آشنایی با علائم و نشانه های خیانت زوجین

آشنایی با علائم و نشانه های خیانت زوجین

بهتر
است پیش از هر تصمیمی به چند نشانه که می‌تواند احتمال خیانت همسرتان را
افزایش دهد، دقت کنید و به یاد داشته باشید ممکن است در شرایطی،همه این
نشانه‌ها وجود داشته باشد اما همه چیز از سوء‌تفاهمی ساده سرچشمه بگیرد و
خیانتی وجود نداشته باشد. پس حتی با وجود این نشانه‌ها هم هیچ وقت صد درصد
نتیجه‌گیری نکنید!

T1377934122.jpg

علائم و نشانه های خیانت زوجین
1
ـ وقتی همسرتان ساعت‌های کمتری را نسبت به گذشته در خانه صرف می‌کند، در
حالی که مسئولیت‌هایش در محیط کار تغییری نکرده و دلیلی منطقی برای این
تغییر ندارد.

2
ـ وقتی بارها بر سر مسائل جزئی با شما جر و بحث می‌کند و شما فهمیده‌اید
او از این مشاجره‌ها برای خروج از خانه و بیرون ماندن تا دیروقت استفاده
می‌کند.

3
ـ وقتی آدم‌هایی که کاملا به آنها اعتماد دارید، بارها به شما هشدار
می‌دهند که همسرتان به شما خیانت می‌کند و حاضرند دلایلی برای ادعایشان
ارائه کنند.

4
ـ وقتی همسرتان با این بهانه که برای ارتباط زناشویی متعارف با شما زیادی
خسته است، از برقراری رابطه پرهیز می‌کند و این ماجرا بارها تکرار می‌شود.

5
ـ وقتی هفته‌ای یکی دو بار دم غروب به شما زنگ می‌زند و می‌گوید به دلیل
برخی مشکلات کاری امشب نمی‌تواند به خانه برگردد در حالی که می‌دانید ساعت
کار او تا 4 عصر بیشتر نیست.

6
ـ وقتی فاکتور هزینه اقامت در هتل یا رسید پرداخت هزینه غذا در رستورانی
را در جیب شوهرتان پیدا می‌کنید، در حالی که تا به حال شما را به آنجا
نبرده است.

7
ـ وقتی اصرار دارد وظایف مشترک زندگی زناشویی را جداگانه و بدون شراکت با
شما انجام دهد، مثلا رخت‌هایش را جدا از رخت‌های دیگران به اتوشویی بدهد یا
پافشاری می‌کند حتی مسیر مشترک اداره‌های‌تان را جداگانه بروید.

8 ـ وقتی حاضر نیست فیش حقوقی‌اش را به شما نشان دهد و با وجود داشتن درآمدی معقول هنوز نیمه ماه نرسیده، حسابش خالی می‌شود.

9
ـ وقتی در تلفن همراهش، پیامک‌هایی می‌بینید که مضمونی عاشقانه دارد و به
شماره تلفن همراه فرستاده نشده‌ است، حتی اگر نام گیرنده پیام‌ها مردانه یا
زنانه باشد.

10
ـ وقتی حریم خصوصی‌اش را افزایش می‌دهد، یعنی به شما اجازه نمی‌دهد
قبض‌هایش را ببینید، به محض نزدیک شدنتان به رایانه صفحه ایمیلش را می‌بندد
یا اجازه نمی‌دهد به تلفن همراهش دست بزنید و تماس‌هایش را در دستشویی یا
حمام یا خارج ازخانه پاسخ می‌دهد.

11 ـ وقتی ناگهان بی‌نظم می‌شود، بموقع سر قرارهایش با شما حاضر نمی‌شود و به قول‌هایی که به شما داده عمل نمی‌کند.

12 ـ وقتی هر بار موضوع بحثتان در خانه، خیانت همسران است او بدون متهم شدن، رفتاری دفاعی به خود می‌گیرد و خشمگین می‌شود.

13 ـ وقتی حس می‌کنید فاصله شما و او زیاد شده و حوصله گفت‌وگو کردن با شما را ندارد.

14 ـ وقتی تا پاسی از شب پای رایانه‌اش نشسته و با غریبه‌ای چت می‌کند، اما صبح حافظه مسنجر کاملا پاک شده است.

15 ـ وقتی از بودن کنار شما احساس راحتی نمی‌کند و عصبی به نظر می‌رسد یا مایل نیست حتی لمسش کنید.

شش نکته برای جلوگیری از خیانت

1.
دیوارها و پنجره های رابطه تان را بطور مناسب حفاظت کنید. پنجره های رابطه
تان را باز نگه دارید ولی برای کسانی که می توانند ازدواج شما را تهدید
کنند دیوارهای حریم خصوصی قرار دهید.

2.
کار می تواند یک منطقه ی خطر باشد.در محیط کار با یک شخص خاص همیشه ناهار
نخورید یا در وقت استراحت همیشه با یک شخص مشخص قهوه نخورید. هنگامی که شما
با یک همکار سفر می کنید، تا حد امکان او را در اتاق عمومی ملاقات کنید .

3.
از صمیمیت عاطفی با افراد جذابی که ممکن است شما را متعهد به آن رابطه کند
اجتناب کنید. در برابر میل کمک به شخصی که قلبش برای شما می تپد و آن را
برای شما ابراز می کند مقاومت کنید.

4.
با بحث کردن در مورد مسائل مربوط به رابطه در خانه از ازدواجتان حفاظت
کنید. اگر شما نیاز به صحبت کردن با شخص دیگری در مورد ازدواجتان دارید،
مطمئن شوید که آن شخص دوستدار رابطه و ازدواج شماست. اگر
دوستتان ازدواج شما را بی اعتبار و کم ارزش خواند، با چیزی مثبت در مورد
روابط خود به او پاسخ دهد.

5.
وقتی با دوستان اینترنتی تان آنلاین در تماسید، روابطتان را گسترش ندهید.
در مورد دوستان اینترنتی تان با همسرتان صحبت کنید و اگر علاقه مند بود
ایمیلتان را به او نشان دهید.از شریک زندگی خود دعوت کنید که به گروه
مکاتبات اینترنتی شما بپیوندد تا دوستان اینترنتی تان در مورد شما فکر
اشتباهی نکنند.

6. 
اطمینان حاصل کنید که شبکه های اجتماعی شما از ازدواجتان حمایت می کنند.
اطرافتان را با دوستانی که از ازدواجشان خوشحال و راضی هستند پر کنید و
کسانی که مخالف ازدواج هستند را از خود دور نگه دارید.



با نمک زیاد، زندگی را شور نکنید

اختلاف و گاهی دعوا تا چه حد در زندگی زناشویی طبیعی است و اگر از چه حدی بگذرد نگران کننده می شود؟

«دعوا
نمک زندگی است!»، «زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان (دور از جان شما!) باور
کنند!» این جمله ها را تا به حال چند بار از زبان بزرگ ترهایتان شنیده اید؟
آیا شما به این حرف ها باور دارید؟ آیا واقعا دعواهای زن و شوهری کاملا
طبیعی و بخشی از زندگی زناشویی هستند؟ برعکسش چطور؟ دور و برتان زوجی را
سراغ دارید که در همه دورهمی ها با افتخار مدام بگویند: «ما که هیچ مشکلی
با هم نداریم و سر همه چیز با هم توافق داریم»؟! به نظرتان می شود 2 نفر
کنار هم زندگی کنند و اصلا با هم اختلاف نداشته باشند؟

دعواکردن طبیعی است؟!
متاسفانه
در جامعه تعابیری وجود دارد که می گوید دعوای بین زن و شوهر خیلی طبیعی
است و دعوا در زندگی همه همسران وجود دارد و اگر زن و شوهری دعوا می کنند،
کسی تصور نکند که مشکل جدی وجود دارد و خیلی طبیعی است و… اگر منظور از
دعوا رفتارهای پرخاشگرانه است به معنای اینکه زن و شوهر حقوق یکدیگر را
رعایت نکنند و هر کدام- زن یا مرد تفاوتی نمی کند- رفتاری می کنند که به
یکدیگر آسیب اجتماعی، جسمی و… می زند، مسلما طبیعی نیست و نمی توان گفت
«رفتارهای پرخاشگرانه بین زن و شوهر خیلی طبیعی است»!

به نظر من،
بهتر است به جای اینکه بگوییم دعوای بین زن و شوهر طبیعی است، بگوییم
«اختلاف بین زن و شوهر طبیعی است» به هر حال همه زن و شوهرها در برخی موارد
با هم اختلاف نظر دارند و این اختلاف نظر گاهی به دلیل فراهم نبودن
امکانات گفت و گو، ممکن است به تعارض تبدیل شود. گاهی این تعارض ها آنقدر
جدی می شود که همسران مجبور می شوند در آن مورد خاص سکوت کنند یا صحبت کردن
درباره اش را به تعویق بیندازند.

اگر منظور از دعوا کردن همین اختلاف نظرها و تعارض ها باشد، مسلما این موضوع بین زن و شوهرها وجود دارد و امری کاملا طبیعی است.

ما تفاهم کامل داریم!
در
اینجا بحث مهم دیگری پیش می آید؛ آیا همسرانی وجود د ارند که در تمام
مسائل با هم تفاهم داشته و هیچ اختلاف نظری با هم نداشته باشند؟

در
پاسخ به این سوال باید بگویم به رغم همه تمهیداتی که افراد قبل از ازدواج
برای مقوله انتخاب همسر در نظر می گیرند، حتی وقتی از جلسات مشاوره پیش از
ازدواج کمک می گیرند، حتی اگر اشتراکات زیادی بین رفتار خود و فرد مورد نظر
پیدا کرده و دوره آشنایی و نامزدی طولانی و مناسی داشته باشند و با رعایت
بسیاری مسائل دیگر، باز نمی توانیم زن و شوهری پیدا کنیم که در تمام مسائل و
پیشامدهای زندگی، با هم متفق القول باشند.

گاهی همسرانی را می
بینیم که می گویند: «ما هیچ اختلاف نظری با هم نداریم!» که من این موضوع را
بعید می دانم؛ احتمال دارد در یک رابطه زن و شوهری، یکی از طرفین، شیوه
رفتاری «کنترلی» با همسرش داشته باشد و به این ترتیب فرد زن یا شوهر خود را
به مدل ارتباطی منفعلانه می برد. یا بعضی افراد به خاطر سبک شخصیتی
خودشان، وقتی وارد رابطه ازدواجی می شوند، سبک ارتباطی منفعلانه دارند و
تبعیت محض از خودشان نشان می دهند. مسلما این تبعیت محض، همراه با احساس
رضایتمندی نیست بلکه معمولا به دلیل ترس و نگرانی از ابراز نظر مخالف با
همسر است بنابراین در چنین شرایطی، نبود اختلاف نظر بین زن و شوهر نشان
دهنده یک آسیب در رابطه است.

 

اختلاف های تکرارشونده بین همسران

نگذارید اختلاف نظرهایتان به دعوا تبدیل شوند

 

نگذارید اختلاف نظرهایتان به «دعوا» تبدیل شوند
معمولا
اختلاف نظرهای بین همسران به 2 گروه تقسیم می شود؛ یکی اختلاف نظر در مورد
مسائل جزئی و یکی هم مسائل اساسی و جدی زندگی مثل اعتقادات و ایدئولوژی،
شیوه ارتباطات اجتماعی، شغل (کار کردن یا نکردن)، تحصیلات (درس خواندن یا
نخواندن) و بحث مدیریت منابع اقتصادی و مدیریت مالکیت.

اختلاف نظر
در مورد مسائل اساسی همان اختلاف دیدگاه هایی است که در اولین فرصت ممکن
باید بین زن و شوهر حل شود و به تفاهمی قابل رضایت طرفین برسد.

طبیعتا
وقتی این مسائل حل نشده باقی بمانند، اختلاف نظرهای متفاوتی از آن منشعب
می شود که به چالش های مکرر تبدیل می شود و باعث فرسودگی نظام خانوادگی
(زوج و فرزندان) خواهدشد. متاسفانه این مسائل در سطح جامعه ما، بین همسران
بسیار زیاد است و معمولا آنها یا اصلا در این موارد صحبت نمی کنند تا اینکه
یک مرتبه و در شرایطی خاص مطرح و به یک بحران تبدیل می شود یا یک مساله
مطرح اما به عنوان یک مجادله، نیمه تمام رها و باز در مقاطع دیگر تکرار می
شود.

پیشنهاد جدی این است که اگر خود همسران می توانند در این موارد
به تفاهم برسند، هر چه سریع تر و در اولین فرصت زمانی این کار را انجام
دهند. اما اگر خودشان به تفاهم نمی رسند، به مشاوران حوزه خانواده مراجعه
کنند تا با جمع بندی مسائل، به یک دیدگاه واحد برسند. البته افراد نباید از
مشاور، انتظار قضاوت کردن داشته باشند؛ وظیفه متخصصان حوزه مشاوره و روان
شناسی، هدایت زن و شوهر به سمت یک دیدگاه سالم است. یعنی دیدگاهی که منافع
هر 2 طرف را از لحاظ روانی، عاطفی، احساسی و اجتماعی در نظر می گیرد و به
جای اینکه قضاوت کند چه کسی (زن یا مرد) درست می گوید، با توجه به پیامدها،
به این موضوع دقت می کند که کدام شیوه اندیشیدن و کدام شیوه اجرا و ارتباط
سالم تر است. بنابراین با این ذهنیت به فرد متخصص حوزه مشاوره و روان
شناسی مراجعه می کنیم که او نقل قولی عملی را برایمان بیان و چارچوبی علمی
برایمان ترسیم می کند که تبعیت از این چارچوب، می تواند به رفع تعارض های
ما کمک کند.

«پذیرش» بخشی از حل تعارض است
حتما
شنیده اید که می گویند «زن و شوهر باید با هم کنار بیایند تا زندگی شان سر
پا بماند.» و بخشی از حل تعارض، همین پذیرش است؛ یعنی پذیرش تفاوت هایی که
بین دیدگاه های فرد و همسرش وجود دارد اما مواقعی هست که این اختلاف
دیدگاه ها آسیب زننده است؛ فرض کنید فردی در نظام خانواده، شخصیتی وسواسی
دارد و همه کارهایش را با آداب و نظم خاصی انجام می دهد. فرد دیگر در نقطه
مقابلش است و کاملا بی نظم.، آشفته و به هم ریخته است!

فرد شلخته
نمی تواند بگوید: «همسرم باید با شلختگی من کنار بیاید!» یا فرد وسواسی نمی
تواند بگوید: «من همین که هستم، همسرم باید با این نظم و چارچوب کنار
بیاید!» قطعا این 2 نفر به یکدیگر آسیب می زنند. پس برای رفع این تعارض
شیوه ارتباطی یا تعارض شیوه ارتباطی یا تعارض مدیریت ارتباط، هر 2 طرف باید
راهکارهایی ارائه کنند که ابعادی از طرف مقابل را بپذیرند و ابعادی از خود
که تیزتر و آسیب زننده است، اصلاح کنند. به این ترتیب حد تعادل ارتباط
رعایت می شود و هر 2 طرف سالم می مانند.

رابطه تان آسیب دیده است؟
وجود
اختلاف های تکرارشونده بین همسران، که به مرور به مجادله (لفظی یا جدی تر
از آن) تبدیل شود، نشان دهنده وجود آسیب در رابطه آنهاست و همان طور که
قبلا هم در این مورد صحبت کردیم، وجود این آسیب ها به معنی ماهر نبودن زن و
شوهر در مهارت های پایه زندگی مشترک از جمله توانایی برقراری ارتباط موثر
(رفتار جراتمندانه و مدیریت خشم) و مهم تر از آن مهارت حل مساله و تصمیم
گیری است.

مسلما وقتی زن و شوهر مهارت های پایه زندگی مشترک را بلد
نباشد، اختلاف دیدگاهشان به اختلاف نظرهای مکرر تبدیل می شود و اختلاف
نظرها به مجادله می انجامد و بعد از آن به چیزی که به «دعوا» مشهور است،
اتفاق می افتد. در سطح جامعه کارگاه هایی تحت عنوان کارگاه مهارت زندگی
برگزار می شود. مجموعه 10 کارگاه که معمولا با  کارگاه مهارت برقراری
ارتباط موثر آغاز می شود و به ترتیب کارگاه های جراتمندی، مدیریت استرس،
مدیریت خشم، خودآگاهی، حل مساله و تصمیم گیری.

مدیریت زمان و در
نهایت کارگاه تفکر خلاق و نقاد است و همه اینها مهارت های پایه ای هستند که
لازم است همسران یاد بگیرند. کنار این کارگاه ها 2 مهارت دیگر هم  آموزش
داده می شود؛ یکی پیشگیری از خلق منفی (افسردگی) که به زندگی سالم تر کمک
می کند و دیگری مهارت حل تعارض که در این کارگاه افراد یاد می گیرند تعارض
هایشان را با اطرافیان خود حل کنند.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top