي يك ضرورت است..
*نيازهاي
غيرواقعي تحت تأثير آموزش و تربيت قرار دارند. مثلاً در يك فيلم سينمايي
هنر پيشه نقش اول سيگار مي كشد، اين يك نياز كاذب است كه از طريق رسانه
آموزش داده مي شود..
*نيازهاي
غيرواقعي تحت تأثير تبليغات قرار دارند. مثلاً يك كارخانه مواد غذاي
محصولي درست كرده است كه بدون هيچ گونه نيازي به آن ندارد، اما در اثر
تبليغات خود به سراغ آن مي رود..
*نيازهاي
غيرواقعي اگر بوجود بيايند تا مدتها ماندگارند. مثل كسي كه سيگاري شده است
مدتها طول مي كشد كه اين نياز غيرواقعي را كنار بگذارد.
*نيازهاي
غيرواقعي اگر كنترل نشوند، نامحدود هستند. چرا كه انسان به هر كدام از اين
نيازها علاقه پيدا كند و خود را پاي بند به آن بكند، نياز كاذب ديگري هم
وجود دارد كه به آن اضافه مي شود . مثل : پول – سيگار و …
*خانه داري علم كنترل و هدايت نيازهاست
. تعريف تقاضا: عبارتست از درخواست افراد نسبت به در اختيار گرفتن چيزي#
بهترين
تقاضا ميل به دراختيار داشتن چيزي است كه نياز واقعي را برطرف مي كند. در
حالي كه نفس انسان زياده طلب و عقل انسان اندازه طلب است. بنابراين
تقاضاهاي واقعي عقلاني و تقاضاهاي كاذب نفساني و زياده طلب است..
اداره خانواده به صورت علم و هنر:
*اداره خانواده هم يك علم و يك هنر است..
*علم اداره خانواده آموختني است..
*علم اداره خانواده از فرهنگ و آداب و رسوم تأثير مي گيرد..
*اگر علم اداره خانواده را نياموزيم بر ما تحميل مي شود..
*علم و هنر اداره خانواده به اراده خانه داران بستگي دارد..
*عادات غلط يكي از موانع جدي آموختن علم خانه داري است..
*الگوهاي اداره خانه تحت تأثير سياستهاي تبليغي قرار دارد..
*الگوهاي اداره خانه تحت تأثير سياستهاي توليدي قرار دارد..
*الگوهاي اداره خانه تحت تأثير سياستهاي اجتماعي قرار دارد..
*الگوهاي اداره خانه تحت تأثير سياستهاي اخلاقي و ارزشهاي ديني قرار دارد..
الگوهاي اداره خانه تحت تأثير چه عواملي قرار دارد:
*الگوهاي اداره خانه تحت تأثيراعتماد و عدم اعتماد نسبت به مديران كشور قرار دارد..
*الگوهاي اداره خانه تحت تأثيرتفسير و قضاوتهاي ديگران قرار دارد..
*تقاضاهاي ملي از تجمع تقاضاهاي خانه بوجود مي آيد..
*اصلاح تقاضاي ملي به اصلاح تقاضاي خانواده بر مي گردد..
8هدايت تقاضاي ملي به هدايت تقاضاي خانواده بر مي گردد..
*برخي از تقاضاها وقتي تأمين نشوند، جايگزين دارند..
*علم خانه دار، علم ياري رساندن به اداره جامعه است..
*خانه دار موفق، بازوي اقتصاد كشور است..
*خانه دار موفق، تربيت كننده آينده سازان كشور است..
*خانه دار موفق، سرمايه ملي يك كشور است..
نقش لوازم و وسايل در زندگي:
*براي استفاده از هر چيزي بايد به نقش آنها در زندگي آگاه شد..
*عدم آگاهي نسبت به نقش لوازم و وسايل در زندگي موجب خطا در انتخاب مي شود..
*عدم آگاهي نسبت به نقش لوازم و وسايل در زندگي موجب خطا در تهيه مي شود..
*عدم آگاهي نسبت به نقش لوازم و وسايل در زندگي موجب خطا در مصرف مي شود..
*عدم آگاهي نسبت به نقش لوازم و وسايل در زندگي موجب خطا در صرف هزنيه بي مورد مي شود..
*عدم آگاهي نسبت به نقش لوازم و وسايل در زندگي موجب خطا عدم تأمين نيازهاي واقعي مي شود.
*عدم آگاهي نسبت به نقش لوازم و وسايل در زندگي موجب خطا توليدات لوازم غيرضروري مي شود..
*عدم آگاهي نسبت به نقش لوازم و وسايل در زندگي موجب خطا در ايجاد فرهنگ خطا مي شود..
*عدم آگاهي نسبت به نقش لوازم و وسايل در زندگي موجب خطا و اسراف مي شود..
*خانه داري علم آگاهي نسبت به نقش لوازم و وسايل در زندگي است..
پوشاك و مواد غذايي:
*در ارتباط با پوشاك و مواد غذايي بايد به نقش آنها در سلامت و بهداشت توجه كرد..
*سلامت و بهداشت تحت تأثير تهيه پوشاك و مواد غذايي مناسب است..
*سلامتي و بهداشت تحت تأثير مصرف درست پوشاك و مواد غذايي مناسب است..
*سلامتي و بهداشت تحت تأثير استفاده به جاي پوشاك و مواد غذايي مناسب است..
*سلامتي و بهداشت تحت تأثير آموزش استفاده از پوشاك و مواد غذايي به فرزندانمان است..
الگوهاي پوشاك ، تحت تأثير تبليغات قرار دارد.*.
الگوهاي پوشاك ، تحت تأثير بازار توليد قرار دارد.*.
الگوهاي پوشاك ، تحت تأثير آموزش قرار دارد.*.
الگوهاي تغذيه نيز تحت تأثير تبليغات ، بازار توليد و آموزش قرار دارد.*.
علم خانه داري، علم يافتن الگوهاي مناسب پوشاك و تغذيه است.*.
تاثیر خانواده بر نظام اقتصادی جامعه
خانواده و اقتصاد نيز هر كدام مدلي دارند و در قالب اين مدل هاست كه
مي توان اين دو نظام را به صورت انفرادي و نيز نسبت به هم مورد تجزيه و
تحليل قرار داد. مجملاً، يك مدل نظام اقتصادي كه براي تجزيه و تحليل بعضي
از جنبه هاي اقتصاد مي تواند موثر واقع شود عبارت است از واحد هاي اقتصادي
كه با هم كالاهاي ارزشمند مبادله مي نمايند. در اينجا كالابه معني كلي آن
تلقي شده و شامل پول، كار، سهام، اجناس، مستغلات، كاغذهاي بانكي و هر گونه
كالاي ارزشمند ديگري مي باشد. در نظام اقتصادي تبادل كالاهميشه در جهت
ازدياد ارزش انجام مي گيرد، بدين معني كه يك واحد اقتصادي هميشه مترصد است
تا كالايي كه دريافت مي كند از كالايي كه تحويل مي دهد براي او ارزشمندتر
باشد و الادليلي براي تبادل كالاوجود ندارد. اين بدان معنا نيست كه طرف
معامله او الزاما ً كالاي كم ارزشتري دريافت مي كند، زيرا ارزش نسبي است.
كالايي كه براي يك طرف مقدار معيني ارزش دارد، براي طرف ديگر غالباً ارزش
بيشتري دارد و به همين سبب است كه طرفين راضي به تبادل كالاهستند. براي
مثال، اگر يك نانوا و يك مرغدار طرف معامله يكديگر شوند، نانوا نان هاي
اضافه خود را و مرغدار تخم مرغ هاي اضافه خود را مبادله مي كنند زيرا هر
كدام فقط تا اندازه اي به محصولات خود نيازمندند و مابقي آن براي خودشان
كمتر و براي طرف ديگر بيشتر ارزش دارد. عدالت اقتصادي در مورد يك مبادله
وقتي واقع
مي گردد كه طرفين ارزش هاي معادل، نه مساوي، دريافت نمايند. بنابر اين
عدالت اقتصادي خانواده به دو طريق عمده بر اقتصاد اثر مي گذارد: اول، از
طريق موقعيت خانواده به عنوان يك واحد اوليه توليدي و مصرفي نظام اقتصادي و
دوم از طريق تعليم و تربيت فرزندان.
به عنوان يك واحد اقتصادي، خانواده هاي جهان مقادير عمده اي از درآمد
عمومي را مصرف مي نمايند كه البته در كشورهاي مختلف متفاوت است. مثلاً در
آمريكا در سال 2008 مخارج خانواده ها حدود
45 درصد درآمد كل كشور را تشكيل داده بود. در بعضي از كشورهاي اروپاي شرقي
مخارج خانواده تقريبا 90 درصد درآمد كل كشور هستند. بنابر اين قسمتي از
اقتصاد كه مستقيما ً صرف خانوده ها مي شود بسيار قابل ملاحظه است.
گذشته از اثر مستقيمي كه خانواده ها در اقتصاد دارند، تمام بازده هاي
اقتصادي، ولو به طور غير مستقيم، نهايتا ً صرف انسانها مي گردد كه خود عضو
خانواده اي هستند. بنابر اين اثر كل اقتصاد خانواده ها در اقتصاد كشوري و
به تبع اقتصاد جهاني بسيار وسيع، همه جانبه، و تعيين كننده است. از اين رو
نقش خانواده در اقتصاد كلي قابل تامل است. اثر خانواده از طريق تعليم و
تربيت، خود به دو قسمت عمده تقسيم مي شود: اثر تعليمات مادي و اثر تعليمات
معنوي و اخلاقي. تعليمات مادي، تعليماتي هستند كه براي جنبه هاي مادي زندگي
انسان لازمند، مانند خواندن و نوشتن، علوم طبيعي و رياضي و علوم انساني از
جمله اقتصاد. معلومات رياضي، جامعه شناسي و روانشناسي همه به اداره زندگي
مالي يك فرد كمك قابل ملاحظه اي مي كنند و به همان نسبت بر اقتصاد كلي نيز
اثر مي گذارند.
يك جمعيت آگاه و با سواد تا اندازه اي مي تواند جهت اقتصاد كشوري خود
را اداره كند، هم از حيث توليد و مصرف و هم از حيث قانون. كساني كه در مورد
نقش و طرز كار بانكها، ميزان بهره، قوانين مالياتي، حسابداري، آمار مشاغل و
بيكاري و غيره معلومات دارند تصميمات اقتصادي صحيح تري اتخاذ مي كنند و
طرفدار وضع قوانين اقتصادي و مالياتي منصفانه تر و موثرتري مي شوند.
متقابلاً، شخص بي سواد هدف آساني است براي تير عوامفريبان است و البته ريشه
تشويقي و امكاناتي اين گونه تعليمات مادي عموما در خانواده به وجود مي آيد
و مستحكم مي گردد.
بسياري از تعليمات خانوادگي به طريق عملي و ضمني به صورت سرمشقي براي
اطفال خانواده درمي آيند. به اين علت، صرف نظر از اينكه يك فرد بالغ چه
سمتي و شغلي دارد، زمينه و تاريخچه خانوادگي اش هميشه در تصميمات اقتصادي
اش موثر است. مثلاً مشاهده دخل و خرج والدين مي تواند نقش تعيين كننده اي
در تشكيل عادات و رفتار اقتصادي اطفال داشته باشد.
معيارهاي معنوي و اخلاقي در مدل خانواده:
شايد مهم ترين اثر خانواده در اقتصاد كلي و يا كشوري ناشي از ارزش ها و
معيارهاي معنوي و اخلاقي باشد كه در خانواده معامله گر رواج داشته است.
معيارهاي معنوي مربوط به نوع بخصوصي از معاملات نيستند بلكه مربوط به طرز
فكر و ديد معامله گر نسبت به اهداف و نتايج معامله مربوطند. كلاً، معنويت
مربوط به امور غير مادي است، علي رغم اينكه معنوي غالبا ً به وسائط مادي
انجام مي شوند. نفس يك عمل معنوي با نفس يك عمل مادي تفاوتي ندارد بلكه
تفاوت در نيت انجام آن عمل و تكرار آن گونه عمل در آينده در موقعيت هاي
مختلف و متفاوت است.
شايد اين مفهوم را در قالب يك مثال ساده بهتر بتوان بيان نمود؛ اگر
كسي به فقيري اعانتي كند به اين خاطر كه براي اعانت كننده نفعي دارد (مثلاً
در بعضي ممالك اعانات از مقدار ماليات مي كاهند)، آن عمل، عملي است مادي.
ولي اگر عينا ً همين عمل انجام شود بدون چشمداشت به منافع شخصي، اين عمل
عملي است معنوي. به غير از نيت، عاملي كه در اين مقايسه مطرح و مهم است اين
است كه در مورد نيت مادي، اگر شرايط نافعه شخصي از ميان بروند، لهذا عمل
خير در صورت امكان در آينده تكرار خواهد گرديد. صرف نظر از وسايل عملي نيل
به معنويات كه در سطور زير بررسي خواهند شد، چون معنويت مستقل از ماديات و
منافع مادي است، اهداف معنوي در وهله اول مربوط به نتايج غير مادي مانند
محبت، عدالت، و پيشرفت همگاني هستند. معنويات، به معني كيفيات غير مادي،
حائز بالاترين ارزش براي نيل به هر هدف هستند زيرا نهايتاً لازمه رسيدن به
اهداف عقلاني كه مختص انسانند، منابع انساني غير مادي هستند. باز از مثالي
استمداد مي كنيم؛ لازمه پيشرفت صنايع، كه از ماديات محسوبند، معلومات است،
كه از مقولات معنوي و روحاني است. يك هواپيما وسيله اي است مادي كه بر اساس
عقل انسان به وجود آمده ولي طرح و ساخت آن محتاج علم، كوشش، سعي، پشتكار،
همكاري، تعليمات، مديريت، صداقت، عدالت و ساير خصايص معنوي است و بدون چنين
لوازم معنوي ساخت هواپيما ممكن نيست. ماديات و معنويات از جمله علم و
اخلاق، مانند دو بال پرنده انساني، پرواز انسان را در عالم پيشرفت ممكن و
ميسر مي نمايند.
بنابر اين نه تنها ماديات و معنويات، منافاتي با يكديگر ندارند بلكه لازم و ملزوم يكديگر نيز هستند.
تربيت معنوي عموماً با دين و مذهب مترادف است، ولي چنين ترادفي شايد
الزامي نباشد. اصول معنوي همانند اصول علوم نظري حقايقي مستقل هستند. مثلاً
دروغ كه يك كيفيت منفي است باعث عدم اعتماد مي گردد. اين واقعيتي است مسلم
بر اساس تعريف دروغ و اعتماد. همان طور كه عملكرد يك قانون فيزيكي مانند
جاذبه موكول به هيچ شرايطي غير از شرايط لازم فيزيكي نيست، عملكرد يك قانون
معنوي نيز موكول به شروط جانبي و خارجي نيست. مثلاً نيروي جاذبه زمين
اجسام ديگر را به طرف خود مي كشد و اينكه اين جسم يك سيب است، يا يك بمب
است، يا يك نوزاد است، و غيره و غيره، كوچك ترين تاثيري در عملكرد قوه
جاذبه ندارد. به همين صورت، دروغگويي هادم اعتماد است و اينكه دروغ توجيه
موجهي دارد يا نه، كسي آن را بخشيده يا نه، مفيد واقع شده يا نه، و غيره و
غيره، در عملكرد آن تاثيري ندارد. ولي چون قوانين معنوي مانند قوانين
فيزيكي قابل آزمايش قاطع نيستند، راهنمايي هاي اديان بسيار حائز اهميت بوده
و هستند، به شرط آنكه آميخته با عوام فريبي، خرافات و تعصبات نباشند.
نتیجه گیری :
مدیریت
مصرف زمانی تحقق مییابد که الگوی مصرف فعلی به سمت «الگوی مصرف اسلامی»
حرکت کند و اصلاح شود. اهمیت وجود الگوی مصرف صحیح از آنجایی اهمیت دارد که
از نظر علمی، اولین و مهمترین قدم برای اصلاح نظام اقتصادی، اصلاح الگوی
مصرف است؛ زیرا غایت تولید کالا و خدمات در یک کشور مصرف آنهاست. از این
رو، حاکمیت مصرفکننده بر اقتصاد یک امر عقلایی است. بنابراین اصلاح الگوی
مصرف جامعه آغازی برای اصلاح تولید و به طور کلی، اصلاح نظام اقتصادی
است.[3] بنابراین میتوان اصلاح الگوی مصرف مبتنی بر الگوی مصرف اسلامی را
راهبرد بلندمدت دستیابی به پیشرفت و عدالت دانست.
اما
در کوتاهمدت میتوان دو مورد جهت مدیریت مصرف ارائه نمود؛ یکی از علل
اصلی مصرف نامتعادل خانوار، فقدان مکانیسمی برای جذب سرمایههای خُرد
آنهاست. دهکهای متوسط جامعه معمولاً سرمایههای خُردی در دست دارند که به
واسطهی عدم جذب در بازارهای مالی، معمولاً در نهایت به مسافرتهای
پیدرپی و پُرهزینه، تعویضهای مکرر لوازم خانگی و… ختم میشود. بنابراین
اولین راهبرد کوتاهمدت در زمینهی مدیریت مصرف، ایجاد مکانیسم جذب
سرمایههای خُرد توسط بازار (به ویژه بازارهای مالی) است.
راهبرد
دیگر را میتوان در جهتدهی به مدگرایی در بین جوانان دانست، زیرا مسئلهی
پیروی از مد در عصر کنونی، اگر قابل مهار نباشد، بیشک قابل هدایت است.
اگر تولیدکنندگان داخل بتوانند با برندسازی، افزایش تنوع و کیفیت محصول
و… وارد بازار مد شوند، نه تنها با استقبال خانوارها، به رشد درآمد ملی
کمک میکنند، بلکه وابستگی کنونی به واردات کالاهای مصرفی کاهش خواهد یافت.
پیشنهادات :
مصرف متعادل و پرهیز از اسراف و تبذیر
اسراف
به معنای تجاوز از حد و تبذیر به معنای ریختوپاش، هر دو به لحاظ اسلامی
رفتاری ناپسند و مضموم هستند. جامعهای که این رفتار مصرفی را داشته باشد،
دچار اختلال در فرآیند انباشت سرمایه میشود و نمیتواند رشد اقتصادی خود
را به حد مطلوب برساند. مصرف نامتعادل در سطح خانوار، که عمدتاً در جامعهی
ایران به تجملگرایی، لوکسگرایی و استفاده از کالاهای وارداتی منجر
میشود، فرآیند انباشت سرمایههای خُرد را دچار اختلال میسازد و در نهایت،
رشد کشور را متوقف و وابسته به نفت خواهد کرد.
استفاده از تولیدات داخلی
سیاستی
که بعد از جنگ تحمیلی به عنوان استراتژی صنعتی غالب در ایران دنبال شد،
جایگزینی واردات بود که هرچند در رشد اقتصادی به واسطهی ورود کالاهای
سرمایهای و واسطهای بیتأثیر نبود، اما عملاً نتیجهای جز وابستگی به
کالاهای خارجی نداشت. شرکتهای جدید چندملیتی، که طیف گستردهای از کالاهای
خود را از پودر لباسشویی گرفته تا اتومبیل، به نام محصولات وطنی تولید
میکردند و به فروش میرساندند، علاوه بر اینکه مردم را به شدت مصرفزده
نمودند، باعث شدند صنایع کشور، که عمدتاً تولیدکنندهی کالاهای مصرفی
بودند، به شدت به کالاهای واسطهای و سرمایهای شرکتهای چندملیتی و کشور
مادر (عمدتاً آمریکا) وابسته شوند.
دوری از مدگرایی
مدگرایی
را میتوان حالتی از مصرفگرایی در نظر گرفت که وابستگی بیشتری به محصولات
وارداتی دارد. بنابراین مد و مدگرایی نه تنها تبعات منفی مصرفگرایی را
برای جامعه دارد، بلکه فرآیند وابستگی به واردات را تشدید میکند. مدگرایی
فرآیندی است که با اقبال مردم تشدید و با ادبار آنها به شدت تضعیف میشود.
لذا همان طور که مقام معظم رهبری (دام ظله) میفرمایند، خود مردم باید راه
مصرف کالاهای خارجی را ببندند و این فرآیند را مهار نمایند.