کاسب ها از این پنج کار حذر کنند

اسکناسی که ارزشی ندارد!

گویی، آداب و اعمال دینی همچون پوست بوده و صفا و صدق و کرامت و مروت و آدمیت چیزی شبیه مغز می نمایند.

قرآن خصلت جوانمردی را با حرمت و احترام تمام یاد کرده و از آن نام می برد: و اذا اوی الفقیة الی الکهف (کهف/ 10)-نگامی که آن جوانمردان- اصحاب کهف- به غار پناه بردند.
و
دین را اگر مجموعه ای از اعمال همچون: نماز، روزه و حج و جهاد و …
بدانیم بی گمان جوهره و اساس آن و مغز و حقیقت آن جوانمردی می باشد.
گویی، آداب و اعمال دینی همچون پوست بوده و صفا و صدق و کرامت و مروت و آدمیت چیزی شبیه مغز می نمایند.

کسی
که پیوسته بر سجاده است و دستانش به دعاست اما مروت و صفا را تجربه نکرده و
عاطفه و عشق و احساس را تمرین نمی کند، همچون باغبانی است که خرمن خرمن
پوست در آغوش خاک می نهد غافل از آنکه حتی یکی کارگر نشده، و از خاک سر
بلند نمی کند

از این رو کسی که نماز می گزارد اما بی صفا بوده
و از عاطفه و عشق نصیبی ندارد، و یا از احساس و آدمیت و آقایی و جوانمردی و
گذشت و گذشتن برای خدا و گذاشتن برای مردم بی بهره است، درست به باغبانی
می ماند که تنها پوست ها را کاشته باشد! حال آنکه خروار خروار پوست اگر
کاشته شوند از آن میان حتی یکی سبز نشده، و جوانه نمی زند، و بالا نیامده، و
به ثمر نمی نشیند. همچنانکه اگر مغزها را به تنهایی بکارند گویی نکاشته
اند.
جمله ای از الكسیس كارل نقل می كنند كه: در دنیا در زیر پرده كلمه
های عفت، تقوا، حق و عدالت و جوانمردی چقدر نفع نهفته است! یعنی اینها
كلماتی است تو خالی… آن طوری كه باید حقیقت ندارد، داخل آن خالی است، مثل
گردو یا بادامی است كه پوست دارد ولی مغز ندارد … رمز این که هر چه دنیا
عالِم تر می شود بی عقیده تر می گردد و پایبندی اش به اصول اخلاقی کمتر می
شود، این است که غالباً اصول اخلاقی که به بشر تعلیم کرده اند، منطق
نداشته، پشتوانه نداشته، اعتبار و پایه نداشته است. (ر.ک مجموعه آثار شهید
مطهری، ج22، ص508-509)
یادمان باشد در تربیت دینی مفاهیم حق، عدالت، صلح،
همزیستی، عفت، تقوا، معنویت، راستی، درستی و امانت، الفاظی هستند توپر و
پایه و مبنا و منطق دارند …اگر ایمان نباشد، اخلاق مثل اسکناسی است که
پشتوانه نداشته باشد. ابتدا ممکن است عده ای نفهمند ولی اساس و پایه
ندارد.( همان ص 515)
و باز هم به یاد داشته باشیم که مغزها به همراه پوست ها و پوست ها به همراه مغزها سبز می شوند.
پس،
کسی که می گوید دلت پاک باشد و تنها در پی پاک ساختن دل است اما نمازش
را نمی خواند همچون باغبانی است که در این مزرعه دنیا مغز می کارد اما بی
پوست!
و کسی که پیوسته بر سجاده است و دستانش به دعاست
اما مروت و صفا را تجربه نکرده و عاطفه و عشق و احساس را تمرین نمی کند،
همچون باغبانی است که خرمن خرمن پوست در آغوش خاک می نهد غافل از آنکه حتی
یکی کارگر نشده، و از خاک سر بلند نمی کند!

کلام آخر:

الكسیس
كارل نقل می كنند كه : در دنیا در زیر پرده كلمه های عفت، تقوا، حق و
عدالت و جوانمردی چقدر نفع نهفته است! یعنی اینها كلماتی است تو خالی… آن
طوری كه باید حقیقت ندارد، داخل آن خالی است، مثل گردو یا بادامی است كه
پوست دارد ولی مغز ندارد …

یک باغستان وقتی سبز و خرم و با
طراوت است که در کنار خود آب و جوی را با هم داشته باشد، و گرنه جوی بی آب
هر چند کف آن با سنگفرش های مرمرین ساخته شده باشند، هیچ فایده ای ندارد!
همانطور که اگر آب، زلال و زمزم و فراوان باشد اما در جوی قرار نگیرد حاصلی جز هرز رفتن و تخریب ساختن، خاصی دیگر با خود ندارد!

و
نماز و روزه و تمام آداب دینی دیگر همان جوی را می مانند و خوبی هایی که
از آن یاد کردیم به منزله همان آب است، و اگر این دو، دوشادوش هم باشند
باغی پدیدار خواهد شد به نام بهشت. گرنه هر کدام بدون دیگری و به دور از
دیگری ضایع و بی حاصل است.
باری، نمازی که همچون صدف در دل خود گوهر جود
و جوانمردی ندارد هر چند با صوت خوش ادا شود همان جوی مرمرین است اما بی
آب، که لاجرم مزبله یعنی جایگاه شیطان خواهد شد، ندیده ای جوی هایی بی آب
مالامال از زباله ها و خاشاک و خس ها می شوند؟



کاسب ها از این 5 کار حذر کنند!

پیامبر
خدا (صلی الله علیه وآله) در خصوص این که در کسب و تجارت از چه کارهایی
باید پرهیز کرد، فرمودند: “کسی که خرید و فروش می‏‌کند باید از پنج کار
دوری ورزد و گرنه نباید خرید و فروش کند: ربا، سوگند، پوشاندن عیب کالا،
تعریف و تبلیغ در موقع فروش و بدگویی از کالا در موقع خرید آن.”

یکی از مسائل و گرفتاری‌های
ما به ویژه در معاملات و کسب‌هایمان این است که سعی می‌کنیم برای رسیدن به
هدفمان از خدا و پیغمبر و دین مایه بگذاریم اما باز فراموش می‌کنیم که
بزرگان دینی ما درمذمت این کار چه گفته‌اند!011.jpg

 پیامبر خدا (صلی الله علیه
وآله) در خصوص این که در کسب و تجارت از چه کارهایی باید پرهیز کرد،
فرمودند: “کسی که خرید و فروش می‏‌کند باید از پنج کار دوری ورزد وگرنه
نباید خرید و فروش کند: ربا، سوگند، پوشاندن عیب کالا، تعریف و تبلیغ در
موقع فروش و بدگویی از کالا در موقع خرید آن. (بحارالأنوار: 103 / 95 / 18
منتخب میزان‌الحکمة: 88”

 در روایاتی از امام علی
(علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) پیامدهای قسم (جلاله) یادکردن در
معامله را متذکر می‌شویم: امام علی علیه‏‌السلام به بازار می‏‌آمد و در
جایگاه خود می‏‌ایستاد و می‏‌فرمود: “درود بر شما ای بازاریان، از خدا
بترسید و سوگند مخورید؛ زیرا سوگند خوردن کالا را رونق می‏‌دهد و برکت را
می‏‌برد تاجر نابکار است مگر آن که به حق بستاند و بدهد.”(کنزالعمال: 10043
منتخب میزان‌الحکمة: 90)

 آن حضرت همچنین فرمودند: ”
ای جماعت دلاّل! کمتر سوگند خورید که این کار کالا را به فروش می‏‌رساند و
سود (حقیقی) را می‏‌برد (الکافی: 5 / 162 / 2 منتخب میزان‌الحکمة: 90)”.

 امام صادق (علیه السلام)
نیز در این باره می‌فرمایند: “خداوند تبارک و تعالی از کسی که با قسم و
سوگند خوردن کالای خود را به فروش رساند نفرت دارد.”(أمالی الصدوق: 390 / 6
منتخب میزان الحکمة: 92)

 در ادامه به بررسی ربا و قسم خوردن و تدلیس می پردازیم:

 ربا چیست؟

 ربا یک از مصادیق جنگ با خدا کردن است.

 ربا در لغت به معنای اضافه (زیاده، افزایش) است. عالمان لغت شناس ربا را چنین معنا كرده‌اند:

 راوندی: اصل ربا زیاده است و ربا زیاده بر سرمایه است از جنس آن یا متماثل آن جنس. (فقه القرآن ج 2، ص:45)

 راغب اصفهانی در مفردات
آورده است: ربا زیاده بر سرمایه است اما در شرع به زیادتی خاص اختصاص دارد.
(المفردات فی غریب القرآن، ص: 340)

 در قاموس القرآن هم در ذیل
ماده ربو آمده است: زیادت. طبرسى ذیل آیه 275 بقره فرموده اصل ربا به معنى
زیادت است گویند «ربا یربو» یعنى زیاد شد .

 لازم به ذکر است که ممنوع
بودن سوگند و نامطلوب بودن آن حکمی کلی است; ولی استثنأبردار است. زیرا قسم
خوردن نزد حاکم شرع، نه تنها ممنوع و یا مکروه نیست، بلکه در برخی موارد
واجب است

 در اقرب الموارد آمده «ربا
المال یربو ربوا و رباء: زاد و نما» یعنى مال زیاد شد و نمو كرد. راغب
زیادت و بالا آمدن گفته است….. و معامله ربوى را از آن ربا گفته‏اند كه
در آن زیادت هست‏. (قاموس قرآن، ج‏3، ص: 49)

 و علامه مصطفوی هم در تحقیق
این کلمه آورده است: اصل واحد در این کلمه انتفاخ و بالا آمدن همراه زیادت
است بدین معنا که شی فی ذاته بالا می آید و سپس برای آن فضل و زیادی حاصل
می شود. (التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج‏4، ص: 35)

 در اصطلاح فقه اسلامى به
اضافه خاصی گفته می‌شود كه در مبادله‌ی دو كالای مانند هم، كه كیلی یا وزنی
هستند و یا در قرار داد قرض هر نوع كالا كه بدان ملتزم و پایبند می‌شوند،
اخذ مى‌شود.

 مفصل ترین جایی که در قرآن به ربا پرداخته شده سوره بقره آیات 275 تا 279 می باشد که ترجمه این آیات به این قرار است:

 كسانى كه ربا مى‏خورند
رفتار و كردارشان مانند شخص جن زده و فریب خورده شیطان است و چون ربا خوران
خوب و بد را تمیز نمى‏دهند، مى‏گویند خرید و فروش هم مثل ربا است، با
اینكه خدا خرید و فروش را حلال و ربا را حرام كرده پس، بطور كلى هر كس
موعظه‏اى از ناحیه پروردگارش دریافت بكند، و در اثر آن موعظه، از معصیت خدا
دست بردارد، گناهى كه قبلا كرده بود حكم گناه بعد از موعظه را ندارد، و
امر آن به دست خدا است اما اگر باز هم آن عمل نهى شده راتكراركند، چنین
كسانى اهل آتش و در آن جاودانند.

 خدا ربا را (كه مردم به
منظور زیاد شدن مال مرتكب مى‏شوند) پیوسته نقصان مى‏دهد، و به سوى نابودیش
روانه مى‏كند، و در عوض صدقات را نمو مى‏دهد، و خدا هیچ كافر پیشه دل به
گناه آلوده را دوست نمى‏دارد.

 هان! اى كسانى كه ایمان آورده‏اید از خدا پروا كنید، و آن زیادى مال را كه در اثر ربا به دست آمده رها كنید، اگر داراى ایمانید.

 حال اگر نكنید باید بدانید
كه در حقیقت اعلان جنگ با خدا و رسول كرده‏اید، و اگر توبه كنید اصل
سرمایه‏تان حلال است، نه ظلم كرده‏اید و نه به شما ظلمى شده است‏.

 علامه طباطبایی در تفسیر
این آیات می فرماید: خداى سبحان در این آیات در امر رباخوارى، شدتى به كار
برده كه در باره هیچ یك از فروع دین این شدت را به كار نبرده است مگر یك
مورد كه سخت‏گیرى در آن نظیر سخت‏گیرى در امر ربا است، و آن این است كه:
“مسلمانان، دشمنان دین را بر خود حاكم سازند”، و اما بقیه گناهان كبیره هر
چند قرآن كریم مخالفت خود را با آنها اعلام نموده و در امر آنها سخت‏گیرى
هم كرده، و لیكن لحن كلام خدا ملایم‏تر از مساله ربا و حكومت دادن دشمنان
خدا بر جامعه اسلامى است و حتى لحن قرآن در مورد ” زنا” و ” شرب خمر” و ”
قمار” و ” ظلم” و گناهانى بزرگتر از این، چون كشتن افراد بى‏گناه، ملایمتر
از این دو گناه است.

 امام صادق (علیه السلام) فرمود:

 «آکل الربا لا یخرج من الدنیا حتی یتخبطه الشیطان»

 یعنی رباخوار از دنیا بیرون نمی رود مگر این که به نوعی از جنون مبتلا خواهد شد.

 و در روایت دیگر برای مجسم
ساختن حال رباخواران شکمباره که تنها به فکر منافع خویشند و ثروتشان وبال
آنها خواهد شد از پیامبر (صلی الله علیه وآله) چنین نقل شده که فرمود:
«هنگامی که به معراج رفتم دسته ای را دیدم به حدی شکم آنان بزرگ بود که هر
چه جدیت می کردند برخیزند و راه روند، برای آنان ممکن نبود، و پی در پی به
زمین می خوردند، از جبرئیل سۆال کردم، اینها چه افرادی هستند؟ جرمشان چیست؟
جواب داد: اینها رباخواران هستند.(تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 291)

 قسم نخورید!

 از دیدگاه اسلام، سوگند یاد
کردن عملی ناپسند بوده و اجتناب از آن بسیار مطلوب و پسندیده می‌باشد، اما
متفاوت بودن حالات انسان به هنگام سوگند یاد کردن از یک سو و انگیزه‌های
مختلف جهت قسم خوردن از سوی دیگر، موجب برخورد متفاوت قرآن کریم با انواع
سوگندها شده است به بیانی واضح‌تر، خداوند متعال در قرآن کریم آیه 224 از
سوره بقره مسلمین را از هر نوع سوگندی حتی به منظور نیکی و تقوی و اصلاح
بین مردم برحذر داشته و سپس در آیه 225 از همان سوره با تقسیم سوگندها به
سوگند لغو و سوگند جدّی، سوگند لغو را فاقد اثر جزایی و فقهی و سوگند جدی
را موضوع احکام فقهی و اثرات وضعی قرار داده است.

خدا ربا را (كه مردم به
منظور زیاد شدن مال مرتكب مى‏شوند) پیوسته نقصان مى‏دهد، و به سوى نابودیش
روانه مى‏كند، و در عوض صدقات را نمو مى‏دهد، و خدا هیچ كافر پیشه دل به
گناه آلوده را دوست نمى‏دارد

 در قرآن کریم می خوانیم:  وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ (القلم/10)

و از کسی که بسیار سوگند یاد می‌کند و پست است اطاعت مکن

 در دستورهاى اسلام رسیده
است که قسم دروغ گناه اندر گناه است. چون دروغ گناه کبیره است، آن وقت این
گناه کبیره را انسان توام با قسم کند، این دیگر گناه اندر گناه است، یعنى
یک امر مقدسى را به دروغ آلوده کند. براى اینکه یک دروغى را مى‏خواهد به
کرسى بنشاند، یک امر مقدسى را گرو قرار مى‏دهد.

وقتى که شما مى‏گویید و الله
و بالله که این جنس را من این قدر خریده‏ام، یعنى من خدا را در گرو این
حرف قرار مى‏دهم [و اگر دروغ باشد] یعنى خدا را در گرو این دروغ قرار
مى‏دهم. این شوخى نیست. دروغ گفتن یک مطلب است، خدا را به گرو دروغ قرار
دادن مطلب دیگرى است.

البته قسم شرعى، یعنى آن
قسمى که احکام شرعى بر آن بار مى‏شود و تخلفش کفاره دارد، فقط قسم به اسم
خداست. این قسمهاى دیگرى که ما مى‏خوریم قسم شرعى کفاره‏ دار و این طور
چیزها نیست، ولى به هر حال بى‏احترامى هست. انسان به پیامبر قسم بخورد، به
امام قسم بخورد، به هر کس که انسان قسم بخورد، گو اینکه آن معنا قسم شرعى
نیست ولى بالاخره او را در گرو گذاشتن است و بى‏احترامى است. پس قسم اگر
دروغ باشد، گناه اندر گناه است.

 به عنوان مثال، قسم‌هایی که
معمولاً از روی عادت برای امور عادی و کم‌ارزش، بر زبان جاری می‌گردند، در
عین حال که نامطلوب و شایستة پرهیز هستند لغو و بی‌اعتبار شمرده شده و
اسلام هیچ گونه عقوبتی را چه دنیوی و چه اخروی بر آن مترتب نمی‌سازد.

در دستورهاى اسلام رسیده است
که قسم دروغ گناه اندر گناه است. چون دروغ گناه کبیره است، آن وقت این
گناه کبیره را انسان توام با قسم کند، این دیگر گناه اندر گناه است، یعنى
یک امر مقدسى را به دروغ آلوده کند. براى اینکه یک دروغى را مى‏خواهد به
کرسى بنشاند، یک امر مقدسى را گرو قرار مى‏دهد

 لازم به ذکر است که ممنوع
بودن سوگند و نامطلوب بودن آن حکمی کلی است; ولی استثنأبردار است. زیرا قسم
خوردن نزد حاکم شرع، نه تنها ممنوع و یا مکروه نیست، بلکه در برخی موارد
واجب است. (آیات 6 ـ 9 سورة نور) (در کتب فقهی، مواضع لزوم سوگند در حضور
قاضی به تفصیل بیان شده است.)

 قسم دروغ در روایات

 یکی از گناهان کبیره ای که
در روایات به آن تصریح شده، سوگند دروغ است. (شهید دستغیب، گناهان کبیره،
انتشارات دفتر نشر اسلامی، 1376 ه ش، قم، ج 1، ص 300) امام باقر علیه
السلام می فرماید: از قسم دروغ بترسید، که آبادی ها را خراب و گوینده را بی
سامان می سازد.

 در روایتی درباره اثر سوگند دروغ آمده: سوگند دروغ و قطع رحم، آبادی ها را ویران و از اهلش خالی می کند و سبب قطع نسل می گردد.

  تدلیس و پوشاندن عیب کالا

 تدلیس چیست؟ تدلیس به معنای
فریب دادن و پنهان کردن واقع است. پس هرگاه فروشنده کالایی، برای فریفتن
خریدار، وصفی موهوم را به کالای خود نسبت دهد یا عیبی را که در آن است
بپوشاند، در معامله تدلیس کرده است. بدین ترتیب در تدلیس نوعی تقلب و ریا
وجود دارد و فرد فریبکار، بی اعتنا به شرافت شغلی و درستکاری متعارف، از
اعتماد طرف معامله برای گول زدن او استفاده می کند.

تعریف و تبلیغ در موقع فروش

وقتی فروشنده می خواهد جنس
خود را بفروشد،از آن جنس به حدی تعریف می کند که خریدار به آن رغبت پیدا
کند و آن را بخرد که این کار از کارهایی است که از آن نهی شده است.

 البته ممکن است گروهی بگویند : خوب تا فروشنده از جنس تعریف نکند ، خریدار چگونه بخرد؟

 در پاسخ خواهیم گفت که
توصیف کردن و معرفی جنس مشکلی ندارد ، نکته ای که از آن نهی شده ایم این
است که از جنس به طور اغراق آمیز و غیر واقعی تعریف نکنیم.

 بدگویی از کالا در موقع خرید آن

متأسفانه دیده می شود که
فروشندگانی هستند که وقتی می خواهند جنسی را بفروشند بسیار از آن تعریف می
کنند تا با قیمت بالاتری بفروشند اما اگر همان جنس را بخواهند از دیگری
بخرند، برای آنکه قیمت کمتری بدهند و به قول کاسب ها تو سر مال بزنند ، از
آن جنس بدگویی می کنند که این نیز جایز نیست.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top