متن درسی مقطع دبیرستان راه و رسم زندگی عفو و گذشت
یکی از صفات ارزش مند و کلیدی که در زندگی فردی و اجتماعی انسان، نقش مهمی ایفا
می کند، عفو و گذشت است. با عفو و گذشت، زندگی رنگ صفا و صمیمیت به خود می گیرد،
اما با انتقام جویی و کینه توزی، نفرت و دشمنی حاکم می گردد.
عفو، یک نوع نرمش قهرمانانه و روش بزرگوارانه و برخورد مهربانانه است که از بلند
نظری، سعه صدر، بردباری و متانت اخلاقی فرد حکایت می کند.
با توجه به جای گاه رفیع این صفت نیکو در بین مردم، شایسته است آن را بهتر و
دقیق تر بشناسیم و روح و روان خود را با آن بیاراییم.
معنای واژگانی عفو و پیشینه آن
عفو در لغت، به معنای ترک چیزی(1) یا صرف نظر کردن از چیزی است که اقتضای نظر و
توجه دارد.(2)
عفو و گذشت، پیشینه ای کهن دارد و از زمانی آغاز می شود که آدم ابوالبشر دچار
اشتباه شد و از میوه ممنوع خورد. پی آمد این رفتار آدم، هبوط از بهشت و پا گذاشتن
به زمین بود. البته آدم بخشیده شد و مشمول رحمت خداوند گردید. مدت زیادی از این
حادثه نگذشته بود که قابیل، برادرش هابیل را به قتل رساند و قلب آدم ابوالبشر را
رنجور ساخت، اما او نیز بخشیده شد.
یکی از زیباترین جلوه های عفو و بخشش، برخورد حضرت یوسف (ع) با برادرانش است.
فرزندان یعقوب، بی رحمانه ترین جفاها را به یعقوب و یوسف روا داشتند تا آن جا که
یوسف نوجوان را با ترفند و حیله از پدر جدا نمودند و به چاه انداختند. یعقوب (ع)
چهل سال در فراق پسرش یوسف سوخت و چشمانش بر اثر گریه و اندوه بسیار، سفید و نابینا
شد.(3) ولی همین یوسف (ع) وقتی بر مسند رهبری مصر نشست و برادران خطاکارش عذرخواهی
کردند، بی درنگ آنان را بخشید و فرمود: «لا تثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو
ارحم الراحمین؛(4) امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست، خداوند شما را می بخشد و
مهربان ترین مهربانان است.»
زیبایی بخشش یوسف (ع) در این است که برادران خود را در زمان قدرت مندی و توانایی بر
انجام انتقام، می بخشد و این، صفت کریمان است.
عفو در فرهنگ رسولان را با آن چه از سوی بعضی از صاحبان مکاتب بشری توصیه شده،
مقایسه کنید تا به ارزش کار پیامبران و رهبران دینی پی ببرید.
بعضی از روان شناسان معتقدند: ستیزه جویی با سرشت بشر آمیخته شده و او نمی تواند
خود را از این صفت دور کند. نیچه، فیلسوف معروف می گوید: «باید رأفت و رقّت قلب را
دور انداخت. رأفت از عجز است. فروتنی و فرمانبرداری، فرومایگی است. حلم و حوصله و
عفو و اغماض، از بی همتی و سستی است…نفس کشتن چرا؟ باید نفس را پرورد. غیر پرستی
چیست؟ خود را باید خواست و خود را باید پرستید و ضعیف و ناتوان را باید رها کرد تا
از میان برود.»(5)
افرادی مثل فروید بر اساس غریزه ستیزه جویی، وجود جنگ را در جهان توجیه می کنند و
بر این باورند که نمی توان مانع ارضای آن شد.(6) طبق این نظریه، انتقام جویی نیز
همانند جنگ باید اجتناب ناپذیر باشد، زیرا انتقام، نوعی جنگ است.
اما از نظر اسلام، غلبه بر خشم و ستیزه جویی، ناشدنی نیست و با تمرین و تقویت اراده
و جهاد با نفس می توان کنترل آن را به دست گرفت و به جای آن، عفو و گذشت را اختیار
کرد.
اهمیت عفو و بخشش
مسئله فضیلت عفو و بخشش و نکوهش انتقام و کینه توزی، در ادیان آسمانی به ویژه در
قرآن مجید و روایات اسلامی، بازتاب وسیعی دارد که حاکی از اهمیت آن است.
1 . عفو و گذشت، دستور پروردگار است: قرآن مجید می فرماید: «خذ العفو و أمر بالعرف
و اعرض عن الجاهلین؛(7) عفو را بگیر و مردم را به کارهای نیک دستور ده و از نادانان
روی بگردان.»
2 . عفو و گذشت، در رأس ارزش ها قرار دارد. امام علی (ع) می فرماید: «العفو تاج
المکارم؛(8) عفو و گذشت، زینت فضایل اخلاقی است.»
پیامبر اکرم (ص) نیز می فرماید: «بخشیدن کسی که به شما آسیب رسانده، بهترین اخلاق
دنیا و آخرت است».(9) در مقابل، نداشتن روحیه گذشت، بدترین عیب محسوب می شود. امام
علی (ع) فرمود: «کمی عفو و گذشت، زشت ترین عیب ها و شتاب نمودن برای انتقام،
بزرگ ترین گناه است.»(10)
3 . عفو، یکی از نیکوترین صفات پروردگار است. قرآن مجید می فرماید: «فان اللّه کان
عفوّاً قدیراً؛(11) خداوند، بخشنده و تواناست.»
4 . در فرهنگ اخلاقی و قضایی اسلام، گرایش به عفو و بخشش بر مجازات و کیفر عمل،
تقدم و برتری دارد. امام علی (ع) به مسلمانان توصیه می کند حتی در مواردی که با
شدیدترین نوع جنایت و خیانت به خود مواجه می شوند و از مجرم منزجر می گردند، باز
آشفتگی و کینه او را به دل نگیرند و کینه را با کینه پاسخ نگویند، بلکه از موضعی
کاملاً اخلاقی و انسانی با مجرم برخورد نمایند.: «و لا تطلبن مجازات اخیک و لو حث
التراب بفیک؛(12) خواستار کیفر برادرت مباش، گرچه خاک در دهان تو ریزند.»
رویه عملی آن حضرت نیز چنین بود. روزی او مشغول سخن رانی بود. در همان حین شخصی
سؤال کرد و حضرت پاسخ وی را گفت. یکی از خوارج در میان مردم فریاد زد: «قاتله الله
ما افقهه؛ خدا او را بکشد، چقدر دانشمند است». مردم خواستند متعرض وی شوند، اما
امام (ع) فرمود: رهایش کنید، او فقط به من فحش داد.(13)
در این جا این سؤال مطرح می شود که: اگر گذشت نکردن و انتقام گرفتن برای صاحبان
قدرت، ناپسند است، پس چرا خداوند در قرآن مجید خود را منتقِم توصیف کرده است؟ مثلاً
می فرماید: «انّا من المجرمین منتقمون».(14)
در پاسخ باید گفت: انتقام گیری بشر با انتقام گیری خدا از نظر انگیزه، متفاوت است.
انتقام بشر در حقیقت جبران حقارت اوست. کسی که از خصم خود آسیب دیده به انگیزه
تشفّی خاطر و آرامش درونی دست به کارهای تلافی جویانه می زند و خشونت را با خشونت
پاسخ می دهد، ولی خداوند آسیب پذیر نیست تا عکس العمل نشان دهد و با انتقام،
ناکامی اش را جبران نماید، بلکه انتقام الهی به معنای کیفر گناه کاران بر اساس حق و
عدالت است.
سؤال دیگر آن است که آیا عفو و گذشت از دیگران، به معنای ظلم پذیری نیست؟
در پاسخ می گوییم: عفو با ظلم پذیری، متفاوت است. ظلم پذیری، حاکی از ضعف و ترس و
سستی اراده است، در حالی که عفو، نشانه قوّت نفس و کرامت و بزرگواری است. اسلام با
ظلم کردن و ظلم پذیرفتن مخالف است،: از این رو دفاع از مال و جان و ناموس را واجب
کرده است.
وجوب دفاع از خود، پیش از وقوع ظلم است، اما عفو و گذشت پس از وقوع ظلم است؛ یعنی
انسان تا حد ممکن باید کاری کند که به او و نزدیکانش ستم و تعدّی نشود. اما اگر
ستمی واقع شد لزوماً وظیفه او عفو و گذشت نیست، بلکه مخیّر است بین عفو و مطالبه
حق.
قوانین جزایی و کیفری اسلام، دقیقاً به منظور احقاق حق مظلومان و برقراری عدالت
اجتماعی و پیش گیری از ظلم و جنایت است، ولی عفو و گذشت مقوله ای است که در مرحله
دوم و پس از اثبات جرم و مشخص شدن ظالم و مظلوم، قابل اجراست.
مراتب عفو و گذشت
از قرآن استفاده می شود که برای عفو سه مرحله است: عفو، صفح و غفران؛ آن جا که
می فرماید: «و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحیم؛(15) اگر عفو کنید و
صرف نظر نمایید و گنه کار را ببخشید، خدا شما را می بخشد.»
مرحله نخست، عفو و ترک انتقام و هرگونه عکس العمل است.
مرحله دوم، صفح به معنای روی برگرداندن و نادیده گرفتن و به فراموشی سپردن است.
قرآن کریم می فرماید: «فاصفح الصفح الجمیل؛ از دشمنان، به خوبی صرف نظر کن». امام
رضا (ع) در تفسیر آیه فوق می فرماید: «منظور، عفو کردن بدون سرزنش است.»(16)
مرحله سوم، غفران به معنای پوشانیدن آثار خطا و گناه است که مردم همه آن را به
فراموشی بسپارند.(17) این مرحله عالی ترین درجه عفو است که اولیای الهی به آن دست
یافته اند. البته درجه بالاتر از این هم در قرآن مجید مطرح شده که عبارت است از:
پاسخ بدی را با نیکی دادن؛ آن جا که می فرماید: «ادفع بالتی هی احسن؛(18) بدی را با
خوبی دفع کن.»
افراد مسلمان وظیفه دارند از مرحله عفو فراتر روند و بدی را با نیکی پاسخ دهند؛
کاری که تحمل آن برای هر کس میسّر نیست. به همین دلیل در آیه ای دیگر می فرماید: به
این مرحله نمی رسند جز کسانی که دارای صبر و استقامت اند و کسانی که بهره عظیمی از
ایمان و تقوا دارند.(19)
زمینه های عفو
عفو کردن، گونه های مختلفی دارد:
1 – گاهی شخصی ناگزیر از عفو کردن است، زیرا قدرت بر انتقام ندارد و نمی تواند قصاص
کند. به قول شاعر:
2 – گاهی قدرت بر قصاص و یا انتقام هست، ولی چون موجب زحمت و درگیری می شود،
راحت طلبی مانع انتقام می گردد.
3 – شخص قدرت بر انتقام دارد و راحت طلب هم نیست، اما با انگیزه خداخواهی و برای
کسب خشنودی خدا، دست از انتقام بر می دارد و گذشت می کند. بدیهی است که از نظر
آموزه های دینی قسم سوم بار مثبت دارد و ارزش محسوب می شود. امام صادق (ع)
می فرماید: «العفو عند القدرة من سنن المرسلین و المتقین؛(20) عفو هنگام قدرت، روش
فرستادگان الهی و اهل تقواست.»
نمونه بارز این عفو، برخورد بزرگوارانه پیامبر (ص) در فتح مکه با سردمداران کفر
است، در حالی که در اوج قدرت قرار داشت. هنگامی که ابوسفیان و عبد الله ابن امیه،
اظهار پشیمانی کردند، امیر مؤمنان (ع) به آنها فرمود: بروید در مقابل پیامبر (ص)
بنشینید و همان جمله ای را که برادران یوسف در مقام عذرخواهی بر زبان جاری کردند
بگویید؛ پیامبر شما را خواهد بخشید. آنان چنین کردند و تقاضای عفو نمودند. حضرت نیز
آنان را بخشید. این در حالی بود که یکی از فرماندهان سپاه به نام سعد بن عباده با
ورود به شهر مکه شعار می داد: «الیوم یوم الملحمة؛ امروز روز جنگ و نبرد است». اما
پیامبر اکرم (ص) سخت بر آشفت و به امام علی (ع) دستور داد: پرچم را از دست او
بگیرد. آن گاه فرمود: «بل الیوم یوم المرحمة؛ امروز روز رحمت و بخشش است.»(21)
هنگامی که پیامبر (ص) وارد مسجد الحرام شد خطاب به قریشیان فرمود: چه می گویید؟
گمان دارید درباره شما چه خواهم کرد؟ جواب دادند: خیر و خوبی. سُهیل بن عمرو گفت:
ما درباره شما خیر می گوییم و به شما گمان خیر داریم، تو برادر کریم ما و پسر برادر
کریم ما هستی که امروز قدرت به دست آورده ای. مردم در انتظار شنیدن سخن پیامبر (ص)
و تصمیم ایشان بودند که ناگاه صدای گرم و نافذ آن حضرت، سکوت مسجد را شکست و با
قاطعیت فرمود:
«اذهبوا فانتم الطّلقاء؛ بروید که همه شما آزادید». این سخن کوتاه، طوفانی از شور و
شادی به پا کرد و پس از این عفو عمومی، همه آنان اسلام آوردند.(22)
انگیزه های عفو
افراد در عفو و اغماض از دیگران، انگیزه های مختلفی دارند:
1 – گاهی شخص فقط برای خودسازی، دست از انتقام می کشد و با تحمل سختی ها و تمرین
صبوری، در برابر خواهش های نفسانی مقاومت می کند تا به کمال صبر و بردباری دست یابد
و از نظر روحی، قوی و نیرومند گردد.
2 – گاهی عفو، جنبه تاکتیکی دارد؛ یعنی به دلیل نامساعد بودن شرایط برای
انتقام گیری، به انتظار روزی می نشیند تا دشمن، ضعیف یا او قوی شود.
3 – گاهی شخص نه برای خودسازی و نه به دلیل عدم توانایی، بلکه به انگیزه تربیتی
برای همیشه از انتقام صرف نظر می کند تا متجاوز را تربیت کند و او را از ارتکاب
دوباره این عمل زشت، باز دارد، زیرا انسانی که در کمال قدرت است، وقتی از تجاوز کسی
که ضعیف تر از اوست می گذرد، به طور طبیعی، او را تحت تأثیر قرار خواهد داد و وجدان
اخلاقی وی را بیدار خواهد ساخت.(23)
قلمرو عفو
هر چند عفو و اغماض، ارزش اخلاقی دارد، اما ارزش آن کلیت ندارد و در مواردی حتی ضد
ارزش است. مهم ترین موارد استثنا عبارت اند از:
1 – عدم تأثیر عفو
گاهی شرایط روحی، روانی و تربیتی شخص خطاکار به گونه ای است که اگر از گناهش بگذرند
و بدی او را نادیده بگیرند جری تر و جسورتر خواهد شد و تجاوزش را ادامه خواهد داد.
در این گونه موارد، حفظ نظم عمومی و پیش گیری از تکرار جرم ایجاب می کند از عفو صرف
نظر شود و مجازات به صورت عادلانه صورت گیرد. دستور قرآن مجید درباره مقابله به مثل
ممکن است ناظر به این مورد باشد؛ آن جا که می فرماید: «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا
علیه بمثل ما اعتدی علیکم؛(24) کسی که بر شما تعدّی کرد، همانند آن بر او تعدّی
کنید.»
در احادیث اسلامی نیز به این استثنا، اشاراتی پر معنا دیده می شود. امام علی (ع)
می فرماید: «العفو یفسد من اللئیم بقدر اصلاحه من الکریم؛(25) عفو و گذشت، افراد
پست را فاسد می کند، به همان اندازه که افراد با شخصیت را اصلاح می نماید.»
البته درباره کسانی که به گناه و جنایت عادت کرده و انجام اعمال خلاف در روح و
جانشان ملکه شده، عفو نمی تواند کارساز باشد، اما درباره کسی که برای بار نخست دست
به جرمی می زند، چه بسا عفو و گذشت، کارسازتر از مجازات باشد. امام علی (ع)
می فرماید: «فاذا استحق احد منهم ذنباً فاحسن العدل فانّ العدل مع العفو اشد من
الضرب لمن کان له عقل؛(26) چون جرم کسی نزد تو ثابت شد، عدالت را به نیکی اجرا کن،
زیرا عدالت همراه با عفو و گذشت، برای انسان عاقل شدیدتر از اجرای مجازات است.»
حضرت در این سخن اشاره می کند که عفو و گذشت هرگز به معنای عدم اجرای عدالت نیست،
زیرا اجرای عدالت تنها به اجرای مجازات منحصر نمی شود، حکم به مجرمیت و اثبات
مسئولیت کیفری برای فرد نیز، خود، اجرای عدالت است.
2 – عفو در مسائل عمومی
هر چند عفو در مسائل شخصی پسندیده است اما در مسائل عمومی و حقوقی الهی و تعزیرات
شرعی، روا نیست، بلکه مذموم و نکوهیده است. سنت و روش پیامبر اسلام (ص) این بود که
متجاوز به حقوق الهی را مجازات می کرد و حدّ خدا را بر او جاری می ساخت و شفاعت هیچ
کس را نمی پذیرفت.
زنی از خاندان اشراف به نام «فاطمه» مرتکب سرقت شده بود. قبیله بنی مخزوم کوشیدند
تا مانع اجرای حدّ الهی شوند. از این رو اسامة بن زید را واسطه قرار دادند تا از
پیامبر (ص) تقاضای عفو نماید. هنگامی که اسامه در این باره گفت وگو کرد، حضرت بسیار
ناراحت شد و فرمود: آیا درباره حدّی از حدود خدا شفاعت می کنی؟ سپس از جا حرکت کرد
و ضمن خطبه ای فرمود: به خدا سوگند، اگر دخترم فاطمه دست به چنین کاری بزند، حکم
خدا را درباره او اجرا می کنم و در برابر قانون خدا، فاطمه مخزومی با فاطمه محمدی،
یک سان است.(27)
در حدیث است که روزی امیرالمؤمنین (ع) در یکی از کوچه باغ های کوفه می رفت که صدایی
شنید: الغوث؛ به فریادم برسید. معلوم شد که دو نفر با هم زد و خورد می کنند. تا
امام رسید دعوای آن دو تمام شد. هنگامی که آن حضرت خواست ضارب را جلب کند و ببرد،
مضروب گفت: من از او گذشتم. امام (ع) فرمود: بسیار خوب، تو گذشتی؛ این حق خصوصی
خودت است، اما یک حقی هم سلطان دارد؛ یعنی یک حقی هم حکومت دارد؛ این را دیگر
نمی توانی بگذری.(28)
البته حاکم اسلامی در مواردی که صلاح بداند می تواند بنابر حکم حکومتی، از اجرای
مجازات الهی جلوگیری کند. در تاریخ آمده است: مردی نزد امام علی (ع) آمد و به سرقت
خود اقرار کرد. حضرت فرمود: آیا چیزی از کتاب خدا می خوانی؟ عرض کرد: بله، سوره
بقره را. فرمود: دستت را برای سوره بقره بخشیدم. اشعث بن قیس که از سرکرده منافقان
بود اعتراض کرد: آیا حدّ خدا را تعطیل می کنی؟ حضرت فرمود: تو درک نمی کنی که حدّ
در جایی جاری می شود که سرقت با بیّنه و دلیل اثبات شود، اما اگر سارق خود اقرار
نماید، امام می تواند او را عفو یا دستش را قطع کند.(29)
اگر در هیچ یک از موارد جنایت، قصاص در کار نباشد و همیشه عفو و اغماض جای قصاص را
بگیرد، قانون قصاص تأثیر خود را از دست خواهد داد و تبه کاران با خیال راحت به کار
خود ادامه خواهند داد. در حالی که قرآن مجید قصاص را مایه حیات جامعه اسلامی
می داند.(30)
امامان معصوم (علیهم السلام) در طول حیات مبارکشان از هر دو روش عفو و مجازات
استفاده کرده اند. امام حسن (ع) قاتل پدرش را نبخشید و امام سجاد (ع) پس از شنیدن
خبر کشته شدن قاتلان کربلا، سجده شکر به جا آورد.
البته وجود این گونه استثناها نباید سبب سوء استفاده قرار گیرد و هر کس به بهانه
این که عفو و گذشت، سبب جرئت و جسارت خطاکاران است، به انتقام جویی بپردازد، بلکه
باید از روی خلوص و عدم تعصب، موارد استثنا را شناخت و طبق آن عمل کرد.
آثار فردی و اجتماعی عفو و گذشت
عفو و گذشت، آثار مثبت بسیاری دارد و در رشد کمال انسانی، سلامت جسمی و روانی و
بهبود روابط اجتماعی و نزدیکی به خدا، مؤثر است. در این جا به مهم ترین اثرات آن
می پردازیم:
1 – پاداش اخروی: امام علی (ع) می فرماید: «العفو مع القدرة جنّة من عذاب الله
سبحانه؛(31) عفو و گذشت به هنگام قدرت، سپری است در برابر عذاب الهی». پیامبر اکرم
(ص) می فرماید: هنگام بر پا شدن قیامت، ندا دهنده ای فریاد می زند: هر کس اجر او بر
خداست وارد بهشت شود. گفته می شود: چه کسی اجرش بر خداست؟ در پاسخ می گویند: کسانی
که مردم را عفو کردند، آنان بدون حساب داخل بهشت می شوند.(32)
2 – عزت: عفو و گذشت، سبب عزت و آبرو می گردد، زیرا این خصلت نیکو در نظر مردم،
نشانه بزرگواری و شخصیت و سعه صدر است، در حالی که انتقام جویی، نشانه کوته فکری و
عدم تسلط بر نفس می باشد. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «علیکم بالعفو فانّ العفو لا
یزید الاّ عزاً؛(33) بر شما باد به عفو و گذشت که عفو چیزی جز عزت بر انسان
نمی افزاید». آدمی هر قدر بزرگ باشد، با انتقام گیری، ارزش خود را از دست می دهد و
در نزد افکار عمومی کوچک می شود. امام علی (ع) می فرماید: «سیادت و بزرگی، با
انتقام جویی، ناسازگار است.»(34)
3 – صفای باطن: عفو و گذشت، مانع خشونت، کینه توزی و جنایت می شود، همان طوری که
انتقام جویی، سبب برافروخته شدن آتش کینه دردل می گردد. رسول اکرم (ص) می فرماید:
«تعافوا تسقط الضغائن بینکم؛(35) یک دیگر را عفو کنید که دشمنی ها و کینه ها را از
بین می برد.»
4 – سلامت جسمی: عفو و گذشت، موجب پایین آمدن فشارهای روحی می شود و از این راه،
مقاومت طبیعی بدن در برابر بیماری ها بیشتر می شود. تحقیقات انجام شده دلالت می کند
که با بالا رفتن میزان عفو و گذشت افراد، شکایت از سر درد، دل پیچه و دیگر
بیماری های روان – تنی کاهش یافته است.(36) گزارش های رسیده حاکی از این است که
بیماری های قلبی و عروقی در افراد کینه توز، بیشتر از افراد دیگر است.(37)
در روایات معصومان (علیهم السلام) نیز موضوع طول عمر مطرح شده است. پیامبر (ص)
می فرماید: «من کثر عفوه مدّ فی عمره؛(38) کسی که عفوش افزون گردد، عمرش طولانی
می شود.»
5 – سلامت روانی: مطالعه بررسی های تجربی و بالینی نشان می دهد که عفو و گذشت، در
کاهش اضطراب و افسردگی، عصبانیت و پرخاش گری، اختلالات عاطفی – رفتاری و افزایش
اعتماد به نفس، پیشرفت تحصیلی و کارایی در محیطهای حرفه ای، مؤثر بوده است.(39)
6 – اصلاح روابط اجتماعی: تحقیقات فراوان نشان داده است که عفو و گذشت در اصلاح
روابط بین افراد بسیار مؤثر است.(40) وقتی که افراد یک دیگر را می بخشند، روابط
آنها پایدارتر می شود و می توانند دوستی و پیوند خود را حفظ کنند. قرآن مجید
می فرماید: خوبی و بدی برابر نیستند. همواره به نیکوترین وجه پاسخ بدی را بده تا
کسی که میان تو و او دشمنی است، چون دوست مهربان تو گردد.(41)
7 – جلب رحمت الهی: امام علی (ع) می فرماید: عفو و گذشت، موجب نزول رحمت الهی
است.(42)
8 – عفو الهی: قرآن مجید می فرماید: «فلیعفوا و لیصفحوا الا تحبون ان یغفر الله
لکم؛(43) باید عفو کنند و چشم بپوشند، آیا دوست نمی دارید خداوند شما را ببخشد؟»
راه تحصیل عفو و دوری از کینه
انسان به طور طبیعی انتقام جو و قدرت طلب است. هر گاه کسی به انسان ستمی روا
می دارد حس انتقام جویی، او را به مقابله و انتقام وا می دارد، اما چگونه می توان
خطای دیگران را نادیده گرفت؟
1 – صبر: قرآن مجید، راه به دست آوردن این صفت بزرگ را صبر و استقامت می داند: «و
ما یلقیها الا الذین صبروا؛(44) به این مقام بلند نمی رسد مگر کسانی که دارای صبر و
استقامت باشند». منظور از صبر، مقاومت در برابر هوای نفس و خواسته دل است. صابران
با مهار تمایلات درونی و غرایز حیوانی و تسلط بر نفس، طعم شیرین گذشت را می چشند.
2 – توجه به پاداش الهی: امام علی (ع) می فرماید: «شیئان لا یوزن ثوابهما: العفو و
العدل؛(45) دو چیز است که ثوابشان به وزن نمی آید: عفو و عدل.»
3 – توجه به زیان های کینه و انتقام: اگر شخصِ آسیب دیده به پی آمدهای کینه توزی و
انتقام جویی بیندیشد، قطعاً عفو را انتخاب خواهد کرد. مهم ترین آثار انتقام جویی
عبارت اند از:
1 – 3 – فرومایگی: فردی که در صدد انتقام بر می آید و یا کینه کسی را به دل
می گیرد، کرامت نفس خود را مخدوش می سازد. امام علی (ع) می فرماید: سبقت در انتقام،
از اخلاق فرومایگان است.(46) آن حضرت انتقام را از بدترین کارهای شخص توانا
می داند.(47)
2 – 3 – رنج و نگرانی: امام علی (ع) کینه و عدم گذشت را مایه لذت نبردن از زندگی
می داند.(48)
به نظر روان شناسان، نبخشیدن دیگران و کینه توزی، موجب غم و اندوه و افسردگی
می شود. در مقابل، عفو کردن خود و دیگران، دادن یک رأی مثبت به تز زیستن در زمان
حال است. «وقتی از بخشیدن دیگران امتناع می کنیم در واقع می گوییم: من ترجیح می دهم
به جای آن که قدمی در جهت بهبود اوضاع بردارم، در گذشته زندگی کنم و دیگران را به
خاطر این اوضاع و احوال سرزنش کنم. وقتی خود را نمی بخشیم در واقع ماندن در احساس
گناه را بر می گزینیم و بدین ترتیب خود را در رنج روحی بیشتر قرار می دهیم و در
واقع این ما هستیم که رنج می بریم. در پنجاه درصد موارد، آن که خطا کرده، حتی خبر
ندارد که در سر ما چه می گذرد. او زخم معده نمی گیرد، بد خواب و افسرده نمی شود، او
احساس تلخی در دهانش احساس نمی کند. کینه ورزی، یکی از اصلی ترین علل
بیماری هاست.»(49)
یک ضرب المثل قدیمی می گوید: کسی که نمی تواند دیگران را ببخشاید و عفو کند، پلی را
که روزی باید خودش از روی آن عبور کند می شکند.
«چارلز فیلمور» عفو و بخشایش را درمان قطعی هر درد می داند و می گوید: «عفو و
بخشایش، درمانی ذهنی برای علاج هرگونه بیماری است. هر شب پیش از خواب نیم ساعت
بنشینید و هر کس را که مورد پسند و تأییدتان نیست ذهناً ببخشایید و عفو کنید. هرگز
شبی را با این اندیشه که در گوشه ای از جهان دشمنی دارید، سر بر بالین
نگذارید.»(50)
3 – 3 – منفی نگری: افرادی که نمی توانند خطاهای دیگران را ببخشند، نه تنها خطاهای
کوچک را بزرگ می کنند، بلکه به علت کینه توزی، کارهای مثبت دیگران از قبیل: محبت،
صفا و صمیمیت را نیز نادیده می گیرند و می پندارند آنان با نیرنگی دوباره می خواهند
آنها را فریب دهند. این گونه افراد حتی به دیگران نیز بدبین می شوند، زیرا خطای
اتفاق افتاده را به آنان نیز تعمیم می دهند.
4 – 3 – ضعف در شناخت: افراد کینه توز به دلیل روحیه بدبینی، از شناخت صحیح و تجزیه
و تحلیل مسائل باز می مانند، زیرا بزرگ جلوه دادن اشتباهات افراد نمی گذارد تا
خوبی ها و بدی ها را با هم و در بافت خودشان ملاحظه کند.
5 – 3 – برچسب زدن: زمانی که نتوانیم خطای افراد را ببخشیم، توجه ما از خود خطا به
فرد خطاکار معطوف می شود و به جای تقبیح خطا، خطاکار را سرزنش می کنیم؛ مثلاً
نمی گوییم: رفتار او تند بود، بلکه می گوییم: او آدم تندی است.
6 – 3 – خسران معنوی: فرد کینه توز بیش از هر چیز، از حیث معنوی متضرّر می شود، چون
از خدا دور می گردد. امام صادق (ع) در کنار شراب خوار، کینه توز را نیز از جمله
افرادی ذکر کرده که در شب قدر دعایش مستجاب نمی شود.(51)
پیامبر اسلام (ص) شهادت افراد کینه توز را مقبول نمی داند(52) و این امر، نشان
دهنده فسق و عدم صلاحیت اخلاقی فرد کینه توز می باشد.
امام صادق (ع) می فرماید: خدا عمل مؤمنی را که در دلش بدخواهی برادر مؤمنش را داشته
باشد، نمی پذیرد.(53)
7 – 3 – گرایش به بدی ها: اگر کینه و انتقام جویی در دل خانه کرد، به دنبال خود،
انسان را به گناهان دیگری نیز می کشاند. بعضی از علمای اخلاق هشت رذیله اخلاقی را
ثمره کینه ورزی می دانند:
1 – حسادت؛ 2 – شماتت؛ 3 – قهر و جدایی؛ 4 – بی احترامی و تحقیر دیگران؛ 5 – دروغ و
غیبت و افشاگری و تهمت؛ 6 – استهزا؛ 7 – اذیت و آزار رساندن؛ 8 – بازماندن از
واجبات؛ مثل صله رحم یا ادای دین و غیره.(54)
4 – پناه بردن به خدا: یکی از راه های به دست آوردن عفو و رهایی از کینه و بدخواهی،
استمداد از پروردگار است؛ چنان که قرآن مجید خواسته مؤمنان واقعی را خلاصی از این
صفت ناپسند می داند و می فرماید: «ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذین سبقونا و لا تجعل
فی قلوبنا غلاً للذین آمنوا؛(55) خدایا! ما را و برادران ما را که پیش از ما
بوده اند، بیامرز و کینه به مؤمنان را در دل ما جای مده.»
در مواردی که انسان می خواهد در برابر بی مهری دیگران، مهرورزی کند و از بدی آنان
صرف نظر نماید، شیطان وسوسه می کند و او را از این کار باز می دارد. در این صورت
باید به خدا پناه برد و از او کمک گرفت؛ چنان که قرآن مجید می فرماید: «و امّا
ینزغنّک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله انه هو السمیع العلیم؛(56) هر گاه وسوسه هایی
از شیطان متوجه تو گردد، از خدا پناه طلب که او شنونده و آگاه است.»
5 – توجه به عفو الهی: کسی که لغزش دیگران را نادیده بگیرد، خدای متعال نیز گناهان
او را نادیده می گیرد و به او رحم می کند. قرآن می فرماید: «اگر عفو کنید و صرف نظر
نمایید و ببخشید (خدا شما را می بخشد)، چرا که خداوند بخشنده و مهربان است.»(57)
عفو و گذشت که حاکی از پاکی و صفای باطن است، انسان را سعادت مند می کند، چرا که او
صاحب قلب سلیم است که قرآن آن را برای روز قیامت نافع می داند.(58)
پیرمرد بهشتی
انس می گوید: روزی در حضور پیامبر (ص) نشسته بودیم. به طرفی اشاره کرد و فرمود: هم
اکنون از این راه یکی از اهل بهشت بر شما ظاهر خواهد شد. طولی نکشید که مردی از
انصار از راه رسید و سلام کرد، در حالی که آب وضوی ریش خود را با دست راست خشک
می کرد و بند کفش خود را به دست چپ آویخته بود. فردای آن روز و روز سوم نیز پیامبر
(ص) همان سخن را تکرار کرد و همان شخص از آن راه رسید. روز سوم عبد الله بن عمرو بن
عاص به دنبال ایشان به راه افتاد و از او خواست سه روز نزدش بماند. آن مرد در کمال
صفا و سادگی پذیرفت. عبد الله می گوید: سه شب نزد وی ماندم و پیوسته مراقبش بودم،
ولی چیز خاصی ندیدم. پس از سه روز حقیقت را به او گفتم که می خواستم بدانم چه
اعمالی انجام می دهی که به این مقام رسیده ای؟ در این مدت از تو عمل فوق العاده ای
ندیده ام. مرد پاسخ داد: اعمال من چیزی جز آن چه مشاهده کرده ای نیست. راه خود را
در پیش گرفتم که بروم، مرا صدا زد و گفت: اعمال من همان بود که دیدی، جز آن که در
دلم نسبت به هیچ یک از مسلمانان کینه و حسدی نمی یابم و بر نعمت و خیری که خداوند
به کسی داده، رشک نمی برم. عبد الله گفت: این سلامت دل و پاکی ضمیر است که تو را به
این مقام رسانده و ما قادر نیستیم این چنین باشیم.(59)
6 – پیروی از سیره پیشوایان الهی: یکی از راه های تحصیل عفو و گذشت، الگوبرداری از
رفتار بزرگوارانه امامان معصوم (علیهم السلام) و اولیای الهی است، که ما در این جا
به گوشه هایی از آن می پردازیم:
1 – عفو و بزرگواری امام علی (ع)
برخورد امیرمؤمنان (ع) پس از جنگ جمل با دشمنان خود آن چنان بزرگوارانه و کریمانه
بود که حتی دشمن ترین افراد را به تحسین وا می داشت.
آن حضرت در این جنگ، دستور عفو عمومی برای مردم بصره صادر کرد و تمام کسانی را که
در برابر او شمشیر کشیده بودند بخشید و آنها را آزاد گذاشت تا کشته های خود را
آزادانه به خاک بسپارند.(60) مروان حکم از این برخورد شگفت زده شد و عده ای به
یک دیگر می گفتند: ما درباره علی (ع) ستم روا داشتیم و بیعت با او را شکستیم، ولی
وقتی او بر ما پیروز شد هیچ کس را بزرگوارتر و با گذشت تر از او پس از پیامبر (ص)
نیافتیم. به پا خیزید تا در نزد وی رویم و عذرخواهی کنیم.(61)
2 – عفو و گذشت امام حسن (ع)
پیرمردی مسافر از شام به مدینه آمده بود. روزی امام حسن (ع) را سوار بر مرکب دید و
بر اثر کینه ای که از او در دل داشت آن چه توانست از آن حضرت بدگویی کرد. امام (ع)
نزد او آمد و به وی سلام کرد و در حالی که لبخند بر چهره داشت، به او فرمود: ای پیر
مرد! به گمانم غریب هستی و گویا امری بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضایت
کنی از تو خشنود می شویم و اگر چیزی بخواهی به تو می دهیم و اگر راهنمایی بخواهی تو
را راهنمایی می کنیم و اگر گرسنه ای تو را سیر می کنیم و اگر برهنه باشی تو را
می پوشانیم و اگر حاجت داری آن را ادا می نماییم. هنگامی که آن پیرمرد در برابر
گستاخی اش آن همه گذشت و بزرگواری را از امام (ع) دید شرمنده شد و تحت تأثیر قرار
گرفت، به طوری که گریه کرد و گفت: گواهی می دهم که تو خلیفه خدا در زمین هستی و
خداوند آگاه تر است که مقام رسالت خود را در وجود چه کسی قرار دهد. تو و پدرت نزد
من مبغوض ترین افراد بودید، ولی اکنون محبوب ترین افراد نزد من، تو می باشی.(62)
3 – عفو و گذشت امام سجاد (ع)
عبدالملک بن مروان بعد از 21 سال حکومت استبدادی، در سال 86 هجری از دنیا رفت و بعد
از وی، پسرش ولید جانشین او شد. ولید برای آن که از نارضایتی های مردم بکاهد، در
مقام جلب رضایت مردم مدینه بر آمد. از این رو هشام بن اسماعیل، پدر زن عبدالملک را
که حاکم مدینه بود و مردم همواره آرزوی سقوطش را می کردند، از کار بر کنار نمود و
به جای او، عمر بن عبد العزیز، پسر عموی جوان خود را حاکم مدینه قرار داد. عمر برای
باز شدن عقده دل مردم، دستور داد هشام بن اسماعیل را جلو خانه مروان حکم نگاه دارند
و هر کس که از هشام بدی دیده یا شنیده بیاید و تلافی کند. مردم نیز دسته دسته
می آمدند و دشنام و ناسزا و لعن و نفرین می کردند. هشام بیش از همه نگران امام علی
بن الحسین (ع) و علویان بود و با خود فکر می کرد انتقام علی بن الحسین (ع) در مقابل
آن همه ستم ها و سبّ و لعنت ها نسبت به پدران بزرگوارش، کمتر از کشتن نخواهد بود.
ولی امام (ع) به علویان فرمود: خوی ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از
دشمن بعد از آن که ضعیف شد، انتقام بگیریم. هنگامی که امام (ع) به طرف هشام بن
اسماعیل می آمد، رنگ در چهره هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام (ع) با
صدای بلند فرمود: سلامٌ علیک و با او مصافحه کرد و بر حال او ترحم نمود و به او
فرمود: اگر کمکی از من ساخته است حاضرم. بعد از این واقعه، مردم مدینه نیز شماتت به
او را متوقف کردند.(63)
پرسش های متن آموزشی مقطع دبیرستان
لطفاً با توجه به متن آموزشی، گزینه صحیح را انتخاب کرده و در پاسخ نامه مربوط
(صفحه 108) علامت بزنید.
1 . سبقت در انتقام:
الف – از اخلاق حسودان است.
ب – از اخلاق مؤمنان است.
ج – از اخلاق فرومایگان است.
د – از اخلاق بلند نظران است.
2 . قبول نشدن شهادت افراد کینه توز، نشانه چیست؟
الف – فسق.
ب – بی تقوایی.
ج – عدم صلاحیت اخلاقی.
د – گزینه های الف و ج.
3 . انتقام الهی به چه معناست؟
الف – تشفّی خاطر.
ب – تنبیه بندگان.
ج – کیفر گناه کار.
د – گزینه های ب و ج.
4 . کدام گزینه صحیح نیست؟
الف – عفو و گذشت، پس از وقوع ظلم است.
ب – اجرای عدالت تنها به اجرای مجازات منحصر نمی شود.
ج – عفو با ظلم پذیری، متفاوت است.
د – عفو، افراد با شخصیت را فاسد می کند.
5 . منظور از صفح چیست؟
الف – همان عفو است.
ب – مرحله ای بالاتر از عفو است.
ج – منظور عفو بدون سرزنش است.
د – گزینه های ب و ج.
6 . این جمله از کیست؟ «عفو کنید که دشمنی ها و کینه ها را از بین می برد».
الف – پیامبر اکرم (ص).
ب – امام علی (ع).
ج – امام صادق (ع).
د – امام باقر (ع).
7 . از نظر قرآن کریم راه به دست آوردن عفو کدام است؟
الف – توجه به پاداش الهی.
ب – پناه بردن به خدا.
ج – صبر.
د – هر سه گزینه.
8 . یوسف (ع) برادرانش را در چه زمانی بخشید؟
الف – در موقع بردگی.
ب – هنگامی که در زندان بود.
ج – در زمان قدرت.
د – هیچ کدام.
9 . مقابله به مثل در چه موردی است؟
الف – عدم تأثیر عفو.
ب – مسائل عمومی.
ج – در هر حال.
د – گزینه های الف و ب.
10 . دعای چه کسی در شب قدر مستجاب نمی شود؟
الف – شراب خوار.
ب – زناکار.
ج – کینه توز.
د – گزینه های الف و ج.
11 . قرآن مجید برای روز قیامت چه چیزی را نافع می داند؟
الف – ایمان.
ب – مال.
ج – فرزند.
د – قلب سلیم.
12 . کدام یک از گزینه های زیر بار مثبت دارد؟
الف – عفو عاجز.
ب – عفو راحت طلب.
ج – عفو هنگام قدرت.
د – هر سه گزینه.
13 . چه کسانی بدون حساب داخل بهشت می شوند؟
الف – شهیدان.
ب – متقین.
ج – صالحان.
د – عفو پیشگان.
14 . فراق یعقوب از یوسف چقدر طول کشید؟
الف – سی سال.
ب – بیست سال.
ج – چهل سال.
د – پنجاه سال.
15 . پیامبر اکرم (ص) روز فتح مکه را چه روزی خواند؟
الف – روز جنگ.
ب – روز انتقام.
ج – روز رحمت.
د – روز صلح.
عفو و گذشت در زندگی
رنجش پیامدهای گوناگون فردی و اجتماعی دارد که از عمدهترین آنها خشم و
نفرت کینه و انتقامجویی و افترا و گسستن روابط دوستانه است. ما آنقدر در
خویشتن غرق میشویم که دیگران را در محیط کمتر میبینیم. فکر ، احساسات ،
منافع شخصی و اجتماعی ، شناخت از واقعیات، تربیت گذشته، محیط فرهنگی و
اخلاقی که در آن بزرگ شدهایم راههای مختلفی که برای رسیدن به اهدافمان در
گذشته داشتهایم در این زمینه حرف اول را میزنند. چرا دیگران را در محیط
اجتماعی و خانوادگی کمتر میبینیم.
احساست و عواطف، نیازها و علایق و انگیزههای دیگران اگر در راستای
خواستها و نیازهای ما نباشند معمولاً کمتر توجه ما را به خود جلب میکند.
به همین جهت است که مذاهب خواستهاند گستره دید ما را بیشتر نموده و از خود
فراتر برند که بتوانیم با دیگران روابط حسنه و دوستانهای داشته باشیم.
زمانی که به صورت ناعادلانه دیگران باعث رنجش ما میشوند و به حریم شخصی
ما تعدی میکنند میتوانیم با انتقام نسبت به آنان خشم و نفرت نشان دهیم و
آنان را وادار کنیم که تاوان عمل خود را بپردازند ولی اگر جای انتقام،
نفرت و انزجار نسبت به فرد رنجاننده، محبت، خیرخواهی و عشق و دلسوزی را
تقدیم او کنیم میتوانیم بگوییم که فرد مورد نظر را بخشیدهایم.
از یک طرف از انتقام چشم پوشیدهایم از طرف دیگر جزای بدی را به نیکی
دادهایم. عفو و گذشت فواید جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی فراوانی دارد.
مثلا تحقیقات نشان دادهاند که بخشودن دیگران بر تنظیم فشارخون تاثیر
میگذارد. اضطراب و عصبانیت را کاهش میدهد و از اختلافات خانوادگی
میکاهد.افراد وقتی دیگران را میبخشند تغییرات زیر در آنها و محیط
اطرافشان اتفاق میافتد:
۱) بخشش موجب آرامش فرد و رهایی او از عصبانیت و کینه و تنفر میشود.
۲ ) بخشیدن موجب تغییرات اساسی در افکار افراد میشود و افکار منفی و تخریبی را به افکار سازنده تبدیل میکند.
۳ ) بخشش موجب میشود که افراد با کرامت انسانی نسبت به فرد رنجاننده برخورد نمایند.
۴ ) بخشیدن افراد رنجاننده باعث میشود که فرد رنجیده بتواند رابطه صمیمی با دیگران برقرار کند.
۵ ) بخشیدن یک ارزش اخلاقی است، عشق به دیگران همراه با حفظ حقوق خودتان از لحاظ اخلاقی امری با ارزش است.
برای بخشیدن دیگران شما بایستی آمادگی داشته باشید که میزان عصبانیت خود
را نسبت به فردی که به صورت ناعادلانه و غیرمنصفانه موجب رنجش شما شده است
وارسی نمایید.
تشخیص این که شما تا چه اندازه عصبی هستید میتواند بسیار دردناک باشد ولی
بخشیدن لازمهاش این نیست که وانمود کنید چیزی اتفاق نیفتاده و یا اینکه
درد و رنج ناشی از خلاف دیگران پنهان کنید. در هنگام بخشیدن،فرد برای
رنجهای فراوانی که ناشی از خلاف و پیامدهای عاطفی و روانی است، بایستی
دنبال راه حلی باشد که بتواند از اشتغال ذهنی خود نسبت به اتفاقی که در
گذشته رخ داده است بکاهد و بیشتر از این در کنترل فرد رنجاننده نباشد.
در این مرحله او باید بخشیدن فرد رنجاننده را به عنوان یک راه حل از بین
راههای مختلف انتخاب کند و تصمیم بگیرد که فرد رنجاننده را ببخشد. به
علاوه در چشمانداز خیرخواهانهای که نسبت به کل انسانیت دارد او را نیز
مشمول دیدگاه خیرخواهانه خود کند، چون او نیز یک فرد انسانی است که به علت
نداشتن وضعیت مناسب رشد و تحول در گذشته به این وضعیت دچار شده است. این
تحلیل وضعیت گذشته فرد به این جهت صورت نمیگیرد که نمودی موجه برای
خلافکاری او پیدا کنیم، بلکه به بهتر فهمیدن رفتار او که موجب رنجش شده است
کمک میکند.
این فهم عمیقتر از رفتار فرد رنجاننده و دیدن خلاف در بافت واقعی شاید
موجب به وجود آمدن همدلی بین فرد رنجاننده و رنجیده و مهرورزی فرد رنجیده
نسبت به رنجاننده میشود. وقتی این احساسات مثبت از قبیل همدلی و مهرورزی و
رافت دردل فرد رنجیده ایجاد میگردد فرد رنجیده رفته رفته به این نتیجه
میرسد که لازم است به جای انتقال رنج به دیگری آن را تحمل و جذب نماید،
این مرحله جذب و تحمل رنج به جای انتقال دادن آن به دیگران است. از یاد
نبریم که بخشیدن یک مهارت است.