مغز کودکان از دعواهای خانوادگی آسیب میبیند!
اطفالی
که مداوم در خانواده یا بیرون از محیط خانواده، خشونت و پرخاشگری
میبینند، تغییرات در واکنشپذیری قسمتهای مختلف مغز آنها مشابه
عکسالعملهایی است که در مغز سربازان برگشته از جنگ به وجود میآید.
بر
اساس تحقیقات تازه، همانگونه که جنگ روی سربازان اثرگذار است، خشونت و
پرخاشگریهای خانوادگی مغز اطفال را تحت تاثیر قرار میدهد. تنش و استرس
مداوم در زندگی اطفال سیستمهای پاسخگر به فشارهای روحی یا استرس را مختل
میکند و بخصوص دو بخش حساس مغز یعنی «آمیگدالا» و «اینسولا» را تغییر
میدهد.
بدن
و مغز انسان به گونهای عمل میکنند که به خاطر سلامتی فرد همیشه برای
شناسایی و واکنش به خطرات موجود آمادهاند و این توانایی بسیار مهمی به
شمار میرود، چون ما را در شرایط سخت و نامطلوب حفظ میکند. با این حال در
نتیجۀ فشارهای روحی مداوم و همیشگی تغییراتی در مغز رخ میدهد که سیستمهای
هشداردهنده بیش از حد حساس میشوند.
وقتی
کودک یا نوجوانی در موقعیتهای زیر فشارهای روحی مانند خشونتها و
پرخاشگریها وجنگ وجدالهای خانوادگی دوامدار قرار میگیرد، عکسالعملهای
مغز از حالت عادی خارج میشوند.
اطفالی
که مداوم در خانواده یا بیرون از محیط خانواده، خشونت و پرخاشگری
میبینند، تغییرات در واکنشپذیری قسمتهای مختلف مغز آنها مشابه
عکسالعملهایی است که در مغز سربازان برگشته از جنگ به وجود میآید. حتی
اگر این فرزندان نشانههای بیرونی مانند افسردگی یا نگرانی را نداشته
باشند، فعالیت مغزشان به گونهای است که هر لحظه امکان واکنش بیش از حد به
خطرات احتمالی از سوی آنها وجود دارد.
هر
چه اطفال در زندگیِ شان خشونت بیشتری تجربه کنند، عکسالعملهای شدید عصبی
در مواجهه به موقعیتهای استرسزا داشته و بیشتر مستعد به مبتلا شدن به
بیماریهای روانی میباشند.
صحبت کودک را قطع نکنید
مهارت های کلامی
در میان کودکان بسیار متفاوت است، برخی کودکان دیرتر از بقیه صحبت
کردن و یادگیری لغات را آغاز می کنند و پسرها اغلب دیرتر از دخترها
مهارت های کلامی را کسب می کنند. در سن یک سالگی بیش تر کودکان می توانند
جملات ساده را درک کرده و چند کلمه منفرد را نیز به زبان آورند.
در دو سالگی دستورات ساده ای مانند «عروسک
را به من بده» درک می شوند و در سه سالگی بیش تر کودکان قادرند جملات
ساده را به کار برند. اگرچه تلفظ کودک در سه سالگی کاملا واضح می شود ولی
برخی صداها مانند «ژ» و «ث» ممکن است تا ۷ سالگی هم به خوبی تلفظ
نشوند.
سیر تکامل طبیعی صحبت کردن در کودکان عبارت است از بیان نخستین کلمه معنادار مانند «مامان» در ۱۲ ماهگی، بیان جملات سه
کلمه ای ساده (شامل فاعل، فعل و مفعول) در دو سالگی و دانستن نام کامل
خود و بیان کلمه من در ۳۰ ماهگی. تاخیر در آغاز صحبت کردن، واضح نبودن
کلمات ادا شده، نقص در تلفظ یا لکنت زبان
و مشکلات شنوایی از جمله مواردی است که می تواند روی تکلم کودک تاثیر
گذارد و اگر به هنگام درمان نشوند می توانند علاوه بر مشکلات تکلم، موجب
مشکلات رفتاری و تحصیلی در کودک شوند.
لکنت زبان و با فشار صحبت کردن نیز در سنین دو تا چهار سالگی شایع است و معمولا نیازی به درمان ندارد. با تشویق کودک
به صحبت کردن، این مشکلات گفتاری در بیش تر کودکان رفع می شوند. به هر
حال صرف نظر از سن کودک توصیه می شود در رویارویی با این مشکلات با پزشک
مشورت شود وممکن است لازم باشد برای آموزش راهبردهای بهبود گفتار به
گفتار درمان گر مراجعه شود.
همچنین تاخیر در درک کلام و زبان ممکن است ناشی از مشکلات شنوایی یا تاخیر تکامل کلی در کودک باشد.
در این موارد باید به پزشک مراجعه و شنوایی و تکامل کودک ارزیابی شود.
تشویق کودک به صحبت کردن همیشه می تواند موثر باشد. برای تحریک و
تشویق کودک
به صحبت کردن از بدو تولد به صورت مکرر با کودک صحبت کنید. هنگام
صحبت کردن با کودک به چشمان او نگاه کنید و با او ارتباط چشمی برقرار
کنید. آرام صحبت کنید تا کودک فواصل میان کلمات را به خوبی درک کند.
هنگام صحبت حرکاتی انجام دهید تا کودک متوجه رابطه میان کلمات با اشیاء واقع شود.
از کتاب های ساده و اشعار کودکانه برای افزایش دامنه لغات کودک
استفاده کنید. اجازه دهید فرزندتان مدتی را با دیگر کودکان و بزرگسالان
بگذراند و با آنها صحبت کند، هیچ گاه صحبت کودک را قطع نکنید.