اول بازسازی عاطفی و روانی بعد ازدواج مجدد
یک روانشناس گفت: تا زمانی که فرد پس از طلاق به بازسازی عاطفی و شناختی
نرسد، اقدام به ازدواج مجدد اشتباه است و ممکن است منجر به شکست شود.
دکتر شهناز نوحی در گفتوگو با خبرنگار سرویس «جوانان» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،
افزود: طلاق همراه با تنش، درگیری و پیچیدگی خاص رابطه است و بعد از طلاق
رسمی نمیتوانیم مدت زمان مشخصی را برای ازدواج مجدد زن و مرد توصیه کنیم.
وی در ادامه گفت: بازسازی روانی و کنار آمدن با مساله طلاق بسیار مهم است.
این مرحله به پختگی فرد، درجه هوش او و موقعیت و امکاناتی که فرد برای تنها
بودن دارد، بستگی دارد. زنان شاغل و زنانی که مهریه خوبی دریافت کردهاند
فرصت بیشتری برای بازسازی روانی خود دارند ولی زنی که از نظر مالی تحت فشار
است و خانواده از او حمایت نمیکند و سنتیتر هستند، برای ازدواج مجدد سخت
در فشار هستند.
این روانشناس در ادامه گفت: احساس تنهایی برای مردان آزار دهندهتر است
چراکه حمایتهای عاطفی لازم را ندارند علاوه بر آن با دشواریهایی برای
انجام امور منزل روبهرو هستند.
وی با اشاره به بهترین زمان برای ازدواج مجدد اظهارکرد: از نظر شرعی بهترین
زمان برای زنان 3 ماه و 10 روز است ولی این زمان از نظر روانشناختی حداقل 6
ماه است؛ چراکه پس از طلاق احتمال بازگشت زوجین وجود دارد به همین علت
بهتر است نفر سومی وارد زندگی زن و مرد نشود، چون ممکن است ارتباط جدید
آسیب بیشتری را برای فرد به دنبال داشته باشد.
نوحی توصیه کرد: افراد پس از طلاق به سرعت برای آشنایی با فرد دیگر و
ازدواج با او اقدام نکنند چون آسیبهای آشنایی و دوستی کوتاه مدت به مراتب
بدتر ازطلاق است، چون فرد دوره سوگواری پس از طلاق را سپری میکند و هنگامی
که وارد رابطه بعدی میشود به دنبال جبران تمام کمبودها و ناکامیهای
رابطه قبلی ممکن است بدون استدلال و استفاده از عقل و منطق دچار هیجان زدگی
و ذوق زدگی شود. بنابراین زمانی که به خواستههای خود نرسد این باورغلط در
ذهن آنان شکل میگیرد که همه زنها و یا همه مردان مثل هم هستند. غافل از
اینکه هر فرد باید سهم خود را از به بن بست رسیدن یک رابطه بشناسد و خود را
از لحاظ شخصیتی و شناختی بازسازی کند و چون برخی افراد بدون توجه به این
نکته ازدواج مجدد میکنند شاهد هستیم که امروزه طلاق بعد از ازدواج دوم
وسوم نیز در حال رواج یافتن است.
وی درباره شرایط زنان و مردان دارای فرزند برای ازدواج مجدد اظهار کرد: اگر
سن فرزندان آنان 5 سال است. موعد مناسبی برای ازدواج مجدد زنان و مردان
مطلقه است چراکه کودکان در این سن خاطرات محکمی از والدین خود ندارند و زود
میتوانند به والدین جدید عادت کنند البته والد جدید باید درصدد جلب محبت
کودک برآید.
این روانشناس اضافه کرد: زنان و مردان مطلقه میتوانند با فرزندان 5 تا 12
ساله خود گفتوگو کنند و به آنان بگویند که با ازدواج مجدد از میزان
محبتشان به فرزند کم نمیشود و دلایل خود را برای ازدواج مجدد با او در
میان بگذارند؛ چراکه کودک در این دوره سنی به ویژه از پدر و مادر متابعت
پذیر است.
نوحی در پایان با بیان اینکه بدترین موقع طلاق و ازدواج مجدد والدین برای
فرزندان در دوره نوجوانی است، اظهارکرد: فرزندان دوران هویت یافتگی خود را
سپری میکنند و فرد جدید را به عنوان پدر و مادر به سختی میپذیرند و پسران
معمولا بیشتر مقاومت میکنند بنابراین یک فرد برای ازدواج مجدد هم باید به
بازسازی روانی و عاطفی خود بپردازند و هم به موقعیت فرزندانش توجه کند.
زمان مناسب برای محرمیت
دختر جوان بعد از پدر و مادرش داخل شد، با صدایی آرام سلام کرد و کنارشان
نشست. برای مشاوره ازدواج آمده بودند. پدر آغازکننده گفتوگو بود: « 21 سال
دارد و دانشجوی رشته جامعهشناسی است. خیلی دختر خوبی است؛ مؤمن و مهربان و
با ادب. هنوز دیپلم نگرفته بود که خواستگارها امانمان را بریدند.» چهره
دختر از شرم سرخ شد، سرش را پایین انداخت و انگشتانش را در هم فرو برد.
«گفتم تا وارد دانشگاه نشود و درسش را به جایی نرساند، دست نگه داریم. حالا
یک سالی است که هم من و مادرش و هم خودش راضی شدهایم که به خانه بخت
برود.
زمان,مناسب,سال,زمان,دختر,دختر,پدر,داخل,آرام,مشاوره,بودند,دختر,مهربان,هنوز,خواستگار,چهره,پایین
دختر جوان بعد از پدر و مادرش داخل شد، با صدایی آرام سلام کرد و کنارشان نشست. برای مشاوره ازدواج آمده بودند. پدر
آغازکننده گفتوگو بود: « 21 سال دارد و دانشجوی رشته جامعهشناسی است.
خیلی دختر خوبی است؛ مؤمن و مهربان و با ادب. هنوز دیپلم نگرفته بود که
خواستگارها امانمان را بریدند.» چهره دختر از شرم سرخ شد، سرش را پایین
انداخت و انگشتانش را در هم فرو برد. «گفتم تا وارد دانشگاه نشود و درسش را
به جایی نرساند، دست نگه داریم. حالا یک سالی است که هم من و مادرش و هم
خودش راضی شدهایم که به خانه بخت برود. سه نفر از طرف دوستان و فامیل
معرفی شدند که یا ما نپسندیدیم یا آنها. یک نفر هم در دانشگاه به خودش
پیشنهاد کرده بود که قبول نکردیم، چون با رویه ما جور درنمیآمد. اما با
این آخری بیشتر از بقیه پیش رفتهایم.»
پرسیدم: «منظورتان از اینکه خیلی پیش رفتهاید چیست؟»
مادر
پاسخ داد: «سه بار پسر با خانوادهاش به خانه ما آمدند و دوبار هم ما به
آنها سرزدیم. در هر مرحله، زهرا و امیر بیشتر از یک ساعت خصوصی صحبت
کردند.»
* امیرآقا چند سال دارد؟
– 24 ساله است، مهندسی خوانده و تازه سربازیاش تمام شده.
* بهتر نیست چند جلسه در محیطهای عمومی با هم بیرون بروند و گفتو گو کنند؟
زهرا
سرش را بلند کرد و با لبخند گفت: «این کار را کردهایم. حدود دو ماه است
که هفتهای دو- سه جلسه با هم بیرون میرویم: پارک، رستوران و مراکز
خرید.»
پدر صحبت دختر را قطع کرد و گفت: «البته با هم محرم شدهاند.»
* یعنی عقد رسمی کردهاید؟
–
عقد رسمی که نه، صیغه محرمیت خواندهاند، تا اگر بیرون میروند و حرفی
میزنند، گناهی نکرده باشند! اگر خدا بخواهد عقد رسمی را گذاشتهایم برای
بعد از مشورت با شما.
* چه کمکی میتوانم بکنم؟
– مادر جواب داد: «زهرا حرف مرا قبول ندارد، اما من فکر میکنم این پسر خیلی زودرنج و عصبی است. پدر و مادرش را تا اندازهای میشناسیم، ولی نمیدانیم خودش از نظر اخلاقی چقدر سالم است.» دختر چهرهاش را درهم کشید و با صدایی بغضآلود گفت: «چند بار بگویم، امیر اصلاً عصبی نیست و از هرکسی که فکر میکنید بهتر و سالمتر است.»
زهرا
را برای آزمونهای روانشناختی به اتاق دیگری راهنمایی کردم و از او
خواستم تا جلسه بعد که با امیر میآید تا او هم آزمونهایش را بدهد،هرچه
از خواستگارش میداند برایم بنویسد و بیاورد.
بعد از رفتن دختر، از پدر و مادر پرسیدم: «جاری کردن صیغه محرمیت بین این دو چه اهمیت و فایدهای داشته؟» پدر
پاسخ داد: «میدانم که شما روانشناسی متدینی هستید و از احکام شرع
آگاهید. اگر بگوییم دو جوان با هم بیرون نروند و فقط در خانه صحبت کنند، به
شناخت دقیق نمیرسند. اگر هم بیرون بروند، باید ساعتها کنار هم بنشینند، و
نگاه چهره به چهره و صمیمیت را دین اسلام اجازه نمیدهد.»
دختر و پسری که قصد ازدواج دارند از زمان آشنایی تا بسته شدن پیوند همسری و زندگی در زیر یک سقف، از سه مرحله میگذرند: آشنایی تا خواستگاری رسمی؛ خواستگاری تا عقد دائم؛عقد دائم تا ازدواج.
* فکر نمیکنید، این محرم شدن به علاقه زیاد و وابستگی عاطفی کشیده شود و وابستگی عاطفی جلوی روشنگری عقل را بگیرد؟
مادر
با تکان دادن سر، سخن مرا تصدیق کرد: «اینطور هم شده. دیدید که زهرا چطور
از امیر دفاع میکرد، در حالی که به خدا قسم، برای من ثابت شده که این پسر
اخلاق خوبی ندارد. زود عصبانی میشود و حتی جلوی من سر دخترم داد میکشد.
اما جرئت ندارم کوچکترین ایرادی از او بگیرم.» پدر
که احساس کرد لبه تیز اعتراضها به سوی اوست، از لای دفترش، بریده
روزنامهای درآورد و روی میز گذاشت و با لحنی تند و قاطع گفت: «اجازه بدهید
این چند سطر را از روزنامه برایتان بخوانم.»
دختر جوانی که همسرش یک
ساعت پس از جاری شدن خطبه متواری شده بود برای روشن شدن تکلیف زندگیاش به
دادگاه مراجعه کرد. و ابراز کرد یک هفته بعد از عقد تماس گرفت و گفت به
خاطر اینکه موهای سر من بیرنگ است نمیتواند با من زندگی کند. »
پدر
ادامه داد: «حالا اگر این دو قبل از عقد رسمی، عقد موقت خوانده بودند و
پسر موهای دختر را دیده بود، این مشکل پیش نمیآمد که متواری شود و طبق
قانون 250 سکه به دختر بپردازد. دختر بیچاره هم این طور سرگردان به این در و
آن در نمی زد.»
میدانید که حد ارتباط در عقد موقت مشروط به شرایطی
است که هنگام جاری شدن صیغه نکاح ذکر میشود.شرط کردهام که حداکثر
میتوانند دست هم را بگیرند.
* نمیگویم این رفتوآمدها حتماً به
تماسهای پیشرفته جسمی میرسد، اما همانطور که همسرتان توضیح داد و شما هم
تا اندازهای متوجه هستید، رفت و آمدهای زیاد، بدون احساس گناه و نگرانی
از تماسهای حتی سطحی، وابستگی عاطفی زیادی میآورد. آنوقت اگر پسر ایرادی
داشته باشد، مشکل میتوان دختر را قانع کرد.
– پس نظر شما چیست؟
* * بلند شدم و از کتابخانه کوچک محل کارم چند کتاب را برداشتم و روبهرویشان نشستم.
– این کتاب «احکام ازدواج»
تألیف سیدمجتبی حسینی است که مطابق با نظر ده تن از مراجع تقلید تنظیم شده
. اجازه بدهید بدون ذکر اسامی مراجع بزرگوار، چند حکم شرعی را بخوانم.
1- مرد میتواند به دست و صورت و پاها، مو و مقداری از بدن (مانند گردن و بالای سینه) دختری که قصد ازدواج
با او را دارد نگاه کند. 2- نگاه کردن به قسمتهای یادشده با شرایط زیر
جایز است: به قصد لذت و ریبه (ترس افتادن در گناه) نباشد. برای آگاهی از
وضع جسمانی دختر باشد. (پس اگر از حال او آگاه است، نگاه بر او جایز نیست.)
مانعی برای ازدواج در میان نباشد. (مثلاً دختر شوهر نداشته باشد.) احتمال بدهد دختر او را رد نمیکند.
خلاصه آنکه دختر و پسری که قصد ازدواج دارند از زمان آشنایی تا بسته شدن پیوند همسری و زندگی در زیر یک سقف، از سه مرحله میگذرند: مرحله اول: آشنایی تا خواستگاری رسمی؛مرحله دوم: خواستگاری تا عقد دائم؛مرحله سوم: عقد دائم تا ازدواج.
در
عرف جامعه، کارکرد مرحله اول شناخت و تصمیمگیری است که از طریق
گفتوگوهای رسمی، بررسی و تحقیقات و نیز، مشاوره و نظرخواهی از روانشناس
به دست میآید.
با محرم شدن، به خاطر افزایش علاقهها و وابستگیها به شناخت اطمینانبخشی دست نمییابند، بلکه درصورت به هم خوردن امر ازدواج دختر در عرف جامعه، دارای پیشینهای منفی یعنی ارتباط نزدیک با یک پسر میشود.
مرحله دوم نامزدی نام دارد که عدهای از نویسندگان کتابهای مربوط به همسرگزینی برای آن چند فایده ذکر کردهاند:
1. افزایش محبت و همدلی
2. تهیه امکانات
3. یادگیری مهارتهای مربوط به زندگی مشترک
4. آگاهی از روحیات و خصوصیات هم برای تفاهم و سازگای بیشتر
5. آماده شدن برای جدایی از خانواده پدری
6. تصمیمگیری برای انجام مراسم عقد و ازدواج
7. پیداکردن شناختهای دقیقتر به منظور ادامه زندگی یا در مواردی قطع رابطه.
گروهی
از افراد متدین و برخی از نویسندگان، خواندن صیغه محرمیت را که همان عقد
موقت است، در این دوره پیشنهاد میکنند. دو نفر که شناخت کاملی از هم پیدا
کردهاند، میتوانند در مرحله دوم به شش مورد از فواید
هفتگانهای که یاد کردیم دست یابند، و اگر به اطمینان و شناخت دقیقی
نرسند، بدانند که با محرم شدن، به خاطر همان افزایش علاقهها و وابستگیها
به شناخت اطمینانبخشی دست نمییابند، بلکه درصورت به هم خوردن امر ازدواج دختر در عرف جامعه، دارای پیشینهای منفی یعنی ارتباط نزدیک با یک پسر میشود.
استاد ابراهیم امینی، عالم و فقیه زمانآگاه معاصر، نیز همین نظر را در کتاب «جوان و همسرگزینی» تأیید میکنند: «دوره بعد از خواستگاری نامزدی
نام دارد و مراد آن است که دختر و پسر به همدیگر وعده دادهاند که
درآیندهای نزدیک، مراسم عقد و خطبهخوانی را انجام دهند و زن و شوهر
باشند. در دوران نامزدی دخترو پسر محرم نیستند و شرعاً حق تمتع و لذتجویی ندارند.» (ص 176).
پدر
در حالی که آشکارا ناراحت بود، برخاست و در حال خداحافظی گفت: «پس ما، از
روی ناآگاهی به کار خودمان گره انداختیم.» با لحنی آرام گفتم: «امیدوارم
این طور نباشد و این دو نفر واقعاً مناسب هم باشند.
در جلسههای بعد،
امیر و زهرا را خصوصی و با هم میبینم. شما هم سعی کنید با صبر و دقت،
درباره او و خانوادهاش، از حدود پنج سال پیش تاکنون، تحقیق کنید و نتیجه
را به من برسانید.
تصمیمگیری در ازدواج باید با مشورت و همفکری سه رکن باشد: دختر و پسر، والدین آن دو، و مشاور روانشناس.»
زمان مناسب برای محرمیت
دختر جوان بعد از پدر و مادرش داخل شد، با صدایی آرام سلام کرد و کنارشان
نشست. برای مشاوره ازدواج آمده بودند. پدر آغازکننده گفتوگو بود: « 21 سال
دارد و دانشجوی رشته جامعهشناسی است. خیلی دختر خوبی است؛ مؤمن و مهربان و
با ادب. هنوز دیپلم نگرفته بود که خواستگارها امانمان را بریدند.» چهره
دختر از شرم سرخ شد، سرش را پایین انداخت و انگشتانش را در هم فرو برد.
«گفتم تا وارد دانشگاه نشود و درسش را به جایی نرساند، دست نگه داریم. حالا
یک سالی است که هم من و مادرش و هم خودش راضی شدهایم که به خانه بخت
برود.
زمان,مناسب,سال,زمان,دختر,دختر,پدر,داخل,آرام,مشاوره,بودند,دختر,مهربان,هنوز,خواستگار,چهره,پایین
دختر جوان بعد از پدر و مادرش داخل شد، با صدایی آرام سلام کرد و کنارشان نشست. برای مشاوره ازدواج آمده بودند. پدر
آغازکننده گفتوگو بود: « 21 سال دارد و دانشجوی رشته جامعهشناسی است.
خیلی دختر خوبی است؛ مؤمن و مهربان و با ادب. هنوز دیپلم نگرفته بود که
خواستگارها امانمان را بریدند.» چهره دختر از شرم سرخ شد، سرش را پایین
انداخت و انگشتانش را در هم فرو برد. «گفتم تا وارد دانشگاه نشود و درسش را
به جایی نرساند، دست نگه داریم. حالا یک سالی است که هم من و مادرش و هم
خودش راضی شدهایم که به خانه بخت برود. سه نفر از طرف دوستان و فامیل
معرفی شدند که یا ما نپسندیدیم یا آنها. یک نفر هم در دانشگاه به خودش
پیشنهاد کرده بود که قبول نکردیم، چون با رویه ما جور درنمیآمد. اما با
این آخری بیشتر از بقیه پیش رفتهایم.»
پرسیدم: «منظورتان از اینکه خیلی پیش رفتهاید چیست؟»
مادر
پاسخ داد: «سه بار پسر با خانوادهاش به خانه ما آمدند و دوبار هم ما به
آنها سرزدیم. در هر مرحله، زهرا و امیر بیشتر از یک ساعت خصوصی صحبت
کردند.»
* امیرآقا چند سال دارد؟
– 24 ساله است، مهندسی خوانده و تازه سربازیاش تمام شده.
* بهتر نیست چند جلسه در محیطهای عمومی با هم بیرون بروند و گفتو گو کنند؟
زهرا
سرش را بلند کرد و با لبخند گفت: «این کار را کردهایم. حدود دو ماه است
که هفتهای دو- سه جلسه با هم بیرون میرویم: پارک، رستوران و مراکز
خرید.»
پدر صحبت دختر را قطع کرد و گفت: «البته با هم محرم شدهاند.»
* یعنی عقد رسمی کردهاید؟
–
عقد رسمی که نه، صیغه محرمیت خواندهاند، تا اگر بیرون میروند و حرفی
میزنند، گناهی نکرده باشند! اگر خدا بخواهد عقد رسمی را گذاشتهایم برای
بعد از مشورت با شما.
* چه کمکی میتوانم بکنم؟
– مادر جواب داد: «زهرا حرف مرا قبول ندارد، اما من فکر میکنم این پسر خیلی زودرنج و عصبی است. پدر و مادرش را تا اندازهای میشناسیم، ولی نمیدانیم خودش از نظر اخلاقی چقدر سالم است.» دختر چهرهاش را درهم کشید و با صدایی بغضآلود گفت: «چند بار بگویم، امیر اصلاً عصبی نیست و از هرکسی که فکر میکنید بهتر و سالمتر است.»
زهرا
را برای آزمونهای روانشناختی به اتاق دیگری راهنمایی کردم و از او
خواستم تا جلسه بعد که با امیر میآید تا او هم آزمونهایش را بدهد،هرچه
از خواستگارش میداند برایم بنویسد و بیاورد.
بعد از رفتن دختر، از پدر و مادر پرسیدم: «جاری کردن صیغه محرمیت بین این دو چه اهمیت و فایدهای داشته؟» پدر
پاسخ داد: «میدانم که شما روانشناسی متدینی هستید و از احکام شرع
آگاهید. اگر بگوییم دو جوان با هم بیرون نروند و فقط در خانه صحبت کنند، به
شناخت دقیق نمیرسند. اگر هم بیرون بروند، باید ساعتها کنار هم بنشینند، و
نگاه چهره به چهره و صمیمیت را دین اسلام اجازه نمیدهد.»
دختر و پسری که قصد ازدواج دارند از زمان آشنایی تا بسته شدن پیوند همسری و زندگی در زیر یک سقف، از سه مرحله میگذرند: آشنایی تا خواستگاری رسمی؛ خواستگاری تا عقد دائم؛عقد دائم تا ازدواج.
* فکر نمیکنید، این محرم شدن به علاقه زیاد و وابستگی عاطفی کشیده شود و وابستگی عاطفی جلوی روشنگری عقل را بگیرد؟
مادر
با تکان دادن سر، سخن مرا تصدیق کرد: «اینطور هم شده. دیدید که زهرا چطور
از امیر دفاع میکرد، در حالی که به خدا قسم، برای من ثابت شده که این پسر
اخلاق خوبی ندارد. زود عصبانی میشود و حتی جلوی من سر دخترم داد میکشد.
اما جرئت ندارم کوچکترین ایرادی از او بگیرم.» پدر
که احساس کرد لبه تیز اعتراضها به سوی اوست، از لای دفترش، بریده
روزنامهای درآورد و روی میز گذاشت و با لحنی تند و قاطع گفت: «اجازه بدهید
این چند سطر را از روزنامه برایتان بخوانم.»
دختر جوانی که همسرش یک
ساعت پس از جاری شدن خطبه متواری شده بود برای روشن شدن تکلیف زندگیاش به
دادگاه مراجعه کرد. و ابراز کرد یک هفته بعد از عقد تماس گرفت و گفت به
خاطر اینکه موهای سر من بیرنگ است نمیتواند با من زندگی کند. »
پدر
ادامه داد: «حالا اگر این دو قبل از عقد رسمی، عقد موقت خوانده بودند و
پسر موهای دختر را دیده بود، این مشکل پیش نمیآمد که متواری شود و طبق
قانون 250 سکه به دختر بپردازد. دختر بیچاره هم این طور سرگردان به این در و
آن در نمی زد.»
میدانید که حد ارتباط در عقد موقت مشروط به شرایطی
است که هنگام جاری شدن صیغه نکاح ذکر میشود.شرط کردهام که حداکثر
میتوانند دست هم را بگیرند.
* نمیگویم این رفتوآمدها حتماً به
تماسهای پیشرفته جسمی میرسد، اما همانطور که همسرتان توضیح داد و شما هم
تا اندازهای متوجه هستید، رفت و آمدهای زیاد، بدون احساس گناه و نگرانی
از تماسهای حتی سطحی، وابستگی عاطفی زیادی میآورد. آنوقت اگر پسر ایرادی
داشته باشد، مشکل میتوان دختر را قانع کرد.
– پس نظر شما چیست؟
* * بلند شدم و از کتابخانه کوچک محل کارم چند کتاب را برداشتم و روبهرویشان نشستم.
– این کتاب «احکام ازدواج»
تألیف سیدمجتبی حسینی است که مطابق با نظر ده تن از مراجع تقلید تنظیم شده
. اجازه بدهید بدون ذکر اسامی مراجع بزرگوار، چند حکم شرعی را بخوانم.
1- مرد میتواند به دست و صورت و پاها، مو و مقداری از بدن (مانند گردن و بالای سینه) دختری که قصد ازدواج
با او را دارد نگاه کند. 2- نگاه کردن به قسمتهای یادشده با شرایط زیر
جایز است: به قصد لذت و ریبه (ترس افتادن در گناه) نباشد. برای آگاهی از
وضع جسمانی دختر باشد. (پس اگر از حال او آگاه است، نگاه بر او جایز نیست.)
مانعی برای ازدواج در میان نباشد. (مثلاً دختر شوهر نداشته باشد.) احتمال بدهد دختر او را رد نمیکند.
خلاصه آنکه دختر و پسری که قصد ازدواج دارند از زمان آشنایی تا بسته شدن پیوند همسری و زندگی در زیر یک سقف، از سه مرحله میگذرند: مرحله اول: آشنایی تا خواستگاری رسمی؛مرحله دوم: خواستگاری تا عقد دائم؛مرحله سوم: عقد دائم تا ازدواج.
در
عرف جامعه، کارکرد مرحله اول شناخت و تصمیمگیری است که از طریق
گفتوگوهای رسمی، بررسی و تحقیقات و نیز، مشاوره و نظرخواهی از روانشناس
به دست میآید.
با محرم شدن، به خاطر افزایش علاقهها و وابستگیها به شناخت اطمینانبخشی دست نمییابند، بلکه درصورت به هم خوردن امر ازدواج دختر در عرف جامعه، دارای پیشینهای منفی یعنی ارتباط نزدیک با یک پسر میشود.
مرحله دوم نامزدی نام دارد که عدهای از نویسندگان کتابهای مربوط به همسرگزینی برای آن چند فایده ذکر کردهاند:
1. افزایش محبت و همدلی
2. تهیه امکانات
3. یادگیری مهارتهای مربوط به زندگی مشترک
4. آگاهی از روحیات و خصوصیات هم برای تفاهم و سازگای بیشتر
5. آماده شدن برای جدایی از خانواده پدری
6. تصمیمگیری برای انجام مراسم عقد و ازدواج
7. پیداکردن شناختهای دقیقتر به منظور ادامه زندگی یا در مواردی قطع رابطه.
گروهی
از افراد متدین و برخی از نویسندگان، خواندن صیغه محرمیت را که همان عقد
موقت است، در این دوره پیشنهاد میکنند. دو نفر که شناخت کاملی از هم پیدا
کردهاند، میتوانند در مرحله دوم به شش مورد از فواید
هفتگانهای که یاد کردیم دست یابند، و اگر به اطمینان و شناخت دقیقی
نرسند، بدانند که با محرم شدن، به خاطر همان افزایش علاقهها و وابستگیها
به شناخت اطمینانبخشی دست نمییابند، بلکه درصورت به هم خوردن امر ازدواج دختر در عرف جامعه، دارای پیشینهای منفی یعنی ارتباط نزدیک با یک پسر میشود.
استاد ابراهیم امینی، عالم و فقیه زمانآگاه معاصر، نیز همین نظر را در کتاب «جوان و همسرگزینی» تأیید میکنند: «دوره بعد از خواستگاری نامزدی
نام دارد و مراد آن است که دختر و پسر به همدیگر وعده دادهاند که
درآیندهای نزدیک، مراسم عقد و خطبهخوانی را انجام دهند و زن و شوهر
باشند. در دوران نامزدی دخترو پسر محرم نیستند و شرعاً حق تمتع و لذتجویی ندارند.» (ص 176).
پدر
در حالی که آشکارا ناراحت بود، برخاست و در حال خداحافظی گفت: «پس ما، از
روی ناآگاهی به کار خودمان گره انداختیم.» با لحنی آرام گفتم: «امیدوارم
این طور نباشد و این دو نفر واقعاً مناسب هم باشند.
در جلسههای بعد،
امیر و زهرا را خصوصی و با هم میبینم. شما هم سعی کنید با صبر و دقت،
درباره او و خانوادهاش، از حدود پنج سال پیش تاکنون، تحقیق کنید و نتیجه
را به من برسانید.
تصمیمگیری در ازدواج باید با مشورت و همفکری سه رکن باشد: دختر و پسر، والدین آن دو، و مشاور روانشناس.»