چگونه کودکانی شوخ طبع پرورش دهیم !
کارشناسان
یکی از اصول مهم تربیتی در خانواده را پرورش مهارت شوخ طبعی می دانند. شوخ
طبعی یک ویژگی اکتسابی است و والدین می توانند این ویژگی را در وجود
کودکانشان رشد و پرورش دهند. وجود حس شوخ طبعی و پرورش این مهارت، زندگی
خانوادگی را گرم تر، شاداب تر و جذاب تر می کند.
شما
به عنوان اولین مربیان کودک، شوخی و طنز را بخشی از زندگی روزانه خود قرار
دهید و برای ایجاد زمینه شکوفا شدن استعدادهای شوخ طبعی کودکانتان تلاش
کنید نه اینکه تحمیلی برای طنز پرداز شدن کودک خود باشید.
شادی
رایگان نیست، خانواده ها باید بهای لازم را برای شوخ طبعی کودکانشان
بپردازند به این ترتیب که، در گفتگوهای محاوره ای و روزمره خود از طنز
استفاده کنند و نگرش طنز را نیز در خود تقویت کنند. برای کسب شوخ طبعی باید
تلاش کرد. شما با پرورش مهارت شوخ طبعی نگرش مثبت را در وجود کودکتان
تقویت می کنید و به رشد خلاقیت او کمک می کنید.
لازم
به ذکر است، نکته حائز اهمیت در پرورش شوخ طبعی، سن کودک است. قطعا آنچه
برای یک کودک نوپا جالب است برای کودکی در سن بالاتر جالب و خنده دار
نخواهد بود. شما به عنوان یک پدر و مادر آگاه باید اطلاعات و دانسته های
خود را در این زمینه بالا ببرید و از شوخی هایی متناسب با سن کودک خود
استفاده کنید. به عنوان مثال می توانید از شوخی های تصویری، شنیداری و
گفتاری و دیداری همچون؛ نمایش، پانتومیم و فیلم، رادیو، کتاب های متنوع و
… متناسب با درک و موقعیت سنی کودکتان استفاده کنید.
یکی
از راهکارهای اساسی که زمینه ساز بروز نگرش طنز در کودکان می شود، سپری
کردن زمانی از روز به خنده و شادی است. به کمک بازی با کلمات و تصاویر نیز
می توانید، درک فرزندتان را از طنز افزایش دهید. به این صورت که شما به کمک
مهارت های خودتان داستان های طنز آمیز بیان کنید و بخندید و از کودکتان هم
بخواهید بر اساس کلمات و تصاویر پیش رو داستانی طنزآمیز برای شما بیان
کند. مطالعه داستان های کمدی و لطیفه نیز به بروز نگرش طنز در کودکان کمک
می کند. نسبت به تلاش های کودکتان در زمینه استفاده از طنز بی تفاوت نباشید
و برای تلاش های او ارزش قائل شوید. در واقع برای تکرار این عمل از سوی
کودکتان تشویق را فراموش نکنید.
شوخی
روح را شاد می کند، اما خیلی از افراد در پیدا کردن راهی برای شاد بودن
مهارت لازم را ندارند. اگر به دنبال شادکامی هستید و می خواهید فرزندتان
احساس خوبی نسبت به زندگی داشته باشد، به او یاد بدهید از حوادث کوچکی چون،
خوردن غذای مورد علاقه، رفتن به میهمانی، گرفتن نمره خوب و … نهایت لذت
را ببرد که لذت های کوچک، بیشتر می توانند او را شاد کنند. دایره تفریح و
شادمانی وسیع است. تفریح به معنی شادی و شادمانی است و جزء مراحل رشد
شخصیتی فردی و اجتماعی انسان محسوب می شود. هر کسی در تفریح کوتاهی کند در
حقیقت در بعد تکامل شخصیتی خویش کوتاهی کرده است. در دنیای پرمشغله امروزی
هرفعالیتی که باعث از بین رفتن غم و غصه و خستگی شود و زمینه ساز بازگشت به
کار و زندگی با نشاط بیشتر شود، به نوعی تفریح محسوب می شود و تاثیر بسیار
در رسیدن به خوشبختی دارد.
از
نظر اسلام شادی و تفریحی مناسب است که با اصول تعلیم و تربیت اسلامی و رشد
استعدادهای روانی و شخصیتی مغایرت نداشته باشد. از جمله تفریحات مورد توجه
اسلام می توان به دید و بازدید اقوام، کار و تلاش، انجام فعالیت های ورزشی
نظیر شنا، اسب سواری، تیراندازی و … اشاره کرد که در میان آنها خوشرویی و
خوشگویی و شادکردن دل مومن هم به چشم می خورد. شاد بودن هنر است و شاد
کردن دیگران هنری برتر. از جمله ویژگی های یک شوخی سالم این است که منافاتی
با بالندگی انسانی و رشد شخصیت اسلامی نداشته باشد به عبارت دیگر به شوخی
هایی که باعث آزار و اذیت دیگران نشود و به شخصیت فرد لطمه ای وارد نکند،
شوخی سالم می گویند.
شوخی
هایی که در این راستا باشد یعنی ویژگی های یک شوخی سالم را داشته باشد، با
سلامت روان کودک ارتباط مستقیم و معناداری دارد. افراد و کودکانی که از
این نوع شوخی ها استفاده می کنند، مردم دارترند، رابطه صمیمانه تری با
دیگران برقرار می کنند و از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند. همچنین کمتر
دچار اضطراب، افسردگی و عصبانیت می شوند.
و
اما شوخی هایی که در این راستا نیستند، یعنی از اعتدال خارج هستند و باعث
تحقیر فرد و یا دوستان کودک می شوند. این نوع شوخی ها در نهایت به بی
احترامی منتهی می شود و بیش از آنکه به شوخی شباهت داشته باشد به طعنه
شباهت دارد. شوخی های ناشایست نه تنها تاثیر مثبت و معناداری بر روی سلامت
روان کودک ندارد بلکه مضر هم هست. این گروه از افراد که از چنین شوخی هایی
استفاده می کنند، هیجاناتشان پایدار نیست و نمی توانند با دیگران به راحتی
پیوند دوستی برقرار کنند و معمولا اضطراب و افسردگی بیشتری را متحمل می
شوند.
کودکانی
که درک درستی از شوخی دارند، نسبت به دیگر همسالان خود، شادتر هستند و از
اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند. این کودکان عکس العمل مناسب تری در برابر
چالش ها و مشکلات از خود نشان می دهند و به خوبی می توانند مشکلات خود را
بدون دخالت شخص بیرونی حل و فصل کنند. تحقیقات علمی حاکی از آن است، افرادی
که بیشتر می خندند، از لحاظ روحی و جسمی سالم ترند یعنی هم احتمال افسردگی
در این افراد پایین تر است و هم بدن این افراد در برابر بیماری های جسمی
مقاومت بیشتری از خود نشان می دهد. در واقع شوخی و خنده فشار روانی را کم
می کند و توان سیستم ایمنی بدن را بالا می برد.
اثرات منفی مشارکت نکردن پدر در تربيت کودک
ضربالمثل يك دست صدا ندارد در مورد تربيت
فرزند هم صدق ميكند. نه شما و نه هيچكس ديگري به تنهايي نميتواند
نيازهاي عاطفي و رواني فرزندش را برآورده كند. مادر و پدر هيچيك
نميتوانند به تنهايي و بدون همكاري ديگري كودك سالمي را بار بياورند.
كيانينژاد، روانشناس ميگويد: پدر و مادر هر كدام ويژگيهايي دارند كه
حذفشان باعث ميشود همهچيز به خوبي پيش نرود و به اصطلاح يك جاي كار
بلنگد. اگر شما هم تصور ميكنيد با تمام وقت مادري كردن و حذف پدر از
گردونه تربيت و وقتگذراني با كودك، همه دينتان را به كودك خود ادا
كردهايد، اين مطلب را بخوانيد تا بدانيد با اين تصور چقدر به فرزندتان
آسيب ميرسانید.
تير خلاص را به پدر نزنيد
حضور
موثر و مشاركت پدر در امور تربيتي باعث ميشود كودك پدر را صاحب قدرت
بداند و به او تكيه كند. وقتي پدر كنار ميكشد يا كنار گذاشته ميشود،
ناخودآگاه اين تصور براي كودك ايجاد ميشود كه پدرش ضعيف است و از پس كارها
برنميآيد. در نتيجه بهطور طبيعي نميتواند به يك فرد ضعيف تكيه كند و
رابطه سالم او با پدر مخدوش ميشود و برايش خلأهايي ميسازد كه با هيچ چيزی
پر نميشود. لازم به يادآوري است كه اولين الگوي هر فردي پدر و مادر اوست و
در مقاطع سني مختلف و در مواجهه با دنياي بيرون آنها هميشه پشت و پناه
هستند پس نبايد اجازه داد يكي از اين پايگاههاي مهارتآموزي نابود شود.
با هم هماهنگ باشيد
مرد
و زني كه از يكديگر جدا شدهاند و كودك يكي از آنها را هفتهاي يكبار
ميبيند، به مصلحت تربيت كودك بايد در امور فرزندپروري با يكديگر تعامل
صحيحي داشته باشند؛ مثلا اگر كودك پيش مادر زندگي ميكند، از پدر خواسته
شود در همان يك روز كه از كودك نگهداري ميكند به اصول تربيتي مادر وفادار
باشد؛ يعني اگر بچه عادت دارد هر شب ساعت 9 بخوابد، اين نكته در آن يك شب
پيش پدر هم رعايت شود. در صورتي كه كودك از حضور يكي از والدين محروم شده
است، ارتباط با بستگان نزديك و همجنس كودك و بزرگسالان همجنس او، تاثير
بسيار خوبي بر تربيت و رشد او ميگذارد؛ مثلا براي يك پسر حضور دايي، عمو و
پسرهايشان و براي يك دختر معاشرت با خاله، عمه و دخترهايشان ميتواند از
نظر احساسي تا حد كمي خلأهاي او را جبران كند.
چرا پدرها در تربيت مشاركت نميكنند؟
كودكاني
كه همزمان نميتوانند حمايت پدر و مادر را داشته باشند به دو گروه گفته
شده محدود نميشوند. در حالت سوم هر دو والد زنده هستند و با هم زندگي
ميكنند ولي يكي از آنها دخالتي در تربيت فرزند ندارد. معمولا اين پدرها
هستند كه به اجبار يا اختيار مشاركتي در فرزندپروري ندارند درحاليكه حضور
موثر پدر در فرزندپروري باعث ميشود كودك تربيت سالمتري داشته باشد. علاوه
بر اين حضور پدر در تربیت فايده مهم ديگري هم دارد؛ اینکه كودك به اين
وسيله ارتباط بهتري با پدر برقرار کرده و به او تكيه ميكند. مادراني كه در
مسير سرنوشتساز تربيت كودك به هر دليلي پدر را حذف ميكنند، ناخواسته به
كودكشان آسيب ميرسانند. پيش از هر چيز بايد علت عقبنشيني مشخص شود تا بر
اساس آن راهكار متناسب با مشكل را بيابيم.
پدرهاي بيمسووليت
پدري
كه وظايفش را بهدرستي انجام نميدهد و نميتواند آنطور كه بايد، از
كودك مراقبت كند، در این صورت مادر ترجيح ميدهد فرزندش را دست چنين پدري
نسپارد تا كمتر آسيب ببيند. گاهي مساله چيزي بيش از بيمسووليتي است و تنها
ماندن كودك پيش پدر برايش خطر دارد. پدرهايي كه نميتوانند خشمشان را
كنترل كنند و در حالت عصبانيت به اشيا و ديگران آسيب ميزنند، قابل اعتماد
نيستند. علاوه بر اين گاهی پدرهاي ناسالمي هم هستند كه كودك را آزار جنسي
ميدهند. طبيعي است مادر براي حفظ جان و سلامت روح و تن كودك نهتنها حاضر
نيست پدر را وارد بازي كند بلكه ترجيح ميدهد هرچه بيشتر از كودك فاصله
بگيرد.
چه بايد كرد؟
اگر بيمسووليتي شامل بيدقتي در يكي، دو
مورد باشد، مادر ميتواند در فضايي دوستانه، حساس بودن كودك را به پدر
يادآوري كند و به اتفاق راهحلي براي اين مشكل پيدا كنند اما اگر مادر
ميداند كه پدر كودكآزاري ميكند بايد به نحوي او را راضي كند تا براي
درمان به متخصص مراجعه كند. اگر هم راضي به درمان نشد، بهترين راه اين است
كه كودك را با پدر تنها نگذارد.
حضور پدر در تربیت کودک، باعث می شود کودک ارتباط بهتري با پدر برقرار کند
مادرهاي وسواسي
بعضي
مادرها فقط خودشان را داراي صلاحيت ميبينند و فكر ميكنند پدر هر كاري كه
انجام میدهد، اشتباه است بنابراين براي اينكه اشتباهات خيالي به تربيت
كودك خدشهاي وارد نكند به پدر اجازه مداخله در امور فرزند را نميدهند يا
در يك حالت ديگر آن قدر از رفتار پدر با كودك انتقاد ميكنند و ايراد
ميگيرند كه پدر ناچار ميشود كنارهگيري كند چون در اين شرايط هم تحقير
ميشود و هم خسته و نمی تواند بيش از اين وضعيت را تحمل كند.
چه بايد كرد؟
مادران وسواسي بايد بدانند هيچكس
نميتواند ادعا كند كه دچار اشتباه نميشود و خود آنها هم ضعفهایی دارند و
اشتباهاتي مرتكب ميشوند. اولين اشتباه همين نگاه غلط به تربيت فرزند است!
راهكار ساده اين است كه مادر بدون اينكه به همسرش انگ نابلدي بچسباند، با
او صحبت و انتظاراتش را مطرح كند تا به يك روش مشخص در تربيت فرزندشان
برسند. همچنين بسيار مهم است که والدين هميشه در پي مطالعه و كسب آگاهي در
زمينه فرزندپروري باشند. كتابها و مقالات بسيار زيادي در اينباره وجود
دارد كه بهراحتي قابل تهيه هستند. اگر كسي نميتواند مطالعه كند، در عوض
ميتواند از متخصص مشورت بگيرد يا در دورههاي فرزندپروري شركت كند. نفس
بالا بردن آگاهي ميتواند اين مشكل را از بين ببرد.
مادرهاي همهفن حريف
حتما
مادراني را كه بهتنهايي همه كارها را انجام ميدهند، ديدهايد. اينها
مادرهايي هستند كه دلشان ميخواهد بهترين باشند و براي رسيدن به اين هدف،
سخت تلاش ميكنند. يك مادر كامل مرتب به خورد و خوراك كودك ميرسد، او را
به مدرسه و كلاسهاي مختلف ميبرد و به خانه برش ميگرداند، خريدها را خودش
انجام ميدهد، براي اينكه كودك او را بهترين بداند وظايف طبيعي كودك را
انجام ميدهد و اجازه نميدهد خود كودك كمترين زحمتي بكشد حتي به جايش فكر
ميكند و تصميم ميگيرد و خلاصه در رسيدگي به كارهاي كودك و بهطور كلي در
فرزندپروري هيچ سهمي را براي پدر در نظر نميگيرد؛ ضمن اينكه اگر پدر هم
اصرار به مشاركت داشته باشد، اين اجازه را نميدهد و سعي ميكند او را دور
نگه دارد. این مادران چون ميخواهند بهترين باشند (چه در نظر ديگران و چه
پيش كودك) حاضر نيستند مسووليتها را با پدرها قسمت كنند.
چه بايد كرد؟
لازم است مادران كامل بدانند اين همه فشار
آوردن به خود براي بهترين شدن، فايدهاي ندارد. مادري براي كودكش بهترين
است كه در وهله اول حال خودش خوب باشد. مادري كه هميشه به فرزندش رسيدگي
ميكند، براي او جذاب نخواهد بود. براي اينكه مادر جذاب و بهتري باشيد،
لازم است ساعاتي از روز را به امور شخصيتان اختصاص دهيد. همسرتان را
فراموش نكنيد و براي با هم بودن زمان بگذاريد. اگر همسرتان را در تربيت
فرزند شريك كنيد و مسووليتهايي را هم به او بسپاريد، براي انجام همه اين
كارها فرصت خواهيد داشت.
به باباي جديد سلام كن
بسياري
از افرادي كه بعد از فوت همسر يا طلاق دوباره ازدواج ميكنند، براي پر
كردن خلأ عاطفي و تربيتي كودك حاضر به ازدواج ميشوند. واقعيت اين است که
هيچكس نميتواند نقش پدر يا مادر از دست رفته را بازي كند و اين جاي خالي
هرگز قابل پر كردن نيست. در صورت ازدواج مجدد مادر، مردي كه وارد زندگي
ميشود صرفا همسر اوست و وظيفه تربيت كودك را ندارد.