طلا گرو بگذارید، وام بگیرید!
برای وام 10میلیونی باید به اولی 130 گرم طلا امانت داد و برای دریافت همین
میزان وام به دیگری 250 گرم. سودی هم که دریافت میکند بیشتر است. چون
میگوید باید ماهانه ششدرصد سود پرداخت کنم. «باید برای هر یکمیلیون
پولی که میگیرید 600هزارتومان سود بدهید.
آفتاب: روزنامه شرق نوشت: در
مقابل دریافت طلای مشتریان، طلافروشیها وامهای بدون سقف با سود ماهانه 30
تا 60درصدی پرداخت میکنند. اما این موضوعی است که رییس اتحادیه کشوری طلا
و جواهر آن را رد میکند. پیامکها بسیار است و در فواصل متعددی ارسال
میشوند؟
پیامکهای تبلیغاتیای که شماره تماس و آدرس طلافروشیهایی
را اعلام میکنند که متقاضیان دریافتهای وامهای فوری و بدون ضامن
میتوانند صرف کوتاهترین زمان ممکن در قبال امانتگذاشتن طلای خود وام
بگیرند و ماهانه با درصدی سود، وام خود را تسویه کنند.
سود تسهیلات
بالاست، بین 30 تا 60درصد و قابل مقایسه با سود 10درصدی بانک کارگشایی بانک
ملی نیست. اما در مقابل، وامی که میپردازند بدون سقف است. بهعبارت دیگر
سقف وام را میزان طلای مشتری تعیین میکند؛ برخلاف بانک کارگشایی که تنها
تا سقف دومیلیونتومان وام پرداخت میکند.
اختلاف فقط یک صفر است!
تماس
اول روزنامه با طلافروشیای است در آریاشهر، پاساژ شبنم. فروشنده با حوصله
بسیار توضیح میدهد که در ازای هر گرم طلای 18 عیار 75هزارتومان وام
میدهد و مشتری میتواند به هر میزان که میخواهد وام دریافت کند و از
یکماه تا یکسال هم زمان برای پرداخت اقساط دارد.
جزییات بیشتری
میخواهم. توضیح میدهد برای پرداخت یک وام 10میلیونتومانی حدود 130گرم
طلا باید به امانت بگذارم و اگر قرار باشد 10ماهه وام را تسویه کنم باید
ماهانه یکمیلیونو300هزارتومان قسط وام را بدهم؛ ماهی یکمیلیونتومان
برای تسویه اصل وام و ماهی 300هزارتومان برای پرداخت سود وام. میپرسم سود
وام طلا چقدر است؟ توضیح میدهد تنها سهدرصد سود میگیرند!
حتی
فرصت دارم که مبلغ ماهانه پرداختی را کمتر کنم و وام را یکساله تسویه کنم.
چون در هر صورت در قبال 10میلیونتومان وامی که میخواهم بگیرم 13میلیون
باید پس دهم! پس میتوانم یکماهه این کار را انجام دهم یا یکساله. اما
اگر تاخیری در پرداخت اقساط پیش بیاید باید برای هر قسط معوقشده معادل
سهدرصد دیگر سود بپردازم.
به صدای مکرر زنگ تلفن دیگری که شنیده
میشود و حتی صدای مشتریای که مدام سوالی را تکرار میکند هم توجهی ندارد و
برایم توضیح میدهد که برای انعقاد قرارداد، طلا، فاکتور خرید و کارت ملی
را همراه داشته باشم تا در لحظه دریافت طلا و انعقاد قرارداد دوطرفه، کل
وام را در لحظه پرداخت کند. تاکید میکند که مجوز طلافروشی هم دارد تا با
خیال راحت وام را دریافت کنم و طلا را ودیعه بگذارم.
آدرس را بار
دیگر با دقت میخواند و اصرار میکند حضوری مراجعه کنم تا هم قرارداد را
منعقد کنیم و هم جواز طلافروشی را ببینم تا خیالم راحت باشد. سود سهدرصدی
که مرد طلافروش در لحظه اعلام میکند بهقدری از سود تسهیلات بانکهای
دولتی و خصوصی کمتر است که وسوسهکننده است. اما یک محاسبه سرانگشتی نشان
میدهد سودی که در قبال وام دریافت میکنند سودی 30درصدی است و نه سهدرصدی
و تنها یک صفر میان این دو فاصله است؛ صفری با اختلاف سود 27درصدی!
بیمجوز اما با قرارداد
شماره
بعدی شماره موبایلی با کد 917 است. آگهی متعلق به یک طلافروشی در شیراز
است. توضیح میدهد که برای دریافت هر یکمیلیونتومان وام باید 25گرم طلا
تحویل بدهم یعنی برای دریافت یک وام 10میلیونتومانی باید 250 گرم طلا
امانت بگذارم. میزان وام پرداختیاش در مقایسه با طلافروشی قبلی کمتر است.
طلافروش قبلی در مقابل هر گرم طلا 75هزارتومان پرداخت میکند و این در
مقابل هر گرم 25هزارتومان!
برای وام 10میلیونی باید به اولی 130 گرم
طلا امانت داد و برای دریافت همین میزان وام به دیگری 250 گرم. سودی هم که
دریافت میکند بیشتر است. چون میگوید باید ماهانه ششدرصد سود پرداخت
کنم. «باید برای هر یکمیلیون پولی که میگیرید 600هزارتومان سود بدهید.»
میپرسم
اینکه سود ششدرصدی نمیشود میشود 60درصد سود روی هر میلیون. میگوید نه!
سود ما مطابق بانک است. خودتان حساب کتاب کنید. البته الان و در لحظه نقدا
10میلیونتومان پول ندارم. باید یکی، دوروز قبل، زنگ بزنید و کار را قطعی
کنید تا پول نقد را آماده کنم.
درخصوص پرداخت ماهانه اقساط هم
میگوید که نظم خاصی ندارد میتوانم یکماه پنجمیلیون وام را تسویه کنم و
سود کمتری بدهم میتوانم دیرتر تسویه کنم و سود بیشتری بدهم. حق انتخاب با
مشتری است. کمحوصله است. توضیح میدهد حضوری که آمدید کار را نهایی
میکنیم و قرارداد میبندیم. سوال میکنم مجوز طلافروشی هم دارید:
بیحوصلهتر میشود که معلوم است هنوز فکرهایتان را نکردهاید. مجوز نداریم
اما قرارداد میبندیم.
برخورد با واحدها وظیفه اتحادیه نیست
نمونههای
دیگری هم هست. یکی دیگر در خیابان رودکی است و دیگری شماره تلفن اهواز
است. دو، سه نفری هم هستند که با بداخلاقی میگویند دیگر کار نمیکنند و
زمان آگهیشان مربوط به یکی، دوسال پیش است و تاریخ آن گذشته است پس
میتوانم با آگهیهای دیگر تماس بگیرم. تعداد زیاد است و هرکدام نرخ خود را
دارند. برخی با مجوز و برخی بیمجوز.
اما رییس اتحادیه کشوری طلا و
جواهر در گفتوگو با «شرق» پرداخت وام توسط واحدهای دارای مجوز طلافروشی
را رد میکند و میگوید: چنین واحدهایی طلافروشی نیستند فقط با نام
طلافروشی فعالیت میکنند.
محمد کشتیآرای تاکید میکند: اگر برای
عقد قرارداد به این دفاتر مراجعه کنید میبینید که نه مجوز طلافروشی دارند
و نه مغازه طلافروشی. این قراردادها در دفاتر اداری منعقد میشود که اغلب
اجارهای هم هستند و ممکن است مشتری در مراجعات بعدی با واحد تخلیهشده
مواجه شود.
این در حالی است که آدرسهایی که پرداختکنندگان وام
میدهند همه متعلق به مغازههای طلافروشی است و تاکید دارند قرارداد وام در
محل طلافروشی منعقد میشود. از طرف دیگر کشتیآرای تاکید دارد که
هیچکدام این واحدها مجوز طلافروشی ندارند و بارها پیش از این هم اعلام
کرده است که با واحدهای طلافروشی بدون مجوز برخورد خواهد کرد.
این
در حالی است که صاحبان آگهی وام طلا یا اعلام میکنند که مجوز طلافروشی
دارند که این اظهارات کشتیآرای را رد میکند یا اعلام میدارند که مجوز
فعالیت ندارند که در این حالت هم این سوال مطرح است که چرا اتحادیه کشوری
طلا و جواهر با این واحدهای متخلف برخورد نمیکند؟
رییس اتحادیه
کشوری طلا و جواهر در پاسخ این سوال میگوید که این واحدها طلافروشی
نیستند پس برخورد با آنان در حوزه وظایف ما نیست. این افراد تنها تحت عنوان
طلافروش فعالیت میکنند اما طلافروش نیستند و ما نمیتوانیم با آنها
برخورد کنیم. اما اگر واحد طلافروشی اقدام به پرداخت وام یا فروش قسطی طلا
یا فروش طلای دستدوم کند ما حتما برخورد خواهیم کرد.
بانکها هم وام طلا میدهند
«فقط
در یکی از شعب مرکز، امیریه و امیرکبیر به تعداد محدود در ساعات اولیه
روز وام طلا پرداخت میشود.» شماره بانک کارگشای بانک ملی را که بگیرید
اپراتور اینطور برای شما شرح میدهد؛ در این بانک به ازای هر گرم طلای 17 و
18 عیار 10هزار تومان تسهیلات تا سقف دو میلیون تومان پرداخت میشود.
برای
دریافت این وام که با سود سالانه 10درصد محاسبه میشود باید 200 گرم طلا
امانت بگذارید و دریافت وام یکبار قابل تمدید است. بانک رسالت اما وام طلا
نمیدهد بلکه در قبال وامی که میدهد طلا را بهعنوان وثیقه یا تضمین
میپذیرد. به این ترتیب که برای پرداخت هر یکمیلیونتومان وام 19 تا 21
گرم طلا دریافت میکند و سود آن دودرصد است.
پنج سقوط بزرگ بازارهای مالی جهان
در سال 2013 میلادی بسیاری از اقتصادهای توسعهیافته که در سالهای 2008
تا 2012 دچار رکود و بحران شده بودند از رکود خارج شدند و اقدامات
بانکهای مرکزی بهویژه بانک مرکزی آمریکا در حمایت از اقتصاد از طریق
تزریق نقدینگی سبب رشد قابلملاحظه شاخصهای مالی شده است، اما در هفتههای
اخیر چند عامل از جمله آغاز برنامه محدود کردن سیاستهای انبساطی بانک
مرکزی آمریکا و برخی مشکلات اقتصادی سبب شد بازده شرکتهای بورسی در این
کشور کاهش یابد در نتیجه شاخصها نیز کاهش یافتهاند.
در اروپا،
بانک مرکزی اروپا به حمایت از اقتصاد منطقه یورو ادامه داده و زمینه خروج
آن را از رکود فراهم کرده است. دولت جدید ژاپن نیز برای پایان دادن به رکود
اقتصادي این کشور سیاستهای انبساطی افراطی در پیش گرفته است که میتواند
به تشکیل حباب در بازارهای مالی منجر شود.
با توجه به گزارشهای
منفی اخیر از وضعیت برخی شاخصها مهم اقتصادی در آمریکا برخی صاحبنظران
اعلام کردهاند رشد شاخصهای مالی در این کشور بیش از حد زیاد و حاصل
سیاستهای حمایتی بانک مرکزی بوده است. در نتیجه احتمال کاهش قابلملاحظه
این شاخصها مطرح شده است. بررسی دلایل سقوط بازارهای مالی در سه دهه اخیر
میتواند در شناخت تحولات کنونی بازارهای مالی و پیشبینی رویدادهای
احتمالی آینده مفید باشد.
طی چند دهه اخیر یعنی از جنگ جهانی دوم به
بعد ثروت قابلملاحظهای در اقتصاد غرب به وجود آمده است. این ثروت در
جامعه توزیع و بازتوزیع شده است و گروههایی از مردم که مورد توجه قرار
نمیگرفتند بهتدریج نقش بزرگتری در جامعه و اقتصاد بر عهده گرفتهاند.
مصرفگرایی متولد شد و تغییراتی در دیدگاهها درباره جهان بهوجود آورد.
در سده حاضر دو جنگ جهانی زیانهای بزرگی به اقتصاد جهان وارد کرد. سازمان
ملل در سال 1945 تاسیس شد و زمینه برای همکاری بیشتر کشورها فراهم شد.
سیستم برتون وودز بهوجود آمد و قوانین و مقرراتی بین بازیگران اقتصادی و
صنعتی در حوزه مبادلات تجاری و مالی پدید آورد. سپس صندوق بینالمللی پول
شکل گرفت. طی سه دهه پس از جنگ جهانی دوم دوران طلایی سرمایهداری ادامه
پیدا کرد، اما در دهه 1970 این دوران با بروز بحرانهای نفتی و از میان
رفتن سیستم برتون وودز به پایان رسید.
دهه 1970 آغاز دورانهای پر
مشکل اقتصادی بود و جهان با پیامدهای تمام تصمیمهایی که قبل از آن اتخاذ
شده بود مواجه شد. طی دو تا سه دهه اخیر رایانهها در سرتاسر جهان گسترش
پیدا کردهاند و فضای مجازی شکل گرفته و دهکده جهانی بهوجود آمده است، اما
ارتباط تنگاتنگ افراد و کشورها با هم یعنی کوچک شدن جهان به این معنا بود
که هر رویداد در هر نقطه از جهان اثراتی در دیگر نقاط جهان داشته و هیچ
راهی برای اجتناب از این وضعیت وجود ندارد. پایان دوران طلایی سرمایهداری،
آغاز چند مورد سقوط در بازارهای مالی بود که بر تمام جهان تاثیر گذاشت. در
ادامه به پنج مورد از این سقوطها اشاره میکنیم.
سقوط 1973 بازارها
بین
ژانویه 1973 تا دسامبر 1974 یعنی در 699 روز، شاخص متوسط صنعتی داوجونز
1.45 درصد ارزش خود را از دست داد. شاخص FT30 بورس لندن نیز 73 درصد کاهش
پیدا کرد. سقوط سال 1973 هفتمین سقوط شدید تاریخ است که از 11 ژانویه 1973
تا 6 دسامبر 1974 ادامه داشت.
اما عامل اصلی این سقوط چه بود؟
از
میان رفتن سیستم برتون وودز در کنار کاهش شدید ارزش دلار و بحرانهای نفتی
سال 1973 سه عامل این سقوط بودند. هیچکس انتظار نداشت حباب بازار با این
شدت و گستردگی بترکد. طی 12 ماه قبل از آغاز دوره سقوط، شاخص متوسط صنعتی
داوجونز 15 درصد رشد کرده بود. در این دوره، شوک نیکسون نیز در فروپاشی
اقتصادها در گوشه و کنار جهان موثر بود. نیکسون تصمیم گرفت بهطور یکجانبه
قابلیت تبدیل سیستم دلار آمریکا به طلا را پایان دهد. بهدلیل این تصمیم او
بود که ما امروز دارای ارزهای شناور هستیم.
پس از سقوط 1973 روند
بهبود شرایط اقتصادی در کشورهای مختلف کند بود. برای مثال وضعیت بریتانیا
تا سال 1987 به حالت قبل از بحران بازنگشت و تنها چند ماه بعد سقوطی دیگر
در بازارهای مالی رخ داد. آمریکا نیز در واقع در سال 1993 به وضعیت قبل از
سقوط بازگشت.
دوشنبه سیاه 1987
هیچکس 19 اکتبر
سال 1987 را فراموش نخواهد کرد. اصولا دوشنبهها روزهای خوبی برای بازارها
نیستند. در 28 اکتبر 1929 رکود بزرگ آغاز شد اما چرا دوشنبهها؟ شاید به
این دلیل که افراد در پایان هفته فرصت داشتهاند به آنچه در حال وقوع است
فکر کنند، نگران شوند و صبح روز دوشنبه که بازار فعالیت خود را آغاز میکند
به فروش جمعی و هیجانزده دارایی خود در بازار بپردازند تا از زیان بیشتر
جلوگیری کنند. شاید بهتر باشد ما هفت روز هفته را کار کنیم تا
سرمایهگذاران فرصت کمتری برای فکر کردن داشته باشند.
سقوط سال 1987
از هنگکنگ آغاز شد و به اروپا و سپس به آمریکا سرایت کرد. طی دو هفته
بورس هنگ کنگ 5.45 درصد ارزش خود را از دست داد. بورس لندن و بورس آمریکا
نیز به ترتیب 45.26 درصد و 8.22 درصد ارزش خود را از دست دادند. بازگشت
شاخص متوسط صنعتی داوجونز به سطح قبل از سقوط دو سال طول کشید. گفته میشود
معاملات برنامهریزی شده عامل اصلی سقوط سال 1987 بازارهای مالی بوده است،
البته تحلیلگران هنوز هم به بحث درباره عوامل آن میپردازند.
معاملات
برنامهریزی شده معامله گروهی از سهام است که طبق ارزیابی بازار از طریق
شرایط از پیش تعیین شده صورت میگیرد. این سیستم امکان معامله تعداد بسیار
زیادی از سهام را در یک زمان فراهم میکند. در سال 2012 این سیستم 30 درصد
کل حجم سهام معامله شده در بورس نیویورک را تشکیل داد. در سال 1987
پیشرفتهای تکنولوژیک در حوزه تکنولوژی اطلاعات نسبتا اندک بود. شاید امروز
(حداقل امیدواریم چنین باشد) برنامههای نرمافزاری پیشرفتهتر هستند و
حاشیه خطا کاهش یافته است، احتیاجی به دخالت انسان نیست و به همین دلیل
میزان بالایی از سهام را میتوان با یک کلیک خرید یا فروخت.
سقوط جمعه 13 اکتبر 1989
روز
جمعه 13 اکتبر سال 1989 برخی سرمایهگذاران دچار زیان شدند. این سقوط در
مقایسه با دیگر سقوطهایی که در قرن بیستم اتفاق افتادهاند کوچک محسوب
میشود. به نظر میرسد این سقوط بازار حاصل اشتباه در خرید سهام شرکت UAL
(شرکت مادر یونایتد ایرلاینز) بود که 75.6 میلیارد دلار ارزش داشت. این
معامله صورت نگرفت و در نتیجه بحرانی در بازار اوراق قرضه با ریسک بالا رخ
داد. در این سقوط شاخص متوسط صنعتی داوجونز طی چند ساعت 91.6 درصد و شاخص
استاندارد اند پورز 12.6 درصد کاهش یافتند. شاخص نزدک نیز 09.3 درصد افول
کرد.
بحران مالی آسیا در سال 1997
بحران مالی
آسیا در ژوئیه سال 1997 در تایلند آغاز شد و علت آن کاهش شدید ارزش واحد
پول این کشور بود. دولت تایلند برای پشتیبانی از نرخ برابری ثابت خود ارز
خارجی کافی در اختیار نداشت و مجبور شد واحد پول خود را شناور کرده و
پیوستگی آن به دلار آمریکا را قطع کند. تایلند از پیش به شدت مقروض بود و
بدهی خارجی آن سبب شده بود این کشور مستعد ورشکستگی باشد. این بحران به
سرعت به اندونزی و کرهجنوبی سرایت کرد. سپس هنگکنگ، مالزی و فیلیپین دچار
مشکل شدند و شاخصهای مالی در تمام آنها به شدت کاهش یافت.
در این
بحران صندوق بینالمللی پول وارد عمل شد تا ترتیبی دهد وضعیت از کنترل خارج
نشود. این صندوق برای تثبیت اوضاع در کرهجنوبی، تایلند و اندونزی 40
میلیارد دلار اختصاص داد. در شدیدترین روزهای بحران نسبت بدهی به تولید
ناخالص داخلی کشورهای عضو سازمان کشورهای جنوب شرق آسیا، آ سه آن، 180 درصد
افزایش یافت. ایالات متحده نیز دچار زیان شد اما زیان آن کمتر از زیان
کشورهای آسیایی بود. در این سقوط در اکتبر سال 1997 شاخص متوسط صنعتی
داوجونز 2.7 درصد کاهش یافت. بازار ژاپن نیز دچار زیان شد زیرا آسیا 40
درصد بازار شرکتهای این کشور را تشکیل میدهد. رشد واقعی تولید ناخالص
داخلی ژاپن از پنج5 درصد به 6.1 درصد کاهش یافت و این کشور در سال 1998
دچار رکود شد.
ترکیدن حباب شرکتهای اینترنتی در سال 2000
حباب
قیمت سهام شرکتهای اینترنتی از سال 1997 تا 2000 ادامه پیدا کرد. در 10
مارس سال 2000 بازار به اوج حباب خود رسید، یعنی شاخص نزدک در حد 5048 قرار
گرفت که دو برابر ارزش آن در سال قبل بود. برای مقایسه بهتر است بدانید
اکنون شاخص نزدک حول 4200 واحد در نوسان است. دهه 1990 دهه آغاز فراگیر شدن
شبکه اینترنت و فعالیت شرکتهای اینترنتی بود.
نخستین مرورگر اینترنتی در سال 1993 ارائه شد.
قبل
از ترکیدن حباب قیمتی سهام این شرکتها، اقتصاددانها و روزنامههای معتبر
نظیر روزنامه وال استریت ژورنال به مردم توصیه میکردند سهام شرکتهای یاد
شده را خریداری کنند زیرا تصور میشد حباب نخواهد ترکید، اما در سال 1999
رشد اقتصاد کند شد و تحلیلگران اعلام کردند که صدها شرکت اینترنتی تازه
تاسیس طی آن سال دچار ورشکستگی خواهند شد.
در نتیجه این تحولات
سرمایهگذاران وحشت زده شدند و به فروش سهام خود اقدام کردند. در آن زمان
شرکتهای اینترنتی هشت درصد بازار سهام آمریکا را تشکیل میدادند و ارزش
کلی آنها 1300 میلیارد دلار بود.
اکثر 371 شرکت اینترنتی بورسی در
آن سال یا ورشکست شدند یا از سوی رقبای قدرتمند خریداری شدند، اما اندکی
بعد فعالیت آنها متوقف شد. این شرکتها سودی بهدست نیاورده بودند زیرا
برای تبلیغ و شناخته شدن و نیز جذب مشتری سرمایهگذاری عظیمی کرده بودند.
نتیجه
اما
از این پنج مورد سقوط بازارهای مالی در سه دهه اخیر چه نتیجهای میتوان
گرفت؟ مردم میگویند تاریخ تکرار میشود. نرمافزارهای تحلیلگری، دادهها و
شواهد تجربی به ما میگویند که رشد سهام شرکتها برای همیشه ادامه پیدا
نمیکند.
با بررسی دقیق میتوان به گذشته بازگشت و علل سقوطهای
متعدد بازارهای سهام را یافت، اما سختترین کار جلوگیری از خرید و فروشهای
هیجانی و غیرمنطقی و پند گرفتن از گذشته است، بهطوری که همان اشتباهات
بار دیگر تکرار نشوند، اما متاسفانه ما بارها و بارها همان اشتباهات را
تکرار میکنیم.