جملات زیبا در مورد صبر / عکس / شعر / اس ام اس / داستان
جملات زیبا مورد صبر / عکس درباره صبر / شعر صبر / اس ام اس صبر / داستان صبر
زنـدگــی انـگــار
تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن !!
هـرچــه مـن صـبــوری میکـنـم
او بــا بـی صـبـری ِ تـمــام
هـول میزنــد
بـــرای ضـربــه بـعــد …. !
کـمـی خـسـتــگـی در کــن ، لـعـنـتـــی …
خـیــالـت راحـت !!
خـسـتـگــی ِ مــن
بـه ایـن زودی هــا دَر نـمـی شـود …
.
.
.
برای تمــــــام رنـج هایـی که می بری
صــبـــــــــــر کن
«صبـــــــــــر»
اوج احترام به حکمت خداست . . .
.
.
.
خدایـــــــــــا ،
کـــم آورده ام !
صبــــری کــه داده بـــودی تمـــام شــد ،
ولـــی دردم همچنـــان بــــاقیست ،
بدهکــــار قلبـــم شـــده ام ،
میدانــــم شرمنــده ام نمیکنــــی ،
بــــاز هــم صبـــــــر میخواهــم !
.
.
.
دست هایم به آرزوهایم نرسید،
آنها بسیار دور اند؛
اما درخت سبز صبرم می گوید :
امیدی هست …
دعایی هست …
خدایی هست …
.
.
.
از خدا خواستم به من صبر عطا کند
فرمود : صبر حاصل سختی و رنج است؛
عـطا کردنی نیست، آموختنی است …
.
.
.
دستم به آرزوهایم نمی رسد آرزوهایم بسیار دورند…
ولی درخت سبز صبــــــــرم می گوید:
امیدی هست…خـــــدایی هست
این بار برای رسیدن به آرزوهایم یک صندلی زیر پایم می گذارم
شاید این بار دستم به آرزوهایم برسد…
.
.
.
یادت باشد
دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش
حواست باشد ؛
دل شکسته ، گوشههایش تیز است.
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود…
صبور باش و ساکت …
.
.
.
شعر درباره صبر :
صبر در شعر فارسی – ابومنصور محمد دقیقی
گویند صبر کن ترا صبر بردهد
آری دهد ولیک به عمر دگر دهد
من عمر خویش را به صبوری گذاشتم
عمری دگر بباید تا صبر بردهد ابومنصور محمد دقیقی
.
.
.
صبر در شعر فارسی – سعدی
صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست
چاره عشق احتمال شرط محبت وفاست
مالک رد و قبول هر چه کند پادشاست
گر بزند حاکمست ور بنوازد رواست
گر چه بخواند هنوز دست جزع بر دعاست
ور چه براند هنوز روی امید از قفاست
برق یمانی بجست باد بهاری بخاست
طاقت مجنون برفت خیمه لیلی کجاست
غفلت از ایام عشق پیش محقق خطاست
اول صبحست خیز کآخر دنیا فناست
صحبت یار عزیز حاصل دور بقاست
یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست
درد دل دوستان گر تو پسندی رواست
هر چه مراد شماست غایت مقصود ماست
بنده چه دعوی کند حکم خداوند راست
گر تو قدم مینهی تا بنهم چشم راست
از در خویشم مران کاین نه طریق وفاست
در همه شهری غریب در همه ملکی گداست
با همه جرمم امید با همه خوفم رجاست
گر درم ما مسست لطف شما کیمیاست
سعدی اگر عاشقی میل وصالت چراست
هر که دل دوست جست مصلحت خود نخواست سعدی.
.
.
عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم .
همان يك لحظه اول، كه اول ظلم را ميديدم از مخلوق بي وجدان
جهان را با همه زيبايي و زشتي، به روي يكدگر، ويرانه ميكردم
عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم
كه در همسايه صدها گرسنه
چند بزمي گرم عيش و نوش ميديدم
نخستين نعره مستانه را خاموش آن دم ، بر لب پيمانه ميكردم .
عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم
كه مي ديدم يكي عريان و لرزان، ديگري پوشيده از صد جامه رنگين
زمين و آسمان را واژگون مستانه ميكردم
عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم
نه طاعت ميپذيرفتم
نه گوش از بهر استغفار اين بيدادگرها تيز كرده
پاره پاره در كف زاهد نمايان ، سبحه صد دانه ميكردم
عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم
براي خاطر تنها يكي مجنون صحرا گرد بي سامان
هزاران ليلي ناز آفرين را كو به كو، آواره و ديوانه ميكردم
عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم
بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان
سراپاي وجود بي وفا معشوق را، پروانه ميكردم
عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم
بعرش كبريايي، با همه صبر خدايي
تا كه ميديدم عزيز نابجايي، ناز بر يك ناروا گرديده خواري ميفروشد
گردش اين چرخ را وارونه ، بي صبرانه ميكردم
عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم
كه ميديدم مشوش عارف و عامي
ز برق فتنه اين علم عالم سوز مردم كش
بجز انديشه عشق و وفا ، معدوم هر فكري
در اين دنياي پر افسانه ميكردم
عجب صبري خدا دارد !
چرا من جاي او باشم
همين بهتر كه او خود جاي خود بنشسته و
تاب تماشاي تمام زشتكاريهاي اين مخلوق را دارد
وگرنه من بجاي او چو بودم
يكنفس كي عادلانه سازشي ، با جاهل و فرزانه ميكردم
عجب صبري خدا دارد ! عجب صبري خدا دارد ! رحیم معینی کرمانشاهی
.
.
.
گفتی که تو را شوم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
کو صبر و چه دل، کنچه دلش میخوانند
یک قطرهی خون است و هزار اندیشه حافظ
.
.
.
گر بخون دل میسر آب ونانی شد مرا
در مقام صبر اینهم امتحانی شد مرا
عمر از پنجه گذشت و پنجه غم بر گلو
صبر را نازم شه صاحبقرانی شد مرا
طوطی و آینه دیدی ، شاعر وعزلت ببین
سایه دیوار حیرت همزبانی شد مرا
هر زمان ثابت شدم در سیر این صحرای كور
ریگ غلطانی درای كاروانی شد مرا
تا گلی از روزن طاق قفس بویم ز باغ
پله پله رنج ومحنت نردبانی شد مرا
در صف این گله بودم از تواضع بره ای
هر كه در دست آمدش چوبی شبانی شد مرا
ایكه می جویی مكان وحال و روزم را بناز
كوچه هر خانه بر دوشی نشانی شد مرا
روزگارا من حریفم هرچه پا پیچم شوی
غیرت از قید وارستن توانی شد مرا
من بآب آبرو سبزم، بباران گو مبار
هر سرای دوستانم ، بوستانی شد مرا
ایكه خود غرق سلاح جوری و ما بی سلاح
هر دعای نیمه شب تیر وكمانی شد مرا
در من از خورشید سوزان قیامت باك نیست
بال عنقای كرامت سایبانی شد مرا رحیم معینی کرمانشاهی..
.
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش… حافظ
.
.
.
احادیث درباره صبر
حضرت باقر (ع) در مورد آیه: أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ
الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا « فرقان: آیه ۷۶٫» فرمود : منظور از غرفه بهشت
است به بهشت میرسند بواسطه صبرى که بر فتنه هاى دنیا میکنند. بحارالانوار
جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۱۶۵
…………………………….
حضرت باقر (ع) در مورد آیه: وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا
جَنَّةً وَ حَرِیراً « الدهر: آیه ۱۳٫» پاداش خداوند به آنها در مقابل
صبرشان بهشت و حریر است فرمود بواسطه صبرى که بر فقر و گرفتاریهاى دنیا
کردند. بحارالانوار جلد ۱۷ ( جلد ۲ ) صفحه ۱۶۶
…………………………….
امام باقر (ع) :چون روز رستاخیز شود ندا دهنده اى
فریاد برآورد: کجایند بردباران؟ پس گروهى از مردم بایستند پس آنگاه ندا
دهنده اى ندا دهد: کجایند تحمل کنندگان؟ پس گروهى از مردم به پا خیزند.
عرض کردم [راوى]: فدایت گردم بردباران و تحمل کنندگان چه کسانى هستند؟ پس
امام علیه السّلام فرمود: بردباران بر انجام واجبات و تحمل کنندگان بر
دورى از گناهان. تحف العقول
…………………………….
امام باقر (ع) : کمال انسان ، تمام کمال در سه چیز است :
فراگرفتن علم دین و شکیبایی در پیش آمدها و ناگواریها و اندازه نگه داشتن
در زندگی. انوارالبهیه صفحه ۱۴۳
…………………………….
حضرت صادق (ع) فرموده اند : کسى که صبر کند ؛ پیروز شود. اصول کافى جلد ۱ صفحه ۳۱
…………………………….
مولا علی (ع) فرمودند : صبر آن است که انسان مصیبتی را که به او می رسد ، تحمل کند و خشم خود را فرو برد. غررالحکم چاپ دانشگاه تهران ، جلد ۲ حدیث ۱۸۷۴
…………………………….
امام علی (ع) : ریشه صبر ، ایمان نیکو و عقیده استوار به خداوند است. غررالحکم جلد ۲ حدیث ۳۱۸۴
…………………………….
امام علی (ع) فرمودند : صبر یا بر مصیبت است ، یا بر
اطاعت خدا ، یا در مقابل معصیت است ، که قسمت سوم صبر که در مقابل معصیت
است از دو قسمت قبلی با ارزش تر است. میزان الحکمه ، نشر دفتر تبلیغات
اسلامی جلد ۵ حدیث ۱۰۱۰۱
…………………………….
رسول خدا (ص) فرمودند : صبر چهار شعبه دارد : اشتیاق ،
هراس ، وارستگی و انتظار . پس هرکس مشتاق بهشت است باید از شهوات بیرون
برود.و کسی که از آتش میترسد باید از گناهان برگردد ، و کسی که نسبت به
دنیا زهد می ورزد ، باید گرفتاری را سبک بشمارد ، و کسی که در انتظار مرگ
است باید در کارهای خوب بشتابد. میزان الحکمة جلد ۵ حدیث ۱۰۱۳۳
…………………………….
امام علی (ع) فرمودند : صبر در کارها همانند سر در بدن
است ، همانطور که وقتی سر از بدن جدا شود ، بدن فاسد میشود ، هنگامی هم که
صبر از کارها جدا شود کارها تباه میشود. بحارالانوار ، نشر کتابفروشی
اسلامیه ، جلد ۷۱ صفحه ۷۳
…………………………….
امام علی (ع) : صبر و شکیبایی و اخلاق نیکو و حلم و بردباری از اخلاق پیامبران است. بحارالانوار جلد ۷۱ حدیث ۹۲
…………………………….
امام علی (ع) فرمودند : اگر صبر کنی به مقام و منزلت نیکان میرسی ، و اگر بی تابی کنی ، آن تو را به آتش وارد میکند. غررالحکم جلد ۳ حدیث ۳۷۱۳
…………………………….
امام صادق (ع) فرمودند : عاقبت صبر و شکیبایی خیر است ، بنابراین صبر کند ، تا پیروز شوید. بحارالانوار جلد ۷۱ حدیث ۹۶
…………………………….
امام علی (ع) فرمودند : تو به آنچه که دوست داری از
پروردگارت به تو برسد ( بهشت ) دست نمی یابی مگر اینکه در مقابل خواسته های
نفسانی مقاومت کنی. غررالحکم جلد ۳ حدیث ۳۷۹۴
…………………………….
امام علی (ع) فرمودند : کسی که بر مرکب صبر و بردباری سوار شد به میدان پیروزی خواهد رسید. بحارالانوار جلد ۷۸ صفحه ۷۹
…………………………….
امام باقر (ع) فرمودند : کسی که صبر کند ، و کلمه استرجاع
، یعنی ( انا لله و انا الیه راجعون ) بگوید و هنگام گرفتاری خدا را ستایش
کند ، پس او از کار خدا خشنود است و اجرش با خداست و کسی که این چنین نکند
، سرنوشت او تغییر نمیکند و مذمت میشود و پاداش او هم از بین میرود.
بحارالانوار جلد ۷۱ صفحه ۹۶
…………………………….
حضرت محمد (ص) فرمودند : نشانه انسان صبور در سه چیز است : ۱-اینکه کسل
نمیشود ۲-دل تنگ نمیشود ۳-از پروردگارش شکایت نمیکند ، چرا که وقتی کسل شود
، حق را ضایع و تباه خواهد کرد ، و هنگامی که دلتنگ شد ، سپاسگذاری نمیکند
و وقتی که از پروردگارش شکایت کند ، گناه خواهد کرد. بحارالانوار جلد ۷۱
صفحه ۸۶
…………………………….
امام علی (ع) فرمودند : انسان صبور و شکیبا پیروزی را از دست نمیدهد ، اگرچه زمان آن طولانی شود. میزان الحکمة جلد ۵ حدیث ۱۰۰۷۰
…………………………….
امام علی (ع) فرمودند : کسی که در اطاعت خدا و کناره گیری از گناهان صبر و شکیبایی داشته باشد ، او مجاهد بسیار صبوری است. غررالحکم جلد ۵ حدیث ۹۱۹۰
…………………………….
امام علی (ع) : تنها کسی به نعمت های آخرت میرسد ، که در مقابل گرفتاریهای دنیا صبر و شکیبایی داشته باشد. غررالحکم جلد ۶ حدیث ۱۰۷۵۲
…………………………….
امام صادق (ع) فرمودند : ما خاندان ، صبور و شکیباییم و
شیعیان ما از ما هم شکیباترند.گفتم : جانم به فدایت ، چگونه شیعیان شما از
شما شکیباترند ؟ فرمود : چون صبر ما بر چیزی است که میدانیم ، اما شیعیان
ما صبر و شکیبایی می ورزند بر چیزی که نمی دانند. بحارالانوار جلد ۷۱ حدیث
۸۰
…………………………….
امام علی (ع) : شیرینی پیروزی ، تلخی صبر را محو میکند. غررالحکم جلد ۳ حدیث ۴۸۸۲
…………………………….
امام علی (ع) : صبر بر طاعت خدا ، از صبر بر عذاب او آسانتر است. غررالحکم جلد ۲ حدیث ۱۷۳۱
…………………………….
از امام زین العابدین (ع) نقل شده که در وصیت به فرزندش امام باقر (ع) فرمود : در راه حق ، صبر و بردباری داشته باش اگرچه تلخ باشد. بحارالانوار جلد ۷۱ صفحه ۷۷
…………………………….
از رسولخدا (ص) سوال شد . آیا کسی بدون حساب وارد بهشت میشود ؟ پیامبر
(ص) فرمود : آری هر انسان مهربان و شکیبا بدون حساب وارد بهشت میشود.
بحارالانوار جلد ۸۲ صفحه ۱۳۹
…………………………….
ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود : انسان
آزاده همیشه آزاده است ، اگر حادثه ای برای او پیش آید ، صبر و شکیبایی
دارد ، و اگر مصیبتها بر او فرو ریزد ، او را نمی شکند اگرچه اسیر و مغلوب
شود و آسایش او به سختی تبدیل شود. بحارالانوار جلد ۷۱ صفحه ۶۹
…………………………….
پیغمبر اکرم (ص) به اصحاب خود فرمود : عملی را بگویم که
اگر انجام دهید شیطان به قدر فاصله مشرق و مغرب از شما دور میشود.عرض کردند
بفرمائید.فرمود : روزه صورت شیطان را سیاه میکند ، صدقه پشت او را میشکند
دوستی در راه خدا و کمک کردن به یکدیگر در کارهای نیک شیطان را بیچاره می
نماید توبه و استعفار رگ قلبش را پاره میکند هر چیزی زکات و پاک کردن دارد
زکات بدن روزه است. از حضرت صادق (ع) نقل شده که در تفسیر آیه شریفه (
واستعینوا بالصبر و الصلوة) فرمود : منظور از صبر روزه است هرگاه برای شخصی
پیش آمد سختی شود روزه بگیرد زیرا خداوند میفرماید : {{ بوسیله روزه و
نماز کمک بگیرید }} وافی جلد ۲ باب صوم صفحه ۶ ، پند تاریخ جلد ۵ صفحه ۲۴۲
…………………………….
حضرت محمد (ص) : صبر نسبت به ایمان مانند سر است نسبت به تن. اصول کافی جلد ۳ باب الصبر حدیث ۳
.
.
.
داستان کوتاه راجع به صبر
آمده که جوانی از محبین از شبلی راجع به صبر پرسید و گفت: کدام صبر شدیدتر است؟شبلی گفت: صبر برای خدا … جوان گفت: نه.
گفت: صبر همراه با کمک خدا … گفت: نه
گفت: صبر بر خدا …. گفت: نه
گفت: صبر در راه خدا … گفت: نه
گفت: صبر با خدا … گفت: نه.
شبلی گفت: پس وای بر تو! کدام صبر است؟
جوان گفت: صبر از فراق خدا.
پس شبلی آهی کشید و بیهوش شد و افتاد.
هدیه فارغ التخصیلی
مرد
جوانی، از دانشگاه فارغ التحصیل شد. ماه ها بود که ماشین اسپرت زیبایی،
پشت شیشه های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو
می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان، از پدرش خواسته بود که برای
هدیه فارغ التحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد. او می دانست که پدر توانایی
خرید آن را دارد. بلأخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق
مطالعه خصوصی اش فراخواند و به او گفت:
من
از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس
دیگری در دنیا دوست دارم. سپس یک جعبه به دست او داد. پسر، کنجکاو ولی نا
امید، جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا، که روی آن نام او طلاکوب شده
بود، یافت. با عصبانیت فریادی بر سر پدر کشید و گفت: با تمام مال و دارایی
که داری، یک انجیل به من می دهی؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک
کرد.
سال
ها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد. خانه زیبایی داشت و خانواده
ای فوق العاده. یک روز به این فکر افتاد که پدرش، حتماً خیلی پیر شده و
باید سری به او بزند. از روز فارغ التحصیلی دیگر او را ندیده بود. اما قبل
از اینکه اقدامی بکند، تلگرامی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و
حاکی از این بود که پدر، تمام اموال خود را به او بخشیده است. بنابراین
لازم بود فوراً خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید. هنگامی که
به خانه پدر رسید، در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد. اوراق و کاغذهای مهم
پدر را گشت و آنها را بررسی نمود و در آنجا، همان انجیل قدیمی را باز یافت.
در حالیکه اشک می ریخت انجیل را باز کرد و صفحات آن را ورق زد و کلید یک
ماشین را پشت جلد آن پیدا کرد. در کنار آن، یک برچسب با نام همان نمایشگاه
که ماشین مورد نظر او را داشت، وجود داشت. روی برچسب تاریخ روز فارغ
التحصیلی اش بود و روی آن نوشته شده بود: تمام مبلغ پرداخت شده است.