5 اصل یک رابطه ی زناشویی موفق
اصل اول: درک متقابل یا همدلی دوطرفه
یکی
از رایج ترین اشتباهات ارتباطی که همه ما مرتکب آن می شویم این است که
گمان می کنیم وقتی کسی را می شناسیم، هر برداشتی که از اعمال، رفتار و
گفتار او داشته باشیم صحیح و درست است.
در این مواقع بیشتر تصور می
کنیم که می دانیم طرف مقابل چه می گوید و چه منظوری دارد، حال آنکه اغلب
معنا و مقصود صحیح طرف مقابل را درک نکرده و دچار نتیجه گیری شتاب زده و
قضاوت اشتباه شده ایم. این نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم.
این
نتیجه گیری های شتاب زده و قضاوت های اشتباه همان فرضیه های خانمان
براندازی هستند که به راحتی مهر و عشق میان زن و شوهر را از بین می برند و
سبب ایجاد سوءتفاهم و تنش های عاطف می شوند.
خوشبختانه یا متاسفانه
باید گفت که ارتباط حقیقی و موثر جز با درک کردن دیگران و فهمیدن احساس
آنها ممکن نیست و رسیدن به این حد خود نیازمند درک واقعیت های دیگری است؛
واقعیت هایی همچون:
1- آنچه در ظاهر می بینیم همیشه با واقعیت ها همخوانی ندارد.
2-
رفتار، اعمال و گفتاری که از طرف مقابل می بینیم بیانگر همه وجوه واقعی
احساس او نیستند و می بایست به دنبال احساسات واقعی او در پس رفتار، اعمال و
گفتارش باشیم.
3- آنچه پرسیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل بسیار دشوار باشد.
4- آنچه شنیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل دردناک باشد.
5- آنچه ما گمان می کنیم برای طرف مقابل مفید است ممکن است به نفع او نباشد.
6- افراد به شیوه های مختلف احساسات خود را بروز می دهند.
7- هرآنچه ما فکر می کنیم صددرصد درست نیست و هر آنچه دیگران می گویند صددرصد نادرست نیست.
اصل دوم: درک صحیح تفاوت ها و احترام به آنها
همه
ما کم و بیش از متفاوت ظاهرشدن می ترسیم. شاید به این دلیل که نگرانیم
مبادا مضحکه دیگران شویم و یا موجبات شکست و ناکامی خود را فراهم آوریم. در
حالی که تفاوت ها جادویی هستند و می توانند جذب کننده همه موهبت هایی
باشند که خواهان آن هستیم.
در روابط میان زن و مرد، تفاوت های موجود
میان این دو جنس درواقع مکمل آنان بوده و به هرکدام از طرفین این فرصت را
می دهد که به تعادل و کمال برسند. به بیان ساده تر، از آنجا که هرکدام از
ما گاهی جذب کسانی می شویم که به طور کامل با ما تفاوت دارند می توانیم
نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم و با کمک یکدیگر با مسایل خود کنار
بیاییم.
بعد دیگر جادوی تفاوت، تقویت شعق و روابط مهرانگیز میان زن و
شوهر است؛ چراکه وقتی تفاوت ها را می پذیریم کم کم متوجه اشتباهات و قضاوت
های ناعادلانه خود می شویم و رنجش کمتری از طرف مقابل به دل می گیریم و
تنها در چنین حالتی است که عشق اصیل نمود پیدا می کند، در حالتی که ما طرف
مقابلمان را با تمام تفاوت ها و شباهت هایی که با ما دارد می پذیریم و دوست
داریم.
اصل سوم: داوری نکردن
ما
تنها وقتی می توانیم از شر داوری منفی و نادرست خلاص شویم که تفاوت های
میان خود و همسرمان را درک کنیم و احساسات، افکار و امیال خود را به طور
صحیح و با موفقیت به طرف مقابل منتقل کنیم.
داوری کردن و قضاوت های
منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا
زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا
می کنند.
در حقیقت ما باید دوست بداریم، بپذیریم، قدرشناسی کنیم و
احترام بگذاریم تا بتوانیم داوری کردن را کنار بگذاریم و خود و دیگران را
همان گونه که هستیم و هستند دوست بداریم.
آنچه اهمیت دارد توجه به
این نکته است که قضاوت منفی ما درباره دیگران نشان دهنده این است که ما از
خودمان راضی نیستیم. چراکه اغلب داوری های منفی نشانه فرافکنی عقایدی است
که در خفا درباره خود داریم و آنها را به دیگران تعمیم می دهیم.
اصل چهارم: قبول مسوولیت برابر برای حفظ یک رابطه
اگر
ندانید که شما و همسرتان هر دو به یک اندازه در قبال یکدیگر مسوولید،
ادامه رابطه تا حدودی غیرممکن می شود. همه ما گاه گاهی احساس می کنیم که
مدام صحبت می کنیم، ایثار می کنیم، زحمت می کشیم و رسیدگی می کنیم اما در
مقابل چیزی عایدمان نمی شود.
این رویه قربانی هاست و نشانه آن است
که به یک اندازه قبول مسوولیت نکرده و نمی کنیم. قربانی ها احساس می کنند
که توان تغییردادن شرایط را ندارند. چنین افرادی نمی دانند و یا اعتقاد
ندارند که می توانند روابط زناشویی خود را کنترل و اداره کنند و آن را
تغییر دهند.
آنها هرگز باور نمی کنند که اگر به شکل دیگری برخورد
کرده بودند نتایج بهتری به دست می آوردند. قربانی ها نمی خواهند بپذیرند که
خود در چگونگی ایجاد مسایل پیش آمده، نقش داشته اند.
نتیجه احساس
قربانی بودن، احساس رنجش و سرزنش است و سرکوب کردن رنجش نه تنها موجب داروی
منفی می شود بلکه یکی از زمینه های بالقوه به هم خوردن روابط عاطفی است.
اگر
مردی با چوب بر سر زنش بکوبد و بر اثر این ضربه از سر زن خون جاری شود،
مرد به راحتی مسوولیت کارش را می پذیرد. اما بیشتر مردان مسوولیت کم کاری
خود در یک رابطه عاطفی را نمی پذیرند چون از چگونگی عملکرد خود بی اطلاعند.
به همین دلیل شاید بتوان گفت مهم ترین وظیفه زن برای ایجاد
مسوولیت برابر طرفین در یک رابطه این است که احساسات، عواطف و دلخوری های
خود را بدون پیش داوری و قضاوت و بی آنکه رنجشی به دل داشته باشد محترمانه
با مرد در میان بگذارد و به جای سرکوب کردن رنجش و تجربه قربانی بودن، مرد
را آگاه کند که کدام رفتار او باعث واکنش تند زنش شده است.
اصل پنجم: تمرین بخشش
ابراز
مهر و عشق نیازمند هیچ کوشش فرساینده ای نیست و اگر ما برای محبت کردن و
مهرورزیدن به تلاش و کوشش بسیار نیاز داریم به این معناست که خود را فریفته
ایم و رنجشی را در خود سرکوب کرده ایم.
اما پنهان کردن رنجش و
سرکوب کردن خشم در اصل کار بی حاصلی است چراکه بسیاری از ما وقتی رنجشی به
دل داریم هرگز نمی توانیم آن را از کسی که به حرف هایمان گوش می کند پنهان
کنیم، حتی اگر تلاش بسیاری برای این کار انجام دهیم.
بنابراین ما در
برابر ایجاد حس رنجش تنها دو راه پیش رو داریم: یا به راستی ببخشیم، یا
اینکه به جای رنجیدن، مسوولیت خود را در قبال آنچه بر سر رابطه مان آمده
است بپذیریم. باید واقع بین باشیم، همه ما قدرت آن را داریم که شرایط را
تغییر دهیم. کافی است بدانیم و درک کنیم که چگونه با رفتار و گفتار خود
واکنش های موردنظر را در رفتار طرف مقابل ایجاد کنیم.
اگر احساس
قربانی بودن را کنار بگذاریم و از احساسات و رنجش های خود با طرف مقابل سخن
بگوییم، اگر داوری نکنیم و هیچ کس جز خود را مقصر ردیف اول ندانیم و اگر
بدانیم که این رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال
خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال طرف مقابل ما را رقم می زند، اگر فراموش
نکنیم که سرکوب کردن رنجش ها و پاگذاشتن بر روی دلخوری ها، خواسته یا
ناخواسته تاثیر سوء خود را در طرف مقابل می گذارد و در یک چشم برهم زدن
اساس رابطه ما را از بیخ و بن نابود می کند، می توانیم یک زندگی زناشویی
موفق داشته باشیم.
چگونه در ۷ روز بدنمان را از قندها پاک کنیم؟
محمد بهنام راد: آیا شما چربی شکمی دارید؟ آیا شما اضافه وزن دارید؟ آیا
همیشه هوس خوردنیهای شیرین میکنید؟ آیا شما با انجام رژیمهای کم چرب،
باز هم لاغر نمیشوید؟ یا حتی شاید بدتر، آیا شما به دیابت نوع ۲ مبتلا
شدهاید؟
اگر
شما به هر کدام از سوالهای بالا پاسخ مثبت دادید، وقتش است که قند را تا
حد امکان از بدن خود دور کنید. اما چطور میتوان چنین کرد؟
۱. تصمیم به انجام این سم زدایی بگیرید
شما
میتوانید در همین لحظه این کار را بکنید. تنها باید تصمیم بگیرید.
بگویید: «وقتش است قند را کنار بگذارم و زندگی سالمتری داشته باشم. بله،
گام اول انجام شد.»
۲. از همین لحظه دیگر مواد قندی مصرف نکنید
گفتنش
بسیار راحتتر از انجام آن است. در همین لحظه قند و شیرینیهای دیگر را
کامل ترک کنید. دیگر حتی از شیرین کنندههای مصنوعی نیز استفاده نکنید. این
مواد اشتهای شما را برای مصرف قند افزایش داده و سبب ذخیره چربی میشوند.
از موقعی که تصمیمتان را گرفتید، کلیه غذاهایی که دارای روغن هیدروژنه یا
چربیهای ترانس یا مونوسدیم گلوتامات (MSG) هستند را نیز باید کنار
بگذارید.
۳. آب، قهوه و چای بنوشید
به
بیان دیگر، کالری ننوشید. از نوشیدن آب میوهها به خصوص انواع صنعتی احراز
کنید. مصرف آب میوه طبیعی و سبزیجات مانعی ندارد اما سعی کنید در مقادیر
مناسب و به اندازه استفاده نمایید. به هیچ وجه نوشابه یا نوشیدنیهای ورزشی
مصرف نکنید.
۴. مقداری پروتئین به رژیم غذاییتان اضافه کنید
انرژی
موردنیازتان در طول روز را با مصرف مقداری پروتئین، به خصوص در نوبت
صبحانه، تامین نمایید. این امر به تنظیم مقدار قند خون و انسولین شما کمک
میکند و از اشتهای شما برای غذاهای شیرین میکاهد.
۵. کربوهیدرات و قند مناسب را مصرف کنید
اغلب
میگویند در رژیم غذایی کم قند، باید که از قندها به صورت کامل دوری کرد.
اما انواعی از کربوهیدراتها هستند که شما میتوانید هر چقدر که میل دارید
از آنها استفاده کنید: «سبزیجات»، اما حواستان باشد که از سبزیجات
نشاستهای استفاده نکنید.
نباید سیب زمینی، کدو مسما و چغندر
بخورید. این کار تنها برای ۷ روز الزامی است. پس از یک هفته، میتوانید
دوباره از این مواد استفاده کنید.
۶. مقداری چربی استفاده کنید
چربیها
لزوما شما را چاق نمیکنند. گمراه کننده به نظر میآید. این طورنیست؟ اما
این قندها هستند که نقش اصلی را در چاق شدن بر عهده دارند.
چربیها
به شما احساس سیری القا میکنند و قند خون شما را متعادل نگاه میدارند.
بدن شما برای انرژی دهی به سلولهایتان و دریافت مقادیر بالای انرژی،
نیازمند چربیها است.
۷. برای سختترین مرحله آماده شوید
حالات
اضطراری کاهش قند خون واقعی هستند. برای خودتان یک بستهی مقابله با حالت
اشتهای اضطراری قند آماده کنید. مانند مقداری از مواد پروتیینی، میوهجات و
مقداری اندکی چربی.
۸. استرس و تنشهای خود را تحت کنترل درآورید
خود
را دچار تنش بیش از حد نکنید. کمی تمرین ورزشی کنید، نفس عمیق بکشید، کمی
یوگا تمرین کنید و اجازه ندهید تنشها و استرس شما را ترغیب به مصرف دوباره
قندها کنند.
۹. از وقت خواب خود کم نکنید
خواب
اندک شما را ترغیب میکند، سیستم بدن خود را با قندها و کربوهیدراتها
سرپا نگاه دارید. در تحقیقی مشخص شده است، دانشجویانی که به جای ۸ ساعت،
تنها ۶ ساعت میخوابند، در این افراد هورمونهای گرسنگی افزایش یافته و از
طرف دیگر هورمونهای سرکوب کننده اشتها کاهش مییابند