کدام یک از مردم در قرائت قرآن خوش‌صداتر است؟

کدام یک از مردم در قرائت قرآن خوش‌صداتر است؟

از آنجایی که می دانیم یکی از آداب
و مستحبات تلاوت قرآن، آمیختن تلاوت با حزن و گریه است. قارى قرآن باید
هنگام تلاوت، خود را محزون و اندوهگین، فروتن و با گریه جلوه دهد
. روایاتى در این باره وارد شده است از جمله:

رسول
اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: قرآن را تلاوت كنید و بگریید و اگر
نگریستید، حالت حزن و گریه به خود بگیرید.(تحف العقول/240، بحار الانوار،
2/19) در صورتى كه قلب محزون شود زمینه گریه فراهم مى شود. از این رو
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در سخن دیگرى فرمود: قرآن با حزن و اندوه
نازل شده است پس هنگام تلاوت آن ، محزون شوید و بگریید.(معانی الاخبار، 67
)

 

قرائت با حزن

هركس كه قرآن بخواند حزن و اندوه را
در آن لمس می‌كند. قرآن سرشار است از حالت‌های حزن‌آور برای سرنوشت انسان و
اینكه خداوند تمام نعمت‌ها را به وی داده، و همه‌ی وسائل هدایت را برای او
فراهم نموده است؛ ولی انسان بعد از همه‌ی این نعمت‌های الهی و نشانه‌ها و
انذار و تبشیر خداوند سقوط می‌كند، اینجا جای حزن و اندوه است.

از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است:

«القرآن نزل بالحزن فاقرأه بالحزن»(اصول الكافی، 2/614)قرآن با حزن نازل شده و آن را با حزن بخوان.

این احادیث در بردارنده‌ی دو نكته است:

الف ـ نازل شدن قرآن با حزن

قرآن
خطاب خداوند برای انسان است. و این خطاب آكنده است از آرزوهای شدید به
هدایت و نجات انسان از سوی خداوند؛ و امّا از سوی انسان با انكار و طرد
مواجه می‌شود.

اینكه انسان در مقابل رحمت و فضل بی‌انتهای الهی یا رد
و انكار برخورد می‌كند، ریشه حزن و اندوه است كه ساحت وسیعی از قرآن كریم
را در بردارد و اندوه تأسف برای انسان به خاطر بی‌پروایی، خیره سری و
خودپسندی‌اش و اینكه از خداوند دور شده است و آیات الهی را سبك شمرده است.

و
تأسف و تأثیر بدان جهت است كه انسان كفر می‌ورزد، در نتیجه بدبخت می‌شود و
در مقابل عهد و پیمان الهی، پیمان شكنی می‌كند و از دعوت خداوند روی بر
می‌گرداند و پیامبران را تكذیب می‌كند و در مقابل خداوند خیره سری می‌نماید
و در برابر  عبرت‌های فراوانی كه در قرآن آمده است، با غفلت برخورد می‌كند
و با خداوند و آیات او و وعده‌های الهی به مقابله بر می‌خیزد.

گریه
كردن از بارزترین نشانه‌های همراهی با قرآن و وارد شدن در دایره و
محدوده‌ی نفوذ آن، و از مهمترین نشانه استقرار معرفت و یقین در روحیات
مۆمنان است. خداوند متعال می‌فرماید: «قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لاَ
تُۆْمِنُوا إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَی
عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّداً ـ وَیَقُولُونَ سُبْحَانَ
رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً ـ وَیَخِرُّونَ
لِلْأَذْقَانِ یَبْكُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعاً.»

ما
وقتی سوره‌ی تین را كه از سوره‌های كوتاه قرآن كریم است، می‌خوانیم با
اندوه و حزن فراوان رو به رو می‌شویم و آن هم به دلیل آینده‌ی دردناك انسان
است كه نهایت سقوط می‌كند و به اسفل سافلین می‌رسد، بعد از اینكه خدوند به
او اعلی علین را وعده داده بود:

«و التین و الزیتون و طور سنین و
هذا البلد الامین لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل سافلین
الاّ الذین آمنوا و عملوا الصالحات فلهم اجر غیر ممنون.»

سوگند
به تین و زیتون، و طور سینا، و این شهر امن و امان، كه به راستی انسان را
در نیكوترین اعتدال آفریدیم. سپس او را به پست‌ترین مراتب پستی
بازگردانیدیم؛ مگر كسانی كه ایمان آورده و كارهای شایسته كرده‌اند، كه
پاداشی بی‌منّت خواهند داشت
.

 

ب ـ خواندن با حزن

قرائت
صحیح آن است كه منسجم و همراه با حزن باشد، نه اینكه با طرب باشد و شنونده
را به وجد و هیجان آورد. كما اینكه قرائت برخی از قرّای امروزی این گونه
است. روش صحیح آن است كه همراه با خشوع، ترتیل و تجوید باشد.

تنها قرآن این گونه نیست؛ بلكه سایر كتب آسمانی نیز این گونه‌اند.

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

«إنّ
الله أوحی إلی موسی بن عمران إذا وقفت بین یدی، فقف موقف الذلیل الفقیر و
اذا قرأت التوراة فاسمعنیها بصوت حزین.»(المحجة‌ البیضاء، 2/225 )

خداوند
به موسی بن عمران وحی كرد كه هرگاه در پیشگاه من قرار گرفتی، مانند انسان
ذلیل فقیر بایست و هرگاه تورات را خواندی آن را با صوت حزین از تو بشنوم.

هر اندازه كه قرائت قرآن با حزن باشد به نزول قرآن نزدیك‌تر است و بیشتر از آن عبرت گرفته می‌شود.

هنگام
سیر انسان به قرآن احساسات و عواطف او متغیّر و متحوّل می‌شود و روح او
متأثر می‌گردد و از این تأثر روحی ارتباط انسان با خداوند شكل می‌گیرد.

اوج
و قلّه‌ی این ارتباط روحی گریه است. گریه كردن بالاترین درجه ابراز و بیان
رقّت، خشوع و همراهی با قرآن است. گریستن قلب انسان را رقیق می‌كند و صیقل
می‌زند و آن را خاشع می‌سازد و زنگارها را از دل انسان می‌زداید.

ارتباط
بین «تحزین» و «استثار» در این بخش از كلام امام قابل توجه است، مثل اینكه
حزن هنگام تلاوت قرآن دوای نفوس است. تحزین، تحریك نمودن دوای روحی از
درون جان انسان است و از خارج نمی‌آید باید بیماری عنصر داخلی مداوا شود.
از رسول گرامی اسلام روایت شد كه فرمود: «إن القرآن نزل بحزن فاذا قرأتموه
فتحازنوا» قرآن با حزن نازل شده هرگاه قرائت كردید خود را وادار به حزن
كنید

بارزترین نشانه‌های همراهی با قرآن

گریه
كردن از بارزترین نشانه‌های همراهی با قرآن و وارد شدن در دایره و محدوده‌ی
نفوذ آن، و از مهمترین نشانه استقرار معرفت و یقین در روحیات مۆمنان است.

خداوند متعال می‌فرماید:

«قُلْ
آمِنُوا بِهِ أَوْ لاَ تُۆْمِنُوا إِنَّ  الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِن
قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَی عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ  لِلْأَذْقَانِ سُجَّداً ـ
وَیَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً ـ
وَیَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ یَبْكُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعاً.»
(اسراء/107-109)

بی‌گمان كسانی
كه پیش از نزول آن دانش یافته‌اند، چون این كتاب بر آنان خوانده شود سجده
كنان به روی زمین در می‌افتند. و می‌گویند منزّه است پروردگار ما كه وعده‌ی
پروردگار ما قطعاً انجام شدنی است. و بر روی زمین می‌افتند و می‌گریند و
بر فروتنی آنها می‌افزاید
.

پیامبر اسلام(صلی الله
علیه وآله) و امامان از اهل بیت آن حضرت و برگزیدگان از صحابه و برگزیدگان
از مسلمانان، هیچگاه نمی‌توانستند هنگام قرائت قرآن جلوی گریه‌شان را
بگیرند.

در حدیثی آمده است كه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به ابن
مسعود فرمود كه برایم قرآن بخوان، ابن مسعود می‌گوید كه من از اول سوره‌ی
نساء شروع كردم تا رسیدم به آیه:

«فَكَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَی هۆُلاَءِ شَهِیداً.»‌ (نساء/41)

حال آنان چگونه است آن روزی كه از هر امتی شاهد و گواهی بر اعمالشان می‌آوریم، و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد.

دیدم اشك از چشمان آن حضرت سرازیر شد و به من فرمود دیگر بس است.

از
امام صادق(علیه السلام) روایت شده كه رسول خدا هنگامی كه آیه شصت و یكم
سوره‌ی مباركه یونس را می‌خواند بسیار گریه شدید می‌كرد و آن آیه چنین است:

«وَ
مَا تَكُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُوا مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ
تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَیْكُمْ شَهُوداً إِذْ
تُفِیضُونَ فِیهِ وَمَا یَعْزُبُ عَن رَبِّكَ مِن مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی
الْأَرْضِ وَلاَ فِی السَّماءِ وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذلِكَ وَلاَ أَكْبَرَ
إِلَّا فِی كِتَابٍ مُبِینٍ.»‌

علی بن ابراهیم در تفسیرش از امام صادق(علیه السلام) روایت كرده كه آن حضرت هنگام تلاوت آیه‌ی مباركه كه می‌فرماید:

«تِلْكَ
الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لاَ یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی
الْأَرْضِ وَلاَ فَسَاداً وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ.» (قصص/83)

آن سرای آخرت را برای كسانی قرار می‌دهیم كه در زمین خواستار برتری و فساد نیستند، و فرجام خوش از آن پرهیزگاران است.

می‌فرمود: با این آیه آرامش و اطمینانم از بین رفت.

نزولتحازن و تباكی

كلید
حزن و گریه «تحازن» و «تباكی» است؛ به این معنی كه انسان اقدام و كوشش
برای اندوهناكی و گریه كند. و این تلاش در صورتی كه صادقانه باشد منجر به
حزن و گریه می‌گردد. و در نصوص روایی دستور به تحازن و تباكی هنگام قرائت
داده شده است.

امیرالمۆمنین در مورد اوصاف پارسایان هنگامی كه شبانگاهان قرآن می‌خوانند می‌فرماید:

«أمّا اللیل فصافون اقدامهم یرتلون القرآن ترتیلا، یحزّنون به انفسهم و یستثیرون دواء دائهم.»(نهج البلاغه، خطبه 193 )

پرهیزگاران
در شب برپا ایستاده و مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفكر و اندیشه
می‌خوانند و با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می‌یابند.

ارتباط
بین «تحزین» و «استثار» در این بخش از كلام امام قابل توجه است، مثل اینكه
حزن هنگام تلاوت قرآن دوای نفوس است. تحزین، تحریك نمودن دوای روحی از
درون جان انسان است و از خارج نمی‌آید باید بیماری عنصر داخلی مداوا شود.

از رسول گرامی اسلام روایت شد كه فرمود:

«إن القرآن نزل بحزن فاذا قرأتموه فتحازنوا»

قرآن با حزن نازل شده هرگاه قرائت كردید خود را وادار به حزن كنید.

تحازن تظاهر به حزن نیست، بلكه تلاش برای اندوهگین بودن و به وجودآوردن آثار اندوه در نفس است.

مرحوم صدوق در كتاب امالی از امام صادق چنین نقل نموده است:

«هنگامی
كه خداوند متعال به حضرت عیسی(علیه السلام) موعظه می‌كرد به وی فرمود: ای
عیسی آماده باش چون قیامت نزدیك است و كتابم را بخوان در حالی كه با طهارت
هستی و من از تو صدای حزین را بشنوم.»(امالی الصدوق، 418؛ الكافی، 8/135 )

از
امام صادق(علیه السلام) روایت شده كه رسول خدا هنگامی كه آیه شصت و یكم
سوره‌ی مباركه یونس را می‌خواند بسیار گریه شدید می‌كرد و آن آیه چنین است:
«وَ مَا تَكُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُوا مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ
تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَیْكُمْ شَهُوداً إِذْ
تُفِیضُونَ فِیهِ وَمَا یَعْزُبُ عَن رَبِّكَ مِن مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی
الْأَرْضِ وَلاَ فِی السَّماءِ وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذلِكَ وَلاَ أَكْبَرَ
إِلَّا فِی كِتَابٍ مُبِینٍ»‌

تباكی هنگامی است
كه  انسان قادر به گریه نباشد؛ زیرا گناهان، مشغولیت‌ها و گرفتاری‌های
دنیوی رقت قلب انسان را از بین می‌برد؛ بنابراین تباكی وسیله‌ای است كه
انسان را قادر به گریه می‌كند.

انسان
گاهی به سبب گریه متحول می‌شود همانگونه كه زمین به سبب آب متحول می‌شود.
گریه وسیله تحول روحی در انسان است و باعث از بین رفتن زنگارها و غبارهای
متراكم بر قلب انسان می‌شود و تباكی وسیله این تحول است.

پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمود:

«اتلوا القرآن و ابكوا فإن لم تبكوا فتباكوا.»(المحجة‌ البیضاء، 2/225 )

قرآن بخوانید و گریه كنید و اگر گریه نتوانستید خود را به حالت گریه كننده درآورید.

 

خوش صدا ترین قاری قرآن

از
رسول خدا سۆال شد کدامیک از مردم در قرائت قرآن خوش‌صداتر است؟ فرمود: کسی
که وقتی قرائتش را شنیدی احساس کنی او از خدا خوف و ترس دارد.

خوف از خدا یک ملاک اساسی برای شناخت قاری برجسته و خوش‌صدا است. قاریی که با صدای نیکوی خود قرآن را زینت می‌بخشد.

بنابراین
خوش‌آواترین قاری کسی است که نشانه‌های خوف از خدا و رستاخیز در گفتار و
کردار او هویدا باشد. ظاهر او ظاهری اسلامی، کلام او قرآن و کارها و اعمال
او مطابق موازین اسلامی و قرآن است. او در انجام واجبات و ترک محرمات
پیشقدم و در انجام رسالت‌های اجتماعی پیش‌رو است. اگر قاری قرآن به این
درجه رسید خوشا به حال او و سعادت قرین او باد.




چه کنم تا زيبا بخوانم؟

قاريان ايراني را مي‏توان به دو دسته تقسيم کرد؛ آنهايي که اصل و اساس
قرائت صحيح را تجويد مي‏دانند و قارياني که بيشتر به لحن اهميت مي‏دهند و
معتقدند که براي تلاوت زيبا بايد کمي از قواعد تجويد گذشت. اما احمد
ابوالقاسمي- قاري شناخته شده کشورمان- را نمي‏توان جزو هيچ‏ گروه از اين
قاريان قرار داد. او با هزار و يک دليل منطقي- البته از نظر خودش- معتقد
است که مهم‏ترين رکن قرائت، صوت و جنس صداي قاري است.

رفته بوديم
همه آن سوال‏هايي را که در ذهنمان، از سوژه‏اي به نام «تلاوت» رژه مي‏رفت
بپرسيم. احمد ابوالقاسمي هم کم نگذاشت و کلي حرف جالب و البته تا به حال
گفته نشده را درباره اين سوره تحويل‏مان داد. فکر مي‏کرديم شايد آتش مانند
باشد در مطرح کردن سوال‏ها ولي ديديم که حرف‏هاي ابوالقاسمي تند و تيزتر
است.

قول داديم که مصاحبه بيشتر از 45 دقيقه طول نکشد ولي اين گفت
وگو حداقل دو ساعت طول کشيد و خود ابوالقاسمي اعتراف کرد که تا به حال
اين‏قدر دقيق و ريز در هيچ کجا درباره تلاوت قرآن صحبت نکرده است. گفته‏هاي
دقيق و ريز استاد بدون کم و کاست پيش روي شماست.

متاسفانه
الان سهم صوت در تلاوت‏ها بسيار کم ديده مي‏شود. اگر ما بتوانيم به اين
مرحله برسيم که قاريان جوان بيشتر از اينکه به آهنگ‏ها و الحان توجه کنند،
سراغ زيبايي صوت بروند، موفق‏تر مي‏شوند. صوت مثل جنس يک پارچه است و لحن
مثل مدل دوخت آن. اگر پارچه‏اي صلاحيت دوخته شدن را نداشته باشد هر چقدر هم
دوخت زيبايي داشته باشد، باز هم نمي‏توان از آن لباس زيبايي تهيه کرد.

– خيلي‏ها شما را به استاد «صوت و لحن» مي‏شناسند؛ يعني ما نبايد درباره تجويد با شما صحبت کنيم؟

من
در کشور به «صوت و لحن» معروف شده‏‏ام. علتش هم اين است که بيشتر صوت و
لحن را به قاريان جوان آموزش داده‏ام. اين ميان بعضي‏ها فکر مي‏کنند و
مي‏گويند که من فقط بايد در زمينه صوت و لحن صحبت کنم. مي‏گويند فلاني
نبايد وارد محدوده تجويد شود. من يک قاري هستم که 27 سال است به شکل
حرفه‏اي قرائت قرآن مي‏کنم. خيلي خوب و حتي بهتر از خيلي‏ها مي‏توانم
درباره تجويد نظر بدهم. نمي‏خواهم درباره علم و تاريخ  تجويد حرف بزنم.
مي‏خواهم نظراتم را درباره تلفظ حروف و ميزان تاثير تجويد در قرائت بگويم.


اتفاقاً درباره تجويد، اختلاف محسوسي ميان قاريان جوان و پيشکسوتان وجود
دارد. پيشکسوتان مي‏گويند که قاريان جوان زياد به اين بخش مهم قرائت توجه
نمي‏کنند. نظر شما چيست؟

هر نسلي از قاريان به طور طبيعي
دنبال موضوعي بوده‏اند. زماني که قرائت قرآن در کشور ما شروع شد وعده‏اي
دنبال اين ماجرا رفتند، موضوعي به نام صوت و لحن وجود نداشت که کسي بخواهد
به آن بپردازد. طبيعي بود که آن نسل بيشتر به دنبال تجويد برود. حالا که
موضوع ديگري به نام صوت و لحن مطرح شده است، مي‏توان روي اين موضوع کار
کرد.

– ولي اين دليل نمي‏شود که جوانان به تجويد- که يکي از ارکان تلاوت صحيح است- کمتر توجه کنند، اين طور نيست؟

قديمي‏ها‏
موضوعي به نام صوت و لحن نداشتند. اصلاً علم اين موضوع در دسترسشان نبود.
برعکس الان جوانان زيادي به اين ماجرا مي‏پردازند. اين تندروي جوانان منجر
به اين اختلاف شده است. به نظرم آن زمان خيلي در تجويد غرق شده بوديم و
حالا در صوت و لحن. تجويد کارش بستن دست و پاي قاري نيست؛ کارش ايجاد سهولت
در تلفظ حروف و کلمات است. تجويد يک مجموعه قوانين نيست که در قرائت دست و
پاي قاري را ببندد و او را مجبو کند که محدود عمل کند. شما اگر بعضي از
احکام تجويد را رعايت نکنيد. اصلاً نمي‏توانيد بخوانيد. تجويد بيشتر در
خدمت آسان‏تر تلاوت کردن است. اما اگر زيادي به آن هم پرداخته شود، دست و
پاي قاري را خواهد بست؛ اينجا همان نقطه اختلاف ماست.

– يعني زيبا قرائت کردن را نبايد فداي قواعد تجويد کرد؟

هر
يک از اجزاي قرائت، سهمي در تلاوت قرآن دارند. اگر سهم هر يک مشخص شود ما
ديگر اختلافي نخواهيم داشت. سهم تجويد مشخص است و سهم صوت و لحن هم همين
طور. ولي ما در اين سهم‏بندي اشتباه کرده‏ايم. قديمي‏ها تجويد را پررنگ‏تر و
مهم‏تر مي‏دانند و جديدي‏ها سهم تجويد را کم و سهم صوت و لحن را بيش از حد
کرده‏اند. قديمي‏ها به همان خشک خواندن اعتقاد دارند. در اين خشک خواندن
ديگر زيبايي‏اي وجود نخواهد داشت. مي‏شود در عين رعايت تجويد، زيبا هم
خواند، مثل قرائت‏هاي استاد منشاوي يا استاد غلوش. در ضمن به نظرم همه
قاريان جوان دنبال کمرنگ کردن تجويد نيستند. اين‏ جوي که ايجاد شده بيشتر
به دليل اشتباه قديمي‏هاست! تجويد واقعا مي‏تواند در زيبايي قرائت موثر
باشد؛ ولي بعضي‏ها زيادي نسبت به آن خشک عمل مي‏کنند. البته کساني هم که
مي‏گويند بايد از بعضي قواعد تجويد عدول کنيم تا بتوانيم قرائت زيبايي
داشته باشيم، اشتباه مي‏کنند. ما براي قرائت زيبا از قوانين تجويد عدول
نمي‏کنيم؛ بلکه حرف ما اين است؛ کاري که قاري براي زيبا خواندن يا سهولت در
خواندن انجام مي‏دهد، جزء تجويد است.

– فکر مي‏کنيد چرا اين‏قدر
پيشکسوتان و نسل اولي‏ها نسبت به جو ايجاد شده ابراز نگراني مي‏کنند و حالا
تبديل به منتقدان نسل جديد قاريان شده‏اند؟

يکي از
دلايلي که استادان تجويد نگرانند و حق هم دارند نگران باشند، اين است که
آنها مي‏ترسند به مرور رعايت تجويد به طور کامل فراموش شود. آنها به همين
دليل تاکيد دارند که بايد سخت‏گيري‏هاي هميشگي وجود داشته باشد تا روند از
بين رفتن قواعد تجويد بين قاريان کندتر شود. شايد اگر خيال آنها راحت شود
که تجويد در همين سطح باقي مي‏ماند و ضعيف‏تر نمي‏شود ديگر سخت‏گيري نکنند.

– اگر قرار باشد به يکي از نقاط ضعف قاريان نسل جديد اشاره کنيد، آن نقطه ضعف چيست؟

نقطه
ضعف جوانان اين است که چون نمي‏توانند ضمن رعايت صحت، زيبا بخوانند صحيح
خواندن را کنار مي‏گذارند. جوان ما مي‏بيند که اگر بخواهد خشک بخواند
تلاوتش زيبايي ندارد، اگر هم بخواهد زيبا بخواند که رعايت تجويد برايش سخت
مي‏شود به نظرم مي‏توان مرزي بين اين دو پيدا کرد که همان «تجويد درست و
زيبا» است. متاسفانه رفتار بعضي‏ها باعث شده قاريان نسل جديد نسبت به تجويد
بدبين شوند، در حالي که اگر آنها بدانند رعايت تجويد باعث زيباتر شدن
تلاوت مي‏شود حتما سراغش مي‏روند.

 متاسفانه
در کشور ماکرسي تلاوت بسيار کم است و چون کرسي تلاوت نداريم طول مي‏کشد تا
يک قاري بتواند خودش را پيدا کند. کرسي‏هاي تلاوت ما در اختيار قاريان
محدودي قرار گرفته و اين قاريان خيلي خوب پيشرفت کرده‏اند.

– اگر بخواهيم يک تعريف از قرائت صحيح و زيبا داشته باشيم، اين قرائت از نظر شما داراي چه ويژگي‏هايي است؟

قرائت
قرآن نبايد طوري باشد که يکي از اجزاي آن خودش را پررنگ‏تر از بخش ديگر
نشان بدهد. دقيقا يک قاري قرآن مثل کسي است که ده تا بچه را با هم بزرگ
مي‏کند؛ پس بايد به همه آنها به يک اندازه توجه کند. اگر يک نفر در قرآن
خواندن فقط به تجويد توجه کند و لحن را رها کند يا برعکس، قاري موفقي
نخواهد بود. قاري موفق قرآن کسي است که بتواند مديريتي درست بر تمام اين
فروعات در زمان قرائت داشته باشد. البته مسلما اين کار سختي است.

– يعني همه اجزاي قرائت به يک اندازه در شکل‏گيري تلاوت صحيح تاثير دارند و هيچ يک مهم‏تر از ديگري نيستند؟

گاهي
تلاوت‏هايي که صوت در آنها حرف اول را زده است، توانسته تاثير بيشتري
داشته باشد؛ مثل تلاوت‏هاي عبدالباسط و منشاوي که ابرصوت‏هاي دنياي قرائت
هستند. اگر درجه تجويد در اين تلاوت‏ها کمتر هم باشد باز تاثيرش به دليل
صوت خوب بيشتر است اما اگر در يک تلاوت، صوت ضعيف و تجويد عالي باشد، باز
هم تلاوت ضعيف خواهد بود.

– نظرتان خيلي متفاوت است. قاريان معمولا
يا روي تجويد تاکيد بيشتري مي‏کنند يا روي لحن و کمتر شنيده‏ايم کسي صوت
را مهم‏ترين عامل تلاوت زيبا و صحيح بداند؟

بله، همين‏طور
است. متاسفانه الان سهم صوت در تلاوت‏ها بسيار کم ديده مي‏شود. اگر ما
بتوانيم به اين مرحله برسيم که قاريان جوان بيشتر از اينکه به آهنگ‏ها و
الحان توجه کنند، سراغ زيبايي صوت بروند، موفق‏تر مي‏شوند. صوت مثل جنس يک
پارچه است و لحن مثل مدل دوخت آن. اگر پارچه‏اي صلاحيت دوخته شدن را نداشته
باشد هر چقدر هم دوخت زيبايي داشته باشد، باز هم نمي‏توان از آن لباس
زيبايي تهيه کرد. قاريان جوان ما بيشتر به دنبال مدل‏ها و دوخت‏هاي جديد
هستند ولي از جنس و اصل صدا غافلند. گاهي با صداهاي زشت و غير جذاب،
ملودي‏هاي پيچيده‏اي را مي‏خوانند، اما مي‏بينند که تاثير زيادي روي مخاطب
نمي‏گذارد.

– ولي صوت که يک موضوع خدادادي است و نمي‏تواند ملاک خوبي براي ارزيابي يک قاري باشد؟

اين
حرف کاملا اشتباه است که چون صوت را خدا داده، پس بايد رهايش کرد. صوت
نسبت به همه بخش‏هاي ديگر قرائت قابليت پردازش و تربيت بيشتري دارد. نوع
صوت شما هنگام صحبت کردن با يک بچه با نوع صوتتان موقع صحبت کردن با
استادتان فرق مي‏کند. شما دائما در طول روز در نوع صدايتان تغييرات ايجاد
مي‏کنيد. اين تغييرات در تلاوت قرآن هم بايد وجود داشته باشد. صوت جاي کار
زيادي دارد ولي متاسفانه مي‏گويند که صوت را خدا داده، پس رهايش کنيم و
سراغ بخش‏هاي ديگر تلاوت برويم.

– ولي در آيين‏‏نامه مسابقات بين‏المللي همه کشورها هم، به صوت کمتر توجه مي‏شود و امتياز بسيار ناچيزي را براي آن در نظر مي‏گيرند.

سهم‏بندي
در مسابقات هم اشتباه شده است. خيلي سال پيش چند نفر در کشور مالزي دور هم
نشسته‏اند و اين سهم‏بندي را مشخص کرده‏اند. آنها گفته‏اند که تجويد 40
نمره دارد، صوت چون خداداد است و مهم نيست 15 نمره، لحن 25 نمره و 20 نمره
هم وقف و ابتدا. آنها اين سنگ را در چاه انداختند و حالا هزار تا قاري ديگر
نمي‏توانند اين سنگ را در بياورند. اولين چيزي که براي شنونده ايجاد جاذبه
کرده و حواس او را جمع مي‏کند، رنگ و لعاب صوت قاري است. مثلا استاد
منشاوي در عين داشتن يک موسيقي ساده، روان و هنرمندانه، با صداي ملکوتي
خودش دنيا را فتح کرد. صوت در درجه اول تاثيرگذارترين ابزار قرائت قرآن
است.

– اگر قرار باشد شما آيين نامه مسابقات را تدوين کنيد، چه سهمي براي صوت قائل مي‏شويد؟

حداقل
40 نمره از 100 نمره را به صوت مي‏دهم. تا به حال تعريفي از صوت خوب نشده و
کسي سراغش نرفته چون همه فکر مي‏کنند که خدادادي است. همه  کساني که
مي‏گويند مصطفي اسماعيل با لحنش معناي آيات را به شنونده مي‏فهماند، اشتباه
مي‏کنند چون اين نابغه قرائت با صوتش اين کار را انجام مي‏داد. متاسفانه
الان صداي زيبا و پر تحرير بايد نمره اندکي در مسابقات بگيرد و اين در حالي
است که به قاري براي رعايت وقف و ابتدا بين 15 تا 20 نمره مي‏دهند.


شما سال‏هاست که در جلسات مختلف به آموزش قاريان جوان مي‏پردازيد؛ فکر
مي‏کنيد چه بايد کرد که در آينده‏اي نزديک شاهد ظهور نسل  جديد قاريان موفق
ايراني باشيم؟

در خلباني اصطلاحي داريم به نام «ميزان
ساعت پرواز» و به خلبان‏ها متناسب با تعداد ساعت‏هاي پروازي که داشته‏اند،
درجه مي‏دهند. بين يک خلبان که 800 ساعت پرواز داشته با خلباني که 2 هزار
ساعت پرواز داشته اختلاف بسيار زياد است. کار آقايان هم در اين زمينه شبيه
خلبانان است؛ يعني هر چقدر بيشتر تلاوت کند، قاري موفق‏تري محسوب مي‏شوند.
متاسفانه در کشور ماکرسي تلاوت بسيار کم است و چون کرسي تلاوت نداريم طول
مي‏کشد تا يک قاري بتواند خودش را پيدا کند. کرسي‏هاي تلاوت ما در اختيار
قاريان محدودي قرار گرفته و اين قاريان خيلي خوب پيشرفت کرده‏اند. در مصر
کرسي تلاوت آن‏قدر زياد است که به همه قاريان از جمله قاريان درجه دو، سه‏،
چهار و پايين‏تر نوبت مي‏رسد تلاوت کنند؛ به همين دليل پيشرفت آنها بيشتر
از ماست. در ايران کرسي مداحي خيلي زياد است ولي فرهنگ داشتن کرسي تلاوت
وجود ندارد. تعداد قرائت‏هايي که قاريان ايراني انجام مي‏دهند شايد يک صدم
تلاوت‏هاي قاريان مصري باشد.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top