دلنوشته تولدم مبارک شاد ، غمگین و عاشقانه

در این پست بهترین متن ها و جمله ها را در مورد دلنوشته تولدم مبارک؛ دلنوشته تولدم مبارک کوتاه؛ دلنوشته تولدم مبارک شاد؛ دلنوشته تولدم مبارک غمگین؛ دلنوشته تولدم مبارک عاشقانه؛ دلنوشته تولدم مبارک جدید؛ دلنوشته تولدم مبارک نیست؛ دلنوشته تولدم مبارک به انگلیسی؛ دلنوشته تولدم مبارک خاص برای شما جمع آوری کردیم می توانید این متن ها را برای استوری یا پست های خود و یا فرد مورد علاقه خود استفاده کنید.

 

* * * * *

در روز تولدم؛
برای خودم آرزو می کنم
که همیشه بهترینی که می توانم باشم
از حالا تا ابد

تولدم مبارک

* * * * *

تولدم که می شود
روی یک تکه کاغذ می نویسم
“مشترک مورد نظر امروز در دسترس نمی باشد”

و می چسبانم به در دلم
تا
دل مشغولی ها،
دغدغه ها،
خستگی ها،
فکروخیال کردن های بی سروته به یک سال،
بدو بدو کردن ها،
و…
پشت در بمانند و از همان راهی که آمدند برگردند.
و تمام روز را من و خودم تنهایی می گذرانیم.
مهمان می کنم خودم را به چند صفحه کتاب،
به گوش کردن یک موسیقی بی کلام در سکوت،
به خوردن یک ناهار چرب و چیلی به دور از چشم برنامه ی غذایی ام در طول سال،
قدم می زنم از این سرخیابان تا آن سرش را
و خستگی هایم را با خوردن یک فنجان چای پشت میز یک کافه جا می گذارم تا سال دیگر…
آری، روزهای تولدم را جانانه تر زندگی می کنم گویی از نو متولد شده ام…

* * * * *

چند سال پیش،

درست یه همچین روزی،

هول و هوش همین ساعت ها،

حوالی همین شهر،

من با قدومم دنیا رو متبرک کردم…

مامان بزرگ می گفت چشمام شبیه پسرشه

خاله ام می گفت کپی برابر اصل خودشم

عموم می گفت رنگ پوستم با خودش مو نمی زنه

مامانم اما اعتقاد داشت به خودش رفتم…

ولی بزرگ تر که شدم همه چی تغییر کرد

همون موقع رو می گم که شیطونی هام زبون زد خاص و عام بود

دیگه هرکسی اخلاق ها و عادت هام رو به دیگری نسبت می داد…

* * * * *

می‌خواستم امروز برای خودم تولد خیلی خوبی آرزو کنم. پس یک کارت تبریک زیبا فرستادم که قرار بود امروز به دستم برسد، اما متاسفانه دوباره به فرستنده برگشت.

* * * * *

با رسیدن دوباره سالروز تولدم، علاوه بر این که خود را یک سال بزرگتر احساس می کنم، رنگ های جهان هستی برایم عمیق تر به نظر می رسند. به یاد می آورم که فرصت های زندگی کوتاه و زودگذر هستند و زمان زیادی برای زندگی کردن در میان آن هایی که عاشقانه دوستشان دارم، پیش رو نیست. این چهار فصل پیش رو نیز مانند چهار فصل قبل و قبل تر سپری شده و چرخه عمر من نیز به پایان می رسد. آرزو می کنم تمام فصل های زندگی ام، مانند فصل هایی که پشت سر گذاشتم، مملو از عشق و دوستی بوده و رنگ هایش همیشه بهاری باشند

* * * * *

یه روز قشنگ دیگه هم شروع شد، عه، کو وایسا ببینم، تقویم داره داد و فریاد میکنه، مگه امروز چه روزیه؟ حتم دارم که روز خیلی مهمه که تقویم این همه داره خودشو به زمین و آسمون میزنه، صبر کن ببینم، امروز که تولدمه، اها پس برای همونه تقویم خودشو از اون موقع به چند قسمت مساوی تقسیم کرد تا اینو به همه بفهمونه. تولدم رو به همه تبریک میگم چون میدونم که یه اتفاق خاص برای همتون بودم. خدا منو برای همتون نگه داره و هیچوقت سایه ام رو از زندگیتون کم نکنه. الهی آمین. تولدم مبارک.

* * * * *

ورق می‌خورد تقویم می‌رسد به روزی

که آمدنش هیچکس رو خوشحال نمی کنه

حتی خودم رو

تولدمو جشن میگیرم با یک کیک تنهایی

و چند شمع اشک و یک کادو پیچیده به اندوه

تولد غمگینم مبارک باشه…

* * * * *

دلنوشته های لاکچری درباره تولد خودم - تــــــــوپ تـــــــــاپ

تولدم مبارک باز یک سال گذشت و دوباره به نقطه ی آغاز رسیدم

خدایا دلم هوای دیروز رو کرده هوای روزهای کودکیم

دلم میخواد مثل دیروز قاصدکی بردارم و آرزوهام رو به دستش بسپرم

دلم میخواد دفتر مشقم رو باز کنم و دوباره تمرین کنم الفبای زندگی رو

میخوام خط خطی کنم تمام اون روزایی که دل شکستم و دلمو شکستن

۳۶۵ روز گذشت روز هایی که قهقهه زدم از ته دل و لبخند زدم و شب هایی که اشک ریختم و دلم شکست و فریاد زدم

روزهایی که فکر کردم دنیا منم و من؛ نیاز به هیچ دست و دامنی نیست و بعد دنیا چرخید؛ گیر چرخگردون افتادم فهمیدم دنیا گرداننده دارد و دست به دامنش شدم..

* * * * *

به خودم قول دادم هیچوقت غصه ی گذشته رو نخورم،غصه ی اتفاق افتاده..‌.بدترین روزی ک داشتم رو یادمه ،اما فقط یادمه…مثل اون روز درد نمیکشم،مثل اون روز اشک نمی ریزم….
یه شبایی تو زندگیم اومدن که فکر کردم این آدم مچاله شده ديگه تا صبح دووم نمیاره ولی صبح شد…..یه روزایی تو زندگیم اومدن ک فکر کردم عقربه ها دیگه قرار تکون نخورن ولی گذشت،رد شد تموم شد….اگه باور کنیم که هیچ چیزی توی زندگی دائمی نیست دیگه هیچ وقت غصه نمی خوریم….
چه اشک بریزی و خودت رو به در ودیوار بکوبی،چه بخندی و قدم بزنی دیگه نمیتونی زمان رو به عقب برگردونی همه چی میگذره…
پس غصه ی اتفاق افتاده رو هیچ وقت نخور…

* * * * *

تولد واژه ای است در پی معنا شدن

مفهومی است در تب و تاب رسیدن

تولد گاه بهانه ای ست برای دلتنگ خود شدن

شانه ای ست برای جستجوی خویش

تولدم مبارک

* * * * *

تولد آن شخص دوست داشتنی که هر روز وقتی به آینه نگاه می‌کنم به من خیره می‌شود مبارک!

* * * * *

تولدم مبارک. من هیچ کادویی از بقیه نمیخوام، هیچ توقعی ندارم که بقیه بهم تولدم رو تبریک بگن و هیچ نیازی هم ندارم که کسی به سراغم بیاد و بخواد روز تولدم کنارم باشه. یدونه خودم برای خودم کافیه و خدا رو شکر میکنم که اتفاقایی رو سر راه زندگیم سبز کرد که همون اتفاقات باعث شدن فقط روی خودم حساب باز کنم و خودم رو بیشتر دوست داشته باشم. این بار هم به رسم هر سال میخوام برای خودم یک جشن یک نفره بگیرم و توی اون جشن کلی قربون صدقه خودم برم. تولدم رو به خودم تبریک عرض میکنم.

* * * * *

گاهی فکر می کنم که احساسات حتی از تفکر هم پیچیده تر است حس شادی، غم، ناامیدی، عصبانیت و … از کجا می آیند از رفتار ها؟ فکر می کنم که تمام اینها لازم هستند برای هر انسانی، اگر شادی نبود چگونه می توانستیم زندگی را ادامه دهیم؟ اگر غم نبود پس شادی چه معنایی داشت؟ و ما چگونه به مشکلات فکر می کردیم؟ یا اگر عصبانیت وجود نداشت پس چگونه از خود دفاع می کردیم؟ امروز روز تولد من است و احساسی آمیخته از شادی و غم و عصبانیت دارم از اینکه می توانم جشن بگیرم و خوشحال باشم احساس شادی دارم از اینکه باز یک سال دیگر از عمرم را رفته می بینم احساس غم دارم و عصبانی هستم که چرا در تمام عمرم بیشتر نخندیدم، بیشتر محبت نکردم چرا اینهمه دوست داشتن گفتن را عقب می اندازیم شاید فرصت دیگری زندگی به ما ندهد به امید روز هایی پر از شادی، حس سرزندگی و جشن تولدهایی برای همه.

“من فقط یک سال بزرگتر نشده ام بلکه یک سال شادتر و بهتر شده ام از هر زمان دیگر تولدم مبارک”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top