تاثیر اشتغال مادران بر عزت نفس فرزندان

تاثیر اشتغال مادران بر عزت نفس فرزندان دختر

·          : تاثیر اشتغال مادران بر عزت نفس فرزندان دختر      

                      مقدمه                                                                                              

  • امروزه  شاغل بودن زنان ، یکی از مسائلی است که در اجتماع مطرح است و
    زنان به علل گوناگون به کار روی می آورند و حتی مجبور گشته اند علاوه بر
    مسئولیت های خود در خانه و تربیت فرزندان ،مسئولیت های اجتماعی را نیز
    پذیرا گردند.آنچه که مسلم است زنان نیمی از جمعیت دنیا را تشکیل می دهند و
    کاملا طبیعی است که زنان نیز مانند مردان بخواهند نقش مهم و مؤثری در جامعه
    و فعالیت های اجتماعی ایفا کنند،البته در مورد اشتغال زنان ، تاثیر آنها
    بر خانواده و تربیت فرزندان نظرات مختلف و حتی متناقضی وجود دارد و حتی
    سوگریها و دیدگاههای منفی نیز شکل گرفته است که نیازمند بررسی و تحقیق
    بیشتر است.      

 البته قابل ذکر است که نقش خطیر و پر اهمیت مادران در تعلیم و
تربیت فرزندان خود و همین طور نقش مهم آن ها در ایجاد احساس ارزشمندی ،
درکودکان خود بر کسی پوشیده نیست . چیزی که مسلم می باشداین است که مادران
شاغل همانند مادران غیر شاغل نمی توانند بطور تمام و کمال به کودکان خود
رسیدگی کنند چون مادر چندین ساعت از روز را جدای از فرزند به سر می برد
ووقتی که بعد از سپری شدن این ساعات به فرزند میرسد خستگی ناشی از دنیای
ماشینی امروز و خستگی فکر و ذهنی به مادر اجازه نمی دهد که در آن ساعات
باقی مانده روز به کودک رسیدگی کافی و لازم را نماید چون از طرف دیگر
مسئولیت خانه و خانه داری نیز به دوش او می باشد.لذا با این اوصاف مهمترین
مسئله ای که در اشتغال زنان باید مورد توجه قرار گیرد وجود نقش های متعددی
است که زنان باید بعنوان همسر و مادر و گرداننده خانواده به عهده گیرند.  
از طرف دیگر مادران شاغل به دلیل بر خورداری از وضعیت اقتصادی مناسب ، بهتر
می توانند نیازهای مادی کودک را بر طرف کنند ، درنتیجه کودک نیز با نیاز
مادی اش ،نیاز های دیگری چون احساس تعلق ، احترام و عزت نفس را جستجو می
کند و با رفع آن ها عزت نفس بالا تری پیدا می کند.

لذا با توجه به مطالب فوق الذکر این تحقیق به دنبال بررسی
تاثیر اشتغال مادران بر عزت نفس فرزندان دختر به منظور یافتن این تاثیر و
اندازه گیری آن بر عزت نفس فرزندان دختر می باشد.در واقع مسائل اصلی این
تحقیق عبارتند از اینکه : آیا اشتغال مادران بر عزت نفس فرزندان دختر تاثیر
می گذارد؟ اگر جواب مثبت است ،شدت این تاثیر به چه میزان بوده و در کدام
جهت میباشد.

ضرورت تحقیق و هدف تحقیق

خانواده هسته نخستین جامعه  و از عوامل اصلی انتقال فرهنگ
،اندیشه ،اخلاق و سنت ها و عواطف از نسلی به نسل دیگر است.درمیان اعضای
خانواده بیشترین سهم تاثیرگذاری بر فرزند از آن مادران است.

 همه روزه و در همه جای دنیا به تعداد مادرانی که به کار در خارج از خانه روی می آورند اضافه می شودو

 دراین میان آنها تلاش می کنند تا بین شغل خود و شیوه نگهداری و پرورش کودکانشان تعادل ایجاد کنند،

 به نحوی که هیچیک از این دو مقوله با هم تداخلی نداشته باشند.

 همچنین قابل ذکر است که عزت نفس و اعتماد به نفس بنیادی ترین بخش شخصیت یک فرد میباشد که

 در تمام  جوانب زندگی فرد خود را به نحوی ظاهر می سازد و بعنوان یک ضرورت حیاتی و مطلق برای هر

 فردی می باشد و بهره مندی از عزت نفس جزئی از سلامت روان محسوب می شود .          

می توان چنین بیان نمود که فردی که احساس خوبی در مورد خودش
دارد بهتر می تواند با مشکلات کنار بیاید . روانشناسان معتقدند که فقدان
عزت نفس ریشه بسیاری از نا بهنجاری های روانی است. فقدان عزت نفس می تواند
به احساس حقارت یا خود بزرگ بینی منجر شود. هر دوی این علائم نشان دهنده ی
این وضعیت است که فرد به علت ایجاد اختلال در احساس ارزشمندی قادر به درک
واقعیات و واکنش های دیگران نسبت به خود نیست. از این رو لازم است عواملی
که در ایجاد و توسعه عزت نفس یا در تخریب و کاهش آن نقش دارند ، شناسایی
شوند و با استفاده از راهکارهای مناسب شرایطی فراهم آید تا افراد بتوانند
به درجه ی بالایی از عزت نفس دست یابند ، زیرا در این صورت است که جامعه ای
آباد و سالم خواهیم داشت . از آن جا که مادران در دوران کودکی نقش مهمی در
شکل گیری عزت نفس فرزندانشان دارند این تحقیق به بررسی تاثیر عامل اشتغال
مادران بر عزت نفس فرزندانشان می پردازد.

هدف اصلی این تحقیق بررسی میزان عزت نفس دخترانی است که
مادران آن ها شاغل هستند .این تحقیق در نظر دارد تاثیر اشتغال مادران بر
عزت نفس فرزندان آن ها را بررسی کند و با عزت نفس مادران غیر شاغل مقایسه
کندوبررسی تاثیر اشتغال و عدم اشتغال مادران بر عزت نفس فرزندان دختر .

تعریف متغیر ها

 ویژگیهایی که پژوهشگر مشاهده و اندازه گیری می کند.

          تعریف نظری متغیرها :

          ▪ عزت نفس :

           درجه تایید ، تصویب ، پذیرش و ارزشی که شخص نسبت به خود احساس می کند .

         ▪ شاغل بودن :

          کار و پیشه ای که شخص را مشغول می کند .

         تعریف عملیاتی متغیر ها :

       ▪ عزت نفس :

         نمره ای که فرد از اجرا ی آزمون عزت نفس کوپر اسمیت به دست آورد و درجه عزت نفس فرد را مشخص می     کند .

      ▪ اشتغال مادر :

        مشغول بودن مادر به کارهای اجتماعی و عدم حضور او در منزل به مدت ۸ ساعت یا بیشتر.

انواع متغیرها

متغیر مستقل: (اشتغال مادران) متغیری که از طریق آن
متغیر وابسته تعیین یا پیش بینی می شود یا به عبارت دیگر محقق یک عامل را
تغییر می دهد و سایر عاملها را ثابت نگه می دارد و اثر تغییرات این عامل بر
یک رفتار معین را اندازه بگیرد.

متغیر وابسته : متغیری که مشاهده و اندازه گیری می شود تا تآ ثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص شود.

در این تحقیق اعتماد به نفس فرزندان متغیر وابسته است که فرض
می شود تحت تآثیر متغیر مستقل (اشتغال مادران )قرار می گیرد و می توان آن
را اندازه گیری کرد .

متغیر کنترل: متغیر ها ویا عواملی که تآثیر آن ها بر متغیر وابسته توسط پژو هشگر خنثی و یا حذف می شود .

در این تحقیق جنس ،سن (محدوده ی سنی 17-15 ) می باشد.

متغیر مزاحم : متغیری که به صورت فرضی ،بر پدیده ی مشاهده تآثیرمی گذارد ولی قابل مشاهده ، اندازه گیری و دستکاری نیست.

متغیر های مزاحمی که می توان برای این پژوهش در نظر گرفت عبارتند از:

روشهای تدریس معلمان ،علایق و انگیزه های دانش آموزان ،نحوه ی
مدیریت در آموزشگاه های مختلف و محل بر گزاری آزمون ،امکانات آموزشگاه های
متفاوت و…

ابزار تحقیق

در این پژوهش پر سشنامه و مصاحبه به عنوان ابزار تحقیق به کار برده شده است.

روشهای تحقیق

روش تجربی :

▪ فرضیه:

– تآثیر اشتغال مادران بر عزت نفس فرزندان دختران

– متغیر مستقل = اشتغال مادران

– متغیر وابسته = عزت نفس فرزندان

گروهی از دختران را به طور تصادفی انتخاب می کنیم (حداقل۳۰
نفر) که مادرانشان غیر شاغل هستند و سپس از آن ها پیش آزمونی به عمل آورده
وعزت نفس آن ها را می سنجیم.

روش نیمه تجربی

▪ فرضیه:

 – تآثیر اشتغال مادران بر عزت نفس فرزندان دختران

   متغیر مستقل = اشتغال مادران

– متغیر وابسته = عزت نفس فرزندان

در این روش دو گروه از دختران را به طور واقعی که از هر نظر با هم همگن بوده را انتخاب می کنیم .

دو گروه از دختران را که از نظر سن ، وضعیت فرهنگی، اجتما عی
،محل سکونت و موقیت جغرافیایی (مانند افراد ساکن یک استان )… با یکدیگر
همگن ویکسان باشند . اما یک گروه دارای مادران شاغل وگروه دیگر مادران غیر
شاغل دارند را انتخاب می کنیم و از آن ها آزمونی به عمل می آوریم و با
استفاده از آزمون کوپر اسمیت اعتماد به نفس آن ها را در آزمون می سنجیم و
نتایج به دست آمده را با استفاده از آزمون T تجزیه وتحلیل می کنیم.

سپس از آنها آزمونی به عمل آورده وبا استفاده از آزمون کوپر
اسمیت اعتماد به نفس آن ها را در آزمون می سنجیم و نتایج به دست آمده را با
آزمون T تجزیه و تحلیل می کنیم.

جامعه آماری

جامعه آماری این تحقیق ، کلیه ی دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه ی دبیرستان های منطقه 2تهران را شامل می شود .

نمونه آماری

از بین دانش آموزان مقطع اول دبیرستان ۶۰ نفر به طور تصادفی انتخاب شده است .

که ۳۰ نفر آن ها مادران شاغل و ۳۰ نفر مادران غیر شاغل بودند .

روش نمونه گیری

نمونه گیری به روش خوشه ای  انجام شده است که از ۳ دبیرستان
به طور تصادفی و از بین دانش آموزان مقطع اول این ۳ دبیرستان ۳۰ نفر که
مادرانشان شاغل و۳۰ نفر که مادرانشان غیر شاغل هستند به طور تصادفی انتخاب
شده است.

ابزار اندازه گیری

برای اندازه گیری عزت نفس دانش آموزان نمونه گیری شده از
آزمون کوپر اسمیت استفاده شده است . این آزمون دارای ۵۸ ماده که ۸ ماده ی
آن یعنی شماره های ۶،۱۳،۲۰،۲۷،۳۴،۴۱، ۴۸ و ۵۵ دروغ سنج است .

در مجموع ۵۰ ماده ی آن به ۴ خرده مقیاس عزت نفس کلی ، عزت نفس اجتماعی،عزت نفس خانوادگی و عزت نفس تحصیلی تقسیم می شود.

بررسی تأثیر اشتغال مادران بر عملکرد رفتاری و آموزشی فرزندان‌

 

سازگاری و پیشرفت تحصیلی فرزند

 

یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد که دانش‌آموزانی که مادر شاغل
دارند، نسبت به دانش‌آموزانی که مادر غیر شاغل دارند، سازگاری اجتماعی
کمتری دارند. همچنین بین رضایت شغلی مادران و سازگاری اجتماعی فرزندان
همبستگی وجود دارد و متقابلاً بین تنش شغلی مادران و پیشرفت تحصیلی فرزندان
نیز رابطه‌ای منفی وجود دارد.

 

این بررسی از نوع پژوهش‌های غیر آزمایشی نوع ملی- مقایسه‌ای
(پس‌رویدادی) است که با هدف بررسی پیامدهای اشتغال، رضایت شغلی و تنش شغلی
مادران در رابطه با سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی فرزندان آنها در دوره
سنی 7 تا 11 سال انجام شده است.

 

جامعه آماری پژوهش شامل 6هزار و 196نفر از دانش‌آموزان دوره ابتدایی شهردامغان در سال تحصیلی1380 تا1381 است.

 

براساس گزارش‌های مرکز آمار ایران، 190هزار و 388 نفر از
جمعیت استان سمنان را زنان تشکیل می‌دهند که از این تعداد 8 درصد شاغل
هستند و بیش از 62 درصد در بخش خدمات مشغول به فعالیت هستند. پژوهشگر،
اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق پرسشنامه راتر، فهرست توصیفی شغل اسمیت،
کندال و هیولین و پرسشنامه تنش شغلی استاینتز تهیه کرده است.

 

 اکثر زنان شاغل، در وهله اول به جهت نیاز خانواده به پول و
در درجه دوم به منظور رسیدن به خود شکوفایی کار می‌کنند. در شرایط اقتصادی
کنونی با کاهش درآمدهای واقعی، خانواده‌ها دریافته‌اند که، کار کردن زن و
مرد هر دو به منظور تأمین نیازهای خانواده در حدی که پیش از این به وسیله
یک نان آور به دست می‌آمد، اساسی است و حتی بسیاری از خانواده‌ها به منظور
حفظ خود از غلتیدن در ورطه فقر، این امر را ضروری و حیاتی می‌دانند. اکثر
زنان مجرد، مطلقه و مادران بیوه برای اجتناب از فقر خود را ناگزیر از
کارکردن می‌بینند. در هر صورت بیشتر زنان حتی اگر خانواده به پول نیاز
نداشته باشد نیز، حاضر به رها کردن شغل خود نیستند.

 

مطالعات نشان می‌دهد که حتی در بین خانواده‌هایی که مشکلات
اقتصادی دارند، سرعت برگشت به کار زنان پس از زایمان، به وضعیت شغلی قبلی و
بازخوردهای مثبت آنان نسبت به اشتغال خویش، بستگی دارد، بنابراین نیاز
اقتصادی ممکن است اکثر زنان را تشویق به مشارکت در بازار کار کند، اما
عوامل دیگری آنان را وا‌ می‌دارد تا بعد از بچه‌دار‌شدن مجدداً به کار خود
بازگردند.

 

نظر مردان نسبت به اشتغال همسران‌شان‌

 

مادران نیز همانند دیگر افراد از نظر اهداف شغلی، انتظارات،
نقش‌های جنسیتی و میزان حمایت همسران‌شان از اشتغال آنها، با یکدیگر تفاوت
دارند.

 

بازنگری‌های متعددی که در تحقیقات مربوط به اشتغال مادران
انجام شده نشان می‌دهد عوامل میانجی اشتغال مادران، بر روابط خانوادگی اثر
قطعی دارد. حمایت همسر از اشتغال زن، کلید موفقیت خانواده‌هایی است که زن و
مرد هر دو شاغل هستند. البته اشتغال مادر به خودی خود ممکن است عامل
خشنودی در روابط زناشویی نباشد، بلکه این قانون اشتراک شوهران در کارکردن
با زنان است که می‌تواند ایجاد کننده چنین اثراتی باشد.

 

مادرانی که به خوبی از حمایت همسران خود برخوردارند، احساس
مثبتی درباره همسر و زندگی خود دارند. از نظر مادران، کیفیت نقش‌ها بیش از
تعداد نقش و یا میزان تنش‌زا بودن ظاهری آنها اهمیت دارد. حق‌شناسی و رضایت
خاطر شوهران از شاغل بودن همسران، به میزان مشارکت آنها در امور خانواده و
ادراک آنها از حیات شغلی و خانوادگی بستگی دارد.

 

رابطه اشتغال مادران و تحول کودک‌

در تجربه مادری و مراقبت از کودک متغیرهای متعدد و پیوستاری
از تجربیات وجود دارد. در یک سوی این پیوستار، غایت مطلوب، مادری است که به
مراقبت از فرزند می‌پردازد و در سوی دیگر، محرومیت کامل از داشتن مادر،
اما واقعیت اغلب بین این دو انتهاست.

نگرانی از وضع احتمالی نامساعد فرزندان مادرانی که شاغل
هستند، به بازنگری وسیع پژوهشی در سال 1982 به وسیله آکادمی علوم آمریکا
منجر شد. نتایج این بررسی نشان داد اشتغال مادران نمی‌تواند اثرات یکسانی
به عنوان مجموعه‌ای واحد بر کودکان داشته باشد زیرا مادران به دلایل
گوناگونی کار می‌کنند. همچنین برخی از مادران هنگامی که کودکان آنها در
سطوح مختلف تحول هستند، آغاز به کار کرده یا اینکه کار را ترک می‌کنند. از
سوی دیگر، اشتغال آنها در زمینه‌های خانوادگی و اجتماعی متفاوتی صورت
می‌گیرد که در برخی موارد این نقش‌های چند‌گانه مورد حمایت است و در موارد
دیگر، از اشتغال مادران حمایت نمی‌شود.

لوییس‌هافمن به بازنگری پژوهش‌های پنجاه ساله مربوط به اشتغال
مادران پرداخت، اکثر این پژوهش‌ها بر مبنای این فرضیه قرار داشت که اشتغال
مادران بر رشد کودک اثرات منفی دارد. ارزیابی‌ هافمن نشان داد که دختران
مادران شاغل، در مقایسه با دختران مادران غیر شاغل، اعتماد به نفس بیشتر،
نمرات درسی بهتر و آینده شغلی روشن‌تری دارند.

 

این محقق همچنین اشاره کرد که اشتغال مادر می‌تواند از رهگذر
افزایش درآمد خانواده موجب عزت نفس بالاتر مادر، تمایز اندک بین نقش‌های زن
و مرد و ایجاد یک الگوی مثبت به سود پسران و دختران‌شان در زندگی آینده
آنها باشد. نتایج تحقیقات نشان می‌دهد در بین خانواده‌هایی که کودک
پیش‌دبستانی دارند،‌ از نظر وقتی که پدران صرف مراقبت  از کودک یا کارهای
مربوط به منزل می‌کنند، میان خانواده‌هایی که در آن زن و شوهر هر دو شاغل
هستند، با خانواده‌هایی که فقط مرد شاغل است، اختلاف معنا‌داری وجود ندارد.
در واقع مادران شاغل نیز ساعات کار مربوط به وظایف خانه‌داری‌شان را کاهش
می‌دهند، ولی از مراقبت از کودک نمی‌کاهند،‌ از این رو هنگامی که پدر و
مادر کودک پیش‌دبستانی شاغل‌اند، هر دو تقریباً به اندازه‌ خانواده‌هایی که
در آنها تنها پدر شاغل است وقت صرف تعامل مستقیم با فرزندشان می‌کنند.

 

روان‌شناسان بیشتر علاقه‌مندند که مطالعات و پژوهش‌های خود را
بر چگونگی روابط مادر و فرزندی و تأثیری که شغل مادر بر زندگی خانوادگی
می‌گذارد، متمرکز کنند.

 

هافمن با مروری بر تاریخچه این زمینه پژوهشی دریافت که مادران
شاغل در مقایسه با مادران خانه‌دار، وقت کمتری را به مراقبت از کودکان خود
و بچه‌داری اختصاص می‌دهند. مدت زمانی که مادران شاغل فارغ‌التحصیل  از
دانشگاه به مراقبت از فرزندان‌شان اختصاص می‌دهند، حدود یک سوم مدت زمانی
است که یک مادر خانه‌دار صرف این کار می‌کند، همچنین مادران شاغل وقت کمتری
را به تماشای تلویزیون می‌گذرانند یا می‌خوابند.

 

از یافته‌های پژوهشی خود و بررسی سوابق پژوهشی در زمینه تأثیر
اشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی فرزندان و پیشرفت تحصیلی آنان، این‌گونه
نتیجه‌گیری می‌کند که اشتغال مادران زمانی که با سایر متغیرهای اجتماعی –
اقتصادی نظیر جنس، سن، طبقه، نوع شغل مادر (خدماتی، فرهنگی و کارمندی) و
میزان رضایت یا تنش شغلی همراه می‌شود، پیامد‌های متفاوتی ایجاد می‌کند.

براساس این پژوهش، اشتغال مادران برسازگاری اجتماعی و پیشرفت
تحصیلی فرزندان، اثرات یکسانی بر دو جنس داشته است. یافته‌های پژوهش حاضر،
در مورد اثر اشتغال مادر بر فرزندان در سنین خردسالی و قبل از دبستان، نشان
می‌دهد اشتغال مادر برای کودکانی که در سال‌های بالاتر تحصیلی (پایه‌های
چهارم و پنجم) هستند، باعث سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بیشتر شده است.

همچنین یافته‌ها تأکید دارند که در طبقات بالای اقتصادی –
اجتماعی، زنان شاغل از اعتماد به نفس، استقلال فکری و خود بسندگی بیشتری
برخوردار هستند که این عوامل می‌تواند در تعیین سازگاری فرزندان آنها بسیار
مؤثر باشد.

تأثیر نوع شغل مادر بر سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی
فرزندان به خوبی نشان می‌دهد، دانش‌آموزانی که مادران آنها درمشاغل
رده‌پایین (خدماتی) مشغول فعالیت بودند، کمترین سازگاری اجتماعی و پیشرفت
تحصیلی و فرزندان مادرانی که در مشاغل رده‌بالا (فرهنگی – مدیریتی) فعالیت
می‌کردند،  بهترین عملکرد تحصیلی و رفتاری را در خانه و مدرسه از خود نشان
داده‌اند. افزون بر این، بیشترین رضایت شغلی در زنانی که در مشاغل رده‌بالا
فعالیت می‌کردند، وجود داشت. بین رضایت مادران از شغل خویش و عملکرد
آموزشی و رفتاری فرزندان آنها همبستگی مثبت و معنا‌داری وجود دارد، بدین
صورت که اشتغال مادران اگر همراه با رضایت‌خاطر آنها از انجام شغل باشد،
می‌تواند اثرات مثبت و مطلوبی را بر فرزندان به جای گذارد.

 

 

 

دختران مادران شاغل اعتماد به نفس بالایی دارند

دختران مادران شاغل، در مقایسه با دختران مادران غیرشاغل، اعتماد به نفس بیش‌تر، نمرات درسی بهتر و آیندهء شغلی روشن‌تری دارند.

دختران مادران شاغل، در مقایسه با دختران مادران غیرشاغل، اعتماد به نفس بیش‌تر، نمرات درسی بهتر و آیندهء شغلی روشن‌تری دارند.

این یافته‌های تحقیق علی اصغر احمدی، روانشناس و استاد
دانشگاه است. او که تحقیق خود را «بررسی تاثیر اشتغال مادران بر عملکرد
رفتاری و آموزشی فرزندان» نامگذاری کرده به نتایج جالب‌توجهی دست یافته
است، این که دانش‌آموزانی که مادر شاغل دارند، نسبت به دانش‌آموزانی که
مادر غیرشاغل دارند، سازگاری اجتماعی بیش‌تری دارند.

همچنین بین رضایت شغلی مادران و سازگاری اجتماعی فرزندان
همبستگی وجود دارد و متقابلاً بین تنش شغلی مادران و پیشرفت تحصیلی
فرزندان‌شان نیز رابطه‌ای منفی وجود دارد.
این استاد دانشگاه تحقیق خود
را روی شش هزار و 196 دانش‌آموز دورهء ابتدایی شهر دامغان انجام داده است
که در زمان انجام تحقیق تعداد زنان این استان (سمنان) 190 هزار و 388 نفر
بوده که از این تعداد هشت درصد از آن‌ها شاغل هستند که بیش از 62 درصد
آن‌ها در بخش خدمات مشغول به کار بوده‌اند.
محقق در بخشی از تحقیق خود
به سبب‌شناسی اشتغال مادران پرداخته است: «اکثر زنان شاغل، در وهلهء اول به
جهت نیاز خانواده به پول و در درجهء دوم به منظور رسیدن به خودشکوفایی کار
می‌کنند. در شرایط اقتصادی کنونی با کاهش درآمدهای واقعی خانواده‌ها
دریافته‌اند که کار کردن زن و مرد هر دو به منظور تامین نیازهای خانواده در
حدی که پیش از این به وسیلهء یک نان‌آور، به دست می‌آمد اساسی است و حتی
بسیاری از خانواده‌ها به منظور حفظ خود از غلتیدن در ورطهء فقر، این امر را
ضروری و حیاتی می‌دانند.»

همچنین محقق یادآور شده که اکثر زنان مجرد، مطلقه و مادران
بیوه برای اجتناب از فقر خود را ناگزیر از کارکردن می‌بینند. در هر صورت
بیش‌تر زنان حتی اگر خانواده به پول نیاز نداشته باشد نیز حاضر به رها کردن
شغل خود نیستند.

در بخش دیگری از این پژوهش به یافته‌های تحقیقی لوئیس هافمن
استناد شده است. این که اشتغال مادر می‌تواند از رهگذر افزایش درآمد
خانواده موجب عزت‌نفس بالاتر مادر، تمایز اندک بین نقش‌های زن و مرد و
ایجاد یک الگوی مثبت به سود پسران و دختران‌شان در زندگی باشد.

نتایج تحقیق هافمن نشان می‌دهد که مادران شاغل در مقایسه با
مادران خانه‌دار، وقت کم‌تری را به مراقبت از کودکان و بچه‌داری اختصاص
می‌دهند. مدت زمانی که مادران شاغل فارغ‌التحصیل از دانشگاه به مراقبت از
فرزندانشان اختصاص می‌دهند، حدود یک‌سوم مدت زمانی است که یک مادر خانه‌دار
صرف این کار می‌کند، همچنین مادران شاغل وقت کم‌تری را به تماشای تلویزیون
می‌گذرانند یا می‌خوابند.
محقق از یافته‌های پژوهشی خود و بررسی سوابق
پژوهشی در زمینهء تاثیر اشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی فرزندان و پیشرفت
تحصیلی آنان نتیجه می‌گیرد که اشتغال مادران زمانی که با سایر متغیرهای
اجتماعی – اقتصادی نظیر جنس، سن، طبقه، نوع شغل مادر (خدماتی، فرهنگی و
کارمندی) و میزان رضایت یا تنش شغلی همراه می‌شود، پیامدهای متفاوتی ایجاد
می‌کند.براساس یافته‌های پژوهشی، اشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی و
پیشرفت تحصیلی فرزندان اثرات یکسانی بر دو جنس داشته است.
همچنین اثر
اشتغال مادر بر فرزندان در سنین خردسالی و قبل از دبستان نشان می‌دهد
اشتغال مادر برای کودکانی که در سال‌های بالاتر تحصیلی (پایه‌های چهارم و
پنجم) هستند، باعث سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بیش‌تر شده است.

یافته‌های این تحقیق بر این نکته نیز تاکید دارند که در طبقات
بالای اقتصادی – اجتماعی، زنان شاغل از اعتماد به نفس، استقلال فکری و
خودبسندگی بیش‌تری برخوردارند که این عوامل می‌تواند در تعیین سازگاری
فرزندان آن‌ها بسیار مؤثر باشد. تاثیر نوع شغل مادر بر سازگاری اجتماعی و
پیشرفت تحصیلی فرزندان به خوبی نشان می‌دهد که دانش‌آموزانی که مادران
آن‌ها در مشاغل رده پایین (خدماتی) فعالیت می‌کنند، کم‌ترین سازگاری
اجتماعی و پیشرفت تحصیلی و فرزندان مادرانی که در مشاغل رده‌بالا (فرهنگی –
مدیریتی)  فعالیت می‌کنند، بهترین عملکرد تحصیلی و رفتاری را در خانه و
مدرسه از خود نشان می‌دهند.

همچنین زنانی که در مشاغل رده بالا فعالیت می‌کنند بیش‌ترین
رضایت شغلی را دارند که این بر عملکرد آموزشی و رفتاری فرزندان‌شان تاثیر
مثبتی گذاشته است.

در مقابل تنش شغلی مادران اثر نامطلوبی بر فرزندان دارد و
هرچه مادر در محیط ‌کارش تنش کم‌تری داشته باشد، بهتر می‌تواند وظایفش را
در خانه انجام دهد.

اثر اشتغال مادر بر رشد روانشناختی کودک 

همه روزه ودرهمه جای دنیا به تعداد مادرانی که به کاردرخارج
ازخانه روی می‌آورند، اضافه می‌شود.این امر آنان را با احساسات متناقض مثبت
و منفی مواجه می‌سازد، ولی فراتر از همه اینها ، دغدغه اصلی چنین مادرانی
آن است که فرزندان کوچک خود را در این مدت به چه کسی بسپارند تا خیالشان
راحت باشد. اکثر این مادران  هنگام کار، کودکان پیش‌دبستانی خود را به مهد
کودک می‌فرستند و عده‌ای نیز آنها را به یکی از خویشاوندان خود یا پرستاری
خانگی می‌سپارند. مسائل مربوط به فرزندان بزرگترکه احتمالاً ساعاتی از روز
را باید تنها در خانه بگذرانند، نیزجای خود را دارد. واقعیت آن است که
فرزندان، صرف‌نظرازدختریا پسر بودن، حداقل تا دوره نوجوانی، به شدت نیازمند
نگاه محبت‌آمیز و درعین حال حساس، تیزبین، و پیگیر والدین، مخصوصاً مادر
هستند.

در تمام نظریه‌های رشد، ازمادربعنوان تأثیر‌گذارترین فرد
برکودک نام برده شده‌است. به خصوص از دو یا سه ماهگی که کودک فراتراز
نیازهای زیستی خود، چهره مادر را می‌شناسد و نوعی رابطه عاطفی و منحصربه
فرد با او برقرار می‌کند. رابطه‌ای که کودک به شدت به آن نیاز دارد. از این
زمان به بعد کودک به شدت نیازمند تعلق خاطر به فرد یا افرادی است که او را
بی‌قید و شرط غرق در عاطفه و محبت می‌کنند و هر زمان که به آنها نیاز پیدا
کند، حاضر باشند تا به نوعی وابستگی ایمن که رشد او را در تمام زندگی
تضمین می‌کند ،دست یابد.

اما اهمیت مادردررشد و تحول کودک، به دوران کودکی منحصر
نمی‌شود . تحقیقات متعدد نشان داده‌اند که اعتماد به نفس ، آرامش خاطر،
نشاط، سطح سواد عمومی یا تحصیلات و گستردگی و تنوع فعالیت‌های مادر،
بیشترین همبستگی را با سلامت روانی ، هوش و تشاط کودک دارند و از این نظر
نقش مادر به مراتب مهمتراز نقش پدراست.

این که درصورت اشتغال مادران، کودکان مجبور هستند ساعاتی از
روز را در غیاب مادر بگذرانند وتبعات دیگر این اشتغال چه تأثیری بر رشد
وتحول فرزندان خواهد گذاشت، همان مسئله‌ای است که بسیاری از مادران شاغل به
شدت نگران آن هستند و گاه متأسفانه در قبال تربیت فرزندان خود به شدت
احساس گناه می‌کنند. درحالی‌که اشتغال مادر نه‌تنها بد نیست بلکه در شرایطی
مزایای فراوانی نیز برای خود مادر و فرزندان او دارد و تنها بی‌توجهی به
پاره‌ای مسائل در این  زینه، سبب بروز اثرات منفی برکودک می‌شود. بنابراین
صرف داشتن شغل، نباید مادران را نگران سازد. تعداد ساعات کار مناسب، حفظ
ارتباط با کودک درطول روز و پاره‌ای از عوامل  که پس از این درباره آنها
سخن خواهیم گفت، نقش مهمی در سلامت ارتباط کودک-  مادرخواهند داشت. چه مادر
شاغل باشد چه نباشد آنچه بیش از کمیت حضوراو در کنارکودک اهمیت دارد کیفیت
حضور اوست. چه‌بسا مادری که تمام ساعات روز را درخانه حضور داشته‌باشد،
ولی به تربیت فرزندان و مراقبت از آنان توجه و پیگیری لازم را نداشته باشد.

تأثیراشتغال مادربر رشد کودک به کیفیت مراقبت‌های جانشین او
تداوم رابطه والد- کودک بستگی دارد. به عبارت دیگر، والدین قبل از سپردن
فرزند خود به فرد یا محل خاصی، باید ازکیفیت برخورد و رفتارافرادی که
مراقبت ا زکودک را می‌پذیرند، آگاهی داشته باشد و از جوانب گوناگون امنیتی و
بهداشتی و درمجموع  سلامت آنان اطلاع پیدا کنند. حفظ ارتباط مادر با کودک
دراین ساعات  نیز اهمیت زیادی دارد. این ارتباط می‌تواند در حد یک یا دو
مکالمه  چند دقیقه‌ای باشد، ولی به هرحال بسیار اهمیت دارد.

از هر فرصتی برای گفت وگو با کودک خود بهره گیرید. درعین حالی
که در فضایی محبت‌آمیز وگرم، آنچه را که کودک نیازمند یادگیری آن است، به
او می‌آموزید، اجازه دهید با امنیت خاطر، در برابرگوش شنوا و نگاه مهربان
وصبورشما، هرآنچه رادردلش می‌گذرد، با شما در میان بگذارد. کودکان کم سن‌تر
نگران امور شخصی خود هستند، پس به آنها یاد بدهید که در نبود شما، در هر
مورد چه بکنند یا به چه کسی مراجعه نمایند. این روش در مورد برخورد با
فرزندان بزرگتر نیز به اقتضای نیازهای آنها همچنان اساسی و پابرجاست.

علاوه برآنچه گفته شد عوامل زیاد دیگری از قبیل : رضایت شغلی
مادر، حمایتی که همسرش از او میکند، جنسیت کودک و مرتبه اجتماعی اقتصادی
خانواده، نقش مهمی در رشد کودک دارند. فرزندان مادرانی که از شغل خود راضی
هستند و نسبت به تربیت فرزندان خود متعهد وحساس هستند، در مقایسه با
فرزندان مادران غیر‌شاغل، سازگاری بیشتری از خود نشان می‌دهند و ازعزت نفس
بیشتر، روابط مثبت بیشتر با خانواده و همسالان، عقاید جنسیتی کلیشه‌ای کمتر
و نمرات بهتری در مدرسه برخوردارند. این پیامدها مخصوصاً دردختر‌ها
بیشتردیده می‌شود زیرا از مشاهده شایستگی‌های زن(مادر خود) و الگوی موفقی
در این زمینه بهره‌مند می‌شوند. دختران مادران شاغل آرزوی تحصیلی عالیتر
دارند و احتمال بیشتری دارد که رشته‌های تحصیلی غیرسنتی، نظیر حقوق، طب و
فیزیک را انتخاب کنند. براساس برخی پژوهش‌ها ، پسران مادران شاغل نیزدر
مقایسه با پسران مادران غیر شاغل از خود‌بسندگی و سازگاری اجتماعی بیشتری
برخوردارند اما پیشرفت تحصیلی آنها در مواردی پایین‌تراست.

 نکته دیگر اینکه اگر نگاه همسران زنان شاغل به شاغل بودن
آنها مثبت باشد ودراین مورد رفتار حمایت‌گرانه‌ای از خود بروزدهند و نیز
مسئولیت بیشتری در قبال فرزندان خود بپذیرند، فرزندان آنان این فرصت را
می‌یابند که ضمن برخورداری از وجود و حضور مادری فعال، زمان بیشتری را با
پدرخود سپری کنند.

تحقیقات نشان می‌دهند که جدا شدن کودک درساعاتی از روز از
مادر، به کاهش وابستگی او به مادر منجر نمی‌شود. ولی همانطور که کیفیت حضور
مادر مهم است ، کیفیت و سلامت  مراقبت های جانشین او نیز از اهمینت زیادی
برخورداراست. مراقبت‌کنندگان ازکودک باید آگاه، سالم و نسبت به تربیت کودک
حساس باشند. در مورد مهدکودک‌ها، در مجموع می‌توان گفت کودکانی که به مهد
کودک می‌روند درپاره‌ای مهارت‌های اجتماعی مثل شرکت در کارهای گروهی،
ازسایرکودکان پیشرس‌تر هستند، اما در میزان استفاده از مهدکودک  طبقه
اجتماعی مادراهمیت زیادی پیدا می‌کند. به این معنی که مهدکودک برای کودکان
مادران شاغل فقیروکم‌سواد امکانات فکری متنوع‌تری ایجاد می‌کند و معمولاً
به حال فرزندان چنین مادرانی بسیار مفید واقع می‌شود، ولی این امردرمورد
مادرانی که خودشان می‌توانند امکانات متنوعی برای فرزندانشان فراهم سازند،
چندان صادق نیست.

براساس آنچه تاکنون گفتیم، اگرچه زنان شاغل، به خصوص در
شغل‌های خاصی مانند معلمی و پرستاری، به دلیل نقشهای متفاوتی که باید یر
عهده گیرند، میزان تنیدگی بیشتری را متحمل می‌شوند و رشد و تحول
روان‌شناختی کودکانشان مستقیماً با سلامت آنان ارتباط دارد، ولی نمی‌توان
گفت که شغل مادر لزوماً بر سلامت روانشناختی کودک اثر منفی می‌گذارد. اما
در صورتی‌که اشتغال فشارهای زیادی بر برنامه‌ریزی مادر وارد کند، کودک او
در معرض خطر تربیت ناکارآمد قرار می‌گیرد. ساعات زیاد کارکردن و وقت کمی را
با کودک گذراندن با رشد ناسازگاری درآنان ارتباط دارد. درحالیکه اشتغال
نیمه وقت مادربه دلیل نقش مثبت آن بر بهداشت روانی زنان به حال کودکان در
هرسنی مفید واقع می‌شود.

عامل مهم دیگردراین زمینه، نوع شغل مادر ونگاه اجتماعی به آن
است که بر نگاه زنان شاغل به خودشان نیز اثر دارد. خوشبختانه درجامعه ما
نگاه بسیار مثبتی به شغل معلمی زنان وجود دارد و همین امر سبب شده‌است که
کودکان مادران فرهنگی درمقایسه با مشاغل استرس‌زای دیگر، کمتر با مسائل
خاصی نظیر رفتارهای نابهنجار و وابستگی روبرو باشند. بنابراین با توجه به
تمایل روز‌افزون زنان به داشتن شغل، توجه به نکات زیر برای رعایت بهداشت
روانی و جسمی مادران و خانواده آنها ضروری به نظر می‌رسد:

  • تا آنجاکه امکان دارد، تعداد ساعات کارخود را محدود کنید وکاری را که متناسب با علاقه و توانمندی‌هایتان است انجام دهید.
  • ساعاتی را برای استراحت در میانه روز در نظر بگیرید، دراین فاصله کاملاً آرامش خود را حفظ کنید و سعی کنید به مشکلات خود فکر نکنید.
  • هرچند مدت یکبار، در بازگشت به خانه، هدیه‌ای برای فرزندانتان تهیه کنید.
  • به اوقات فراغت وساعات بیکاری فرزندانتان کاملاً توجه کنید. آنان نباید تنها باشند، مگرآنکه دقیقاً بدانید مشغول چه کاری هستند.
  • ترتیبی دهید که هر وقت فرزندانتان کار مهمی با شما دارند یا حتی فقط می‌خواهند با شما صحبت کنند، بتوانند این کار را انجام دهند.   

 



تربیت کودکان

تربیت خلاق کودکان ، در جریان آموزش به خلاق بار آمدن این ذخایر انسانی
خواهد انجامید و این شخصیت های خلاق به سبب برخورداری از ویژگی های شخصیتی
مطلوبی مانند اعتماد به نفس ،استقلال اندیشه ،نو آوری و .. که در وجود شان
پرورش یافته ،در حل بسیاری از معضلات روانی اجتماعی جامعه شان مؤثر
خواهند بود وبه این ترتیب نه تنها خواهند توانست مانع پس رفت جامعه شان در
شرایط متحول جهان کنونی شوند ،بلکه راه تعالی آن را در دست یابی به سوی
توسعه ای انسانی هموار خواهند نمود

خلاقیت چیست ؟

(گاردنر۱۹۹۹
،Gardner )،بهترین تعریف خلاقیت را مطرح نموده به نظر او افراد خلاق
کسانی هستند که در هر محدوده ای تفاوت ایجاد می کنند (مانند علم، موسیقی یا
هنر) البته این نوع خلاقیت در عده محدودی وجود دارد.

کانالهای توسعه خلاقیت دردوره پیش دبستانی

بررسی های موجود در ادبیات جهان بیانگر آن است که آموزش خلاقیت در جریان تدریس از طریق محورهای زیر تحقق می یابد :

آموزش فعال ،

ترکیب درس ها با بازی وخنده ،

آموزش فعال گامی در جهت توسعه خلاقیت

پیاژه
در نظریه تحولیش ،از بنا شدن تدریجی ذهن آدمی سخن گفته است ،به این معنا
که کودک در ذهن خود ساخت یابی های مدامی را تجربه می کند ،تحول این ساخت
یابی ها نیز منوط به برخورد فعال وی با تجربیات روزمره زندگیش است . بنابر
این از آن جا که تفکر کودک دبستانی تفکری عینی است ، ضرورت دارد تا با در
دسترس قرار دادن اشیای مختلف در اختیار او وهمین طور برخورد دادن وی با
روابط اجتماعی عینی که در اطرافش شاهد آن است ،او را به سمت آموزش فعال سوق
داد تا در جریان کشف و اختراع مسایل مختلف علمی و اجتماعی ،آمادگی دست
یابی به تفکر صوری و انتزاعی را بدست آورد.

در رابطه با آموختن عمیق
درس با هنر نقطه نظراتی وجود دارد .تورنس در جریان مطالعات خود توانمندی
فوق العاده بیان تصویری در کودکان کودکستانی تا کلاس های اول و دوم دبستان
را مورد تاکید قرار می دهد .به شکل مشابهی دبونو نیز برای آموزش حل مساله
در کودکان ،از نقاشی به عنوان اساسی ترین روش آموزش حل مساله به کودکان
بهره گرفته است .

پذیرش بازی و خنده در جریان درس، پیوند هنر وخلاقیت

مطالعات
جدیددی که در ارتباط با نقش بازی در جریان آموزش انجام گرفته است حاکی از
آن است که بازی در افزایش خلاقیت ها (فیزل ۱۹۹۳ رینولدز و جونز تعمیق
یادگیری نقش مؤثری دارد. علاوه بر این بازیها ،خاصه بازی های گروهی به
تعمیق همکاری کودکان با یکدیگر می انجامد و به سبب موفقیت هایی که در
جریان بازی نصیب کودکان می گردد ،بازی به احساس اعتماد به نفس و تصور مثبت
آن ها از خودشان می افزاید. بنابراین بازی برنامه ای متعادل و فرایند محور
را فراهم می آورد که همه اهداف رشدی را تحقق می بخشد . بازی رشد فرایندهای
یادگیری همچون مشاهده ،تجربه آموزی ،حل مساله و خلاقیت را در کودکان تقویت
می کند ،و در عین حال به ارتقای مهارتهای جسمی و گفتاری و اجتماعی آنان کمک
می کند .

از سن ۶ ۲ سالگی برای پیشرفت خلاقیت ،وقدرت تفکر و تعقل
کودکان می بایست اسباب بازی هایی را در اختیارآنان قرار داد. ولی هر وسیله
بازی برای بالا بردن خلاقیت کودکان مناسب نیست.وسایل بازیی در پیشرفت
خلاقیت کودکان مؤثر می باشد که:

به کودک کمک کند تا تجربه کند ،کشف کند و طبیعت و دنیای اطراف خود را بشناسد .

مانند :آب ،زمین ،گل رس و نقاشی،

محرک قوه خلاقه کودک باشد ،

به کودک کمک کند تا مهارتهایی را که ممکن است در بزرگسالی برای او سودمند باشد بیاموزد

مانند: استفاده از قیچی و چسب

وسیله ای باشد تا غیر مستقیم در جهت تکامل توانایی های فیزیکی و روانی کودک او را یاری کند .

نقاشی

نقاشی
کودکان انعکاس نیازها ،نحوه تفکر ،احساسها و تجربه های کسب شده آنها است
.در حقیقت کودکان حرفهایی را که نمی توانند با واژه ها بگویند با تصویر می
زنند

برای این که بتوان از نقاشی کودکان در شناخت آنها بیشترین بهره
را برده و در جهت رشد و شکوفایی قوه خلاقه آنها قدم برداشت ،از راهکارهای
زیر می توان استفاده نمود

نقاشی آزاد

کشیدن نقاشی برای داستان نیمه تمام

گفتن یا نوشتن داستان برای نقاشی

اهداف آموزشی سایر کشورها :

آموزش
هسته مرکزی تلاش ملتهایی است که در صدد بدست آوردن رشد و ترقی اقتصادی
اجتماعی هستند.در جهت شناخت اهمیت اساسی و بنیادی آموزش دولت نیوزیلند
اهدافی را برای سیستم آموزشی خود قرار داده است .در این نظام آموزشی آموزش
عمومی بر طبق برنامه مناسب ،زمینه های اساسی یادگیری را فراهم می نماید.

همچنین
برنامه درسی تصویب شده دولت سنگاپور برای آموزش پیش دبستانی ( سن۳ ۶ سال )
شامل مواردی از قبیل:هنر،بازی و تفریح،داستان های آهنگین ،موسیقی و تحرک
و… است .

در مورد هنر و خلاقیت در مواد ( درسی ) آموزش پیش دبستانی
سن ۰ ۶ سال کشور اسپانیا ، برنامه درسی شامل زمینه هایی از تجربیات و
تاکید بر یاد گیری فعال با برنامه درسی کامل و فرا گیر است.

سه زمینه مهم تجربه تدریس در سطح پیش دبستانی این کشورعبارتند از :

۱) هویت شخصی و استقلال که شامل :بدن ،تصور شخصی ، بازی ، حرکت، فعالیت و مراقبت شخصی می شود .

۲) محیط اجتماعی و فیزیکی که شامل: تماس های نخستین اجتماعی ، توسعه اجتماعی ،مواد طبیعی و ساخته شده و حیوانات و گیاهان می شود .

۳)
ارتباطات و طرز بیان که شامل: زبان متداول ، تسلط به زبان نوشتار، طرز
بیان هنرمندانه ، بیان موسیقیائی ، ساختار زبان، اندازه گیری ها ، روابط و
نمایش فضایی می شود.

از نظر صاحبنظران نظام آموزشی انگلستان ،برنامه
آموزشی باید دانش آموزان را قادر به فکر کردن خلاق و منتقدانه کند تا
مشکلات حل شود و تغییراتی را برای بهتر شدن ایجاد کند. باید فرصتی به دانش
آموزان بدهد تا خلاق تر، نوآورتر شوند و قابلیت رهبری و مدیریت آنها را
برای زندگی آینده شان به عنوان افراد کارامد یک کشور آماده سازد.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top