داروی استرس اینجاست!
خانم مرادی ، با بیان اینکه داشتن هیجانات لازمه سلامت است، اظهار کرد: استرس نیز یکی از همین هیجانات است که تنها باید مدیریت شود.
وی
تصریح کرد: بیشتر افراد زمانی که نمیتوانند با استفاده از منابع فردی و
جمعی که در اختیار دارند، به مطالبات خواسته شده از آنها پاسخ دهند، دچار
استرس میشوند.
مرادی با بیان اینکه استرس لزوما در حوادث و وقایع
تلخ و غمانگیز بروز نمیکند، اظهار کرد: این واکنش هیجانی در مواقع
خوشایند نیز مانند ازدواج، تحقیقات علمی و یا اعلام نتایج آزمون بروز پیدا
میکند.
این روانشناس با اشاره به انجام تحقیقات صورت گرفته در
زمینه استرس، اظهار کرد: در یکی از این تحقیقات برای هر حادثه یا واقعهای
نمرهای برای استرس قرار دادهاند و به این نتیجه رسیدند که اگر جمع نمرات
استرس فردی در طی یک سال بیشتر از 300 باشد، میتواند دچار آسیب روانی
شود.
مرادی تصریح کرد: در این تحقیقات به مرگ یکی از عزیزان
بالاترین نمره استرس یعنی عدد 100 اختصاص داده شده و بر این اساس اگر فردی
سه عزیز خود را در طول سال از دست بدهد، امکان آسیب روانی او وجود دارد.
این
روانشناس خاطرنشان کرد: در آمریکا مرگ همسر بیشترین نمره استرس یا همان
100 را به خود اختصاص میدهد و این در حالیست که در ایران مرگ فرزند این
جایگاه و رتبه را دارد و مرگ همسر در رتبههای بعدی است.
وی در
ادامه با اشاره به مفیدبودن استرس در حد کنترل شده آن، اظهار کرد: میتوان
از استرس به عنوان یک ترس عاقلانه نیز نام برد، زیرا در برخی موارد این
استرس است که موجب میشود کارهایی را مانند درس خواندن شب امتحان انجام
داده یا از انجام برخی کارها خودداری کنیم.
مرادی، استرس کنترل
نشده را مضر دانست و افزود: زمانی که این هیجان در فرد کنترل نشود، قاعدتا
علاوه بر آسیبهای روانی، آسیبهای جسمی را نیز به دنبال خواهد داشت.
این
روانشناس به فعال شدن سیستم سمپاتیک بدن در موارد هیجان اشاره کرد و
افزود: سیستم سمپاتیک یا همان سیستم جنگ و گریز با بالابردن فشارخون و
تپشهای قلب انرژی بدن را بالا میبرد تا بدن را برای تحمل شرایط محیطی
پراسترس آماده کند.
وی تصریح کرد: حال اگر این استرس تداوم یابد
قطعا بدن در چنین شرایطی دچار آسیب خواهد شد و به همین علت ضرورت دارد تا
فرد برای تامین سلامت جسم و روان خود، استرسش را کنترل کند.
این
روانشناس، اولین گام مهم در مدیریت استرس را شناخت منابع استرسزا دانست و
اظهار کرد: یک فرد باید بداند در کجا و در چه موارد یا موقعیتی دچار استرس
میشود.
مرادی تصریح کرد: قطعا با شناخت عامل ایجاد استرس میتوان
با رفع آن استرس را نیز از بین برد. به طور مثال اگر دانشآموزی میداند شب
امتحان در هنگام مواجه شدن با حجم مطالب نخوانده درسی دچار استرس میشود،
باید برنامهریزی کرده و مطالب را در بازه زمانی مشخصی مطالعه کند.
این
روانشناس برنامه ریزی و مدیریت زمان را یکی از راهکارهای موثر در کنترل
استرس دانست و اظهار کرد: قطعا اگر با برنامهریزی کار کنیم، بیشتر
استرسهای روزمره از بین خواهند رفت.
مرادی خودآگاهی، اعتماد به نفس
و پذیرش نقاط ضعف را نیز از دیگر راهکارهای کنترل و مدیریت استرس عنوان
کرد و افزود: قطعا اگر فرد به تواناییهای خود پی ببرد دنبال کاری خواهد
رفت که در آن موفق است و میپذیرد که در انجام بسیاری از کارها ضعف دارد و
این ضعف تنها مختص او نیست و سایر افراد نیز میتوانند این ضعف را داشته
باشند.
وی استراحت و خواب کافی را نیز یکی از دیگر راهکارهای مهم در
مدیریت استرس عنوان کرد و افزود: تفریح سالم نیز در کنار استراحت میتواند
استرس فرد را به شیوه مناسبی مدیریت کند.
این روانشناس به حدیثی از
امام محمد باقر(ع) اشاره و تصریح کرد: در این حدیث توصیه شده فرد زمان خود
را به سه بخش تقسیم کند و بخشی از آن را به دنیا، بخشی را به آخرت و بخش
دیگری را نیز به انجام لذتهای غیر حرام اختصاص دهد و تاکید شده که پرداختن
به لذتهای غیر حرام موجب کارایی بهتر فرد در انجام دو بخش دیگر میشود.
مرادی
تصریح کرد: قطعا این نوع برنامهریزی و اهمیت دادن به تفریحات سالم موجب
سلامت جسم و روان فرد و مدیریت بهتر استرس او خواهد شد.
این
روانشناس در ادامه با بیان اینکه تمرکز حواس به مدیریت استرس کمک میکند،
اظهار کرد: بهترین تمرین تمرکز خواندن نماز یا انجام حرکات یوگاست.
مرادی
خاطرنشان کرد: مزیت برتر نماز در مقایسه با حرکات یوگا این است که علاوه
بر افزایش تمرکز، فرد را به قدرت و تکیهگاه برتری متصل میکند که همین
اطمینان از داشتن تکیهگاهی مانند خداوند میتواند اعتماد به نفس فرد را
بالا برده و استرس او را تا حد زیادی کاهش دهد.
وی تصریح کرد: در
همین راستا تقویت مذهب به عنوان یکی از راهکارهای مدیریت استرس در جوامع
پیشنهاد میشود، به طوریکه حتی برای افراد لائیک نیز الهه تراشی کرده و
آنها را به پرستش آن الهه ساختگی وادار میکنند.
مرادی، لبخندزدن را
راهکار دیگر در مدیریت استرس عنوان کرد و یادآور شد: قهقهه زدن با لبخند
متفاوت است و نه تنها کمکی به مدیریت استرس نمیکند، بلکه سیستم جسمی بدن
را نیز از تعادل خارج میکند.
این روانشناس با آرامش راهرفتن، با
آرامش غذاخوردن و انجام تمامی فعالیتهای روزمره با آرامش را راهکار موثر
دیگر در مدیریت استرس عنوان کرد و افزود: در انجام حرکات روزمره با آرامش،
سیستم پاراسمپاتیک بدن فعال شده که این سیستم آرامش مطلوبی را در سطح بدن
ایجاد میکند.
مرادی به قانون جذب نیز اشاره کرد و افزود: در اجرای
این قانون که فرد به تجسم مثبت تشویق میشود، باید عاقلانه بودن تجسم نیز
لحاظ شود، زیرا غیرعاقلانه بودن تجسم ها تنها استرس فرد را بیشتر میکند.
وی
تصریح کرد: قطعا اگر فرد دارای مدرک لیسانس به فوق لیسانس بیندیشد،
عاقلانه و مثبت است، اما اگر فردی با تحصیلات ابتدایی به فوق لیسانس
بیندیشد، قطعا دچار استرس بیشتری خواهد شد.
چگونه اعتماد به نفس فرزندخودرا تقويت كنيم؟
عتماد به نفس تأثير مهمي در سازماندهي رفتارهاي سالم و سازنده فردي و
اجتماعي انسانها دارد، در نتيجه والدين ، نهادها و مربيان آموزشي همه
ميخواهند بدانند بهترين راه براي دروني كردن اين حس در كودكان و نوجوانان
چيست؟ به ويژه كه پژوهشگران روانشناسي نيز معتقدند فقدان اعتماد به نفس در
افراد، پايه و اساس بسياري از معضلات اجتماعي است.
ولي واقعيت اين است كه گر چه در
زمينه اعتماد به نفس، بيش از صد سال مطالعه و تحقيق شده است، اما هنوز
نتيجه قطعي به دست نيامده و متخصصان همچنان درباره ماهيت اعتماد به نفس و
چگونگي تكامل آن بحث ميكنند. با وجود اين بيشتر پژوهشگران معتقدند پدر و
مادر و خانواده در پيريزي و تكامل شخصيت بچهها نقشي اساسي دارند.
اما به راستي اعتماد به نفس
چيست؟ فرهنگ لغت وبستر آن را اينگونه تعريف ميكند: «اعتماد به نفس يعني
احساس رضايت و اطمينان در وجود خود. يعني شما درباره خود چگونه فكر
ميكنيد و چه احساسي از خودتان داريد؟»
خانوادهها و معلمان نيز
معتقدند نوجوان براي داشتن اعتماد به نفس نخست بايد نسبت به خود احساس خوبي
داشته باشد، ولي خود نوجوانان اعتماد به نفس را اينگونه معنا ميكنند:
«ميزان پذيرش جمعياي كه از بزرگسالان و يا همسالان خود به عنوان فردي
ارزشمند دريافت ميكنند.»
خانوادههاي علاقهمند به پرورش
اعتماد به نفس در بچهها پيش از هر كاري بايد بياموزند بچهها را بپذيرند،
قبول داشته باشند و به آنها توجه كنند و اين چنين در طول زندگي، اعتماد به
نفس را در كودكان بيافرينند و نهادينه كنند. پدر و مادرها اغلب احساس
ميكنند اگر كودكان از آنها جدا باشند، احساس ناتواني و عجز خواهند كرد. از
سوي ديگر، بچههايي كه از كمبود اعتماد به نفس رنج ميبرند، احساس ميكنند
پدر و مادر و اطرافيان، آنها را قبول ندارند و نميتوانند احساس خوب و
ارزشمند بودن و در نتيجه، اعتماد به نفس را در آنها بيدار كنند.
البته معيارهاي اعتماد به نفس
نيز بسيار مهم و البته متفاوت است و اغلب خانوادهها و گروههاي مختلف قومي
و فرهنگي در تعيين معيار اعتماد به نفس، نقش اساسي دارند؛ مثلاً بعضي
گروهها ممكن است بر زيبايي و ويژگيهاي جسماني تأكيد كنند، و گروههاي
ديگر ممكن است پسرها و دخترها را با ارزشهاي متفاوتي بسنجند. در هر صورت،
تبعيض جنسيتي، تعصب و نگاه تك بعدي به مسائل كودكان و نوجوانان، ممكن است
به سلامت روحي و اعتماد به نفس آنها آسيبهاي جدي وارد سازد.
چگونه ميتوان به رشد طبيعي اعتماد به نفس در فرزندان ياري رساند؟
بنيانهاي اعتماد به نفس هر فرد
در دوران كودكي و حتي نوزادي او ريشه دارد و درست در همين دوران، نقش مهم و
اساسي خانواده در آينده كودك بسيار سرنوشت ساز است. وقتي پدر و مادر به
گريهها و خندههاي كودكان، با حساسيت و همدلي پاسخ دهند، كودكان كم كم ياد
ميگيرند احساس كنند انسانهاي ارزشمندي هستند و اطرافيان، آنها را دوست
دارند. كودكان احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن و احساس پذيرش و توانايي
برقراري ارتباط سالم و مؤثر ب انسانها را از الگوهاي رفتارياي كه از
خانواده و اطرافيان ميگيرند، ميآموزند.
تعلق به يك گروه و امكان بروز
تواناييهاي اجرايي در گروه همسالان، احساس اعتماد به نفس را در كودكان
تقويت ميكند. البته نكته ظريفي كه در اين ميان وجود دارد، اين است كه گاه
پدر و مادرها به جاي تقويت احساس ارزشمندي در فرزند خود، به تمجيد و ستايش
افراطي از او ميپردازند كه مسلماً راهكار مناسبي نيست و نه تنها اعتماد به
نفس او را تقويت نميكند، بلكه ممكن است سبب بروز اختلالاتي چون خود
بزرگبيني و كمالگرايي افراطي نيز بشود.
افرادي كه داراي اعتماد به نفس
متعادل و سازنده هستند، احساس ارزشمندي ميكنند و حسي دروني به آنها
ميگويد توانايي پيروزي در برابر مشكلات زندگيرا
دارند و در نهايت راهكارهايي براي حل مسائل خود خواهند يافت. چنين افرادي،
درك و نگرشي مثبت از خود و تواناييهايشان دارند، اما كساني كه اعتماد به
نفس ندارند، درك درستي از انتظارات خود ندارند، اين افراد اغلب خودكمبين
هستند، قضاوتهاي خوبي درباره خودشان ندارند و به شدت به ديگران
وابستهاند.
انتظارات و انتقادهاي بيش از
اندازه والدين و يا بيتوجهي آنها نسبت به فعاليتهاي مستقل فرزندانشان،
سبب ميشود كودك احساس بيكفايتي و يا بيارزشي بكند، اما هنگامي كه پدر و
مادر محيطي پذيرا، مطبوع و طبيعي در خانواده فراهم كنند، كودك ميتواند به
درك روشني از خود و احساساتش دست يابد.
كودكان در سن رشد نسبت به اصول و
ارزشهاي افراد همانند خود حساستر ميشوند، بنابراين والدين و معلمها
ميتوانند به كودك كمك كنند تا ياد بگيرد چگونه با افراد هم جنس و غير
همجنس خود ارتباطي سالم برقرار كند.
برقراري روابط موثر با گروه
همسالان، در مدرسه يا هر محيط اجتماعي ديگري در پرورش اعتماد به نفس كودكان
بسيار مؤثر است، ولي از سوي ديگر ممكن است اختلالاتي در شيوههاي
ارزشگذاري كودك و نوجوان ايجاد كند. مثلاً نوجوانان ممكن است ارزشهاي
گروه همسالان را با ارزشهايي كه در منزل آموختهاند در تضاد ببيند. پدر و
مادر آگاه، ميتوانند فرزند خود را ياري دهند تا بتواند از يك سو ارزشهاي
خود را با شفافيت و به روشني تعريف كند و از سوي ديگر، قوانين جامعه و اصول
رفتار سازماني را نيز بشناسد.
نكته ظريف ديگري كه وجود دارد،
اين است كه ميزان اعتماد به نفس بچهها ممكن است در زمانها و مكانهاي
مختلف يكسان نباشد. يك كودك سالم ممكن است احساس اطمينان به خود يا پذيرفته
شدن در ميان جمع را در خانه داشته باشد، اما در محيطهاي اجتماعي ديگر،
مثلاً كلاس درس و يا جمع دوستان اين حس را از دست بدهد.
نوجوانان در ميان جمع ممكن است
در يك لحظه احساس كنند كه شخصي را بسيار دوست دارند، ولي بعداً احساس
متفاوتي نسبت به او نشان دهند. درك تمام اين ظرايف به شما كمك ميكند با
بينش عميقتري با فرزند خود رفتار كرده و بهتر بتوانيد از او حمايت كنيد.
احتمالاً هنگامي كه بزرگسالان
به علائق و احساسات كودك خود پاسخ ميدهند و در درك او ميكوشند،احساس او
درباره لياقتهاي خودش عميقتر و گستردهتر ميشود. اگر فرزند شما در يك
باغوحش به حيواني علاقه نشان دهد، شما ميتوانيد به او كمك كنيد اطلاعات
بيشتري درباره حيوان مورد علاقهاش پيدا كند. به اين ترتيب شما با رفتاري
مثبت، مؤثر و جدي به احساس و علاقه فرزند خود پاسخ دادهايد.
نوجوان در شرايطي است كه
ميكوشد وارد ميدان زندگي شود، در نتيجه، شركت در فعاليتهايي كه تجربه
واقعي آنها رعبانگيز است، برايش جذابتر بوده و حتي ميتواند در اين شرايط
نقش مؤثرتري ايفا كند.
موضوعهاي بيمعني و يا مسائلي
كه فقط جنبه تفريح و سرگرمي دارند، كم كم از حوزه علاقه و توجه نوجوان خارج
ميشود. پدر و مادر آگاه ميكوشند به فرزند خود تجربههاي عينيتر و
ملموستري از زندگي بدهند، مثلاً شما ميتوانيد كودكتان را در كارهاي
روزانه منزل شركت دهيد يا در مورد مسائل جاري با او مشورت كنيد تا به اين
ترتيب فرزندتان بتواند تواناييهاي خود را در يابد و احساس كمال كند.
پاسداشت حرمت نيز نقش بسيار
مهمي در پرورش اعتماد به نفس كودكان دارد. هنگامي كه والدين و ديگر
اطرافيان به كودك و نوجوان احترام ميگذارند، اين پيام را به او منتقل
ميكنند كه تو براي ما مهم هستي، و از همين راه اعتماد به نفس او را پرورش
ميدهند. احترام به بچهها به اين معني است كه با آنها مؤدب رفتار كنيد، به
نظر و فكر آنها پاسخ دهيد، از آنها نظرخواهي كنيد و رابطهاي واقع بينانه و
معنيدار با آنها برقرار سازيد.
يكي ديگر از راههاي حفظ و
پرورش اعتماد به نفس در كودكان و نوجوانان اين است كه به آنها كمك كنيم تا
بتوانند خود را با شكستها و ناكاميهاي زندگي وفق دهند و بر قابليت انعطاف
خود بيفزايند. تأكيد بيش از حد بر پيروزي مداوم و شادماني هميشگي، كار
اشتباهي است.
بهتر است به كودك يا نوجوان خود
اين اطمينان را بدهيم كه در دورههاي نااميدي و بحران همچنان در كنارش
هستيم و شكست و عدم موفقيت او چيزي از حمايت و مهر ما كم نميكند. شما
ميتوانيد پس از برطرف شدن بحران به فرزند خود كمك كنيد تا چيزي را كه موجب
اشتباه او شده بود، به خاطر آورد و درباره آن تأمل و نتيجهگيري كند اگر
به اين طريق بحران ديگري رخ داد، ميتواند، از بينش و آگاهياي كه اكنون به
دست آورده است براي غلبه بر مشكل و مديريت خلاق بحران جديد بهره بگيرد.
اين چنين است كه ميتوانيم اعتماد به نفس تضعيف شده فرزند خود را دوباره
بازسازي كنيم، البته اين به مفهوم ناديده گرفتن اشتباهات او نيست.